فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر درک ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان در دبیرستان های دخترانه، با تمرکز بر نقش میانجی طبیعت و کیفیت مبلمان می پردازد. فضاهای باز در مدارس نقشی حیاتی در رشد و توسعه همه جانبه دانش آموزان ایفا می کنند، اما تأثیر دقیق ابعاد کالبدی این فضاها بر تعاملات اجتماعی، به ویژه در دبیرستان های دخترانه، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این مطالعه، درک چگونگی تأثیرگذاری ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان و بررسی نقش میانجی عناصر طبیعی و کیفیت مبلمان در این رابطه است. این پژوهش با استفاده از روش مطالعه موردی و با تمرکز بر دبیرستان دخترانه سمیه (س) تهران انجام شده است. داده ها از طریق پرسشنامه، مشاهدات میدانی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دانش آموزان و کادر آموزشی جمع آوری شده و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد که درک مناسب از ابعاد کالبدی فضاهای باز، تأثیر مثبت و معناداری بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان دارد. همچنین، حضور عناصر طبیعی و کیفیت مطلوب مبلمان به عنوان عوامل میانجی، این تأثیر را تقویت می کنند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که طراحی هوشمندانه فضاهای باز با توجه به ابعاد کالبدی، همراه با افزودن عناصر طبیعی و مبلمان با کیفیت، می تواند به طور قابل توجهی تعاملات اجتماعی و تجربیات یادگیری دانش آموزان را بهبود بخشد. این مطالعه پیشنهاداتی عملی برای طراحان، مدیران مدارس و سیاست گذاران آموزشی ارائه می دهد تا با بهره گیری از این یافته ها، محیط های آموزشی مطلوب تری برای دانش آموزان دختر فراهم آورند. این پژوهش همچنین بر اهمیت توجه به نیازهای خاص دانش آموزان دختر در طراحی فضاهای آموزشی تأکید می کند و زمینه را برای تحقیقات بیشتر در این حوزه فراهم می آورد.
بازخوانی تحولات تاریخی شهر کرمان با تکیه بر تبیین ساختار فضایی شهر از بنیاد تا پایان سده چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
65 - 86
حوزههای تخصصی:
شهر کرمان در جریان رویدادهای تاریخی، دچار دگرگونی و تحول شده است، ازاین رو خوانش گذشته های دور شهر با ابهام و کمبود بسیاری در منابع، اسناد و شواهد همراه است. در این نوشتار، تحولات شهر تا پایان سده چهارم هجری دنبال می شود که پیش از روزگار ساسانیان تا دوران فرمانروایی سامانیان و بوئیان را دربرمی گیرد. مطالعه بنیاد و تحولات شهری کرمان از لابلای سطور تاریخ و شواهد معماری و شهری به جای مانده، برای فهم ساختار فضایی شهر در هر دوره و الگوی تحولات آن، که هدف پژوهش است، صورت می گیرد. به سبب ابهامات فراوان، فهم ساختار گذشته شهر با تبیین و تحلیل داده ها ممکن می شود، و بنابراین پژوهش با روش «تفسیری تاریخی» پیش خواهد رفت. براساس یافته ها، شهر کرمان با نام «به اردشیر» در زمان اردشیر بابکان بر آبادی پیشین بنیاد یافت، که با برپایی دژها بر روی بلندی و ساخت شهرِ داخل حصار در پهنه دشت همراه بود. این ساختار فضایی با کم وبیش دگرگونی هایی در عناصر معماری و شهری و بافت اجتماعی، تا سده های نخست هجری حفظ شده بود. در سده چهارم هجری که این شهر مرکز ولایت شد، آبادی بیشتری یافت. نتایج نشان می دهد، سامانه زیستی شهر مشتمل بر: دژها، شارستان با چهار دروازه، باغات متصل و آبادی هایی در پیرامون بود که گامی در تکامل سازمان فضایی شهر شمرده شده و زمینه را برای تحولات دوره های بعد فراهم آورده بود.
خوانش پیشران های موثر بر بازآفرینی اجتماع محور در بافت های ناکارآمد در جهت ارتقاء زیست پذیری شهری؛ مطالعه موردی: محله انجیراب گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
141 - 157
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به مرور دستخوش تغییرات شده و به لحاظ کالبدی و عملکردی دچار فرسودگی می شوند. در این راستا به منظور ارتقاء کیفیت فضاهای شهری رویکردهای متعددی ارایه شده، که برآیند سیر تکاملی آن ها بازآفرینی بوده است. بازآفرینی شهری دربرگیرنده برنامه هایی با اهداف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی می باشد. این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشران های موثر بر بازآفرینی اجتماع محور محله انجیراب گرگان در جهت ارتقاء زیست پذیری آن را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونه گیری هدفمند و پیشران های توسعه، با 44 نیروی پیشران در 5 بعد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، و نهادی- مدیریتی و زیست محیطی است که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیستم نشان داد که 218 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش از تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی پیشران ها حاکی از تمرکز پیشران ها در بخش مستقل است. از مجموع 44 نیروی پیش برنده توسعه، 9 پیشران کلیدی شامل تشکل های محلی سازمان یافته، جذب اعتبارات برای بازآفرینی، نگرش و دانش مدیران شهری، توجه به بازآفرینی اجتماع محور در طرح های شهری، وضع قوانین خاص بازآفرینی اجتماع محور، انطباق طرح ها با نیازها و سبک زندگی ساکنین، تقویت جایگاه شورایاران محله، ارتقاء موقعیت و ارزش اقتصادی زمین و تخصیص بودجه دولت، پیش برنده های کلیدی و بایسته های بازآفرینی اجتماع محور در محله انجیراب است که باید از طریق شالوده اسناد فرادست و محتوای طرح های بازآفرینی فراهم آید.
انگاره پردازی «قلمرو فیلم پیمایی» شهری: تدوین الگوی مفهومی آفرینش مکان به مثابه مقصد گردشگری فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری فیلم به عنوان شاخه ای از گردشگری فرهنگی در حال ظهور است که ارتباط آن با محیط های شهری، پالایش و بازنمایی مطلوب محیط توسط سازمان های مدیریت مقصد و بازآفرینی فضاهای شهری نیازمند بررسی و تحلیل است. مقاله حاضر، پژوهشی است نظری با هدف بازخوانی و انگاره پردازی مفاهیمی که با وجود پیشینه ای چند دهه ای، تاکنون در حوزه ادبیات شهرسازی، طراحی شهری و گردشگری شهری کمتر مورد مداقّه بوده است. در این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای انجام شده است، ارتباط میان زمینه گردشگری فیلم و طراحی شهری، و آن گاه بازآفرینی پهنه های فرهنگی-تاریخی مورد واکاوی قرار می گیرد. در این فرآیند، مفاهیم فضا و قلمرو همگانی، با همراهی نظریه مرحله آینه ای لاکان، و سه گانه فضایی لوفور، چارچوب مطالعه و تحلیل نقش سینما در شکل گیری تصاویر ذهنی از شهر و تجربه مقصد گردشگری را پایه ریزی می نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که جهان دیالکتیکی تکوین یافته در ذهن و تصوّر گردشگر فیلم می تواند در هم آفرینی فضای شهری نقش داشته باشد. برونداد این بازخوانی، در قالب نموداری مفهومی ارائه می شود که در آن آفرینش قلمرو فیلم پیمایی به مثابه نوعی از مکان که حلقه واسط میان اصالت و مصرف مقصد گردشگری فیلم است، مطرح می گردد. این پژوهش، با تکیه بر سه گانه های فضایی وارسی شده، بالقوّگی های طراحی شهری را در ارتباط با توسعه مقصد گردشگری فیلم شناسایی می کند، و می تواند در رفع شکاف موجود میان حوزه مطالعات گردشگری فرهنگی، فیلم و طراحی شهری راهگشا باشد.
شناسایی پیشران های اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
97 - 115
حوزههای تخصصی:
اهداف: تغییر شیوه زندگی، ظهور مسایل جدید در عرصه های متنوع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بروز و تشدید مسایل کالبدی و محیط زیستی در شهرها، مدیریت شهری را وادار می کند تا واکنش هایی مؤثر و فعال نشان دهند. تحولات گسترده در کلان شهر تهران، منجر به توجه بیشتر به زیر ساختهای سبز شهری و فضاهای سبز شهری شده و برنامه ریزی برای مدیریت توسعه و حفاظت عرصه های سبز شهری را در دستور کار خود قرار داده. لذا سیاست توسعه این عرصه یا کاربری در آینده در کانون توجه قرار گرفته است. از این رو این پژوهش با هدف شناسایی پیشران های اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران با بهره گیری از پایه فکری آینده پژوهی و آینده نگاری سعی دارد گامی موثر در این مسیر بردارد.
روش ها: مطالعه پیش رو با ماهیت تحلیلی و اکتشافی و بهره گیری از روش پویش محیطی بر اساس مدل STEEP، مطالعه اسنادی، برگزاری جلسات هم اندیشی و توزیع پرسشنامه بین کارشناسان و نخبگان انجام شده است.
یافته ها: در این پژوهش 32 پیشران اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران در 6 رسته شامل 3 پیشران در حوزه فناوری، 6 پیشران در حوزه جمعیتی و اجتماعی، 8 پیشران در حوزه زیست محیطی، 6 پیشران در حوزه اقتصادی، 4 پیشران در حوزه سیاسی- نهادی و 5 پیشران در حوزه کالبدی و شهرسازی شناسایی گردید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر اساس اهمیت و تعداد پیشران ها نشان داد؛ به ترتیب محورهای محیط زیست، اقتصادی و اجتماعی نقش اثرگذارتری را در آینده فضای سبز شهر تهران دارند.
تحلیل پیکره بندی فضایی خانه ایرانی بر مبنای مشخصه های فرهنگی منبعث از الگوهای رفتاری (نمونه موردی: خانه امینی ها واقع در شهر قزوین)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی ایران به لحاظ لایه های فرهنگی، از پیچیدگی های خاصی برخوردار است؛ فرهنگ و الگوهای رفتاری خانواده عامل اصلی شکل دهی فضا در خانه ایرانی است. پیکره بندی فضایی خانه با زندگی چند خانواده ی خویشاوند برکنار یکدیگر صورت می پذیرفته است. فرهنگ و الگوهای رفتاری؛ ساختار فضایی مطالعه تطبیقی در نمونه مورد مطالعه تأثیرگذار بوده است. هدف پژوهش، تحلیل الگوهای رفتاری منبعث از فرهنگ در شکل دهی به الگوی فضایی یک نمونه خانه ایرانی (به طور خاص خانه امینی ها) است. بر این اساس پرسش اصلی این پژوهش بر آن است که مشخصه های فرهنگی تعیین کننده در ساختار فضایی خانه ایرانی چیست و نحوه اثربخشی هرکدام در پیکره بندی فضایی خانه ها به چه نحوی است؟ روش تحقیق به صورت، تحلیل محتوا و تشریحی تبیین شده است؛ بدین ترتیب که با روش تفسیری – تحلیل تاریخی و مصداق یابی روابط فرهنگی در این عمارت قاجاری و عوامل مؤثر بر ایجاد الگوهای نظام خانواده ی سنتی ایرانی بررسی و سپس با روش تشریحی از میان منابع موجود، به تبیین مصداق این الگوها در نظام های فعالیتی و فضایی این خانه سنتی پرداخته شده است. مصاحبه و مشاهدات عمیقی نیز با اعضای خاندان امینی قزوین انجام پذیرفته که تأثیرات روابط خویشاوندی الگوهای رفتاری و فرهنگ میان اعضا بر نظام های فعالیتی و فضای خانه ی امینی تدقیق شده است. نتایج نشان می دهد که پیکره بندی فضایی ارتباط مستقیمی با مشخصه های فرهنگی و الگوهای رفتاری دارد که منتج از یک نظام فرهنگی مشخص و دقیق در ساختار فضایی خانه است.
تحلیل و آسیب شناسی مدیریت بحران سیلاب شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
1 - 16
حوزههای تخصصی:
غالباً مدیریت حوادث سیلاب در کشورهای در حال توسعه واکنش به شرایط غالب فاجعه (پاسخ فوریتی و بهبود) را نشان می دهد. جهت افزایش اثربخشی مدیریت و کاهش خسارات وارده به زندگی و اموال، باید پاسخ واکنشی به اقدام پیشگیرانه تغییر یابد. مدیریت پیشگیرانه در برابر بلایای طبیعی نیازمند مشارکت بیشتر دولت های مختلف، سازمان های غیر دولتی و خصوصی و مشارکت عمومی است که شامل تلاش و زمان بیشتر، تأمین بودجه، تجهیزات، امکانات و منابع انسانی است که منجر به یکپارچه سازی مدیریت حوادث سیلاب برای فعالیت های بلندمدت و کوتاه مدت می شود.هدف این مقاله ، شناسایی وضعیت موجود مدیریت بحران سیلاب شهری ایلام در سه مرحله قبل ،حین و بعد از وقوع می باشد.که بر اساس نظرات خبرگان و کارشناسان امر، مدیریت بحران سیلاب شهری ایلام در سه مرحله مذکور، وضعیت نامطلوبی داشته است. با توجه به نتایج تحلیل داده های به دست آمده از بخش های کمی و کیفی مقاله ؛ می توان نتیجه گرفت طبق نظرات پاسخگویان در هر دو بخش کیفی و کمی وضعیت نظام مدیریت بحران سیلاب شهری ایلام در سه مرحله (قبل از وقوع بحران، حین وقوع بحران و بعد از وقوع بحران) وضعیت نامناسبی دارد. این نتایج نشان دهنده این موضوع است که اقدامات انجام شده در این زمینه اقداماتی مقطعی در هر سه مرحله وقوع بحران سیلاب بوده و وضعیت نظام مدیریت بحران سیلاب شهری ایلام برمبنای الگوهای سنتی استوار است و فاقد الگوی مناسب علمی است. بنابراین نتایج تایید کننده نظریه پشتیبان مقاله (دیدگاه سنتی در مدیریت بحران) می باشد.
شاخص های بهبود ارتباط انسان و اشیاء از منظر هستی شناسی اشیاء هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
23 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گسترش پرشتاب تکنولوژی های جدید، تأثیر انکارناپذیر بر زندگی بشر دارد. به گونه ای که ارتباط بین انسان و دنیای پیرامونش را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله شواهد این ادعا می توان به انتقادهایی که از فلاسفه مختلف به نحوه گسترش تکنولوژی جدید و تأثیر آن بر زندگی بشر ایراد شده است، اشاره کرد. یکی از منتقدان پیش رو در این زمینه مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور آلمانی در قرن بیستم است. هایدگر در نقد خود به تکنولوژی توضیح می دهد که چگونه ماهیت تکنولوژی، نسبت انسان امروز با جهان پیرامونش را تغییر داده و تفکر محاسبه گر، به جای تفکر تأملی بر جهان امروز سایه افکنده است. با این وجود راهکار واضحی برای برون رفت از این وضعیت عنوان نمی کند. اما فیلسوفان بسیاری با تأثیرپذیری از وی، هر یک بنابر حوزه مطالعاتی خود راه حلی در این زمینه ارائه داده اند.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص های بهبود نسبت انسان و اشیاء از دید متفکران متأثر از هایدگر است. در راستای رسیدن به این هدف، این پژوهش از طریق ترکیب نتایج آثار 10 فیلسوف و پژوهشگر معتبر در این زمینه، مضامین اصلی هستی شناسی اشیاء هایدگر را شناسایی و تفسیر می کند. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی فراترکیب است که در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به سنتز نتایج پژوهش های پیشین در راستای رسیدن به تفسیری جدید در زمینه مورد نظر پژوهش می پردازد. نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد به کارگیری شش شاخص شامل طرح ریزی چیزها بر پایه کنش، پایداری چیزها، درک واقعیت وجودی چیزها، یادگیری متقابل میان انسان و چیزها، تأمل هنرمندانه نسبت به چیزها و تمرکز بر شبکه های ارتباطی می تواند در بهبود ارتباط انسان و اشیاء و تعدیل تفکر محاسبه گر در طراحی مؤثر باشد.
تحلیل و گونه شناسی خانه های دوره پهلوی اول با رویکرد کالبدی- فرهنگی در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
239 - 258
حوزههای تخصصی:
بررسی تاریخ معماری خانه های دوره پهلوی اول در منطقه غرب ایران و به ویژه شهر سنندج، نشانگر آن است که این موضوع کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. با تغییر و تحولاتی که در این شهر رخ داده، در معماری مسکونی نیز دگرگونی ایجاد و موجبات معماری متفاوت را فراهم نموده است. حضور گروه های مهاجر از جمله شاهزادگان قاجاری و برخی افراد صاحب منصب اداری و دیوانی و نیز ازدواج فرزندان والیان با برخی شاهزادگان قاجاری و حتی بعضی از منصوبان دولتی از جمله عوامل موثر بوده که در کنار آنها می توان به حضور معماران و هنرمندان از شهرهای دیگر و از جمله تهران برای طراحی و ساخت اشاره کرد. طبق بررسی های انجام شده، تاکنون مطالعات مدون و منسجمی در زمینه خانه های سنندج و به طور خاص گونه شناسی کالبدی- فرهنگی آنها صورت نگرفته است. با توجه به ضرورت انجام این تحقیق در این مقاله ابتدا بررسی خانه از دیدگاه های مختلف، سپس گونه شناسی خانه های شهر سنندج در دوره پهلوی اول و در نهایت به شناخت ویژگی های کالبدی- فرهنگی این خانه ها پرداخته شده است. نوشتار حاضر رویکردی کیفی و روش کار به لحاظ نوع نتایج توصیفی- تحلیلی می باشد. از روش میدانی و کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات بهره گرفته شده و از ابزارهایی همچون نقشه کشی، عکاسی و نقشه برداری استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خانه ها در دوره پهلوی اول در شهر سنندج دارای دو گونه، با ویژگی های خاص خود هستند. گونه ای کاملاً تحت تاثیر معماری منطقه کردستان و گونه دیگری تحت تاثیر معماری مناطق مرکزی ایران می باشد.
مطالعه ی کمّی تغییرات هویت منظر اجتماعی- اکولوژیک با رویکرد تاب آوری فضایی و داده های ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
39 - 53
حوزههای تخصصی:
اه داف: پیش رفتهای اخی ر در مباح ث بوم شناس ی منظ ر و داده ه ای ماه واره ای فرصت ی را ب رای تغیی ر رویکرده ا در برنامه ری زی پای دار ش هری فراه م آورده و پتانس یل بالای ی ب رای بهب ود ت اب آوری در تعام ات سیس تمهای اجتماع ی- اکولوژی ک ایج اد نم وده اس ت. در ای ن پژوه ش ب ا اس تفاده از مفه وم ت اب آوری فضای ی و س نجش مولفه ه ا و رواب ط کلی دی منظ ر اجتماعی-اکولوژیک ی در ط ول زم ان، آس تانه های مرتب ط ب ا هوی ت ب ه ص ورت کم ی اس تخراج گردی د ت ا راه کاری را ب رای پیون د اه داف ملم وس مدیریت ی و نظری ه ی ت اب آوری ارائ ه نمای د.
روشه ا: ب ا ارزیاب ی منظ ر اکول وژی ش هر ق م به وس یله ی متریک ه ای MN-AREA ،NP ،CA ،PLAND و داده ه ای ماه واره ای، تغیی رات ت اب آوری منظ ر ای ن ش هر ط ی ی ک دوره س ی س اله مبتن ی ب ر نظری ه ی ت اب آوری فضای ی م ورد تحلی ل ق رار گرف ت.
یافته ه ا: ب ا تعری ف و اس تخراج آس تانه های هویت ی، تغیی رات هویت ی منظ ر ش هر در ارتب اط ب ا ت اب آوری در س الهای آت ی پیش بین ی ش د. س پس ب ا شناس ایی الگوه ای فضایی-هویت ی ش هر در دوره ه ای مختل ف و س نجش آنه ا ب ر اس اس ابع اد ت اب آوری، پیش نهاداتی قابل اندازه گی ری و س نجش ب رای سیاس تگذاران و برنامه ری زان در راس تای قرارگی ری منظ ر ش هر در تعادل ی جدی د، ت اب آور و پای دار ارائ ه گردی د. نتیجه گی ری: منظ ر ش هر ق م در س ال 2009 و 2019 از آس تانه ی اول و دوم هویت ی عب ور ک رده اس ت و ب ا ادام ه ی رون د کنون ی در 20 س ال آین ده عب ور از س ومین آس تانه (دگرگون ی کام ل هوی ت منظ ر) اتف اق خواه د افت اد و چنانچ ه رون د کاه ش مس احت س اختارهای س بز ادام ه یاب د، منظ ر ب ه مرحل ه ی جبران ناپذی ری از لح اظ ت اب آوری میرس د.
شناخت فرآیند ارزیابی رضایتمندی در محیط های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری با هدف ارتقای محیط زندگی ساکنان، توجه ویژه ای به بهبود کیفیت محیط های مسکونی دارد. ارزیابی رضایتمندی از محیط های مسکونی نیز به منظور بهبود کیفیت زندگی و ارتقا رضایت ساکنان از محیط سکونت شان انجام می گیرد. در واقع، شناخت صحیح رویکرد رضایتمندی در محیط های مسکونی، مستلزم درک چیستی ماهیت فرآیند ارزیابی رضایتمندی به عنوان یک رویکرد عینی- ذهنی و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن است. هدف پژوهش پیش رو، شناخت تأثیرات مؤلفه های مؤثر در فرآیند ارزیابی رضایتمندی بر پایه مؤلفه های عینی (تجربه تغییرات کالبدی محیط توسط ساکنان) و ذهنی (واکنش های عاطفی ساکنان نسبت به تغییرات) در قالب یک چارچوب مفهومی است. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی است. در این رویکرد ضمن مطالعه اسناد کتابخانه ای از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با متخصصان روانشناسی محیط بهره گرفته شده و به تبیین مؤلفه های مؤثر در فرآیند ارزیابی رضایتمندی، تأثیرات آ ن ها و ارتباط مؤلفه ها با یکدیگر در قالب چارچوب فرآیند ارزیابی رضایتمندی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ارزیابی رضایتمندی مسکونی فرآیندی است که بر پایه دریافت تجربه تغییرات کالبدی ساکنان و واکنش های عاطفی آ ن ها به این تغییرات، ضمن توجه به ویژگی ها و تفاوت های فردی صورت می گیرد. دریافت تجربه کالبدی ساکنان بر گرفته از مؤلفه های قابلیت محیط، خودگستردگی و اهمیت محیط زندگی است که موجب شکل گیری اولیه چارچوب ذهنی ساکنان می شود. واکنش های عاطفی ساکنان به تغییرات به وجود آمده در محیط، سبب ایجاد نقاط لنگرگاهی جدید ذهنی و انطباق با شرایط جدید در ساکنان می شود که در نهایت، رفتار ساکنان در محیط را تغییر می دهد و به رضایتمندی آ ن ها از محیط مسکونی منتهی می شود
تأثیر بکارگیری آموزش الکترونیکی سازه های معاصر بر ارتقاء کیفیت یادگیری در رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش الکترونیکی بهعنوان یکی از روشهای آموزش از راه دور، به سرعت در اکثر نظامهای آموزشی گسترش یافته است. آموزش سازههای معاصر و یادگیری آن بهصورت مؤثر و کاربردی به دانشجویان معماری، از مهمترین موضوعات برنامههای آموزشی معماری است. واقعیت مجازی ابزارهای جدیدی هستند که با بکارگیری رایانه و تواناییهای آن، تصور ساختن مفاهیم انتزاعی را امکانپذیر ساخته که تأثیر مثبتی بر یادگیری و انتقال دانش دارند؛ و بهتبع دانشجو بهصورت فعال در فرآیند یادگیری قرار میگیرد. پژوهش حاضر با هدف، بررسی تأثیر آموزش الکترونیکی سازههای معاصر بر ارتقا کیفیت یادگیری دانشجویان معماری، شکل گرفته است. این تحقیق از نوع اکتشافی و به لحاظ ماهیت، روش پیمایشی و شیوه تحلیل دادهها، توصیفی تحلیلی است. برای رسیدن به نتایج، دو نوع پرسشنامه تخصصی و عمومی تهیه گردید. جامعه آماری پرسشنامه تخصصی، 33 نفر از اساتید و کارشناسان حوزه معماری و آموزش چندرسانهای و در پرسشنامه عمومی دو گروه از دانشجویانی که درس سازههای معاصر را بهصورت آموزش حضوری و آموزش الکترونیکی دریک بازهی زمانی مشخص گذرانده بودند، به تعداد 50 نفر انتخاب گردیدند. روایی بر اساس اعتبار محتوایی سنجیده و به تائید اساتید از طریق روش دلفی و پایایی آن از روش آلفای کرونباخ به میزان 756/0 تائید شد. تجزیهوتحلیل دادهها از طریق آزمونهای تحلیل عاملی و رگرسیون و فریدمن با نرمافزارهای Spss,Lisrel انجام شد. آزمون تحلیل عاملی تأییدی مؤلفههای 4 گانه تأثیر آموزش و یادگیری الکترونیکی بر ارتقا کیفیت یادگیری دانشجویان شناسایی و با میزان بار عاملی بالای 4/0 تائید شدند. با آزمون رگرسیون و میزان ضریب تعیین تعدیل شده[1] مشخص شد، شاخصها به میزان 53% واریانس ارتقاء کیفیت یادگیری را پیشبینی میکند. بر اساس آزمون رگرسیون؛ مؤلفهی بهرهگیری از فناوری دیجیتال بالاترین تأثیر را بر روی ارتقاء کیفیت یادگیری دارد (788/0 beta=). نتایج آزمون ضریب همبستگی نشان دهنده این است که میان انواع تعامل، «یادگیرنده-یادگیرنده» دارای بیشترین اهمیت است. اولویتبندی مؤلفههای تأثیر آموزش و یادگیری الکترونیکی بر ارتقاء کیفیت یادگیری و پیشرفت دانشجویان به ترتیب آزمون رتبهبندی فریدمن عبارتاند از: بهرهگیری از فناوری دیجیتال (96/8)، خود فراگیر (82/8)، واقعیت مجازی (70/8)، تعامل (06/8). طبق نتایج، شاخصهای شبیهسازی، انگیزش، نقش فعال یادگیرنده، همزمانی، محتوا-محتوا، دانشجو- محتوا، مهارت، انتقال محتوا، خلاقیت، ساخت دانش، دانشجو- دانشجو، تفکر-تصمیم، دستیابی به محتوا، دانشجو با استاد؛ به ترتیب اولویت و همبستگی آزمون پیرسون بر ارتقاء کیفیت یادگیری دانشجویان، تأثیر مثبت دارد. در نتیجه آموزش الکترونیکی درس سازههای معاصر به روش واقعیت مجازی باعث ارتقا سطح کیفیت یادگیری دانشجویان نسبت به روش حضوری در رشتهی معماری میشود.
واکاوی نقش فضای شهر تهران در رویدادهای اجتماعی معاصر (نمونه موردی انقلاب اسلامی)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
237 - 252
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه به بعد تاریخی فضاهای شهری تاثیرگذار در رویداد انقلاب 57 و میزان ظرفیت فضا برای بالا بردن ارتباط و کنش هایاجتماعی مهم است. اولین وقایع انقلاب اسلامی نشان دهنده بهره برداری ازفضای مدرن شهر و ظرف فضایی تثبیت شده آن است.کنش های اعتراضی و انقلاب ها حاصل رودررویی حکومت و جنبش های اجتماعی جدید در فضای شهری است. آغاز حرکت از میدان های محله ای یا میدانی است و این میدان ها که محل تجمع و هویت بخش محله اند نقطه تجمیع حرکات مردمی واقع می شوند. اما به طور واضح دراین مرحله گردآوری انسانی فاقد هویت مشروع و تعّین بخش است، زیرا رفتار انسانی درقالب این بعد محله ای تنها از نوعی همبستگی طبقه اجتماعی و همچنین تعّین بخشی رفتار روزمره است.هدف پژوهش: هدف پژوهش واکاوی رابطه میان ماهیت و اهداف رخدادهای سیاسی و اجتماعی و نحوه مصرف فضاهای شهری تهران در رویدادهای اعتراضی معاصر (نمونه موردی: انقلاب اسلامی) است.روش شناسی: روش این پژوهش کتابخانه ای (اسنادی)، میدانی (بازدید از بنا ها) و با رویکرد توصیفی -تحلیلی است.یافته ها و بحث: در سیر بررسی به منظور تفسیر فضاهای شهری و برقراری ارتباط میان رخداد اعتراضی و فضاهای مزبور معیارهای کمی فضا از منظر ابعاد، کیفیت ارتباط با بافت پیرامونی و از منظر نمادین ارتباط آن ها با ساختار کل شهر و ساختمان های پیرامون آن ها مورد توجه قرارگرفته است.نتیجه گیری: درمرحله اول رویدادها درکالبد فضایی که از منظر تاریخی مشروع محسوب می شوند آغاز و درادامه کنش اجتماعی به خلق و بازنمایی فضاهای خود اقدام می کند و فضاهای روزمره به جزئی ازیک نظام نمادین جدید فضای شهری بدل می گردند و در مرحله سوم انقلاب با دگردیسی مفهوم فضایی، تغییر معنای نمادین فضاهای از پیش موجود و تلاش برای تصرف فضاهای تعّین یافته با هدف مقابله با گروه های درگیر درانقلاب، روبه رو هستیم. درطی رویداد بررسی شده معلوم شدکه سازمان فضایی شهر تهران شامل مقر حکومتی، دیوانی و اداری (میدان ارگ، میدان توپخانه و میدان بهارستان)، مرکز مذهبی (مساجد)، مرکز اقتصادی (بازار) و دیگر عناصر شهری با این رویداد در ارتباط بوده اند.
درون بودگی و حدوث آن در فضای داخلی شهری
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
10 - 32
حوزههای تخصصی:
درون و بیرون و ارتباط آنان با یکدیگر، از موضوعاتی هستند که همواره مورد علاقه صاحب نظران بوده اند. در نگاهی جامع، درون اغلب به عنوان فضای خصوصی و بیرون به عنوان فضای عمومی قلمداد شده است. حال آن که امروزه، این مفاهیم از تعاریف گذشته خود فاصله گرفته اند و دوگانگی و مرز میان آن ها به صورت بنیادین در حال تغییر و بازنگری است. جامعیت این مفاهیم باعث شده تا این تغییر و بازنگری به حوزه های فضای شهری و فضای داخلی نیز راه یابند. هدف این مقاله بازتعریف فضای شهری _به عنوان فضای عمومی_ از دیدگاه فضای داخلی _به عنوان فضای خصوصی_ و چگونگی تجلی کیفیت درون ذیل مفهوم «درون بودگی» در فضای شهری است. در این راستا، ابتدا درون بودگی و تعاریف آن از دیدگاه صاحب نظران این حوزه بیان گردید؛ و در ادامه مفاهیم «فضای داخلی عمومی» و «فضای داخلی شهری» ذیل مفاهیم درون و بیرون و حوزه های عمومی و خصوصی مورد تحلیل و بررسی قرارگرفتند. در ادامه به ارتباط فضای داخلی شهری با درون بودگی از دیدگاه صاحب نظران پرداخته شد؛ و در آخر با استفاده از مولفه های به دست آمده از بررسی منابع کتابخانه ای در رابطه با درون بودگی و عوامل موثر بر ادراک آن، نحوه حدوث آن به شیوه های مختلف در فضای شهری، در چند عکس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. لذا به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، به چگونگی تجلی درون بودگی در فضای بیرونی و شهری پرداخته شد و این نتیجه حاصل آمد که در تلاقی مفهوم درون بودگی و فضای شهری، دو بعد کالبدی و روانی نمودار می شود. از هم افزایی درون بودگی و ابعاد کالبدی، فضای داخلی شهری معنا می یابد؛ و از هم افزایی درون بودگی و ابعاد روانی، درون بودگی شهری معنا می یابد؛ که هر دو وسیله ای است در جهت التیام گمگشتگی انسان در جهان پیرامون از طریق بازتعریف خود و هویت خود، در دنیایی که انسان در آن غریب است.
چالش های پیش رو در بررسی ریتم شعرهای کودکانه (مطالعه موردی: متل های کودکانه و اشعار کودک شاعران معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
5 - 12
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: وزن و ریتم در اشعار کودکانه، محل تأمل جدی پژوهشگران است تا آن جا که این تکثر برداشت ها در شعرهای کودک معاصر نیز بازتاب دارند.هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی جنبه های ریتمیک شعرهای کودکانه و دلایل اختلاف آراء در مورد اشعار کودکانه است. برخی شعرهای کودکانه را عروضی و برخی هجایی می دانند. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کمی-کیفی، توصیفی- تحلیلی است و با به کارگیری منابع کتابخانه ای در گام نخست، به دلایل تکثر آراء و چالش های پیش رو می پردازد و در گام دوم، مدل های ریتمیک مرسوم در اشعار کودکانه را مشخص می کند. ارائه مدل ها، مبتنی بر بررسی 300 شعر کودکانه از شاعران معاصر و نیز متل های کودکانه مکتوب است.نتیجه گیری: منشاء تفاوت آراء را می توان نخست در ناهمگونی جامعه آماری اشعار دانست که همه از یک قاعده پیروی نمی کنند. دوم، درنظر نگرفتن ماهیت زبان عامیانه و عدم تفاوت محسوس در هجای بلند و کوتاه. سوم، عدم درنظر گرفتن تفاوت مقادیر عملی و نظری یعنی تفاوت بین خوانش گویش وارن و مقادیر قابل انتظار در نظریه ها دانست.
ارزیابی و مقایسه تاب آوری محلات منطقه 1 و 2 شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
53 - 72
حوزههای تخصصی:
تاب آوری شهری، ظرفیت یک شهر در برون رفت از یک ویرانی است که در محلات منطقه 1 و 2 شهر ساری، رشد فیزیکی بسیار سریع تر از رشد جمعیت و نیاز واقعی شهر بوده و تمرکز خدمات (اداری، سیاسی، آموزشی و ...) و نابرابری های منطقه ای سبب شده این مناطق جاذب جمعیت باشد و آسیب ها و بحران ها نیز به تبع رشد جمعیت افزایش پیدا کرده است. هدف تحقیق، ارزیابی و مقایسه تاب آوری محلات منطقه 1 و 2 شهر ساری با استفاده از مدل IHWP در نرم افزار GIS می باشد. نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد و همچنین از مطالعات اسنادی و پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. نمونه آماری تحقیق تعداد 48 نفر از خبرگان حوزه مورد مطالعه می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد محلات شماره 1، 2، 4 و 7 به ترتیب بالاترین تاب آوری را در سطح منطقه 1 شهر ساری دارند. محلات شماره 5، 8، 6، 10و 7 به ترتیب بالاترین تاب آوری را در سطح منطقه 2 شهر ساری دارند و همچنین بخش های تاب آور در شرق منطقه 1 و 2 متمرکز شده و با توجه به شرایط اقلیمی و کالبدی مناطق 1 و 2 بایستی طرح تعریض معابر برای برای بخش هایی از مناطق 1 و 2 شهر ساری مدنظر قرار گیرد.
راه کارهای معماری همسو با طبیعت از طریق بازخوانی اشعار فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ارتباط با طبیعت به دو علت اصلی فاصله گرفتن طبیعت از زندگی انسان ها و نابودی طبیعت توسط آن ها، به مسئله مهمی برای همه جوامع تبدیل شده است. پژوهش مورد نظر با هدف حفظ محیط زیست در تطابق با مباحث مرتبط با طبیعت در اشعار فردوسی، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چگونه می توان از اشعار فردوسی به عنوان راهکارهایی همسو با طبیعت در جهت حفظ زمین بهره برد؟ روش گردآوری داده ها بر پایه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و به تجزیه و تحلیل کیفی در حوزه های طبیعت، پایداری و طبیعت در شاهنامه پرداخته و با ارزیابی، تحلیل، تطابق و تعیین نقاط مشترک، راهکارهای معماری جهت طراحی بنای همسو با طبیعت پیشنهاد می شود. براساس ارزیابی های صورت گرفته، حفظ منابع آب، استفاده از چوب درختان و گیاهان، ساخت و ساز، اهمیت هوای پاک و حفظ حریم جانداران از جمله مباحث طبیعت گرای مطرح شده در شاهنامه است که با وارسی و تطبیق آن با اقدامات لازم جهت دست یابی به پایداری زیست محیطی از طریق طبیعت می توان به راهکارهایی چون تعبیه سیستم جمع آوری و ذخیره آب باران، استفاده از سایبان هایی از جنس چوب گیاه بامبو، کنترل آلودگی هوا با تعبیه پوشش گیاهی، دیوار سبز و طراحی تراس باغ برای حمایت از پرندگان دست یافت.
ارزیابی فضای سبز خیابانی در منظر شهری؛ نمونه موردی: بلوار امیرکبیر شیراز حد فاصل تقاطع های غیرهمسطح امام حسن و استاد بهمن بیگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
111 - 126
حوزههای تخصصی:
سرسبزی شهری به طور گسترده به عنوان یک عنصر کلیدی برای ایجاد محیط های شهری قابل زندگی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان شناخته شده است. در حالی که فضای سبز حاشیه خیابان ها یکی از اجزای ضروری پوشش گیاهی شهری است که ساکنان فراوان بیشتری به آن دسترسی دارند و به طور روزمره با آن مواجه هستند، بیشتر مطالعات فضای سبز و فعالیت فیزیکی شهری به جای خیابان های محوطه سازی شده، بر پارک ها متمرکز شده اند. با توجه به مطالعات اندک در زمینه فضای سبز خیابان ها در مقیاس خرد، پژوهش پیش رو در پی ارزیابی و درک مزایای گسترده روانشناختی ، فیزیولوژیکی، رفاه عمومی و اجتماعی است که افراد در نتیجه تجربه فضای سبز خیابانی باکیفیت در منظر شهری دریافت می کنند. این پژوهش با روش ترکیبی و مطالعه موردی انجام گردیده است. از این رو ابتدا به بررسی محتواهای پیشرو با توجه به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای پرداخته شده است. در حالی که تکنیک های تجزیه و تحلیل اهمیت و عملکرد (IPA) برای تعیین اینکه ویژگی های یک کالا یا خدمات در برآورده کردن انتظارات مصرف کنندگان، مشتریان، کاربران و بازدیدکنندگان چقدر خوب عمل می کنند، استفاده می شوند، در بخش پیمایش، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از این تکنیک، میزان اهمیت تأثیرات و ویژگی های فضای سبز خیابانی (USG) با کیفیت بالا شناسایی شده از ادبیات، در برابر عملکرد نسبی آنها از نظر کاربران (180=n) بلوار امیرکبیر شهر شیراز حد فاصل دو تقاطع غیر همسطح امام حسن و استاد بهمن بیگی بررسی می گردد. از نرم افزار Excel و SPSS27 جهت تجزیه و تحلیل و نمودارسازی داده ها استفاده شده است. نتایج این پژوهش بر نقش کلیدی سرسبزی خیابان ها بر زیست پذیری محیط خیابان تأکید می کند و به طور موردی نشان می دهد فضای سبز خیابانی محدوده مورد مطالعه به طور کلی از کیفیت پایینی برخوردار است و اولویت اول اقدامات مدیریتی مربوط به تأثیرات برابری محیطی، زیست محیطی و اجتماعی می باشد.
ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون مساجد از طریق طراحی معماری؛ نمونه ی موردی: مسجد حکیم اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
159 - 176
حوزههای تخصصی:
فضای شهری عرصه ای برای نمایش زندگی جمعی است؛ صحنه ای که شهروندان را فارغ از نژاد، سن و صنف دور هم جمع کرده و با شکستن مرزهای اجتماعی، نمایشی از زندگی اجتماعی مردم شهر عرضه می کند. با توجه به این که کیفیت فضاهای شهری بر میزان حضورپذیری مردم در آن موثر است، تلاش در مسیر ایجاد فضاهای با کیفیت شهری به عنوان یکی از مسئولیت های معماران و شهرسازان شناخته می شود. در واقع توجه فعالان صنعت ساختمان به ویژه معماران و شهرسازان به تاثیر مستقیم هر بنا بر کیفیت فضای شهری پیرامون آن یکی از لازمه های رسیدن به شهری با فضاهای عمومی باکیفیت است. این پژوهش با هدف شناسایی نقش بنای مسجد حکیم اصفهان در ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون آن انجام شده است تا نتیجه ی آن علاوه بر یادآوری نقش ساختمان به عنوان ریز دانه های شهری در کیفیت بخشی به فضاهای عمومی شهر، به عنوان نمونه ای از تدقیق در یک ساختمان خاص جهت مطالعات بعدی در اختیار معماران و شهرسازان قرار گیرد. بر این اساس، ورودی های غربی، شمالی و شرقی مسجد حکیم اصفهان که فضای معماری را به فضای شهری متصل نموده برای مطالعه دقیق تر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بود و داده های حاصل از مصاحبه با 160 نفر از شهروندان حاضر در فضای شهری پیرامون مسجد حکیم، با استفاده از نرم افزار Maxqda جمع بندی و در سه مرحله (باز، محوری و گزینشی) کدگذاری شد. داده ها در قالب 24 مفهوم منسجم به عنوان کدهای باز و 12 مقوله به عنوان کدهای محوری تدوین و معرفی گردیده است. با هدف تسهیل مطالعه ی نتایج، کدهای محوری نیز در قالب چهار دسته ی کلی(کدگذاری گزینشی) ادراکی، فضایی، کالبدی و عملکردی مرتب شده اند. در آرای مصاحبه شوندگان، نقش معماری در تقویت اجتماع پذیری فضای شهری، نقش معماری در خوانایی فضای شهری، نقش معماری در القای حس مکان در فضای شهری و نقش معماری در ارتقا امنیت در فضای شهری، پرتکرارترین مصادیق از نقش معماری مسجد حکیم اصفهان در کیفیت بخشی به فضای شهری پیرامون آن بوده است.
Comparative Study of the Living Structure Theory in Historical Gardens of Tehran (Case Study: Niavaran, Esharat Abad, Eyn Al Doleh Gardens)
حوزههای تخصصی:
Gardens are one of the most important built environments throughout the history of Iran in terms of symbolism, semantics, social construction, mythical elements and physical and functional spatial relationships. The coexistence of natural and built environments is more obvious in the Persian garden compared to any other functions. In this research, the nature of Persian gardens is analysed in terms of physical and functional structures and spatial and natural relationships based on a qualitative approach and a comparative-analogous method and the data is collected through library research and field investigations. Then, the components of the living structure theory, introduced by Christopher Alexander, are surveyed as research theoretical framework. The components are analysed and scored using AHP and the comparative analogy is done by 15 scholars. The data reveal that the physical, functional and natural structures are prioritized in order of importance with weights of 0.428, 0.334 and 0.238, respectively. The total interaction of components demonstrates that Ein-al-Doleh Garden possesses a living structure better than Eshrat-Abad Garden for all three structures, but it is weaker in natural structure, the same in functional structure and stronger in physical one in comparison to the Niavaran Garden. The local symmetries (0.125), strong centres (0.214) and roughness in the cultivation system (0.194) represent the most effective factors. For today, In consequence, it is possible to revitalize living structures in historical gardens through the revival of strong centres, attendance of green spaces, spatiality of Kushks and intense relationships between gardens and the Kushks.