فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۷٬۶۳۲ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
105-118
حوزههای تخصصی:
امروزه پارکهای جیبی به عنوان جزئی از فضای سبز عمومی میتوانند سلامت جسمی و روحی افراد را بهبود ببخشند و باعث احیاکنندگی خستگی ذهنی در افراد شوند؛ با وجود این، این مسئله که چه ویژگیهای بصری از پارکهای جیبی شهری میتواند باعث افزایش نتایج احیاکنندگی ذهنی افراد شود هنوز ناشناخته است و مطالعات کمی به آن پرداختهاند. از این رو هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط میان ویژگیهای بصری پارکهای جیبی و نتایج احیاکنندگی خستگی ذهنی شهروندان میباشد. با توجه به موضوع پژوهش، حوزه مطالعاتی و مسائل آن، ترکیبی از روشهای اسنادی-تحلیلی و پیمایشی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، کتابخانهای و میدانی بوده است و ابزار مورد استفاده در جمعآوری اطلاعات لازم پرسشنامه میباشد. براساس فرمول کوکران حجم نمونه 384 بدست آمد. محدوده مکانی تحقیق، هشت پارک کوچک شهری از منطقهی یک تهران از بین مناطق بیست ودوگانه و برای جمعآوری دادههای اولیه انتخاب شدند. نتایج حاصل از این مطالعه به ایدههای طراحان شهری و معماران منظر برای برنامهریزی و طراحی هر چه بهتر پارکها بر اساس ویژگیهای ترجیحات بصری مؤثر بر نتایج احیاکنندگی خستگی ذهنی کمک میکند.
مطالعه ای بر نقش آثار سینمایی به عنوان منبعی جهت برانگیزش مولدهای اولیه در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
19 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقطه آغازین طراحی، مرحله ای پیچیده ، مهم و مبهم است. پژوهشگران معتقدند که طراحان در ابتدای طراحی، از فکر بسیار ساده ای استفاده می کنند تا زنجیره راه حل های ممکن را محدود کنند که به آن مولد اولیه می گویند. مولدهای اولیه منابع مختلفی دارند که یکی از آن ها رجوع به سایر عرصه هاست و در این میان، سینما زمینه ای است که گستره وسیعی از فضاهای نامکشوف را در اختیار قرار داده است. بنابراین، سؤال این پژوهش عبارت است از اینکه چگونه می توان آثار سینمایی را به عنوان یکی از منابع شکل گیری مولدهای اولیه در نظر گرفت؟ هدف پژوهش: این پژوهش سعی دارد تا نقش سینما را به عنوان یکی از منابع شکل دهنده به مولدهای اولیه، بررسی کند تا به واسطه آن، یک منبع قابل اعتنا برای تسهیل گام نخست طراحی که با پیچیدگی های زیادی روبه روست مطرح شود.روش پژوهش: این پژوهش ابتدا مبتنی بر مباحث نظری موجود در منابع کتابخانه ای، مفهوم مولد اولیه را شرح می دهد، سپس با به کارگیری روش پژوهش کیفی و تحلیل محتوای سکانس های برخی از آثار سینمایی، امکان بهره گیری از سینما به عنوان یکی از منابع مولدهای اولیه را بررسی می کند.نتیجه گیری: پس از حصول شناختی از مفهوم مولد اولیه، دسته بندی از آن ارائه می شود و برای هر دسته، شواهد نظری از متون سینما ارائه شده است. چهار نظرگاه مختلف با تکیه بر همین دسته بندی، شامل زیست انسان، استعاری- فلسفی، مباحث محیطی و مباحث شکلی برای بررسی مصادیق سینمایی اتخاذ شده و برای هر یک، مصادیقی از آثار سینمایی ارائه شده است. طبق این نکات، نشان داده شد، سینما منبعی قابل اعتنا برای مولدهای اولیه بوده و می تواند برانگیزاننده طیف وسیعی از مولدهای اولیه باشد.
بررسی عوامل خلق فضا در پروژه های شاخص معماری مسکن: (نمونه موردی: برندگان جایزه معمار 1385)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
87 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: در این پژوهش که به بررسی عوامل خلق فضا در پروژه های شاخص معماری سال 1385 پرداخته شده است، هدف ساختار طراحی در این پروژه ها و عوامل موثر بر خلق فضا در آنهاست.
واکاوی نقش مکان ساز منظر سبز بومی در توسعه منظر شهری (مطالعه موردی: شهررودخانه های دزفول، شوش و شوشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
۳۷-۳۰
حوزههای تخصصی:
منظر سبز شهری به عنوان بخشی از منظر شهری دارای تأثیرات فراونی در جنبه های مختلف زندگی شهروندان بوده است و چگونگی توسعه آن اهمیت به سزایی دارد. در برنامه های توسعه معاصر به منظر سبز صرفاً به عنوان پدیده ای تزئینی به منظور تفرج و به مزایای زیست محیطی آن توجه می شود که در رویکرد توسعه پایدار جنبه های اقتصادی و اجتماعی نیز مدنظر است. توسعه فضای سبز معاصر در مجاورت رودخانه های خوزستان موجب تقلیل عملکردهای چندگانه و نقش هویتی رودخانه و منظر سبز به عناصر تفریحی در شهر و در نتیجه جدایی این دو از زندگی روزمره ساکنان شده است. در برنامه های توسعه اخیر نیز اغلب الگویی جامع برای همه شهرها ارائه می شود، این درحالی است که ظرفیت های مکانی و نیازهای ساکنان عاملی تعیین کننده در فرایند توسعه محسوب می شود. شهررودخانه های خوزستان نیز دارای ویژگی ها و ظرفیت های خاص خود هستند که تعیین کننده سبک منظر سبز براساس نیاز ساکنان در این شهرهاست. بنابراین، شناخت این سبک و ویژگی های آن به منظور توسعه مکان محور ضروری است. این پژوهش با خوانش منظرین به شناسایی این ویژگی ها از طریق مشاهدات میدانی با استفاده از روش اکتشافی و در برخی موارد بررسی اسناد تاریخی پرداخت. نتایج مشاهدات نشان دادند سازماندهی منظر سبز در شهرهای دزفول، شوش و شوشتر به صورت واحه ای به منظور سازگاری با اقلیم، مکان یابی در نقاط مکث و عطف شهر به منظور پیوند با فعالیت های روزمره، انتخاب درختان بومی نخل و کُنار (دارای شأن مقدس) به صورت تک کاشت و به طور کلی منظر سبز چندعملکردی است. منظر سبز در پیوند مستمر با زندگی مردم نیازهای ساکنان را برطرف ساخته و براساس ظرفیت های عملکردی، اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و هویتی مکان ایجاد شده است. بنابراین، منظر سبز بومی این شهرها با مؤلفه های مکان ساز خود می تواند نقش اساسی در توسعه مکان محور ایفا کند که نیازمند مورد ملاحظه قراردادن آن در فرایند توسعه است.
شناسایی و سنجش پیامدهای مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی (مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
119-144
حوزههای تخصصی:
امروزه بازگشت شهرنشینان به روستاها، تحت عنوان مهاجرت معکوس یا شهر گریزی با شدت و آهنگ رشد سریعتری نسبت به گذشته بوده که قطعا اثراتی را بر روستاها دارد. یکی از مهمترین آنها، تغییرات مسکن روستایی میباشد. هدف اصلی تحقیق، شناسایی و سنجش پیامدهای مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی با مطالعه موردی روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال است. پژوهش به روش آمیخته (کیفی-کمی) با هدف کاربردی و روش ترکیبی (اکتشافی و تجربی) انجام شده است، ابتدا عوامل اولیه استخراج شده از مطالعه کتابخانهای به همراه عوامل احصاء شده از 20 مصاحبه ساختاریافته؛ توسط10کارشناس مورد تحلیل محتوایی (CVR) قرار گرفته و نهایتاً عوامل نهایی در قالب پرسشنامه توسط نمونه آماری ارزیابی شده است. در حالت کلی، جامعه آماری این تحقیق را روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال تشکیل میدهد که به روش ترکیبی تعداد 6 روستا به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. در حالت اخص ، جامعه آماری این پژوهش به دو بخش کیفی و کمی تقسیمبندی میشود. در بخش کیفی (مصاحبه)، متخصصین و خبرگان به روش انتخابی و در ادامه به روش گلوله برفی تعیین و بهصورت هدفمند مورد پرسشگری قرار گرفتند (20 کارشناس) و در بخش کمی (پرسشنامه)، جامعه آماری تحقیق ساکنان روستایی بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعیین حجم شده (352 نفر از ساکن روستاهای مورد مطالعه) و به روش تصادفی طبقهبندی شده (متناسب با جمعیت هر روستا) نمونهبرداری شدند. با توجه به آمیخته بودن پژوهش، تجزیهوتحلیل دادهها در دو مرحله صورت پذیرفت. در مرحله نخست تجزیهوتحلیل مصاحبهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA انجام شد. در مرحله دوم، برای تحلیل روایی پرسشنامه و نهایی کردن اثرات شناسایی شده، از روش تحلیل محتوایی CVR، جهت سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کورنباخ و جهت سنجش اثرات مهاجرت از روش ساختاری حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. در همین خصوص نتایج تحقیق بیانگر این امر است که بیش از نیمی از گویههای احصاء شده (23 از 45) به تغییرات کالبدی مسکن روستایی اشاره دارد اما به لحاظ تکرار شاخصها از نظر مصاحبهشوندگان، شاهد پراکندگی در تمامی ابعاد می باشد . با این وجود گویهها و تکرار آنها نشان از مثبت بودن نقش مهاجرت در تغییر مسکن روستایی است. بگونهای که از بین 45 گویه احصاء شده (اثرات مهاجرت بر مسکن روستایی)، 25 گویه با مجموع 100 مرتبه تکرار، جزو اثرات مثبت مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی و در مقابل 20 گویه با مجموع 67 مرتبه تکرار، جزو اثرات منفی مهاجرت بر مسکن روستایی میباشند. همچنین نتایج ارزیابی پرسشنامهها حاکی از تاثیرگذاری مهاجرت به مسکن روستایی است بگونهای که حدود 68 درصد نمونه آماری تحقیق (روستائیان)، تأیید کردند که مهاجرت باعث تغییر در مسکن روستایی شده است و 14 شاخص بررسیشده ، روی هم رفته 793/0 از اثرات مهاجرت بر مسکن روستایی را تبیین میکنند.
تحلیل درک هنرجویان از عوامل فیزیکی فضای آموزشی در راستای خودشکوفایی به روش Q (نمونه مطالعاتی: هنرستان های بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
33 - 48
حوزههای تخصصی:
هم راستایی مشخصه های فیزیکی/کالبدی و روان شناختی هنرستان ها با سازوکارهای خودشکوفایی هنرجویان از تأثیرگذارترین عوامل ضمنی در روندهای یادگیری و استعدادیابی فراگیران است. یکی از معتبرترین داده ها در تحلیل این اثرگذاری، ذهنیت هنرجویان نسبت به ویژگی های فضاست. در این مطالعه، به روش Q و با رویکرد کمی در تحلیل های آماری، با مشارکت ۳۰ نفر از هنرجویان دو هنرستان در شهرستان بم، به تحلیل درک آنان از مشخصه های فیزیکی فضا با هدف ارتقا و تسهیل خودشکوفایی حین تحصیل پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی داده ها نشان می دهد که عواملی شامل «آسایش روانی و فیزیکی»، «امکانات و تجهیزات» و «کیفیت فضای آموزشی» قابل شناسایی هستند. از میان ۲۴ متغیر مشخص شده، بیشتر نقش را میزان دریافت نور طبیعی و روشنایی روز، کاهش و کنترل سروصدای مزاحم از داخل و بیرون کلاس و چیدمان صندلی ها و میزها متناسب با هر درس و انعطاف پذیری فضا در تغییر موقعیت مبلمان متناسب با نیازهای هر درس دارندهم راستایی مشخصه های فیزیکی/کالبدی و روان شناختی هنرستان ها با سازوکارهای خودشکوفایی هنرجویان از تأثیرگذارترین عوامل ضمنی در روندهای یادگیری و استعدادیابی فراگیران است. یکی از معتبرترین داده ها در تحلیل این اثرگذاری، ذهنیت هنرجویان نسبت به ویژگی های فضاست. در این مطالعه، به روش Q و با رویکرد کمی در تحلیل های آماری، با مشارکت ۳۰ نفر از هنرجویان دو هنرستان در شهرستان بم، به تحلیل درک آنان از مشخصه های فیزیکی فضا با هدف ارتقا و تسهیل خودشکوفایی حین تحصیل پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی داده ها نشان می دهد که عواملی شامل «آسایش روانی و فیزیکی»، «امکانات و تجهیزات» و «کیفیت فضای آموزشی» قابل شناسایی هستند. از میان ۲۴ متغیر مشخص شده، بیشتر نقش را میزان دریافت نور طبیعی و روشنایی روز، کاهش و کنترل سروصدای مزاحم از داخل و بیرون کلاس و چیدمان صندلی ها و میزها متناسب با هر درس و انعطاف پذیری فضا در تغییر موقعیت مبلمان متناسب با نیازهای هر درس دارند.
تحلیل مطالعات عدالت جنسیتی در فضاهای عمومی شهری (علم سنجی و مرور سیستماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
71 - 82
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف، تحلیل علم سنجی مطالعات عدالت جنسیتی فضاهای عمومی جهت کشف مسائل و تحولات اصلی و نیز یافتن روند عملکرد نوظهور مقالات و مجلات، شناخت الگوهای همکاری کشورها و هم استنادی نویسندگان در ادبیات جهانی انجام شده و از روش های کمی علم سنجی استفاده می کند. نتایج هم زمانی وقوع کلمات کلیدی نشان می دهد کلیدواژه ی "جنسیت" با 35 بار تکرار بالاترین تعداد دفعات هم رخدادی وقوع کلیدواژگان برخوردار است. تحلیل هم استنادی بر اساس نویسندگان نشان می دهد بیشترین تعداد استناد مربوط به الین اونترهالتر با قدرت پیوند 100 می باشد. همچنین تحلیل هم استنادی بر اساس منابع استناد شده نشان می دهد منبع international journal of urban and regional research، 33 بار مورد استناد قرار گرفته است که بیشترین تعداد استناد را در بین منابع دارا است. در آخر تحلیل همکاری علمی در سطح کشورها نشان می دهد کشور ایالات متحده بیشترین تعداد مدارک، استناد و قدرت پیوند را در بین سایرکشورها دارا است.
نقش طراحی شهری سازگار با سیل از منظر بهبود ادراک خطرپذیری (یک مرور نظام مند بین رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
32 - 43
حوزههای تخصصی:
پیرو کانال کشی نهرها و به کارگیری زیرساخت های کنترل سیل، ادراک افراد از پویایی اکولوژیکی رودخانه ها و ایمنی محیط دچار اختلالات گسترده ای شده است که این عدم درک صحیح از خطرپذیری سیل، در زمان وقوع جریان های شدید سیل می تواند به تلفات عدیده ای منجر شود. لذا در راستای تاب آوری در برابر سیل، علاوه بر معیارهای سازه ای، نحوه بهبود معیارهای غیرسازه ای همانند درک خطرپذیری در راستای ارتقاء سازگاری و آمادگی جوامع در برابر سیل، از جمله مباحث پراهمیت محسوب می شود. امروزه با وجود گذار مدیریت رودخانه ها از رویکردهای تماماً سازه ای به رویکردهای یکپارچه و تأکید بر مشارکت رشته های مرتبط در راستای تلفیق معیارهای سازه ای و غیرسازه ای در زمینه تاب آوری در برابر سیل، نقش طراحی شهری در فرایند مذکور هم چنان در هاله ای از ابهام است. لذا، با توجه به توانایی طراحی شهری در بسط تجربه ادراکی افراد در محیط، این پژوهش درصدد است با انجام یک مرور نظام مند بین رشته ای، نحوه ورود و تلاقی طراحی شهری در بحث ادراک خطرپذیری سیل را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با بسط مدل اجتماعی-اکولوژیکی پژوهش سه دیدگاه نظری روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت را به عنوان نقطه های آغازین این پژوهش بین رشته ای برمی گزیند، سپس با انجام یک مرور نظام مند در پایگاه داده اسکوپوس در شش مرحله، نقش طراحی شهری در بهبود درک خطرپذیری سیل را واکاوی می کند. طراحی شهری در هریک از حوزه های روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت می تواند از طریق کیفیت های زیبایی شناختی و ادراکی محیط، حس مکان و تنظیم خدمات اکوسیستمی نقش مهمی در بسط تجربه ادراکی افراد از رودخانه ها و متعاقباً بهبود ادراک خطرپذیری سیل ایفا کند، اما در هریک از حوزه های مذکور با چالش های متعددی مواجه است و نخست باید نحوه سازگاری و ایجاد توازن با عوامل مداخله گر مربوطه را دریابد.
تبیین فرآیند ادغام روستاها در شهرهای اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
گونه های متفاوتی از عرصه های روستاشهری در فرایند ادغام روستاها در شهرها شکل می گیرند. درک صحیح از فرایند این ادغام و تبیین مراحل آن می تواند از جمله مسائل جامعه باشد. در این پژوهش، فرایند ادغام روستاها در اقلیم گرم و خشک، مبتنی بر سه مرحله آغاز ادغام، میزان ادغام و آثار ادغام تبیین در نمونه شهرهای یزد،کرمان وکاشان تحلیل و تدقیق شدند. گونه شناسی روستاشهرها براساس سه عامل ساخت محور، جامعه محور و طبیعت محور، و با استفاده از تحلیل خوشه بندی و روش k-means صورت گرفت. نتایج تحلیل نشان می دهد که براساس عوامل موقعیت روستا در شهر، نوع توسعه آن و رابطه سه وجهی مساحت، تراکم جمعیتی و تراکم ساختمانی، میزان ادغام روستا تعیین می شود. در مرحله آثار ادغام، بیشترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد نابرابری های محیطی، درآمد پایین، ارزش پایین مسکن و مهاجرین غیربومی هستند. این نابرابری ها در مرحله اول ادغام بر اساس نیروهای تبادل، تعامل و تقابل شهر-روستا شکل می گیرند و در مرحله میزان ادغام تثبیت می شوند.
تحلیل روابط بین شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور در طراحی شهری با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری؛ مورد مطالعاتی محله بافت فرسوده کن تهران.
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
233 - 256
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری اجتماع محور نیاز به همکاری اجتماعات محله ای و دستیابی به توافق جمعی دارد و هر چقدر که نقش مردم و اجتماعات محلی در پروژه های این چنینی پررنگ تر شود، به بهبود کیفیت زندگی و رضایت شهروندان کمک خواهد کرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور در طراحی شهری در محدوده محله کن تهران با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شده است. جمع آوری اطلاعات به دو صورت شناسایی و گرداوری شاخص های اجتماعی مؤثر در فرایند بازآفرینی شهری در پژوهش های مرتبط و پاسخ پرسشنامه ده نفر از نخبگان صاحب نظر مرتبط با پژوهش صورت گرفته است. نظرات کارشناسان و مدل نهائی ساختاری تفسیری نشان می دهد که یک ارتباط چندسویه قوی بین شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور وجود دارد و تمامی شاخص های بررسی شده همه با هم در یک راستا و در جهت اهداف مشترک بازآفرینی شهری اجتماع محور قرار دارند و نیاز به یک رویکرد یکپارچه و جامع در طراحی شهری است.
واکاوی الگوهای فضاهای آستانه ای در بافت قدیم شهر بابل بر اساس نظریات الکساندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به مرور زمان از اواسط دوره قاجار تا دهه اول حکومت پهلوی، فضاهای عمومی و خصوصی، سلسله مراتب فضایی بین این دو و کالبدشان تغییر یافته و سبکی تلفیقی به وجود آمده است. یکی از فضاهایی که دستخوش تغییرات شده، فضای آستانه ای است که به عنوان یک مفهوم و کالبد، می تواند طیف وسیعی از مفاهیم مرتبط با عرف و فرهنگ را در برگیرد و فضا را واجد کیفیت کند. در باب اهمیت فضای آستانه ای می توان به دردسترس بودن فضای عمومی و ادغام آن با فضای خصوصی و ارتباط آن با کیفیت محیط شهری اشاره کرد تا جایی که کریستوفر الکساندر در مجموعه کتاب های سرشت نظم به مفاهیمی از حوزه معماری اشاره دارد که یکی از آنها مفهوم پیچیده آستانه است. هدف پژوهش: هدف از این مقاله، بررسی طبقه همکف و اول در مناطق مسکونی از منظر ارتباط با فضای عمومی در مقیاس ساختمان و همچنین ارتباط بین محلات و ساختمان ها با یکدیگر در مقیاس خیابان و انطباق آن با نظریات کریستوفر الکساندر در زمینه آستانه است. ازاین رو این پژوهش عمدتاً بر فضاهای آستانه ای تمرکز می کند و الگوهای بین این دو مؤلفه را مبتنی بر نظریه کریستوفر الکساندر بررسی می کند. روش پژوهش: فرایند این پژوهش کیفی است و داده های آن با بررسی ادبیات موجود، مصاحبه و مطالعه مدارک ثبت شده (اسناد، نقشه ها و تصاویر)، مشاهده شخصی، عکاسی، ترسیم و تحلیل وضعیت موجود فضاهای آستانه ای جمع آوری شده است. بخش تاریخی شهر بابل در استان مازندران به عنوان مطالعه موردی این پژوهش انتخاب شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که سلسله مراتب دسترسی به فضای خصوصی خانه از فضای عمومی شهری و ارتباط بین محلات مسکونی در دوران قاجار باوجود تأثیر مدرنیته بر معماری آن دوران، منطبق بر نظریه الکساندر و متناسب و درخور با عرف، فرهنگ و نیازهای ساکنان بوده است.
آینده پژوهی برند سازی در شکل گیری شهر خلاق با رویکرد نظریه های داده بنیاد مطالعه موردی شهر کرج
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
207 - 218
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جذابیت و رقابت پذیری یک شهر بستگی به نحوه مدیریت تصویر آن شهر داشته و استراتژی های برنامه ریزی تصویر شهر برای شهرهایی که به دنبال رشد اقتصادی هستند، به ام ری ضروری بدل گ شته است. کرج کلان شهری در نزدیکی تهران یکی از آن شهرهای پرجاذبه و پرقدمت و پرجمعیت است که به دلیل بی توجهی به هویتی مستقل و تصویر غیرشفاف هم برای ساکنانش و هم برای رهگذران و گردشگران، نیاز به ساخت برند برای خود دارد.
هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر نقش برندسازی در شکل گیری شهر خلاق با رویکرد نظریه های داده بنیاد در شهر کرج است.
روش شناسی: گردآوری داده ها در این پژوهش با استفاده از روش مصاحبه کارشناسان و تحلیل داده های کیفی با کمک نرم افزار مکس کیودا انجام شد. داده ها با کدگذاری ارزیابی شدند که شامل برچسب گذاری و دسته بندی بخش های مختلف داده است. از طریق مقایسه مداوم و تجزیه وتحلیل تکراری، الگوها، مفاهیم و روابط درون داده ها شناسایی شدند.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان داد که کرج با توجه به قدمت تاریخی و جغرافیای طبیعی یکی از شهرهای پرجاذبه در ایران است که می تواند تبدیل به یکی از قطب های گردشگری ایران شود.
نتیجه گیری: امروز کشور ایران در حال تعامل با جهان است و یکی از بهترین فرصت ها برای سرمایه گذاران خارجی در تمامی زمینه ها است که باید مدیران شهری و برنامه ریزان شهری با هوشیاری و اطلاع رسانی در مورد فرصت های سرمایه گذاری در شهر کرج بتوانند به بهترین وجه جذب سرمایه کنند که البته در این راه مهم ترین نقطه توجه به برند شهری کرج است.به گونه ای که این رویکرد می تواند به تقویت هویت فرهنگی و تاریخی شهر نیز کمک کند و با برنامه ریزی واجرای راهکارهای مناسب،می توان شهر کرج را به یک شهر خلاق و پایدار تبدیل کرد. این فرایند نه تنها به توسعه اقتصادی واجتماعی شهر کمک می کند، بلکه باعث ارتقای کیفیت زندگی ساکنان و افزایش شناخت و شهرت بین المللی شهر نیز می شود.
سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
کاربست نظریل تاب آوری در مطالعات تاریخ معماری؛ با تمرکز بر سرمایه های نهفته در ساخته های اصفهان سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات تاریخ معماری اگر بخواهیم از بررسی های کالبدی فراتر رویم و معماری را در پیوند با زندگی اجتماعی بررسی کنیم، آن دسته از مفاهیم علوم اجتماعی که در مورد جوامع تاریخی نیز مصداق می یابد، می تواند ابزاری سودمند در فهم و تفسیر به دستمان دهد. یکی از این مفاهیم، مفهوم تاب آوری است که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی قرار گرفته است و برای تفسیر و توضیح چگونگی رفتار جوامع انسانی در زمانه بحران به کار گرفته م یشود. از این مفهوم بسته به زمینه ب هکارگیری، تعاریف و رویکردهای مختلفی پیشنهاد م یشود. هدف از پژوهش پیش رو، جستجو و پیشنهاد یک چهارچوب مفهومی کاربردی است که امکان به کار گرفتن مؤثر مفهوم تاب آوری را در مطالعات تاریخ معماری ایران فراهم آورد. پرسش این است که در مطالعه معماری ایران، در بررسی و شرح تحولات دوره های مخاطره آمیز، اگر بخواهیم نظریه تاب آوری را به کمک بگیریم، سراغ بررسی چه موضوعاتی باید رفت؟ برای پاسخ به این پرسش از از بررسی یک نمونه تاریخی استفاده شد: اصفهان سده نهم هجری و ساخته های آن. سده نهم هجری، یکی از بحرانی ترین دوره ها در تاریخ اصفهان بود. وقوع حوادث متعدد در طول این دوره، منجر به تخریب گسترده بخش هایی از محلات شهر و کاهش شدید جمعیت شد، تا جایی که اصفهان با خطر زوال مواجه شد. اما این شهر به کمک عواملی، دوره بحرانی را پشت سر گذاشت و دوباره شکوفایی خود را بازیافت. در طول این سده تنها تعداد معدودی بنای عمومی در شهر احداث شد، اما به نظر می رسد این بناها، همه، با اوضاع و زمانه شهر پیوندی قوی داشته اند و عملکرد آ ن ها را می توان در راستای تاب آوری کلی شهر مطالعه کرد. بررسی ها نشان داد که مجموعه ای از سرمایه ها در تاب آوری شهر نقش کلیدی داشته اند. در این میان، بناهای ساخته شده و شبکه انسانی هم پیوند با آنها، هم در مقام سرمایه ای اجتماعی و هم به عنوان سرمایه ای مالی و فیزیکی، در افزایش تاب آوری شهر نقش داشته اند. حمایت هم زمان مادی و معنوی از سوی اقشار مختلف شهر نیز در عبور از دوره بحران کمک شایانی کرده است. چهارچوب مفهومی پیشنهادی این پژوهش، احتمالا میتواند به عنوان یک مدل کاربردی برای پژوهش های مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در باز زنده سازی محله تاریخی لاله زار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش بوده که فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در خلق چشم انداز و طراحی محدوده های ارزشمند تاریخی شهر، مثل محله لاله زار تهران چه نقشی می تواند داشته باشد. با توجه به غنای تاریخی مطالعه موردی و قرارگیری آن در قلب پایتخت، اهمیت پژوهش بیشتر آشکار می شود، زیرا گریز افراد اصیل و توانمند از بافت های مرکزی تاریخی، موجب فرسودگی بیشتر چنین مراکزی شده و دیدگاه های جدید از جمله فناوری نو می تواند نویدبخش باشد.هدف پژوهش: هدف، جذب افراد خلاق، جوان و اصیل به بافت تاریخی و باززنده سازی آن با کمترین هزینه، در زمان کوتاه و با فناوری های روز در بیشترین اوقات شبانه روز است. روش پژوهش: روش کیفی با راهبرد موردکاوی خیابان لاله زار تهران اتخاذ شده است. از طریق سه تکنیک آینده پژوهی (تدوین چشم انداز، شبیه سازی سه بعدی و دلفی) پژوهش پیش رفته است. براساس چشم انداز مشارکتی بدیل های طراحی تهیه و گزینه تحقق پذیر با تکنیک دلفی و مشارکت پانزده نفر متخصص در پنج گروه تخصصی به اجماع رسیده است. نتیجه گیری: فاوا می تواند نقش تسهیل گری در چشم انداز فرهنگی- هنری محله ها به ویژه بافت های تاریخی مثل لاله زار تهران داشته و امکان برگزاری جشنواره های هنری را تا سطح بین المللی افزایش دهد. اولویت های تحقق پذیری درجنبه های اجتماعی- فعالیتی و فرهنگی- تاریخی بیش از کالبدی است. بنابراین فاوا امکان مشارکت مردمی را بیشتر و تداعی خاطرات و باززنده سازی های غیرکالبدی را تسهیل می کند و از حیث جهانی شدن، اجرایی و اقتصادی، رقیب و مکمل جدی بدیل های پیشین برای محله است. لاله زار به دلیل تجمع صنف الکتریکی، قابلیت پذیرش فاوا را به خوبی دارد ولی موفقیت آن در گرو جلب مشارکت، به ویژه در صنایع محلی این بافت یعنی گردشگری، موسیقی، سینمایی و رسانه های دیجیتال است.
ناپایداری رسانه ای؛ نسبت بازنمایی رسانه و پایداری محیط (با تمرکز بر تحول معنایی جزیره هرمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
31 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رسانه به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزار معاصر در انتقال و تولید معنا نقش غیرقابل انکاری در جهت دهی به صنعت گردشگری ایفا می کند. در دهه اخیر با بازنمایی گسترده تجربه «سفر هرمز» در رسانه های اجتماعی و هم چنین تبلیغات وسیع رسانه های گردشگری، موجب شده تا روایتی رسانه ای که مبتنی بر خوانش بستر نیست به «روایتی فراگیر» بدل شود. تجربه سال های اخیر بیانگر آن است که این روایت به بازتولید خرده فرهنگ های رسانه ای غیربومی منجر شده و به مرور معنای هرمز را که محصولی تاریخی از تعامل ساکنین با محیطشان بوده متحول کرده و سبب «دو فضایی شدن» روایت فرهنگی هرمز شده است. از سویی پایداری به عنوان دانشی که در پی حفظ ارزش های بستر است با معرفی مفهوم «گردشگری پایدار»، به ارزیابی اثرات صنعت گردشگری می پردازد.هدف پژوهش: این جستار به دنبال آن است که به نسبت بازنمایی رسانه و پایداری محیط به عنوان امری معاصر و اثرگذار بپردازد. فراتر از آن با توجه به آن که وجود دو جریان فرهنگی متعارض به تنازع فرهنگی منجر شده است.روش پژوهش: این پژوهش در پی آن است که با روشی کیفی و با اتکا به داده های کتابخانه ای و مشاهدات میدانی، اثرات بازنمایی رسانه ای ِ جزیره هرمز را از منظر گردشگری پایدار ارزیابی کند و هم چنین با فرض تداوم شرایط موجود، به پیش بینی آینده نزاع معنایی هرمز بپردازد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر آن است که رویکرد حاضر رسانه ای -که مبتنی بر امر گردشگری است- را می توان ضد پایداری ارزیابی کرد که موجب می شود در فضایی دو فرهنگی، بومیان و گردشگران هرمز را به دو شکل متفاوت خوانش کنند و هرمز از طریق دو روایت متعارض که از بن موجب شکل گیری «دو مکان» متفاوت می شود، تفسیر شود. هم چنین برمبنای نظریه «ساخت اجتماعی واقعیت» می توان پیش بینی کرد که با گسترش جریان رسانه ای غیربومی، به دلیل ساختار اقناع گرایانه آن، این قرائت می تواند بر روایت متعارض خود تفوق یابد و به برساخت غالب از هرمز بدل شود.
تحلیل مؤلفه های مکتب اکسپرسیونیسم بر معماری داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
97 - 110
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مؤلفه های اکسپرسیونیسم و تأثیر آن ها بر طراحی داخلی می پردازد. اکسپرسیونیسم، با تأکید بر بیان احساسات درونی، در تعامل با هنر و اجتماع، جایگاه مهمی در معماری داخلی دارد. هدف این تحقیق، شناسایی اشتراکات این سبک با طراحی فضاهای داخلی است. روش پژوهش ترکیبی بوده و مؤلفه ها از طریق تحلیل محتوای کیفی، با استفاده از کدگذاری باز و محوری استخراج شده اند. داده ها با نرم افزار MAXQDA تحلیل و در نهایت ۵ مقوله ی محوری و ۱۶ زیرمؤلفه شناسایی شد. در بخش کمّی، ارزیابی معماری اکسپرسیونیستی با نمونه گیری غیرتصادفی و زنجیره ای از ۱۲ متخصص نقاشی و معماری انجام شد. همچنین، ۹ اثر معماری به روش نمونه گیری هدفمند بررسی گردید. نتایج نشان می دهد که از میان ۵ معیار و ۱۶ شاخص، فرم های منحنی، اغراق، فرم های کج ومعوج و عدم طبیعت گرایی بیشترین تأثیر را بر طراحی داخلی دارند.
واکاوی مفهوم جوامع محصور در تعاریف موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۶۳-۳۹
حوزههای تخصصی:
جوامع محصور به عنوان الگوهای جدید سکونتگاهی، مفاهیمی همچون انزوای محیطی و اجتماعی، محصوریت، کنترل دسترسی، خدمات و امکانات، همگنی اجتماعی، کیفیت زندگی، حریم خصوصی، امنیت و گروه اجتماعی خاصی از مردم را به همراه داشته و بازتاب دهنده تغییرات ساختاری در شهرهای معاصر هستند برخی مطالعات نشان می دهد که رشد جوامع محصور، می تواند به افزایش تفکیک اجتماعی و فضایی منجر شود. . پژوهش حاضر به بررسی جوامع محصور و تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و فضایی آن ها در محیط های شهری می پردازد. روش تحقیق استفاده شده ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و استنادی است. در این پژوهش به بررسی تطبیقی تعاریف و دسته بندی های مختلف از جوامع محصور و تحلیل ویژگی ها و پیامدهای این نوع جوامع پرداختیم . از تعاریف و ویژگی ها، مولفه های جوامع محصور به دست آمد که این مولفه ها در پنج جنبه کالبدی – فضایی، عملکردی، معنایی، مدیریتی -اقتصادی-حقوقی و جمعیت شناختی – اجتماعی دسته بندی شدند و باتوجه به فراوانی این مولفه ها در تعاریف و آزمون خبرگی به بازتعریف مفهوم جامعی برای جوامع محصور پرداخته شد. در این میان با ارزیابی تاریخچه و ویژگی های جوامع محصور در کشورهای مختلف، سعی گردید تا دید وسیع تری نسبت به این جوامع به وجود بیاید. اهمیت جوامع محصور بیشتر به جنبه های کالبدی – فضایی بستگی دارد و این موضوع بیانگر تفکیک این جوامع از دیگر نقاط شهری است که با ماهیت این جوامع در ارتباط است.
تحلیل محتوای پژوهش های بین المللی مقبولیت اجتماعی معماری خاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
5 - 24
حوزههای تخصصی:
معماری خاک به عنوان یکی از فنون ساخت با غنای تاریخی چندهزارساله از منظر نظری جزء زیرشاخه های معماری بومی در دانش معماری تلقی شده که علی رغم پیشینه؛ هم اکنون به تناسب زمان و تغییرات در "فرهنگ" و " فناوری"در حوزه روند استفاده فراگیر و مقبولیت دچار دگرگونی شده و با افول محسوسی روبرو است. کاهش میزان استفاده و مقبولیت معماری خاک ناشی از تغییرات اشاره شده در عصر حاضر بیش از گذشته دارای اهمیت و مورد تمرکز محققان است. در این راستا، شناخت از «مقبولیت عمومی»، به عنوان یکی از زمینه های تخصصی ابعاد اجتماعی معماری خاک می تواند به کندوکاو علل و دلایل این موضوع کمک نماید. رجوع به متون و منابع علمی در دسترس در این حوزه نیز یکی از ابزارهای مناسب به منظور پوشش دهی به جریان غالب علمی در موضوع مورد بررسی است. هدف از این پژوهش، توصیف و تحلیل محتوای مجموعه پژوهش های موجود بین المللی در خصوص مقبولیت اجتماعی معماری خاک است. رویکرد روش شناسی این پژوهش؛ کمّی و ناظر بر استفاده از تکنیک تحلیل محتوا در مجموعه پنجاه پژوهش منتخب است. بدین منظور، این پژوهش بر اساس مجموعه ای از شاخص های توصیفی همانند «فراوانی انتشار»، «تمرکز متون»، «پراکنش جغرافیایی» و «محورهای اصلی موضوعی مقاله ها» به منظور تجزیه وتحلیل مقاله ها و طبقه بندی محتوایی تنظیم شده است. نتایج پژوهش، بیانگر امکان مقایسه، مطابقت سازی پژوهش ها، تجمیع سازی و نیز خلأیابی حول این موضوع است. براین اساس، مقبولیت اجتماعی در معماری خاک یک مفهوم غنی و چندسطحی است که دربردارنده مباحثی همانند مزایا، معایب، چالش ها، موانع، پیش ران ها و متغیرهای مقبولیت عمومی این شیوه ساخت از معماری است. به علاوه، یافته های این پژوهش ناظر بر امکان شناخت مجموعه ای از چالش ها، مزایا، موانع متنوع چندگانه و پیش ران های ارتقای مقبولیت عمومی استفاده از مصالح خاکی، ترویج معماری خاکی و پرکردن خلأهای علمی در این موضوع تخصصی به ویژه در متون علمی داخلی است. بر این مبنا؛ یافته های پژوهش دامنه ای از «چالش های فنی و معمارانه»، «موانع سیاست مبنا و اجتماعی - فرهنگی» و «پیش ران های فنی و علمی - آموزشی» را در بردارد. ازاین رو بخشی از خلأهای موجود توسط این پژوهش برطرف گردیده است.
تحلیل گفتمان متون منضم به طرح های برگزیده جایزه معمار(پروژه های مسکونی-آپارتمانی 1380-1397) براساس مدل ساختار مسائل طراحی لاوسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
13 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این نوشتار مؤید آن بوده که متون کلامی (به همراه تصاویر و ترسیم ها) در معرفی محصولات طراحی ازجمله در معرفی کارهای برگزیده مسابقات معماری به خدمت گرفته می شوند. این متون کلامی در ذهن مخاطبین تصوری توأمان از مسئله و راه حل طراحی ایجاد می کنند. لذا، پژوهش پیشِ رو به دنبال پاسخ دادن به این سؤال است که متون منضم به کارهای برگزیده مسابقات طراحی معماری نظیر جایزه معمار، چه ذهنیت یا گفتمانی از ساختار مسئله (و طبیعتاً راه حل آن) برای مخاطبین خود ایجاد می کنند؟هدف پژوهش: این پژوهش به دنبال تحلیل گفتمان متون منضم به طرح های برگزیده جایزه معمار براساس مدل پیشنهادی لاوسون درخصوص ساختار مسائل طراحی است.روش پژوهش: این پژوهش از تحلیل محتوای (کمّی و کیفی) برای ارزیابی متون معرفی طرح های مسکونی-آپارتمانی برگزیده جایزه معمار طی سال های 1380 تا 1397 استفاده کرده است. برای این منظور، متون معرفی کننده 25 پروژه برگزیده در رده مذکور کدگذاری و تحلیل شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید آن است که متون پروژه های مذکور از یک سو به برجسته نمودن طراح، محدودیت های درونی و کارکردهای شکلی و ازسوی دیگر، به حاشیه راندن سایر مؤلفه های مسئله می پردازد. به کلام دیگر، گفتمان متون پروژه های مذکور بر نگاه تک عاملی، فردی و فرمی به مقوله طراحی مسکن و سکونت تأکید دارد و از نگاه مشارکتی، مجموعه ای و بنیادی فاصله می گیرد. در نگاه دیگر می توان گفت این گفتمان بر آزادی عمل طراح تأکید دارد.