فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
The brick ornamentation in Islamic architecture represents the unique skill of the architectural artists and we have seen the perfection of this kind of art during the Seljuk period. There is little information about the process of developing brick art in the architecture of Islamic mosque in Iran, and it has not yet been dealt with as it is worthy of this precious art. Therefore, it is necessary to carry out further research in this regard due to its importance in Iranian architecture. In this research, through library studies and with a descriptive-analytical approach, the trend of development of bricks ornament in the architecture of the Islamic mosques of Iran from the beginning to the end of the Ilkhan era, as well as the causes of importance and development to the bricks of the Seljuk period were studied. The brickwork decoration in the Islamic architecture of Iran gradually begins from the third century A.H. Generally speaking, the early Islamic centuries can be considered as the formation and development of brickwork ornamentation, which reaches its peak in the Seljuk era, thus the richest brick-making projects develops in this era, because during this period, artists managed to create numerous works and structures with the element due to the calm and stability of the Seljuk territory. After this period, bricklaying works continued during the Kharazmshahi era in the Khorasan area, and in the course of the Ilkhani period, its development was reduced and other techniques such as acrography and tiling were popularized.
سبک های یادگیری و تفکر قیاسی در فرآیند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 84
حوزههای تخصصی:
روش قیاسی همواره به عنوان یکی از خلاقانه ترین راهکارهای ایده پردازی در فرآیند طراحی معماری مورد توجه بوده است. قیاس به چهار دسته مستقیم، سمبلیک، شخصی و فانتزی تقسیم شده و دو موضوع انتخاب منبع و انتقال منبع به هدف، در فرآیند قیاس اهمیت می یابد. در این مقاله طی یک پژوهش توصیفی (اقدام پژوهی و همبستگی)، پس از تدوین ساختار مناسب برای روش تدریس قیاسی در دروس مقدماتی طراحی معماری، رابطه انواع قیاس با سبک یادگیری دانشجویان مقدمات طراحی بررسی گردید. گردآوری داده ها با استفاده از چک لیست کنترل ویژگی های قیاس و پرسشنامه فلدر و سالمون انجام شد. در سبک فلدر و سالمون، افراد بر اساس چهار معیار تأملی-فعال، حسی-شهودی، کلی-متوالی و دیداری-کلامی قابل تقسیم هستند. تحلیل داده ها با نرم افزار پی ال اس و روش معادلات ساختاری نشان می دهد افراد تأملی در انجام قیاس سمبلیک، افراد فعال در ایجاد قیاس مستقیم، افراد حسی در قیاس های شخصی و دانشجویان با سبک شهودی در قیاس های فانتزی موفقیت بیشتری دارند. همچنین یادگیرندگان با سبک شهودی در انتخاب منابع مناسب و افراد با سبک دیداری و متوالی در انتقال منبع به هدف قیاس موفق تر عمل کرده اند. نتایج این پژوهش در ایجاد روش های آموزشی جدید در دروس مقدمات طراحی مفید خواهد بود.
مطالعه تطبیقی سه نسل آموزش دانشگاهی معماری از سه منظر روند، دانش و اندیشه طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
59 - 72
حوزههای تخصصی:
شکل گیری شخصیت طراح و فراگیری مهارت های طراحی وابسته به آموزش از حساسیت فراوانی برخوردار بوده، از این رو، توجه به روند آموزش معماری در مدارس معماری دارای اهمیت است. در این مقاله سیر آموزش دانشگاهی معماری در سه دوره قبل از دهه 60میلادی، حدفاصل 1960 تا 1996 و درنهایت از 1996 تاکنون، بانظر به اهمیت سه مؤلفه مهارت، دانش و تفکرطراحی، مورد تحلیل قرارمی گیرد. دانش طراحی به عنوان زیرشاخه دانش، اندیشه طراحی، عامل تاثیر گذار در هر سه مؤلفه و روندطراحی به عنوان شاخص ترین محور تعلیمات آموزش معماری، مورد نظر است. در پژوهش های صورت گرفته تاکنون از این منظر به تحلیل هم زمان سه نسل آموزش دانشگاهی پرداخته نشده است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و از نوع نظری با روش مطالعه تطبیقی است. محوریت اصلی نتایج ارائه شده در حوزه پرورش تفکر طراحی دانشجویان است. چگونگی سرمایه گذاری و توجهات شیوه های آموزشی بر پرورش تفکر طراحی، برای کنشگران حوزه آموزش از جمله، پژوهشگران، برنامه ریزان و مدرسین، راه گشا است.
افزایش مسرت بخشی در احیای مناظر پساصنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
55-65
حوزههای تخصصی:
شناسایی مراکز شهری با استفاده از فعالیت ها و عملکردهای شهری (نمونه پژوهشی مراکز شهری کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:رشد سریع جمعیت، افزایش جمعیت شهرنشین و نیروهای محرکه، منجر به تحول شهری سریعی شده اند که به صورت فرآیندی مداوم، شکل و ساخت شهرها را دگرگون می کنند. توسعه و تحول سریع شهری همیشه مشکلاتی را به دنبال خود دارد، به ویژه زمانی که این امر بدون برنامه اتفاق افتاده باشد و ساخت شهری کلان شهرها را از حالت تعادل خارج نماید. یکی از تحولات بزرگی که در ساخت شهری کلان شهر تبریز به وقوع پیوسته است، افزایش مراکز شهری جدید با نقش های عملکردی جدید و افزایش تراکم در قسمت های خاصی از این کلان شهر است که نتیجه این اقدامات، تحولات فضایی نامتعادل در ساخت شهری است. این مقاله به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که توزیع فضایی مراکز شهری در کلان شهر تبریز چه تأثیری در تعادل یا عدم تعادل فضایی ساخت شهری این کلان شهر دارد؟ قبل از پرداختن به سؤال قبل، این سؤال مطرح می شود که مراکز شهری چگونه شناسایی می شوند؟ هدف:بررسی میزان تأثیرپذیری تحولات فضایی ساخت شهری کلان شهر تبریز از مراکز شهری به وجودآمده طی دهه های اخیر هدف اصلی این مقاله است و هدف دیگر، ارائه روشی علمی برای شناسایی مراکز شهری. روش تحقیق: این پژوهش از نظر هدف پژوهش جزو پژوهش های کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات جزء روش های کتابخانه ای و میدانی بوده که با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای توصیف و تحلیل داده ها و نقشه ها بهره گرفته است. نتیجه گیری:نتایج تحقیق نشان می دهد که ساخت شهری کلان شهر تبریز طی دهه های گذشته تحولات فراوان کالبدی را به خود دیده است. دگرگونی در ساخت آن اغلب در قسمت های شرقی و شمال شرقی به وقوع پیوسته است که از آن جمله می توان به شکل گیری سه مرکز شهری جدید (آبرسان، ولیعصر، باغمیشه-شهیدفهمیده) اشاره کرد. توزیع جغرافیایی مراکز شهری، ساخت شهری کلان شهر تبریز را از حالت تعادل خارج کرده است که در طرح های توسعه آتی، بایستی این مهم مدنظر قرار گیرد.
تحلیل انتقادی گرایش های غالب بازار هنر معاصر ایران در رویکرد به هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
31 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله :در عرصه جهانی هنر معاصر، که رویدادهای به هم پیوسته ای از دوسالانه ها، داکومنتا، نمایش های سراسری1 و بازار هنر را دربرمی گیرد، حضور هنرمندان ایرانی در «بازار» برجسته تر است. بازار هنر معاصر ایران که از سال 2006 با همکاری گالری های خصوصی و شعب خاورمیانه ایِ چند حراج خانه بزرگ به شکوفایی رسید، مهم ترین عرصه ای بود که هنر معاصر «ایرانی» را به مخاطب جهانی می شناساند. بازار هنر اما با قواعد اقتصادی خود که هنر ایران را بخشی از هنر منطقه معرفی می کرد، به تنهایی نمی توانست نماینده قابل اطمینانی برای شناخت هنر ایران باشد. آثاری که در بازار، عرضه و مبادله می شدند به نشانه های فرهنگ «ایرانی» ارجاع داشتند، اما این مؤلفه های فرهنگی در آنها چگونه بروز یافته بود؟ هدف :هدف این مقاله تبیین و نقد رویکرد هنرمندان معاصر ایرانی به هویت فرهنگی در بازار جهانی است. نویسندگان مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که گرایش های بازاری در هنر معاصر ایران چه رویکردی به هویت فرهنگی داشته است؟ به نظر می رسد بهره برداری هنرمندان ایرانی از مؤلفه های هویت فرهنگی، بیش از آنکه بازتعریف معنادار آنها در نگرشی نقادانه یا ستایش آمیز باشد، در راستای بی اثرساختن و در نهایت کالایی کردن آنهاست. روش تحقیق:این پژوهش با بهره گیری از «نقد مارکسیستی» روش «توصیفی- تحلیلی»را مبنا قرار داده است. نتیجه گیری:هویت فرهنگی در آثار ایرانی، با ازدست دادن معنای تاریخی ، بی آنکه پیوندی واقعی با مسائل دوران معاصر پیدا کند، تنها به کالایی برای فروش تبدیل شده است.
بررسی تطبیقی معماری بازار تاریخی تجریش و مرکز خرید ارگ تهران بر اساس نظریه سینومرفی (هم ساختی کالبد رفتار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
105-131
حوزههای تخصصی:
مطالعات روان شناسی اکولوژیک و مفاهیم جامعه شناختی خرد در زمینه پیوند نظام های کالبدی و رفتاری محیط، بنیان مهمی برای ارزشیابی و پیش بینی نحوه کارکرد محیط فراهم کرده است. در این زمینه، «نظریه مقررفتاری» راجر بارکر که در 1968 مطرح شد، به ترکیب پیچیده ساختار های کالبدی رفتاری محیط با عنوان «سینومرفی» و عامل تعیین کننده رفتار های محیطی افراد اشاره می کند و معادل فارسی آن، «هم ساختی» پیشنهاد شده است. بنابراین، مقایسه هم ساختی ساختار های کالبدی رفتاری در مقر های رفتاری مختلف به رفع ابهامات درباره نحوه تقویت کارآمدی محیط کمک می کند. فهم نحوه تعامل محیط و رفتار، تبیین قابلیت های رفتاری محیط ساخته شده و نحوه رخداد رفتار ها در تناسب با ساختار های محیط اکولوژیک، از اهداف پژوهش هستند. بر این اساس، این پژوهش به بررسی تطبیقی بازار تاریخی تجریش و مرکز خرید ارگ تهران می پردازد. این پژوهش کاربردی، از نوع توصیفی تحلیلی و با رویکردی کیفی کمی است که با روش بررسی اسنادی، مردم نگاری و فنون کار میدانی، به ویژه مشاهده غیر مداخله ای به جمع آوری اطلاعات و با روش استدلال و استنتاج منطقی به تحلیل اطلاعات پرداخته است. وجوه افتراق در هفت مورد از هشت الگوی رفتاری بررسی شده نشان داد که این دو مقر رفتاری از جنبه سه عامل «کیفیت حرکت»، «قابلیت پذیرش تنوع رفتاری و تغییر استفاده در زمان» و «کیفیت تعاملات انسانی» در ساختار کالبدی و به ویژه، «کیفیت کنترل رفتاری» در ساختار اجتماعی و در نتیجه، ماهیت رفتاری متمایز از یکدیگرند. بررسی تطبیقی 28 پارامتر استخراج شده از نظام های شش گانه ساختار کالبدی و چهار پارامتر ساختار اجتماعی محیط، به تحرک رفتاری، تنوع راهبردهای خلاقانه رفتاری و تعاملات انسانی پرشور و گذارا در بازار تجریش و کاهش تحرک و کاهش تنوع رفتارهای انتخابی و اجتماعی در مرکز خرید ارگ اشاره دارد. این پژوهش نتیجه گیری می کند که هم ساختی قوی و منعطف ساختارهای محیطی بازار با الگوهای رفتاری، به تولید مداوم روابط ابتکاری میان محیط اکولوژیک و افراد و هم ساختی ضعیف و غیر منعطف در مرکز خرید ارگ به محدود سازی تنوع رفتارهای محیطی منجر شده است.
تأملی در کیفیت و معنی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
51 - 60
حوزههای تخصصی:
مسیر کیفیت بخشی به محیط با تلاش برای ارتقاء معنی آن گره خورده است. عوامل معناشناسانه برای ارزیابی کیفیت محیط به کار می روند و شاخص های دو تصور «کیفیت» و «معنی» دارای هم پوشانی هستند، اما تنوع زاویه دید نظریه پردازان به این دو تصور موجب شده که برخی معنی را یکی از شاخص های کیفیت برشمارند، در حالی که دیگران کیفیت را فقط برونداد وجه ظاهری معنی بخوانند. این موارد باعث ایجاد ابهام در تعیین رابطه بین وجوه این دو مفهوم شده و توافق روی آنچه بدان معنی یا کیفیت اطلاق می شود را دشوار کرده است. هدف این پژوهش، روشن کردن نقاط افتراق و اشتراک وجوه و عوامل دو تصور معنی و کیفیت و تعیین رابطه و نسبت آن دو با هم است تا بتوان در نظریه پردازی و روند نقد معماری روی این دو مفهوم پایه ای به تفاهم رسید. پژوهش با روش استدلال منطقی، چهارچوب کلی واحدی را بر اساس روند مواجهه انسان با محیط تعریف می کند که در آن، جایگاه هر یک از دو تصور معنی و کیفیت تبیین می شود. همچنین با روش تحلیل متن و کدگذاری ادبیات، وجوه شناختی محیط طبقه بندی می شود که پایه تطبیق و مقایسه وجوه این دو تصور می شود. این دو قالب، پایه ای برای جستجو و پاسخ دهی به ابهامات موجود در مورد رابطه این دو تصور خواهند شد که در نهایت به ارائه بیانیه می انجامد. در روند مواجهه با محیط، معنی در مرحله ادارک و شناخت، اما کیفیت در مرحله قضاوت و ارزیابی قرار می گیرد. آنچه به عنوان کیفیت محیط ارزشیابی می شود، ظهور بیرونی و نتیجه نهایی شناخت وجوه سه گانه معنی محیط شامل معنی عملکردی، فراعملکردی و واکنشی است. زمانی که معنی محیط در سطح واکنشی منجر به قضاوت مثبت مخاطب شده و بار عاطفی و ارزشیابانه آن به سمت خوبی میل می کند، محیط، باکیفیت یا دارای کیفیت خوب خوانده می شود.
نقش بازآفرینی مجازی در حفاظت از آثار تاریخی در نمونه مطالعاتی ایوان موزائیک شهر بیشاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
143-153
حوزههای تخصصی:
هر اثر تاریخی ممکن است در اثر عوامل مختلف دچار فقدان بخش هایی از کالبد خود شده باشد. میزان کاستی های کمّی و کیفی کالبد با از دست رفتن هویت و یکپارچگی اثر رابطه مستقیم دارد و از میزان صحت بازسازی کالبدی و مجازی آن می کاهد. از طرف دیگر، عدم درک شکل کامل یک بنا، میزان توجیه حفاظت از آن را متأثر می سازد. ایوان موزائیک بیشاپور، که دچار آسیب های مذکور بوده، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. موزائیک های کف ایوان در حین کاوش به موزه های ایران باستان در تهران و لوور در پاریس منتقل شده اند و از طاق ایوان نیز اثری باقی نمانده است. عدم درک شکل اصیل این بنا فعالیت های حفاظتی را نیز دچار انحراف کرده و دیوارهای پشتیبان بدون توجه به شکل اصیل بنا و محل کف سازی های مو زا ئیکی احداث شده اند. راهبرد تفسیری تاریخی که بر مدارک اسنادی و تصویری استوار است، در کنار راهبرد شبیه سازی، به عنوان روش پژوهش انتخاب شده است. در این پژوهش، ابتدا ضمن تطبیق وضعیت فعلی اثر با تصاویری که از طرح موزائیک ها در دست است، آسیب های ناشی از عدم تصور صحیحِ شکل اصیل بنا شناسایی و سپس امکان و نقش بازآفرینی در حفظ کالبد و ارزش های بنای تاریخی بیان می شود. بدین منظور، جانمایی عناصر معماری و تزیینی ایوان که از میان رفته ، به صورت تصویری بازسازی شده اند. با توجه به موضوع حفظ اصالت آثار موجود در یک محوطه تاریخی، و اینکه بازسازی های کالبدی می توانند به تولید نمونه های بدل و غیر اصیل منجر شوند، تولید میراث مجازی یکی از راه هایی است که با کمترین مداخلات فیزیکی نیازهای تجسم شکل اولیه بنا را فراهم می کند. به تصویر کشیدن وضعیت اصلی احتمالی اثر خطوط اصلی نحوه حفاظت از آن را ترسیم می کند. به عبارت دیگر، در نتیجه این پژوهش مشخص می شود که بازسازی مجازی ایوان موزائیک می تواند آن را از آسیب هایی که ناشی از عدم درک شکل اصیل بناست، حفاظت کند.
مطالعه تطبیقی هندسه شطرنجی در شهرسازی و نقاشی دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
31 - 38
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: طی دوران پهلوی، مدرنیزاسیون آمرانه با حمایتِ حاکمیت تمام حوزه های فرهنگ، هنر و جامعه را دربرگرفته بود. در این دوران همان طور که تهران سیمای جدیدی به خود گرفته و دستاوردهای شهرسازی قاجار را نادیده و شهرسازی مدرن را جایگزین آن می کند، نقاشی نیز سنت تصویری بازنمای کمال الملکی را پشت سر گذاشته و رویکرد نوگرای را در پیش می گیرد. سعی این مطالعه، تطبیق نقاشی نوگرا و شهرسازی مدرن در بستر مدرنیزاسیون و رواج رویکردهای مدرنیستی دوران پهلوی از نقطه نظری جدید است. این مطالعه موازی و بیناحوزه ای بیانگر رخدادهای ا ست که در یک لحظه کوتاه از تاریخ براساس بنیان های نظری یکسان شکل گرفته و به پیدایش فرم ها و همچنین محتوای یکسان در شهرسازی و نقاشی دوران پهلوی منتهی شده اند. هدف: هدف اولیه تحقیق بررسی تطبیقی تشابه ها و تفاوت های الگوی هندسی حاکم بر شهرسازی و نقاشی عصر پهلوی ا ست. اما هدف کلی این پژوهش، شکل دادن به مطالعه ای بیناحوزه ای ا ست، با این فرض که مطالعه شیوه مند و بیناحوزه ای از نقطه نظر جدید بتواند به افق ها و تفسیرهای تازه ای راه پیدا کند. روش تحقیق: مقاله به شیوه تئوری زمینه ای و با نگاهی توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تطبیقی، دو حوزه شهرسازی و نقاشی را مورد مطالعه قرار خواهد داد و هندسه شطرنجی به عنوان اصل صوری مشترک در شهرسازی و همچنین آثار نقاشان نوگرایی چون «جلیل ضیاءپور» و «مارکو گریگوریان» مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج: می توان مدرنیزاسیون و رواج مدرنیسم هنری را سبب ساز شکل گیری فرم و محتوای جدید طی دوران پهلوی در شهرسازی و نقاشی دانست. دست یافتن به تفسیرهای جدید از آثار نقاشی و اشتراکات فی مابین دو حوزه شهرسازی و نقاشی همچون جدای از تاریخ، توجه به تازگی و امر نو و همچنین رواج فرم های تازه از یافته های این مقاله به شمار می روند.
میدان امام (نقش جهان) اصفهان به مثابه یک کلیت یکپارچه بررسی تطبیقی ویژگی های میدان امام (نقش جهان) اصفهان با خصلت های بنیادی پانزده گانه کریستوفر آلکساندر
حوزههای تخصصی:
میدان امام (نقش جهان) اصفهان اثری است که در درون خویش چندین اثر ارزشمند تاریخی را به نمایش گذاشته است که هرکدام بارها از جنبه های مختلف بررسی گردیده و تحسین همگان را بر انگیخته اند. لیکن این میدان شگفت انگیز به دلیل اینکه تبلور افکار و جهان بینی حاکم صفوی دوره خویش یعنی شاه عباس اول بوده دارای چنان کلیت یکپارچه ایست که به طرز استادانه ای این افکار درآن انعکاس یافته است. این همان معیاری است که کریستوفر آلکساندر در نظریه خویش برای یک اثر هنری برگرفته از جهان بینی و دارا بودن ساختار زنده و حیات بیان نموده است. براین اساس مقاله حاضر به بررسی تطبیقی و ویژگی های میدان امام (نقش جهان) با خصلت های پانزده گانه ارائه شده از طرف آلکساندر پرداخته و نشان می دهد میدان به عنوان یک کلیت یکپارچه و دارای ساختاری زنده نه تنها در زمان ساخت و بهره برداری اولیه دارای کارکردی به غایت کارا بوده،بلکه در طول زمان و بواسطه دارا بودن این خصلت ها نیز به حیات و سرزندگی خویش ادامه داده است .
کندوکاوی در ماهیت دگرگونی فضاهای شهری در شهرهای تاریخی ایران، مورد مطالعه: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:بررسی تغییر کیفیت فضاهای شهری در دوره معاصر، حکایت از تأثیر نیروهایی خارج از این فضاها دارد که چالش های جدیدی را در مدیریت و ارتقای کیفیت فضای شهری، پیش رو قرار می دهد. مبتنی بر قدرت این نیروها، دگرگونی هایی که در طول تاریخ به صورت تدریجی صورت می گرفته، در زمان هایی کوتاه شکل می گیرد؛ لذا شناخت ماهیت دگرگونی شهری، دریچه های جدیدی را در زمینه نحوه مواجهه با چالش های معاصر را می گشاید. با وجود اهمیت این موضوع ، نگاه به ادبیات موجود نشان می دهد که این حوزه در مقیاس فضای شهری کمتر مورد توجه قرار گرفته است.<br /> هدف:با توجه به تغییرات سریع شهر و فضاهای شهری در دوره های معاصر، شکل دیگری از تحلیل فضای شهری باید مورد توجه قرار گیرد که در مطالعات کلاسیک تحلیل فضای شهری کمتر بدان پرداخته شده است. شهرهای تاریخی بهترین بستر را برای این گونه تحلیل فراهم می آورند.<br /> روش تحقیق:این پژوهش با انتخاب شهر اصفهان به عنوان نمونه مورد مطالعه از یک سو در یک سطح کلان و با روش تفسیری-تاریخی، به تحلیل دگرگونی در کلیت شهر پرداخته و از سویی دیگر با روش تحلیلی-توصیفی و استفاده از ابزارهایی چون تحلیل محتوای اسناد، بازدید میدانی و مصاحبه، به تحلیل نیروهای مؤثر بر شکل گیری و تحول فضاهای شهری جدید در اصفهان می پردازد.<br /> نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهم ترین نیروهای مؤثر در تغییر فضاهای شهری عبارت است از: حکومت، دولت، مردم، رویداد، فناوری، محیط و زمان؛ همچنین براساس تحلیل دگرگونی های کلان ساختار اصفهان، چنین برداشت می شود که در طول تاریخِ تحول اصفهان از دوره سلجوقی تا سه دهه اخیر، با وجود جهت های منفی دگرگونی فضاهای شهری در دوره پهلوی، روند تغییرات در کلیت شهر انسجامی دوسویه داشته و عمدتاً در مرکز شهر متمرکز بوده است. در حالی که در دهه های اخیر، مناطق مرکزی و تاریخی شهر تغییرات سریع، مقطعی و گسسته ای را تجربه کرده اند و در مقابل آن، قطب های توسعه فضاهای شهری در خارج از شهر ایجاد شده که سبب شکل گیری دو نیروی متقابل بر دگرگونی کلیت شهر شده است.
تحلیل لایه ای علت های تغییر مفهوم محله در ارتباط با حس تعلق و ارایه سناریوهای بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
65 - 81
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: محلات شهری سابقه ای به قدمت شهرنشینی دارند و در گذر زمان دچار تغییرات گسترده ای شده اند و در اثنای این تغییرات، تعلق مکانی که یکی از پایه های ارتباطی شهروندان و محیط زندگی است، رو به افول نهاده است. استعاره محله و تغییرات آن در انطباق با دوران معاصر، مسئله ای است که باید مورد توجه برنامه ریزان، طراحان شهری و معماران قرار گیرد.هدف: هدف از این پژوهش، دستیابی به آینده های بدیل بر مبنای استعاره های بدیل از محله در ارتباط با حس تعلق و شناسایی سناریوهای محتمل محله در آینده، به منظور حفظ ارزش های فرهنگی، اجتماعی، کالبدی محله براساس حس تعلق مکانی است.روش:پژوهش حاضر با روش تحلیل لایه ای علت های تغییر مفهوم محله در چهار لایه ی تحلیل شامل لیتانی، علل کلان اجتماعی، گفتمان/ جهان بینی و اسطوره/ استعاره، بر آن است تا ضمن دستیابی به درک روشنی از علت های این تغییرات، سناریوهای بدیلی را برای مفهوم محله در آینده بر مبنای استعاره های بدیل این مفهوم با تمرکز بر حس تعلق مکانی ارایه دهد.یافته ها: با استفاده از نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با صاحب نظرانی که در زمینه موضوع مورد بحث دارای دانش و تجربه کافی بودند، صورت گرفته و نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در نهایت استعاره هایی مانند «فاقد روح و معنا»، « آشفته»، «سیال»، «هرج و مرج»، «بی مرز» ، «بی هویت» از سوی مصاحبه شوندگان مطرح گردید.نتیجه: براساس نتایج تحقیق، چهار سناریوی محله هوشمند، محله جهانی، محله پایدار و محله منعطف ارائه شده اند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مفهوم خودسازماندهی شهری با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
53 - 71
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: از زمان ورود مفهوم خودسازماندهی از حوزه ی سیستم های پیچیده به حوزه ی مطالعات شهری، این موضوع مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است و محققین مختلف با رویکرد های متفاوتی به آن نگریسته اند، اما فقدان پژوهشی که تمام ابعاد، ویژگی ها و مؤلفه های این مفهوم را مورد بررسی قرار داده و درک جامعی از خودسازماندهی شهری را ارائه نماید، احساس می گردد. هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی ابعاد و مؤلفه های مفهوم خودسازماندهی شهری و تلاش برای دستیابی به درک جامعی از آن می باشد. نتایج این پژوهش می تواند ابعاد مختلف مفهوم خودسازماندهی شهری را جهت بهره گیری در توسعه ی شهرها و محلات کشور روشن سازد. روش: برای رسیدن به هدف مذکور در تحقیق حاضر از روش فراترکیب استفاده شده است. در گام اول از میان 62 مقاله ی اولیه ی یافته شده، تعداد 29 مقاله به صورت اصولی و با استفاده از روش کسپ غربال شده اند. در گام بعدی مقالات نهایی با محوریت سؤال پژوهش، در نرم افزار MAXQDA کدگذاری شده و یافته های کیفی مورد تحلیل و ترکیب قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش، طی فرآیند استخراج اطلاعات تعداد 108 کد شناسایی شد و سپس با توجه به میزان شباهت مفاهیم، در قالب پنج مقوله ی "زمینه ها و عوامل مؤثر"، "نظریات پشتیبان" ، "ویژگی ها"، "دامنه ی کاربرد" و "مقیاس"، دسته بندی شده و تلاش گردید که هر کدام از مقولات مذکور به تفکیک نوع دیدگاه تشریح گردد. نتیجه گیری: در پژوهش پیش رو، برای نخستین بار ابعاد و مؤلفه های خودسازماندهی شهری به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، اگرچه مطابق با نظریات موجود، ماهیت فرآیندهای خودسازماندهی شهری بر پایه ی تعاملات محلی و به دور از دخالت نیروهای خارجی مانند دولت قرار دارد، اما جهت مطالعه این فرآیندها و بهره گیری از آنها در فرآیندهای برنامه ریزی، توجه به نقش عوامل محیطی و خارجی نیز ضروری به نظر می رسد.
بررسى تاثیر نقش بازرگانى پیرانشهر بر شاخص هاى استراتژى توسعه شهرى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
29 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسى و تحلیل شاخص هاى استراتژى توسعه شهر و میزان تأثیرگذارى نقش شهر بر آنها و شناخت روند و عملکرد کنونى پیرانشهر در ارتباط با شاخص هاى یادشده است. داده هاى موردنیاز با استفاده از پرسش نامه با نظرخواهى از سه گروه شهروندان، مدیران و نخبگان شهرى با حجم نمونه 474 نفر گردآورى شده است. تجزی هوتحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزارهاى SPSS و SmartPLS انجام شد. به دنبال تائید روایى مناسب پرسش نامه با استفاده از تحلیل عاملى تأییدى، فن معادلات ساختارى به روش حداقل مربعات جزئى، جهت بررسى روابط بین متغیرهاى پژوهش به کار گرفته شد. نتایج نشان داد نقش بازرگانى شهر تأثیر مثبتى بر هر یک از ابعاد چهارگانه استراتژى توسعه شهرى (قابلیت زندگى، حکمروایى، بانکى بودن، رقابت پذیرى) اعمال کرده است. قابلیت زندگى با ضریب مسیر 798 / 0 و رقابتى بودن با ضریب مسیر 325 / 0 به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را از نقش بازرگانى شهر پذیرفت هاند.
Energy Conservation in Building(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The building sector accumulates approximately a third of the final energy consumption. Consequently, the improvement of the energy efficiency in buildings has become an essential instrument in the energy policies to ensure the energy supply in the mid to long term moreover is the most cost-effective strategy available for reducing carbon dioxide emissions This paper is studying the main objectives for an effective sustainable building taking into account the environmental sustainability aspect, where it has introduced the main principles for developing building concept and the governor concepts for this development for forming sustainable building skins, also it is focusing on the different techniques in terms of natural ventilation, sهادیng techniques, and energy conservation and its role in enhancing the internal environment. The main objective of the paper is to investigate the impact of different ventilation strategies that can be implemented in new and existing buildings in hot climates So that it can reduce the amount of energy needed for building and sustainability in this climate.
بازتعریف شاخص های مکانی ارتقاء دهنده پایداری اجتماعی با رویکرد راهبرد بازآفرینی شهری در بافت تاریخی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹
147 - 179
حوزههای تخصصی:
وسعت بافت های تاریخی و فرسوده در ایران و کم توجهی به لایه های اجتماعی در تشخیص این گونه بافت ها، لزوم پرداختن به حوزه های اجتماعی و مکان را روشن می سازد. رویکرد اخیر، «بازآفرینی شهری» است که دید جامعی به بافت های تاریخی و حفاظت آن دارد. هدف این پژوهش بازتعریف شاخص های مکانی ارتقاء دهنده پایداری اجتماعی با رویکرد بازآفرینی شهری در بافت تاریخی شهر سنندج می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و نوع آن کاربردی می باشد. نمونه گیری به صورت تصادفی بوده و با فرمول کوکران، 400 نفر برای پرسشگری انتخاب شدند. داده های بدست آمده از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که شاخص های تنوع فعالیتی، تراکم و فشردگی، طراحی منظر محله به ترتیب با ارزش عددی «0.854، 0.748، 0.871» بیشترین تأثیر را بر ابعاد فعالیت پذیری، انسجام فضایی – کالبدی و عدالت مندی دارند. همچنین شاخص های مربوط به «هویت مندی» با میانگین عددی 0.730 و شاخص های مربوط به «عدالت مندی» با میانگین عددی 0.691 بیشترین تأثیر را بر پایداری اجتماعی بافت ناکارآمد مرکزی شهر سنندج دارند.
بررسی فناوری های نوین ساختمانی در سیمای بلندمرتبه های مسکونی تهران از منظر الگوهای زیباشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91-103
حوزههای تخصصی:
اﻫﺪاف: ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ در دﻫﻪﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﯿﺰان ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ در ﺗﻌﺪاد و ﺳﻬﻢ، در ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﮑﻞ ﮐﺎﻟﺒﺪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص دادهاﻧﺪ، ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار ی زیﺎد در ﻣﻨﻈﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎ در زﻣﯿﻨﻪ زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﯿﺮﻧﺪ. ایﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ اﻟﮕﻮیﯽ ﺑﺮای ﺑﻨﺎﻫﺎی ﮐﻮﺗﺎهﺗﺮ ﻧﯿﺰ ﺗﺒﺪیﻞ ﺷﻮﻧﺪ. ﺗﺪویﻦ اﺻﻮل ﻧﻤﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎ ﺿﺮورﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻐﻔﻮل ﻣﺎﻧﺪه و دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ آن ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ، ارزیﺎﺑﯽ و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ایﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎ اﺳﺖ. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺳﯿﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ در زﻣﯿﻨﻪ زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﭼﻪ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﭘﺪیﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ، ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی آﻧﻬﺎ از ﭼﻪ روﻧﺪی ﭘﯿﺮوی ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻫﺪف ﺧﻮاﻧﺸﯽ روﺷﻦ از ﺳﯿﺮ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﻧﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺗﻬﺮان، از ﺳﺎل ۱۳۴۰ ﺗﺎﮐﻨﻮن اﺳﺖ. اﺑﺰار و روشﻫﺎ: ﺑﺎ روش ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ، ﻧﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺗﻬﺮان و روﻧﺪ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی آﻧﻬﺎ در دورهﻫﺎی زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮرﺳﯽ و اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺎ ﺣﻀﻮر در ﻣﺤﻞ ﺑﻨﺎﻫﺎ ﺟﻤﻊآور ی ﺷﺪﻧﺪ، ﺳﭙﺲ در ﺟﺪاوﻟﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﻌﺮیﻒ، دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی و ﺗﺎریﺨﭽﻪ ایﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﮔﺮدآور ی ﺷﺪ. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ، اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ در ﺳﯿﻤﺎی ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎ را روﺷﻦ ﻧﻤﻮد. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮاواﻧﯽ ﻫﺮ یﮏ در ﺑﺎزهﻫﺎی زﻣﺎﻧﯽ، ﭼﻬﺎر ﻣﻮج زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ و ﻣﺸﺨﺼﺎت دﻗﯿﻘﯽ از ویﮋﮔﯽ اﻟﮕﻮﻫﺎ و ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی ﻫﺮ ﻣﻮج در ﺷﻬﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪ. از ﺳﻮی دیﮕﺮ اﻟﮕﻮواره ﺑﻨﺎﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﻪ ﻣﮑﻌﺐ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﮑﻌﺐ و زیﮕﻮرات در ﺗﺎج و ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻨﻮع ﺣﺠﻤﯽ و ﺷﮑﻠﯽ دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: روﻧﺪی ﺳﯿﺎل در ﺗﺪویﻦ اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺮایﻂ زﻣﺎﻧﯽ و ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺗﻬﺮان وﺟﻮد دارد.
باز اندیشی در مفهوم شهر اسلامی؛ تحلیلی پیرامون برداشت های مختلف از مفهوم شهر اسلامی و تبیین ضرورت خوانش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
157-166
حوزههای تخصصی:
اهداف: در دهه های گذشته مقالات و کتب متعددی پیرامون مفهوم "شهر اسلامی" هم توسط محققان مسلمان و هم توسط مستشرقین غربی به رشته تحریر در آمده است. برخی مفهوم شهر اسلامی را متناسب با اقتضائات زمان معاصر نمی دانند و در مقابل برخی از لزوم توجه بیشتر به آن سخن می گویند. هدف از این مطالعه در مرحله اول دسته بندی و تحلیل خوانش های مختلف از شهر اسلامی و در مرحله دوم بازاندیشی در این تعریف مبتنی بر اقتضائات کنونی جوامع مسلمان بود. ابزار و روش ها: مطالعه حاضر ماهیتی توصیفی- تحلیلی و اکتشافی دارد. روش جمع آوری اطلاعات برآیندی از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های عمیق با صاحب نظران این حوزه در داخل و خارج از کشور بود که در مقایسه با هم مورد بحث، تحلیل و نقد قرار گرفت. این مطالعه ابتدا به دسته بندی و مقایسه بین رویکردهای برون دینی و درون دینی از مفهوم شهرهای اسلامی پرداخت. یافته دیگر این مطالعه افزودن خوانشی درون دینی به خوانش های قبلی از شهر اسلامی بود. در این راستا به موازات بررسی مطالعات مختلف پیرامون شهر اسلامی، لایه های مختلف تفکر اسلامی نیز مورد بررسی قرار گرفت و با خوانش های موجود تطبیق داده شد. نتیجه گیری: در نتیجه گیری مطالعه حاضر به این سئوال پاسخ داده شد که تکیه بر کدام یک از ابعاد اندیشه اسلامی بیشتر با نیازهای جامعه امروزی در حوزه شهرسازی متناسب است؟. با توجه به تحلیل هایی که در مطالعه بیان شد تاکید بر رویکرد اخلاقی بیش از سایر رویکردها می تواند پاسخگوی اقتضائات کنونی شهرها در جوامع اسلامی باشد.
ارزیابی طرح ویژه بهسازی و نوسازی مسکن روستایی از منظر شاخص های مسکن مطلوب و پایدار روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 44
حوزههای تخصصی:
نیازهای زیستی و معیشتی امروزین و تغییریابنده ی ساکنان روستایی و پیروی برنامه های روستایی از رویکردهای غیرمشارکتی و اثبات گرایانه، باعث بروز ناهم سازی هایی میان وضعیت اجرا با اهداف برنامه ها شده است؛ در نتیجه، باوجود موفقیت های نسبی برنامه ها، به روزرسانی آن ها امری ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، هدف مقاله، با دستور کار سیاست پژوهی، به ارزیابی میزان تحقق پذیری"طرح ویژه ی بهسازی و نوسازی مسکن روستایی" اختصاص یافته است. در چارچوب روش شناسیِ پژوهشِ ارزیابانه و با استفاده از پیمایش تصادفی، سه استان نمونه ی گیلان، همدان و سیستان وبلوچستان با سه سطح متفاوت توسعه یافتگی، نفوذپذیری و تحقق پذیری طرح، هدف ارزیابی قرارگرفتند. با توجه به چارچوبِ منتخبِ ارزیابی، متشکل از معیارهای پالایش یافته ی مسکن مطلوب و پایدار روستایی و نیز معیارهای مستخرج از اهداف طرح ویژه، نتایج پژوهش، نشان گر موفقیت نسبی برنامه در دست یابی به اهداف ثبات جمعیتی و پایداری توسعه، صرفه مندی در پرداخت تسهیلات و به زیستی و رضایتمندی ذهنی از واحدهای جدید با انحرافاتی جزئی از معیارهای منتخب بوده است. ولی برنامه در زمینه ی معیار پاسخ گویی و انطباق با نیاز متقاضیان و نیز در خصوص معیار مقاومت و ایمنی، با ناهم سازی هایی مواجه بوده است. در نهایت نیز سیاست هایی هم چون طراحی مشارکت محور، ارائه نقشه های منعطف و به روزرسانی طرح های از پیش تعیین شده در راستای پاسخ گویی به نیازهای زیستی و معیشتی و اولویت بخشی به رویکرد توانمندسازی اجتماعات محلی روستایی، تشدید نظارت بر ناظران و تغییرات نقشه ای پس از اجرا به منظور ارتقاء سند و سازوکارهای طرح ویژه پیشنهاد شده است.