فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
110 - 129
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تفکر و تصمیم گیری در مورد آینده شهر، به منزله ترکیبی از سیستم های پیچیده و غیر قطعی، بسیار دشوار است؛ این پیچیدگی، عدم قطعیت و دشواری، زمانی افزایش می یابد که تفکرات و تصمیم های ما، آینده های بلندمدت شهر را مورد توجه قرار دهند. توجه به این موضوعات، ضرورت آینده اندیشی و بدیل اندیشی در فراگرد مدیریت و برنامه ریزی شهری را بیش از پیش نمایان می سازد.هدف: هدف این مقاله شناسایی و تبیین آینده های جایگزین برای شهر تهران با تاکید بر مفهوم حکمرانی شهری است. بدین منظور کوشش شده است با بهره گیری از روش "چهار آینده جایگزین عمومی دیتور" ، تصاویر آینده شهر تهران، در قالب کهن الگوهای "رشد ، فروپاشی ، جامعه نظم یافته و جامعه تحول یافته "، ترسیم شوند.روش: این مطالعه با هدف شناسایی و تبیین آینده های جایگزین شهر تهران، از روش "چهار آینده جایگزین" استفاده می کند که شامل ساخت سناریوهایی بر اساس شناسایی روندها و محرک های کلیدی تأثیرگذار بر تهران است. سناریوهای توسعه یافته شامل "مرکز تجاری پایتخت"، "عبور از فرجام ری"، "خانواده تهران" و "رصدگرهای تهران" می شوند. هر سناریو دارای روایت خاصی است که چشم اندازی متمایز برای آینده شهر را ترسیم می کند.یافته ها: از میان 87 روند و عامل شناسایی شده در فرآیند پژوهش، 14 عامل با مراجعه به خبرگان به عنوان متغیرهای کلیدی سناریوهای آینده شهر تهران انتخاب شد. در این میان اعتماد شهروندان به نهادهای حاکمیتی بیشترین تاثیر را بر آینده حکمرانی شهر تهران خواهد داشت.نتیجه گیری: این پژوهش بر اهمیت درک پویایی های جهان معاصر و پیچیدگی های مضاعف مناطق کلان شهری تأکید می کند. با در نظر گرفتن سناریوهای متفاوت و اتخاذ رویکردی کل نگر، می توان به حکمرانی بهتر و موثرتر و عبور از پیچیدگی های توسعه امیدوار بود. بهره گیری مدیران و برنامه ریزان شهری از رویکردهای سناریومبنا در کلانشهرهایی نظیر تهران، مواجهه با پیچیدگی ها را تسهیل و تحقق حکمرانی خوب را امکان پذیرتر می کند. دستیابی به تصاویر آینده شهر تهران، ضمن شناسایی مهم ترین چالش ها و فرصت های نهفته در آینده های جایگزین، مبنایی برای خط مشی گذاری در حوزه حکمرانی شهری و اداره مطلوب شهر تهران فراهم می آورد. این رویکرد پیش نگر برای رسیدگی به مسائل چندوجهی که شهرها با چشم اندازهای در حال تغییر با آن مواجه هستند، ضروری است.
امکان سنجی استفاده از تکنولوژی رف نوری در طراحی های نوین معماری و شهرسازی به منظور افزایش بهره وری انرژی تجدید پذیر (نور طبیعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های مدرن به دلیل مزیت های محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی، به عنوان یک زیرساخت و اولویت مشترک جهانی تبدیل شده است. با توجه به افزایش جمعیت و گسترش محیط انسان ساخت و روی آوردن به معماری و طراحی داخلی، تقاضای انرژی برای مصارف گوناگون روز به روز در حال افزایش است. لذا استفاده هوشمندانه از انرژی های تجدیدپذیر نقش مهمی در بهبود پایداری و بهره وری انرژی در طراحی معماری دارد. هدف پژوهش حاضر امکان سنجی استفاده از تکنولوژی های نوین از جمله رف نوری درطراحی معماری با تاکید بر رویکرد افزایش بهره وری انرژی های تجدیدپذیر (نور خورشید) در برج آریان همدان است. هدف تحقیق کاربردی، دارای ماهیت کمی و شیوه تحلیل داده ها به صورت ترکیبی، توصیفی-تحلیلی و شبیه سازی است. جمع آوری اطلاعات با بررسی های میدانی در فضای برج آریان و برداشت داده ها با وسایلی همچون لوکس متر است. با استفاده از نرم افزارهای دیزاین بیلدر و اکوتکت به بررسی نقش رف های نوری بر تامین روشنایی طبیعی در برج آریان پرداخته می شود. بررسی های انجام شده بر روی واحد ساختمانی نشان می دهد که، قسمت های داخلی پلان آن هیچ نور طبیعی را دریافت نمی کند و این مسئله سبب بالا رفتن مصرف انرژی به دلیل روشن شدن لامپ ها برای تامین روشنایی می باشد. با تعبیه رف نوری که یکی از روش های استفاده از انرژی های تجدیدپذیر است، تلاش به رساندن نور به عمق پلان گردید، که این سامانه در انجام وظیفه خود بخوبی عمل نمود و در گرین استار گواهینامه را دریافت نمود. درنهایت این نتیجه حاصل شد که استفاده از رف نوری تاثر بسزایی در کاهش بار سرمایی، گرمایی و مخصوصا افزایش بار روشنایی دارد.
مطالعهٔ نقوش آثار فلزی مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن و بررسی تأثیرپذیری آن ها از مناطق هم جوار (مطالعهٔ موردی: جعبه و لگن برنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
175 - 196
حوزههای تخصصی:
طبق اسناد و مدارک موجود از تاریخ دوران اسلامی، دورهٔ مملوکان یکی از ادوار شکوفایی هنر فلزکاری به شمار می آید و سرزمین تحت تسلط آن ها به یکی از مراکز مهم فلزکاری بدل شده بود. فرم و نقش آثار اولیهٔ فلزکاری مملوکی را می توان ترکیبی از ویژگی های فلزکاری سرزمین های مجاور خود برشمرد که به دلیل خلاقیت و مهارت بالای آنان در فلزکاری، نهایتاً منجر به خلق سبکی منحصر به فرد و مستقل گردید. لذا از این منظر سهم به سزایی در رشد و توسعهٔ هنر فلزکاری اسلامی ایفا نموده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه هایی از آثار فلزکاری مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن، و تحلیل مفاهیم و مضامین نهفته در نقوش این آثار می باشد. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که در تزئین آثار فلزی مملوکی از چه نقوشی بهره گرفته شده و رابطهٔ الگوهای تزئینی و محتوایی در این آثار با الگوهای سنت های پیشین و تمدن های هم عصر آن ها چگونه بوده است؟ این پژوهش کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته و شیوهٔ گردآوری اطلاعات آن، به صورت مطالعات کتابخانه ای بوده است. به دلیل تعدد آثار، چهار نمونه از آثار موجود در موزهٔ متروپلیتن به عنوان نمونه های مطالعاتی برگزیده شده و از نظر نقش و تزئین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در تزئینات این آثار از مجموع نقوش انسانی، حیوانی گیاهی، کتیبه و هندسی استفاده شده، هم چنین طراحی این نقوش متأثر از مناطق دیگری از جمله ایران و آناتولی بوده است.
ارزیابی فضای سبز خیابانی در منظر شهری؛ نمونه موردی: بلوار امیرکبیر شیراز حد فاصل تقاطع های غیرهمسطح امام حسن و استاد بهمن بیگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
111 - 126
حوزههای تخصصی:
سرسبزی شهری به طور گسترده به عنوان یک عنصر کلیدی برای ایجاد محیط های شهری قابل زندگی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان شناخته شده است. در حالی که فضای سبز حاشیه خیابان ها یکی از اجزای ضروری پوشش گیاهی شهری است که ساکنان فراوان بیشتری به آن دسترسی دارند و به طور روزمره با آن مواجه هستند، بیشتر مطالعات فضای سبز و فعالیت فیزیکی شهری به جای خیابان های محوطه سازی شده، بر پارک ها متمرکز شده اند. با توجه به مطالعات اندک در زمینه فضای سبز خیابان ها در مقیاس خرد، پژوهش پیش رو در پی ارزیابی و درک مزایای گسترده روانشناختی ، فیزیولوژیکی، رفاه عمومی و اجتماعی است که افراد در نتیجه تجربه فضای سبز خیابانی باکیفیت در منظر شهری دریافت می کنند. این پژوهش با روش ترکیبی و مطالعه موردی انجام گردیده است. از این رو ابتدا به بررسی محتواهای پیشرو با توجه به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای پرداخته شده است. در حالی که تکنیک های تجزیه و تحلیل اهمیت و عملکرد (IPA) برای تعیین اینکه ویژگی های یک کالا یا خدمات در برآورده کردن انتظارات مصرف کنندگان، مشتریان، کاربران و بازدیدکنندگان چقدر خوب عمل می کنند، استفاده می شوند، در بخش پیمایش، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از این تکنیک، میزان اهمیت تأثیرات و ویژگی های فضای سبز خیابانی (USG) با کیفیت بالا شناسایی شده از ادبیات، در برابر عملکرد نسبی آنها از نظر کاربران (180=n) بلوار امیرکبیر شهر شیراز حد فاصل دو تقاطع غیر همسطح امام حسن و استاد بهمن بیگی بررسی می گردد. از نرم افزار Excel و SPSS27 جهت تجزیه و تحلیل و نمودارسازی داده ها استفاده شده است. نتایج این پژوهش بر نقش کلیدی سرسبزی خیابان ها بر زیست پذیری محیط خیابان تأکید می کند و به طور موردی نشان می دهد فضای سبز خیابانی محدوده مورد مطالعه به طور کلی از کیفیت پایینی برخوردار است و اولویت اول اقدامات مدیریتی مربوط به تأثیرات برابری محیطی، زیست محیطی و اجتماعی می باشد.
ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون مساجد از طریق طراحی معماری؛ نمونه ی موردی: مسجد حکیم اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
159 - 176
حوزههای تخصصی:
فضای شهری عرصه ای برای نمایش زندگی جمعی است؛ صحنه ای که شهروندان را فارغ از نژاد، سن و صنف دور هم جمع کرده و با شکستن مرزهای اجتماعی، نمایشی از زندگی اجتماعی مردم شهر عرضه می کند. با توجه به این که کیفیت فضاهای شهری بر میزان حضورپذیری مردم در آن موثر است، تلاش در مسیر ایجاد فضاهای با کیفیت شهری به عنوان یکی از مسئولیت های معماران و شهرسازان شناخته می شود. در واقع توجه فعالان صنعت ساختمان به ویژه معماران و شهرسازان به تاثیر مستقیم هر بنا بر کیفیت فضای شهری پیرامون آن یکی از لازمه های رسیدن به شهری با فضاهای عمومی باکیفیت است. این پژوهش با هدف شناسایی نقش بنای مسجد حکیم اصفهان در ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون آن انجام شده است تا نتیجه ی آن علاوه بر یادآوری نقش ساختمان به عنوان ریز دانه های شهری در کیفیت بخشی به فضاهای عمومی شهر، به عنوان نمونه ای از تدقیق در یک ساختمان خاص جهت مطالعات بعدی در اختیار معماران و شهرسازان قرار گیرد. بر این اساس، ورودی های غربی، شمالی و شرقی مسجد حکیم اصفهان که فضای معماری را به فضای شهری متصل نموده برای مطالعه دقیق تر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بود و داده های حاصل از مصاحبه با 160 نفر از شهروندان حاضر در فضای شهری پیرامون مسجد حکیم، با استفاده از نرم افزار Maxqda جمع بندی و در سه مرحله (باز، محوری و گزینشی) کدگذاری شد. داده ها در قالب 24 مفهوم منسجم به عنوان کدهای باز و 12 مقوله به عنوان کدهای محوری تدوین و معرفی گردیده است. با هدف تسهیل مطالعه ی نتایج، کدهای محوری نیز در قالب چهار دسته ی کلی(کدگذاری گزینشی) ادراکی، فضایی، کالبدی و عملکردی مرتب شده اند. در آرای مصاحبه شوندگان، نقش معماری در تقویت اجتماع پذیری فضای شهری، نقش معماری در خوانایی فضای شهری، نقش معماری در القای حس مکان در فضای شهری و نقش معماری در ارتقا امنیت در فضای شهری، پرتکرارترین مصادیق از نقش معماری مسجد حکیم اصفهان در کیفیت بخشی به فضای شهری پیرامون آن بوده است.
بازآفرینی پلان معماری روضه ربع رشیدی تبریز براساس الوقفیه الرشیدیه و تعیین موقعیت احتمالی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
45 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرچه رشیدیه در شمال شرقی شهرستان تبریز، به دستور خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (7-8 ه.ق/13-14 م) احداث یافت. این شهرک دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی را شامل می شد. متأسفانه، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به دلیل زلزله های ویران گر و جنگ های حکومتی در تبریز، آسیب های قابل توجهی را متحمل شده و از بین رفت. لذا مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه محدود بر وقف نامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی روضه به عنوان یک عنصر اساسی در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود که دارای عملکرد مذهبی و آموزشی بوده است. هدف پژوهش: هدف اصلی این تحقیق، شناخت فضاهای روضه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقف نامه و همچنین مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه به جای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م است. هدف دیگر تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی روضه بر روی سایت تاریخی ربع رشیدی است. روش پژوهش: این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکا بر وقف نامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس، ساختار معماری پلان روضه ترسیم شده است. سپس براساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است.نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده بر پایه توضیحات موجود در وقف نامه ربع رشیدی، نشان می دهد که ساختار فضایی روضه احتمالاً شامل حیاط مرکزی با الگوی چهار ایوانی بوده است که در آن از ترکیب ایوان-مقبره (مقبره پشت به ایوان اصلی و در راستای محور جهت شمال و جنوب) استفاده شده است. سپس، با مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه برجای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م، مشخص شد که این پلان با پلان معماری آثاری مانند مجموعه سلطان حسن در قاهره (8 ه.ق/ 14 م)، مدرسه جفت مناره (7 ه.ق/ قرن 13 م) و مدرسه یاقوتیه (8 ه.ق/ ابتدای قرن 14 م) در ارض روم قابل تطبیق است و این تشابهات طرح ارائه شده از روضه را تقویت می کند. علاوه بر این، بررسی داده های باستان شناختی در محوطه ربع رشیدی، سازه دیوارمانندی را در ضلع جنوب شرقی محوطه نشان می دهد که براساس گمان پژوهشگران به یک مجموعه معماری تعلق دارد. همچنین، به دلیل تاریخ ساخت سازه، هندسه مستطیلی شکل و جهت قبله بودن سایت، این سازه احتمالاً به موقعیت روضه در سایت ربع رشیدی اشاره دارد.
مطالعه ارتباط دلبستگی به مکان و ادراک محیطی بر رضایت از مکان (مورد پژوهشی: محله نوبر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
151 - 195
حوزههای تخصصی:
ارتباط عاطفی و تجربی انسان با مکان از موضوعات مهم روانشناسی محیطی بوده است. دراین ارتباط درک و احساس انسان تابعی از ویژگی های محیطی، کارکرد عناصر، هویت و توانایی مکان در ایجاد ارتباط اجتماعی و حافظه جمعی دانسته می شود که به ویژه در ارتباط با اماکن و محلات تاریخی موضوعیت بیشتری دارد. تحقیق حاضر باهدف تعیین میزان تأثیر ادراک محیطی و دلبستگی مکانی بر رضایت مکانی در محله تاریخی نوبر تبریز انجام گرفته است. تعداد 320 نفر از ساکنین و کسبه بالای 18 سال بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در تحقیق مشارکت کردند. در گردآوری اطلاعات، از پرسشنامه های مختلف بکار رفته در پژوهش های مرتبط استفاده شد: از مقیاس لویکا برای سنجش دلبستگی به مکان، از مقیاس یوکسل و همکاران برای سنجش رضایت از مکان و از مقیاس تعدیل یافته بونیتو و همکاران برای سنجش ابعاد مختلف ادراک محیطی استفاده شد. ضرایب آلفای کرونباخ برای همه متغیرها در حد قابل قبول بوده و تحلیل عاملی تأییدی حکایت از اعتبار ساختاری مناسب ابزار تحقیق داشت. برای سنجش ارتباط و تأثیر متغیرها بر یکدیگر از مدل سازی معادلات ساختاری و برای سنجش معنی داری تأثیر متغیرهای میانجی گر از آزمون z سوبل استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، بین دلبستگی به مکان و ادراک محیطی ارتباط و همچنین این متغیرها بر متغیر رضایت مکانی تأثیر مستقیم و معنی داری دارند. آزمون سوبل نشان داد، هیچ کدام از متغیرهای دلبستگی به مکان و درک محیطی اثر میانجی گر معنی داری ندارند. نتایج تحقیق نشان داد ارزیابی و قضاوت انسان ها از مکان در ارتباط با تجارب شناختی و عینی است که در انسان احساس مثبتی نسبت به مکان ایجاد می کند.
تأثیر بوم و فرهنگ بر خلق نقشمایه های سوزن دوزی در پوشاک محلی زنان ترکمن با نظری بر هویت فرهنگی و تبارشناسی قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
36 - 47
حوزههای تخصصی:
نقشمایه های به کار رفته در سوزن دوزی های ترکمن، متأثر از شرایط اقلیمی، فرهنگی، تاریخی و نیز آداب ورسوم و سنت های اقوام مختلف ترکمن است. هنرمندان سوزن دوز ترکمن، با توجه به برداشت های خود از باورها، فرهنگ، پیشینه تاریخی و طبیعت و محیط پیرامون، نقشمایه هایی را که حاوی مفاهیم آشکار و پنهان است، بر روی البسه محلی خلق می کنند. این پژوهش - که به روش توصیفی انجام شد - می کوشد تا ضمن بررسی ویژگی های نقشمایه های به کار رفته در سوزن دوزی ترکمن، به تحلیل عوامل تأثیرگذار بر خلق نقشمایه های پوشاک زنان آن دیار بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که بوم و فرهنگ چگونه بر خلق نقشمایه های سوزن دوزی پوشاک سنتی زنان ترکمن تأثیرگذارند؟ حاصل پژوهش نشان می دهد پدیده های تصویری نهفته در نقشمایه های مذکور مفاهیم متفاوتی دارند و تأثیر الهامات طبیعی بر آن ها، گاه به چنان شکلی از انتزاع نائل می شود که به سختی می توان معادلی برای آن در پدیده های پیرامون باز شناخت. با توجه به گذشته تاریخی و نوع باورها و فرهنگ حاکم در منطقه ترکمن صحرا، همچنین طبیعت ویژه این دیار، نقشمایه هایی که در سوزن دوزی های سنتی پوشاک زنان این سرزمین به کار می رود، برگرفته از ذهن هنرمندان ترکمن و تحت تأثیر عواملی چون: فرهنگ (آداب، رسوم، عقاید و باورها)، جانوران، طبیعت و محیط پیرامون و نیز بیانگر ویژگی ها و هویت های اقوام و دریافت های انتزاعی از عناصر جاری در زندگی آن هاست.
ظرفیت سازی یا توانمندسازی یکی از راهبردهای نوسازی شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 اصفهان)
حوزههای تخصصی:
مسکن غیررسمی یکی از پیامدهای نامطلوب شهرنشینی در جهان معاصر و کشور است که در نتیجه صنعتی شدن سریع و نابرابری های منطقه ای شکل گرفته است. مقاله حاضر به بررسی سکونت گاه غیررسمی و چگونگی شکل گیری آن در ایران و جهان با نمونه موردی محله محمود آباد در منطقه 12 شهرداری اصفهان می پردازد. این مقاله براساس مولفه های ظرفیت سازی و توانمندسازی در راستا راهکارهایی ارائه شده است تا با استفاده از آن مطالعه را سازماندهی و گستره بندی کند. این تحقیق با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، پیمایشی و میدانی در 300 پرسشنامه (حجم نمونه) از ساکنان سکونتگاه غیررسمی محمودآباد به دست آمده است. دلیل شکل گیری این پدیده در این منطقه را نتیجه مهاجرت های غیرقانونی از یک سو، مسائل و مشکلات اقتصادی و نبود مدیریت واحد و هماهنگ در حوزه سکونتگاه ها بوده است. در ادامه پس از تحلیل های انجام شده به کمک ابزار تحلیل، شناخت محله محمودآباد در ابعاد مختلف، طرح پیشنهادی ساماندهی سکونتگاه غیررسمی در قالب راهبرد توانمندسازی و ظرفیت سازی و با تاکید بر نقش مدیریت محلی ارائه شد که براساس تدوین سند و تبیین راهکارهای اجرایی می باشد.
Principles of urban public spaces design based on social trust model and enhancing social interaction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
23 - 32
حوزههای تخصصی:
Considering the effects of public urban spaces on social interaction and participation, this study aimed to provide guidelines for designing public urban spaces to enhance social interaction and trust in urban spaces. In this research, a quantitative-qualitative research method is applied. Furthermore, the Delphi method was utilized for data collection to construct a content table and questionnaires. Randomized cluster sampling was implemented. The data underwent evaluation using SPSS, employing R factor analysis to generate an analytical model in Amos. The research findings suggest that physical attributes of the space, encompassing sociability, spatial diversity, flexibility, physical comfort, social trust and interaction, pedestrian accessibility, ease of navigation, and psychological comfort, significantly influence alterations in social interaction and trust within public urban spaces. The results demonstrate that social, physical, design, and psychological environmental characteristics in urban spaces establish the requisite conditions for enhancing socialization and pedestrian access, thereby fostering trust and social participation
بررسی و ارائه راهکارهای طراحی نمای ساختمان های مسکونی شهر ساری با هدف الگوبرداری از مؤلفه های نمای خانه های بومی و سنتی منطقه (مطالعه موردی: خانه های بومی شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۹۴-۷۳
حوزههای تخصصی:
وجود مسائل اقتصادی، به کارگیری مصالح نامرغوب و ساخت بناهای مسکونی بی کیفیت باعث ایجاد مشکلاتی در صنعت ساخت و ساز به ویژه در نمای ساختمان ها شده است و به نوعی از طراحی بومی خود فاصله گرفته. چنین مسائلی در شهر ساری دیده می شود که باعث گشته تا فضاهای شهری و محل زندگی افراد با ایجاد اغتشاشات بصری به محیط کسل کننده و با حداقل جذابیت تبدیل گردد. هدف پژوهش طراحی نمای ساختمان های مسکونی شهر ساری با الگوبرداری از مؤلفه های مورد استفاده در نمای خانه های تاریخی و بومی ساری می باشد. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی، از نوع کیفی و به لحاظ هدف توسعه ای کاربردی است که جمع آوری اطلاعات در آن به صورت کتاب خانه ای می باشد. همچنین جهت شناخت دقیق تر از نمای خانه های مسکونی ساری، با شیوه برداشت میدانی و مصاحبه حضوری توسط افراد، 14 نمونه از نمای خانه های معاصر و 4 نمونه از نمای خانه های بومی ساری تحت ارزیابی قرار گرفتند؛ سپس با توجه به تحلیل ارزیابی ها و یافته ها، جهت ارائه راهبردهای طراحی نما، به بررسی مؤلفه های نمای خانه بومی و تاریخی ساری پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد نمای خانه های بومی دارای ادراک های حسی _ بصری و عناصر کالبدی خاصی است که به ترتیب شامل: (ریتم، تکرار، تعادل، تناسب و تقارن) و (ورودی، پلکان، فضاهای نیمه باز، بازشوها، ستون، ازاره، هره چینی، قاب بندی ها، بام شیبدار، تزئینات، رنگ بندی، مصالح بومی) می باشندکه مؤلفه های اصلی ارکان و اجزای عملکردی نما به شمار می آیند. بنابراین می توان با الگوبرداری از آن ها به نمای مطلوبی نیز دست یافت.
مروری بر گذار از پارادایم تاب آوری اثباتی به گفتمان یکپارچه تاب آوری در حوزه شهرسازی معاصر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفکر تاب آوری به عنوان یک مفهوم لغزنده و مملو از فراز و نشیب ها، در دستگاه های فکری مختلف، اصول و مولفه های متفاوتی به خود دیده است، که ادغام رهیافت های نظری، منجر به ابهام در نحوه درک، تفسیر و کاربرد این تفکر گردیده است.هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی سیر تکاملی چارچوب های نظری تاب آوری از گذشته تا حال در دستگاه های فکری مختلف، جهت به دست آوردن درک دقیقی از گفتمان تاب آوری در حوزه شهرسازی معاصر است.روش شناسی: در این راستا مبنی بر پارادایم تفسیرگرایی و با اتخاذ راهبرد استقرایی و با مرور اسناد کتابخانه ای و تحلیل آرای نظری و بهره گیری از روش تحلیل موقعیت، مرور نظام مند مطالعات انتخاب شده (28 متن) به صورت فعالانه با هدف روشن ساختن عناصر موقعیتی به عنوان واحدهای تحلیل انجام شد.یافته ها و بحث: یافته ها گویای آنست که چهار زاویه معرفت شناسی یا چهار نسل از مفهوم تاب آوری قابل تبیین است. نسل اول در ذیل چتر پارادایمی اثبات گرایی، به دوران آغازین ابداع مفهوم تاب آوری در علم بوم شناسی بازمی گردد که با بازخورد بازیابی و حفظ اصالت ارتجاعی سیستم ها شناخته می شود. نسل دوم که در پارادایم پسا اثبات گرایی تبلور می یابد، بر اصل انطباق پذیری تاکید دارد. نسل سوم در پارادایم پراگماتیسم با پافشاری بر آنچه در عمل به کار می آید، برجسته می شود. نسل چهارم نیز، با نگاه برساختی-تفسیری، به تولید و بازتولید فهم خود از تاب آوری می پردازد.نتیجه گیری: هر چند در روند این صورت بندی، سعی شد پتانسیل های هر یک از این نسل های چهارگانه در قیاس با یکدیگر از منظر جهت گیری، مولفه های بنیادین، نقاط تمرکز و سیر تغییرات برجسته شوند، اما چنین به نظر می رسد که در موقعیت فعلی جوامع، بهره گیری از رهیافت نسل چهارم، بیش از سایرین پاسخگوی انتظارات حال و آینده باشد. تکامل مفهوم تاب آوری که از دریچه نسل های مختلف برجسته شد، تعدادی از درس های نوظهور را برای سیاست گذاران شناسایی کرده است که اکنون در حوزه های سیاست گذاری و در مقیاس های فضایی مختلف به کار گرفته می شوند.
نقش صدا و سیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
105 - 123
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نقش صداوسیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر راهبرد توصیفی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. با توجه به این که تکنیک دلفی زیرمجموعه روش پیمایشی است، در ابتدا با تکنیک دلفی مولفه های اصلی پرسشنامه مشخص و سپس با روش پیمایشی داده های لازم گردآوری شدند. جامعه آماری بخش دلفی 30 نفر از متخصصان به صورت هدفمند و در بخش پیمایش شهروندان 21 سال به بالای حوزه شمالی استان ایلام در سال 1401 که بر اساس نرم افزار سمپل پاور تعداد 380 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزارSPSS و با آزمون t تک نمونه ای و آزمون کندال مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که میانگین نمره تأثیر صدا و سیما در کاهش نقش عشیره ای 42/18، کاهش هزینه های تبلیغاتی 58/11، اخلاق محوری کاندیدها 08/22، انعکاس ویژگی های شخصیتی کاندیدا 01/14 و در کاهش وابستگی حزبی برابر 83/11 است. استنباط می شود صدا و سیمای مرکز استان ایلام در انعکاس برنامه های کاندیداها و مشارکت مردم در انتخابات نقش تعیین کننده داشته؛ اما در کاهش نقش عشیره ای، کاهش هزینه تبلیغاتی، مشخص کردن وابستگی حزبی و اخلاق محوری در تبلیغات عملکرد مطلوبی نداشته است.
پویش محیطی بر شاخص های سلامت شهریِ متأثر از کیفیت محیطی در هسته مرکزی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۱۳-۹۵
حوزههای تخصصی:
سلامت شهری و شهروندان، از برجسته ترین مفاهیم و خروجی های مدیریت شهری و برنامه ریزی استراتژیک کشور است که سنجش عینی و عملیاتی آن، ابعاد تازه و قابل تأملی در زمینه تحقق حقوق شهروندی بویژه در زمینه عملگراهای حوزه مدیریت شهری به دست خواهد داد. پژوهش حاضر با این هدف که امروزه انعکاس حقوق شهروندی در عرصه سلامت شهری بویژه از منظر قانون و عملگراهای آن، چه آثار و نتایجی عینی بر زندگی اجتماعی و شهری محدوده مرکزی شهر قم داشته است، به بررسی این مهم پرداخته است. در این پژوهش که از نوع مطالعات کاربردی و بر مبنای روش مطالعات پیمایشی، توصیفی – تحلیلی استوار است، تعداد 384 پرسشنامه در میان شهروندان منطقه توزیع و در کنار مصاحبه، مشاهده، تصویربرداری، چارچوب اصلی تحلیل داده های خام را تشکیل دادند. نتایج این پژوهش با رویکرد مطالعات عینی سنجی مصادیق سلامت شهری از منظر ابعاد محیطی در محدوده مرکزی شهر قم با استفاده از نرم افزارهای Lisrel و SPSS نشان می دهد علی رغم مرکزیت این منطقه به صورت جزئی و اهمیت شهر قم در سطح کلان و کشوری به عنوان یکی از شهرهای مهم مذهبی – توریستی ایران و جهان تشیع با وجود بهبود نسبی نسبت به سال های قبل، همچنان با چالش های آشکار و نهانی در حوزه مسائل کالبدی، محیطی و بصری مواجه است که زمینه را برای بروز برخی چالش های سلامت اجتماعی، روانی و جسمانی شهروندان و به تبع ان عدم سرزندگی و نشاط شهری برای شهروندان این منطقه ایجاد نموده است .
خوانشی نو از سرزندگی شهری؛ جُستاری انتقادی به خوانش های معاصر سرزندگی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
145 - 167
حوزههای تخصصی:
سرزندگی شهری، مفهومی دشوار و چندوجهی است که تبیین و خوانش آن به سادگی تجربه اش نیست. اگرچه این مفهوم طی شش دهه که از حیات آن در عرصه شهرسازی دنیا می گذرد مورد توجه نگره پردازان و حرفه مندان قرار گرفته اما تاکنون به گونه ای مناسب «مفهوم سازی» نشده است. ضمن آنکه در ادبیات موضوعی اش با فقدان انسجام نظری روبرو است. ابعاد این مسئله، در عرصه پژوهش های داخلی، گستردگی بیشتری پیدا کرده که برآمده از برداشت ها و خوانش های ناصحیح و آمیختگی های لفظی و معنایی با مفهوم «زیست پذیری» است. این مقوله به شکل گیری ابهامات و آشفتگی هایی در رابطه با سرزندگی شهری انجامیده که تا به امروز، پژوهشی نسبت به آن، رویکردی انتقادی نداشته و در جهت اصلاح آن گامی مؤثر برنداشته است. بنابراین، شفاف سازی پیرامون اشتباهات پرتکرار پژوهش های داخلی پیشین و همچنین ارائه خوانشی نو مطابق با ماهیت و اهمیت این مفهوم، ضروری است. بر این اساس، پژوهش پیش رو، در سطح اول با استفاده از روش تحلیل محتوای متون به بررسی خوانش های سرزندگی شهری در پژوهش های خارجی پرداخته و در سطح دوم، 48 مقاله داخلی منتخب(بر اساس معیارهای ترجیحی دستورالعمل پریزما) انتشار یافته در بازه زمانی (1386-1400) را با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار می دهد. در سطح سوم نیز، خوانشی نو از سرزندگی شهری ارائه می نماید. بر اساس نتایج پژوهش پیش رو، سرزندگی شهری، یک «فرامفهوم» یا «اَبَرمفهوم» است که خوانش یا بازخوانی آن نیازمند «رویکردی کل نگر» است، به گونه ای که می توان آن را با استفاده از استعاره کوه یخ، مدل سازی کرد. در پژوهش حاضر، این فرامفهوم، «چشم انداز آرمانی طراحی شهریِ خوب» خوانده شده و در قالب کوه یخی دارای یک لایه بیرونیِ قابل مشاهده با عنوان «پرسونای سرزندگی» و چهار لایه زیرینِ پنهان مشتمل بر «کیفیت زندگی»، «کیفیت محیطی»، «مدیریت سرزندگی» و «نیروهای هدایتگر سرزندگی» مفهوم سازی گردیده است . سرزندگی شهری، مفهومی دشوار و چندوجهی است که تبیین و خوانش آن به سادگی تجربه اش نیست. اگرچه این مفهوم طی شش دهه که از حیات آن در عرصه شهرسازی دنیا می گذرد مورد توجه نگره پردازان و حرفه مندان قرار گرفته اما تاکنون به گونه ای مناسب «مفهوم سازی» نشده است. ضمن آنکه در ادبیات موضوعی اش با فقدان انسجام نظری روبرو است. ابعاد این مسئله، در عرصه پژوهش های داخلی، گستردگی بیشتری پیدا کرده که برآمده از برداشت ها و خوانش های ناصحیح و آمیختگی های لفظی و معنایی با مفهوم «زیست پذیری» است. این مقوله به شکل گیری ابهامات و آشفتگی هایی در رابطه با سرزندگی شهری انجامیده که تا به امروز، پژوهشی نسبت به آن، رویکردی انتقادی نداشته و در جهت اصلاح آن گامی مؤثر برنداشته است. بنابراین، شفاف سازی پیرامون اشتباهات پرتکرار پژوهش های داخلی پیشین و همچنین ارائه خوانشی نو مطابق با ماهیت و اهمیت این مفهوم، ضروری است. بر این اساس، پژوهش پیش رو، در سطح اول با استفاده از روش تحلیل محتوای متون به بررسی خوانش های سرزندگی شهری در پژوهش های خارجی پرداخته و در سطح دوم، 48 مقاله داخلی منتخب(بر اساس معیارهای ترجیحی دستورالعمل پریزما) انتشار یافته در بازه زمانی (1386-1400) را با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار می دهد. در سطح سوم نیز، خوانشی نو از سرزندگی شهری ارائه می نماید. بر اساس نتایج پژوهش پیش رو، سرزندگی شهری، یک «فرامفهوم» یا «اَبَرمفهوم» است که خوانش یا بازخوانی آن نیازمند «رویکردی کل نگر» است، به گونه ای که می توان آن را با استفاده از استعاره کوه یخ، مدل سازی کرد. در پژوهش حاضر، این فرامفهوم، «چشم انداز آرمانی طراحی شهریِ خوب» خوانده شده و در قالب کوه یخی دارای یک لایه بیرونیِ قابل مشاهده با عنوان «پرسونای سرزندگی» و چهار لایه زیرینِ پنهان مشتمل بر «کیفیت زندگی»، «کیفیت محیطی»، «مدیریت سرزندگی» و «نیروهای هدایتگر سرزندگی» مفهوم سازی گردیده است .
شاخص های بهبود ارتباط انسان و اشیاء از منظر هستی شناسی اشیاء هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
23 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گسترش پرشتاب تکنولوژی های جدید، تأثیر انکارناپذیر بر زندگی بشر دارد. به گونه ای که ارتباط بین انسان و دنیای پیرامونش را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله شواهد این ادعا می توان به انتقادهایی که از فلاسفه مختلف به نحوه گسترش تکنولوژی جدید و تأثیر آن بر زندگی بشر ایراد شده است، اشاره کرد. یکی از منتقدان پیش رو در این زمینه مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور آلمانی در قرن بیستم است. هایدگر در نقد خود به تکنولوژی توضیح می دهد که چگونه ماهیت تکنولوژی، نسبت انسان امروز با جهان پیرامونش را تغییر داده و تفکر محاسبه گر، به جای تفکر تأملی بر جهان امروز سایه افکنده است. با این وجود راهکار واضحی برای برون رفت از این وضعیت عنوان نمی کند. اما فیلسوفان بسیاری با تأثیرپذیری از وی، هر یک بنابر حوزه مطالعاتی خود راه حلی در این زمینه ارائه داده اند.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص های بهبود نسبت انسان و اشیاء از دید متفکران متأثر از هایدگر است. در راستای رسیدن به این هدف، این پژوهش از طریق ترکیب نتایج آثار 10 فیلسوف و پژوهشگر معتبر در این زمینه، مضامین اصلی هستی شناسی اشیاء هایدگر را شناسایی و تفسیر می کند. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی فراترکیب است که در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به سنتز نتایج پژوهش های پیشین در راستای رسیدن به تفسیری جدید در زمینه مورد نظر پژوهش می پردازد. نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد به کارگیری شش شاخص شامل طرح ریزی چیزها بر پایه کنش، پایداری چیزها، درک واقعیت وجودی چیزها، یادگیری متقابل میان انسان و چیزها، تأمل هنرمندانه نسبت به چیزها و تمرکز بر شبکه های ارتباطی می تواند در بهبود ارتباط انسان و اشیاء و تعدیل تفکر محاسبه گر در طراحی مؤثر باشد.
خانه آسمانی
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.
بررسی تأثیر دلبستگی به مکان بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بخش بزرگی از رفتارهای محیط زیستی شهروندان تحت تأثیر ارتباط و میزان دلبستگی آن ها با شهر است. به طوری که دلبستگی به مکان و شهر مؤلفه ای حیاتی در پرورش شهروندان حامی محیط زیست محسوب می گردد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- کمی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات باهدف سنجش تأثیر میزان دلبستگی به شهر و همچنین خصوصیات فردی شهروندان، بر بروز رفتارهای حامی محیط زیستی در میان شهروندان، تعداد 402 پرسشنامه از طریق ساکنین شهر رشت تکمیل شده است. داده های به دست آمده از پرسشنامه ها به صورت کمی وارد نرم افزار SPSS شده و سپس با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 به مدل سازی و تجزیه وتحلیل یافته ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که برخلاف انتظار رابطه تأثیرگذاری میان شاخص های دلبستگی فردی به مکان، محل تولد، مدت سکونت و میزان تحصیلات بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان، وجود ندارد؛ اما از سوی دیگر نتایج مدل سازی نمایانگر این موضوع بود که در گام نخست رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان بیش ترین ارتباط و اثرپذیری را از دلبستگی اجتماعی شهروندان با مکان یا شهر دارند. سپس در گام بعدی تعدادی از ویژگی های فردی شهروندان ازجمله سن و وضعیت تأهل نیز بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان تأثیرگذار می باشد و رابطه مستقیمی میان آن ها برقرار است.
شناسایی عوامل اجتماعی- سیاسی مؤثر بر تحول مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل (از دهه1960 تا 2021 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در افغانستان گذار از سنت به مدرنیته که از حدود یک قرن پیش همزمان با دیگر کشورها شروع شده، در بطن جامعه و متعاقب آن در معماری و کالبد شهری تأثیرات بسیاری به جا گذاشته است. تأثیرات و تحولات در الگوی مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل تحت تأثیر رویدادهای تاریخی سیاسی افغانستان و به تبع آن تغییرات ساختار اجتماعی آن بوده است. مطالعه تغییر و تحولات مسکن در بستر اجتماعی-سیاسی افغانستان و بطور خاص شهر کابل به عنوان نماینده و الگوی تأثیرگذار این تحولات، برای یافتن الگوهای مناسب پاسخگو به نیازهای آتی کشور ضروری است. برای دستیابی به این منظور و حرکت به سوی برنامه ریزی و طراحی مسکن مناسب و سازگار با نیاز کاربران، شناسایی عوامل مختلف تأثیرگذار بر تحول مسکن، نیازمند مطالعه و تحلیل است. هدف از این پژوهش شناخت رابطه تحول معماری مسکن و تغییرات ساختار اجتماعی- سیاسی جامعه و تحلیل عوامل مؤثر بر تحول مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل در بازه زمانی دهه1960 تا 2021 میلادی است. پارادایم پژوهش کیفی است که در آن میزان تأثیر مؤلفه های اجتماعی- سیاسی بر الگوی مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل با روش پیمایشی، با استفاده از پرسشنامه با طیف لیکرت بررسی و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شده است. تحلیل عاملی اکتشافی مؤلفه های اجتماعی- سیاسی مؤثر بر تحول مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل در شش دهه اخیر نشان می دهد که تعاملات اجتماعی، سیاست داخلی، آموزش و تحصیلات، برنامه ریزی مسکن، گرایش های اجتماعی، نظام اجتماعی، زن و خانواده، کاهش جمعیت، سیاست خارجی، جابجایی جمعیت مهم ترین عوامل مؤثر بر تحولات مسکن محسوب می شوند.
اولویت بندی عملکردهای طراحی شهری مؤثر بر عناصر فرم شهری به منظور افزایش اجتماع پذیری فضاهای عمومی (نمونه موردی: فضاهای عمومی کلان شهر شیراز)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
185 - 212
حوزههای تخصصی:
جمعیت شهرهای جهان با روندی غیرقابل پیش بینی در حال افزایش است و این امر موجب شده تا فضاهای عمومی شهری، کیفیت خود را در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، زیست محیطی و غیره، به قیمت افزایش صنعتی شدن درازای بهبود شرایط اقتصادی، از دست بدهند. در پی بروز کاهش کیفیت، شهروندان به جای حضور در فضاهای عمومی شهری، رسانه های اجتماعی برای ایجاد و پرورش ارتباطات برمی گزینند و یا صرفاً برای حضور اجباری از محیط های شهری عبور می کنند که این عوامل تبعات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. در این راستا، پژوهش پیش رو در نظر دارد تا ضمن معرفی عملکردهای طراحی شهری مؤثر بر عناصر فرم شهری، آن ها را در راستای افزایش اجتماع پذیری فضاهای عمومی اولویت بندی نماید. این تحقیق به لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد و با رویکرد کمی-کیفی صورت پذیرفت. شیوه ی جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی انتخاب گردید و یافته ها با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه به دست آمد. نتایج آزمون تی حاکی از آن بود که در حال حاضر، حضور شهروندان به طور میانگین هفتگی با عدد 2.71، کمتر از حد متوسط است و مشخص نمود که نیازمند بهبود شرایط حاکم بر فضاهای عمومی می باشیم. همچنین این آزمون نشان داد که شهروندان شاخص های نوع دسترسی، ترافیک و کیفیت پیاده روها را به عنوان مهم ترین عامل حضور خود در فضاهای عمومی انتخاب نمودند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن بود که سایت ها با میزان همبستگی 0.612 و بتای 0.287 به دست آمده از آزمون رگرسیون، بیشترین میزان همبستگی و پیش بینی را به جهت افزایش اجتماع پذیری فضاهای عمومی شهری دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، خلاصه ای از پیشنهادهای این پژوهش در راستای بهبود شرایط حاکم شامل؛ بهبود شبکه های حمل ونقل عمومی، بهبود کیفیت پیاده روها، افزایش سبزینگی محیط، بهره گیری از درختان مطابق با شرایط آب و هوایی منطقه، نماهای ساختمان ها مطابق بافرهنگ هر شهر، ایجاد سایه بان های متحرک و دیگر عوامل می باشد.