مطالب مرتبط با کلیدواژه

سرپناه


۱.

بوکن: سکونت گاه های سنتی مقنیان (نمونه بوکن های اردکان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوکن سرپناه مقنی رده ها چوپان حفر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۱ تعداد دانلود : ۲۹۲
در معماری ایران بوکن کاربردهای متعددی دارد. جغرافیا و محیط تعیین کننده شکل ساختاری بوکن است. در استان کویری یزد نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی، بوکن ها به چند دسته تقسیم می شوند. هرکدام از این نوع بوکن ها بر اساس ساختار کاربردی آن در دل زمین تعبیه می شوند. بوکن های چوپانی با توجه به موقتی بودن و فقط نگهداری از دام ساختار خاص خود را دارند. شاید چوپان به مدت چند ماه از آن بهره نبرد و بعد با توجه به نبود علوفه در دشت به مکان دیگر مهاجرت کند. بوکن های انسانی که شاید قدمت آن به پیش از تاریخ هم برسد معمولاً در حاشیه رودخانه های فصلی حفر شده اند. این نوع بوکن ها با توجه به این که محل استقرار بشر بوده از ساختار معماری بهتری برخوردار هستند. در این مقاله به سبب این که رویکرد ما بوکن های مقنی ها می باشد به بررسی بیشتری در این حوزه پرداخته شده است. اگرچه از نظر کالبدی و کارکردی بوکن های مقنی ها را می توان گونه ای از بوکن های سکونتی محسوب نمود ولی به واسطه موقتی بودن سکونت در این فضاها یک سری اقتضائات و ویژگی های معماری خاص خود را دارند که در این مقاله بدان پرداخته می شود.ناگفته نماند برخی از قنات های روستایی یا قنات هایی که طول کوره آن خیلی بلند نیست بوکن دائمی دارند و همواره مقنی ها برای استفاده و پیشکارکنی از آنها بهره می بردند. بوکن های چوپانی و بوکن های مقنی ها از جمله شاخص ترین بوکن هایی موردی شهرستان اردکان یزد هستند که در این مقاله به اقتضا بدان پرداخته می شود.
۲.

تحلیل شاخص های مسکن سالم در شهر مشهد

کلیدواژه‌ها: سرپناه مسکن سالم برنامه ریزی شهرنشینی شهر مشهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۱۸۸
مقوله مسکن، امروزه نه تنها به عنوان یک سرپناه، بلکه به عنوان هویت، امنیت و منبع سرمایه در بین ساکنان یک شهر مطرح است. نبود منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و سایر نارسایی هایی که در زیرساخت های اقتصادی وجود دارد از یکسو و افزایش جمعیت شهرنشین از سویی دیگر تامین سرپناه در کشورهای در حال توسعه را به شکلی پیچیده و چند بعدی درآوردهاست. برای دستیابی به برنامه ریزی مطلوب مسکن باید تمام جوانب وضع موجود مسکن و تسهیلات مربوط را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. شناسایی و تطبیق شاخص های مسکن موجود با شاخص های مسکن سالم در جهت تحقق سکونتگاه مطلوب امری مهم در توسعه مطلوب شهری به شمار می آید. پژوهش حاضر باتوجه به متغیرهای کمی و کیفی دارای ماهیت توصیفی تحلیلی می باشد و در دسته تحقیقات کاربردی توسعه ای قرار می گیرد. اطلاعات گردآوری شده در این پژوهش به روش اسنادی-کتابخانه ای می باشد و داده های مورد نیاز از طریق سرشماری های عمومی نفوس و مسکن, داده های مرکز آمار, آمارنامه ها و پایگاه داده های مکان مرجع استخراج گردیده است. جامعه آماری, مساکن و وضعیت شاخص های کمی و کیفی آن در شهر مشهد می باشد؛ که دارای 3372660 نفر جمعیت, 1021068 خانوار و در کل دارای 1015333 واحد مسکونی می باشد ؛ در پژوهش حاضر ابتدا شاخص های کمی و کیفی مسکن مورد نظر پژوهش انتخاب و سپس در محدوده مطالعاتی بررسی می شوند و در نهایت این شاخص ها با شاخص های مسکن سالم استاندارد مقایسه می گردند. شاخص های کمی و کیفی مسکن با بررسی منابع و مقالات موجود انتخاب شده است که 9 شاخص به صورت کمی و 3 شاخص به صورت کیفی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته اند. در این مقاله، سعی شده است تا به این پرسش که "وضعیت موجود مسکن در شهر مشهد به لحاظ شاخص های کمی و کیفی چگونه است؟" پاسخ داده شود و مقایسه ای با شاخص های مسکن سالم صورت گیرد. با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی و مقایسه شاخص های کمی و کیفی مسکن, وضعیت شاخص های مسکن در شهر مشهد در حالت کلی نسبت به شاخص های مسکن سالم نامطلوب ارزیابی می گردد.
۳.

خانه آسمانی

کلیدواژه‌ها: خانه ایرانی سرپناه چهار صفه حیاط مرکزی آسمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۳۶
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.