فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
اهداف: معماری بومی سرشار از آموزه هایی است که رابطه نزدیک معماری و طبیعت را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت؛ و استخراج شاخص های موثر بر آن است.
روش ها: راهبرد پژوهش استدلال منطقی و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. با مرور نظریه معماری سرآمد، چارچوب نظری پژوهش تشکیل می شود؛ و سپس با روش دلفی و تکنیک شانون شاخص های مهم و موثر استخراج می شوند. به عنوان گروه بحث، به نظرات حلقه بیست نفره ای از متخصصان حوزه محیط زیست و معماری مراجعه می شود. ابزار جمع آوری نظرات، مصاحبه عمیق و پرسشنامه است.
یافته ها: یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که یک هماهنگی معنادار میان اصول به کار رفته در معماری سنتی ایرانی و معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت وجود دارد. این بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، توجه به فرهنگ مصرف کننده، سازگاری با محیط و چرخه عمر ساختمان؛ در ابعاد اقتصادی، فرهنگ قناعت، انعطاف پذیری و بهینه سازی نیارش؛ و در ابعاد زیست محیطی توجه به اقلیم و مصالح بوم آورد در اولویت قرار دارند.
نتیجه گیری: معماری بومی ایران را می توان نمونه ای از یک معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت در چارچوب نظریه معماری سرآمد شاخت. معماری ایرانی بیش از محصول به «فرآیند»، بیش از ارزان بودن به «بهینه بودن»، و بیش از رویکرد سوداگرانه و سود موقت به «چرخه عمر ساختمان» با نگاهی جامع و یکپارچه می نگرد.
تحلیل جامع مؤلفه های مؤثر در تغییر عملکرد سازگار بناهای تاریخی، بررسی موردی: خانه های تاریخی دوره پهلوی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
103 - 129
حوزههای تخصصی:
درصورت عدم امکان تداوم عملکرد بنا و در راستای حفاظت مؤثر از آن، استراتژی بازاستفاده انطباقی با دلالت بر تغییر عملکرد در بناها به کار گرفته می شود که شرایط پایش موفقیت آن ازطریق مفهوم «سازگاری»، به دلیل پیچیدگی و گستردگی، نیازمند تدقیق است. لذا هدف اصلی این مقاله، دستیابی به چارچوبی برای تحقق سازگاریِ تغییر عملکرد در بازاستفاده انطباقی از بنا های تاریخی است که ازلحاظ پرداختن به جنبه ها و دامنه های گسترده تأثیرگذار بر این حوزه جامعیت داشته و براساس مرحله مناسب برای شناسایی معیار های ارزیابی (پس از بهره برداری)، ازطریق تحلیل روابط میان معیار ها، نقش و اهمیت هریک، سازوکارهای تحقق سازگاری را تبیین نماید. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و در آن از روش آمیخته استفاده شده است؛ به نحوی که پس از شناخت چارچوب سازگاری، 45 مؤلفه تحقق آن با راهبرد توصیفی-تحلیلی و برگرفته از تحلیل محتوای جهت دار گردآوری شده و نهایتاً با هدف شناخت روابط میان زیرمعیار ها، روش مصاحبه با خبرگان در جمع آوری و نیز ترکیب روش های دیمتل فازی، ساختاری-تفسیری و میک مک در تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفته اند که نهایتاً طی «مدل مفهومی نهایی» ارائه شده است. شایان ذکر است از میان این زیرمعیار ها، «حفظ و تقویت ارزش های ناملموس» بیشترین میزان تأثیرپذیری و تعامل با سایر زیرمعیار ها و «الزامات فنّی حفاظت (بازگشت پذیری و حداقل مداخلات)» در صدر زیرمعیار های با ماهیت علّی شناسایی شده است.
چالش های پیش رو در بررسی ریتم شعرهای کودکانه (مطالعه موردی: متل های کودکانه و اشعار کودک شاعران معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
5 - 12
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: وزن و ریتم در اشعار کودکانه، محل تأمل جدی پژوهشگران است تا آن جا که این تکثر برداشت ها در شعرهای کودک معاصر نیز بازتاب دارند.هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی جنبه های ریتمیک شعرهای کودکانه و دلایل اختلاف آراء در مورد اشعار کودکانه است. برخی شعرهای کودکانه را عروضی و برخی هجایی می دانند. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کمی-کیفی، توصیفی- تحلیلی است و با به کارگیری منابع کتابخانه ای در گام نخست، به دلایل تکثر آراء و چالش های پیش رو می پردازد و در گام دوم، مدل های ریتمیک مرسوم در اشعار کودکانه را مشخص می کند. ارائه مدل ها، مبتنی بر بررسی 300 شعر کودکانه از شاعران معاصر و نیز متل های کودکانه مکتوب است.نتیجه گیری: منشاء تفاوت آراء را می توان نخست در ناهمگونی جامعه آماری اشعار دانست که همه از یک قاعده پیروی نمی کنند. دوم، درنظر نگرفتن ماهیت زبان عامیانه و عدم تفاوت محسوس در هجای بلند و کوتاه. سوم، عدم درنظر گرفتن تفاوت مقادیر عملی و نظری یعنی تفاوت بین خوانش گویش وارن و مقادیر قابل انتظار در نظریه ها دانست.
شاخص های بهبود ارتباط انسان و اشیاء از منظر هستی شناسی اشیاء هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
23 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گسترش پرشتاب تکنولوژی های جدید، تأثیر انکارناپذیر بر زندگی بشر دارد. به گونه ای که ارتباط بین انسان و دنیای پیرامونش را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله شواهد این ادعا می توان به انتقادهایی که از فلاسفه مختلف به نحوه گسترش تکنولوژی جدید و تأثیر آن بر زندگی بشر ایراد شده است، اشاره کرد. یکی از منتقدان پیش رو در این زمینه مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور آلمانی در قرن بیستم است. هایدگر در نقد خود به تکنولوژی توضیح می دهد که چگونه ماهیت تکنولوژی، نسبت انسان امروز با جهان پیرامونش را تغییر داده و تفکر محاسبه گر، به جای تفکر تأملی بر جهان امروز سایه افکنده است. با این وجود راهکار واضحی برای برون رفت از این وضعیت عنوان نمی کند. اما فیلسوفان بسیاری با تأثیرپذیری از وی، هر یک بنابر حوزه مطالعاتی خود راه حلی در این زمینه ارائه داده اند.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص های بهبود نسبت انسان و اشیاء از دید متفکران متأثر از هایدگر است. در راستای رسیدن به این هدف، این پژوهش از طریق ترکیب نتایج آثار 10 فیلسوف و پژوهشگر معتبر در این زمینه، مضامین اصلی هستی شناسی اشیاء هایدگر را شناسایی و تفسیر می کند. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی فراترکیب است که در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به سنتز نتایج پژوهش های پیشین در راستای رسیدن به تفسیری جدید در زمینه مورد نظر پژوهش می پردازد. نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد به کارگیری شش شاخص شامل طرح ریزی چیزها بر پایه کنش، پایداری چیزها، درک واقعیت وجودی چیزها، یادگیری متقابل میان انسان و چیزها، تأمل هنرمندانه نسبت به چیزها و تمرکز بر شبکه های ارتباطی می تواند در بهبود ارتباط انسان و اشیاء و تعدیل تفکر محاسبه گر در طراحی مؤثر باشد.
خانه آسمانی
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.
اکوسیستم های نوآوری و بازآفرینی شهری: راهبردی نوین برای ارتقای کیفیت محیط، نمونه موردی: منطقه 17 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری به عنوان علم و هنر ساماندهی و ایجاد فضاهای شهری، نقش مهمی در کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند. یکی از رویکردهای طراحی شهری معاصر، بازآفرینی شهری است که به استفاده مجدد از فضاهای رهاشده، نوسازی و بهره برداری مجدد از اراضی بلااستفاده پرداخته تا این فضاها به مراکز پویا و کارآمد برای شهر تبدیل شوند. بازآفرینی اراضی رها شده و تبدیل آن ها به مراکز نوآوری، نه فقط یک راهکار اقتصادی بلکه یک رویکرد اجتماعی، فرهنگی و محیطی است که به ایجاد شهرهایی پویا، پایدار و باکیفیت برای زندگی کمک می کند. این رویکرد باعث می شود شهرها نه تنها به فضایی برای سکونت، بلکه به مکانی برای رشد، ارتباط و الهام بخشی تبدیل شوند. بنابراین سوال اصلی پژوهش این است که چگونه اکوسیستم های نوآوری می توانند به طور عملی به فرآیند بازآفرینی شهری کمک کنند؟ پژوهش از نوع کاربردی بوده و در زمره مطالعات تحلیلی قرار می گیرد. جهت گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) و برای تحلیل داده ها از نرم افزار GIS استفاده شد. برای این منظور ابتدا الگوی فعالیتی و مدیریت نوآوری در اکوسیستم ها نوآوری احصا شد (شامل پارک های علم و فناوری، ایستگاه ها و کارخانه های نوآوری، مراکز نوآوری، فضاهای کاری اشتراکی و اختصاصی) و حداقل مساحت مورد نیاز برای استقرار این الگوها، تبیین گردید. سپس قطعات (اراضی) رهاشده در منطقه 17 شهر تهران، شناسایی و بر اساس مساحت این قطعات، الگوی فعالیتی آن ها مشخص گردید. بر این اساس تعداد 23 قطعه واجد شرایط احداث ایستگاه و کارخانه نوآوری، 11 قطعه واجد شرایط مراکز نوآوری، 38 قطعه برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی و 12قطعه با در نظر گرفتن تراکم مناسب، برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی در منطقه 17 مناسب می باشند. پارک های علم و فناوری نیز مقیاس فرامنطقه ای داشته و در این محدوده قابل احداث نمی باشند.
واکاوی نقش عناصر منظر شهری بر خلق مکان سوم: مروری بر ادبیات تحقیق
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
143 - 158
حوزههای تخصصی:
منظر خیابان و اجزا آن، از جمله عواملی است که هر روزه در تعامل با کاربران قرار دارد. عناصر محیطی تاثیر مستقیم بر ادراک، نگرش کاربران از محیط، و نوع فعالیت آنان دارند. از دیگر سو، عناصر محیطی در خلق مکان سوم موثر باشند. از آنجا که مکان های سوم، نقشی موثر بر کیفیت زندگی شهری دارند؛ بررسی عوامل موثر بر خلق آنان حائز اهمیت است. چراکه از این طریق می توان انتظار ایجاد بستر های مطلوب برای زندگی شهری را داشت. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی شناسایی تاثیر عناصر منظر شهری بر خلق مکان سوم گام برمی دارد. در پی پاسخ به سوال اصلی تحقیق، از رویکرد کیفی، و تحلیل محتوا متون استفاده شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، عناصر منظر شهری از طریق سه مرحله کلیدی در خلق مکان سوم نقش آفرینی می کنند: نخست، تحریک بصری از طریق طراحی جذاب (مانند پوشش گیاهی و تنوع بصری) کاربران را به تعامل با محیط ترغیب می کند. دوم، تسهیل تعاملات اجتماعی با ایجاد فضاهای ایمن و دسترس پذیر، ارتباطات میان افراد را تقویت می نماید. در نهایت، این عناصر با ایجاد حس تعلق و هویت، فضا را به مکان سوم ماندگار در ذهن کاربران تبدیل می کنند. نتایج این تحقیق می تواند راهگشا طراحان و برنامه ریزان در حوزه منظر شهری باشد. بکارگیری یافته های تحقیق حاضر، می تواند گامی موثر به سوی شهر هایی در پی بهبود شرایط روانی شهروندان باشد.
در جست وجوی خیال از منظر حکمت و نقش آن در هنر و معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
45 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: خیال از مضامینی است که همواره مورد توجه حکماء و فلاسفه ایرانی بوده است. تا جایی که بدون شناخت نقش خیال نمی توان به تحلیلی صحیح از تجلیات حکمت در معماری ایرانی دست یافت. مسئله پیش رو این است که در بسیاری از مطالعات، محققان بدون در نظر گرفتن بینش و حکمت ایرانی به عنوان پشتوانه هنر و معماری ایرانی به دنبال فهم آثار هستند. درحالی که شناخت معماری ایرانی مبتنی بر فلسفه غرب، نه تنها ما را به شناختی صحیح نمی رساند، بلکه تصویری نادرست از آن را پیش روی ما قرار می دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال شناخت مفهوم خیال از منظر حکمتِ ایرانی و نقش آن در هنر و معماری ایرانی است تا به شناختی صحیح از جایگاه و نقش خیال و تأثیر آن در بخش های مختلف معماری ایرانی دست یابد. ازین رو ابتدا جایگاه خیال را در بینش (خداشناسی، انسان شناسی و عالم شناسی) مبتنی بر حکمت مورد مداقه قرار داده و سپس به شرح خیال متصل و خیال منفصل و ویژگی های آن ها پرداخته خواهد شد و در نهایت نقش خیال را حول دو رکن اصلی در شکل گیری و خوانش یک اثر هنری یا معماری، یعنی هنرمند (معمار) و مخاطبِ اثر، تبیین خواهد شد.روش پژوهش: پایگاه نظری و تئوریک این مقاله مبتنی بر حکمت ایرانی است. طرح تحقیق از نوع کیفی و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با راهبرد منطقی انجام می پذیرد.نتیجه گیری: در جمع بندی مبتنی بر آراء حکما چهار اصل «بازآفرینی حقیقت»، «جمع اضداد»، «انعکاس حقیقت» و «معماری، همواره بی انتها»، مبتنی بر خیال در هنر و معماری ایرانی پیشنهاد می شود و سپس الگوهای هنری و معماری این چهار اصل و مصادیقی ذیل آن ها ارائه خواهد شد.
چارچوبی پایدار برای مداخله و بازآفرینی میراث- سو؛ مروری سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
35 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ناکارآمدی رویکردهای مرسومِ مداخله در پهنه های میراثی، صاحب نظران توسعه شهری را به جست وجو در مورد شیوه های پایدارتر مداخله واداشته است. در نظر گرفتن این پهنه ها به مثابه موجودیتی فاقد ارزش، باعث اعمال سیاست های گرته برداری شده از رویکردهای نولیبرالی شده که درنهایت تخریب های گسترده در میراث بشری، کالایی شدن فضاهای عمومی شهری و نادیده گرفته شدن منافع عمومی به نفع سود و سرمایه دار را سبب می شود؛ بر این اساس پرسش اصلی به این موضوع اختصاص یافته است که با چه مدل مداخله ای می توان در اقدامی هم آهنگ و هم آوا منفعت کلیه کنش گران را در پهنه های میراثی برآورده ساخت، شرایط اقتصادی، کالبدی، محیطی و اجتماعی را بهبود بخشید و از میراث نیز حفاظت به عمل آورد؟ هدف پژوهش: در راستای مواجهه با این مسئله پژوهشگران از دیدگاهی نظری و در چارچوب روش شناسی مرور سیستماتیک و پژوهش کیفی می کوشند مدلی پایدار و یکپارچه برای بازآفرینی میراث- سو ارائه دهند.روش پژوهش: براساس هدف اصلی پژوهش و در چارچوب روش شناسی مرور سیستماتیک، نخست جست وجوی هدفمند در پایگاه های داده معتبر علمی خارجی و داخلی با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط در دستورکار قرار گرفت. بر این اساس تعداد 693 مقاله و کتاب گزینش شد؛ پس از پالایش اولیه و تحدید و تدقیق موضوع این مقدار به 68 منبع مرتبط کاهش پیدا کرد. به منظور استخراج ارتباط بین متون مورد استفاده، از نرم افزار VOSviewer بهره گرفته شد و در نهایت با استفاده از روش تحلیل مضمون به کمک نرم افزار مکس کیودا مدل مفهومی بازآفرینی مداخله در پهنه های میراثی پیشنهاد شد. نتیجه گیری: به عنوان دستاورد پژوهش مدلی پایدار و یکپارچه مشتمل بر اصول و معیارهای بازآفرینی پایدار میراث- سو (شامل شش بعد اصلی: ابزار-روند مداخله؛ حدود مداخله؛ نیروهای مؤثر؛ شیوه تأمین منابع مالی؛ کنش گران و نیت ها) به منظور مداخله درپهنه های میراثی ارائه شد. بر این اساس، منظور از پایداری میراث- سو رویکردی است که مشتمل بر شکل جامع تری از راهبرد و عمل با تأکید بیشتر بر یکپارچه نگری، موازنه میان ابعاد مختلف، دگرگونی کالبدی به واسطه پیش ران های بهبوددهنده وضعیت اقتصادی-اجتماعی-کالبدی و محیطی، مشارکت چندبخشی با تأکید بر نقش جوامع محلی و تأکید بر زنجیره ای از فعالیت های فرهنگی مبتنی بر میراث باشد.
شهر هوشمند؛ محوری موثر در ارتقای سرزندگی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در حال حاضر، یکی از مشکلات اساسی شهرها، خالی شدن روح زندگی در آنها و در فضاهای شهری شان است. به همین دلیل، تامین نشاط و سرزندگی شهری به یکی از دغدغه های اصلی نظام های مدیریت شهری تبدیل شده است. امروزه در کشورهای توسعه یافته، توجه به حضور مردم در فضاهای شهری نقش کلیدی در طراحی و برنامه ریزی شهرها ایفا می کنند و کلید مهم دستیابی به شهرهای پایدار، موفق و سرزنده، در توجه به نقش مردم و نیازهای آنان است.
اهداف: در شهرسازی نوین، آنچه باید در راس همه امور برنامه ریزی و طراحی قرار گیرد، تامین یک محیط انسانی و در شان انسان برای حضور شهروندان می باشد. مدیران و برنامه ریزان شهری در سراسر جهان می کوشند تا با نگاهی یکپارچه به تمامی ابعاد موجود در شهرها، برای مواجهه با مشکلات و معضلات شهری، رویکرد های متفاوتی را برای توسعه شهرهای امروزی به منظور پاسخگویی به خواسته ها و انتظارات جدید عصر حاضر ارائه دهند.
روش: یکی از رویکردها و مفاهیم جدید در عرصه شهرسازی امروز دنیا، شهر هوشمند و استفاده از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات (ICT) می باشد. شهری که 24 ساعته است و امور شهر در تمام شبانه روز در آن جریان دارد. شهر هوشمند، شهری است شهروند محور که در آن از فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) جهت بهره وری بهتر از منابع و امکانات موجود، بالا بردن کیفیت زندگی شهروندان و حرکت به سمت توسعه پایدار شهری استفاده می شود. سیر فرآیند این پژوهش، مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و با کمک ابزار کتابخانه ای، به بررسی نظرات در ارتباط با شهر هوشمند، ابعاد و شاخص های آن می پردازد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات موجود در فضاهای شهری شهرهوشمند، می تواند نقش بسزایی را برای حضور و تعاملات شهروندان و در نتیجه، سرزندگی فضاهای شهری ایفا کند. فضای شهری که در آن شاخص های سرزندگی در ابعاد شهر هوشمند جای گرفته و علاوه بر رعایت اصول شهر هوشمند، ارتقای سرزندگی را در فضاهای شهری شامل می شود.
بررسی تأثیر دلبستگی به مکان بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بخش بزرگی از رفتارهای محیط زیستی شهروندان تحت تأثیر ارتباط و میزان دلبستگی آن ها با شهر است. به طوری که دلبستگی به مکان و شهر مؤلفه ای حیاتی در پرورش شهروندان حامی محیط زیست محسوب می گردد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- کمی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات باهدف سنجش تأثیر میزان دلبستگی به شهر و همچنین خصوصیات فردی شهروندان، بر بروز رفتارهای حامی محیط زیستی در میان شهروندان، تعداد 402 پرسشنامه از طریق ساکنین شهر رشت تکمیل شده است. داده های به دست آمده از پرسشنامه ها به صورت کمی وارد نرم افزار SPSS شده و سپس با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 به مدل سازی و تجزیه وتحلیل یافته ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که برخلاف انتظار رابطه تأثیرگذاری میان شاخص های دلبستگی فردی به مکان، محل تولد، مدت سکونت و میزان تحصیلات بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان، وجود ندارد؛ اما از سوی دیگر نتایج مدل سازی نمایانگر این موضوع بود که در گام نخست رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان بیش ترین ارتباط و اثرپذیری را از دلبستگی اجتماعی شهروندان با مکان یا شهر دارند. سپس در گام بعدی تعدادی از ویژگی های فردی شهروندان ازجمله سن و وضعیت تأهل نیز بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان تأثیرگذار می باشد و رابطه مستقیمی میان آن ها برقرار است.
نگرش پایدار از نتیجه بر رویه؛ تجربه طراحی فضاهای شهری بر اساس مشارکت اجتماعی در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به دنبال افزایش سریع جمعیت شهرها، مسائل اجتماعی بسیاری در شهرهای بزرگ پدید آمده که منجر به توجه به مفاهیم توسعه پایدار شده است. کلید موفقیت در احیای پایداری اجتماعی فضاهای شهری، حمایت از طرح هایی است که به لحاظ شرایط محلی، بسیج کننده مهارت و دانش محلی است. به علاوه فراوانی و تراکم نامتجانس شهرها، همبستگی، تعامل و توجه افراد نسبت به یکدیگر را کاهش داده است. امروزه تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی و از توجه به راه حل های معمارمحور (متمرکز) به شیوه های حل مسئله با تأکید بر ابتکارات جامعه است. لذا بایستی از نقش تجویزی معمار به معنای سازنده و هدایت کننده کل امور اجتماع به سوی نقشی به عنوان یکی از شرکای مهم اجتماعی گام برداشت.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش طراحی مشارکتی (شارت) به خلق فضایی شهری بپردازد و از این طریق امکان برقراری تعاملات اجتماعی را تسهیل کند و در راستای پایداری اجتماعی حرکت کند. روش پژوهش: این پژوهش دارای ماهیتی کاربردی است که به منظور آشنایی با ادبیات ناظر بر پژوهش از یک روش ترکیبی مبتنی بر راهبرد کیفی با تکیه بر تحقیقات میدانی براساس مدل «کارگاه طراحی یا شارت» شکل گرفته است.نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه مدل فرایند «کارگاه طراحی شارت» از طریق طراحی یک فضای شهری واقع در محدوده خیابان مطهری شمالی شیراز پرداخته است. این فرایند طی یک پیش کارگاه، چهار کارگاه اصلی و یک جلسه میانی و غیررسمی انجام شده و به طراحی فضای مذکور منتهی شده است. نتایج پژوهش، ضرورت وجود پیش کارگاه برای نظم کارگاه های اصلی و ایجاد دستور کار لازم جهت جلوگیری از انحراف جلسه و دور شدن از اهداف اصلی کار را توصیه می کند. حضور طراحان حرفه ای در نقش رهبر در کارگاه با توانایی طراحی و ترسیم به عنوان مهم ترین ارکان اصلی تشکیل جلسات کارگاه، از دیگر دستاوردهای این پژوهش است. ارائه راه حل های تکمیلی جهت اصلاح و بهبود فرایندهای طراحی مشارکتی از نتایج نهایی این پژوهش است.
سنجش و ارزیابی ائتلاف های منطقه ای محرک رشد و گسترش فضایی منطقه کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
87 - 109
حوزههای تخصصی:
درحال حاضر، برنامه ریزان شهری و منطقه ای کشورهای درحال توسعه درکنترل پراکنده رویی با چالش های عدیده ای مواجه هستند. کلانشهرها و مناطق کلانشهری، محیط هایی پیچیده، متنوع و محل انباشت ثروت و سرمایه در مقیاس ملی هستند، و همین ویژگی امکان شکل گیری شبکه های فساد با هدف دستیابی به سود و منفعت بیشتر در این مناطق را افزایش می دهد. درچنین شرایطی، فهم فرایند شکل گیری این شبکه ها و سنجش و ارزیابی ساختارهای محرک فرایندهای غیررسمی امری ضروری است. این پژوهش به دنبال سنجش و ارزیابی ائتلاف های منطقه ای محرک رشد و گسترش فضایی فزاینده منطقه کلانشهری تهران و شناسایی عاملین کلیدی آن است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده های میدانی از پرسش نامه ای با امتیازدهی طیف لیکرت استفاده شده که شامل 252 نفر در ساختارهای ائتلافی منطقه است. نتایج نشان می دهد بخش خصوصی در مقایسه با 2 بخش دیگر رژیم ائتلاف، نقش تأثیرگذارتری در شبکه تصرف اراضی منطقه کلانشهری تهران دارد. کم ترین سهم نیز در هر سه حوزه قدرت، اعمال نفوذ و منفعت مربوط به مردم به ترتیب با نمره میانگین وزنی 2.09، 1.92 و 2.58 است. سنجش و ارزیابی اثرات ساختارهای سازمانی-نهادی، نشان از نقش بی بدیل نهادهای کمیسیونی در فرایند تصرفات اراضی منطقه دارد. درنهایت شناسایی ذی نفعان، بیانگر ترکیبی از حضور هر 3 دسته ساختارهای سازمانی-نهادی در بین ذی نفعان اصلی و ثانویه است.
تأثیر بوم و فرهنگ بر خلق نقشمایه های سوزن دوزی در پوشاک محلی زنان ترکمن با نظری بر هویت فرهنگی و تبارشناسی قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
36 - 47
حوزههای تخصصی:
نقشمایه های به کار رفته در سوزن دوزی های ترکمن، متأثر از شرایط اقلیمی، فرهنگی، تاریخی و نیز آداب ورسوم و سنت های اقوام مختلف ترکمن است. هنرمندان سوزن دوز ترکمن، با توجه به برداشت های خود از باورها، فرهنگ، پیشینه تاریخی و طبیعت و محیط پیرامون، نقشمایه هایی را که حاوی مفاهیم آشکار و پنهان است، بر روی البسه محلی خلق می کنند. این پژوهش - که به روش توصیفی انجام شد - می کوشد تا ضمن بررسی ویژگی های نقشمایه های به کار رفته در سوزن دوزی ترکمن، به تحلیل عوامل تأثیرگذار بر خلق نقشمایه های پوشاک زنان آن دیار بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که بوم و فرهنگ چگونه بر خلق نقشمایه های سوزن دوزی پوشاک سنتی زنان ترکمن تأثیرگذارند؟ حاصل پژوهش نشان می دهد پدیده های تصویری نهفته در نقشمایه های مذکور مفاهیم متفاوتی دارند و تأثیر الهامات طبیعی بر آن ها، گاه به چنان شکلی از انتزاع نائل می شود که به سختی می توان معادلی برای آن در پدیده های پیرامون باز شناخت. با توجه به گذشته تاریخی و نوع باورها و فرهنگ حاکم در منطقه ترکمن صحرا، همچنین طبیعت ویژه این دیار، نقشمایه هایی که در سوزن دوزی های سنتی پوشاک زنان این سرزمین به کار می رود، برگرفته از ذهن هنرمندان ترکمن و تحت تأثیر عواملی چون: فرهنگ (آداب، رسوم، عقاید و باورها)، جانوران، طبیعت و محیط پیرامون و نیز بیانگر ویژگی ها و هویت های اقوام و دریافت های انتزاعی از عناصر جاری در زندگی آن هاست.
مردم نگاری زیورآلات یکصد سال اخیر شوشتر با رویکرد چند فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیورآلات مجموعهٔ عظیمی از اشیاء فرهنگی هستند که کاربرد تزئینی، تجملی و بعضاً کارکرد بلاگردان دارند. فارغ از وجه مادی و سرمایه ای، برخی از انواع آن ها کارکردی روزمره و آیینی داشته و بازنمای هویت فرهنگی، اندیشه ها و باورهای جوامع بوده و مهارت و ادراک زیباشناسانهٔ زیورسازان هر دوره را نشان می دهند. در این میان شهر شوشتر که روزگاری مرکز استان خوزستان بوده است، یکی از مراکز ساخت زیورآلات بوده که با توجه به تنوع فرهنگی مردم این منطقه، رویکرد چندفرهنگی در زیورآلات آنان دیده می شود. بر این اساس مسئله پژوهش حاضر، چگونگی شکل گیری رویکرد چندفرهنگی در صنایع دستی این شهر و چیستی زیورآلات ساخته شده در این بستر است. شناخت تزئینات و معناهای مشترک فرهنگیِ جامعهٔ ایرانیِ نهفته در زیورآلات به ویژه آثار منطقهٔ خوزستان و شهر شوشتر و اطراف آن در محدودهٔ یک صد سال گذشته هدف این پژوهش است. رویکرد این پژوهش کیفی، مردم نگارانه است که در آن به طور عمده با بهره گرفتن از منابع میدانی و سپس کتابخانه ای و شیوهٔ تحلیل نشانه شناسانه به بررسی موضوع پرداخته شده است. منابع میدانی پژوهش حاضر، افراد آگاه به موضوع و هم چنین مردم محلی و مجموعه داران شخصی بوده اند. بر اساس یافته های پژوهش، بافت چندفرهنگی شوشتر و وجود تقاضاهای مختلف، سبب شده تا زیورسازان این شهر اقلام مختلف تزئینی، ملزومات زندگی و نیز اشیاء دوگانهٔ تزئینی و بلاگردان یا دفع شر را بر اساس سلیقه های مختلف ساکنانی که جمعیت بیش تری در این شهر دارند، به تولید برسانند. وجود تزئین یا نقش اندازی بر اشیاء و ارزش آفرینی اشیائی نه چندان پراهمیت (به زعم افکار امروزی) چون سنگ پا و قطعه فلز پایین و بالای بادبزن، نشان از تداوم سنت تزئین گرایی در هنر ایرانی است که در بطن شهری با ویژگی هم گرایی فرهنگی، همواره برای آن تقاضا وجود داشته است.
ارزیابی و مقایسه تاب آوری محلات منطقه 1 و 2 شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
53 - 72
حوزههای تخصصی:
تاب آوری شهری، ظرفیت یک شهر در برون رفت از یک ویرانی است که در محلات منطقه 1 و 2 شهر ساری، رشد فیزیکی بسیار سریع تر از رشد جمعیت و نیاز واقعی شهر بوده و تمرکز خدمات (اداری، سیاسی، آموزشی و ...) و نابرابری های منطقه ای سبب شده این مناطق جاذب جمعیت باشد و آسیب ها و بحران ها نیز به تبع رشد جمعیت افزایش پیدا کرده است. هدف تحقیق، ارزیابی و مقایسه تاب آوری محلات منطقه 1 و 2 شهر ساری با استفاده از مدل IHWP در نرم افزار GIS می باشد. نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد و همچنین از مطالعات اسنادی و پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. نمونه آماری تحقیق تعداد 48 نفر از خبرگان حوزه مورد مطالعه می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد محلات شماره 1، 2، 4 و 7 به ترتیب بالاترین تاب آوری را در سطح منطقه 1 شهر ساری دارند. محلات شماره 5، 8، 6، 10و 7 به ترتیب بالاترین تاب آوری را در سطح منطقه 2 شهر ساری دارند و همچنین بخش های تاب آور در شرق منطقه 1 و 2 متمرکز شده و با توجه به شرایط اقلیمی و کالبدی مناطق 1 و 2 بایستی طرح تعریض معابر برای برای بخش هایی از مناطق 1 و 2 شهر ساری مدنظر قرار گیرد.
راهکارهای اولویت بندی شده پدافند الکترونیک و پدافند سایبری در شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
153 - 169
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهای اولویت بندی شده پدافند الکترونیک و پدافند سایبری برای شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی به انجام رسیده است. در پژوهش حاضر که از نظر ماهیت، کاربردی می باشد با بهره گیری از روشی ترکیبی پس از یک مطالعه مروری بر روی روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی، مرسوم ترین این روش ها از جدیدترین منابع شناسایی و ارزیابی گردیدند. در ادامه با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و نظر خبرگان ، 12 معیار برای رتبه بندی این روش ها احصاء و با روش تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی گردیدند. سپس هریک از روش های شناسایی و مقابله بر اساس معیارهای شناسایی شده بر اساس ویژگی ها و محدودیت های احصاء شده در بخش ادبیات پژوهش برای هریک از روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی، نمره گذاری گردیدند و با ضرب نمودن امتیازهای بدست آمده در وزن هر معیار، امتیاز نهایی هریک از روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی حاصل گردید تا از این طریق بتوان آنها را رتبه بندی نمود.در پایان مشخص گردید برای شناسایی پهپادها، بهترین روش بر اساس معیارهای تعیین شده، روش های مبتنی بر سامانه های راداری بوده و برای مقابله با پهپادها، بهترین روش، بهره گیری از پالس الکترومغناطیسی می باشد. همچنین بهره گیری از سامانه های لیزری و ایجاد فریب سایبری برای پهپاد با اختلاف ناچیزی در رتبه بعدی روش های مقابله با تهدیدات پهپادی قرار گرفتند.
بهبود عملکرد سایه بان های خارجی با هدف توزیع نور روز داخلی و کیفیت بصری فضا در شهر اصفهان، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اهمیت آسایش بصری در ساختمان ها، در تأثیر مثبت آن بر آسایش بصری، سلامت و بهره وری ساکنین نهفته است. این جنبه معماری در فضاهای آموزشی بیشتر حائز اهمیت است؛ چیزی که از طریق استفاده از استراتژی های مناسب نور روز، قابل دستیابی است. از این رو عناصر سایه انداز می توانند برای بهبود کیفیت بصری و بهینه سازی توزیع نور روز استفاده شوند تا به فضایی مطلوب و کارآمدتر برای ساکنان منجر شود.هدف پژوهش: این پژوهش ویژگی های فیزیکی سایه بان های خارجی افقی در چهار جهت نمای یک ساختمان آموزشی با جهت گیری شمالی- جنوبی را در شهر اصفهان به منظور ارتقای عملکرد نور روز و آسایش بصری فضا، بررسی می کند. روش پژوهش: فاکتور نور روز (daylight Factor) و شاخص های کیفیت بصری شامل، بیشترین خط شعاعی دید (Maximum radial line) و مساحت ایزوویست (Isovist area)، به عنوان متغیرهای وابسته پژوهش بررسی شده است. همچنین، ضریب انعکاس سایه بان ها (Reflection Coefficient of Materials )، عمق و فاصله بین آن ها به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. در این راستا، مطالعات کتابخانه ای، اندازه گیری های میدانی با استفاده از دستگاه لوکس متر، آنالیز های اقلیمی با استفاده از نرم افزار Climate Consultant 4/ 5 و شبیه سازی های کامپیوتری از طریق نرم افزارهای Relux و ابزار Isovist در نرم افزار Depth Map به کار گرفته شده اند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند، طراحی خاصی از پارامترهای سایه بان ها برای هر جهت نمای ساختمان با توجه به اقلیم مشخص توصیه می شود. علاوه بر این، سایه بان با ضریب انعکاس ۸۰ درصد مناسب تلقی می شوند به گونه ای که بین توزیع فاکتور نور روز و شاخص های کیفیت بصری برای ساکنان ساختمان تعادل ایجاد می کند.
بازآفرینی پلان معماری روضه ربع رشیدی تبریز براساس الوقفیه الرشیدیه و تعیین موقعیت احتمالی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
45 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرچه رشیدیه در شمال شرقی شهرستان تبریز، به دستور خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (7-8 ه.ق/13-14 م) احداث یافت. این شهرک دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی را شامل می شد. متأسفانه، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به دلیل زلزله های ویران گر و جنگ های حکومتی در تبریز، آسیب های قابل توجهی را متحمل شده و از بین رفت. لذا مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه محدود بر وقف نامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی روضه به عنوان یک عنصر اساسی در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود که دارای عملکرد مذهبی و آموزشی بوده است. هدف پژوهش: هدف اصلی این تحقیق، شناخت فضاهای روضه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقف نامه و همچنین مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه به جای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م است. هدف دیگر تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی روضه بر روی سایت تاریخی ربع رشیدی است. روش پژوهش: این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکا بر وقف نامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس، ساختار معماری پلان روضه ترسیم شده است. سپس براساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است.نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده بر پایه توضیحات موجود در وقف نامه ربع رشیدی، نشان می دهد که ساختار فضایی روضه احتمالاً شامل حیاط مرکزی با الگوی چهار ایوانی بوده است که در آن از ترکیب ایوان-مقبره (مقبره پشت به ایوان اصلی و در راستای محور جهت شمال و جنوب) استفاده شده است. سپس، با مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه برجای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م، مشخص شد که این پلان با پلان معماری آثاری مانند مجموعه سلطان حسن در قاهره (8 ه.ق/ 14 م)، مدرسه جفت مناره (7 ه.ق/ قرن 13 م) و مدرسه یاقوتیه (8 ه.ق/ ابتدای قرن 14 م) در ارض روم قابل تطبیق است و این تشابهات طرح ارائه شده از روضه را تقویت می کند. علاوه بر این، بررسی داده های باستان شناختی در محوطه ربع رشیدی، سازه دیوارمانندی را در ضلع جنوب شرقی محوطه نشان می دهد که براساس گمان پژوهشگران به یک مجموعه معماری تعلق دارد. همچنین، به دلیل تاریخ ساخت سازه، هندسه مستطیلی شکل و جهت قبله بودن سایت، این سازه احتمالاً به موقعیت روضه در سایت ربع رشیدی اشاره دارد.
واکاوی تأثیر دلبستگی محیطی بر سازگاری اجتماعی در فضاهای آموزشی بر اساس اصل تقویت مکان نظریه سیمون (نمونه موردی: مدارس دخترانه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش اجتماعی فرد، نگرش او نسبت به افراد یا محیط در جامعه است. به فردی که خود را با تغییرات محیط فیزیکی، شغلی و اجتماعی تطبیق می دهد، سازگار با محیط می گویند. در فرایند سازگاری، فرد بین فعالیت های اجتماعی به توازن دست می یابد. مدرسه به عنوان محیط اجتماعی، از طریق افزایش حس دلبستگی به مکان باعث افزایش سازگاری اجتماعی می شود. سؤالات اصلی این پژوهش عبارتند از ؛ مؤلفه های تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان طبق نظریه سیمون کدام مؤلفه ها هستند و تأثیر مؤلفه تقویت مکان بر سازگاری اجتماعی چگونه است؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی میدانی فاکتورهای تأثیرگذار نظریه سیمون و تقویت مکان بر دلبستگی به محیط و سازگاری اجتماعی است. این پژوهش به محققین امکان می دهد، تا نقش عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی را به طور گسترده تر بررسی کنند. روش پژوهش: در جهت تحقق اهداف، ابتدا از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به استخراج مؤلفه های نظریه سیمون پرداخته می شود؛ سپس طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه 45 نفره مشاهده و کنترل اجرا می شود. پس از پایان جلسات، پیگیری به کمک پرسشنامه مؤلف ساخت سازگاری اجتماعی انجام می شود. نتیجه گیری: یافته های نظری تحقیق شامل شش مؤلفه نظریه سیمون اعم از تقویت مکان، کالبد مکان، تسلط مکان، وابستگی عاطفی، هویت مکان و تعامل با مکان است که تقویت مکان به عنوان متغیر پژوهش بررسی می شود. یافته ها حاکی از آن است که آموزش های گروهی جهت تقویت مکان، اعم از تشکیل گروه های سرود و نمایش، گروه تئاتر و ورزش ، اردوهای گروهی، تزئین کلاس ها و پانل با دست سازه و تمیزکردن کلاس درس و حیاط با مشارکت دانش آموزان، رنگ آمیزی نیمکت ها تأثیر به سزایی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد که به مرور این تمرین در شخصیت دانش آموزان تأثیر می گذارد و آنها را سازگارتر می کند، لذا در مدارس فعالیت هایی جهت تقویت مکان برای افزایش تعامل و حس دلبستگی بیشتر موردتوجه قرار گیرد تا به تبع آن سازگاری اجتماعی افزایش یابد. به عبارت دیگر با افزایش سطح توجه به کالبد محیط و دلبستگی به مکان در مدارس، سازگاری اجتماعی در دانش آموزان نیز افزایش می یابد.