مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شهر بیوفیلیک
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
123 - 146
حوزه های تخصصی:
امروزه در شهرها افزایش بی رویه جمعیت، توسعه بی ضابطه ساختمان ها و صنعتی شدن شهرها و به تبع گسیختگی میان فضاهای شهری و طبیعی بدون توجه به آسایش و سلامت افراد و وجود مشکلات زیست محیطی ناشی از آن، بحران های جدی را برای جوامع شهری به وجود آورده است. وجود این مسائل و تشخیص نیاز فطری انسان ها برای برقراری ارتباط با طبیعت، رویکرد نوین بیوفیلیک را در پی داشته است. پژوهش حاضر باهدف تحلیل رتبه بندی و تحقق پذیری شاخص های رویکرد بیوفیلیک در مناطق 9 و 10 شهر تهران به بررسی این موضوع پرداخته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان و متخصصین رشته های برنامه ریزی و طراحی شهری و محیط زیست می باشند که از میان آن ها 30 نفر به عنوان نمونه آماری به روش در دسترس انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش SWARA و WASPAS بهره گرفته شده است. نتایج آزمون سوارا نشان می دهد که بر اساس نظر خبرگان شاخص نهادها و سازمان ها با وزن نهایی 3705/2، زیرساخت های بیوفیلیکی با وزن 65769/1، نگرش ها و آگاهی های بیوفیلیکی با وزن نهایی 20999/1 و درنهایت فعالیت های بیوفیلیک با وزن 99994/0 به ترتیب بااهمیت ترین شاخص ها شناسایی شده اند. همچنین بر اساس نتایج آزمون واسپاس، منطقه 9 با مقدار Qi برابر با 081207/0 ازنظر میزان تحقق پذیری شاخص های بیوفیلیک در وضعیت مناسب تری نسبت به منطقه 10 قرار دارد.
تبیین الگوی شهروند بیوفیلیک (مطالعه موردی: مناطق 9 و10 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
993 - 1008
حوزه های تخصصی:
در طول پیگیری های پایداری زیست محیطی توجه به مسئولیت دولت ها برای کاهش تخریب محیط زیست به طور مداوم کاهش یافته و به جای آن بر رفتارهای محیط زیستی شهروندان تمرکز شده است. این توجه روزافزون به فرد بر نقش کلیدی، که شهروندان در ایجاد و توسعه یک جامعه پایدار دارند، تأکید دارد. تاکنون محققان اشکالی از شهروندی را، که نشان دهنده تلاش برای پایداری زیست محیطی است، ارائه داد ه اند. هدف از این پژوهش نیز استفاده از شاخص های شهر بیوفیلیک برای معرفی یک شیوه جدید از شهروندی زیست محیطی تحت عنوان «شهروند بیوفیلیک» است که در آن رفتارها و فعالیت های بیوفیلیکی شهروندان مناطق 9 و 10 کلان شهر تهران به عنوان نمونه تحقیق می شود. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری ساکنان این دو منطقه و نمونه آماری براساس فرمول کوکران برابر با 350 نفر از ساکنان این دو منطقه است. برای سنجش اعتبار محتوایی پرسش نامه، از اعتبار صوری (مراجعه به متخصصان) استفاده شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 824/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز، علاوه بر آزمون های توصیفی، از آزمون های استنباطی نظیر کولموگروف- اسمیرنوف، Tتک نمونه ای، و طیف نانلی استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون اسمیرنوف حاکی از نرمال بودن آزمون است و نتایج آزمون Tتک نمونه ای نشان می دهد اگرچه هیچ یک از پاسخ دهندگان به گروه و مؤسسه خاصی تعلق ندارند، رفتارها و نگرش های شناسایی شده نشان می دهد رفتارهای شهروندان و میزان اهمیت محیط برای آن ها در وضعیت مطلوبی قرار دارد، اما به دلیل فراهم نبودن شرایط و کمبود زیرساخت های بیوفیلیکی فعالیت ها و آگاهی های بیوفیلیکی شهروندان نامطلوب ارزیابی شده است. زیرا رفتار بیوفیلیکی شهروندان متأثر از محیط محل است و توسعه هنجارها و زیرساخت ها با یک گرایش طرفدارانه زیست محیطی بر ماهیت چندوجهی شهروندی تأثیرگذار خواهد بود.
ارائه الگوی بومی شده شهر بیوفیلیک در مناطق 9 و 10 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور انقلاب صنعتی و تغییر نگرش ها و بهره کشی از طبیعت، گسیختگی بین فضاهای شهری و نظام های طبیعی به وجود آمده است. این امر موجب شکل گیری فضاهای بی روح شهری شده که با روحیات و نیازها و وابستگی های ذاتی انسانی به طبیعت هیچ انطباقی ندارند. مسائل و مشکلات بی شمار ناشی از این گسستگی به یکی از دغدغه های مهم برنامه ریزان شهری تبدیل شده است. در این راستا رویکرد بیوفیلیک به عنوان یک رویکرد نوین و جامع نگر مبتنی بر طبیعت محوری در فضاهای شهری، با تطبیق شاخص های محیطی، شهروندمداری و مدیریتی به دنبال پایداری اکولوژیکی شهری است. پژوهش حاضر باهدف بومی سازی شاخص های جهانی شهر بیوفیلیک در مناطق 9 و 10 کلان شهر تهران، سعی دارد ضمن تجزیه وتحلیل روابط درونی میان این شاخص ها، الگوی از شهر بیوفیلیک را ارائه دهد. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان و کارشناسان و اساتید رشته های جغرافیا و برنامه ریزی شهری، محیط زیست، شهرسازی تشکیل می دهد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی می باشد. با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls، توضیح و تبیین ارتباطات میان شاخص های بومی شده شهر بیوفیلیک و چگونگی پیوند میان متغیرهای مدل به ارائه الگو پرداخته می شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص نهادها و سازمان های بیوفیلیک با ضریب مسیر (330/5)، زیرساخت ها و شرایط بیوفیلیک با ضریب مسیر (314/4)، نگرش ها و آگاهی های بیوفیلیکی با ضریب مسیر (423/3) و درنهایت فعالیت های بیوفیلیکی با ضریب مسیر (109/2) به ترتیب بیشترین تأثیر در طراحی الگو شهر بیوفیلیک دارند. با توجه به این نتایج می توان اصول حرکت به سوی دستیابی به شهر بیوفیلک را فراهم کردن شرایط و زیرساختی از سوی نهادها و سازمان ها، سیاست گذاری های مدیران در راستای حفظ طبیعت، تدوین و پایش قوانین اجرایی مرتبط با الگوی بیوفیلیک، مشارکت های فعال مردمی، تغییر نگرش و همسویی شهروندان با مسائل محیط زیست، آموزش های زیست محیطی و ... را اشاره کرد.
تحلیل و سطح بندی مناطق پانزده گانه کلان شهر اصفهان برمبنای رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
1107 - 1124
حوزه های تخصصی:
به دنبال رشد سریع جمعیت، گسترش شهرها و افزایش جدایی گزینی شهر از طبیعت، مشکلات متعددی ازجمله آلودگی هوا، کاهش پویایی اجتماعی در ارتباط با طبیعت، عدم همخوانی طبیعت با کالبد شهر، هدر رفتن منابع طبیعی و معضلات ترافیکی ناشی از کاهش استفاده از گزینه های حمل ونقلی سازگار با محیط طبیعی گریبان گیر شهرها و به ویژه کلان شهرها شده است. رویکرد نوین برنامه ریزی شهری بیوفیلیک با در نظر گرفتن ارتباط شهر و شهروندان با طبیعت به عنوان اصل اساسی در برنامه ریزی، در راستای رفع مشکلات فوق ارائه گردیده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی چندبعدی برای سنجش رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک در مقیاس کلان و تحلیل و سطح بندی مناطق پانزده گانه کلان شهر اصفهان برمبنای رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک می باشد. در این راستا از پارادایم پژوهش مختلط (شامل روش های کمی و کیفی به صورت ترکیبی) استفاده شده و اطلاعات موردنیاز از طریق روش های کتابخانه ای و میدانی (از نوع پرسشنامه) گردآوری شده است. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل فضایی (تحلیل شبکه، تحلیل فاصله اقلیدسی و درون یابی) و سنجش ازدور، جهت سطح بندی مناطق از روش شکست های طبیعی و نیز برای وزن دهی به سنجه ها و مؤلفه ها از روش سوارا بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از عدم توازن میان مناطق پانزده گانه کلان شهر اصفهان به لحاظ برخورداری از امکانات و پتانسیل های طبیعت محور می باشد به گونه ای که از یک سو در مناطق مرکزی و غربی به خصوص مناطق 1، 3 و 9 عمده شرایط و زیرساخت های برنامه ریزی شهری بیوفیلیک تجمع یافته اند و از سوی دیگر مناطق 14 و 15 در محروم ترین وضعیت به لحاظ رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک می باشند.
کاربرد ابزار متاسوات در ارزیابی تطبیقی راهبردهای شهرهای بیوفیلیک با تاکید بر تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
125 - 143
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، بروز بحران های زیست محیطی ناشی از گسترش کالبدی شهرها به سمت نواحی باز و طبیعی پیرامون، ضرورت توجه به محیط زیست شهر را افزایش داده است. از جمله مهمترین چالش ها، تغییر اقلیم می باشد. بهره مندی از دیدگاه های شهری جدید مبتنی بر محیط زیست می تواند ضمن پاسخگویی به نیازهای کالبدی، منجر به حفظ طبیعت، تنوع زیستی و افزایش کیفیت محیط زیست در شهر و نهایتا پاسخگویی به معضلات ناشی از تغییرات اقلیم گردد. یکی از اندیشه های نوین در این زمینه، شهرسازی بیوفیلیک می باشد. از این رو، هدف تحقیق حاضر ارائه مدلی تحلیلی برای ارزیابی ویژگی های شهر بیوفیلیک در پنج شهر سنگاپور، پورتلند، بریسبین، پرت و برلین در پاسخ به تغییرات اقلیم می باشد. روش این تحقیق از نوع توصیفی (مبتنی بر مطالعات اسنادی) و تحلیلی (با بهره مندی از تکنیک متاسوات) است. رویکرد این تحقیق نیز، کمی و کیفی می باشد. نتایج نشان می دهد که شهر سنگاپور در اقدامات راهبردی بیوفیلیک نسبت به سایر شهرها در شرایط بهتری قرار دارد. همچنین هر سه هدف شهر بیوفیلک، دارای اهمیت بالا هستند و در پاسخگویی به اثرات تغییر اقلیم، تبیین راهبردها در دو قابلیت پارک های جنگلی و کشاورزی شهری، در اولویت قرار دارند (عوامل داخلی). اولویت دادن به توسعه زیست محیطی در برابر توسعه کالبدی، نیز مهمترین عامل محیطی (بیرونی) در دستیابی به اهداف شهر بیوفیلیک می باشد.
تدوین الگوی شهر بیوفیلیک در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روز افزون توسعه شهرها و بهره کشی از زمین و طبیعت امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های بشری شده است. این روند در دهه های اخیر باعث شد تا جریان های جدیدی در خصوص حفاظت از محیط زیست، توسعه پایدار و مباحثی همچون رد پای اکولوژیک، بهینه سازی در مصرف انرژی و روی آوری به انرژی های نو و تجدید پذیر مطرح شود. از آنجا که این موضوعات به طور اخص به شهر و شهرسازی مربوط می شد، خیلی زود اندیشمندان شهری و برنامه ریزی شهری را نیز دغدغه مند ساخت. به طوریکه سیل عظیمی از تحقیقات در خصوص توسعه پایدار شهری و مباحثی از این دست صورت گرفت. یکی از این نظریه ها که علاوه بر وجه محیطی آن به ویژگی های ذهنی انسان نیز توجه بسیاری داشته است، نظریه شهر بیوفیلیک بوده است. از اینرو هدف مقاله حاضر تدوین الگوی شهر بیوفیلیک اصفهان براساس شاخص های مستخرج از مطالعات جهانی در خصوص شهر بیوفیلیک بوده است. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- تحلیلی است و برای شناسایی پهنه ها(یا محلات) مستعد توسعه بیوفیلیک در شهر اصفهان از مدل های آماری و گرافیک مبنا، خوشه بندی و تحلیل عاملی در تلفیق با محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شده است. یافته های این پژوهش در مرحله اول الگوی خاص شهر بیوفیلیک برای شهر اصفهان نشان می دهد که به طور کلی راهبردهایی را در بستر مکانی شهر اصفهان پیشنهاد می دهد. در مرحله دوم رتبه بندی محلات شهری از منظر شهر بیوفیلیک مشخص کرده است و در مرحله سوم خوشه بندی محلات شهر اصفهان بر اساس اصل همگنی در ویژگی های بیوفیلیک است که محلات شهر اصفهان را به 10 خوشه تقسیم بندی شده است. نتایج نشان می دهد محدوده های ناژوان و محله های نقش جهان، چرخاب، عباس آباد از نظر ویژگی های شهر بیوفیلیک از سایر محدوده ها برخوردارتر و هماهنگ تر هستند.
واکاویِ ابعاد شهروند بیوفیلیک و ارزیابی آن در جامعه شهری؛ پیش درآمدی بر برنامه ریزی شهری طبیعت محور، مطالعه موردی: شهر خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی شهری بیوفیلیک، یکی از راهبردهای مؤثر در بهبود کیفیت زندگی شهری است. اهمیت مشارکت شهروندان در تحقق پذیری طرح ها موجب شده است تا در انجام این پژوهش به بررسی نقش عوامل پنج گانه (ویژگی های جمعیتی، رفتار و فعالیت های بیوفیلیک، نگرش و آگاهی بیوفیلیک، زیرساخت ها و شرایط بیوفیلیک، سازمان ها، نهادها و مؤسسات بیوفیلیک) بر تبیین الگوی شهروند بیوفیلیک پرداخته شود. پژوهش حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی است که اطلاعات موردنیاز از طریق مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار Amos Graphic و روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفته است. وجه تمایز این پژوهش با مطالعات گذشته، بررسی تأثیرات متقابل ویژگی های جمعیت، زیرساخت ها و نگرش شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک است. محدوده موردمطالعه، شهر خواف و جامعه آماری تعداد 180 نفر از شهروندان آن شهر است. شهر خواف با دارابودن شرایط اقلیمی گرم و خشک، با مشکل کمبود آب و ازبین رفتن پوشش گیاهی روبرو است. تحلیل پرسش نامه ها بیانگر آن بود که شهروندان نسبت به معیارهای شهروند بیوفیلیک بازخورد مطلوبی داشته اند. توسعه زیرساخت های سبز شهری نظیر پارک ها و بوستان ها نیز می تواند موجب افزایش تمایل شهروندان به مشارکت در امور شهری شود. از سوی دیگر مشخص شد، مؤلفه «ویژگی های جمعیتی» نظیر سن، شرایط اقتصادی، میزان تحصیلات و جایگاه اجتماعی بر فعالیت های بیوفیلیکی و نگرش و آگاهی بیوفیلیکی اثرگذار است؛ مؤلفه های «زیرساخت های بیوفیلیک» و «نهادها و سازمان های بیوفیلیک» بر دو مؤلفه «فعالیت های بیوفیلیک» و «آگاهی و نگرش بیوفیلیک» اثرگذار است. در پایان می توان اذعان داشت که باتوجه به بازخورد مطلوب شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک و ابعاد آن، به نظر می رسد که در صورت اجرایی شدن چنین برنامه ریزی طبیعت محوری در سطح شهر، می توان شاهد نمایان شدن اثرات مثبت و زدودن شهر از مشکلات و معضلات ناشی از نبود چنین ایده ای بود.