فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
کیفیت آکوستیکی در فضاهای عمومی به ویژه خدماتی معمولاً بر اساس دریافت اصوات گفتاری یا وضوح گفتار به همراه آسایش صوتی تعیین می شود. ایستگاه های مترو به لحاظ عملکردی جزء فضاهای شلوغ و پر رفت و آمد و از نظر ساختاری و کالبدی دارای هندسه نامتناسب (طول زیاد) و مصالح با ضریب جذب صوتی پایین بوده لذا محیطی پر سر و صدا و دارای اختلالات صوتی هستند. سر و صدای نسبتاً زیاد که علاوه بر نویز زمینه (صدای تجهیزات و سیستم های تهویه و غیره) در اثر منابع صوتی دیگر (قطار، ترمز، موتور، گفتگوی افراد و غیره) سبب ایجاد نویز در ایستگاه های مترو می شود از مسائل مهم آزار دهنده ای است که در مواجهه طولانی مدت می تواند سبب سلب آسایش و آسیب های جسمانی شود. صداهای مزاحم و بازتاب های پی در پی، شنیدن پیام های ایمنی و ارتباطات کلامی مخاطبان را مختل نموده و باعث خستگی، آشفتگی، عدم تمرکز و خوانایی در محیط می شود. بنابراین در این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه متغیرهای آکوستیکی با استانداردهای بین المللی اقدام به شبیه سازی شده تا در جهت رضایتمندی شنیداری در ایستگاه های مترو راهکارهایی اندیشیده شود. نمونه های مورد بررسی از شهرهای تهران، تبریز و اصفهان انتخاب و در دو نوع و سه حجم متفاوت دسته بندی شده اند. با وارد کردن سه بعدی نمونه های موردی در نرم افزار اودئون و تعیین متریال سطوح، منبع صوتی و نویز زمینه بر اساس داده های بدست آمده از اندازه گیری های میدانی، مشخص کردن نقاط گیرنده و تنظیمات مربوط به طول پاسخ ضربه ای، شبیه سازی صورت گرفته و متغیرهای آکوستیکی تأثیرگذار استخراج شده است. متغیرهایی همچون تراز فشار صوتی، زمان واخنش، زمان افت اولیه، شاخص انتقال گفتار، درصد اشتباهات گفتاری، وضوح صدا و شفافیت گفتار در رابطه با موضوع نویز در محیط و وضوح گفتار ضروری است. نتایج حاصل از شبیه سازی ها نشان می دهد حداکثر تراز فشار صوتی در تمام ایستگاه ها بالاتر از 85 دسی بل و حداکثر زمان واخنش در تمام ایستگاه ها بالاتر از 2 ثانیه بوده که با استانداردهای بین المللی فاصله دارد. این امر آسایش صوتی و نیز درک گفتار را که مهمترین عامل در ایجاد ایمنی و عملکرد فضاست و ارتباط مستقیمی با رضایتمندی شنیداری کاربران دارد، تحت تأثیر قرار می دهد. سنجش و ارزیابی متغیرهای آکوستیکی بصورت کمی نیز دلیلی بر اثبات این ادعا بود. همچنین با بررسی ظرفیت جذب صوتی در فرکانس های مختلف نیز به منظور بهینه سازی شرایط آکوستیکی در راستای تأمین رضایتمندی شنیداری پیشنهاداتی ارائه شده است تا ظرفیت های جذب در فرکانس های پایین و فرکانس های محدوده گفتاری و شنیداری انسان از طریق ایجاد تنگ بری ها، گوشه سازی ها و فضاهای عملکردی حفره مانند افزایش یابد.
سنجش میزان رضایتمندی از فضاهای شهری دوستدار کودک، (مطالعه موردی: پارک های شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دسترسی برابر به خدمات و عدالت بین نسلی به یکی از رویکردهای اصلی در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است. در این میان، حمایت از کودکان و نیازهای آنها بویژه در طراحی فضاهای شهری از جایگاه ویژه ای در نظام مدیریت شهری برخوردار شده است. لذا در این پژوهش با هدف آگاهی از شاخص ها و اصول شهر دوستدار کودک، به سنجش میزان رضایتمندی کودکان از پارک های شهر بوشهر پرداخته شده است. بنابراین پارک های مادر، بن مانع، مرجان و شغاب به دلیل مراجعه بیشتر اهالی و بویژه کودکان، به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شده اند. در این نوشتار با استفاده از منابع کتابخانه ای، مطالعات میدانی و پرسشنامه به گردآوری اطلاعات پرداخته شده است و با روش تحلیل عاملی به شناسایی و تحلیل عوامل سازنده فضاهای شهری دوستدار کودک پرداخته شده است. حجم نمونه برای توزیع پرسشنامه ها 196 عدد بوده است که به تقریب 200 عدد (برای هر پارک 50 پرسشنامه) در نظر گرفته شده است. خروجی های مدل تحلیل عاملی نشان می دهد پنج عامل «سرزندگی»، «کارایی»، «امنیت»، «خوانایی» و «نظارت پذیری» در تبیین کیفیت پارک های دوستدار کودک نقش دارند که در این میان، میزان رضایتمندی کودکان از پارک مادر بیش تر از سایر پارک های مورد بررسی است و بعد از آن به ترتیب پارک های بن مانع، مرجان و شغاب قرار دارند. همچنین خروجی مدل رگرسیون خطی چندگانه بیانگر وزن و اهمیت بالای عامل «سرزندگی» بر رضایتمندی و علاقه کودکان به پارک های شهری است.
ارزیابی کیفی معماری کلانتری به مثابه فضای شهری عمومی – عملکردی بر اساس روش ترجیحات کاربر، مورد مطالعه ۲۸ کلانتری تهران بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
35 - 60
حوزههای تخصصی:
در شهر های امروزی، فضاهای شهری متنوعی با طیف وسیعی از عملکردهای تفریحی تا امنیتی وجود دارد. کلانتری ها نیز یکی از این فضا های شهری هستند که مهمترین وظیفه انها، حفظ امنیت و نظم اجتماعی در شهر است. روش تحقیق این پژوهش در دو بخش نظری و عملی صورت پذیرفته است، در بخش نظری با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بعد های اصلی مورد نیاز برای ارزیابی کیفیت معماری کلانتری، به عنوان یک فضای شهری، توسط نظریه ابعاد کیفی فضا (پروفسور کرمونا) تبیین گردید و همچنین با استفاده از منابع کتابخانه ای از قبیل مقالات و کتب شاخصه های هر کدام از این ابعاد متناسب با معماری کلانتری تبیین گردیده است. در نهایت شش فاکتور (اجتماعی، بصری، ادراکی، فضایی، مورفولوژی و عملکردی) برای معرفی یک فضای شهری براساس نظریه پروفسور متیو کارمونا انتخاب شدند. سپس به تبیین زیر شاخصه های هر کدام از فاکتورها پرداخته شده است. جهت شناسایی عوامل موثر بر کیفیت معماری کلانتری و نحوه اثر آنها ۲۸ مورد از کلانتری های واقع در مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 7 و 8 شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته اند. جامعه آماری در این پژوهش متشکل از مراجعین و پرسنل حاضر در کلانتری ها، مهندسین پژوهشگاه ناجا و متخصصین معماری و طراحی شهری انتخاب شده است. به منظور رفع معضل نداشتن دانش تخصصی معماری، جامعه آماری و ایجاد زبان مشترک بین پژوهشگر و پاسخ دهندگان از روش ارزیابی ترجیحات استفاده کنندگان در این پژهش استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از دستیابی به عناصر هویتی است که می توان بوسیله آن، معماری کلانتری، که یک ساختار عمومی – عملکردی شهری است را ارتقاء داد و موجب افزایش کیفیت معماری آن شد. در انتها پیشنهادات طراحی معماری متناسب با پژوهش انجام شده برای کلانتری ها ارائه گردیده است.
معرفی روشی برای تعیین حریم امن توسعه بافت های شهری در معرض خطر انفجار انبارهای نفت (مطالعه موردی انبارهای نفت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
35 - 48
حوزههای تخصصی:
همجواری بافت مسکونی با تاسیسات خطرناک صنعتی، یکی از چالش های پیش روی مدیریت بحران در شرایط رخداد سوانح طبیعی یا انسان ساخت در دنیای مدرن امروز است. از این رو محاسبه ی پیامدهای ناشی از آسیب به این تأسیسات، از اهمیت زیادی در برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران برخوردار است. پیامدهای آسیب به تأسیسات خطرناک می توانند با سناریوهای متفاوتی مورد ارزیابی قرار بگیرند. اضافه فشار ناشی از انفجار، تابش حرارتی ناشی از آتش سوزی و مسمومیت بدلیل پخش مواد سمی از دلایل عمده ی تهدید بافت های شهری مجاور تأسیسات خطرناک می باشند. بنابر میزان آسیب پذیری و اهداف کاهش ریسک، سناریوهای متفاوتی در نظر گرفته می شود. شهر تهران نیز در معرض مخاطرات مختلف ناشی از آسیب به تاسیسات خطرناک می باشد. از انواع تأسیساتی که می توانند تهدیدی جدی برای ساکنان شهر تهران باشند، انبارهای نفت شمال غرب، شمال شرق و جنوب این شهر از اهمیت بیشتری برخوردارند. لذا تعیین حریم امن اطراف این تأسیسات، به عنوان یکی از چالش های موجود در زمینه ی مدیریت بحران تهران مطرح است. در این مقاله با در نظر گرفتن پیامدهای ناشی از انفجار ابر بخار (به عنوان بدترین سناریوی موجود)، نسبت به تعیین حریم امن اطراف انبارهای نفت تهران پرداخته شده است. بدین منظور از دو روش مرسوم در محاسبه ی اضافه فشار ناشی از انفجار ابر بخار استفاده شده و اختلاف میان نتایج آن ها، مورد بحث و بررسی قرار داده شده است. هم چنین با بررسی آسیب پذیری ساختمان های موجود در اطراف هرکدام از انبار های نفت، اضافه فشار معیار برای تخریب ساختمان ها مشخص شده و حریم امن اطراف این تأسیسات محاسبه گردیده است.
بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با استفاده از رویکرد پروژه های محرک توسعه (مطالعه موردی محله زرگنده تهران)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
138 - 152
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری در مقایسه با سایر پهنه ها از جریان توسعه عقب افتاده و نیازمند دستیابی به عدالت فضایی، برابری اجتماعی، سرزندگی اقتصادی و سلامت اکولوژیکی می باشند. همچنین بینشی جامع و عملیاتی است که به حل مشکل های درون بافتی می پردازد. استراتژی های جدید توسعه اغلب شامل ساختمان ها یا مناظر گوناگون که هدایت گر توسعه شهر هستند، می باشند. پروژه های محرک، ابزاری هستند که در درون استراتژی های تغییر شکل شهری همچون بازآفرینی و توسعه مجدد بافت های ناکارآمد، می توانند با استراتژی های قبلی ترکیب و زمینه بسترسازی را آماده نمایند. این پژوهش در قالب رهیافت نوینی از مداخله مکان مبنا در بافت های ناکارآمد شهری توسط پروژه محرک توسعه زرگنده شهر تهران است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی است و با بهره گیری از منبع های کتابخانه ای و برداشت میدانی و تکنیک AHP-SWOT از طریق Expert Choice برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتیجه ها نشان می دهد بافت فرسوده و ناکارآمد محله زرگنده در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گردشگری به لحاظ محیط درونی با ضعف های زیاد و به لحاظ محیط بیرونی با فرصت های قابل توجهی روبه رو است. در نهایت برای انتخاب مناسب ترین سایت جهت پیاده سازی می توان با توجه به بستر کنونی زرگنده، کاربری هایی با درون مایه تجاری، اقتصادی، فرهنگی و گردشگری جهت الگو سازی در بافت تعریف کرد. با اتخاذ راهبردهای انطباقی و کاستن از ضعف های موجود، می توان از فرصت های موجود در محدوده موردمطالعه حداکثر استفاده را داشت.
تأثیر جنسیت بر ترجیحات مکانی در انتخاب فضاهای فراغتی-تفریحی (مطالعه موردی: منطقه 2 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
39 - 50
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت و نحوه گذران آن یکی از شاخص های اساسی سبک زندگی به شمار می رود. جنسیت یکی از ویژگی های فردی می تواند باشد که بر نحوه گذران اوقات فراغت تاثیر گذار باشد. حال سوال اصلی در این پژوهش این است که جنسیت چه تفاوت هایی را می تواند بر نحوه گذران اوقات فراغت و همچنین انتخاب مکان های فراغتی ایجاد نماید. در پژوهش حاضر با بهره گیری از راهبرد کیفی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای در جامعه آماری 384 نفر از ساکنان منطقه 2 تهران، تفاوت های جنسیتی در 9 موضوع انواع فراغت و 18 مکان تفریحی شاخص منطقه 2 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون ANOVA در مورد جنسیت افراد و ارتباط آن با ارجحیت موضوعی گذران اوقات فراغت نشان داد که بین دو گروه جنسی تفاوت معناداری در تمایلشان به خرید رفتن، فعالیت هنری، رستوران و کافه گردی، پیک نیک و فعالیت های مجازی وجود دارد.
تبیین مفاهیم و رویکردهای مرتبط با جابه جایی در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بخشی از مسائل کنونی مرتبط با جابه جایی در فضاهای شهری به نوع تعریف و سنجش مفهوم جابه جایی برمی گردد. جابه جایی ظرفیت متمایز متحرک بودن است و برحسب اینکه این ظرفیت با ذهن افراد یا محیط ساخته شده مرتبط شود؛ به شیوه های متفاوتی تعریف می شود. هدف: هدف از انجام این پژوهش، مرور نظریات مرتبط با جابه جایی و درنتیجه ارائه چارچوبی نظری و عملیاتی برای سنجش جابه جایی در فضاهای شهری است. روش : در این راستا به تحلیل محتوی نظریات مرتبط با جابه جایی در سه مرحله آماده سازی، سازمان دهی و طبقه بندی و خلاصه سازی پرداخته شده است. یافته ها : تحلیل محتوی نظریات نشان دهنده این است که این نظریات در مجموع به سه دسته نظریات ذهن گرا، محیط گرا و تکثرگرا قابل تقسیم هستند؛ نظریات ذهن گرا بر ماهیت ذهنی جابه جایی توجه دارند و جابه جایی را تابعی از عادات، نگرش ها، انگیزه ها و هنجارهای افراد می دانند؛ در مقابل، نظریات محیط گرا به تأثیر عوامل محیطی نظیر تراکم، اختلاط کاربری و دسترسی بر جابه جایی افراد توجه ویژه ای دارند. نظریات تکثرگرا نیز تفاوت های شهروندان را با توجه به ویژگی های فردی و موقعیتی آنها مدنظر قرار می دهند و از این رو تنوع و تفاوت را در جابه جایی مؤثر می دانند و آن را در ارزیابی و سنجش دخالت می دهند. نتیجه گیری: بررسی عوامل تأثیرگذار بر جابه جایی نشان دهنده این است که جابه جایی مفهومی پیچیده و چند سطحی است که تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار دارد؛ بنابراین چنانچه برنامه ریزان شهری درصدد بهبود سیستم جابه جایی درون شهری باشند، باید به نقش مجموع این عوامل و ارتباطات بین آنها توجه ویژه ای داشته باشند.
طراحی مدل انتقال تکنولوژی در حوزه فراساحل صنعت نفت و گاز کشور: رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
17 - 34
حوزههای تخصصی:
وجود نفت و گاز و سایر منابع فسیلی به عنوان ثروت های خدادادی در ایران، نقش قابل توجهی در روند توسعه این کشور دارد. یکی از عوامل اساسی در راستای بهره برداری بهبنه از این میادین نفتی و گازی، در اختیار داشتن تکنولوژی های مرتبط با این حوزه است. برای کاستن فاصله تکنولوژی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای درحال توسعه، انتقال تکنولوژی بعنوان یکی از گزینه های کاهش شکاف فناوری در نظر گرفته می شود. هدف این مطالعه، ارائه مدل مناسب انتقال تکنولوژی در حوزه فراساحل نفت و گاز می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند، 18 نمونه انتخاب شده است. در ابتدا با انجام مصاحبه با این خبرگان و سپس بهره گیری از تکنیک کیفی تحلیل تم، 8 عامل موثر بر انتقال تکنولوژی مناسب شناسایی شدند. در گام بعدی با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری مدل نهایی پژوهش ارائه گردید. این مدل دارای 5 سطح بوده که به ترتیب اهمیت، سطح پنجم: عوامل دولتی، عوامل مالی و اقتصادی، سطح چهارم: ماهیت تکنولوژی، سطح سوم: ویژگی های سازمان انتقال دهنده، سطح دوم: مدیریت و رهبری، منابع انسانی و سطح اول: ویژگی های سخت افزاری و نرم افزاری سازمان گیرنده تکنولوژی می باشند. در نهایت به منظور بهبود و تسهیل در فرایند انتقال تکنولوژی پیشنهاداتی ارائه گردید.
حُسن شناسی در تفکر روزبهان بَقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم زیبایی از دیرباز تا دوران معاصر همواره در کانون توجه عارفان و اندیشمندان حوزه عرفان اسلامی جای داشته است. از این رو، مسائلی فراوان نیز در خصوص زیبایی و چیستی و چگونگی آن مطرح شده و دیدگاه های گوناگونی درباره ابعاد مختلف زیبایی، ازجمله وجوه معرفت شناختی و ارزش شناختی آن شکل گرفته است. روزبهان بَقلی شیرازی ازجمله عارفانی است که در آثارش، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این موضوع اشاره کرده است. اما تاکنون مفهوم زیبایی در اندیشه وی با توجه به ساختار تفکر عرفانی اش به طورجدی مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. بر این اساس، هدف از این پژوهش این است که به شیوه توصیفی تحلیلی با بررسی ابعاد معرفتی مشرب عرفانی روزبهان و تحلیل توصیفاتی از زیبایی که او از کشف و شهودات خود به دست آورده، کیفیت و ویژگی های مشخصه تلقّی عرفانی روزبهان از مقوله زیبایی سنجیده شود. از مهم ترین نتایج این پژوهش، تبیین روایت گسترده تر روزبهان، نسبت به دیگر عرفا، از مفهوم و مصادیق زیبایی است. یافته های این پژوهش حاکی از توجه ویژه روزبهان به جایگاه مفهوم زیبایی در حیطه های گونا گونی همچون تفسیر آیات قرآنی، کشف و شهودات و تجارب عرفانی است. افزون بر این، پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه مواجهه او با مفهوم زیبایی، گاه با وجود اشتراکاتی با سنت فلسفی پیش از خود و از طریق تفکرات انتزاعی و ذهنی صورت گرفته است، اغلب جنبه ای تخیلی و شهودی دارد و از این رو، او با واژگان ابداعی خود نیز در مورد زیبایی سخن گفته است. از مهم ترین واژگانی که او در این مباحث به کار می بَرد، حُسن، جمال، مستحسن و مُستقبَح هستند. در نهایت، نتایج این پژوهش نشان می دهد که واژگان ابداعی روزبهان درباره زیبایی، بسته به نوع کشف و شهودات عرفانی و تنوع تجارب عرفانی تنوع یافته است.
تبیین روابط قدرت در تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری؛ نمونه مطالعاتی طرح توسعه دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروز با گسترش شهری شدن، بیش ازپیش شاهد فضامند شدنِ منطقِ رقابتی و توسعه در جهان پیرامون هستیم. به بیانی دیگر می توان گفت آنچه در قالب انواع طرح ها و برنامه ها بدان ها برخورد می کنیم، به نوعی نماینده منطقِ نامبرده تلقی می شود. به عنوان مصداقی از این طرح ها و برنامه ها، این نوشتار به ترسیم فضای منازعه شکل گرفته پیرامون محدوده طرح توسعه دانشگاه تهران با بهره گیری از روش کیفی گرانددتئوری می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، به واسطه در هم تنیدگی عقلانیت آکادمیک و شبکه های قدرت، دانشی که دغدغه خیر عمومی دارد، تولید می شود و مسئله را که در اینجا ضرورت بخشی به ایجاد دانشگاه سبز، کارآفرین و هوشمند است، خلق می کند. به طور هم زمان این دانش خاص تولیدشده توسط روابط قدرت مشروعیت بخشی می شود. اینجاست که منطق توسعه در فرم فضایی خاصی بازتولید می شود. یکی از وجوه اشتراک این فضامندی در مفهوم عام منطق توسعه، انواع سلب مالکیت ها [1] و برون رانی هاست. این سلب مالکیت در کنار همه اعمال قدرت ها، مقاومت هایی را از سوی اهالی محله وصال در پی دارد. در نهایت مجموعه این نیروهای متکثر دخیل و شکل گرفته حول طرح توسعه دانشگاه تهران ترسیم شده و با اتکا به روش شناسی نسبت ادعاهای طرح مذکور با میدان واقعیت سنجیده می شود. [1]. Dispossession
تحلیل فضامندی قانون در مدیریت زمین های ساحلی: کنشگری آب و تعارض منافع بررسی موردی: ساحل جنوبی دریای کاسپین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
27 - 46
حوزههای تخصصی:
زمین های ساحلی در کرانه جنوبی دریای کاسپین به دلیل مزیت های فضایی متنوع، همواره در معرض فشارهای ناشی از رقابت برای سکونت و فعالیت قرار دارند. اگرچه جریان قانون گذاری برای هدایت و کنترل استفاده و بهره برداری از این زمین ها حدود 9 دهه قدمت دارد، با این حال، به نظر می رسد عملیاتی شدن این قوانین در هر دوره با چالش های متفاوتی مواجه بوده است. این پژوهش می کوشد تا از منظر جغرافیای قانونی و با استفاده از رویکرد روش شناسی آمیخته و فن تحلیل اسنادی و پیمایش، جریان قانون گذاری را به بسترهای طبیعی و اجتماعی مربوطه پیوند دهد. یافته های پژوهش نشان داده اند که اگرچه قانونمندی فضا و تعین بخشی به قلمروهای ساحلی با تکیه بر تراز ارتفاعی آب دریا انجام شده است، اما در عمل این قوانین به دلیل بکارگیری رویکرد ایستا و مقطعی در مواجهه با پویایی های طبیعی ساحل، بی اعتبار شده اند. همچنین عینیت نیافتن زمین های ساحلی پیراشهری از سوی ساکنان بومی و نیز تعارض منافع سازمانی و منافع عمومی، مانع از اجرای قوانین آزادسازی حریم دریا بوده است. روایت های این پژوهش نشان دهنده اهمیت فضامندی قوانین مدیریت زمین های ساحلی به واسطه کنشگری عناصر مادی (آب) و غیرمادی (قدرت) هستند.
پارادایم های حفاظت معماری در ایرانِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بر اساس ماهیت چندرشته ای «حفاظت معماری» که در منشورهای اخیرِ بین المللی، بدان تأکید شده، نقش آفرینی مطلوب معمار به عنوان یکی از تخصص های مشارکت کننده در این حرفه، در موفقیت اقدامات حفاظت معماری مؤثر است. اما به دنبال رویارویی ایران با مفاهیم حفاظت علمی، عملکرد معمار در این حرفه، نسبت به عملکرد این تخصص در آفرینش های معماری، دچار ضعف نسبی شد که به نظر می رسد، مؤلفه هایی در پارادایم های حفاظت، بر این ضعف، تأثیرگذار بوده اند. هدف پژوهش: بررسی تحولات پارادایمی حفاظت معماری در ایران از منظر تأثیر آن بر عملکرد معمار، پس از مطرح شدن حفاظت علمی بوده است. روش پژوهش: این پژوهش با روش های تاریخی و علّی از زیرمجموعه های پژوهش کیفی انجام شده است. نتیجه گیری: در دوره حفاظت سنتی در ایران، اولویت داشتنِ تأمین ایده آل های اجتماعی در پارادایم غالب، از معمار عملکرد فرهنگی طلب می کرد. اما با مطرح شدن حفاظت علمی و برتری یافتن ایده آل های دیگری در پارادایم غالب، توجه به ارزش های اجتماعی در سایه قرار گرفته و لزوم عملکرد فرهنگی معمار منتفی شد. تداوم طولانی مدتِ این پارادایم، سبب شد که تکلیف اصلی معمار در حفاظت فراموش شده و توانایی انجام آن تضعیف شود. به طوری که با وجود مطرح شدن پارادایم فرهنگ گرا از اوایل دهه 70، هنوز اکثریت جامعه علمی معماری، توانایی عملکرد فرهنگی نداشته و این پارادایم جایگاه خود را پیدا نکرده است. اما به علت تلاش قشر معدودی از معماران برای تقرب به پارادایم فرهنگ گرا، مقطع حاضر را می توان دوره گذار به شمار آورد. در شرایط حاضر، تعریف جدی ترِ جایگاه معمار در امر حفاظت، آموزش عملکرد فرهنگی برای این تخصص و بهره گیری صحیح از توانایی های معمار، در همسوشدن اکثریت معماران با قشر معدود پیشرو و باب شدن پارادایم فرهنگ گرا نقش مؤثری خواهد داشت.
قیاس و ارزیابی مبانی رابطه انسان و طبیعت در دانش اکولوژی و منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
30 - 37
حوزههای تخصصی:
پایداری دانشی است که به بازیابی رابطه انسان و طبیعت می پردازد و در تلاش است مجموعه ای از مفاهیم و روش هایی را ارائه نماید که به تعامل بهتر این دو منجر شود. پایداری اکولوژیک یکی از شناخته شده ترین دانش های پایداری ا ست که بر پایه تفسیر اکولوژی از مؤلفه های رابطه انسان و طبیعت راهکارهایی را برای تعامل پاینده این دو مؤلفه ارائه نموده است. با این حال بررسی ادبیات نظری اکولوژی بیانگر آن است که این تفسیر از رابطه انسان و طبیعت تنها مبتنی بر وجوه کالبدی این ارتباط است و بستری برای شناخت ابعاد معنایی آنها به دست نمی دهد. این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که «کارآمدترین رابطه انسان و محیط که توانایی به پایداری رساندن دو طرف رابطه را دارا باشد، از طریق چه دانشی به دست می آید؟». لذا این نوشتار با آسیب شناسی نحوه ارتباط انسان و طبیعت در دانش اکولوژی و با ایجاد قیاس میان نحوه تبیین این رابطه در دانش منظر، این دو نگرش را با روشی تحلیلی-توصیفی که مبتنی بر نقد محتوا و ساختار هر دو نگرش است، ارزیابی می نماید. یافته های این جستار بیانگر آن است که پایداری اکولوژیک دارای جامعیت در بیان تمامی وجوه پایداری نیست و به دلیل بنیان های نظری اش تنها قادر به توصیف و ارائه راه حل برای وجوه عینی پایداری ا ست. می توان اذعان داشت که رابطه انسان و محیط علاوه بر وجوه زیستی، در بُعد دیگری نیز صورت می پذیرد که تحت تأثیر فرایندی ادراکی میان این دو مؤلفه است. از طرفی دانش منظر نگرشی است که تبیین توأمانی از دو بُعد کالبدی و معنایی رابطه انسان و محیط به دست می دهد. بنابراین به نظر می رسد مدل مفهومی پایداری در صورتی که با اتکا به تفسیر منظر از رابطه انسان و محیط شکل بگیرد می تواند بیان دقیق تری از ابعاد کالبدی و معنایی پایداری به دست دهد و به اقدامات کامل تری در این امر منجر شود.
واکاوی معنا و کارکردهای تعاملی هنر در فضاهای عمومی شهر موردپژوهی: دیوارنگاره های کلیسایی سده های میانه، رومانسک و گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : دیوارنگاره های سده های میانه همواره تحت گفتمان دینی مسلط بر این دوره بازخوانی می شوند. در این میان، کمتر به بینامتن های ارجاعی آن در معنای هنر و شهر و هویت های بینامتنی آثار در نسبت با تحولات منطقه ای آن اشاره شده است.
هدف پژوهش : هدف از این پژوهش واکاوی معنایی بصری مضامینی است که با حضور در فضاهای عمومی شهر جهت اعتباربخشی گفتمان های اندیشه ای عمل می کنند و با بینامتن های هویتی و بافتارهای بومی، روایت تصویری هدفمند جهت حضور در فضای عمومی شهر می سازند. لذا چیستی معنا و چگونگی دست یابی به آن در هنر شهرهای پیشامدرن در دو سؤال: چیستی معنایی هنر و شهر و کارکردهای تعاملی هنر در شهر، در نسبت با این اندیشه واکاوی می شود.
روش پژوهش : روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادین-نظری است و با جستجوی معنایی در متون تاریخی شهر و هنر آغاز و بر محوریت تاریخ و مصادیق تصویری دیوارنگاره های کلیسایی با روش توصیفی و بعدتر تفسیری-تبیینی بنا شده است.
نتیجه گیری : نتایج نشان می دهند معنای هنر در شهر سده میانه بر ساختاری قدرتمند در نسبت شهر با هنر، ذیل نیروی ماورایی، با روابط جانشینی: خدا (پادشاه، پاپ)، شهر (قلعه، شهر خدا) و هنر (فن، راز) تعریف می شود. لذا، کارکردهای تعاملی آن در نسبت میان شهر و هنر با نیروی برتر بنیان گذارده شده و مخاطب که ماهیتی ذیل اندیشه خدای گون دارد، تنها در نسبت خواننده پیام هویت می یابد.
تبیین مدل مفهومی طراحیِ «انرژی کم» در نیروگاه های هسته ای با رویکرد بیومیمیکری
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
39-57
حوزههای تخصصی:
«بیومیمیکری» (شامل «بیو» به معنای «زندگی» و «میمِسیس» به معنای «تقلید») حوزه جدیدی است که به مطالعه بهترین ایده های طبیعت و تقلید از این طرح ها و فرآیندها به حل مشکلات انسان می پردازد. در این حوزه رویکردی که نسبت به فرآیندهای طراحی داریم این است که طراحان به طبیعت نگاه می کنند (به خصوص به ارگانیسم ها یا اکوسیستم ها) تا یک نیاز خاص انسانی را حل کنند. هدف اصلی این پژوهش بررسی کاهش مصرف انرژی در نیروگاه های هسته ای بالاخص با انرژی های طبیعی است. روش تحقیق «توصیفی- تحلیلی» و روش سنجش با «نرم افزار آباکوس» بوده است؛ لذا برای دستیابی به نتایج قابل استناد از نرم افزار المان محدود آباکوس برای مدل سازی اشکال پیشنهادی و کاهش مصرف انرژی در آن ها استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد که شکل بهینه مقاوم سازی برای دیوار خارجی ساختمان های هدف ترکیب دیوار پلکانی و انحنا به خارج و ترکیب دیوار پلکانی و انحنا به داخل است. همچنین برخورداری از راهکارهای بیومیمکری در طبیعت می تواند مانند برج های لاوا و مجموعه ایست گیت و غیره در کاهش مصرف انرژی این مجموعه ها تاثیرگذار باشد.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
36-19
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه به دلیل رویکردهای متناقض و نبود جهت گیری مناسب، متأسفانه نماهای شهری نامناسبی را پدید آورده و هویت کالبدی را در شهرهای ایران از بین برده است. هدف: ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز می باشد. روش ها: از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شد. جامعه آماری دو گروه کاربران ساختمان ها و متخصصان بودند. برای تحلیل اطلاعات روش معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls به کار گرفته شد. یافته ها: از نظر کاربران بیشترین تأثیر بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز مربوط به تخریب نماهای تاریخی و سلیقه شخصی و نظم و هماهنگی می باشد و کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال به زمین است. از نظر متخصصان هم بیشترین اثرگذاری مربوط به مقیاس و اندازه انسانی، مصالح نما و سلیقه شخصی می باشد. کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال می باشد. درنهایت هر دو گروه در زمینه کمترین اثرگذاری یعنی معیار کنج و خط اتصال به زمین متفق القول بودند. نتیجه گیری: همه مؤلفه های مورد بررسی بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز اثرگذار بوده است. با توجه به رابطه نزدیک هویت کالبدی و نماهای شهری، می توان گفت که با مدیریت صحیح نماها می توان به هویت کالبدی محسوس دست یافت.
بررسی میزان راندمان عملکردی در معماری خانه های دوره ی پهلوی اول ایران بر اساس شاخص های نحوی فضا در منطق فازی؛ مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۸۸-۷۵
حوزههای تخصصی:
مفهوم راندمان عملکردی فضا در معماری خانه های مسکونی به معنی به حداقل رساندن میزان نفوذ فعالیت های غیرمرتبط بر یکدیگر و نیز سازمان دهی فضایی فعالیت های مرتبط در کنار یکدیگر است؛ به طوری که بهره وری مناسب آن ها در گرو خدمات رسانی بهینه به یکدیگر است. بر این اساس، این پژوهش درصدد آن است تا به بررسی میزان راندمان عملکردی در معماری خانه های دوره ی پهلوی اول ایران بر اساس شاخص های نحوی فضا در منطق فازی بپردازد و شهر شیراز نیز به عنوان نمونه ی موردی، انتخاب گردیده است. ازآنجایی که متغیرهای مستقل پژوهش، شاخص های کیفی و نحوی فضا در منطق فازی و متغیر وابسته ی پژوهش، میزان راندمان عملکردی هستند؛ راهبرد پژوهش، ترکیبی از نوع پیمایشی است. ازاین رو، مجموعه اطلاعات استخراج شده ی روش نحو یا چیدمان فضا به صورت نمره ی حاصل از روابط نحوی و اطلاعات استخراج شده از مفاهیم کیفی منتج شده از منابع و اسناد تاریخی و کتابخانه ای و نمود آن ها در شاخص های نحوی موردسنجش و ارزیابی قرار گرفته و آنگاه می توان با استفاده از نرم افزار متلب و مجموع اعداد به دست آمده برای هر خانه در رویکرد ترکیبی نحوی - محتوایی، به تحلیل مفهوم راندمان عملکردی پیکره بندی فضایی پرداخته و میزان آن را سنجید. نتایج نشان می دهند که خانه های افشاریان (گونه ی A. حیاط + چهار طرف ساخت)؛ صداقتی (گونه ی B. حیاط + سه طرف ساخت)؛ مستغنی (گونه ی C. حیاط + دوطرف ساخت L شکل)؛ رزمجو (گونه ی D. حیاط + دوطرف ساخت دو جبهه ی متقابل) و ذاکری (گونه ی E. حیاط + یک طرف ساخت)، به ترتیب دارای میزان راندمان عملکردی بیشتر و به تبع آن، در نظام «حرکتی فضا» که با «قابلیت دسترسی» معرفی شد، دارای قابلیت دسترسی بیشتر و انعطاف پذیری بیشتر؛ در نظام «عرصه بندی فضا» که با «قابلیت نفوذپذیری» معرفی شد، دارای میانگین عمق نسبی کمتر و نفوذ پذیری بیشتر؛ و در نظام «کارکردی فضا» که با «قابلیت انعطاف پذیری» معرفی شد، دارای هم پیوندی بیشتر و مرتبه ی نسبی کمتر و یکپارچگی بیشتر و تفکیک کمتر هستند.
تحلیل عوامل عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک (مطالعه موردی: شهرهای سنگر، خشکبیجار و شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ارزیابی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری در پژوهش های متعدد صورت گرفته، حاکی از عدم موفقیت آن ها بوده و ضرورت بازنگری و ریشه یابی علل عدم تحقق پذیری چنین طرح هایی را در برنامه ریزی شهری آشکار می سازد.
هدف پژوهش : پژوهش حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل عوامل مؤثر بر عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک است که بدین منظور سه شهر کوچک استان گیلان به عنوان نمونه موردی انتخاب شدند.
روش پژوهش : جهت حصول به هدف مورد نظر از روش تحقیق کیفی از نوع نظریه زمینه ای استفاده شد تا اطلاعات و نظرات موثق و قابل اطمینانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند حاصل شود. بدین ترتیب جهت رسیدن به اشباع نظری، با 23 نفر از افراد مطلع و صاحب نظر در حوزه مدیریت شهری شهرهای کوچک مصاحبه صورت گرفت که هر مصاحبه حدود یک ساعت تا یک ساعت و سی دقیقه به طول انجامید. فرایند تحقیق به صورت رفت و برگشتی بوده است.
نتیجه گیری : پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری ها، هفت محور اصلی برای علل عدم تحقق پذیری طرح جامع استخراج شد. این محورها عبارتند از: ضعف نظام مدیریتی، مشکلات نظام قانونی، مشکلات نظام اجرایی، مشکلات مالی، مشکلات ماهوی طرح، نبود مشارکت سازنده و مشکلات نظام فرایند تهیه طرح. در هر محور راه حل های متناسب با کدهای باز اولیه و فراوانی آن ها ارائه شده است. یافته های این پژوهش نشانگر این بود که مقوله های متفاوت در عدم تحقق پذیری طرح های جامع، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و به عبارتی دیگر به صورت زنجیره وار می توانند به یکدیگر متصل باشند و با اصلاح برخی موارد می توان به بهبود مقوله های دیگر نیز کمک نمود.
تأثیر سیاست های آموزشی بر کالبد معماری مدارس دوره اسلامی، نمونه موردی: مدارس دوره تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
93 - 115
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت از دیر باز در ایران جایگاه ویژه ای داشته است؛ و بنا به شرایط فرهنگی و هنری، اجتماعی و سیاسی هر دوره تاریخی، نمود و ظهور خاص خود را پیدا کرده است. با تغییر دوره های تاریخی و با پیشرفت فنون معماری و تغییر شیوه های معماری، تغییرات کالبدی در مدارس دوره های تاریخی رخ داد. رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن در ارتباط است. در واقع چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس تیموری و صفوی مسأله این تحقیق است. لذا، پرسش اصلی پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست های آموزشی تیموری و صفوی چه تأثیری بر عناصر کالبدی معماری مدارس این دو دوره داشته است. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری انجام شده است. معماری مدارس منتخب این دو دوره از منظر کالبدی بررسی شد تا روند تحولات مدارس صفوی پس از دوره تیموری مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان پشتیبانی مالی بانیان بر ابعاد و اندازه ها و بسیاری از عوامل دیگر مانند شیوه ساخت مدارس تأثیر بسزایی داشته است. مفهوم آموزش در هردوره با توجه به سیاست های حاکم در کشور تغییراتی داشته که این تغییرات بر سیاست آموزشی و مفهوم مدارس و در نتیجه در کالبد و معماری مدارس تیموری و صفوی اثر گذاشته است؛از جمله تأثیرات سیاست های آموزشی بر کالبد مدارس دوره تیموری می توان به گسترش ابعاد مدارس، کیفیت حجره ها و مدرس ها، تأمین محل اقامت طلاب، تغییرات دستگاه ورودی اشاره کرد. این مسئله در دوره صفوی به دلیل عمومی تر شدن رویکرد مدارس تأثیر دوچندان داشت و ابعاد و کیفیت فضایی مدارس را متأثر کرد. عمده ترین دگرگونی ها در دو دوره، پاسخ به تأمین فضای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب تر بوده است.
مطالعه تطبیقی دو قالیچه محرابی جانمازی بافت ایران و ترکیه(هِرِکه) با تأکید بر گفتمان مذهبی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
51 - 60
حوزههای تخصصی:
در قرن شانزدهم در ایران قالیچه هایی با طرح محراب تولید می گردد که منبع الهام بسیاری از هنرمندان در قرن نوزدهم در شهر هِرِکه می شود. ازجمله این قالیچه ها، قالیچه محرابی جانمازی است که منبعی برای هنرمندان هرکه می گردد. قالیچه بازتولید شده در هرکه از نظر نشانگان دیداری و کلامی تفاوت مختصری با قالیچه محرابی جانمازی محفوظ در موزه فرش دارد. ازآنجاکه ویژگی اصلی قالیچه ها متنی مملو از آیات قرآنی و احادیث است، با توجه به آنکه دو قالیچه مذکور در دو زمان و مکان متفاوت بافته شده اند و تفاوتی آشکار در مذهب و فرهنگ دارند، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که تفاوت های موجود در مذهب در دو دوره چگونه در بازتولید قالیچه مشاهده می گردد؟ هدف از این پژوهش تأثیر گفتمان مذهبی در خوانش قالیچه های محرابی ایران و هِرِکه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تطبیقی مورد مطالعه قرار گرفته است و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. از تطبیق دو قالیچه، این نتیجه حاصل شد که قالیچه بافته شده در ایران در نشانگان دیداری و کلامی به تشیع و ادیان ایران باستان اشاره داشته و در قالیچه تولیدشده در هِرِکه، نشانگانی که ارجاع مستقیم به ادیان شیعه و پیش از اسلام داشته باشد حذف گشته است و متن کلامی به صورت کلی ارجاع به اسلام دارد و در متن بصری نیز ارجاع به هیچ یک از ادیان مشاهده نمی شود. به نوعی می توان گفت با توجه گفتمان هر دوره خوانش متفاوتی از قالیچه ها شده است.