فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
به دلیل رواج رجوع به نمونه های مشابه در شروع هر طرح معماری، نیاز به روش یا تمرینی وجود دارد که توانایی دانشجویان را در برداشت صحیح از نمونه ها ارتقا دهد و این مهارت را به آنها بیاموزد که در دام کپی برداری یا برداشت های سطحی گرفتار نشوند. در این پژوهش با هدف ارتقای توانایی دانشجویان مبتدی معماری در برداشت صحیح از نمونه ها، مطالعه ای به روش اقدام پژوهی در طول یک ترم تحصیلی در یک کلاس درس دانشجویان سال دوم کارشناسی معماری انجام شده و توانایی دانشجویان در بهره گیری صحیح از نمونه ها در ایده آفرینی با گروه شاهد مقایسه شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تمرین کشف کیفیات معماری از نمونه ها، کشف رابطه بین نمونه ها و کشف رابطه بین نمونه و ایده طراحی که منجر به ارتقای تفکر ارتباطی در دانشجویان می شود، راهکاری موثر برای ارتقای ایده آفرینی است. بنابراین تمرین هایی در جهت ارتقای کنجکاوی و تفکر اکتشافی در دانشجویان در دروس پایه معماری به عنوان یک تمرین موثر پیشنهاد می شود. در عین حال دانشجویان باید با کیفیات و ارزش های معماری آشنا شوند. بنابراین کل آموزش معماری در ارتقای توانایی دانشجویان در برداشت از نمونه ها در ایده آفرینی موثر است.
تأثیر پوشش محافظ کج باران بر میزان مصرف انرژی ساختمان در اقلیم معتدل و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر راهکارهای جدید و سنتی محافظت از دیوار غربی ساختمان را در اقلیم معتدل و مرطوب ایران با هدف دست یابی به راهکار بهینه از نظر عملکرد حرارتی موردبررسی قرار می دهد. براین مبنا پس از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به روش تحلیل محتوا، مؤلفه های شاخص جهت مقابله با کج باران در منطقه گیلان به دست آمد. سپس مصاحبه ای بازپاسخ با 10 نفر از متخصصان معماری صورت گرفت و از روش نظریه زمینه ای با تکنیک کدگذاری باز به تحلیل مصاحبه ها پرداخته شد. در ادامه از کدگذاری محوری جهت تولید ابزار پژوهش (تولید جدول هدف محتوا و پرسش نامه) بهره گرفته شد. تحلیل نتایج پرسش نامه به جهت به دست آوردن اولویت های شاخص در معماری از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد و مشخص گردید مؤلفه ی «امتداد سقف تا روی ایوان و ایجاد سایبان» با وزن 0.176752 بیشترین تأثیر را در راهکار مقابله با کج باران دارا می باشد. برای بررسی تأثیر پوشش محافظ باران در جداره غربی بر میزان مصرف انرژی، یک ساختمان مسکونی در سه حالت شامل پوشش حلبی جداره غربی، افزایش شیب و سایبان، نصب سلول های فوتوولتائیک بر روی بام به روش شبیه سازی بررسی و نتایج به دست آمده موردمقایسه و تحلیل قرار می گیرند. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که پوشش دیوار غربی با استفاده از حلب باعث افزایش بار گرمایش و سرمایش و افزایش بار کل ساختمان به میزان % 9/2 می شود. افزایش شیب بام با سایبان موجب افزایش مصرف انرژی گرمایش ساختمان به میزان 24/0 درصد، کاهش بار سرمایش ساختمان به میزان% 8/4 و کاهش بار کل ساختمان به میزان% 56/0 می شود. افزودن سلول فوتوولتائیک بر روی بام میزان مصرف انرژی را به میزان 7/0 درصد کاهش می دهد.
نخستین یادگار دوران اسلامی کاشان؛ بررسی فرم، سازه و شیوه ساخت مناره مسجدجامع کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار معماری به جامانده از گذشته را می توان از جوانب گوناگون و با رویکردهای مختلف، مطالعه کرد. فرم معماری، سازه و فنون ساخت، تزیینات و جزئیات بناها و سیر تحول و تطور آن ها از زمان شکل گیری تا امروز، موضوعاتی کلی است که می توان در بناهای گذشته بررسی کرد. علاوه بر بناها، برخی اجزا و عناصر معماری گذشته نیز به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد و جالب توجه، واجد ارزش هستند و می توانند موضوع بررسی باشند. در این مقاله، به طور ویژه به مناره مسجدجامع کاشان پرداخته می شود که اولین بنای تاریخ دار کاشان در دوره اسلامی به حساب می آید. پایداری این بنا پس از گذشت قرن ها و با وجود وقوع زمین لرزه های متعدد در کاشان، ضرورت بررسی و مستندنگاری آن را تبیین می کند. بنابراین هدف این پژوهش آن است که ضمن توجه به پیشینه تاریخی مناره و مستندنگاری دقیق اجزای مختلف آن، شیوه ساخت هریک از این اجزا و فرم سازه ای و جریان نیروها در مناره بررسی شود و سپس تحلیل لرزه ای صورت گیرد. برای رسیدن به این هدف، بخش مهمی از داده های پژوهش از راه حضور در مسجدجامع کاشان و پیمایش مناره و برداشت آن به دست آمده است؛ همچنین از منابع کتابخانه ای و شفاهی برای کنترل یافته های میدانی و دانستن سرگذشت مسجد استفاده شده است. راهبرد اصلی این پژوهش توصیفی تحلیلی است و آن بخش از نتایج پژوهش که به تحلیل لرزه ای مربوط است، حاصل تحلیل مناره با استفاده از نرم افزار SAP2000 است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد در ساخت مناره مسجدجامع که به استناد کتیبه روی آن یک مناره سلجوقی است، تدابیری به کار گرفته شده؛ از جمله فرم باریک شونده مناره، کاهش ضخامت اجزای آن با افزایش ارتفاع، کاهش صلبیت بنا، ایجاد فضاهای خالی با اجرای دو پلکان و کاربرد چوب در ساختمان آن. کاربست چنین تمهیدات معمارانه ای است که مناره را از آسیب جدی در طول قرن ها مصون داشته است.
طبقه بندی سبکی خانه- مغازه ها، در محله های چینی تبار مالزی (مطالعه موردی: جورج تاون و پنانگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۸
44 - 53
حوزههای تخصصی:
خانه- مغازه یکی از انواع معروف سازه های ساختمانی در شهرهای مالزی است که در آن به صورت هم زمان از طبقه همکف استفاده تجاری و از طبقه بالای آن استفاده مسکونی می شود. نخستین خانه-مغازه ها تحت تأثیر سبک خانه های بومی مالایی قرار گرفتند. بعد از آن، سبک هایی که به تأثیر از غرب از آجر، گچ و تکنیک ها و قواعد ساخت و ساز استفاده می کردند، بسیار محبوب شدند. ماهیت تلفیقی این سبک باعث شده که محققان مخالف طبقه بندی دقیق و منفرد آن باشند. بااین حال، بعضی از سبک ها مانند اتپ (سبک بومی مالایی Attap) و آرت دکو (Art Deco) به دلیل ویژگی های متمایزشان، به آسانی قابل تشخیص هستند. چندین محقق این سبک از خانه -مغازه ها در مالزی را به شیوه های مختلف، طبقه بندی کرده اند. این مقاله، شش طبقه بندی براساس سبک نمای خانه-مغازه ها در مالزی را بررسی می کند و سپس با تمرکز بر انواع آن در مناطق کوچکی مثل جرج تاون و پنانگ سعی در تکمیل انواع آن دارد. در این مطالعه، 403 خانه-مغازه ساخته شده در دوره های مختلف در امتداد هفت خیابان موازی در منطقه جورج تاون بررسی شده است. این مجموعه براساس 28 اصل بصری در 5 دسته بندی معماری از نمای خانه-مغازه ها آغاز شده است. این بررسی تمامی مستندات، مشاهدات و ابزار بصری برای مطالعه اصول نمای بیرونی خانه-مغازه ها را مورد استفاده قرار داده است. یافته های این پژوهش یک طبقه بندی خوب و منظم براساس سبک خانه-مغازه ها که طبق مطالعات قبلی (Hassan & Yahya 2012) انجام شده است معرفی می کند، سبکی که با محیط و موقعیت مالزی متناسب است.
Effects of Architectural Components on the Satisfaction Rate of Residents with Different Ages and Genders in Relation to Privacy (Case Study: a Residential Complex in Tabriz)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The main objective of this paper is to assess the effects of architectural components on residential complex to achieve a desirable rate of privacy for the residents. Privacy is a process in which the transactions among individuals can be adjus ted by means of providing a suitable relationship between people and their built environment. In addition, since the transaction between the behavior of residents and their built environment is undeniable, providing suitable personal spaces in the residential complex can efficiently improve the satisfaction rate of residents with respect to the privacy which seems to be very essential in urbanized regions with crowded populations. Following this, the present s tudy was aimed to survey the effects of architectural components on personal spaces and boundaries of the residential complex, located in Tabriz. So, the research hypothesis was made to better unders tand the perception of personal spaces for different groups of residents. The results showed that the perception of personal spaces in residential complexes can be varied depending on different genders and various age groups of residents. Meanwhile, the fixed furniture in the corner of green space decreased the satisfaction rate for both females and males up to the middle age. In addition, the satisfaction rate of females with respect to the item of internal yard increased by increasing their age. Females were observed to be satisfied with the item of semi-open wall among communal spaces at all ages.
ارزیابی آسیب پذیری شهر پردیس با رویکرد پدافند غیرعامل و استفاده از روش همپوشانی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
16 - 32
حوزههای تخصصی:
شناسایی مناطق مستعد آسیب در مقابل حملات نظامی، از مهم ترین موضوعات مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری است، همچنین بسیاری از صاحب نظران مباحث شهری، حفظ امنیت شهروندان را از مهم ترین وظایف حکومت ها برشمرده اند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مناطق شهر پردیس بر اساس اصول پدافند غیرعامل و شناسایی مناطق دارای بیشترین و کمترین میزان آسیب پذیری در برابر حملات نظامی است. بر این اساس با به کارگیری داده های مکان مبنا مستخرج از بانک اطلاعات مکانی شهرداری پردیس و اطلاعات سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران، ابتدا معیارهای گردآوری شده با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای ارزش گذاری شده و سپس با استفاده از توابع فازی، استانداردسازی می شوند. در آخرین مرحله نقشه های استاندارد شده با استفاده از تکنیک گاما همپوشانی شده و نقشه آسیب پذیری تولید می شود. خروجی های پژوهش نشان از تمرکز نواحی دارای کمترین میزان آسیب پذیری در مرکز شهر پردیس و سه فاز ابتدایی آن دارد. فازهای ششم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم بعنوان مناطق دارای بیشترین میزان آسیب پذیری و به تبع آن کمترین میزان دسترسی پذیری شناخته شده اند. تعداد جمعیت ساکن در هر پهنه نشان از پراکنش صحیح جمعیت اسکان یافته در شهر پردیس است بطوری که تنها حدود هشت درصد از جمعیت شهر پردیس در نواحی دارای آسیب پذیری متوسط به بالا زندگی می کنند.
ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی رنگ آسمان روز و شب در نگاره های سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری قدیم ایران، بخصوص تا ابتدای سده یازدهم هجری، نوعی تصویرسازی نسخ معتبر شعر و ادب فارسی بود. ارتباط محکم میان نگارگری و ادب فارسی موجب شکل گیری این پیش فرض شد که نگارگری به تأسی از تمثیلات ادب فارسی، آسمان روز را به رنگ های طلایی یا زرد یاقوتی و آسمان شب را به رنگ لاجوردی ترسیم کرده است. با این پیش فرض، بررسی نمودهای رنگی آسمان در نگارگری ایرانی و ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی آن، هدف پژوهش حاضر قرار گرفت، اما به دلیل گستردگی کمّی آثار نگارگری ایرانی، پژوهش به شناخت این وجوه در آثار یکی از مهم ترین نگارگران تاریخ نگارگری ایرانی، یعنی سلطان محمد نقاش متمرکز گردید. از میان آثار منسوب به این هنرمند، تعداد هفده اثر متعلق به او تشخیص داده شده و همه این هفده اثر به عنوان نمونه های موردبررسی انتخاب گردید. با بررسی وضعیت رنگ آسمان در این نگاره ها و تطبیق رنگ ها با روایت داستان ها درباره روز یا شب بودن زمان وقوع اتفاقات، دورنگ طلایی و لاجوردی، رنگ های مورداستفاده برای آسمان های روز و شب تشخیص داده شد. همچنین در بیشتر نگاره ها، تبعیت کامل نگارگر از روایت متن یا تبعیت نگارگر از روح حاکم بر متن در تعیین روز یا شب بودن زمان وقوع داستان نگاره ها، امری ملموس تشخیص داده شد؛ اما در مواردی معدود، نگارگر کم توجه یا بی توجه به متن ادبی و متکی به تشخیص هنری یا زیباشناسی خود، مسیری متفاوت با این قواعد را پیموده است؛ مسیری که به دلیل عدم آگاهی ما از فضاهای منجر به خلق نگاره ها، در هاله ای از یک ابهام تاریخی باقی مانده است. به این ترتیب، پژوهش حاضر از طریق یک تحقیق توصیفی و تحلیلی و با یک رویکرد کمّی و کیفی به آثار سلطان محمد، ریشه های تعیین رنگ های طلایی و لاجوردی برای آسمان نگاره ها را در شعر و ادب فارسی تشخیص داد و معیارهای زیباشناسی این انتسابات را در تبعیت حداکثری از توصیفات متون ادبی و تبعیت حداقلی از ذوق شخصی نگارگر تشخیص داد.
راهکارهای آموزشی طرح واره در فرایند معماری بر اساس نظریه میزانسن (مطالعه موردی: مقدمات طراحی معماری 2 پردیس دانشگاهی شمس گنبد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی آموزش طرح واره 1 در کارگاه معماری پرداخته است. ایده و طرح واره می تواند مبنای طراحی باشد و اهمیت آن در ارائه راه حل های نوآورانه توسط معمار قابل توجه است. این تحقیق با روش پیشنهادی خود، به دنبال ارتقای کیفیت آموزش طراحی معماری بوده است. ازاین رو طرح واره در دو سطح کلان و خُرد طبقه بندی شده و پس از مشخص شدن نیازهای آموزشی و مهارتی لازم برای هرکدام از سطوح طرح واره، راهکارهای آموزشی بر اساس نظریه میزانسن پیشنهادشده است. برای سنجش مطلوبیت راهکارهای آموزشی پیشنهادی از نمونه موردی در دو ترم متوالی استفاده شد. این تحقیق به صورت کیفی انجام شده و داده ها به روش تحلیلی و توصیفی موردبررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان دهنده آن است که روش طراحی پیشنهادی در توانمندسازی دانشجویان جهت خلق ایده، بیان و ارائه طرح واره های ذهنی در سطح کلان و خُرد مؤثر بوده است.
تبیین مدل مفهومی برندسازی مکان: مروری بر ادبیات نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
19 - 34
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله : برندسازی مکان در راستای امکان رقابت میان مکان ها برای جذب سرمایه های مالی و انسانی مورد توجه سیاست گذاران شهری قرار گرفته است. این مفهوم در رشته های مختلف (نظیر علوم محیطی، اقتصاد، علوم اجتماعی و رفتاری) مطرح شده و در هر رشته رویکرد متفاوتی جهت تحقق آن در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر سعی دارد گامی جهت روشن ترشدن ابعاد این مفهوم برداشته و با بررسی سیر تحول آن به مفهوم پردازی ابعاد آن بپردازد. هدف پژوهش : هدف کلی فراتحلیل حاضر ارائه زمینه و اساس نظری در خصوص «برندسازی مکان» در قالب مدلی مفهوم پردازی شده به وسیله تجزیه وتحلیل عمیق در ادبیات نظری این حوزه است. روش پژوهش : پژوهش حاضر از روش فراتحلیل بهره گرفته است. نتایج : علی رغم گستردگی ادبیات نظری برندسازی مکان، در خصوص ابعاد آن هنوز اجماع وجود ندارد. این پژوهش، سه دوره زمانی را برای برندسازی مکان تصویر کرده است. در این دوره های زمانی با تحول در مفهوم سازی این پدیده شاهد حرکت مفهوم برند مکان از پدیده ای تک وجهی، مبتنی بر ابعاد بصری و ملموس، دارای فرایندی نخبه گرا و متکی بر تقاضای بازار به سمت مفهومی چندوجهی، میان رشته ای، تعاملی و مشارکتی هستیم. در این سیر تحول، ماهیت برند مکان از ابزاری جهت بازاریابی به رویکردی جهت مواجهه با ابعاد مختلف برنامه ریزی و مدیریت مکان تغییر پیدا کرده است. با پالایش مفاهیم مستخرج از پژوهش، مدل نظری مفهوم پردازی برند مکان ارائه شد. این مدل، لایه های مختلف مفهومی و راهبردی، همچنین الزامات و شرایط زمینه ای مؤثر در آن را دربر دارد. هویت برند به عنوان مؤلفه محوری در لایه مفهومی مطرح می شود. هویتی که با انباشت تجربه برند، تصویر برند مکان را شکل می دهد. این تصویر که به دنبال تعریف ویژگی خاصی از مکان در ذهن مخاطبان است، به تدریج ارزش ویژه برند را شکل می دهد. این ارزش ویژه، عنصری کلیدی در ایجاد وفاداری به برند و تکمیل زنجیره توسعه همه جانبه مکان است. بدین ترتیب برندسازی مکان به عنوان رویکردی میان رشته ای، تعاملی، چندوجهی، زمینه گرا و مبتنی بر دارایی های مکان، در برنامه ریزی و بازآفرینی مکان به کار گرفته می شود.
ارزیابی رویکرد شهر بوم مبنا براساس توسعه پایدار به روش تحلیل ارزیابی یکپارچه محیطی (IEA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۴
43 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:این مقاله با مروری بر ادبیات مربوط به بوم ساخت و توسعه پایدار، روند تاریخی برنامه ریزی بوم ساختی، روش های ارزیابی بوم ساخت پایدار شهری، معیارها و شاخص های آن را به ویژه در ایران بررسی می کند؛ زیرا مبانی تئوریک این مباحث در ایران کمتر شناخته شده است. مطالعات یکپارچه ارزیابی محیط زیست، رویکردی کاملاً جدید، پویا و نظام مند است که شهر و محیط زیست را در یک چرخه متقابل بوم شناختی می بیند و با مددجستن از مدل های ارزیابی سیستماتیک بوم ساختی و تعیین شاخص هایی کاربردی و بومی سازی شده مطابق با هر ناحیه به مطالعه و تحلیل آن می پردازد. در این مقاله سعی شده ضمن شناخت مشکلات محیط زیست شهری، نقش مدیریت شهری در حل مشکلات آن در عرصه های بوم شناسی شهری بررسی و اصول روش شناختی و نظری در این زمینه تبیین شود؛ همچنین روند ایجاد این ساختار مطالعاتی که نشان دهنده اهمیت ارتباط منطقی و متقابل بین رویکردهای بوم شناختی، بوم ساخت های شهری و فعالیت های بشری بوده تشریح شود. اهداف:1. شناخت مشکلات محیط زیست شهری و خصایص هریک از آنها؛ 2. تعیین نقش مدیریت شهری در حل مشکلات محیط زیست در عرصه های بوم شناسی شهری؛ 3. بومی سازی چارچوب مفهومی یکپارچه در ارتباط با اعمال مدیریت شهری براساس شناخت شاخص های محیط زیست. روش تحقیق: روش تحقیق به کاررفته در این مقاله بر دو روش مبتنی است: تحلیل ارزیابی یکپارچه محیطی (IEA) به منظور آگاهی از مشکلات زیست محیطی و علل و نتایج آنها در واقع روند ایجاد شاخص های زیست محیطی را تحلیل می کند و چارچوب تحلیلی آن (DPSIR) است که در مقیاس فضایی زمانی به شناسایی مسائل کنونی دارای اولویت محیط زیست و تحلیل تغییرات آن می پردازد. نوع تحقیق، تحلیلی اکتشافی و ماهیت و روش آن کیفی است که سعی شده استنتاجات لازم از طریق تحلیل محتوا و بررسی کتابخانه ای اسناد و مدارک و سپس روش تطبیقی انجام پذیرد. نتیجه گیری:یافته های این مقاله نشان می دهد که نظارت نزدیک و ارزیابی اثرات فعالیت های انسانی بر محیط زیست و بوم ساخت وابسته به آن، مسئله ای اساسی است. از آنجا که روش ها و شاخص های مختلفی برای ارزیابی بوم ساخت پایدار شهری وجود دارد، در نتیجه تلاش برای توسعه یک بوم ساخت شهری در سطح میکرو که دقیق، جامع و در قالب یک چارچوب مفهومی باشد ضروری به نظر می رسد. این چارچوب باید توانایی تجمیع با ابزارهای ارزیابی مقیاس بزرگ تر را داشته باشد.
واکاوی اصول بازآفرینی شهری فرهنگ- مبنا با رویکرد ارتقای رقابت پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:امروزه بسیاری از شهرها دچار رکود حیات اجتماعی- اقتصادی هستند که منجر به کاهش جذابیت آنها شده است. در این راستا، بهره گیری از فرهنگ در قالب فرایند بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان راه حلی نوین، مورد توجه مدیران شهری قرار گرفته است و این ادعا وجود دارد که این فرایند قادر است تا ضمن حل مشکلات موجود، شهرها را برای ورود به عرصه های رقابتی آماده سازد. از این رو شناسایی مفهوم بازآفرینی فرهنگ- مبنا، مؤلفه ها و اصول تأثیرگذار آن بر رقابت پذیری شهری حائز اهمیت است. هدف:این پژوهش سعی دارد تا با بررسی مفاهیم، اندیشه های نظری و داده های به دست آمده، اصول دخیل در موفقیت فرایند بازآفرینی فرهنگ- مبنا در راستای رقابت پذیری را استخراج کرده و تحلیل کند. روش تحقیق:روش تحقیق بر حسب هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها از نوع توصیفی- تحلیلی است. در بخش توصیفی از نوع مطالعات زمینه یابی و در بخش تحلیلی، از نوع مطالعات اکتشافی- کتابخانه ای است. این پژوهش همچنین از نوع کیفی است که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، مصاحبه به عنوان ابزار گردآوری داده ها و روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که بازآفرینی فرهنگ- مبنا با بهره گیری از فرهنگ به عنوان موتور محرکه توسعه، سعی دارد تا از طریق چهار مؤلفه صنایع خلاق و فرهنگی، آفرینش مکان و خلق محلات فرهنگی، گردشگری فرهنگی و رویدادمداری و برندسازی شهری، شهرها را برای حضور در عرصه های رقابت پذیری آماده کرده و مزیت رقابتی آنها را در مقایسه با شهرهای رقیب ارتقا بخشد. بر اساس یافته ها، این امر از طریق پایبندی به اصول هفتگانه از جمله سرمایه محوری و زایندگی فرهنگ، شکوفایی صنایع خلاق و فرهنگی، شبکه سازی و خلق جاذبه های شهری، پایداری فرآیند بازآفرینی فرهنگ- مبنا، تبلیغات و روابط بین الملل، برندسازی رقابتی مبتنی بر فرهنگ و آفرینش مکان های رقابتی و سودآور ممکن می شود.
مکان و فضاهای عمومی در محیط های شهری با رویکرد روانشناسی محیطی
حوزههای تخصصی:
شهرها مکان هایی هستند که مردم یکدیگر را ملاقات می کنند تا با هم گفت وگو کنند، تجارت کنند و یا صرفا" در آرامش باشند و از زندگی لذت ببرند. عرصه ها و فضاهای جمعی مطلوب و هماهنگ با فرهنگ، ویژگی ها و نیازهای اجتماعی و مناسب با شرایط محیطی را می توان ارزشی انکارناپذیر در مطلوبیت فضای زندگی شهری امروز به شماره آورد. ناهنجاری های رفتاری و بی تفاوتی به عرصه های جمعی و عوارض ناشی از زندگی پرسرعت و مهاجرت های پی در پی و عدم ثبات سکونت در مکان های مشخص از سویی و فقدان فضاها و مکان های جمعی مناسب از دیگر سو، نیاز به طراحی و ایجاد آن ها را تشدید می کند. روابط اجتماعی از مهم ترین نیازهای انسانی است که می بایست در چهارچوب فرهنگ، ارزش ها، هنجارها، و قوانین اجتماع در طراحی شهری به آن توجه شود. فضاهای عمومی به عنوان تسهیل کننده و ظرف روابط انسان ها تلقی می شود. روش تحقیق در این مقاله به صورت مطالعات کتابخانه ای می باشد و نتایج مطالعات نشان می دهد که حس مکان فقط یک کیفیت محیطی نیست بلکه یک فرآیند شخصی و اجتماعی است که فضاها به مکان تبدیل می شود، روانشناسی محیطی می کوشد تا ارتباط میان انسان و محیط را در سطوح مختلف به عنوان یک ضرورت در توسعه شهری جدید در جهت عملی کردن این رویکرد ارائه کند.
کاربرد مقامات قرآن مجید در تولید تزئینات هندسی برای معماری اسلامی ایران بر مبنای معماری پارامتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
273-286
حوزههای تخصصی:
ﻣﺴﺎﻟﻪ: ﺗﺠﺎرب ﺗﺰﺋﯿﻨﯽ و ﻫﻨﺪﺳﯽ یﮑﯽ از اﺟﺰای ﻻیﻨﻔﮏ ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ ایﺮان در دوره اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺪیﻊ آن، ﺗﺤﺴﯿﻦ ﺑﺴﯿﺎری از ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ایﻦ ﺣﻮزه را ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ اﺳﺖ. یﮑﯽ از ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﻣﻌﻤﺎری اﺳﻼﻣﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ، ﻋﺪم ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺑﯿﻦ رویﮑﺮدﻫﺎی ﺳﻨﺘﯽ و ﻣﺪرن ﺑﺮای ﺧﻠﻖ ﻫﻨﺪﺳﻪ و ﺷﮑﻞﻫﺎی ﺟﺪیﺪ اﺳﺖ. اﻫﺪاف: ﻫﺪف از ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺗﺰﺋﯿﻨﺎت و ﻓﺮمﻫﺎی ﻫﻨﺪﺳﯽ ﺳﻪﺑﻌﺪی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﺻﻮل زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﮔﺸﺘﺎﻟﺖ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﮐﻪ ایﻦ ﻓﺮمﻫﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن در ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﮑﻞ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ. روش: ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺗﺤﻘﻖ اﻫﺪاف از ﻃﺮیﻖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﻣﯿﺪاﻧﯽ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﺑﺎزﺷﻨﺎﺳﯽ و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻗﺮآﻧﯽ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ راﺑﻄﻪ ﻣﻌﻤﺎری ﭘﺎراﻣﺘﺮیﮏ و ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﺑﺮای ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ آﻧﻬﺎ از روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺳﭙﺲ روشﻫﺎی اﻟﮕﻮﺳﺎزی و ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﮑﻞ اﻟﮕﻮ ﺑﺮ ﭘﺎیﻪ اﺻﻮل زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﮔﺸﺘﺎﻟﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در اﻧﺘﻬﺎ ﻓﺮمﻫﺎی ﻫﻨﺪﺳﯽ ﺳﻪﺑﻌﺪی ﺑﻪ روش ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮی ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻧﺮماﻓﺰار رایﻨﻮ و ﮔﺮسﻫﺎﭘﺮ ﺑﺮاﺳﺎس ورودیﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن در دو دﺳﺘﮕﺎه ﺳﻪﮔﺎه و رﺳﺖ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺬﮐﻮر ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮان از زﺑﺎن ریﺎﺿﯽ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﯿﻦ ﻣﻌﻤﺎری ﭘﺎراﻣﺘﺮیﮏ و ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻣﻮﺳﯿﻘﺎیﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده در ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن ﺑﻬﺮه ﺟﺴﺖ و ﺑﺎ رویﮑﺮد ﻣﻌﻤﺎری اﺳﻼﻣﯽ، ﭘﻮﺳﺘﻪﻫﺎی ﺳﻪﺑﻌﺪی ﮐﻪ ﻧﻘﺸﯽ ﮐﺎرﺑﺮدی در زیﺒﺎﺳﺎزی ﺟﺪاره ﺑﺰرﮔﺮاهﻫﺎی ﺷﻬﺮی را دارﻧﺪ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﻤﻮد.
ارائه شاخص مکانی جهت ارزیابی فرسودگی بافت های شهری به کمک سیستم اطلاعات مکانی و تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده شهرنشینی باعث شده است تا شهرها آرایش فضایی جدیدی به خود اختصاص دهند و بافت های قدیمی شهرها کمتر مورد توجه قرار گیرند. این عدم توجه، مشکلات اقتصادی-اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را در این بافت ها به همراه داشته و باعث تبدیل آن ها به بافت های فرسوده شهری شده است. بنابراین، امروزه تشخیص بافت فرسوده یکی از گام های اولیه برای برنامه ریزی مدرن شهری می باشد. هدف این مقاله ارائه یک شاخص مکانی یکپارچه بوده تا بتوان به کمک آن میزان فرسودگی بافت های شهری را تشخیص داد. البته این شاخص شامل مجموعه ای از معیارهای مکانی همچون ریزدانگی بافت، قدمت بناها و نفوذپذیری می باشد که جهت محاسبه آنها از سامانه اطلاعات مکانی استفاده شده است. اما در این معیارها، نفوذپذیری نیاز به توجه بیشتری در مدل سازی نسبت به تحقیقات صورت گرفته دارد، لذا در این تحقیق سعی شده است که این معیار به کمک توسعه نشانگرهای دسترسی، اتصال و ترافیک معابر به صورت جامع تری ارزیابی گردد. سپس به منظور تولید یک شاخص یکپارچه برای ارزیابی بافت فرسوده، معیارها بر اساس نظرات افراد خبره و به کمک تصمیم گیری چند معیاره با یکدیگر ترکیب شده اند. در نهایت، به منظور نمایش نتایج فرسودگی، مقادیر حاصل از این شاخص در سطح محله های منطقه 7 تهران در پنج کلاس از فرسودگی خیلی کم تا خیلی زیاد نمایش داده شده است. مقایسه نتایج مقادیر ارائه شده با بلوک های فرسوده شهری معرفی شده توسط شهرداری، بازدیدهای میدانی از منطقه و اقدامات شهرداری جهت بهسازی بافت، کارایی بالای روش پیشنهادی را تصدیق می کند.
سنجش کمی اثرگذاری مورفولوژی بافت های شهری بر تغییرات دمای محیطی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
157 - 189
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، شهرنشینی و رشد سریع صنعتی شدن، سبب آزادسازی انرژی گرمایی زیاد و افزایش آلودگی هوا در ترازهای پایین جو شده و درنتیجه تغییرات زیادی را در کمیت های هواشناختی لایه مرزی جو شهری ایجاد کرده است. ازاین رو، پژوهش حاضر سعی در بررسی عوامل مورفولوژی و کالبدی مؤثر بر تغییرات دمای شهری در کلان شهر تهران را دارد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش کار و ماهیت، توصیفی همراه با انواع تحلیل های کمّی و کیفی است. در این پژوهش با بهره گیری از ابزارهای سنجش از راه دور، نقشه دمای شهر تهران با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای لندست به دست آمده است؛ که بر اساس بررسی نقشه تولیدشده، پهنه غربی شهر تهران به عنوان محدوده مورد مطالعه انتخاب گردیده و شاخص های کالبدی و مورفولوژی تأثیرگذار بر دمای شهری آن از طریق اسناد و پیمایش های میدانی به دست آمده است. در ادامه، رابطه و همبستگی میان عوامل مورفولوژی شهری مؤثر بر تغییرات دمای شهری در محدوده های مطالعه از طریق مدل سازی آماری کلاسیک مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته و درنتیجه بررسی های ذکرشده، مؤثرترین عوامل در تشدید دمای هوای محدوده موردمطالعه بدست آمدند.
سنجش جزایر حرارتی در بافت مرزی و میانه کلانشهر شیراز با رویکرد تاب آوری اقلیمی و استفاده از نرم افزار دیتالاگر
حوزههای تخصصی:
شهرها مدام در حال تغییر و تحولاند. تغییراتی که از درون و یا بیرون حادث میشوند؛ براساس این تغییرات که میتواند مربوط به الگوهاای ضااایی، تیکیات، تغییار جمعیتی، بحرانهای اقتصادی، سیاسی وغیره باشد، ممکن است یت شهر توسعه یابد، اضول کند، و یا حتی ممکن است شکل و یا عملکرد آن تغییر یاباد، باه نوناه ای که از هم ضرو پاشد و یا برعکس در برابر این تغییرات مقاومت کنند. شهرهای تابآور به خوبی در برابرمشکلات به وجود آمده مقاومت کرده و به بهترین و موجهتارین شکل موجود به حل آن میپردازند تا اضراد ساکن در شهر و سیستمهای شهری کمترین خسارت را متحمل شوند. از طرف دیگر در ساال هاای اخیار موعاوق اقلایم و تغییرات نامناسب زیستمحیطی آن از جمله مسائلی است که متخصصان و پژوهشگران زیادی را به سمت خود جلب نموده است؛ زیرا حیات انسانها در زماین کااملا وابسته به اقلیم آن است. اما انسان خود موجب ناهمگونی اقلیمی شده و هم اکنون نیز از برخی آثار مخرب آن راه نریزی نادارد. یکای از ایان نااهمگونی هاا تشاکیل جزایرحرارتی شهری است که میتواند آسیب زیادی را برجامعه وارد نماید. دراین پژوهش ساختارنرا پس ازمطالعات اسنادی و کتابخانهای، به منظورسنجش تااب آوری شهری دو نمونه در باضت تاریخی و میانی شیراز با کاربری مسکونی انتخاب نردیده که با مشخص شدن ایساتگاه هاایی باه ضاهاله تقری اا 02 متار از هام در دو باضات منتخب، بصورت همزمان و با استیاده از دستگاه دیتالانر، دمای هوا در زمستان و بعد از غروب آضتاب اندازهنیری شد تا با توجه به متغیرهای جمعیتی، آلودنی هاوا و مورضولوژی باضت، جزایرحرارتی جوی تشخیص داده شود. نتایج حاکی از بالاتر بودن دمای هوا در باضت میانی و درنتیجه وجود جزایر حرارتی در آن است.
شناخت نظریات مطرح در روابط متقابل شهر و روستا در جهان وایران جهت دستیابی به توسعة پایدار
حوزههای تخصصی:
از پدیده های مهمی که در زندگی اجتماعی انسانها رخ داده است، ظهور شهرها و روستاها و ارتباط پیچیده بین آنهاست. هدف از شناخت روابط متقابل شهر و روستا و نتایج مثبت و منفی حاصل از این روابط، برنامه ریزی در جهت ایجاد تعادل در رابطه شهر با روستاهای پیرامونی است، که هدف نهایی این شناخت و برنامه ریزی، رسیدن به توسعه ای هماهنگ و پایدار در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ... و ایجاد رفاه برای ساکنین شهر و روستاها است. بنابراین با بررسی روابط متقابل شهر با روستاهای همجوار و شناخت اثرات مثبت و منفی حاصل از این روابط در صورت تدوین برنامه ای مناسب و منطقی و اجرای آن می توان به تعادل در رابطه شهر و روستا دست یافت و از اثرات منفی گسترش فیزیکی شهر بر روستاهای پیرامونی کاسته و اثرات مثبت آن را تثبیت نمود. عناصر گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ساختار عرصه های روستایی و شهری دخالت دارند و روابط موجود میان آنها را نمی توان بسادگی در چهارچوب های ذهنی و از پیش تعیین شده بررسی کرد؛ اما از آنجا که نظریه ها می توانند به شناخت جنبه های گوناگون روابط شهر و روستا و فعال سازی ذهن و درک بهتر آنها کمک کنند می توان آنها را با توجه به قابلیتهای خاص به کارگرفت. بنابراین در این مقاله نظریات مطرح در روابط متقابل شهر و روستا در جهان و ایران در جهت دستیابی به توسعة پایدار به صورت توصیفی و مقایسه ای بیان شده است. نتیجه ایی که حاصل شد بدین صورت است که به طور کلی، شهرنشینی و روستانشینی و روابط شهر و روستا در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. بنابراین در بررسی روابط روستایی- شهری در مناطق مختلف باید شرایط خاص را در کنار قانونمندیهای کلی و عام در نظر گرفت. در کشور ما با توجه به ویژگی های خاص جغرافیای طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، شهرنشینی و روستانشینی و روابط بین آنها با کشورهای صنعتی و پیشرفته متفاوت بوده و بنابراین این نظریات، بصورت کلی قابل تعمیم به روستاها و شهرهای کشور ما نیستند و روابط بین شهر و روستا در ایران با کشورهای جهان اول متفاوت است.
ارزیابی کیفی ابعاد حسی فضا در بازارهای تاریخی از منظر استفاده کنندگان (مطالعه موردی: بازار قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
15 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ادراک عبارت است از تجربه حسی ما از دنیای پیرامون، که مستلزم شناخت محرک های محیطی و اقدامات واکنشی به این محرک هاست. معماری قلمرو چندگانه از تجارب حسی است که متقابلاً روی یکدیگر تأثیر می گذارند و درون هم آمیخته می شوند و زمینه ادراک از یک فضا را فراهم می آورند. در طول تاریخ، -بازارهای سنتی ایران- با مجموعه ای وسیع از کاربری ها و بناهای جنبی، مرکز جنب وجوش شهرها و تعاملات اجتماعی بودند. این بازارهای سرپوشیده که یادگار باارزشی از دوران قبل از مدرنیته هستند را می توان برخلاف پاساژها و مراکز خرید معاصر، فضاهایی چند حسی دانست که موجب ایجاد حس تعلق مکان در استفاده کنندگان از خود می شدند. اهداف پژوهش: پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضایی و نقشی که این ادراک می تواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از منظر مخاطبان در بازار قزوین می پردازد. روش پژوهش: جهت دستیابی به هدف تحقیق در جمع آوری داده ها از روش تاریخی-توصیفی و در تحلیل آن ها از روش تحلیلی-تطبیقی استفاده شده است. همچنین گرداوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی حاصل گشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که پاسخگویی مناسب به ابعاد مختلف نظام حسی در بازارهای تاریخی باعث خلق محیطی چند حسی در عین حفظ تداخل دامنه حسی شده است. شناخت کیفی ابعاد حسی فضا در این تحقیق مشخص کرد که منظر بصری بیشترین نقش را در ادراک محیط داشته و به همراه منظر لمسی در طول روز تقریباً ثابت می باشند. از سوی دیگر منظر صوتی و منظر شیمیایی به عنوان دو محرک تأثیرگذار در غنای حسی محیط مطرح هستند که نسبت به سایر محرک های محیطی تغییرات بیشتری در طول روز دارند.
بَررسیِ تَطبیقیِ ارتباطِ انسان نگاره هایِ کاخ ها ونقوشِ منسوجاتِ عصرِ صفوی(نمونه موردی : کاخِ چهلستونِ اصفهان)
حوزههای تخصصی:
"نگارگری"در روزگار صفویان یکی از هنرهای رایج زمان و از هر لحاظ بی بدیل بوده است. این هنر که زبان گویای هنرمندان و اساطیری چون"رضاعباسی" نیزهست تاثیری عمیق بر تار و پود و پارچه های هم عصرخود نیز داشته است. به نحوی که حتی دسته بندی این پارچه ها بر اساس همین نقوش صورت می گیرد. نقوش مورد استفاده در پارچه های این دوره علاوه برنقوش تزئینی حاوی نقوش زیبای انسانی و مضامین و معانی مربوط به آن نیز می شود. در این نوشتار سعی نگارنده بر آنست تا ریشه ها و ارتباط این دو هنر گرانمایه ایرانی در روزگار صفوی را به تماشا و قیاس بنشیند. در این راستا مطالعاتِ میدانی وکتابخانه ای به صورت پایاپای انجام پذیرفته وکاخ پذیرایی چهلستون به عنوان منبعی از انسان نگاره های این عصر چراغ راه بوده است.
Urban regeneration of a dysfunctional historic texture: a reflection on social theme in the northern zone of Naqsh-e Jahan Square of Esfahan
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
21 - 30
حوزههای تخصصی:
Nowadays, an important matter has emerged which is to pay attention to the problems of releasing historic textures. Urban regeneration with emphasis on social themes has always been a fundamental approach to eliminate the shortcomings of historic textures. Redefining social life and public events, creating unity and integrity, and social justice and etc. are of the main approaches to urban regeneration according to historical values and the existing identity in these textures.<br style="box-sizing: border-box;" /> This research is trying to identify the social themes of dysfunctional historic textures in the northern zone of Naqsh-e Jahan Square of Esfahan, and suggest proper solutions based on the current and past situation of this neighborhood, so that it can revitalize this area through a comprehensive plan and become able to play novel roles alongside its historic identity, in coordination with new urban centers. To do so, methods of desk research, survey research and questionnaire have been employed. The volume of the samples have been calculated with Cochran formula method and the data analyses have been done with SPSS software first, and then using GIS, they have been positioned on a limited-blocks level and by overlaps of indicators, known factors of the inefficiencies have been introduced so that the problems causing inefficiencies in textures with social themes can be tackled.