مطالب مرتبط با کلیدواژه

بازار قزوین


۱.

بهسازی منظر ورودی با هدف ارتقاء حس دعوت کنندگی (محدوده مورد مطالعه: ازجلوخان مسجد النبی تا ورودی بازار قزوین)

کلیدواژه‌ها: بهسازی ورودی منظر دعوت کنندگی بازار قزوین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶۰ تعداد دانلود : ۵۰۰۸
ورودی ""هر مکان نخستین و مهم ترین حلقه ارتباطی افراد با فضاست. هر ورودی می تواند از دو ""منظر عینی و ذهنی"" برای افراد تعریف گردد و همیشه این مؤلفه های عینی (جداره،کفسازی و..) است که بر دیگر مؤلفه ها پیشی گرفته و در نظر افراد بررسی می گردد و می تواند حس آنان را نسبت به فضا تعریف کند. بنابراین توقعی که از منظر ورودی یک فضای شهری می رود اینکه در ""پذیرفتن و دعوت شدن"" افراد توانمند باشد و توانمندی آن زمانی است که فرد با اشتیاق به سمت آن می آید و حس رفتن از دنیایی به دنیای دیگر در او ایجاد می شود. و تعامل مورد انتظار با فضا را برقرار می کند. در واقع ایجاد و ارتقاء ""حس دعوت کنندگی"" در ورودی فضاهای شهری سبب تداوم و پایداری حضور افراد در مکان و ایجاد رابطه ای صحیح و برقراری تعاملات مورد انتظار با فضای شهری می شود. و حضور افراد در فضای شهری ایجاد ""حس مکان و حس تعلق"" به فضا را در پی دارد. بنابراین می توان عنوان نمود که ایجاد تغییرات کیفی و کمی در مؤلفه های عینی و تقویت مؤلفه های ذهنی در ارتقای حس دعوت کنندگی یک ورودی مؤثر می باشد.در این پژوهش محدوده بازار تاریخی قزوین در بافت مرکزی و تاریخی این شهر انتخاب شده است، از جمله فضاهای شهری که نیازمند حضور مؤثر و بیشتر افراد می باشد و با کمی تغییر و بهبود فضاهای ورودی مسجد و بازار در این محدوده می توان به ارتقاء حس دعوت کنندگی یعنی تقویت ویژگی جذب افراد کمک نمود. هدف اصلی این پژوهش ارتقاء حس دعوت کنندگی در محدوده جلوخان مسجد النبی تا جلوخان بازار قزوین بوده است، و فرضیه اصلی این پژوهش این است که ارتقاء کیفی و کمی مؤلفه های عینی منظر ورودی (کالبد و جداره) جلوخان ها سبب ارتقاء حس دعوت کنندگی می گردد. روش تحقیقی به کار برده شده در پژوهش حاضر ماهیّت ""تبیینی"" داشته و به دلیل رویکرد موجود در آن ""کاربردی"" است. و بوسیله تحقیقات میدانی و مطالعات بصری، جلوخان مسجد تا جلوخان بازار مورد بررسی قرار گرفت که در پایان به این نتیجه دست یافته ایم که می توان با بهبود برخی از مؤلفه های عینی مانند: کف و جداره (کالبدی)، تمیزی، تنوع فرم و فضای سبز و تقویت برخی مؤلفه های ذهنی مانند: علاقه مندی ،خاطره انگیزی و... مؤثر در ارتقاء حس دعوت کنندگی و لحاظ نمودن آنها در طراحی جلوخان مسجدالنبی تا جلوخان بازار قزوین به عنوان کاربری های مذهبی و تجاری شاخص از فرسودگی کامل آنها جلوگیری کرده و در ارتقاء حس دعوت کنندگی فضاهای ورودی مؤثر بود.
۲.

بازار تاریخی شهر قزوین و روند شکلگیری آن

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بازار قزوین عمارت کاخ چهلستون کاروانسرای سعد السلطنه کاروانسرا حاج رضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۱۴۸۹
بررسی چگونگی شکل گیری بازار قزوین و ویژگی معماری کاروانسراها و پاسخ به این پرسش که روند شکل گیری بازار چگونه است؟خصوصیات معماری کاروانسراهای آن چه می باشد؟ موضوع این تحقیق است. اهمیت این تحقیق بر این است که علاوه بر شناسایی شهر از نظر اقلیم و بناهای موجود، به بررسی موقعیت بازار و عناصر آن در شهر بپردازیم. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا منابع مکتوب مرتبط با موضوع به شکل اسنادی گردآوری شده و سپس با بررسی و تحلیل بناهای موجود، ویژگی های کالبدی آن ها تحلیل و تبیین شده است.که در این راستا جداولی ارائه شده است که در آن ها ویژگی، تصاویر، پلان، مقاطع کاروانسراها طبقه بندی و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که روند شکل گیری بازار از دوره صفوی آغاز و تا دوره پهلوی ادامه داشته است. بیشتر بازارها یک راسته اصلی و شکل خطی دارند، اما بازار قزوین دارای تناسبات مرکزی است و راسته هایی تقریباً مستقیم دارد که این راسته ها، شکل شطرنجی پیدا کرده اند و به نظر می رسد، به شکل آگاهانه ای ایجاد شده اند که کاروانسراهای بزرگ و فضای خیابان از عناصر هویتی آن به حساب می آیند. بیشتر کاروانسراهای آن در دوره قاجاریه و در دو طبقه با حجره هایی در اطراف حیاط شکل گرفته اند که با ورودی های متعدد به مجموعه بازار راه دارند.
۳.

ارزیابی کیفی ابعاد حسی فضا در بازارهای تاریخی از منظر استفاده کنندگان (مطالعه موردی: بازار قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک محیط معماری چند حسی بازار ایرانی بازار قزوین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۴۵۸
بیان مسئله: ادراک عبارت است از تجربه حسی ما از دنیای پیرامون، که مستلزم شناخت محرک های محیطی و اقدامات واکنشی به این محرک هاست. معماری قلمرو چندگانه از تجارب حسی است که متقابلاً روی یکدیگر تأثیر می گذارند و درون هم آمیخته می شوند و زمینه ادراک از یک فضا را فراهم می آورند. در طول تاریخ، -بازارهای سنتی ایران- با مجموعه ای وسیع از کاربری ها و بناهای جنبی، مرکز جنب وجوش شهرها و تعاملات اجتماعی بودند. این بازارهای سرپوشیده که یادگار باارزشی از دوران قبل از مدرنیته هستند را می توان برخلاف پاساژها و مراکز خرید معاصر، فضاهایی چند حسی دانست که موجب ایجاد حس تعلق مکان در استفاده کنندگان از خود می شدند. اهداف پژوهش: پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضایی و نقشی که این ادراک می تواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از منظر مخاطبان در بازار قزوین می پردازد. روش پژوهش: جهت دستیابی به هدف تحقیق در جمع آوری داده ها از روش تاریخی-توصیفی و در تحلیل آن ها از روش تحلیلی-تطبیقی استفاده شده است. همچنین گرداوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی حاصل گشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که پاسخگویی مناسب به ابعاد مختلف نظام حسی در بازارهای تاریخی باعث خلق محیطی چند حسی در عین حفظ تداخل دامنه حسی شده است. شناخت کیفی ابعاد حسی فضا در این تحقیق مشخص کرد که منظر بصری بیشترین نقش را در ادراک محیط داشته و به همراه منظر لمسی در طول روز تقریباً ثابت می باشند. از سوی دیگر منظر صوتی و منظر شیمیایی به عنوان دو محرک تأثیرگذار در غنای حسی محیط مطرح هستند که نسبت به سایر محرک های محیطی تغییرات بیشتری در طول روز دارند.
۴.

تحلیل تطبیقی الگوهای فضایی و ویژگی های شناختی بازار ایرانی با استفاده از تئوری های" چیدمان فضا" و "گشتالت" مطالعه موردی: مجموعه بازار قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویژگی های شناختی فضا تئوری چیدمان فضا تئوری ادراکی گشتالت بازار قزوین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۲۷۲
رفتار فضایی انسان ها در محیط های گوناگون از یک سو متأثر از ویژگی های عینی محیط و از سوی دیگر تحت تأثیر شرایط ذهنیِ آنها قرار دارد. بنابراین نحوه ادراک آنها از یک فضا، تا حد زیادی به ویژگی های عینی محیط و شرایط ذهنی آنها در شناخت عناصر محیط بستگی دارد. از آنجا که چگونگی انطباق  ویژگی های عینی محیط با شیوه های ادراک ذهن افراد، یکی از مهمترین چالش های مطرح در حوزه طراحی محیط است، پژوهش حاضر این موضوع را در بستر یک فضای عمومی شهری نسبتاً پیچیده با عنوان بازار بررسی نموده و با ارزیابی کیفیت ادراکی محیط با استفاده از تئوری روان شناسی گشتالت و نیز تحلیل نظام پیکره بندی فضایی بازار با استفاده از روش چیدمان فضا، به تحلیل جنبه شناختی و ادراکی در ارتباط با فضای بازار پرداخته است. پس از معرفی شاخص های مورد نظر در هر دو تئوری، فرایند تحلیل آغاز گردید. در بخش تحلیل چیدمانی، نقشه بازار در محیط نرم افزار فراخوانی شد و با استفاده از خروجیِ شاخص هایی چون مخروط دید، عمق و یکپارچگی فضایی و قابلیت دسترسی و کیفیت فضایی بازار تحلیل شد. از بُعد شناختی نیز به منظور استخراج شاخص های گشتالتی، از روش ترسیم نقشه های شناختی استفاده شد. بنابراین از جامعه آماری مد نظر تحقیق خواسته شد از یک ورودی مشخص وارد بازار شده و پس از طی مسیر 30 دقیقه ای در بازار، تصاویر ذهنی خود از ساختار فضایی بازار را در قالب یک کروکی ترسیم نمایند. پس از گردآوری اطلاعات از هر دو روش، یافته های به دست آمده مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فاکتورهای متعدد عینی و ذهنی در کنار هم و گاه با اولویت بندی هایی نسبت به یکدیگر، در تشخیص راه یابی صحیح فضا مؤثر هستند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل های چیدمانی یک محیط در بعضی موارد همسو با نتایج تحلیل شناختی آن محیط و در بعضی موارد نیز در تناقض با آن قرار دارد که این موضوع تا حد زیادی متأثر از ویژگی های فضایی محیط مورد نظر و عناصر به کار رفته در آن است.
۵.

سنجش معیارهای سرزندگی اقتصادی بازارهای تاریخی ایران با رویکرد بازآفرینی؛ (مطالعه موردی: بازار تاریخی قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت تاریخی نوسازی بازآفرینی بازار قزوین سرزندگی اقتصادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۹۴
توجه به بافت های فرسوده تاریخی و رفع ناپایداری آنها، به موضوعی جدی و محوری تبدیل شده، به گونه ای که سازمان های ذی ربط را به تکاپوی سامان دهی و بازآفرینی بافت های مذکور سوق داده و لزوم مداخله در این بافت ها را در دوره های مختلف زمانی مطرح نموده است. پیوستگی و هماهنگی میان اجزای فضا و فعالیت های آنها در بافت های تاریخی ایران باعث شده است که فضاهای شهری بر مبنای استخوان بندی و ساختار فضایی بافت به وجود آید. بازار قزوین، زمانی محل کانون ثروت و قدرت شهر قزوین و حتی نیازهای منطقه ای خود بوده است، در حالی که در شرایط کنونی از حیث اقتصادی عملکرد خود را از دست داده است. مقاله حاضردر پی رسیدن بازار قزوین به سرزندگی اقتصادی با رویکرد بازآفرینی می باشد. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی – توصیفی، و ابزار گردآوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای، پرسشنامه ای و میدانی است. روش نمونه به صورت تصادفی ساده بوده و جامعه هدف اصناف، کارشناسان و مراجعین به محدوده انتخاب شده است. در این پژوهش از ابزار Spss و Expert Choice استفاده شده است و به وسیله AHP و SWOT تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، مهم ترین دلایل عدم بروز سرزندگی اقتصادی در بازار، عدم بازسازی و بهبود شکل و بنای بازار با وزن 4/4 و همچنین کم رنگ بودن نقش فرهنگی بازار با وزن 3/4 بدست آمد، و بازار در صورتی می تواند به سرزندگی اقتصادی برسد که توسط سه بازآفرینی فیزیکی، فرهنگی- اجتماعی و کارکردی بررسی شود. نتاج حاصل از این پژوهش بازگوی این مطلب است که بازار قزوین برای رسیدن به سرزندگی اقتصادی به بازآفرینی کارکردی نیازمند است.