فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲٬۸۸۱ تا ۳۲٬۹۰۰ مورد از کل ۴۹۹٬۰۲۴ مورد.
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
133 - 149
حوزههای تخصصی:
در دوره زمامداری ایلخانان مغول، برخی از عناصر هنری ایران حل شده در فرهنگ چینی، به شیوه و سبک نوین مجدد وارد نگارگری ایرانی شد، به گونه ای که این تأثیرات در سبک کتاب آرایی و مصورسازی کتب تاریخی و علمی به وضوح قابل مشاهده است. کتاب های منافع الحیوان، شاهنامه دموت و جوامع التاریخ از جمله کتب مصور این دوره هستند که تأثیرات شیوه تصویرسازی چینی در آن ها دیده می شود. از همین رو می توان گفت دوران مغول فصل تازه ای در هنر ایران گشود. از آن جمله می توان به شیوه نقاشی چینی و ورود نمادهای بصری گیاهی و جانوری اشاره کرد، که در این دوره تاریخی به سبکی نوین وارد نگارگری ایرانی شد. مقاله حاضر این دوره مهم تاریخی را از نقطه نظر هنری، با نگاهی به کتب مصور مذکور و عناصر تأثیرگذار نقاشی چینی به ویژه نقش مایه حیوانی «اسب» در دوره یوان و با استفاده از شواهد بصری مورد بررسی قرار می دهد. پرسش تحقیق حاضر بیان این مسله است که: چه عوامل فرهنگی و یا عناصر بصری بر نقاشی دوره ایلخانی تأثیرگذار بوده است و این تأثیرپذیری، صرفا الگوی محض بوده و یا به صورت اقتباسی و با مفاهیم تلفیقی ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است؟ این پژوهش با رویکرد تحلیلی توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده و بر آن است تا با تکیه بر داده های تصویری از کتب مصور و با بررسی نقش مایه حیوانی اسب، تغییر سبک و تأثیرات نقاشان ایرانی پس از ورود ایلخانان مغول را مورد مطالعه قرار داده است، که بر اساس این مقایسه و با توجه به روابط فرهنگی و سیاسی دو کشور، زمینه همکاری هنرمندان و رونق نقاشی در دوره ایلخانی را فراهم آورده و الگوبرداری از طرح و نقش و مضامین و یا فرم ها به ویژه در نقش مایه اسب در این آثار، صورت گرفته است.
روشهای بصیرت افزای امام رضا علیه السلام در مواجهه با فتنه و دلالتهای آن برای جامعه امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام دین آگاهی ودانایی است وسراسر آیات قرآن و احادیث شریف، فراخوان دانایی و شناخت است.بنابراین اصل تردید ناپذیر درهر کار، نخست شناخت ابعاد جامع آن است.به گواهی تاریخ بصیرت عاملی است که بیش از هر عامل دیگری درموفقیت ویا ناکامی جریانات نقش داشته است.بنا به فرموده امام رضا(ع)یکی از خصائلی که موجب کمال می شود بصیرت است.لذابا توجه به جایگاه خطیر بصیرت و آثارو پیامدها و نقش آن درعبورسالم از فتنه های آخرالزمان، این پژوهش با هدف شناسایی روشهای بصیرت افزا از منظر امام رضا (ع) و نحوه الگوگیری از آن در جامعه امروز با رویکردکیفی انجام شددر بخش اول به شیوه پژوهش تاریخی از طریق تحلیل اسنادی و دربخش دوم جهت مشابهت یابی وقایع فتنه دوران امام رضابا شرایط جامعه امروز وارائه الگوی راهبردی، به شیوه تطبیقی استنتاجی صورت پذیرفت دراین پژوهش ابتدا با مراجعه به منابع و روایات، نوع مواجهه امام رضا (ع) در برابر فتنه های زمان خویش به خصوص فتنه واقفیه،شناسایی گردی و ملاحظه شد که تمامی این روشها در آیات و روایات درزمره مولفه های بصیرت آفرین است:تبیین جایگاه امامت و ولایت، تبیین و تاکید برتولی وتبری، ایجاد شبکه تبلیغی دارای خط فکری قدرتمند، تاکید بر نشر احادیث مستند وبرپایی حلقه های حدیث،جلسات مناظره و دعوت به تفکر و تعقل و تمسک به قرآن سپس با مشابهت یابی دوران امام رضا(ع) و زمان حال راهکارهای متناسب با مواضع امام رضا(ع) در دوران خویش برای جامعه امرو ارائه گردید که می توان گفت تمامی راهبردهای شناسایی شده ذیل مفهوم محوری "جهاد تبیین" قابل جمع است
تحلیل الگوی برنامه ریزی امام حسین علیه السلام از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
111 - 139
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی یکی از وظائف مهم مدیران در سازمان است. این مفهوم در سیره مدیریتی امام حسین (ع) جایگاه ویژه ای دارا است که ریشه های آن را در آموزه های قرآن باید جست. این تحقیق در صدد است با استفاده از روش اجتهادی (تحلیلی استنباطی) تحلیلی قرآنی از برنامه ریزی امام حسین ارائه نماید. این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای بهره برده است. در این پژوهش ابتدا برنامه ریزی به عنوان یکی از وظایف مدیریت، بررسی و تبیین شده سپس سیره مدیریتی امام حسین (ع) در برنامه ریزی بیان و در ادامه مستندات و مبانی قرآنی آن حضرت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ره آوردهای پژوهش نشان می دهد که برنامه ریزی در مدیریت امام حسین (ع) دارای دو جنبه برنامه ریزی مادی و معنوی است. این برنامه ریزی دارای اصول و مبانی است که بر اساس آیات قرآن قابل تفسیر و تحلیل است که از اندیشه امام آغاز شده و تا میدان اجرا امتداد می یابد. از دیگر دستاوردهای این تحقیق نگاه نویی است که به نهضت عاشورا و قرآن ایجاد خواهد شد و این رویکرد برای مدیران بسیار الهام بخش و اثرگذار خواهد بود.
ارائه مدل برندسازی محصولات فناورانه در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
91 - 132
حوزههای تخصصی:
امروزه فضای رقابتی شدیدی بین سازمان ها حاکم است و پویایی فناوری و پیچیدگی های محیطی نیز باعث شده است تا سازمان ها برای بقاء در این محیط رقابتی به فکر تمایز و ایجاد ویژگی هایی برای محصولات خود باشند تا بتوانند از رقبا پیشی گرفته و بدنبال راه هایی برای کسب سود هرچه بیشتر باشند، یکی از مواردی که در این راستا مورد استفاده قرار می گیرد، بحث برندسازی است. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل برندسازی محصولات فناورانه در شرکت های دانش بنیان انجام پذیرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش متشکل از خبرگان حوزه برندسازی و مدیران بازاریابی شرکت های دانش بنیان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات جهت شناسایی مقوله ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و بدون ساختار است. برای بررسی روایی، از مدل کرسول به همراه روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار بهره گرفته شد. در این پژوهش جهت ارائه مدل تحقیق از رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین استفاده شده است، که با نرم افزار Atlas.ti و با بهره گیری از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تدوین شده است. نتایج پژوهش شامل ارائه مدلی مشتمل بر شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر به همراه معرفی پدیده محوری و ارائه راهبرد های برندسازی محصولات فناورانه و شناسایی پیامدهای آن است. در این پژوهش مدل برندسازی محصولات فناورانه بر اساس سه محور معماری برند، جایگاه برند و اعتماد به برند ارائه شده است.
ارتباط شاخص های پوشش گیاهی با رخداد آتش سوزی در نواحی رویشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
99 - 116
حوزههای تخصصی:
مخاطره آتش سوزی در ایران به طور فزاینده ای به یک ریسک جدی در طول سال تبدیل شده و محدود به چند ماه از سال نیست؛ بر این اساس پایش جنگل ها برای شناسایی و تعیین نواحی مستعد رخداد آتش سوزی ها گامی مؤثر برای توسعه سامانه های هشدار سریع است. این پژوهش با هدف ارتباط شاخص های پوشش گیاهی با رخداد آتش سوزی در نواحی رویشی ایران انجام شده است. در این پژوهش از داده های سنجنده MODIS ماهواره Terra شامل محصول آتش سوزی فعال (MOD14A2) و شاخص های پوشش گیاهی NDVI و EVI (MOD13A3) در بازه زمانی 2020-2001 استفاده شده است. نتایج نشان داد بیشینه رخداد آتش سوزی در نواحی رویشی ایران از اواخر فصل بهار تا اوایل فصل پاییز رخ می دهد. روند افزایشی رخداد آتش سوزی در دوره گرم سال با افزایش دما، کاهش رطوبت و ذوب زودهنگام برف در فصل بهار و در فصل پاییز هم زمان با خزان پوشش گیاهی و شروع دیرهنگام بارش های پاییزی مرتبط است. بیشینه متوسط ارتفاعی رخدادهای آتش سوزی در ناحیه رویشی ارسباران با 1791 متر در ماه اکتبر و بیشینه ارتفاعی رخدادهای آتش سوزی در ناحیه ایرانی-تورانی با 1565 متر در ماه اوت مشاهده شده است. توزیع فضایی شاخص های NDVI و EVI حاکی از آن است که تراکم پوشش گیاهی در شدت و گسترش آتش سوزی تأثیرگذار بوده و شرایط را برای گسترش آتش سوزی ها فراهم می سازد به گونه ای که مناطق بایر با پوشش گیاهی کم در مرکز، شرق و جنوب شرق ایران تقریباً بدون رخداد آتش سوزی و بیشینه رخداد آتش سوزی های فعال در شمال، غرب و شمال غرب ایران مشاهده شده است.
الگوی جغرافیایی توزیع رفاه و شناسایی عوامل موثر بر آن در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
37 - 56
حوزههای تخصصی:
برخورداری از سطح قابل قبولی از مولفه های مختلف توسعه، حق مسلم جامعه تلاشگر روستایی است. با این وجود بررسی ها نشان می دهد در خصوص برخورداری جامعه روستایی از مولفه های توسعه، کاستی های متعددی وجود دارد. یکی از مهم ترین مولفه های توسعه، برخورداری جامعه روستایی از متغیرهای رفاهی است. هدف پژوهش کمی و کاربردی حاضر بررسی و تحلیل فضایی چگونگی برخورداری مناطق روستایی ایران به لحاظ متغیرهای رفاهی است. داده های کمی مورد نیاز از مرکز آمار ایران در سال 1400 گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ترکیبی (ترکیب یافته های حاصل از مدل های تصمیم گیری، تکنیک تحلیل خوشه ای و سامانه اطلاعات جغرافیایی) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد سه استان البرز، هرمزگان و بوشهر به ترتیب با ضریب اولویت 492/0، 48134/0 و 4813/0، برخوردارترین و سه استان سیستان و بلوچستان، لرستان و خراسان شمالی به ترتیب با ضریب اولویت 052/0، 163/0 و 198/0، ضعیف ترین استان های کشور به لحاظ برخورداری از شاخص های رفاهی هستند. نتایج تحلیل خوشه ای حاکی از آن است که 11 استان کشور در سطح نسبتاً توسعه یافته، 10 استان در سطح توسعه متوسط، 9 استان در سطح محروم و استان سیستان و بلوچستان به تنهایی در سطح بسیار محروم، قرار گرفته است. نتایج تحلیل فضایی استان های ایران به لحاظ برخورداری از شاخص رفاه نمایان گر این است که اکثر استان های مرزی نسبت به استان های مرکزی ایران، در شرایط نامساعدی قرار دارند. نتایج مدل رگرسیونی چند متغیره برازش شده نشان داد متغیر درآمد، با ضریب تعیین 564/0 و ضریب بتای 751/0، کلیدی ترین عامل اثرگذار بر سطح رفاه در مناطق روستایی است.
تاثیر شاخص های عینی و ذهنی گردشگری فرهنگی بر توسعه شهرستان خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
227 - 240
حوزههای تخصصی:
یکی از اشکال گردشگری که در دهه های اخیر مطرح شده ، "گردشگری فرهنگی" است که به طور مؤثری جامعه را در جهت نیل به توسعه پیش می برد. به نظر می رسد که خلاقیت در فرهنگ به اکسیری برای حل طیف گسترده ای از مشکلات جوامع امروز تبدیل شده است، یک منطقه یا سرزمین را می توان از طریق مولفه های مختلف مورد تحلیل قرار داد و بر جنبه های خاصی مانند موارد مربوط به چهارچوب اقتصادی و ساختار جمعیتی منطقه، یا منابع طبیعی و چشم اندازهای مبتنی بر منابع فرهنگی تمرکز کرد. اگر این منابع به طور ذاتی از لحاظ عینی و ذهنی منسجم باشند، این انسجام به طور طبیعی بر فرآیندهای توسعه محلی تأثیر می گذارد، این فرآیندها می توانند به دستیابی به اهداف رقابتی مانند رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی و غیره کمک کنند، هدف اصلی این پژوهش نیز، بررسی اثر شاخص های گردشگری فرهنگی اعم از عینی و ذهنی بر توسعه شهرستان خواف می باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از روش های میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، گردشگران شهرستان خواف می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 190 نفر در نظر گرفته شد و به صورت اتفاقی پرسشنامه بین آن ها توزیع گردید. داد ه های این تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که همه شاخص های گردشگری فرهنگی از دید گردشگران در شهرستان خواف به غیر از شاخص دسترسی به شهرستان و خدمات دهی به گردشگران مطلوب هستند، بنابراین برای توسعه گردشگری فرهنگی نیازمند توسعه زیر ساخت ها در این شهرستان می باشیم.
تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی منطقه 7 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
26 - 41
حوزههای تخصصی:
مقدمه در دهه های اخیر، مخاطرات محیطی به طور چشمگیری در سراسر جهان افزایش یافته اند. این رخدادها از نظر نوع و گوناگونی بسیار متنوع هستند و برای سکونتگاه های انسانی، به خصوص شهرها، به عنوان یک بلا و بحران جدی مطرح می شوند. این مخاطرات همواره نوعی تهدید جدی برای پایداری شهرها و جوامع به شمار می روند. وقوع مخاطرات محیطی در بیشتر موارد، تأثیرات مخربی بر سکونتگاه های انسانی داشته و عوارض اقتصادی و اجتماعی گسترده ای را بر جوامع و کشورها به همراه داشته است. گسترش شرایط اضطراری عمومی ناشی از مخاطرات محیطی، به نحوی کلان، زمینه های مختلف جوامع را از جمله ارتقای خدمات شهر هوشمند، تحت تأثیر قرار داده است. شهر هوشمند به عنوان یک مدل نوین توسعه شهری، در سال های اخیر به ویژه در حوزه علمی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. شهر هوشمند به عنوان یک نظام شهری تلقی می شود که هوش فناوری اطلاعات را با خرد انسانی در ترکیب بافت شهری جای می دهد تا بهینه سازی و ارتقای عملیات شهری را ممکن سازد. مشارکت شهروندان و ارائه خدمات باکیفیت از اصول اساسی خدمات شهر هوشمند به شمار می آیند. اگر یک شهر هوشمند نتواند خدمات باکیفیت به شهروندان ارائه دهد، ساختن آن نیز ارزش چندانی نخواهد داشت. این امر بر مدیران شهر هوشمند فشار می آورد تا به نحو مؤثری خدمات با کیفیت را ارائه دهند. مشارکت شهروندی، به عنوان بعدی از ویژگی های هوشمند، به عنوان یک روش مؤثر برای ارزیابی کیفیت خدمات در شهرهای هوشمند شناخته شده است. مواجهه شهرهای بزرگ با چالش ها و مسائل مختلف، به خصوص در شرایط اضطراری عمومی مخاطرات محیطی، نیازمند استفاده از خدمات شهر هوشمند است. شهر تهران، به ویژه منطقه 7 آن، با چالش ها و مسائل محیطی متعدد روبه رو است که پایداری شهر را به خطر می اندازد. این مطالعه به منظور تحلیل تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی در منطقه 7 شهر تهران انجام شده است. سؤال اصلی پژوهش به شکل زیر است: تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه های آن بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی در منطقه 7 شهر تهران چگونه نمایان شده است؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک نوع پژوهش شناختی است که از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها نوعی پژوهش کمی، از نظر نوع پژوهش توصیفی تحلیلی از شاخه تحلیل مسیر (مدل سازی معادلات ساختاری)، از نظر نوع استراتژی طرح پژوهش پس رویدادی و از نظر زمانی، به دلیل اینکه گردآوری داده ها یک بار و در یک مقطع زمانی خاص صورت می گیرد، نوع پژوهش مقطعی است. جامعه آماری کلیه شهروندان منطقه 7 شهر تهران به تعداد 312194 نفر است و با بهره گیری از فرمول کوکران نمونه آماری 400 به دست آمده است. متغیرهای پژوهش شامل کیفیت خدمات شهر هوشمند و مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی هستند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS26 استفاده شده است.
یافته هادر این پژوهش، از 400 نمونه جامعه است که 71 درصد آن ها مرد و 29 درصد زن هستند. 71/3 درصد از پاسخ گویان متأهل و 28/7 درصد آن ها مجرد هستند. بیشترین تحصیلات شهروندان لیسانس (50 درصد) و بعد از آن، کارشناسی ارشد (21/3 درصد) است. اکثریت پاسخ گویان شغل آزاد (48 درصد) دارند و شغل کارمندی در رده دوم (27/3 درصد) قرار دارد. سابقه سکونت بیشترین را در منطقه با رده بین 5 تا 8 سال (30/3 درصد) دارند. تحلیل توصیفی متغیرهای پژوهش نشان می دهد متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند در سطح نیمه مطلوب (میانگین 3/08) و متغیر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی نیز در سطح نیمه مطلوب (میانگین 3/09) قرار دارند. پراکندگی کمترین میزان متعلق به متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه محیط هوشمند (37/7 درصد) و بیشترین پراکندگی متعلق به متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه زندگی هوشمند (44/2 درصد) است. در بخش فرضیه اصلی، تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (4/048) تأیید می شود. تأثیر انرژی هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (2/84-) تأیید می شود. تأثیر محیط هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (2/58) تأیید می شود. تأثیر زندگی هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (0/07) تأیید نمی شود. تأثیر حمل ونقل هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (4/71) تأیید می شود. تأثیر سلامت هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (5/175) تأیید می شود.
نتیجه گیریشهرهای هوشمند به دلایل زیادی از فناوری ها استفاده می کنند؛ به عنوان مثال، برای اینکه زندگی در یک شهر راحت تر، ایمن تر، سالم تر و پایدارتر شود. فناوری های مشارکتی را می توان به عنوان نمونه ای از فناوری های هوشمند که شهروندان را درگیر مسائل عمومی می کند، ارائه کرد. این فناوری ها یک همسویی بین فناوری، شهروندان و دولت شهری را در بر می گیرند که رویکرد شهروندمحوری را به شهرهای هوشمند ارائه می دهد. از این رو، کیفیت خدمات شهر هوشمند به ویژه با توجه به مؤلفه های انرژی هوشمند، محیط هوشمند، زندگی هوشمند، حمل ونقل هوشمند، ایمنی هوشمند و سلامت هوشمند تأثیر بسزایی در مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی دارد. بنابراین، شهر هوشمند با بهبود این مؤلفه ها می تواند برای شهروندان امکان اطلاع رسانی و دسترسی به منابع و خدمات مورد نیاز در مواقع اضطراری را فراهم کند و به این ترتیب به تعامل و مشارکت فعال شهروندان در مدیریت مواقع اضطراری کمک کند. در نتیجه، توسعه شهر هوشمند و بهبود کیفیت خدمات آن، نقش مهمی در افزایش توانمندی های شهروندان برای مواجهه با مخاطرات محیطی دارد.
پلیس نسوان در سنجه جرم شناسی پیشگیری
منبع:
قضاوت سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱۳
1 - 29
حوزههای تخصصی:
در ایران حق دسترسی زنان به عنوان بزه دیدگی به پلیس زن یکی از حقوق بنیادین آنان در جامعه تلقی می شود. در این راستا، می بایست حضور پلیس زنان در ایران و جوامع مشابه که فرهنگ مستغنی مذهبی - رفتاری در بخش های مختلف زندگی فردی و اجتماعی دارند، موردبررسی قرار گیرد. علائمی نظیر افزایش نرخ ارتکاب جرم با توجه به نرخ رشد جمعیت، افزایش تنوع جرائم، کاهش سن ارتکاب جرم در میان زنان و ارتکاب بسیاری از جرائم خلاف اخلاق و عفت عمومی نشان می دهد که سنگ زیرین اجتماع یعنی خانواده و بلاخص در میان زنان بیشتر در معرض آسیب ها و تهدیدات جدی است. این نوشتار مترصد تبیین مبانی سیاست گذاری و تقنینی حضور پلیس آموزش دیده زن وفق بند 134 منشور است. ازاین رو، با نگاهی به پیشینه جرائم ارتکابی علیه زنان حضور پلیس زن در جامعه ضرورت می یابد؛ بنابراین، این مطالعه با روش توصیفی تحلیلی در پی بررسی سنجه جرم شناسی پیشگیرانه از طریق تشکیل پلیس زنان بوده تا با دادن خدماتی ازجمله مشاوره دادن و اطلاع رسانی به زنان بزه دیده در موضوع خشونت، زمینه پذیرش حضور گسترده پلیس زنان فراهم سازد.
مطالعه تطبیقی شهر ایرانی-اسلامی با الگوی رشد فشرده شهری (مورد مطالعه: شهر کاشان قدیم و معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر ایرانی_اسلامی همچون بسیاری از شهرهای جهان در برخورد با مدرنیته دچار تحولات نامطلوب ازجمله پراکندگی شهری و آثار آن شده است. در اواخر قرن بیستم رشد فشرده شهری به عنوان الگوی توسعه جایگزین پراکندگی مطرح شد که علاوه بر آن از راهبردهای مطرح جهت ارتقاء زیست پذیری شهرها نیز است. این پژوهش باهدف شناسایی و مقایسه مؤلفه های الگوی رشد شهر ایرانی- اسلامی در دورهٔ گذشته و معاصر با الگوی رشد فشرده شهر است تا بتوان از مؤلفه های آن جهت افزایش زیست پذیری شهر کاشان استفاده کرد. داده های پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی.Ti Atlas تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد پژوهشگران بر این باورند که در ایجاد شهر فشرده مؤلفه های تراکم بالا، کاربری ترکیبی، تشویق به پیاده روی و دوچرخه سواری، حمل ونقل عمومی کارآمد و بازآفرینی و احیای مجدد مراکز شهری نقش پررنگ تری دارد. در کاشان قدیم 24 مورد از 26 مؤلفه موردبررسی (دارای مرز مشخص، تعامل اجتماعی بیشتر، اجتماعی مختلط، حفظ اراضی کشاورزی، کاربری ترکیبی، امکانات رفاهی و عمومی با بهره وری مناسب، تشویق به پیاده روی و تراکم بالا) مطابق ویژگی های رشد فشرده شهر است. همچنین تحلیل یافته ها تضاد شهر کاشان معاصر با کاشان قدیم ازلحاظ الگوی رشد، به جز پاره ای موارد در رابطه با بافت قدیم را نشان می دهد.
ارزیابی شاخص های عینی شهر سبز در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
135 - 150
حوزههای تخصصی:
شهر سبز یکی از رویکردهای توسعه پایدار است که سبب کاهش ردپای محیط زیستی شهرها می شود. هدف این پژوهش ارزیابی وضعیت کلان شهر مشهد ازنظر ویژگی های عینی شهر سبز است. در این پژوهش از 14 شاخص سرانه برق مصرفی، سرانه فضای سبز، تراکم جمعیت، برخورداری از آب، برخورداری از فاضلاب، شبکه حمل ونقل عمومی برتر، حمل ونقل انبوه شهری، کاهش ترافیک، سرانه سالانه ضایعات تولیدی، مونواکسید کربن، میزان غلظت دی اکسید نیتروژن، میزان غلظت دی اکسید گوگرد، میزان غلظت ذرات معلق و کیفیت هوا استفاده شده است. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی – تحلیلی است. به منظور تعیین اهمیت شاخص های تحقیق از روش آنتروپی شانون و جهت تعیین وضعیت مناطق شهر مشهد ازنظر شاخص های شهر سبز از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اکثر مناطق شهر مشهد در شرایط متوسط و پایین تر از متوسط ازنظر ویژگی های شهر سبز قرار دارد و تنها منطقه نه در وضعیت بسیار خوبی ازنظر ویژگی های شهر سبز قرار دارد. به طورکلی میانگین ویکور در شهر مشهد (636/0) گویای ضرورت برنامه ریزی جامع در حوزه برنامه ریزی اکولوژیک با رویکرد شهر سبز و ارائه چارچوب برنامه ریزی سازمانی در جهت تحقق آن در کلان شهر مشهد است که مدیریت شهری، سازمان آب، اداره برق و سایر دستگاه های مربوطه از طریق هم افزایی و مدیریت جامع و یکپارچه می توانند در جهت تحقق آن برآیند.
مولفه های موثر در برساخت هویت سرزمینی در عصر هخامنشیان مبتنی بر اندیشه پادشاهی فره ایزدی در چارچوب دیدگاه پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
نگاه غیرتعمیم گرا به هویت سرزمینی و وابسته دانستن آن به اندیشه های سیاسی در سالیان اخیر در مطالعات جغرافیای سیاسی انتقادی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا مبدا اولیه وابسته دانستن مفهوم هویت سرزمینی به دولت؛ به اندیشه های هگل باز می گردد. از نظر وی هویت سرزمینی صورت عقلانی اندیشه برساخت شده توسط دولت در روی زمین می باشد که در هر جابه جایی از تاریخ شکلی از این پدیدار ظاهر می گردد. در این راستا اندیشه سیاسی رهبر فره ایزدی یکی از عناصر مهم در ساخت هویت سرزمینی در عصر هخامنشی بود که در طی آن رهبران سیاسی برگزیده خدا بر روی زمین دانسته شده و در سایه وجودی او امکان شکل یابی انسجام اجتماعی و تداعی یک قلمرو سیاسی میسر گردید. در این پژوهش کوشش گردیده با روش تحلیل محتوای متون تاریخی مولفه های موثر در برساخت هویت اجتماعی در عصر هخامنشیان در چارچوب دیدگاه پدیدارشناسی روح هگل تبیین گردد. یافته های تحقیق بیان گر آن است که برساخت آگاهی نسبت به جایگاه پادشاه در عصر هخامنشی حاصل یک سنتز تاریخی بود که تفسیر سنتی از پادشاهان مقتدر جای خود را به پادشاه منتسب به اهورمزدا می دهد. این مشروعیت قدسی قادر گردید جمعیت نامتجانس تابع حکومت هخامنشیان را در قالب یک هویت مشترک یکپارچه نماید. ضمن اینکه غیریت سازی ژئوپلیتیکی هخامنشیان با حکومت های پیرامونی به ویژه دولت- شهرهای یونانی جلوه ای از تعارض اندیشه پادشاه فره ایزدی با اندیشه های معارض بود که در برساخت انسجام سرزمینی مردم ایران موثر بود.
ارائه مدل چابک سازی سازمان های شهری با رویکرد توسعه مشارکت مردمی؛ مطالعه موردی: سازمان اوقاف وامور خیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
87 - 103
حوزههای تخصصی:
امروزه در مدل های توسعه شهری پایدار مشارکت مردمی اصلی بی بدیل در چابک سازی نهادهای اداری به شمار می آید و اهمیت فزاینده موضوع چابک سازی سازمانی در سه دهه گذشته سبب کاربرد بیشتر آن در این حوزه شده است. روش تحقیق: هدف این تحقیق، توسعه و ارائه یک مدل کاربردی است و برای این منظور، از روش ترکیبی کیفی-کمی اکتشافی استفاده شده است. برای طراحی مدل چابک سازی سازمانی در راستای توسعه مشارکت مردمی از تحلیل مضمون به روش کیفی کدگذاری (کلارک و براون) استفاده گردید و داده های متنی مربوط به موضوع مورد مطالعه بررسی گردید و مضامین چابکی شناسایی شدند و مدلی چابک سازی سازمانی مبتنی بر توسعه مشارکت مردمی تدوین و پیشنهاد گردید.سپس در بخش کمی، جامعه مورد بررسی شامل مدیران، رؤسای ادارات سازمان اوقاف بود که حجم نمونه از طریق فرمول کلاین 200 نفر و نمونه گیری بصورت تصادفی ساده انجام شد.بحث و یافته ها: یافته ها نشان داد چابک سازی سازمانی در راستای توسعه مشارکت مردمی یک سازه چند بعدی شامل بعد شایستگی های فردی، بعد سفارشی سازی و ارتقا کیفیت، بعد مجازی سازی، بعد نهادینه سازی آموزش و یادگیری، بعد یکپارچگی درون سازمانی، بعد تعاملات بیرون سازمانی می باشد. ارتقای این ابعاد، توانایی سازمان ها در انطباق با تغییرات محیطی، پاسخگویی و بهره مندی از مشارکت فعال مردم را افزایش وشهر را به سوی توسعه پایدار رهنمون می سازد .نتیجه گیری: مدل پژوهش در قالب یک سازه چندبعدی، چارچوب مفیدی برای درک ماهیت چابک سازی سازمانی در راستای توسعه مشارکت مردمی در اوقاف و امور خیریه برای مسئولان، مدیران و متخصصان شهری این حوزه فراهم میکند.
گردشگری کارزار انتخاباتی و مشارکت سیاسی (فنلاند و افغانستان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
835 - 849
حوزههای تخصصی:
کارزار انتخاباتی چیست و چگونه ماهیت گردشگری پیدا می کند و آیا او خود گردشگری ست پرسش داستان مقاله کنونی است. کارزار انتخاباتی عرصه درخشان انسان های سیاسی بافضیلت است که محترمانه از طریق پویایی سیاسی، قدرت را بدست می گیرند و رفتار انتخاباتی پایگاه خود را مفتخرند. رفتار انتخاباتی از هر نوعیش؛ در صورت رهایی نویسنده از زندان درون، بچسب، مدنی و جغرافیایی ست. بازاریابی سیاسی اصالت به تفاوتهای جغرافیایی، دموکراسی است، اینجاست که کارزار انتخاباتی ماهیت گردشگری پیدا می کند. یافته ها می گویند تنها راه حل صلح جهانی، گردشگری و موسیقی ست در این صورت است که گردشگری روز به روز پی به اهمیتش برده می شود و حتی باعث شکل گیری استعاره جغرافیای بدن کارزار انتخاباتی اینطور که بدن، فرمی سرخوش و بچسب خلق شده و هموار در اندیشه جاودانگی و بقاست، شده است. بی پرده گفته شود که این مقاله می گوید؛ کارزار انتخاباتی در دموکراسی ها گردشگری ست این بدین صورت که در نادموکراسی ها مشارکت و سیاسی کاری ست. بر پایه گزارشی، در بین 137 کشور، طبق شش متغیر سرانه تولید ناخالص داخلی، حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم، آزادی در انتخاب زندگی، سخاوتمندی، ادراک فساد و «ویران شهری» (Dystopia) که معیاری برای کشورهایی که از بیشترین تا کمترین میزان شادی را دارند، فنلاند شادترین کشور جهان و افغانستان ناشادترین کشور جهان هستند. بنابراین می توان گفت کارزار انتخاباتی فنلانی گردشگری ست تا افغنستان که نادولت مشارکت برانگیز و سیاسی کاری های غیرمقبول، آنچه که به نام انتخابات است را برگزار می کند.
تحلیل کارکردهای نظام نوآوری کشاورزی در توسعه دانش بنیان بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
27 - 52
حوزههای تخصصی:
نظام نوآوری از ارکان اصلی دستیابی به تولید مبتنی بر دانش و اقتصاد دانش بنیان است. در بین نظام های نوآوری بخشی، نظام نوآوری کشاورزی به دلیل ماهیت و جایگاه ویژه بخش کشاورزی در تأمین امنیت غذایی، ایجاد ارزش افزوده و اشتغال زایی، از اهمیت ویژ ه ای برخوردار است. توسعه دانش بنیان کشاورزی با به کارگیری یافته های علمی، فناوری های دقیق و نوآوری های توسعه یافته در نظام نوآوری کشاورزی محقق می شود. درک صحیح از کارکردهای نظام نوآوری کشاورزی در دستیابی به توسعه دانش بنیان، می تواند به سیاست گذاران این بخش در تدوین سیاست های نوآوری کمک نماید. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش نظریه بنیانی به تحلیل کارکردهای نظام نوآوری در توسعه دانش بنیان کشاورزی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش اساتید، صاحب نظران، مدیران ارشد وزارت جهاد کشاورزی و کشاورزان پیشرو بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند شروع و تا رسیدن به اشباع نظری به روش گلوله برفی ادامه یافت. داده ها با بررسی اسناد و مدارک، یادداشت های عرصه و مصاحبه های غیرساختارمند گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. داده ها در قالب 69 مفهوم و 19 مقوله کدگذاری شد. در مرحله کدگذاری محوری مدل پاردایمی، کارکردهای خلق و توسعه دانش و انتشار دانش به عنوان پدیده اصلی و کارکرد هدایت و جهت دهی نظام، به عنوان شرایط زمینه ای،کارکرد تأمین و تسهیل منابع به عنوان شرایط علّی و کارکرد مشروعیت بخشی به عنوان شرایط مداخله گر شناسایی شد. همچنین کارکرد فعالیت های کارآفرینانه و شکل دهی به بازار به عنوان راهبرد و تدوین استانداردهای بخشی، بهبود زنجیره ارزش محصولات، افزایش رقابت پذیری اقتصادی محصولات تولیدی، تنوع بخشی به اقتصاد بهره برداران به عنوان پیامدها شناسایی شد. با توجه به یافته های پژوهش، ایجاد مراکز ترویج نوآوری و کارآفرینی کشاورزی با رویکرد سیاست گذاری باز و طرف تقاضا می تواند گامی موثر و هدفمند در جهت تقویت کارکردهای نظام نوآوری کشاورزی در توسعه دانش بنیان بخش کشاورزی باشد.
ارزیابی تاب آوری کسب و کارهای گردشگری در برابر خشکسالی دریاچه ارومیه (مطالعه موردی: روستاهای ساحلی شهرستان شبستر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
149 - 172
حوزههای تخصصی:
تنوع بخشی به اقتصاد روستایی از اولویت های برنامه ریزی های جدید توسعه روستایی در ایران است. با توجه به اهمیت آن، تلاش هایی برای توسعه گردشگری و کسب و کارهای مرتبط به آن در مناطق روستایی کشور در حال انجام است. هدف کلی این پژوهش، ارزیابی تاب آوری کسب و کارهای گردشگری مناطق روستایی شهرستان شبستر در برابر خشکسالی دریاچه ارومیه است. جامعه آماری تحقیق، کلیه صاحبان کسب و کارهای مختلف مرتبط با بخش گردشگری در روستاهای ساحلی شهرستان بوده و با توجه به گستردگی جامعه آماری و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 350 نفر به عنوان حجم نمونه به روش تصادفی ساده مورد انتخاب قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که کسب و کارهای گردشگری در روستاهای مورد مطالعه ازنظر شاخص های تاب آوری در سطح مناسبی قرار ندارند. همچنین نتایج مطالعات نشان داد میزان تاب آوری کسب و کارهای مرتبط با بخش گردشگری روستاهای ساحلی شهرستان پایین تر از حد متوسط است. نتایج حاصل از یافته های میدانی نشان داد که ابعاد تاب آوری از دیدگاه روستاییان دارای میانگین های متفاوتی است، بیشترین میانگین مربوط به بعد سرمایه انسانی (2/16) و کمترین آن مربوط به بعد اقتصادی (1/22) است. همچنین سطح بندی هفت روستای مورد مطالعه بر اساس تکنیک تصمیم گیری میرکا نشان داد هریک از روستاها در سطوح متفاوتی از تاب آوری قرار داشتند که عوامل مختلفی بر تاب آوری آن ها تأثیر داشته است؛ به گونه ای که روستاهای علی بیگلو، قره تپه و کافی الملک در سطح تاب آوری متوسط و بقیه روستا هم در سطح تاب آوری کم و خیلی کم قرار داشتند.
بررسی جابه جایی سکونتگاه های روستایی واقع در معرض خطر بلایای طبیعی، مورد مطالعه استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
225 - 252
حوزههای تخصصی:
جابه جایی فضایی جمعیت صرفاً یک پدیده کالبدی نیست؛ بلکه مسائل جدایی اجتماعی، اقتصادی، گسست پیوند های طبیعی و عاطفی جمعیت از محیط قبلی، مشکلاتی را در سازگاری با محیط جدید و کیفیت زندگی ایجاد می کند. در همین راستا پژوهش حاضر درصدد بررسی تأثیر اسکان مجدد بر کیفیت زندگی از طریق شاخص های ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی در روستاهای جابه جا شده استان خوزستان است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و جامعه آماری شامل سرپرستان خانوار چهارده روستای جابه جا شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته به دست آمد. نمونه گیری از جامعه آماری از طریق نمونه گیری تصادفی و از نوع طبقه ای بود که با استفاده از شیوه انتساب متناسب از میان 1816 سرپرست خانوار به تعداد 112 نفر در سال 1401 تعیین شد. در نهایت داده ها در قالب نرم افزار SPSSو با استفاده از رگرسیون و تحلیل عاملی مورد پردازش قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان رضایت خانوارهای جابه جا شده در حوزه های محیط زیست انسانی و کمترین رضایت در ارتباط با ساختار کالبدی بود. بر اساس تحلیل عاملی، جابه جایی روستاهای واقع در معرض خطر سوانح طبیعی در بهبود کیفیت زندگی روستاییان استان خوزستان مؤثر بوده است.
تحلیلی بر تحولات نظام سلسله مراتب جمعیتی با تأکید بر جایگاه شهرهای میانی، مورد مطالعه: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
61 - 78
حوزههای تخصصی:
اصطلاح توسعه به صورت فراگیر پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. این پدیده، مقوله ای ارزشی، چندبعدی و پیچیده است که امروزه به عنوان یک فرایند مهم ترین بحث کشورها به ویژه کشورهای درحال توسعه است. توسعه فرایند جامع از فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که هدفش بهبود مداوم زندگی تمامی جمعیت بوده و توزیع عادلانه منابع از ارکان اصلی آن است. هدف اصلی این مقاله، تحلیلی بر تحولات نظام سلسله مراتب جمعیتی می باشد. تحقیق از نوع کاربردی است و داده های مورد نیاز، از نتایج آخرین سرشماری رسمی نفوس و مسکن کشور در سال 1395 گردآوری شده اند. نیمه غربی یا فضای نیمه توسعه یافته استان شامل محوری شمالی - جنوبی از جلفا، مرند، تبریز، آذرشهر تا ملکان می باشد که در هم جواری با شبکه های ارتباطی ملی و بین منطقه ای و شبکه های زیربنایی مناسب قرار گرفته . استقرار صنایع بزرگ، کارگاه های صنعتی کوچک و متوسط، محدوده های زراعی آبی و باغی، روستاهای بزرگ، شهرهای پرجمعیت، دامداری های صنعتی و فعالیت های بازرگانی از ویژگی های این پهنه است. نیمه شرقی استان که به دلیل ویژگی های طبیعی و کوهستانی بودن منطقه و عدم امکان ارتباط محوری با سایر استان های هم جوار همواره در محرومیت بوده است اگر چه در برخی موارد قابلیت توسعه در آنها بیشتر از سایر مناطق استان بوده است. استقرار بخش عمده ای از روستاهای کم جمعیت و پراکنده با اقتصاد غالب رمه گردانی و دامداری سنتی، کشاورزی دیم و استقرار شهرهای کم جمعیت از ویژگی های عمده نیمه شرقی استان است.
بررسی تطبیقی عوامل تبیین کننده ی تاب آوری در بافت های جدید و قدیم شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود مستمر بحران ها و مخاطرات و افزایش آسیب های ناشی از آنها بر شهرها، در عصر حاضر مفهوم تاب آوری شهری به یک اجماع جهانی برای دستیابی به توسعه ی پایدار شهری تبدیل شده است. در این راستا، به منظور برنامه ریزی و تحقق شهر تاب آور، اولین قدم شناسایی وضعیت ابعاد و مؤلفه های این رویکرد در فضاها و بافت های مختلف شهری محسوب می گردد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل تبیین کننده ی تاب آوری و بررسی میزان مطلوبیت ابعاد مختلف آن در بافت جدید و قدیم کلان شهر تبریز می باشد. بنابراین، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از منظر ماهیت اکتشافی-تطبیقی بوده که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل شهروندان بافت جدید و قدیم شهر تبریز بوده که بر مبنای فرمول کوکران 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مهمترین عوامل تبیین کننده ی تاب آوری در بافت قدیم شهر تبریز عوامل فردی، اجتماعی و مدیریتی-نهادی به ترتیب با ارزش 63/0، 61/0 و 54/0 و در بافت جدید شهر عوامل کالبدی-زیست محیطی، اقتصادی و مدیریتی-نهادی به ترتیب با ارزش 77/0، 72/0 و 69/0 می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که بافت جدید شهری از منظر استحکام سازه ای و کالبد در وضعیت مطلوب تری قرار داشته، درحالی که بافت قدیمی دارای سرمایه های انسانی و اجتماعی مناسب تری می باشد. این موضوع ناشی از نظام مدیریتی حاکم یعنی تکنوکرات گرا بوده که اثرات مختلفی بر روی بافت های قدیم و جدید شهر داشته است.
برهان «انسان معلّق در فضا» در اَضحویّة ابن سینا: تحلیل، مقایسه، نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
49 - 70
حوزههای تخصصی:
در رساله اَضحویّه ابن سینا، استدلالی برای نشان دادنِ اینکه حقیقتِ آدمی چیست آمده که می توان گفت: هسته اصلیِ برهان انسان معلّق در فضا در آن وجود دارد. این مقاله به گزارشِ این استدلال، تحلیل و نقدِ آن، بررسیِ ربط ونسبتِ این استدلال با برهان مشهورِ انسان معلّق در فضا، مقایسه استدلالِ یادشده با این برهان در کتاب های دیگر او، و اشاره به سیرِ این برهان در همه آثار ابن سینا، و نیز نقدِ یکی از تحلیل های ارائه شده در این باب اختصاص دارد. بدین سان، روشن می شود که استدلال یادشده مقدّمه های اصلیِ برهان انسان معلّق در فضا را واجد است، امّا نیازمند تکمیل و اصلاح است. ازاین رو، در آثارِ بعدی، عناصری بر آن افزوده و عناصری از آن کاسته شده و جایگاهی فراتر یافته است. سیرِ برهان انسان معلّق در آثارِ ابن سینا از اَضحویّه تا مباحثات تأییدکننده این ادّعای اوست که تفاوتِ حالِ خود با دوران جوانیِ خویش را تنها در پختگیِ بیشترِ معلوماتِ دوره جوانی دانسته است.