مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شهر فشرده
حوزه های تخصصی:
الگوی رشد و توسعه کالبدی یا شکل شهر به عنوان الگوی فضایی فعالیت های انسان در برهه خاصی از زمان تعریف می شود و به دو دسته اصلی گسترش افقی یا پراکندگی شهری(sprawl) و الگوی شهر فشرده (Compact city) تقسیم می گردد. شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای توسعه پایدار شهری امری اساسی است. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق کلانشهر تهران و روش مورد استفاده روش توصیفی – تحلیلی است. این تحقیق که با هدف شناخت و اندازه گیری الگوی رشد کالبدی ـ فضایی تهران در دوره های مختلف تهیه شده است، از روشهای پیشنهادی تسای، یعنی چهار روش درجه تجمع، درجه توزیع متعادل، تراکم و اندازه متروپل برای رسیدن به این منظور استفاده نموده است.نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که شهر تهران از نظر رشد و گسترش فضایی در گذشته از رشد آرام و فشردگی نسبی برخوردار بوده است، اما با شروع شهرنشینی سریع و مهاجرتهای بی رویه روستاشهری، رشد مساحت آن بسیار سریع می شود، چنانکه می توان الگوی رشد پراکنده یا گسترش افقی بی رویه (urban sprawl) را برای این شهر متصور شد. البته، در سالهای اخیر گرایش به تمرکز و فشردگی در آن مشاهده می گردد. در مجموع، با توجه به پیامدهای نامطلوب این الگو، در راستای دستیابی به توسعه پایدار شهری و پایدارتر کردن رشد شهر باید از سیاستهایی برای کنترل و تغییر این نوع رشد استفاده گردد.
بافت میانی شهرها ظرفیتی برای حرکت به سمت الگوی شهر فشرده(مورد: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های پایانی قرن بیستم، به دلیل نگرانی های زیست محیطی ناشی از شهرسازی مدرنیسم، برنامه ریزان شهری به دنبال پارادایم های جدید توسعه ی پایدار در جستجوی فرم ایده آلی برای شهر پایدار می گردند، زیرا توسعه ی پراکنده و گسترش افقی شهرها سبب بروز اختلالات مختلف اجتماعی ـ اقتصادی و کالبدی در پیکره ی شهرها شده است. بنابراین طی دهه های اخیر فرم های مختلف شهری در کانون توجه برنامه ریزانی قرار می گیرد که همگی در حرکت به سمت توسعه ی پایدار اتفاق نظر دارند. از جمله فرم های مختلف شهری، فرم تراکم شهری یا شهر فشرده می باشد که سبب ایجاد فضای تعامل اجتماعی مناسب و مصرف انرژی کم تر برای شهروندان می شود. این تحقیق از نوع توسعه ای – کاربردی بوده که با هدف مقایسه ی بافت های موجود شهری، به ویژه بافت میانی و شناسایی برخی ویژگی های کالبدی (ترکیب کاربری ها، عرض معابر و تراکم جمعیتی) در شهر بجنورد و بر اساس روشی توصیفی - تحلیلی و با استفاده از تکنیک SWOT انجام شده است. در این راستا، نخست به تدوین چارچوب های نظری و مفاهیم شهر پراکنده و شهر فشرده پراخته شده، سپس مطالعه ی موردی شهر بجنورد صورت پذیرفته است. مطالعات وضع موجود و تحلیل آن نشان می دهد که شهر بجنورد تحت تأثیر عوامل مختلف تاریخی، اجتماعی و اقتصادی به ساختاری با سه بافت قدیمی، میانی و بیرونی رسیده است که هر کدام دارای امکانات و محدودیت های خاص خود، جهت دست یابی به یک شهر پایدار می باشد. همچنین نتایج بررسی ها و یافته های این تحقیق در چارچوب تئوری های رشد هوشمند و مدل شهر فشرده نشان می دهد، که بافت میانی شهر بجنورد در مقایسه با بافت مسأله دار قدیمی و بافت بیرونی برخوردار از سکونت گاه های غیررسمی، از پتانسیل بالاتری برای ترکیب کاربری ها و متراکم سازی شهری برخوردار است که با برنامه ریزی مناسب می تواند نقطه ی آغازی برای حرکت به سمت پایداری در توسعه ی شهری باشد.
بررسی بسترها و موانع رشد شهر هوشمند در شهرهای میانی مطالعة موردی: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی بسترها و موانع رشد شهر هوشمند در شهر خرم آباد به عنوان یک شهر میانی تدوین گردیده است، روش به کار گیری توصیفی- پیمایشی و مبتنی بر منابع اسنادی و کتابخانه ای می باشد. نتایج حاصل از بررسی ها براساس دیدگاه پاسخگویان نشان می دهد؛ مهم ترین پتانسیل های اعمال رشد شهر هوشمند در خرم آباد را می توان در شرایط بستری، ایجابی و مشوق ها دانست. شرایط کالبدی و محیطی شهر خرم آباد به عنوان پتانسیل بالقوه جهت رشد شهر هوشمند مطرح می گردند. در مقابل مهم ترین موانع اعمال سیاست رشد هوشمند در این شهر؛ شامل عواملی از قبیل : نگرشهای مدیریتی، نحوه توزیع کاربریها (توزیع نامناسب آنها)، وضعیت فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی حاکم بر شهر می باشد. باید عنوان نمود، دسترسی به فناوری های هوشمند می تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت زندگی شهروندان خرم آبادی داشته باشد. تحقق این امر، مستلزم پرداختن به موضوعات مهمی از قبیل تغییر در نظام برنامه ریزی ، اعمال مدیریت صحیح شهری ، توجه به زیر ساخت ها و فرهنگ سازی می باشد.
سنجش پراکنش و فشردگی شهر اردبیل در سطح محلات با استفاده از تکنیک های خودهمبستگی فضایی
حوزه های تخصصی:
امروزه گسترش بیش از حد شهرها باعث بوجود آمدن مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی – روانی بسیاری از جمله: آلودگی هوا، از بین رفتن اراضی کشاورزی و افزایش هزینه حمل و نقل شده است. شهر اردبیل نیز به دلیل مسائل اقتصادی و سیاسی رشد گسترده ای را بخصوص در دهه های اخیر تجربه کرده است. اهداف این تحقیق ابتدا بررسی علل رشد و گسترش شهر اردبیل به تفکیک محلات در دهه های اخیر و سپس تعیین مناسب ترین روش برای اکتشاف فضایی و عقلانیت توزیع فضایی است. داده های مورد نیاز برای این پژوهش از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن طی سال های 1385- 1335، طرح جامع و همچنین برداشت های میدانی جمع آوری شده است. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق رویکرد حاکم بر فضای پژوهش تحلیلی- توصیفی است، اگر چه در این تحقیق از سایر روش ها همچون همبستگی نیز استفاده شده است. به منظور شناخت شکل این شهر و بررسی میزان کمیت آن(پراکنش از فشردگی) از روش، درجه تجمع(با استفاده از ضرایب موران جهانی و محلی) استفاده گردیده است. نتایج حاصل از موران جهانی و محلی بیانگر این مساله است که هرچند در سال 1385 نسبت به 1375 محلات مرکزی از نظر جمعیت و تعداد شاغلین فشرده و متمرکزند، اما پراکنش افقی شهر افزایش یافته و در واقع شهر به سمت گستردگی بیشتر پیش می رود. در این راستا لازم است شهرداری از گسترش بیشتر شهر و ساخت و سازها بر روی زمین های کشاورزی ممانعت به عمل آورده و جهت توسعه ی مناسب شهر را بر اساس طرح جامع و رشد درون شهری هدایت کند و شهر را به سوی فشردگی همراه با پایداری و کیفیت زندگی در محلات شهری رهنمون شود.
تحلیل تحولات فرم فضایی شهر یزد طی سالهای 1375 تا 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موضوعات حیاتی قرن بیست و یکم در ارتباط با پایداری شهر، الگوی رشد شهر است. الگوی رشد شهر به عنوان الگوی فضایی فعالیت های انسان در برهه خاصی از زمان تعریف می شود و به دو دسته اصلی گسترش افقی یا پراکنده و الگوی شهر فشرده تقسیم می گردد. شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای پایداری شهری امری اساسی است. در این ارتباط شهر یزد در دهه های اخیر رشد زیادی را تجربه نموده که بررسی الگوی گسترش آن، جهت نیل به توسعه پایدار و تدوین سیاست های مناسب ضروری است. بر این اساس، با طرح مسئله چگونگی تحولات فرم فیزیکی شهر یزد و در ادامه با تدوین چارچوب نظری تبیین کننده آن، دو فرضیه ارائه گردید: 1) به نظر می رسد توزیع فضایی جمعیت و فعالیت در شهر یزد طی سالهای 1375 تا 1390 نامتعادل تر شده است؛ 2) به نظر می رسد از نظر میزان تجمع و پراکندگی جمعیت و فعالیت؛ شهر یزد طی سالهای 1375 تا 1390 به سمت پراکندگی پیش رفته است و گرایش چندانی به سمت تمرکز ندارد. در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی جهت آزمون فرضیه اول از ضرایب آنتروپی و جینی و برای آزمون فرضیه دوم نیز از ضرایب موران و گری و G عمومی استفاده شد. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های مربوطه گردآوری شد. نتایج ضمن رد فرضیه اول نشان داد که توزیع فضایی جمعیت و اشتغال متعادل تر شده است اما تراکم پایین این دو پارامتر در سطح شهر، بیانگر پراکنده تر شدن الگوی رشد شهر می باشد. نتایج تحلیل مرتبط با فرضیه دوم نیز ضمن تایید آن نشان داد که شهر یزد دارای الگوی تصادفی متمایل به سمت پراکندگی است و گرایشی به سمت تمرکز ندارد. نتیجه اینکه الگوی گسترش فیزیکی این شهر به سمت پراکندگی پیش رفته است و نیازمند بکارگیری راهبردهای رشد هوشمند می باشد.
میزان فشردگی و گستردگی توسعه مدیریت شهری از منظر توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، حومه گستری و گسترش افقی شهرها سرعت بالایی گرفته و بحران برنامه ریزی شهری در اکثر نقاط جهان، ابعاد گسترده ای یافته است؛ از این رو، پارادایم توسعه شهری فشرده برای نیل به پایداری و عدالت اجتماعی و فضایی مطرح گردید. در همین راستا، این مقاله درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مقوله تراکم شهری، چگونگی توسعه شهری فشرده و گسترده شهر یزد را تبیین نماید. جامعه آماری تحقیق، شهر یزد و سازمان مسکن و شهرسازی این استان و همچنین حجم نمونه، کل مساحت شهر یزد می باشد. برای جمع آوری اطلاعات جامع و مفید مرتبط با موضوع تحقیق، از پرسشنامه، بازدید و پایش میدانی استفاده گردید. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، بررسی نقش متغیرها و به دست آوردن نتایج، از نرم افزارهای SPSS و LISREL، مدل تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس استفاده شد. براساس بررسی های صورت گرفته در سال های 85-1345، مساحت شهر یزد، حدود 19 برابر و جمعیت آن، 5 برابر افزایش یافته است. طی این سال ها، تراکم ناخالص جمعیتی شهر، از 3/131 نفر به 5/34 نفر در هکتار، کاهش یافته است. کاهش شدید تراکم ناخالص جمعیتی، بیانگر گستردگی بیش از حد شهر و خالی ماندن فضاهای زیاد و غیرفعال سطوح شهری در محدوده شهری یزد و در نهایت، توسعه افقی و گسترده شهر یزد می باشد که این امر باعث ناپایداری شهری در توزیع بهینه خدمات و دسترسی به امکانات زندگی برای ساکنان شهر و افزایش هزینه های زیرساختی و اتلاف انرژی شده است.
سنجش و ارزیابی الگوی گسترش فیزیکی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی رشد شهر از موضوعات حیاتی قرن حاضر است؛ به طوری که شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای پایدار شهری، امری اساسی است. در این زمینه، شهر یزد در دهه های اخیر رشد زیادی را تجربه کرده که بررسی و ارزیابی الگوی گسترش آن، برای نیل به توسعه پایدار و تدوین سیاست های مناسب، ضروری است. بر این اساس، با رویکردی به نظریه توسعه پایدار و رشد هوشمند شهری، چگونگی الگوی گسترش کالبدی شهر یزد در قالب سه فرضیة پژوهشی مطرح شد و در چارچوب روش توصیفی تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این چارچوب، برای آزمون فرضیه اول از روش هلدرن، برای آزمون فرضیه دوم از ضرایب آنتروپی و جینی و برای آزمون فرضیه سوم از ضرایب موران، گری و G عمومی استفاده شد. داده های مورد نیاز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شده است. نتایج در تأیید فرضیة اول نشان داد که با وجود رشد با قواره و فشرده طی سال های 1335 تا 1345، شهر یزد در سال های 1345 تا 1375 و 1365 تا 1375، به ترتیب رشد فضایی پراکنده ای را به میزان 35 درصد و 63 درصد داشته است. تحلیل الگوی توزیع جمعیت و اشتغال نیز به ترتیب با مقادیر آنتروپی 975/0 و 959/0 و جینی 168/0 و 165/0 با رد فرضیة دوم نشان داد که نابرابری در توزیع جمعیت و اشتغال ناچیز است و تعادل نسبی وجود دارد. تحلیل تجمع و پراکندگی جمعیت و اشتغال نیز، به ترتیب با مقادیر 211/0- و 21/0 برای ضریب موران و 175/0- و 135/0- برای ضریب گری تعدیلی، ضمن تأیید فرضیة سوم نشان داد که شهر یزد الگوی تصادفی متمایل به پراکنده داشته و دارای تمرکز پایین جمعیت و اشتغال (نقطه سرد) است.
ارزیابی میزان موفقیت طرح های توسعه شهری در دستیابی به معیارهای توسعه پایدار(مورد: طرح های حوزه ی میانی غربی مشهد و تحقق شهر فشرده)
حوزه های تخصصی:
با وجود تاکید مدیران بر معیارهای توسعه پایدار برای دستیابی به شهر متناسب و قابل زندگی، به دلایل گوناگون تهیه کنندگان طرح های شهری در عمل این معیارها را مورد توجه قرار نمی دهند. هدف از تدوین این مقاله، ارزیابی طرح های توسعه شهری مشهد در قبال نحوه ی برخورد با معیارهای توسعه پایدار به خصوص رویکرد فشردگی در حوزه ی میانی غربی این شهر و همچنین بررسی مطلوبیت یا عدم مطلوبیت فشردگی برای شهر مشهد می باشد. به همین منظور، در این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، ابتدا شاخص های کمی شهر فشرده معین شده و بر آن اساس، طرح های توسعه عمران شهر مشهد به خصوص حوزه ی میانی غربی این شهر، با رویکرد شهر فشرده مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بیانگر آن است که طرح تفصیلی حوزه ی میانی غربی مشهد، بیشترین میزان انطباق با شاخص های شهر فشرده را به دست آورده و طرح توسعه عمران، کمترین امتیاز را به لحاظ فشردگی کسب نموده است. با توجه به این که طرح اخیر هم اکنون در حال اجرا می باشد، به نظر می رسد ارزیابی مجدد اهداف و روندهای مورد نظر می تواند ضمن جلوگیری از هدر رفت اعتبارات، نتایج مناسب تری را نصیب شهر و شهروندان نماید.
تحلیل الگوی شکل پایدار شهر کرمانشاه با استفاده از روش های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع و گسترش افقی شهرها در دهه های اخیر، همه کشورهای جهان را با چالش های جدی روبهرو ساخته است. مسائل مربوط به این پدیده، نه تنها بر سیاست های شهرسازی تأثیر وسیعی گذاشته، بلکه تبعات آن در تشدید ناپایداری مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی و زیست محیطی جوامع نقش اساسی داشته است. این پژوهش، به ارزیابی الگوی شکل کالبدی شهر کرمانشاه می پردازد و به این پرسش پاسخ میدهد که آیا الگوی رشد شهری آن در راستای پایداری است. برای پاسخ به این پرسش، ضمن بررسی ادبیات موجود در زمینه های رشد پراکنش شهری و همچنین الگوی رشد فشردة شهری، روش توصیفی- تبیینی بهکار گرفته شد. برای تحلیل داده ها و تعیین درجة تجمع جمعیت و اشتغال یا نسبت فشردگی و پراکنش براساس همبستگی فضایی، از ضرایب موران و گری و برای تشخیص توزیع نامتعادل، از ضرایب جینی و آنتروپی نسبی شانون استفاده شد. از مدل هلدرن نیز برای اندازه گیری رشد بی قوارة شهری استفاده شد. مطابق یافته ها، الگوی رشد شهری کرمانشاه تا حدودی پراکنده است و نابرابری و نبود تعادل در توزیع جمعیت در نواحی شهری آن مشهود است. نتایج نشان داد الگوی رشد شهر به الگوی تصادفی نزدیک تر و متمایل به پراکنش است. همچنین محاسبات انجامشده از طریق مدل هلدرن نشان می دهد 45 درصد از رشد فیزیکی شهر، درنتیجة رشد افقی (اسپرال) بوده است.
تحلیل ظرفیتی فرم شهر با تاکید بر الگوی شهر فشرده (مطالعه موردی: شهر گرگان)
حوزه های تخصصی:
یکی از پارادایم هایی که در دهه های پایانی قرن بیستم به منظور توسعه ظرفیتی شهر شکل گرفته، الگوی شهر فشرده است. در این الگو حالت های پایدار برای حمل و نقل، کاربری ترکیبی، همبستگی اجتماعی و توسعه فرهنگی کارایی خاصی پیدا نموده و سبب ایجاد فضاهایی با تعامل اجتماعی بالا، مصرف انرژی کم تر و درجه بالای دسترسی برای شهروندان می شود. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل ظرفیتی فرم شهر با تاکید بر الگوی شهر فشرده در شهر گرگان می باشد که از روش توصیفی– تحلیلی و پیمایش میدانی استفاده شده است. در این پژوهش، شهر گرگان به چهار منطقه شهری جهت سنجش پتانسیل هر منطقه برای اجرای الگوی شهر فشرده تقسیم شده است؛ همچنین، از هشت شاخص تراکم جمعیتی، زمین های بایر و خالی، تراکم ساختمانی و دانه بندی قطعات، نظام دسترسی ها، اختلاط کاربری-ها، دسترسی به زیرساخت های شهری، دسترسی به حمل و نقل شهری و دسترسی به مسیرهای پیاده رو استفاده شده-است. یافته های به دست آمده از تحلیل فضایی- مکانی با استفاده از نرم افزار ArcGIS و روش های تصمیم گیری چند معیاره MADM و مدل SAR، منطقه چهار با ضریب ۴۱/۶ Vat= دارای بیشترین پتانسیل و منطقه ۱ با ۷/۱۲ Vat= دارای کمترین پتانسیل جهت پیاده سازی الگوی رشد فشرده شهری است. بررسی کالبدی فضایی شهر گرگان نشان می دهد که این شهر در برخی مناطق دارای پراکندگی در فرم و ساختار خود است. منطقه چهارِ شهر گرگان با بیشترین اختلاط کاربری ها، بیشترین دسترسی محله ای، بیشترین زمین های خالی جهت رشد هوشمند شهری و بیشترین دسترسی به حمل و نقل عمومی، زیرساخت های شهری و مسیرهای پیاده رو دارای بیشترین پتانسیل جهت رشد فشرده شهری است.
شهر فشرده و توسعه پ ایدار شهری شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، یافتن شواهدی تجربی در خصوص ادعاهای طرفداران شهر فشرده می باشد. محله 5 از ناحیه 5 شهر سبزوار به عنوان عرصه تحقیق و برای بررسی های میدانی انتخاب گردید. روش تحقیق، توصیفی زمینه یابی (پیمایشی) است. گردآوری داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی (پرسشنامه محقق ساخته) صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که در محدوده مورد مطالعه تنها در دو بخشِ احساس تعلق مکانی و دسترسی به خدمات ادعاهای طرفداران اندیشه شهر فشرده مورد تأیید قرار گرفت، اما در مورد بخش هایی چون همبستگی ئ تعاملات اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی، کاهش وابستگی خانوارها به خودروهای شخصی و کاهش هزینه های مصرفی خانوار در حوزه انرژی میان ادعاهای طرفداران شهر فشرده و یافته های حاصله در محدوده مورد مطالعه همخوانی و تطابق وجود ندارد. یافته های تکمیلی گویای آن است که عامل فشردگی یا پراکندگی به تنهایی نمی تواند پایداری شهری را تبیین کند و در کنار آنها متغیرهای زمینه ای و اجتماعی و اقتصادی دیگری نیز وجود دارند که بایستی مد نظر قرار گیرند.
تحلیل کالبدی– فضایی نواحی شهری بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری (مطالعه موردی: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
19 - 30
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرهای بسیاری در سطح جهان وجود دارند که در اثر رشد پراکنده، منابع طبیعی و فضاهای باز و سبز خود را مورد بهره برداری نادرست قرار داده اند. یکی از راه های مقابله با چنین رشد نابسامانی در دنیا، بهره گیری از الگوی « رشد هوشمند» در تهیه طرح های توسعه شهر است. در این راستا، در تحقیق پیش رو به تحلیل کالبدی- فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری در نواحی شهر بابل و عوامل موثر بر آن از طریق 8 شاخص کلیدی رشد هوشمند پرداخته شده است. هدف از انجام این تحقیق، تحلیل کالبدی - فضایی و اولویت بندی نواحی هفتگانه شهر بابل براساس شاخص های رشد هوشمند در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی است و از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. براساس مدل سلسله مراتبی پیشنهادی، در جمع آوری داده های موردنیاز برای تعیین وزن معیارها از پرسشنامه مقایسات زوجی ANP و برای رتبه بندی نواحی براساس شاخص های رشد هوشمند شهری از پرسشنامه ARAS استفاده شده است. جامعه نمونه آماری، 20 نفر از مدیران و کارکنان ارشد شهرداری بابل است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ناحیه 4 واقع در بافت مرکزی و هسته اولیه شهر با امتیاز 198/0 بهترین حالت و ناحیه 1 با 090/0 امتیاز، بدترین وضعیت را داشته است. براین اساس، از لحاظ سطح بندی شاخص های رشد هوشمند می توان نواحی یک، دو( با 118/0 امتیاز) و ناحیه سه (با 117/0 امتیاز) را به عنوان نواحی محروم در نظر گرفت که در اولویت اول توسعه قرار دارند و توجه ویژه مدیران شهری را برای محرومیت زدایی می طلبند.
ظرفیت سنجی فرم محلات بر اساس الگوی شهر فشرده مطالعه موردی: شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
79 - 95
حوزه های تخصصی:
از موضوعات اساسی در راستای نیل به توسعه شهری پایدار شناخت الگوی کالبدی شهر و تلاش برای دستیابی به فرم شهری مطلوب است. هدف این مطالعه سنجش ظرفیت فرم محلات بر مبنای الگوی فشرده است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد. به منظور گردآوری اطلاعات از بلوک های آماری سال 1390 مرکز آمار ایران استفاده شده است. برای استخراج و طبقه بندی اطلاعات این پژوهش از نرم افزار (GIS) بهره گرفته شده است. از روش آنتروپی برای تعیین میزان اختلاط محلات 22 گانه شهر استفاده شده است، و به منظور رتبه بندی فرم محلات از روش کوپراس (COPRAS) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که شاخص های اصلی مرتبط با فرم فشرده از وضعیت مطلوبی در محلات شهرک ساحلی، شهرک دانشگاه، شهرک آزادگان و نخست وزیری برخوردارند و این محلات از شرایط مساعدتری برای پیاده سازی الگوی فشرده برخوردارند، ولی محله هایی مثل بی بی سرروزه که مقدار Qj به دست آمده بیشترین اختلاف را با سایر محلات دارد از کمترین پتانسیل و ظرفیت لازم برخوردار است. طبق نتایج الگوی رشد در اکثر محلات، فرم پراکنده ای را نشان می دهد که در صورت توجه به مزایای فرم فشرده و در سایه برنامه ریزی صحیح و مدیریت کارآمد، می تواند پایداری بیشتری را برای محلات ایجاد نماید.
سنجش و اندازه گیری فضایی- زمانی فرم شهر یزد با بکارگیری متریک های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل و فرم شهر در زمانها و دوره های مختلف می تواند تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و طبیعی متفاوت و متغیر باشد و در طول زمان ثابت و ایستا نیست. بنابراین تشخیص فرم فضایی- زمانی شهر یکی از مسائل و چالش های کنونی برنامه ریزان شهری برای هدایت و ساماندهی بهینه شکل شهر به جهات مناسب می باشد. شهر مورد مطالعه این پژوهش شهر یزد و دوره زمانی مورد مطالعه از سال 1354 تا سال 1389 می باشد. برای دستیابی به هدف تحقیق که همان اندازه گیری فرم این شهر با استفاده از متریک های فضایی می باشد از داده های سنجش از دور، تصاویر ماهواره ای و نرم افزار Arc GIS بهره گرفته شده است. نتایج به دست امده حاکی از آن است که در چهار دوره مورد بررسی، میزان پیچیدگی یا بی نظمی شکل قطعات ولکه های شهر افزایش، اندازه مرکزیت یا نزدیکی قطعات شهری به یکدیگر کاهش، میزان فشردگی یعنی تعداد قطعات، اندازه قطعات نیز کاهش، میزان تخلخل یا وجود فضاهای خالی و استفاده نشده افزایش و در نهایت تراکم به شدت کاهش یافته است که همه اینها بیانگر این نکته است که شهر یزد از فشردگی و متراکم بودن به سمت گستردگی و پراکنش سطحی بی رویه حرکت کرده است که با توجه به اثرات نامطلوب این پدیده، شایسته است از استراتژی ها و سیاست های کنترلی شدید در بخش های پیرامونی و مرزهای رشد شهر استفاده گردد.
تحلیل رضایت شهروندان از گسترش بلندمرتبه سازی و توسعه فشرده شهری (مورد مطالعه: منطقه یک شهرداری شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
249 - 261
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز که به سبب رشد و انفجار جمعیت، فرایند توسعه شهرها و ایجاد شهرهای جدید با سرعت ناشی از تحول در صنعت و فن آوری ادامه دارد، لزوم حفاظت از اراضی منابع طبیعی و کشاورزی و نیز یادمان های تاریخی؛ گسترش بلندمرتبه سازی و رشد عمودی و فشرده شهرها را در سرلوحه استراتژی ها و سیاست های شهرسازی و توسعه شهری قرار داده است. هدف این پژوهش بررسی رضایت شهروندان از افزایش بلندمرتبه سازی در منطقه یک شهر ارومیه می باشد. الگوی حاکم بر تحقیق به لحاظ هدف، شناختی؛ از نظر ماهیت و روش، ارزیابی - مقایسه ای؛ به لحاظ زمان، مقطعی؛ و به لحاظ نوع داده، کمّی است. فضای پژوهشی دربرگیرنده منطقه یک ارومیه؛ جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در واحدهای بلندمرتبه منطقه یک ارومیه و ابزار سنجش پرسش نامه است که ابعاد و متغیرهای مرتبط، در آن مشخص گردید و براساس فرمول کوکران برای تعداد 384 نفر تعیین حجم شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه با نظرخواهی از اساتید و متخصصان؛ و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ به میزان 81/0 برآورد و مورد اعتماد قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و بطور مشخص از آزمون های تی تست تک نمونه و فریدمن استفاده شده است. براساس اطلاعات حاصل از آزمون های یادشده وضعیت چهار بعد اجتماعی (به سبب مناسب بودن وضعیت امنیت و نرخ پایین درگیری بومیان)، اقتصادی (ناشی از سودآوری در ساخت و ساز و وجود مشاغل فصلی)، محیط زیستی (به دلیل وضعیت نسبتاً مناسب بهداشت) و کالبدی (به علت کیفیت مناسب شبکه آب و گاز و تلفن) متوسط به بالا می باشد.
ارزیابی توسعه ی کالبدی شهر تبریز بر اساس تحلیل شاخص های رشد هوشمند شهری (مورد مطالعه: منطقه ی 2، 4 و 7 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به ارزیابی توسعه ی کالبدی شهر تبریز براساس شاخص های رشد هوشمند شهری براساس داده های مربوطه جمع آوری شده پرداخته است. سوال اصلی تحقیق این است که بکار گیری شاخص های رشد هوشمند شهری در توسعه ی کالبدی مناطق شهر تبریز موثر خواهد بود؟ روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف پیمایشی می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدلهای چند معیاره تاپسیس و آنتروپی شانون، تکنیک دلفی و تکنیک لیکرت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین سه منطقه ی شهرداری تبریز منطقه ی 2، 4 و 7، در شاخص تلفیقی رشد هوشمند شهری، منطقه ی 2 شهردارای بهترین حالت و منطقه ی 7 بدترین حالت را دارا می باشد. بنابراین توجه به مناطق کم برخوردار در برنامه ریزی های آتی توسعه ی کالبدی شهر تبریز حتما باید در اولویت قرار گیرد. براساس تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق تکنیک دلفی مشخص شد که، بهترین حالت توسعه ی کالبدی شهری تبریز الگوی مدل متمرکز همراه با خدمات و امکانات رفاهی محور مراکز ناحیه ای و محله ای می باشد. همچنین از طریق طیف لیکرت به تفاوت بین وضع موجود و مطلوب توسعه ی کالبدی شهر تبریز براساس شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته شد. در وضع موجود توسعه ی کالبدی شهر تبریز برابر (16/37) و توسعه ی کالبدی شهر تبریز براساس شاخص های رشد هوشمند شهری در وضع مطلوب برابر (84/62) شد. که نشان می دهد بکارگیری شاخص های رشد هوشمند شهری در توسعه ی کالبدی شهر تبریز موثر خواهد بود.
اولویت بندی نقش مؤلفه های توسعه میان افزا (درون زا) در توسعه فیزیکی شهر با رویکرد تحقق شهر هوشمند (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
123 - 133
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه شهرنشینی بی رویه تأثیر بسزایی بر تامین نیاز به زمین برای ساخت و سازها و توسعه شهری در نواحی شهری دارد. استفاده گسترده زمین های شهری با کاربری های مسکونی منجر به توسعه افقی درشهرها و افزایش میزان اراضی خالی در درون شهرها موجب رشد سریع حومه گستری شده است. در این راستا، پارادایم توسعه شهری فشرده، رشد هوشمند و استفاده از اراضی خالی در درون شهر برای نیل به پایداری و عدالت اجتماعی و فضایی مطرح می شود. در همین راستا، مقاله حاضر درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از مقوله تراکم شهری، چگونگی توسعه شهری فشرده و گسترده شهر یزد به عنوان یک شهر کویری و خشک را تبیین نماید. برابر بررسی های صورت گرفته طی سالهای 1395-1345، مساحت شهر یزد حدود 5/19 برابر و جمعیت آن 5/6 برابر افزایش یافته است. طی همین سالها، کاهش شدید تراکم ناخالص جمعیتی و فاصله قابل ملاحظه آن با تراکم خالص جمعیتی (6/154)، بیانگر گستردگی بیش از حد شهر و خالی ماندن بیشتر فضاها و غیرفعال سطوح شهری در محدوده شهری یزد است. بررسی مؤلفه های توسعه میان افزا در شهر یزد نشان می دهد چنانچه طی سال های آینده در این شهر هیچ گونه رشد و توسعه ای در محدوده های بیرونی و اطراف شهر صورت نگیرد و تمامی رشد و گسترش فیزیکی آینده شهر محدود به استفاده از زمین های خالی داخل شهر شود، در25 سال آینده شهر یزد نیاز به افزایش مساحت و وسعت نخواهد داشت و محدوده موجود شهر پاسخگوی نیازهای مسکونی و غیر مسکونی شهروندان خواهد بود.
مفهوم شهر فشرده و فرم های شهری پایدار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پنجم زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
1 - 13
حوزه های تخصصی:
ساختار فشرده شهری منعکس کننده واقعیت پیچیده زندگی روزمره در بسیاری از شهرهای موفق است که می تواند در مورد الگوی شهرهای شعاعی، طولی و نیز ارگانیک که در امتداد مسیرهای ارتباطی شکل می گیرد صادق باشد.اینها الگوهایی از شهرها هستند که در مقابل پخش شدن و گسترش بیش از اندازه،مقاومت کرده اند.لندن مثالی از شهری هماهنگ و یکپارچه در توسعه شهری است که ساکنان آن در مراکز محله ای- فارغ از اینکه در کدام بخش زندگی می کنند- می توانند از تسهیلات محلی در خیابان های اصلی استفاده کنند و در مقیاس کلانشهری در فعالیت هایی که در مرکز شهر رخ می دهد،مشارکت داشته باشند.
این الگوی توسعه شهری فشرده سطوح مناسبی از فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را در اطراف مراکز شهری و محلی نگه می دارد و این اطمینان را به وجود می آورد که تمام بخش های شهر- حتی بخش های دور افتاده تر و محله های ساکت تر-در فاصله مناسبی از تسهیلات اصلی حمل ونقل و خدمات شهری قرار دارند.دقیقاً چنین سطحی ازتوسعه است که در اکثر نواحی شهری و پراکنده امروز،کمبود آن احساس می شود.شهر فشرده ای که دانش طراحی شهری را به طرز مناسبی به کار گرفته است و بخش های آن به هم مرتبط هستند.منظور از این ارتباط،بخش بندی خوانا از فضاهای عمومی است که نه تنها بخش های مختلف محله ها و واحدهای همسایگی را به هم متصل می کند،بلکه مردم را از درون حیطه خانه ها،مدارس و محل کار و مؤسسات اجتماعی شان به هم مرتبط می سازد.به تعریف دیگر در فرم شهر فشرده،تأکید بر رشد مراکز شهری موجود و زمین های بازیافتی و در عین حال اجتناب از گسترش و پخش شده شهر در حاشیه هاست.
از ویژگی های شهرهای فشرده این است که عموم مردم در فاصله پیاده روی با تسهیلات اجتماعی قرار دارند ویک سرویس حمل ونقل عمومی مناسب اتوبوس می تواند کارا و پاسخگوی نیازها باشد.علاوه بر این،توسعه اصلی بناها، خیابان ها و فضاهای عمومی است که مردم را به مراکز شهری جذب می کند و نیز در خدمت حداکثر کارایی از نظر انرژی است.صرفاً تراکم نشان دهنده کیفیت شهری نیست.فرم های مختلف معماری اعم از بلوک های بلند در کنار ساختاری سنتی در خیابان وتعدادی بلوک شهری که یک فضای باز را محصور کرده اند،می توانند با تراکم یکسان ساخته شوند،اما کیفیت های کاملاً متنوعی راعرضه کنند.مقاله حاضر با استفاده از روش اسنادی و بهره مندی از کتابخانه دیجیتالی صورت گرفته است
ارائه الگوی تعیین تراکم مسکونی منطقه 22 شهر تهران؛ بر اساس اصول رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دغدغه های ناشی از پراکنش شهری و گسترش افقی شهرها موجب شده است تا کشورهای مختلف در سراسر جهان تمهیداتی را به منظور مهار این بحران بیندیشند. این تمهیدات مشتمل بر سیاست های بلندمرتبه سازی و انبوه سازی، وضع قوانین و مقررات استفاده بهینه از زمین، و در رأس آنها سیاست های افزایش تراکم جمعیتی و ساختمانی بوده است. اتخاذ راهکارهای جدید به شکل گیری اصطلاحات تازه ای چون متراکم سازی شهری، شهر پایدار، شهر فشرده، و رشد هوشمند منجر شده است. در این پژوهش به تبیین معیارهای مؤثر در تعیین تراکم شهری و ارائه الگویی برای تعیین تراکم مسکونی منطقه 22 شهر تهران پرداخته می شود. بدین منظور با استفاده از سنجه های تراکم حاصل از بررسی مباحث نظری و پژوهش های انجام شده، و نیز تحلیل عاملی و تطبیق نتایج حاصل از آن با اصول رشد هوشمند، در نهایت شش عامل به عنوان عوامل تبیین کننده الگوی تراکم مسکونی در منطقه 22 معرفی شده اند، که عبارت اند از: تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی، میزان فشردگی بافت مسکونی (نحوه پراکنش قطعات مسکونی)، موقعیت و میزان خدمات عمومی، وضعیت شبکه معابر، و وجود فضاهای سبز و باز. بررسی نواحی چهارگانه این منطقه، بر اساس الگوی تعریف شده، نشان می دهد که از نظر الگوی تراکم، ناحیه 4 بیشترین انطباق را با اصول رشد هوشمند دارد، و ناحیه 3 کمترین انطباق را.
تبیین نظری ساختار شهر فشرده چندهسته ای به منظور ایجاد فرم شهری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
253 - 286
حوزه های تخصصی:
ساختار فضایی شهرها پس از تغییرات تکنولوژیک و افزایش رشد جمعیت، تغییرات زیادی کرده و از ساختار تک هسته ای فشرده به ساختار گسترده و پراکنده تبدیل شده که چالش های زیادی را ایجاد کرده و زندگی و رفاه انسان را با مشکل مواجه کرده است. تلاش برای دستیابی به ساختار و فرم شهری پایدار بعد از نیمه دوم قرن بیستم شدت بیشتری گرفت و راهکارهایی مانند رشد هوشمند، نوشهرگرایی، توسعه میان افزا و شهر فشرده ارائه شده است. در ادامه روند تغییر ساختار شهرها، ساختار شهر چندهسته ای در شهرهای بزرگ نمود پیدا کرده است. شکل گیری ساختار چندهسته ای در شهرهای بزرگ اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین برای افزایش پایداری در فرم شهری و تحقق توسعه پایدار شهری، لازم است تا ساختار چندهسته ای با رویکردهای پیشین، مانند شهر فشرده ترکیب شود. هدف اصلی پژوهش، تبیین نظریِ رویکرد ساختار فشرده چندهسته ای در چارچوب نظریه های برنامه ریزی شهری است. در این پژوهش با استفاده از روش مرور مطالعات مرتبط با پراکنده رویی، شهر فشرده و ساختار چندهسته ای، چارچوب نظری برای ترکیب ساختارهای شهر فشرده و چندهسته ای ارائه شد. دستاورد پژوهش این است که شهر فشرده چندهسته ای با شاخص هایی مانند افزایش تراکم، تقویت حمل ونقل عمومی، افزایش کاربری ترکیبی، تسهیل خدمات رسانی، کاهش فاصله بین محل سکونت و محل کار، تشدیدسازی و میان افزایی به عنوان آخرین ساختار برای تحقق توسعه پایدار شهری پیشنهاد می شود. رویکرد شهر فشرده چندهسته ای از سه ساختار پراکنده رویی، شهر فشرده و ساختار چندهسته ای برای دستیابی به فرم شهر پایدار بهره می گیرد. شهرهایی که با پدیده پراکنده رویی مواجه می شوند، می توانند با ایجاد و تقویت هسته ها فشردگی را افزایش دهند.