فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۵٬۳۲۱ تا ۱۵٬۳۴۰ مورد از کل ۴۹۵٬۵۰۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
162 - 185
حوزههای تخصصی:
با توجه به محدودیت منابع آب زیرزمینی در ایران، محاسبه دقیق، استفاده صحیح، تنظیم و نگهداری این منابع از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از روش های مؤثر برای مدیریت و بهره برداری بهینه از این منابع در حال و آینده، استفاده از مدل سازی است. این مطالعه بر چالش های مرتبط با منابع آب زیرزمینی در حوضه ایزدخواست تمرکز دارد و با استفاده از نرم افزار GMS و کد MODFLOW به مدل سازی و پیش بینی سطح آب در شرایط پایدار و ناپایدار می پردازد. سه سناریو موردبررسی قرار گرفته است: ادامه روند فعلی، کاهش ۲۰ درصدی بارش و افزایش ۲۰ درصدی بارش. نتایج نشان می دهد در شرایط فعلی، سطح آب زیرزمینی به میزان ۲.۷۸۶ متر کاهش خواهد یافت. با کاهش ۲۰ درصدی بارش، این افت به ۳.۷۷ متر خواهد رسید و با افزایش ۲۰ درصدی بارش، این افت به ۱.۷۷ متر کاهش می یابد؛ به عبارت دیگر، سطح آب با تغییر ۲۰ درصدی بارش تقریباً ۱ متر نوسان می کند. طی دوره سه ساله مطالعه شده (۱۳۹۴–۱۳۹۶)، سناریوی اول نشان می دهد در صورت ادامه شرایط فعلی، سطح آب هر سه سال یک بار به طور ثابت ۲.۷۸۶ متر کاهش خواهد یافت. این یافته ها بر اهمیت ذخیره آب های سطحی در منطقه برای تقویت سطح آب های زیرزمینی تأکید دارند. همچنین، تحلیل نتایج نشان می دهد یکی از مهم ترین عوامل تغییر در کیفیت و کمیت منابع آب زیرزمینی در منطقه مطالعه شده، عوامل انسانی است که باید در مدیریت این منابع موردتوجه قرار گیرد.
عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری کشاورزان استان کرمانشاه تحت شرایط کم آبی: نقش ادراک خطر و خودکارآمدی در نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
292 - 315
حوزههای تخصصی:
کمبود آب یکی از مخاطرات بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است و پیش بینی می شود وضعیت آن در آینده بدتر شود. به منظور به حداقل رساندن پیامدها و اثرات ناشی از کمبود آب بر بخش کشاورزی، کشورهای کم آب همچون ایران باید راهبردهای سازگاری مؤثری را برای مدیریت منابع آب با هدف کاهش خطر اتخاذ کنند. این امر مستلزم بررسی عوامل اثرگذار بر رفتارها و قصد سازگاری کنشگران بخش کشاورزی است؛ بنابراین تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری با کم آبی در بین کشاورزان استان کرمانشاه با استفاده از نظریه گسترش یافته رفتار برنامه ریزی شده و افزودن دو متغیر ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه، به روش پیمایش انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش، کشاورزان گندم کار آبی استان کرمانشاه به تعداد 32753 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب و بر اساس جدول کرجسی و مورگان نمونه ای 380 نفری از آن ها برای تحقیق انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات در این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته انجام گرفت. جهت بررسی روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و سازه استفاده گردید. همچنین پایایی ابزار تحقیق از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (848/0- 895/0) و پایایی ترکیبی برای متغیرهای تحقیق مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. نتایج نشان داد، سه سازه اصلی نظریه رفتار برنامه ریزی شده شامل نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک شده بر قصد رفتاری به صورت مثبت و معنی داری اثرگذار بودند. از طرف دیگر، متغیر کنترل رفتاری درک شده بر رفتار سازگاری اثرگذار بود. همچنین در نظریه رفتار برنامه ریزی شده 56 درصد از واریانس قصد رفتاری و 53 درصد از رفتار سازگاری با کم آبی تبیین شد و با اضافه شدن متغیر های ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه رفتار برنامه ریزی شده، درصد تبیین قصد رفتاری و رفتار سازگاری به ترتیب به 58 و 62 درصد افزایش یافت.
بررسی کارایی مدل SWMM در شبیه سازی و ارزیابی ظرفیت کانال های شهری کلات نادری جهت عبور جریان های سیلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
56 - 74
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری و صنعتی شدن جوامع و همچنین عدم وجود سیستم زهکشی مناسب و نابسامانی کانال ها و مسیل ها تأثیرات نامطلوبی بر حوزه های شهری داشته و سبب آبگرفتگی معابر سطح شهر و ایجاد سیلاب می گردد. در این تحقیق که در منطقه ای از شهر کلات انجام شد، ابتدا مشخصات فیزیکی حوزه (مساحت، شیب، عرض معادل، درصد مناطق نفوذناپذیر و سایر پارامترها) برآورد و پس از تعیین سرعت متوسط آب، زمان تمرکز منطقه موردمطالعه با توجه به طول بزرگ ترین آبگذر تعیین گردید. سپس با استفاده از پارامترهای بارندگی همچون شدت- مدت- فراوانی و توزیع زمانی و مکانی بارش مدل مذکور برای دوره بازگشت های مختلف شبیه سازی، آنالیز حساسیت و ارزیابی گردید. با انجام آنالیز حساسیت مشخص شد از بین 8 پارامتر استفاده شده بیشترین تأثیر را درصد مناطق نفوذناپذیر روی میزان دبی اوج دارد. برای واسنجی و ارزیابی مدل از 5 واقعه اندازه گیری شده استفاده شد و نتایج آن با دبی محاسبه شده توسط مدل مقایسه شد. سه واقعه برای واسنجی مدل استفاده شد و جهت تجزیه وتحلیل نتایج از عوامل معیار Nash،RMSE ،BIAS% و KGE استفاده گردید. نتایج حاصل از واسنجی مدل نشان داد که شبیه سازی سه واقعه انتخاب شده انطباق خوبی بین رواناب شبیه سازی شده و مشاهده ای وجود دارد که مقدار NS برای وقایع بیشتر از 0.5 می باشد. دو واقعه نیز برای ارزیابی مدل استفاده شد و جهت تجزیه وتحلیل نتایج از عوامل معیار ذکر شده در مرحله واسنجی استفاده شد. همچنین مقادیر RMSE برای وقایع شبیه سازی حاصل از واسنجی مدل SWMM به ترتیب برابر 0.01، 0.003 و0.01 مترمکعب بر ثانیه و برای وقایع شبیه سازی حاصل از ارزیابی مدل 0.04،0.04 مترمکعب بر ثانیه شد که نشان دهنده ی نتایج قابل قبول مدل است. درنتیجه می توان گفت انطباق خوبی بین رواناب شبیه سازی شده و مشاهده ای وجود دارد و این موضوع نشان می دهد که مدل SWMM دقت موردنیاز برای شبیه سازی رواناب شهری را دارد و می توان از این مدل برای طرح های مدیریت رواناب شهری و طراحی شبکه زهکشی رواناب شهری با تعیین اثرات مهم ترین پارامترهای تأثیرگذار بر میزان رواناب شهری در منطقه موردمطالعه استفاده نمود. با توجه به اینکه حوزه آبخیز بالادست منطقه مطالعاتی نفوذپذیری مناسبی داشته و همچنین وسعت زیادی ندارد کانال ها برای دوره بازگشت های 2 تا 50 ساله دارای ابعاد مناسب هستند.
بررسی فرسایش کناری رودخانه دره رود و طبقه بندی آن با استفاده از مدل راسگن (مطالعه موردی: شهرستان هوراند -آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
101 - 128
حوزههای تخصصی:
فرسایش کناره ای رودخانه به یک روند هیدرولیکی مرتبط می شود که در تحت آن نیروی کششی حاصل از جریان موجب جدا شدن ذرات خاک کناره می گردد. تغییرات مجرای رودخانه، فرسایش کناره ای و رسوب گذاری کناره ای، فرآیندهای طبیعی رودخانه های آبرفتی هستند که باعث تخریب زمین های کشاورزی اطراف و خسارت به تأسیسات انسانی اطراف رودخانه می شود. در این پژوهش از مدل راسگن (سطح 1 و سطح 2 و سطح 3) جهت ارزیابی وضعیت رودخانه دره رود به منظور اندازه گیری میزان فرسایش کناره ای و از سطح یک برای مشخص نمودن نوع مجرا پس از به دست آوردن شیب رودخانه دره رود در محدوده موردمطالعه استفاده شده است. با توجه به شیب های به دست آمده از مقاطع مختلف و مشاهدات میدانی از سطح مقطع و پلان رودخانه در مطالعات میدانی و باملاحظه طبقه بندی رودخانه ها بر اساس شیب های مختلف در طبقه بندی اولیه و سطح 1 راسگن، مقاطع موردنظر در گروهB وA قرار گرفتند. در این پژوهش 6 مقطع از روستای گاولان تا روستای لقان به طول 5 کیلومتر انتخاب شده است. پس از مشخص نمودن طبقه بندی رودخانه در سطح یک و دو راسگن، شرایط رودخانه دره رود و بازه های آن، از مجموع امتیازهای به دست آمده در سطح سوم راسگن از مجموع امتیازهای به دست آمده در سطح سوم راسگن، در منطقه موردمطالعه، بازه 2 و 5 و 6 هر سه از گروه تیپ 4B، به ترتیب با مجموع امتیازهای 91 و85 و 111 و گروه تیپ 4A با امتیاز 87 در وضیعت ضعیف ناپایدار قرار می گیرند. بازه1 و3 از گروه تیپ 4A، به ترتیب با مجموع امتیازهای 91 و 87 در وضعیت خوب و پایدار قرارگرفته دارند. درواقع طبقه بندی رودخانه دره رود در محدوده موردمطالعه بر اساس سیستم طبقه بندی سطح یک، دو و سه راسگن، یک ارزیابی منطقی است که اطلاعات ریزتر و دقیق تری را برای کاربردهای مدیریتی فراهم می کند.
تحلیل ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی و سنجه های سیمای سرزمین (مطالعه موردی: حوزه آبخیز باراندوزچای، زیر حوضه آبخیز دریاچه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
367 - 392
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی در دوره های زمانی مختلف با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در حوضه آبریز باراندوزچای در آذربایجان غربی است. بدین منظور، تصاویر ماهواره ای سنتینل-۲ (Sentinel2) مربوط به سال های 1395 و 1401 از سایت کپورنیک اتحادیه اروپا دریافت گردید. سپس روش های پیش پردازش در محیط نرم افزارهای مختلف اعمال و تصاویر مربوطه به محیط نرم افزار eCognition ارسال شد. برای سنجه های سیمای سرزمین از نرم افزار Fragstats 8.2 در دو سطح سیما (22 سنجه) و کلاس (13 سنجه) کمّی سازی و محاسبه شدند. در سطح کلاس پهنه آبی، نتایج نشان می دهند در هر دو سال، بیشترین مقدار سنجه تکه شدگی (SPLIT) و کمترین مقدار سنجه یکپارچگی (COHESION) به دست آمده است. کلاس مرتع دارای بیش ترین مقدار در شاخص (SHAPE-MN) و (LSI) داشته است که این نشان دهنده بی نظمی در لکه های مرتع است. شاخص های (ENN_MN)، (CONTAG) و (COHESION) که به ترتیب نشان دهنده ی میانگین فاصله نزدیک ترین همسایه اقلیدسی، شاخص سرایت و شاخص پیوستگی لکه روند کاهشی را از سال 1395 نسبت به سال 1401 تجربه کرده است. شاخص های شاخص شکل لکه (LSI)، تعداد لکه (NP) بی نظمی را نشان می دهد که روند افزایشی داشته است و نشان دهنده افزایش بی نظمی در منطقه موردمطالعه است. نتایج حاصل از سطح سیما نشان داد که پراکنش لکه ها در حوزه آبخیز باراندوزچای یکنواخت است و افزایش تعداد لکه ها، افزایش حاشیه و کوچک شدن لکه ها باعث تکه شدگی و درنتیجه ایجاد لکه های جدا از هم در حوزه آبخیز باراندوزچای می شود. این نتایج می تواند در مدیریت کاربری اراضی و حفاظت منطقه موردمطالعه برای نسل های آتی مفید باشد.
تأثیر حکمرانی محلی آب بر کاربست آب مجازی: مطالعه موردی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
72 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی متغیرهای تأثیرگذار، تأثیرپذیر و کلیدی حکمرانی محلی آب بر کاربست آب مجازی استان اصفهان است.
روش و داده: روش شناسی حاکم بر پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) گردآوری و با بهره گیری از تکنیک DEMATEL، مدل ترکیبی FCOPRAS و FSOARA و نرم افزار Vensim مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیرهای نبود ساختار حکمرانی مناسب آب در استان اصفهان، بی توجهی به ضرورت برنامه ریزی فضایی ، توسعه صنایع آب بر در استان اصفهان و ... علت این مدل سیستمی محسوب می شوند و عواملی مانند گسترش حاشیه نشینی ناشی از آسیب های اقتصادی، عدم سیاست های مناسب برای بهبود و طرح تعادل بخشی از دیدگاه حکمرانی آب در استان اصفهان، وجود مافیای آب در استان اصفهان، توسعه ناپایدار، تهدیدات اقتصادی ناشی از کمبود محصولات کشاورزی، عدم امنیت منابع آب در استان اصفهان و ... به عنوان معلول نمایش داده شده است.
نتیجه گیری: بر مبنای یافته های تحقیق می توان عنوان کرد که متغیرهای توسعه صنایع آب بر در استان اصفهان، تغییرات اقلیمی و الگوی بارش، نبود ساختار حکمرانی مناسب در استان اصفهان، تعارضات اجتماعی حول محور آب، توسعه ناپایدار و تخصیص غیر یکپارچه منابع آب در استان اصفهان، بی توجهی به ضرورت آمایش سرزمین و عدم اصلاح سیاست ورزی و لابی گری در حکمرانی محلی آب استان اصفهان و... از دیدگاه خبرگان پژوهش به ترتیب به عنوان متغیرهای کلیدی شناسایی شدند.
نوآوری، کاربرد نتایج: تعامل حکمرانی آب با رویکردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی در مدیریت منابع آب در دیگر مطالعات نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ با این حال آنچه که در این میان مورد کم توجهی قرار گرفته است، چگونگی هم کنشی آن ها با یکدیگر است و این موضوعی است که این مقاله در نظر دارد آن را مورد بررسی قرار دهد. نوآوری تحقیق تحلیل چگونگی هم کنشی آب مجازی با حکمرانی محلی آب برای مدیریت بحران آب در استان اصفهان است که در این پژوهش با استفاده از تکنیک دیمَتِل (DEMATEL) مدل ترکیبی FCOPRAS و FSOARA و نرم افزار Vensim مورد تحلیل قرار گرفته است.
پهنه بندی سیلاب رودخانه شهرچای ارومیه با استفاده از مدل HEC-RAS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
88 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شبیه سازی جریان سیل در مسیر رودخانه شهرچای واقع در شهرستان ارومیه انجام شده است. رودخانه شهرچای که از داخل شهر ارومیه می گذرد در فصل بهار حالت طغیانی به خود گرفته و باعث وارد آمدن خسارت به ساختمان ها و زمین های کشاورزی اطراف خود می شود.
روش و داده: جهت تهیه نقشه پهنه های سیلابی برای سه بازه که در پایین دست سد شهرچای قرار دارند از مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS استفاده گردید. پهنه های سیلابی برای دوره های بازگشت ۲، ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ بر اساس دبی های مختلف دو ایستگاه هیدرومتری بند و کشتیبان تهیه شدند. جهت هم پوشانی نقشه پهنه های سیلابی با کاربری های منطقه از تصویر ماهواره ای لندست ۸ سنجنده OLI برای تهیه نقشه کاربری منطقه استفاده شده و انواع کاربری های منطقه با استفاده از الگوریتم طبقه بندی نظارت شده در محیط نرم افزار ENVI تهیه شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که به دلیل وجود سد شهرچای، آب ورودی به کانال رودخانه حالت تنظیمی داشته و در نتیجه در سیلاب های با دوره های بازگشت ۲ و ۵ ساله احتمال طغیانی شدن رودخانه پایین است. اما در دوره های بازگشت ۲۵ سال و بالاتر به دلیل افزایش دبی رودخانه، زمین های حاشیه رودخانه و دشت سیلابی دچار سیل گرفتگی می شوند.
نتیجه گیری: بررسی نقشه های نهایی نشان داد که در بازه اول در دوره های بازگشت ۲۵ سال و بالاتر بیشترین خسارت به اراضی کشاورزی و باغات وارد می شود. در بازه دوم مناطق مسکونی و تأسیسات شهری جزو مناطقی هستند که در دوره های بازگشت ۲۵ سال و بالاتر درگیر خطر سیل گرفتگی می شوند. در بازه سوم نیز اراضی کشاورزی بیشترین سیل گرفتگی را شاهد خواهند بود.
نوآوری، کاربرد نتایج: مطالعات کمی در ارتباط با بررسی رفتار هیدرولوژیکی رودخانه شهرچای ارومیه به ویژه محدوده شهری با استفاده از مدل HEC-RAS انجام شده است. لذا در این تحقیق از مدل هیدرولیکی HEC-RAS به منظور شبیه سازی جریان سیلاب در مسیر این رودخانه استفاده شده که نتایج به دست آمده از آن برای مدیریت این مخاطره کمک شایانی می کند.
آینده نگاری مؤلفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
87 - 109
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اساسی توسعه، کاهش نابرابری است و پیش نیاز هرگونه اقدام جهت کاهش نابرابری، شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر توسعه است. استان یزد استانی با نابرابری فضایی می باشد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر آینده نگاری مؤلفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد بود. این پژوهش مطالعه ای پیمایشی توصیفی-تحلیلی بود. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی و پایایی آن به ترتیب از طریق اعتبار محتوایی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. جامعه آماری شامل 280 نفر از مدیران ارشد و اجرایی مرتبط با امور توسعه استان، نخبگان کسب و کار، کارآفرینان و کارفرمایان آگاه به مسائل توسعه استان و دانشجویان و دانش آموختگان رشته های توسعه بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 163 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داد ه ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد بین وضعیت موجود و مطلوب مؤلفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد تفاوت معناداری وجود دارد. بیشترین و کمترین این شکاف به ترتیب در مؤلفه های علمی و فناوری و مؤلفه اجتماعی بوده است. رتبه بندی مؤلفه های مختلف اثرگذار بر توسعه استان یزد گویای آن بود که مهم ترین مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و فناوری، اداری و مدیریتی اثرگذار بر توسعه استان یزد به ترتیب شامل بیکاری، میزان مهاجرپذیری، تأثیر اتباع خارجی بر فرهنگ کار در درازمدت، پرورش نیروی انسانی ماهر و دلسردی نیروی کار ماهر بوده است. افزون بر این، مدل مهم ترین مولفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد ارائه شد. در نهایت، این نتایج می تواند راهگشای سیاست گذاران استان یزد برای برنامه ریزی دقیق تر در گام برداشتن به سمت توسعه استان باشد.
آسیب شناسی محتوایی/ رویه ای سیاستگذاری شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از منظر حق به شهر در قوانین شهری و شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
115 - 131
حوزههای تخصصی:
نظام حقوق شهری کشور ظرفیت های حقوقی لازم برای آماده سازی بسترهای قانونی مناسب شهروندسازی محلی از منظر حق به شهر را ندارد. لذا هدف تحقیق حاضر آسیب شناسی محتوایی/رویه ای سیاستگذاری شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از منظر حق به شهر در قوانین شهری و شهروندی است. روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی جهت دار است. بر اساس ادبیات و مبانی نظری موضوع، چارچوب تحلیلی تحقیق مشخص شد و متغیرها، ابعاد، مؤلفه ها، و مقوله های منتج از آن عرضه و با استفاده از همین چارچوب، قوانین مورد نظر به روش نمونه گیری از منابع معتبر، انتخاب و تحلیل شدند. برای این منظور 8 قانون انتخابی در 13 مؤلفه از چارچوب تحلیلی امتیازدهی شد که برآورد پایایی تحلیل برابر 895/0 بدست آمد. نتایج نشان داد قوانین در مولفه رویه ای با امتیاز 85/3 نسبت به مولفه محتوایی با امتیاز 11/3 مطلوبیت بیشتری داشته اند. بنابراین آسیب پذیری سیاستگذاری ها بیشتر از جنبه محتوایی بوده است. همچنین در میان هشت قانون مورد بررسی از قانون اساسی کشور، از نظر کیفیت محتوایی و رویه ای رتبه اول و قانون احترام به آزادی های مشروع از نظر کیفیت محتوایی و رویه ای، رتبه هشت را بدست آورد. بنابراین تصمیم گیری های فنی یا برنامه ریزی و طرح ریزی های فرمایشی نمی توانند واجد عنوان قانونگذاری در شهرسازی و معماری تلقی شوند. از این رو، تا وقتی نظام حقوقی و نظام شهرسازی تکلیف خود را با موضوع و مسائل شهرسازی مشخص نکند، سیاست های تدوین شده نمی توانند راهگشای مشکلات شهرسازی و معماری باشند.
ارزیابی پتانسیل خطر وقوع سیلاب با استفاده از روش تحلیل آماری دو متغیره (مطالعه موردی: حوضه آبریز آجی چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز آجی چای واقع در استان آذربایجان شرقی به دلیل برخورداری از شرایط خاص توپوگرافیکی مستعد وقوع سیلاب های مخرب می باشد. هدف اصلی این تحقیق تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری وزن شواهد (WOE) می باشد. جهت نیل به این هدف 18 پارامتر مؤثر در وقوع سیل بررسی شدند. پارامترهای مورد بررسی عبارت بودند از: ارتفاع، شیب، جهت شیب، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص حمل رسوب، شاخص قدرت آبراهه، انحنای زمین، بارش، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، فاصله از سد، فاصله از پل، فاصله از رودخانه، تراکم زهکشی، گروه های هیدرولوژیکی خاک، بافت زهکشی، ژئومورفولوژی و لیتولوژی. از مجموع 274 نقطه سیلابی، 70 درصد به عنوان دادهای آموزشی و 30 درصد به عنوان داده های اعتبار سنجی انتخاب شدند. نقشه نهایی با استفاده از ابزار Raster Calculator و حاصل ضرب وزن طبقات پارامترها در لایه های اطلاعاتی خود به دست آمد. نتایج نشان داد که بیش از 30 درصد از مساحت منطقه در پهنه های زیاد و خیلی زیاد از نظر خطر وقوع سیل قرار دارند. کلان شهر تبریز نیز به عنوان مهم ترین مرکز جمعیتی داخل حوضه به دلیل قرارگیری در مسیر رودخانه های آجی چای و مهران رود در پهنه های پرخطر قرار دارد که آسیب پذیری آن را در هنگام وقوع سیلاب های مخرب نشان می دهد. ارزیابی دقت مدل بر اساس منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) نشان داد که دقت مدل از نظر داده های آموزشی با ضریب 898/0 از عملکرد خوبی برخوردار بوده است.
ارزیابی خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از تئوری کاتاستروف در حوضه آبریز زمکان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
106 - 125
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها جزو مهم ترین مخاطرات ژئومورفولوژیکی در مناطق کوهستانی به شمار می روند. ارزیابی مکانی و تهیه نقشه های خطر راهکاری اساسی در رابطه با مدیریت ریسک زمین لغزش به شمار می رود. در پژوهش حاضر به ارزیابی مکانی و پهنه بندی خطر زمین لغرش در سطح حوضه آبریز زمکان کرمانشاه پرداخته شده است. در این راستا، از 13 فاکتور موثر بر وقوع زمین لغزش شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، عدد ناهمواری ملتون، تحدب سطح زمین، طول دامنه، عمق دره، رطوبت توپوگرافیک، بارش، سازندهای زمین شناسی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و پوشش گیاهی استفاده شد. به منظور ترکیب و روی هم گذاری فاکتورهای مذکور از توابع تئوری کاتاستروف در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شد. مدل مذکور برای رفع عدم قطعیت های مرتبط با تصمیم گیری و کلاسه بندی داده ها به کار گرفته شد. در مدل مذکور وزن معیارها براساس مکانیسم درونی سیستم تعیین می شود که دارای ماهیت ریاضیاتی است. مدل سازی مبتنی بر توابع تئوری کاتاستروف نشان داد که فاکتورهای شیب با ضریب 3/1، بارش با ضریب 2/1، ارتفاع با ضریب 1/1 و سازندهای زمین شناسی با ضریب 1 مهم ترین متغیرهای مؤثر بر وقوع زمین لغزش در حوضه زمکان هستند. بالغ بر 4/32 درصد مساحت حوضه مطالعاتی در کلاس های با خطرپذیری زیاد و بسیار زیاد قرار گرفت. به دلیل برآیند عوامل موثر مانند ارتفاع، شیب و بارش زیاد و نیز تناوب مارن، آهک رسی و شیل، بخش های مرکزی و جنوبی منطقه از پتانسیل لغزشی بالایی برخوردار می باشند. نتایج بیانگر کارایی مطلوب توابع تئوری کاتاستروف مبتنی بر GIS در تهیه نقشه حساسیت وقوع زمین لغزش است که بر اساس منحنی مشخصه عملکرد سیستم (ROC)، دقت مدل حدود 90 درصد برآورد شده است. در مدل مورد استفاده وزن معیارها بر اساس مکانیسم درونی سیستم تعیین می شود و ضمن قابلیت تکرارپذیری و تعمیم منجر به کاهش عدم قطعیت و نیز ترکیب داده های کمی و کیفی می شود.
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم های MDC،MD،ML (مطالعه موردی: حوضه آبخیز میداوود-دالون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواد و روش ها: در این مطالعه جهت مقایسه مدل الگوریتم های MDC ،MD ،ML در پنج کلاس در بازه ی زمانی ۱۹۸۷ و ۲۰۲۱ از تصاویر ماهواره ای لندست ۵ و ۸ استفاده شد و برآورد ارزیابی دقت مدل ها با استفاده از ضریب صحت کلی، ضریب کاپا، دقت تولیدکننده، دقت کاربر، خطای اضافه، خطای حذف انجام گردید.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد با تغییر کاربری اراضی به مناطق مسکونی بازه ی ۲۰۲۱ نسبت به سال ۱۹۸۷، نه تنها به زمین های کشاورزی آسیب وارد شده؛ بلکه سبب تغییر در بستر حوضه مورد مطالعه نیز شده است. با تغییر بستر رودخانه کاهش دبی سیلاب در خروجی حوضه صورت می گیرد که به دلیل تغییر و تصرف بستر رودخانه عرض حوضه کمتر می شود در نتیجه ظرفیت عبور سیلاب کمتر گشته و سیل را تشدید می کند.نتیجه گیری: بر مبنای یافته های تحقیق می توان عنوان کرد که مساحت اراضی کشاورزی (از ۳۵/۴۴ به ۲/۸۰) و آبی (از ۴۰/۳۹ به ۷/۹۱) سال ۱۹۸۷ نسبت به سال ۲۰۲۱ کمتر شده و مساحت مناطق مسکونی سال ۱۹۸۷ نسبت به سال ۲۰۲۱ (از ۰/۰۸ به ۳/۱۲) بیشتر گردیده است که ناپایداری در بین کاربری های محدوده مورد مطالعه را به همراه داشته است. چنین تغییر و تحولاتی علاوه بر این که می توانند اثرات منفی بر محیط زیست و منابع طبیعی حوضه میداوود- دالون داشته باشند. باعث گسترش خطرات و خسارات ناشی از بلایای طبیعی مانند طغیان رودخانه و سیلاب خواهند شد. همچنین با مقایسه ضریب صحت کلی و ضریب کاپا، برای سال ۱۹۸۷، الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب صحت کلی (۳۳/۳۴) و ضریب کاپا (۰/۱۳) و برای سال ۲۰۲۱ الگوریتم فاصله ماهالانویی با ضریب صحت کلی (۵۵/۲۹) و ضریب کاپا (۰/۴۵)، دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها داشته اند.نوآوری و کاربرد نتایج: تغییرات کاربری اراضی صورت گرفته باعث پراکندگی نامناسب کاربری اراضی (اراضی دیم، مراتع، منابع آبی) و مناطق انسانی شده است، به گونه ای که قسمتی از محدوده حوضه، در اثر رشد فیزیکی شهر دچار تغییر کاربری شده است.
بازکاوی کنشگری های ایران و پاکستان بر پایه ی کُدهای ژئوایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 12
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر کدها و گزاره های ایدئولوژیک بر واقعیت های ژئوپولیتیکی ایران و پاکستان است مناسبات جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان یکی از انگشت شمار روابطی است که تاکنون تهدید امنیتی استراتژیک در آن مشاهد نشده است. ایران از نظر تاریخی از جمله نخستین کنشگران ژئوپولیتیکی در جهان اسلام محسوب می شود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت. با رخداد انقلاب اسلامی، اما مجموعه فضاهایی بازتولید شد که کدهای ایدئولوژیک را در دو کشور فعال تر ساخت. گرچه پاکستان به عنوان یکی از میدان های بارز ژئوپولیتیکی در زمینه ی اسلام بنیادگرا به شمار می رود، اما تاکنون این میدان به تقابل ژئوپولیتیکی ارتقا نیافته است. با این حال، در آینده بسته به اینکه مناسبات تهران-اسلام آباد چه سطحی از قلمروگستری ایدئولوژیک را پوشش دهد، می توان انتظار داشت که سطوح مختلفی از همگرایی (تعامل ژئوپولیتیک) و یا واگرایی (رقابت ژئوپولیتیک) در کنشگری این دو کشور نمایان شود. تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بررسی تاثیر قلمروگستری ایدئولوژیک بر کنش های ژئوپولیتیکی پاکستان و ایران انجام شده است. بنابر یافته های این تحقیق، با توجه فضای بی ثبات سیاسی پاکستان و وزن ژئوپولیتیکی نسبتاً بالای گروه ها و احزاب بنیادگرا، منابع تنش و تهدید میان دو کشور همواره فعال خواهد ماند. اما با توجه به جهت نامتقارن تهدیدها که کدهای امنیتی پاکستان را در جبهه غربی (هندوستان) و شمالی (افغانستان) خود فعال کرده است و در مقابل، تمرکز امنیتی ایران بر محور مرزهای حوزه خلیج فارس و عمق استراتژیک در غرب (عراق و سوریه)، سبب می شود تا کنش های دو کشور به سوی تعامل ژئوپولیتیک سوق یابد. هرچند که وجود میزانی خفیف و پایداری از تنش در مناسبات تهران-اسلام آباد به دلیل فعالیت گروه های بنیادگرای مذهبی در پاکستان به ویژه پس از تثبیت طالبان بر سرزمین افغانستان در تابستان 2021، اجتناب ناپذیر است.
ارزیابی عوامل محیطی بر کیفیت زندگی جمعی در فضای عمومی (مورد مطالعه: میدان شهدا مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
39 - 52
حوزههای تخصصی:
اغلب فضاهای جمعی امروز تحت تأثیر رویکرد مدرنیستی 70 سال گذشته، دستخوش تغییرات هویتی- تاریخی و اجتماعی شده اند و فضاهای غیرقابل پیش بینی را خلق کرده اند. میدان شهداء مشهد نیز به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای جمعی و عمومی تاریخ این شهر، در سالهای اخیر شاهد تغییراتی بنیادین در شکل و عملکرد بوده است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر ماحصل این تغییرات کالبدی بر شکل زندگی مردم و احساسشان نسبت به دگرگونی های این میدان است. برای پاسخ به این سوال که آیا تغییرات میدان، خواسته و نیاز مردم از فضای عمومی را برآورده نموده یا خیر، این پژوهش از روشی کیفی و کمی بهره گرفته است. در روش کیفی، با استفاده از پرسشنامه باز، از طریق گام های تحلیل تماتیک، 18 مولفه بر مبنای پیشینه تحقیق شناسایی شد و در پنج شاخص عملکرد محیط، فعالیت ها، کیفیت محیط، معنای محیط و ویژگی های فیزیکی قرارگرفت. در روش کمی، بر اساس فراوانی داده ها، کدگذاری انجام شده و سپس جهت رتبه بندی از شاخص RII استفاده گردید. نتایج رتبه بندی نشان می دهد که عوامل نمادین و یادمانی مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی روزمره فضای میدان شهداست اما به لحاظ تأمین ویژگی های تنوع فضایی و سازماندهی فعالیت ها، در جایگاه مناسبی قرار ندارد. در واقع مهمترین عامل هویت بخش این فضا، همجواری با حرم مطهر رضویست و تغییرات کالبدی، کارایی فضا را کاهش داده است. وسعت و گستره این میدان تنها پاسخگوی رویدادهای مناسبتی، رسمی و تجمعات سیاسی است درحالیکه فاقد ویژگی های لازم برای گذراندن روزمرگی افراد به عنوان یک فضای جمعی است.
تحلیل فضایی جایگاه زنان در طراحی فضاهای عمومی (مطالعه موردی: مناطق شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
93 - 106
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از دیدگاه های محوری در برنامه ریزی و طراحی فضاهای عمومی، بحث عدالت جنسیتی، در طراحی این فضاها است. در طول چند دهه گذشته رابطه جنسیت و فضای شهری یکی از بحث های اصلی در عرصه جهانی تبدیل شده است. لذا حضور در فضاهای عمومی برای همه گروه ها فارغ از جنسیت، سن، سطح درآمد، شغل و ... امری ضروری است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر؛ تحلیل فضایی جایگاه زنان در طراحی فضاهای عمومی (مطالعه موردی: مناطق شهر زاهدان)، می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، پیمایشی است. داده های مورد نیاز تحقیق به روش اسنادی - میدانی (پرسشنامه و مشاهده) گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر با استفاده از روش دلفی تعداد 20 نفر از برنامه ریزان و نخبگان محلی و مدیران شهری و اساتید دانشگاه از میان (بانوان)، انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از مدل Fuzzy Mamdani، استفاده شده است. نتایج نشان داد که وضعیت مناطق پنجگانه شهر زاهدان در ابعاد طراحی فضاهای عمومی (معنایی، فعالیتی، اجتماعی و کالبدی)، نامطلوب است. همچنین نتایج نهایی الویت بندی مناطق شهر زاهدان با توجه به ابعاد طراحی فضاهای عمومی با استفاده از مدل Fuzzy Mamdani نشان داد، منطقه (یک) شهر زاهدان با توجه به مقدار نافازی نهایی به عنوان خروجی سیستم استنتاج فازی، در اولویت قرار می گیرد. نتایج نشان داد که وضعیت مناطق پنجگانه شهر زاهدان در ابعاد طراحی فضاهای عمومی (معنایی، فعالیتی، اجتماعی و کالبدی)، نامطلوب است. همچنین نتایج نهایی الویت بندی مناطق شهر زاهدان با توجه به ابعاد طراحی فضاهای عمومی با استفاده از مدل Fuzzy Mamdani نشان داد، منطقه (یک) شهر زاهدان با توجه به مقدار نافازی نهایی به عنوان خروجی سیستم استنتاج فازی، در اولویت قرار می گیرد
نقش سرمایه اجتماعی در بهبود تاب آوری خانوارهای روستایی در مقابل خشکسالی (مطالعه موردی: شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
344 - 385
حوزههای تخصصی:
امروزه جوامع روستایی بیشترین آسیب را از اثرات خشکسالی دیده اند. با توجه به آسیب پذیری خانوارهای روستایی توجه به سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی تاب آوری، می تواند بهبود روند برنامه ریزی برای توسعه روستایی را تسهیل کند. لذا این پژوهش با هدف کلی بررسی نقش سرمایه اجتماعی در بهبود ابعاد تاب آوری خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی در سطح شهرستان مشهد انجام گرفت. در این راستا از روش تحقیق پیمایشی با به کارگیری پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری ، 11706 نفر از خانوارهای روستایی شهرستان مشهد است که بر پایه جدول مورگان، 372 خانوار با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM)، آزمون t تک نمونه ای و همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که خانوارهای موردمطالعه از نظر وضعیت سرمایه اجتماعی در وضعیت مطلوبی قرار دارند اما از نظر وضعیت تاب آوری در وضعیت مناسبی نیستند. همچنین، نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و تمامی ابعاد تاب آوری خانوارهای روستایی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این نتایج مدل سازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که ابعاد سرمایه اجتماعی با ضریب (82/0) اثر مثبتی بر ابعاد تاب آوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی شهرستان مشهد دارد. در بین عوامل پنهان سرمایه اجتماعی عامل شبکه های اجتماعی (93/0) بیشترین نقش را در بهبود تاب آوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی ایفا کرده است. همچنین بیشترین اثر سرمایه اجتماعی مربوط به بعد اقتصادی و کمترین اثر مربوط به بعد کالبدی تاب آوری خانوارهای روستایی بوده است.
اجتماع پذیری فضاهای شهری در مواجهه با پاندمی کرونا در منطقه یک شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
38 - 18
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی بعدمهم مدنیت شهرها بشمار می آیند. این فضاها بدلیل محدودیتهای ایجاد شده، بیشترین اثرپذیری را دردوران کرونا داشته اند. هدف این مطالعه اجتماع پذیری فضاهای عمومی درمنطقه1شهرمشهد می باشد و بدنبال آن است تا نشان دهد کیفیت حضور افراد در این فضاها در نتیجه شیوع کرونا چه تغییری کرده است؟ و آیا ویژگیهای زمینه ای افراد(اکتسابی و غیراکتسابی) در این خصوص نقش داشته است؟ مطالعه ازنوع توصیفی-تحلیلی و متغیرهای تحقیق براساس مدل مفهومی شامل4مولفه حضورپذیری، امنیت، بهداشت عمومی و مدیریت فضای عمومی در قالب 55 متغیر است. مقیاس مطالعه نیز شامل کلیه فضاهای عمومی منطقه1می باشد. برای این منظور بااستفاده از فرمول کوکران اقدام به تکمیل 356پرسشنامه ازحاضرین در فضای عمومی گردید. داده های جمع آوری شده پس از ورود به نرم افزارSpss ازطریق آزمونهای استنباطی نظیر "تی تک نمونه ای"، "تی دونمونه ای مستقل"، "زوجی" و "آزمون همبستگی" مورد سنجش قرار گرفت. باترکیب اطلاعات ازطریق روشهای منطقی، داستان اجتماع پذیری فضاهای عمومی درقالب "4پرده" برحسب ویژگیهای زمینه ایِ اکتسابی(تحصیلات و تاهل) و زمینه ایِ غیراکتسابی(سن وجنسیت) استفاده کنندگان تنظیم شد."پرده اول داستان" نشان از استرس بالاتروعدم تمایل مشارکت مردان در مقایسه با زنان درفضای عمومی داشت. "پرده دوم" حاکی از آن بودکه متاهلان انگیزهای قوی تر و تمایل به تعامل بادیگران در مقایسه با مجردان هستند. "پرده سوم داستان" کاهش حضورپذیری، عدم تمایل به کارمشترک در فضای عمومی و حس ناامنی در بین افراد باسواد در مقایسه با افراد باسطح سوادپایینتر را نشان داد و "پرده چهارم" نیز گرایش به فضای مجازی، عدم نیاز به روشنایی معابر، کاهش حضورپذیری و درک افراد غریبه در بین افراد مسن تر را تاییدکرد. یافته های تکمیلی، بیانگر نقش اثرگذار واکسیناسیون عمومی در ارتقای حس حضورپذیری ساکنین در فضای عمومی پس ازشیوع کرونااست.
سنجش و ارزیابی پیامدهای محیط زیستی رشد کالبدی شهر پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
220 - 398
حوزههای تخصصی:
افزایش بی رویه شهرها و رشد ناموزون آنها به دلیل رشد طبیعی جمعیت و مهاجرت های بی رویه، یکی از مشکلات اساسی شبکه شهری ایران است. شهرها به گونه های مختلفی از جمله توسعه درونی یا درون زا، توسعه شهری متصل یا پیوسته و توسعه شهری منفصل رشد می کنند. اما مسئله دارای اهمیت، چگونگی شکل گیری رشد و توسعه کالبدی و میزان و نحوه گسترش شهرهاست که پیامدهای اقتصادی – اجتماعی و به ویژه محیط زیستی گوناگونی را به همراه داشته است. هدف مقاله حاضر بررسی و تحلیل عوامل موثر بر گسترش کالبدی شهر پیرانشهر و پیامدهای محیط زیستی آن به منظور توسعه آتی شهر و کنترل و هدایت عوامل و نیروهای تعیین کننده آن می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی، تحلیل رگرسیون چند متغیره (با کاربرد نرمافزار SPSS)، و همچنین استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 و مدل کراس تب در سال های 1365 تا 1395 در دو دوره پانزده ساله برای شهر پیرانشهر انجام شد و با استفاده از تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج این مقاله نشان می دهد که مساحت ساخته شده شهر پیرانشهر از 144 هکتار در سال 1365 به 77/958 هکتار در سال 1395 رسیده است که نشان دهنده گسترش کالبدی 5/6 برابر برای این شهر است که این گسترش کالبدی نتیجه افزایش جمعیت (رشد طبیعی – مهاجرت) و تغییر کاربری اراضی (کشاورزی، باغات؛ اراضی بایر)، به اراضی ساخته شده شهری بوده است.
برآورد ضریب رواناب با تلفیقی از ابزار Arc CN – Runoff، SCS – CN و رابطه تجربی ICAR (مطالعه موردی: محدوده مطالعاتی سلسله – استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: تعیین مقدار ضریب رواناب یکی از بزرگ ترین مشکلات و منبع اصلی فقدان اطمینان در بسیاری از پروژه های منابع آب است. در بیشتر پژوهش هایی که در زمینه منابع آب انجام می شود، مقادیر ضریب رواناب از جدول های مقادیر با توجه به شرایط منطقه مورد مطالعه برداشته می شود. نگرانی اصلی، در این روش، انتخاب مقادیری است که به صورت ذهنی طبق روشی مبهم انتخاب می شوند و قضاوتی شخصی را درباره داده های مفید منعکس می کنند؛ ازاین رو برای تعیین ضریب رواناب باید روشی مناسب انتخاب شود.مواد و روش ها: به منظور اجرای این پژوهش، از داده هایی شامل اطلاعات مدل رقومی ارتفاعی، کلاس های کاربری اراضی، بافت خاک و آمار هواشناسی و هیدرولوژیکی (بارش و رواناب) مرتبط با منطقه مورد پژوهش، طی دوره آماری بیست ساله ای (1380-1400)، استفاده شد. با استفاده از نقشه کاربری اخذ شده اراضی، نقشه کاربری اراضی محدوده در نُه کاربری طبقه بندی شد. همچنین برای تهیه نقشه گروه های هیدرولوژیکی خاک، نقشه بافت خاک در عمق 200سانتی متری محدوده مطالعاتی سلسله به کار رفت و با توجه به نوع بافت خاک، گروه هیدرولوژیکی خاک مختص هر محدوده استخراج شد. در نهایت، گروه هیدرولوژیک خاک در سه دسته (A,B,C) قرار گرفت. نقشه لایه کاربری اراضی و گروه های هیدرولوژیکی خاک وارد محیط ابزار Arc CN – Runoff شد و در نهایت، عملیات تلفیق روی دو لایه اعمال و لایه کاربری اراضی – گروه هیدرولوژیکی (Land Soil) تهیه شد؛ این لایه جدید فقط سطح پوشیده شده با دو لایه را نشان می دهد و نقشه شماره منحنی رواناب، نگهداشت سطحی خاک، حجم، ارتفاع و ضریب رواناب براساس این لایه تهیه می شود. در نهایت، مقدار ضریب رواناب در سه حالت وضعیت رطوبتی خشک، متوسط و مرطوب برآورد شد و مقایسه ای صورت گرفت.نتایج: نتایج پژوهش نشان داد، در محدوده مطالعاتی سلسله، میزان ضریب رواناب (CR) در سه حالت وضعیت رطوبتی خشک، متوسط و تر، به ترتیب برابر با 26/0، 53/0 و 77/0 است. بنابراین حالت رطوبتی خشک، در قیاس با متوسط، 68% کاهش و حالت رطوبتی تر، در مقایسه با متوسط، 37% افزایش داشته است. بررسی همبستگی بین ضریب رواناب و مشخصات محدوده مطالعاتی نشان داد که در محدوده مطالعاتی سلسله، ضریب رواناب تحت تأثیر شش ویژگی فیزیوگرافی محدوده مطالعاتی مساحت، شیب، طول آبراهه و ضریب گراولیوس، حداکثر ارتفاع و تراکم آبراهه ای است. مقدار شماره منحنی رواناب (CN) در حالت رطوبتی خشک، متوسط و تر برای کل محدوده، به ترتیب برابر با 65، 81 و 92 برآورد شد. میزان نگهداشت سطحی خاک (S) در حالت رطوبتی خشک، متوسط و تر، درمورد کل محدوده، به ترتیب برابر با 74/138، 60/59 و 42/23 میلی متر به دست آمد. میزان ارتفاع رواناب (Q) در حالت رطوبتی خشک، متوسط و تر، درمورد کل محدوده، به ترتیب 78/27، 73/55 و 31/79 میلی متر برآورد شد. میزان حجم رواناب (V) در حالت رطوبتی خشک و متوسط و تر، درمورد کل محدوده، به ترتیب 64/3710، 03/7164 و 46/10070هزار مترمکعب حاصل شد.نتیجه گیری: این شرایط نیازمند اجرای اقدامات اساسی به منظور افزایش پوشش گیاهی، شامل عملیات چاله کندن و جویچه تراز همراه با طرح های افزایش پوشش گیاهی، اغلب به صورت بوته کاری و بذرپاشی گیاهان مرتعی در محدوده است و بارش منطقه می تواند رطوبت کافی را برای موفقیت آنها فراهم کند. استقرار سامانه جمع آوری آب باران نیز، با توجه به نفوذپذیری کم خاک منطقه، می تواند مؤثر باشد و از آن در افزایش پوشش گیاهی و دیگر مصارف استفاده شود.
A Conceptual Framework for Groundwater System Dynamics Evaluation by Combining Adaptive Cycle Theory and Social-Ecological System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
33 - 52
حوزههای تخصصی:
Purpose- The groundwater system is subject to drastic changes. Nonlinear changes in the groundwater system and management have made it difficult. There has been no study on groundwater dynamics assessment and most studies have examined the variables of salinity control, pollution, water volume and water demand. In addition to filling the study gap, the difference of the research is that it has studied the capacity and the elements of the groundwater system as indicators in the groundwater dynamics.Design/methodology/approach- In this study, using studies and literature on the groundwater Social-Ecological System (SES), a framework for evaluating groundwater SES dynamics by combining the groundwater adaptive cycle is presented. SES Groundwater consists of three subsystems: the aquifer, natural environment, and community. The elements of these three subsystems move in a four-stage adaptive cycle of exploitation, protection, release, and reorganization, in which potential change, connections, and adaptive capacity make the system dynamic.Findings - In assessing the dynamics of the groundwater system, the threshold of concern is an important concept for indicators for which capacity can not be defined or when and where the indicators change.Originality/value - The groundwater system dynamics assessment framework can be useful for proper management and timely actions to protect water and aquifer services in different areas.