مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ارزیابی توان اکولوژیک
حوزه های تخصصی:
اهمیت به کار گیری روش های عقلانی و نظام مند برنامه ریزی در مدیریت و استفاده بهینه از منابع، به ویژه منابع طبیعی برای همگان روشن است. از آنجایی که توسعه کالبدی شهرها، نابودی اراضی کشاورزی و گسترش به سمت پهنه های آسیب پذیر، نظیر حوزه های سیلابی و نیز شیب های نامناسب را به دنبال دارد که در حقیقت باعث به هم خوردن تعادل و پایداری اکولوژیک در شهرها می شود، ضرورت ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعه شهری به معنای عینیت بخشیدن به قابلیت بالقوه سرزمین مورد انتظار است. منطقه قزوین از جمله زیست بوم هایی است که دچار معضلات ناشی از عدم حاکمیت نظام انضباطی بر منابع طبیعی است. در این تحقیق، پس از مطالعه پارامترهای اکولوژیک، اعم از پارامترهای فیزیکی (شامل توپوگرافی، ارتفاع، شیب، خاک، سنگ مادر، بارندگی، دما و ...) و پارامترهای زیستی (شامل تراکم پوشش گیاهی و مناطق حفاظت شده) که در کاربری توسعه شهری مؤثرند، شناسایی و نقشه سازی این پارامترها در منطقه قزوین، به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گردید. سپس توان اکولوژیک منطقه مذکور به کمک مدل اکولوژیک کاربری توسعه شهری و براساس تناسب اراضی (از طریق منطق بولین) مشخص شد. برای این کار، در هر یک از طبقات مدل فوق، شرایط و ویژگی های مناسب در منطقه با کد 1 و بقیه با کد صفر مشخص گردید. سپس با ضرب لایه ها، ارزیابی توان توسعه شهری برای هر طبقه مشخص گردید که نتایج نشان دهنده وجود تنها طبقه یک (مناسب) کاربری توسعه شهری درمنطقه مورد مطالعه است.
ارزیابی توان اکولوژیک محدودة رودخانه دز حد فاصل سد تنظیمی تا بند قیر برای طبیعت گردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق از دو روش مکهارگ منطبق بر مدل اکولوژیکی مخدوم و روش شبکه ها به منظور ارزیابی توان اکولوژیک در راستای بررسی کاربری طبیعت گردی محدوده ای از رودخانه دز (در بازه سد تنظیمی دزفول تا بندقیر) در استان خوزستان استفاده شد. با توجه به کارایی مؤثر در امر تجزیه و تحلیل و مدیریت داده ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزاری مناسب برای ارزیابی توان اکولوژیک استفاده شد. در قالب این فرایند، در روش مخدوم برای تعیین واحدهای زیست محیطی، ابتدا منابع اکولوژیکی محدودة مورد مطالعه شناسایی شد، سپس با تلفیق و رویهم گذاری لایه های اطلاعاتی و تجزیه و تحلیل آنها در سامانة مذکور، ارزیابی توان بر مبنای طبیعت گردی صورت پذیرفت و مناطق مستعد به صورت متمرکز و گسترده مشخص شد. نتایج نشان داد منطقه برای تفرج به صورت متمرکز توان بالایی نداشته و در واقع از مجموع کل مساحت منطقه که حدود 78459 هکتار است و شامل 1211 واحد، یا یگان زیست محیطی است، فقط 44/15 درصد دارای توان طبقة 2 مناسب و حدود 57/84 درصد فاقد توان مناسب برای جهانگرد متمرکز است. در این محدوده سنگ بستر و خاک از عوامل محدودکنندة تفرج متمرکزند، همچنین حدود 28/26 درصد از منطقه دارای توان طبقه 1 گسترده و مابقی آن، یعنی 72/73 درصد نامناسب برای جهانگرد گسترده است. در روش شبکه ابتدا منطقه مطالعاتی به 21 شبکه تقسیم و سپس منابع اکولوژیکی مرتبط شناسایی و بر اساس مشخصه های متعددی نمره دهی شدند. به این صورت که منطقه از لحاظ کاربری طبیعت گردی فاقد توان عالی و فقط دارای توان متوسط و ضعیف است. در این محدوده عدم اختلاف ارتفاع، عامل محدود کننده است.
برنامه ریزی جامع کاربری اراضی و آمایش سرزمین در حوضه های آبریز شهری با استفاده از GIS - مطالعه ی موردی: حوضه آبریز ماهیدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمایش سرزمین علمی است که با توجه به ویژگیهای اکولوژیک سرزمین و شرایط اقتصادی- اجتماعی آن، نوع استفاده بهینه از سرزمین را مشخص میسازد. در بسیاری از مناطق ایران، انتخاب کاربری و مدیریت زمین بدون توجه به قابلیت و توان سرزمین انجام میشود که سبب اتلاف سرمایه و کاهش ظرفیت محیطی میگردد. در این تحقیق برنامه ریزی کاربری اراضی و تهیه نقشه آمایش با استفاده از توانمندی های ویژه محیط GIS در حوضه آبریز شهری ماهیدشت کرمانشاه– با مساحت تقریبی 1380 کیلومتر مربع – انجام شد. با استفاده از توابع موجود در GIS نقشه طبقات ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب، جهات جغرافیایی، نقشه خاک، تیپ و تراکم پوشش گیاهی به روش دوتایی با هم ترکیب شده و در نهایت 577 واحد زیست محیطی بدون تکرار به عنوان واحدهای کاری ارزیابی توان و مدیریت کاربری زمین در مقیاس 1:150000 تفکیک و نقشه بندی گردید. همچنین ویژگی های اقلیم شناسی، احتمال فرسایش خاک و نوع کاربری فعلی برای هر واحد ثبت گردید. برای این واحدهای زیست محیطی یا اکوسیستم های خرد نیز ارزیابی توان اکولوژیک برای کاربری های کشاورزی، مرتع داری، جنگل داری، آبزی پروری، توریسم، توسعه شهری و حفاظت صورت پذیرفت. در نتیجه بررسی آمایشی سرزمین و اولویت بندی بین کاربری ها به روش کیفی قیاسی از بین توان های اکولوژیکی، نقشه آمایش سرزمین حوضه آبریز ماهیدشت تولید شد. از مقایسه نقشه های کاربری فعلی و کاربری آتی مشخص گردید که مساحت جنگل های منطقه از مقدار 7 درصد کاربری فعلی به حدود 12 درصد در کاربری بهینه افزایش می یابد، در کاربری مرتع نیز از حدود 12 درصد در شرایط فعلی به حدود 15 درصد در شرایط تغییر بهینه دست می یابیم و در طبقه مربوط به زراعت آبی از 10 درصد در شرایط فعلی به حدود 60 درصد در شرایط بهینه می رسیم. هم چنین نقشه توان اکولوژیکی آتی نشان می دهد که باید برخی مناطق(مساحتی بالغ بر 2درصد کل حوضه) مورد حفاظت قرار گیرد بنابراین در این زمینه نیز باید تمهیدات لازم را اندیشید.
کاربرد فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) درارزیابی توان سرزمین به منظورتوسعه شهری در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز مشکلات محیط زیستی، در ابعاد مختلف، ناشی از عدم رعایت ملاحظات و معیارهای محیط زیستی در مکان یابی شهرهای جدید است. هدف اصلی این مقاله مقایسه معیار های مختلف بر اساس مطالعات کتابخانه ای و نظرات کارشناسان و تعیین معیار های مناسب به منظور ارزیابی توان محیط زیستی جهت استقرار شهر های جدید برای دستیابی به توسعه پایدار شهری است که کمترین اثرات سوءرا در حال حاضر و در بلند مدت به دنبال داشته باشد. در این تحقیق کاربرد رویکرد ارزیابی چند معیاره و به طور مشخص استفاده از روش الگوی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) درارزیابی توان سرزمین حوزه آبخیز زرد خوزستان جهت توسعه شهری، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، مورد بررسی قرار گرفته است. مدل AHP یکی از معروفترین فنون تصمیم گیری چند منظوره برای وضعیت های پیچیده ای که سنجنده های متضاد وچندگانه دارند، به شمار می رود و قابلیت آن در برنامه ریزی های محیط زیستی از جمله ارزیابی توان سرزمین به اثبات رسیده است. لذا در این مطالعه از 13 معیار استفاده شد که از طریق روش(AHP) به صورت زوجی مقایسه شده و وزن عوامل محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که معیارهای نقاط زلزله خیز، کاربری اراضی، خاکشناسی دارای وزن بیشتری نسبت به دیگر معیارها بوده و براساس نقشه نهایی قسمت شمالی، مرکزی و شرقی حوزه آبخیز زرد و از لحاظ تقسیمات سیاسی دهستان قلعه تل از بخش مرکزی شهرستان باغملک از لحاظ توسه شهری دارای بالاترین اولویت است. نتایج بدست آمده از این تحقیق می تواند به عنوان الگویی جهت انتخاب مکان های مناسب توسعه شهری با توجه به رعایت ملاحظات زیست محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین الگوی ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) (نمونه موردی: شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به رشد روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن گسترش شتاب زده و لجام گسیخته شهرها، مسائل و مشکلات عدیده ای پیش روی جوامع بشری قرار گرفته است. از این رو، افزایش سطح سکونتگاه های شهری در محدوده شهرستان ساری نیز، بدون توجه به قابلیت ها و محدودیت های اراضی و فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری انجام می گیرد که هر روزه موجب نابودی سطح وسیعی از اراضی باارزش می شود. فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری، استفاده ممکن انسان از سرزمین برای کاربری توسعه شهری را برآورد می کند. پژوهش حاضر تحقیقی توصیفی و تحلیلی و از نوع کاربردی است و در شهرستان ساری با هدف طراحی و به کارگیری مدلی کل نگر و انعطاف پذیر به منظور ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) انجام گرفته است که در آن، مهم ترین معیارهای توان اکولوژیک توسعه شهری در قالب ساختاری شبکه ای و با بهره گیری از سامانة اطلاعات جغرافیایی، تحلیل می شوند تا نقشة پهنه بندی محدوده مورد مطالعه براساس توان اکولوژیک توسعه شهری تهیه شود. در نتیجه پژوهش حاضر با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در جهت بهینه سازی فرآیند توسعة شهری به منظور جلوگیری از بحران های زیست محیطی، راهکارهای عملی پیشنهاد شد.
ارزیابی توان اکولوژیک حاشیه شهر تبریز به منظور توسعه پایدار شهری با رویکرد MCE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای رسیدن به توسعه پایدار داشتن برنامه ریزی با تکیه بر ارزیابی همه جانبه محیط طبیعی امری ضروری است. با توجه به اینکه محیط زیست طبیعی توان اکولوژیکی محدودی را برای استفاده های انسان داراست، بنابراین، ارزیابی توان اکولوژیکی به عنوان هسته مطالعات زیست محیطی با پیشگیری بحران های موجود، بستر مناسبی را برای برنامه ریزی زیست محیطی فراهم می آورد. تحلیل قابلیت اراضی برای توسعه شهری یکی از اصلی ترین مقولاتی است که برنامه ریزان شهری با آن سروکار دارند. در این مقاله طی رویکرد ارزیابی چند معیاره با استفاده از روش ترکیب خطی وزن دار و در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، ارزیابی توان اکولوژیکی حاشیه شهر تبریز برای توسعه کالبدی بر پایه مشاهدات محیطی (طبیعی و انسانی به تعداد 12 معیار) صورت گرفته و نقشه نهایی در محدوده مذکور تهیه شده است. این نقشه نواحی مناسب برای توسعه کالبدی شهر را نشان می دهد. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
محاسبة میزان انطباق اکولوژیکی توسعة گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن توسعة شتاب زده و لگام گسیختة شهرها، مسائل و مشکلات عدیده ای پیش روی جوامع بشری قرار گرفته است. در محدودة شهر گرگان نیز، افزایش سطح سکونت گاه های شهری، بی توجه به قابلیت ها و محدودیت های اراضی و توان اکولوژیک توسعة شهری انجام گرفته است. این پژوهش با هدف ارزیابی و انطباق توسعة شهری با توان اکولوژیک سرزمین به منظور حفظ قابلیت های محیط زیست در شهر گرگان انجام گرفته است. برای این کار، با رویکرد ارزیابی چندمعیاره با به کارگیری روش ترکیب خطی وزن دار، ارزیابی توان اکولوژیکی گرگان برای انطباق با توسعة شهری در سال های مختلف در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام گرفته است. سپس، نقشة نهایی توان با توسعة موجود مقایسه، و درصد تطابق آن در سال های مختلف محاسبه شد. نتایج نشان داد میزان انطباق اکولوژیکی به تدریج از سال 1987 تا سال 2013 کاهش یافته است که خود احتمالاً به پیامدهای منفی در محیط زیست منجر شده است و این فرایند ادامه نیز دارد. از این رو، باید توجه لازم برای کاهش روند عدم انطباق اکولوژیکی توسط مسئولان ذیربط اتخاذ شود. برنامه ریزان شهری به منظور رعایت بیشتر اصول محیط زیستی جهت ارتقای شرایط موجود می توانند نتایج این پژوهش را به کار گیرند.
ارزیابی توان و انطباق توسعة کاربری سکونت گاه روستایی مدل سیستمی با کاربری موجود در آبخیز زیارت گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین به عنوان هستة مطالعات آمایش سرزمین بوده که نقش به سزایی در برنامه ریزی منطقه ای دارد. انتخاب نوع و پراکنش کاربری اراضی بر اساس توان اکولوژیکی، از اهداف اصلی مدیریتی در کاهش اثرات بحران های طبیعی است.
روش: پژوهش حاضر در آبخیز زیارت گرگان با وسعت 10286 هکتار در جنوب غرب شهرستان گرگان واقع در استان گلستان انجام شد. با توجّه به اینکه امروزه آبخیز زیارت در اثر هجوم جوامع انسانی از لحاظ گردشگری و سکونت گاهی در شرایط بحرانی قرار گرفته، ضروری است که قبل از اجرای هرگونه برنامة توسعه ای، مطالعات ارزیابی توان محیطی انجام شود. در ارزیابی آبخیز زیارت از مدل سیستمی آمایش سرزمین ایران و ابزار سامانة اطّلاعات جغرافیایی استفاده شد.
یافته ها/ نتایج: نتایج نشان داد که 46/4 و 52/4 درصد از مساحت آبخیز زیارت گرگان به ترتیب در کلاس های تناسب یک و دو قرار دارند و سایر مناطق (76/91 درصد) به کلاس توان نامناسب تعلّق دارد. براساس نتایج حاصله، مقدار کاپای کلّی 3164/0 در طبقة کم و کاپای جزیی طبقة یک توسعه 2037/0 و طبقة دو 161/0 و در کلاس ضعیف قرار دارند.
نتیجه گیری: طبق نتایج، کلاس های توسعة سکونت گاهی با قابلیت توان اکولوژیک منطقه منطبق نیستند. با کنترل طبقة یک و دو توسعة سکونت گاهی مشخّص شد که مسیر توسعة موجود با جهت گیری پیشنهادی توسعه در این پژوهش منطبق نیست. رویکرد مورد استفاده در تحقیق می تواند مدیران و برنامه ریزان را در کاهش اثر خطرات طبیعی در مقیاس محلّی و منطقه ای کمک کند.
مدل سازی اکولوژیک توسعه شهری با استفاده از مدل های تصمیم گیری تعاملی AHP وFuzzy AHP باکلی (مطالعه موردی: حاشیه شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انجام توسعه و ایجاد نقاط مناسب برای توسعه شهری بدون در نظر گرفتن توان اکولوژیکی مشکلات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی متعددی را درپی دارد. این پژوهش در چارچوب روش آنالیز سیستمی با هدف تعیین نقاط مناسب جهت توسعه شهری، براساس شاخص های مدل ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری ایران در حاشیه شهر اراک انجام شده است. به این منظور از روش های تصمیم گیری چندمعیارهAHP و فازی AHP باکلی جهت تعیین وزن معیارها و توابع عضویت فازی برای استاندارد سازی آن ها استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که از مجموع کل مساحت منطقه به روش FAHP، % 63 دارای اراضی با توان درجه یک و %12 دارای اراضی نامناسب برای کاربری توسعه شهری هستند و به روش AHP، %65 دارای توان درجه یک و %21 نامناسب است. نتایج کنترل طبقات مدل توسعه شهری در این مطالعه ضمن تأیید مدل تصمیم گیری سلسله مراتبی AHP در منطقه مورد مطالعه مشخص نمود که روش تصمیم گیری چندمعیاره FAHPبهترین روش ارزیابی است که عمل ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین را با دقت بیشتری مدل سازی کرده و تطابق بیشتری با واقعیت زمینی داشته است.
ارزیابی توان اکولوژیک کاربری شهری با مدل MCDM و GIS (مطالعه موردی: شهر سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از سرزمین، بدون درنظرگرفتن تفاوت های اکولوژیک و پتانسیل های محیطی، باعث پیامدهای ناگوار و تخریب محیط زیست می شود که در نهایت، منابع طبیعی را در معرض تهدید قرار داده و محیط را از توسعه پایدار دور می کند. منطقه سهند با تنوع اکوسیستم های مناسب و مساعد برای زیست انسانی و تنوع جاذبه های طبیعی و چشم اندازها و مناظر باارزش زیست محیطی، از مهم ترین نقاط جمعیت پذیر استان آذربایجان شرقی است. از این رو، رشد شهرها و سکونت گاه های روستایی و در پی آن سایر زیرساخت ها و تأسیسات انسانی مورد نیاز، ناگزیر از ارزیابی توان اکولوژیک کاربری مناسب و اختصاص پهنه هایی از منطقه برای این نوع کاربری شده است. پژوهش پیشِ رو با هدف تعیین کاربری مناسب توسعه شهری در منطقه سهند استان آذربایجان شرقی تهیه شده است. توسعه زیاد شهر سهند و فقدان مطالعات جامع علمی در خصوص ارزیابی توان اکولوژیک توسعه آن، موجب شد «ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعه شهری سهند با مدل تصمیم گیری چندمعیاری MCDM و GIS» به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شود. نتایج حاکی از آن است که از مجموعِ مساحتِ محدوده مطالعاتی سهند که در ۱۷۲۱ واحد اکولوژیک شناسایی شده و دارای ۴۵۲۰۰ هکتار مساحت است، ۳۳۲۶ هکتار دارای توان درجه ۱ و ۴۲۷۹ هکتار دارای توان درجه ۲ برای توسعه شهری است در حال حاضر، پراکنش فضایی مراکز جمعیتی شهرستان بیشتر در کاربری درجه ۲ (متوسط) قرار دارد که از مهم ترین دلایل آن می توان به شیب متوسط، بافت نسبتاً خوب خاک، شرایط زه کشی مناسب و شرایط اقلیمی مساعد اشاره کرد.
ارزیابی توان اکولوژیک شهر گرگان به منظور تعیین نقاط بالقوه توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
205 - 224
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی فرایند ارزیابی توان اکولوژیک شهر گرگان به منظور تعیین نقاط بالقوه توسعه شهری است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است؛ بدین صورت که به منظور دستیابی به هدف تحقیق، ابتدا اطلاعات مورد نیاز منطقه با استفاده از منابع اطلاعاتی موجود و کار میدانی و مصاحبه با متخصصان مربوط جمع آوری شده و در ادامه با کاربرد رویکرد ارزیابی چند معیاره و به طور مشخص استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی که یکی از معروف ترین فنون تصمیم گیری چند منظوره برای موقعیت های پیچیده ای که سنجه های چندگانه و متضادی دارند، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی به ارزشیابی، تجزیه وتحلیل، جمع بندی و تلفیق لایه های اطلاعاتی پرداخته شده است. براساس نتایج به دست آمده، تمام منطقه مورد مطالعه از نظر معیار ارتفاع و بخش اعظم محدوده مورد مطالعه ازلحاظ معیارهای شیب، کاربری زمین، راه های ارتباطی و بارش درجهت تعیین نقاط بهینه توسعه شهری مناسب و معیار های جهت شیب، خاک، زمین شناسی، گسل، فاصله از رودخانه در محدوده مورد مطالعه درجهت توسعه شهر دارای محدودیت می باشند. درنهایت 73/11 درصد از این محدوده دارای قابلیت بسیار مناسب و 91/21 درصد دارای توان مناسب و 03/27 درصد دارای توان متوسطی برای توسعه شهر است. از سوی دیگر 07/26 درصد از این محدوده دارای توان نامناسب و 26/13 درصد دارای محدودیت بسیار زیاد برای توسعه شهر است. درمجموع، شهر گرگان در محدوده مورد مطالعه، بیشتر دارای توان متوسطی درجهت توسعه شهری است.
تاثیر تحولات پیراشهرنشینی بر دگرگونی زمین های مستعد زراعی و اهمیت آن در برنامه ریزی و مدیریت حریم مصوب ۱۳۸۵ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همراه با افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی، پدیده هایی در قلمروی پیرامون شهرها و پسکرانه روستایی شان در حال گسترش است که چنین قلمروهایی با ترکیبی از ویژگی های شهری و روستایی اغلب به عنوان پیراشهر [1]</sup></sup> شناخته می شوند. از اثرگذاری شهر و شهرنشینی بر روستا و محیط پیرامونی، تحول فضایی پیراشهرنشینی[2] شکل می گیرد. طی چهل دهه اخیر، روستاهایی پیرامونی کلانشهر تهران نیز در پی برون فکنی و جابه جایی فضایی جمعیت و فعالیت، دستخوش تغییرات عمده ای قرار داشتند، به طوری که با بالاترین تغییرات نرخ رشد جمعیت در منطقه کلانشهری تهران، به نقاط شهری تبدیل می شوند. در این گذار پیراشهرنشینی، زمین های زراعی با قابلیت تولید مواد غذایی در شرایط عدم کنترل رشد، به زمین های شهری و تولیدکننده سرمایه با ارزش افزوده بالاتر تبدیل می شود. تحلیل کلاس های پوشش گیاهی حاکی از کاهش ۳۵ درصدی زمین های زراعی و افزایش ۵۰ درصدی مساحت زمین های شهری است که بیشترین میزان افزایش سطح زمین های شهری در نقاط روستایی تبدیل شده به شهر یا به عبارتی سکونتگاه های پیراشهری مشاهده می شود. هدف از این مقاله ، بررسی تاثیر تحولات پیراشهرنشینی بر زمین های مستعد زراعی از لحاظ ارزیابی توان اکولوژیکی در منطقه کلانشهری تهران و بکارگیری نتایج تحلیلی چنین تحولاتی در برنامه ریزی و مدیریت حریم کلانشهر تهران (۱۳۸۵) است. با بهره مندی از روش های تحلیل کمی و فضایی، رشد سکونتگاه های پیراشهری بر اساس داده های جمعیتی و تصاویر ماهواره لندست تحلیل می شوند. از یافته ها ودستاوردهای پژوهشی مقاله آن است که 1) سکونتگاه های پیراشهری در مناسب ترین اراضی زراعی منطقه کلانشهری تهران در حال رشد هستند. با تداوم روند رشد قارچ گونه و پراکنده سکونتگا ه های پیراشهری در چنین زمین هایی، تعادل اکولوژیکی و زیست مندی اقتصادی منطقه کلانشهری تهران با تهدیدات جدی روبه رو می شود که در این مقاله پیشنهاد می شود از سیاست های مهار توسعه همچون کمربندسبز برای مقابله با تهدید رشد سکونتگاه های پیراشهری در اراضی زراعی استفاده گردد. 2) شهرنشینی در مراکز روستایی یا به عبارتی تحولات پیراشهرنشینی در نواحی گسترده ای از حریم تهران (1385) در حال گسترش است که در راستای تحقق اهداف کلان تعیین حریم تهران پیشنهاد می شود که با رویکرد نوین مبتنی بر پیوستگی و انسجام ارتباطات و مناسبات شهر-روستا-طبیعت به جای تفکیک آن ها به برنامه ریزی در حریم پرداخت. کاربرد مقاله در برنامه ریزی حریم تهران (1385) از آن رو است که می توان با تدوین رویکردهای نوین به برنامه ریزی نواحی پیراشهری مبتنی بر پیوستگی روستا-شهری در برنامه ریزی و مدیریت حریم، تهدید از بین رفتن زمین های زراعی ناشی از رشد سکونت گاه های پیراشهری را با اتخاذ تدابیری چون توسعه کشاورزی شهری و توسعه گردشگری به فرصتی برای رونق اقتصادی و ارتقائ بهره وری روستایی در نواحی پیراشهری تهران تبدیل کرد. این مقاله در راستای برنامه ریزی حریم شهر تهران پیشنهاد می دهد که برای سکونتگاه های پیراشهری که به سرعت درحال رشد در زمین های زراعی هستند و بخش بزرگی از حریم تهران را فرامی گیرند، سیاست های مدیریتی یکپارچه اتخاذ گردد و تحت لوای تشکیلات نهادی یکپارچه نیز این سیاست ها اجرایی گردند. برنامه ریزی و مدیریت توسعه فضایی یکپارچه برای شهر، روستا و پیراشهر در حریم تهران، نیازمند درنظر گرفتن توسعه فضایی این عناصر با یکدیگر است که در عین بهره مندی از آزادی های محلی هر یک با سطوح بالای مدیریتی در سطح منطقه نیز هماهنگ باشد. نهاد مدیریت حریم تهران می تواند نهادی عمومی و غیردولتی به ریاست شهرداری تهران باشد. تدوین استراتژی های فضایی منطقه ای (Regional Spatial Strategy) با هدف پیوستگی روستا- شهری، می تواند پلی بین شکاف سیاست های توسعه روستایی (طرح های روستایی) و توسعه شهری (طرح های جامع شهری) مجزا در حریم تهران باشد<br clear="all" />[1] - Peri-Urban[2] - Peri-urbanisation
ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین در استان گلستان به منظور توسعه کاربری های کشاورزی با رویکرد آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
253 - 274
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیک تعیین می کند که هر یک از فعالیت های انسانی در کدام پهنه از سرزمین قابل انجام دادن است و بالعکس در هر یک از پهنه ها چه فعالیت هایی قابل انجام دادن نیست یا انجام دادن آن صرفه اقتصادی به دنبال ندارد یا مخرب پایداری محیطی است. هدف از این پژوهش ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین در استان گلستان، به منظور توسعه کشاورزی (کشت گندم)، با رویکرد آمایش سرزمین و بررسی عوامل مؤثر بر توان اکولوژیک کشاورزی بود. پژوهش به روش اکتشافی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای انجام شد. ابتدا عوامل و شاخص های مؤثر شامل آب و هوا، بارندگی، دما و درجه حرارت، تبخیر، توپوگرافی (ارتفاع)، شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، منابع آبی، پهنه های سیلاب، تیپ اراضی، فرسایش، خاک شناسایی شدند و در مرحله بعد مکان یابی بهینه و مناسب کشت گندم با استفاده از نرم افزار Arc GIS و آزمون های آن، به منظور پهنه بندی مناطق مستعد کشت گندم، در چهار مرحله صورت پذیرفت؛ بدین صورت که داده های خام لایه های مورد نظر شناسایی و نواحی مناسب کشت و کار تعیین و کلاس بندی شدند. مقادیر مناسب به لایه های اشاره شده داده شد تا نقشه لایه نهایی جهت پهنه بندی مناطق مستعد کشت گندم تولید شود. در نهایت، با روی هم گذاری لایه مناطق زیر کشت گندم بر لایه های مورد نظر، نقشه توان اکولوژیک منطقه تهیه شد و سپس به سه طبقه نهایی اراضی با توان مناسب و بالا (حدود 13 درصد)، اراضی با توان متوسط (بیش از 80 درصد)، اراضی با توان کم یا بدون توان (حدود 5 درصد) کلاس بندی شدند. قلمرو میانی استان دارای حاصلخیزترین زمین های کشاورزی و اقلیم نیمه مرطوب و معتدل مدیترانه ای (جلگه های پایکوهی البرز) است. در نتیجه بهترین نواحی کشت ْ قلمرو میانی استان و نواحی جنوبی استان، به دلیل دارا بودن خاک عمیق زراعی با کیفیت نسبتاً مطلوب و بارندگی مناسب، است.
ارزیابی تناسب سرزمین برای کاربری باغ مطالعه موردی: شهرستان سامان، استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیک برای توسعه باغ، گام بسیار مهمی در فرایند توسعه پایدار سرزمین است. در این زمینه، دانش ارزیابی تناسب سرزمین نقشی اساسی در تعیین تناسب یا ارزیابی توان اکولوژیک هر منطقه برای کاربری های مدنظر ازجمله توسعه باغ دارد. با توجه به اینکه یکی از اهداف اصلی بسیاری از طرح ها و برنامه های توسعه ای در سطح کلان توسعه پایدار است، پژوهش کنونی با هدف دستیابی به بهترین و پایدارترین استفاده از اراضی شهرستان سامان در استان چهارمحال و بختیاری برای کاربری باغ انجام شد. در این پژوهش با بهره گیری از روش استاندارد فائو برای ارزیابی تناسب سرزمین با هدف توسعه باغ، تناسب سرزمین شهرستان سامان برای بعضی محصولات باغی شامل زردآلو، بادام، سیب، هلو و مو (انگور) بررسی شد. برای این منظور با استفاده از داده های ایستگاههای سینوپتیک و نقشه خاک منطقه، فرایند ارزیابی تناسب سرزمین با رویکرد سایز و روش عددی (پارامتریک) انجام و نقشه های تناسب سرزمین محصولات مطالعه شده تهیه شد. یافته ها نشان داد براساس ویژگی های اقلیمی و خاکی، مناطق مختلف درجه تناسب یا توان اکولوژیک متفاوتی دارند؛ به طوری که این منطقه برای سیب و هلو کلاس تناسب S3 و N به ترتیب در 87/86 و 13/13 درصد از منطقه و برای سه محصول دیگر، کلاس های S2، S3 و N دارد که به ترتیب برای مو و بادام، ۹۰/۲۱، ۵۷/۶۵ و ۵۲/۱۲ درصد و برای زردآلو ۶۶/۱۳، ۲۱/۷۳ و 13/13 درصد از منطقه را شامل می شود. مهم ترین محدودیت های موجود، محدودیت های عمق خاک، سنگریزه، شیب و اقلیمی تشخیص داده شد. چنین یافته هایی در انتخاب بهترین گزینه ها به برنامه ریزان و تصمیم گیران کمک می کند تا هم سودآوری محصول و هم پایداربودن مدنظر قرار گیرد؛ البته به جز نیازمندی های اکولوژیکی پیشنهاد می شود نیازمندی های دیگر مانند ویژگی اجتماعی، شرایط اقتصادی، پذیرش فرهنگی و بررسی وضع موجود نیز ارزیابی شوند؛ بدین ترتیب فرایند توسعه پایدار برای باغداری تکمیل می شود.
ارزیابی توان اکولوژیکی محیط جهت تعیین مناطق مناسب کاربری ها در حوزه شهری یاسوج با مدل اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
61 - 72
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین به عنوان یکی از ابزارهای حرکت در راستای توسعه پایدار، به دنبال سنجش موجودی و توان نهفته سرزمین با ملاک ها و معیارهای مشخص و از پیش طرح ریزی شده است. ضرورت این پیمایش و کنترل پیامدهای توسعه و سنجش قابلیت های زمین در شرایطی که ایران یکی از کشورهای در حال توسعه و مواجه با روندهای شهرنشینی شتابان است، بیشتر مطرح می شود. این پژوهش با هدف کلان حفظ قابلیت های زیست محیطی، آزمون و ارزیابی قابلیت سنجی را در حوزه شهر یاسوج، به عنوان یکی از مراکز استانی با آهنگ فزآینده گسترش شهری دنبال نموده است. بنابراین تعیین توان اکولوژیک حوزه شهری یاسوج برای گسترش سکونتگاهی و همچنین مشخص نمودن امکانات، توانمندی ها و محدودیت های منابع سرزمینی ناحیه به عنوان بستر مناسب هر گونه برنامه ریزی ، هدف مشخص این پژوهش است. روش مطالعه در تحلیل قابلیت سنجی زمین محدوده پژوهش مبتنی بر یک مدل اکولوژیکی است که بر مبنای روش آمایش سرزمین مخدوم طراحی شد. از بین معیارها و گزینه های مختلف مؤثر در قابلیت زمین، سه گزینه اصلی قابلیت زراعی، جنگلداری و توسعه شهری، سکونتی و فعالیت ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج کاربست مدل حکایت از پتانسیل های وسیع محیطی و اکولوژیک در محدوده مورد مطالعه دارد که عوامل محدود کننده ای برای توسعه شهری به شمار می روند. 82 درصد از مجموع سطح محدوده را اراضی با قابلیت کشاورزی، مرتعداری و جنگل تشکیل می دهند. بنابراین حساسیت و آسیب پذیری محیط طبیعی در این حوزه در اولویت اول، توصیه را به سمت اتخاذ سیاست های محدوده کننده گسترش شهری، هم در محدوده شهر یاسوج و هم در حوزه اطراف آن، استفاده از توان گردشگری ناحیه و در اولویت دوم، سوق دادن گسترش شهری یاسوج به سمت شمال غربی و شهرک مادوان و مهریان است.
مکان یابی صنایع با استفاده از روش های ارزیابی چندمعیاره در شهرستان گلپایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱۶
151 - 166
حوزه های تخصصی:
مکان یابی مناطق صنعتی یکی از عوامل کلیدی در برنامه ریزی پایدار منطقه ای با توجه به اثرات محیط زیستی مختلف صنایع می باشد. با توجه به رشد مناطق صنعتی و وجود معادن متعدد در شهرستان گلپایگان لزوم مکان یابی صنایع با توجه به ضوابط و استانداردهای محیط زیستی ضروری است. بنابراین در مطالعه حاضر به منظور مکان یابی صنایع در شهرستان گلپایگان از تلفیق روش تحلیل سلسله مراتبی و ارزیابی چندمعیاره و بررسی 24 معیار استفاده شد. مهم ترین معیارهای مؤثر در فرآیند ارزیابی توان صنعتی منطقه شامل فاصله از پناهگاه حیات وحش موته، فاصله از گسل ها، فاصله از چاه ها و فاصله از جاده ها بود. لایه های اطلاعاتی پس از تهیه با استفاده از روش های منطق بولین، روی هم گذاری فازی، روش وزن دهی و ترکیب خطی وزنی تلفیق گردید و نقشه ی نهایی ارزیابی توان اکولوژیک منطقه در محیط GIS تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که در روش منطق بولین، 2783 هکتار از منطقه برای توسعه ی صنعتی مناسب می باشد. در روش روی هم گذاری فازی 1769 هکتار از منطقه و در روش ترکیب خطی وزنی 1902 هکتار و در روش وزن دهی 1758 هکتار از منطقه برای توسعه ی صنعتی در طبقات خوب تا عالی قرار گرفتند. با توجه به نتایج می توان گفت روش ترکیب خطی وزنی و وزن دهی مؤثرتر از روش های بولین و روی هم گذاری فازی است. نتایج کلی بیانگر این است که در کلیه ی مدل ها مناطق مناسب توسعه ی صنعتی در محدوده ی جنوب شرقی منطقه قرار دارد و به این معناست که در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی و سرمایه گذاری های آینده برای توسعه ی صنعتی منطقه با درنظر گرفتن آمایش سرزمین این مناطق در اولویت قرار گیرند. با توجه به تمرکز فعالیت های کشاورزی در منطقه ی گلپایگان و ظرفیت های بی شمار آن در زمینه ی گردشگری، توسعه ی صنایع تبدیلی کشاورزی و صنایع مرتبط با توسعه ی گردشگری و اکوتوریسم در محدوده های مجاز پیش بینی شده، می توانند به عنوان اولویت های توسعه ی منطقه، مورد توجه قرار گی رد.
مدیریت و برنامه ریزی فضای جغرافیایی شهرستان کنگاور جهت کاربری های کشاورزی و مرتع داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره هفدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
115 - 140
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیکی محیط برای تعیین و سنجش توان بالقوه و نوع کاربری طبیعی سرزمین است. از این رو ارزیابی توان محیط ابزاری برای مدیریت فضای جغرافیایی و برنامه ریزی های استراتژیک و راهبردی جهت توسعه پایدار و استفاده صحیح از منابع سرزمین است. در این مطالعه، شهرستان کنگاور با وسعت 9/883 کیلومتر مربع با هدف تعیین توان طبیعی (اکولوژیک) در ارتباط با کاربری کشاورزی و مرتع داری، با استفاده از مدل اکولوژیکی مخدوم، بررسی شد. در فرایند تحقیق ابتدا به جمع آوری و تهیه و تولید داده ها و منابع اکولوژیکی مورد نیاز پژوهش اقدام شد. پس از ساخت و ترکیب نقشه ها در نرم افزار ArcGIS، به شیوه چندترکیبی، نقشه واحدهای محیط زیستی ساخته و با استفاده از ویژگی های هر واحد محیط زیستی توان اکولوژیکی منطقه ارزیابی شد. بدین منظور، شاخص ها و متغیرهایی که می توانستند در این مدل ها دخالت داشته باشند بررسی شدند. جهت طبقه بندی توان اکولوژیک منطقه در خصوص کاربری کشاورزی و مرتع داری و تهیه نقشه توان طبقات مختلف از 15 متغیر به منزله معیار وزن دهی و سنجش توان استفاده شد. نتایج حاصل از ارزیابی توان اکولوژیک شهرستان کنگاور حاکی از استخراج 58 واحد محیط زیستی در 7 طبقه با توان های کاملاً مناسب، مناسب، ضعیف، و نامناسب برای کاربری کشاورزی و مرتع داری است. 79/356 کیلومتر مربع قابلیت کاربری کشاورزی با توان کاملاً مناسب و مناسب را دارد. همچنین قابلیت منطقه با توان مناسب برای کاربری دیم و مرتع داری 23/72 کیلومتر مربع برآورد شد. در وضعیت موجود 26/483 کیلومتر مربع از شهرستان کنگاور به کاربری کشاورزی اختصاص داده شده است. این در حالی است که در وضعیت بهینه این مقدار برابر 79/356 کیلومتر مربع است. میزان اراضی تغییرکاربری یافته به کشاورزی 47/126 کیلومتر مربع است. بر اساس نتایج حاصل، اراضی منطقه بیش از توان آن برای کاربری کشاورزی (آبی و دیم) مورد بهره برداری قرار گرفته و اراضی با قابلیت مرتع به فعالیت کشاورزی تغییر کاربری یافته است.
ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری- روستایی حوضه ی آبخیز طارم، استان زنجان با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
102 - 112
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزی صحیح و استفاده همه جانبه از محیط زیست بر پایه شناخت استعدادها و ارزیابی توان تولیدی سرزمین استوار است. ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین، مرحله میانی فرآیند آمایش سرزمین یا برنامه ریزی محیط زیست است. در واقع ارزیابی سرزمین، اطلاعات اساسی مرحله دوم آمایش سرزمین شامل انتخاب مناسب ترین استفاده از سرزمین و نظام مدیریت را فراهم می نماید. در همین راستا هدف از این مطالعه، تعیین مناسب ترین و مطلوب ترین پهنه های محیط زیستی حوضه ی آبخیز طارم واقع در استان زنجان با ارزیابی توان اکولوژیکی برای کاربری توسعه ای است. برای انجام این کار، از روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) استفاده شده است. بدین ترتیب که پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نظر و وارد ساختن این لایه ها در محیط Arc GIS و پس از تهیه و تکمیل پرسش نامه توسط متخصصان مرتبط با موضوع، ماتریس اولیه و نرمال برای تعیین وزن نسبی لایه ها تکمیل شد. در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) با توجه به وزن نسبی لایه ها که پس از تکمیل پرسش نامه توسط متخصصان مرتبط با موضوع و تهیه ماتریس های اولیه و نرمال و نتایج حاصل از آن مشخص شد، بیشترین عامل محدود کننده شیب است که بالاترین درصد وزن نسبی به آن اختصاص داده شده است، بنابراین قسمت های مرکزی منطقه که کمترین شیب یعنی 0- 2 تا 8- 12 درصد را داراست و از نظر پوشش گیاهی شامل مراتع کم تراکم و جنگل های تنک و ... بوده، مناسب ترین بخش ها برای توسعه است. سرانجام تعیین وزن نهایی لایه ها و تلفیق اطلاعات در نرم افزار Idrisi انجام شد که نتایج حاصل از این روش بدین ترتیب است: حدود 14/36درصد از کل منطقه دارای توان درجه یک مناسب و حدود 10/12درصد دارای توان درجه دو مناسب برای توسعه شهری- روستایی بوده و 75/52درصد نیز فاقد توان مناسب برای این گونه توسعه است.
ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری- روستایی حوضه ی آبخیز طارم، استان زنجان با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی سرزمین، اطلاعات اساسی مرحله دوم آمایش سرزمین شامل انتخاب مناسب ترین استفاده از سرزمین و نظام مدیریت را فراهم می نماید. در همین راستا هدف از این مطالعه، تعیین مناسب ترین و مطلوب ترین پهنه های محیط زیستی حوضه ی آبخیز طارم واقع در استان زنجان با ارزیابی توان اکولوژیک برای کاربری توسعه ای است. برای انجام این کار، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. بدین ترتیب که پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نظر و وارد ساختن این لایه ها در محیطArc GIS و پس از تهیه و تکمیل پرسشنامه توسط متخصصان مرتبط با موضوع، ماتریس اولیه و نرمال برای تعیین وزن نسبی لایه ها تکمیل شد. در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) با توجه به وزن نسبی لایه ها که پس از تکمیل پرسشنامه توسط متخصصان مرتبط با موضوع و تهیه ماتریس های اولیه و نرمال و نتایج حاصل از آن مشخص شد، بیشترین عامل محدودکننده شیب است که بالاترین درصد وزن نسبی به آن اختصاص داده شده است، بنابراین قسمت های مرکزی حوضه که کمترین شیب یعنی 0- 2 تا 8- 12 درصد را داراست و از نظر پوشش گیاهی شامل مراتع کم تراکم و جنگل های تنک و ... بوده، مناسب ترین بخش ها برای توسعه است. سرانجام تعیین وزن نهایی لایه ها و تلفیق اطلاعات در نرم افزار Idrisi انجام شد که نتایج حاصل از این روش بدین ترتیب است: حدود 14.36 درصد از کل حوضه دارای توان درجه یک مناسب و حدود 10.12 درصد دارای توان درجه دو مناسب برای توسعه شهری- روستایی بوده و 75.52 درصد نیز فاقد توان مناسب برای این گونه توسعه است.
ارزیابی توان اکولوژیک و تناسب کاربری اراضی زاگرس مرکزی با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی و مدل اکولوژیکی سرزمین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال بازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
114 - 129
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیک به عنوان پیشگام آمایش سرزمین شناخته می شود. منطقه زاگرس مرکزی به دلیل حساسیت های محیط زیستی فراوان و تهدیدهای متعدد تنوع زیستی محتاج تدوین برنامه مدیریت محیط زیستی با رویکردی جامع و کاربردی است. بر این اساس، منطقه آبخیز مدیریتی کوهرنگ، به عنوان یکی از مناطق پایلوت در زاگرس مرکزی، مورد مطالعه و ارزیابی توان قرار گرفته است. در گام نخست، با بررسی مدل های رایج در سطح ایران و جهان، اقدام به طراحی الگویی مناسب به منظور ارزیابی توان اکولوژیک منطقه گردید. در ادامه، الگویی تلفیقی برای منطقه انتخاب و طراحی گردید که بیشترین میزان همخوانی و تناسب را با ویژگی های طبیعی و ساختاری موجود داشته باشد. در نهایت، با استفاده از داده های پایه و لایه های اطلاعاتی متعدد از طریق رویهم گذاری لایه ها در محیط GIS و نرم افزار ArcGIS, 9.3 اقدام به سنتز و پهنه بندی گردید. با مطالعات میدانی اقدام به زمین مرجع نمودن داده ها و تکمیل خلاهای اطلاعاتی گردید. نتایج نشانگر آن است که بحش اعظم منطقه از نوع کوهستانی بوده و بیشترین نرخ فرسایش از نوع متوسط با 38/39 درصد بوده است. در حال حاضر، کاربری مرتع با حدود 68 درصد بیشترین سهم را در میان سایر کاربری ها دارا می باشد. از سوی دیگر، بیشترین کاربری اولویت دار در منطقه مطالعاتی اختصاص به انواع جنبه های حفاظتی و مرتعداری به ترتیب با 53 و 25 درصد داشته و کمترین سهم را نیز توسعه با ۰.۰۵ درصد در اختیار دارد.