مطالب مرتبط با کلیدواژه

تمرین قدرتی


۲.

مقایسه اثر سه نوع تمرین قدرتی ، استقامتی و موازی ( ترکیب قدرتی و استقامتی ) بر ویژگیهای بیوانرژیک ، قدرت بیشینه و ترکیب بدنی مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی ترکیب بدنی تمرین استقامتی تمرین موازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۷ تعداد دانلود : ۹۱۳
هدف از این پژوهش عبارت است از مقایسه اثر سه نوع تمرین قدرتی، استقامتی، و موازی بر ویژگیهای بیوانرژیک ، قدرت بیشینه و ترکیب بدنی دانشجویان تمرین نکرده.46 دانشجوی داوطلب شرکت در پژوهش با میانگین سنی 21/1+89/24 سال به صورت تصادفی در چهار گروه قدرتی ، استقامتی، موازی، و کنترل تقسیم شدند...
۳.

مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضلات اکستنسور و فلکسور زانو در دو شیوه مختلف حرکت اسکات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی الکترومیوگرافی حرکت اسکات پهن داخلی پهن خارجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۶۴ تعداد دانلود : ۱۳۳۲
هدف از این تحقیق عبارت است از بررسی اثـر وضعیت پـا بر فعالیت الکترومیوگرافی عضلات اکستنسور و فلکسـور زانـو، طی فازهای درون گرا و برون گرای حرکت اسکات در دو حالت پای جمع و پای باز. 8 پاورلیفتر باتجربه، با میانگین و انحراف استاندارد سنی 74/3 ± 38/22 سال، قد 28/6 ± 5/172 سانتی متر، و وزن 98/9 ± 95/91 کیلوگرم، آزمودنی های این تحقیق بودند. به منظور نرمال سازی اطلاعات الکترومیوگرافی هر دو گروه عضلانی، آزمودنی ها سه تکرار 4 ثانیه ای حداکثر انقباض ارادی ایزومتریک (MVIC) را در دو حرکت فلکشن و اکستنشن زانو با زاویه 90 درجه اجرا کردند. سپس فعالیت الکترومیوگرافی عضلات پهن داخلی، پهن خارجی، و دوسر رانی، طی 3 تکرار متوالی اسکات (با دامنه حرکتی 100 درجه) در وضعیت های پاجمع (65% عرض شانه) و پاباز (160% عرض شانه) و با وزنه ای معادل 100% وزن بدن آزمودنی ها اندازه گیری شد. از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری مکرر (2 وضعیت پا × 2 فاز اسکات) برای مقایسه داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد فعالیت عضله پهن داخلی در وضعیت پاباز (38/16±41/42درصدMVIC)، در مقایسه با وضعیت پاجمع (73/14±09/38 درصدMVIC) بزرگ تر است (05/0P). همچنین، همه عضلات فعالیت بزرگ تری را در فاز درون گرا نسبت به فاز برون گرا نشان دادند (05/0P). تفاوت معناداری بین هیچ ترکیبی از وضعیت پا و فاز اسکات مشاهده نشد. به طورکلی، نتایج این تحقیق نشان داد اسکات پاباز ممکن است در به کارگیری عضله پهن داخلی، از اسکات پاجمع مؤثرتر باشد. از آنجاکه فعالیت عضلات پهن رانی، به ویژه عضله پهن داخلی، در برنامه های تمرینی و توان بخشی زانـو بسیار مهم اند، نتایج این تحقیق در پزشکی و ورزش کاربرد دارد.
۴.

تاثیر شش هفته تمرین قدرتی پلایومتریک و ترکیبی (قدرتی و پلایومتریک) بر تعادل پویای دانشجویان مرد ورزشکار

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی تعادل پویا تمرین پلایومتریک تمرین ترکیبی(قدرتی و پلایومتریک)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۳۶
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شش هفته تمرین قدرتی پلایومتریک و ترکیبی بر تعادل پویای دانشجویان مرد ورزشکار بود.60 دانشجوی مرد رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی با میانگین و انحراف استاندارد سنی 95/4±18/23 سال وزن 09/3±17/72 کیلوگرم و قد 63/3±58/173 سانتی متر بدون سابقه آسیب در اندام تحتانی سر و اختلالات دهلیزی به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به چهار گروه 15 نفری [گروه یک: تمرین قدرتی؛ گروه دو: تمرین پلایومتریک؛ گروه سه: تمرین ترکیبی(قدرتی و پلایومتریک) و گروه چهار: کنترل] تقسیم شدند. روز قبل از اجرای شش هفته برنامه تمرینی تعادل پویای آزمودنیها با تست تعادل ستاره (SEBT) اندازه گیری شد. در طی شش هفته که سه گروه تمرینی تمرینات ویژه خود را انجام می دادند از گروه کنترل خواسته شد فعالیت های بدنی روزانه و تمرینات خود راحفظ نمایند. روز بعد از اتمام دوره تمرینی تعادل پویای آزمودنی ها اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش های آمار توصیفی آنالیز واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0 ≤ α استفاده شد. تمرین قدرتی پلایومتریک و ترکیبی افزایش معنی دار فاصله دستیابی آزمودنی ها در هر هشت جهت SEBT را نشان دادند. یافته های تحقیق هم چنین نشان داد تمرین ترکیبی از تمرین قدرتی و پلایومتریک و تمرین پلایومتریک نیز از تمرین قدرتی بهبود بیشتری در تعادل پویای آزمودنیها ایجاد می کند. با توجه به نتایج تحقیق استفاده از تمرینات ترکیبی پلایومتریک و قدرتی(به ویژه ترکیبی) به منظور کاهش احتمال آسیب و بهبود تعادل پویای ورزشکاران توصیه می شود.
۵.

ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی لپتین گرلین آسیل دار اشتها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۸ تعداد دانلود : ۱۱۱۸
چکیده مقدمه و هدف: چگونگی ارتباط بین تمرین و اشتها هم برای افرادی که علاقه مند به حفظ وزن بدن سالم هستند و هم برای ورزشکارانی که می خواهند عملکرد خود را به حد مطلوب برسانند، مهم است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی بود. مواد و روش ها: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 21 مرد جوان چاق بطور تصادفی به دو گروه تمرین قدرتی (10 نفر، 3/3 ± 7/26 سال، 5/5 ± 1/96 کیلوگرم، 9/2 ± 2/31 درصد چربی، 8/2 ± 6/32 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (11 نفر، 7/3 ± 1/28 سال، 7/5 ± 7/95 کیلوگرم، 2/3 ± 9/30 درصد چربی، 7/3 ± 1/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها، سطوح در گردش لپتین و گرلین اسیله شده (با بکارگیری کیت های الایزا) و امتیاز اشتها (با استفاده از پرسشنامه اشتهای کنسول تغذیه) قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین قدرتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه (3 جلسه تمرین در هفته، ده ایستگاه، 3 ست 12-8 تکرار در هر ایستگاه، شدت 80-60 درصد یک تکرار بیشینه، میزان استراحت بین ست ها 1 دقیقه و بین ایستگاه ها 2 دقیقه، مدت زمان تمرین اصلی حدود 60 دقیقه در هر جلسه) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS-16 صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0 > p در نظر گرفته شد. یافته ها: تمرین قدرتی غلظت لپتین سرم را کاهش (1/4 ± 0/8 در مقابل 6/3 ± 1/6 نانوگرم بر میلی لیتر) و غلظت گرلین اسیله شده پلاسما (6/4 ± 1/15 در مقابل 8/2 ± 6/18 پیکوگرم بر میلی لیتر) و امتیاز اشتها (7/1 ± 4/30 در مقابل 2/2 ± 3/32) را افزایش داد (به ترتیب 025/0=P، 039/0=P، 042/0=P). همچنین، تغییرات اشتها در گروه تمرین با تغییرات غلظت لپتین سرم بطور معکوس و با تغییرات غلظت گرلین آسیله شده پلاسما بطور مستقیم همبسته بود (به ترتیب 013/0=P، 022/0=P). نتیجه گیری: اجرای تمرین قدرتی به مدت دوازده هفته سطوح لپتین سرم را کاهش، اما غلظت گرلین آسیله-شده پلاسما را افزایش می دهد. این تغییرات، با بهبود اشتها همراه می باشد. همچنین، به نظر می رسد تغییرات حاصله در امتیاز اشتها متعاقب تمرین با تغییرات سطوح لپتین و گرلین اسیله شده رابطه (به ترتیب معکوس و مستقیم) داشته باشد.
۶.

اثر هشت هفته تمرینات قدرتی بر تعادل ایستا و پویای مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی تعادل ایستا تعادل پویا افراد سالمند سالم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی بیومکانیک ورزشی عملکرد ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۲۰۱۲ تعداد دانلود : ۹۶۵
هدف از اجرای این تحقیق بررسی تأثیر تمرینات قدرتی بر تعادل ایستا و پویای مردان سالمند سالم بود. 24 مرد سالمند که همگی از سلامت عمومی برخوردار بودند، بدون سابقة زمین خوردن، به دو گروه تمرین قدرتی (12 نفر با میانگین و انحراف استاندارد سنی 96/6± 2/59 سال، وزن 3/5± 5/74 کیلوگرم، قد 2/6 ± 41/172 سانتی متر) و کنترل (12 نفر با میانگین و انحراف استاندارد سنی 68/5 ± 6/63 سال، وزن 7 ± 6/77 کیلوگرم، قد 3/7 ± 4/173 سانتی متر) تقسیم شدند. تعادل ایستا با چشمان باز و بسته از طریق آزمون شارپند رومبرگ (پایایی با چشم باز 91/0 – 90/0 و چشم بسته 77/0 – 76/0) و تعادل پویا به وسیلة آزمون زمان برخاستن و رفتن (پایایی: 99/0) قبل و بعد از دوره تمرینی اندازه گیری شد. گروه تمرینی یک دورة تمرین قدرتی هشت هفته ای (هفته ای دو جلسه) از هشت گروه عضلانی را به انجام رساندند. در این مدت گروه کنترل به فعالیت های روزانة خود مشغول بود. برای تعیین اختلاف بین پیش آزمون و پس آزمون بین گروهی، از ANOVA با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 05/0 P≤ استفاده شد. تجزیه وتحلیل آماری از طریق نرم افزار 16 SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد با اینکه تعادل ایستا در وضعیت چشم باز از طریق تمرین قدرتی دستخوش تغییرات شد (06/0=P)، اما این تغییرات در سطح 05/0 P≤ معنادار نبود. تعادل ایستا در وضعیت چشم بسته و تعادل پویا نیز تغییرات معناداری نشان نداد (به ترتیب 287/0= P و 133/0=P). گروه کنترل نیز در بخش تعادل ایستا با چشمان باز و بسته و تعادل پویا تغییرات معناداری از خود نشان نداد (به ترتیب 932/0= P، 237/0 = P و 408/0 = P). نتایج این تحقیق نشان داد که تمرین قدرتی در مدت هشت هفته تأثیر معناداری بر تعادل ایستا و پویای سالمندان ندارد.
۷.

تأثیر مصرف اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی در زنان سالمند سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت زنان سالمند تمرین قدرتی توان هوازی امگا-3 آمادگی بدنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۷۴۲ تعداد دانلود : ۸۷۸
هدف این تحقیق مطالعه اثر 8 هفته مصرف مکمل اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم بود. تعداد 24 زن سالمند (میانگین± انحراف استاندارد، سن 2/4± 6/79 سال، قد2/4 ± 7/151 سانتی متر، وزن 8/7 ± 8/60 کیلوگرم) بصورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در سه گروه تمرینات مقاومتی، تمرینات مقاومتی به همراه اسید چرب امگا- 3 و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی برای مدت 8 هفته (هفته ای 3 جلسه) به تمرینات مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، علاوه بر تمرینات مقاومتی به میزان 3 گرم در روز مکمل اسید چرب امگا-3 مصرف نمودند اما آزمودنی های گروه کنترل تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفتند. قدرت اندام فوقانی (دست راست و چپ)، قدرت پایین تنه، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی قبل و بعد از 8 هفته برنامه تمرینی ارزیابی شد. از آزمون تی وابسته، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی برای آنالیز داده ها استفاده شد(05/0 P<). بعد از هشت هفته تفاوت معناداری (05/0 P<) در قدرت اندام های فوقانی و پایین تنه بین آزمودنی های سه گروه مشاهده شد. بطوری که گروه تمرینات مقاومتی و تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3 دارای قدرت بیشتری نسبت به گروه کنترل بودند. علاوه بر این آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی و امگا-3 از قدرت بالاتری نسبت به گروه تمرینات مقاومتی برخوردار بودند. در خصوص استقامت هوازی نیز نتایج مشابهی به قدرت عضلانی مشاهده شد. در ارتباط با ترکیبات بدن گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل امگا-3 دارای کاهش معناداری در نسبت دور کمر به باسن نسبت به دو گروه دیگر بودند. در خصوص شاخص توده بدنی نیز نتایج مشابهی مشاهده شد. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، تأثیر بیشتری بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم داشت. بنابراین مصرف مکمل امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی برای بهبود عملکرد زنان سالمند سالم توصیه می شود.
۸.

تأثیر شش هفته تمرین قدرتی بر درد گردنی-شانه ای زنان فرش باف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی کاهش درد زنان فرش باف درد گردنی - شانه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی آسیب شناسی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۴۵۱ تعداد دانلود : ۷۸۱
هدفازانجامپژوهشحاضر،بررسیتأثیرششهفتهتمرینقدرتیبردرد غیر ویژةگردنی -شانه ایزنانفرش بافبود. آزمودنی ها،شامل20زن با میانگین سن 2/0±24/29 سال، وزن 6/1±74 کیلوگرم و سابقة کار 3/±2/7 سال بودند که شدت درد گردنی-شانه ای ناشی از کار آن ها در آغاز برنامه سه و بالاتر بود. آن ها به طور تصادفی در دو گروه 10نفرة کنترل و تجربی قرار گرفتند. پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود و شدت تظاهرات درد ناحیة گردنی- شانه ای آزمودنی های دو گروه به وسیلة مقیاس ارزش گذاری عددی درد (9-0) ارزیابی گردید. کار تجربی که به شکل انجام تمرینات قدرتی ویژة ناحیة شانه و گردن بود سه جلسه در هفته، هر جلسه 45 دقیقه به مدت شش هفته اجرا شد.عملیات آماری از طریق آمار توصیفی و تی مستقل و همبسته انجام گرفت. در پایان برنامه نتایج آزمون تی همبسته بر کاهش 2/0±8/3 درجه ایدرد (در مقیاس ارزش گذاری عددی) گروه تجربی در پس آزمون دلالت داشتند )05/0>(p. همچنین براساس نتایج آزمون تیمستقل، درد گروه تجربی در پایان کار تجربی، 65/0 ± 2/3 درجه کمتر از درد گروه کنترل بود )05/0 .(p<بر طبق این یافته ها، انجام 18جلسه تمرینات قدرتی ویژة ناحیة گردن و شانه باعث کاهش معنادار درد گردنی-شانه ای در زنان فرش باف می شود.
۹.

مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی بر آنزیم کراتین کیناز و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی پلایومتریک پروتئین واکنش گر-C

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۴۰ تعداد دانلود : ۵۲۹
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی با وزنه بر آنزیم کراتین کیناز تام و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی دو گروهی بود و در آن بیست نفر مرد تکواندوکار به طور تصادفی در دو گروه همگن (قدرتی و پلایومتریک) دسته بندی شدند. آزمودنی های گروه قدرتی با وزنه، شش دوره تمرینات باز کردن زانو و پرس پا (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آزمودنی های گروه پلایومتریک نیز شش دوره از تمرینات پرش عمقی و پرش جانبی (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آنزیم کراتین کیناز تام و پروتین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه طی سه مرحله (30 دقیقه قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از تمرین) اندازه گیری شد. داده ها در قالب میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون بونفرونی در سطح معناداری (p<0.05) تجزیه و تحلیل شد. با وجود این که فعالیت آنزیم کراتین کیناز تام و نیز سطوح پروتئین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه بعد از تمرین به طور معناداری افزایش یافت، اما در تغییرات این شاخص ها بین دو گروه پلایومتریک و قدرتی تفاوت معناداری مشاهده نشد (P<0.05). در نتیجه با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد این دو شیوه، فشار فیزیولوژیکی و آسیب عضلانی یکسانی به همراه داشته باشند و تمرینات پلایومتریک آسیب عضلانی و التهاب بیشتری در مقایسه با تمرینات قدرتی به همراه نداشت.
۱۰.

اثر یک جلسه تمرین مقاومتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز سرمی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی انسداد عروق لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۰۹۲ تعداد دانلود : ۵۸۶
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات قدرتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر شاخص های فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش دختران جوان می باشد. در این پژوهش که با روش نیمه تجربی و طرح متقاطع انجام شد، 14 دختر جوان (با میانگین سنی 2/1±21 سال و شاخص توده بدنی 9/3 ± 23 کیلوگرم بر متر مربع) به فاصله یک هفته و به صورت تصادفی در سه حالت کنترل، تمرینات قدرتی با انسداد عروق و تمرین مقاومتی بدون انسداد قرار گرفتند. تمرین شامل یک جلسه تمرین مقاومتی پایین تنه در سه نوبت تا حد خستگی بود. در گروه با انسداد عروق، قسمت نزدیک به تنه ران توسط تورنیکت هنگام تمرین بسته می شد. شدت در تمرین با انسداد عروق 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه بود و درگروه بدون انسداد، همین تمرینات با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه، اما بدون محدودیت جریان خون انجام شد. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از تمرین حاد به منظور تعیین غلظت کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز LDH)) گرفته شد. همچنین، جهت تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنا داری 0.05>P استفاده گردید. برمبنای یافته ها، تفاوتی در مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز دو گروه تمرینی در هیچ یک از زمان ها مشاهده نمی شود؛ بنابراین،به نظر می رسد تمرینات مقاومتی با انسداد عروق، شاخص های فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش مانند کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز را حداقل در کوتاه مدت افزایش نمی دهد و احتمالاً، این تمرینات از منظر فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش برای دختران جوان ایمن می باشند.
۱۱.

تأثیر تمرین هوازی و قدرتی بر هورمون پاراتیروئید، کلسیم، آلبومین و آلکالن فسفاتاز سرم زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی تمرین هوازی زنان یائسه هورمون پاراتیروئید آلکالن فسفاتاز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۰۶ تعداد دانلود : ۶۰۱
هدف این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین منتخب هوازی و قدرتی بر هورمون پاراتیروئیدد کلسدی، آلبومین و آلکالن فسفاتاز زنان یائسه بود. 53 نفر از زنان یائسه ) 33 07 سدا ( عضو کانون جهاندیدداان - شهر تهران انتخاب شدند به طور تصادفی در سه اروه تمرین هدوازی ) 21 نفدر( قددرتی ) 25 نفدر( و کنتر ) 27 نفر( قرار ارفتند. برنامه تمرین هوازی شامل جااینگ و حرکدا ایروبیکدی بده مدد 07 دقیقه با شد 07 07 درصد حداکثر ضربان قلب و برنامه تمرین قدرتی شامل 27 حرکدت بدا شدد - 07 57 درصد یک تکرار بیشینه در شروع و 07 07 درصد در انتها 8 تا 27 تکرار و یک نوبت بود که - - در هر جلسه انجام شد. هر برنامه سه روز در هفته و برای مد 8 هفته انجام شدد. نموندههدای ودونی قبل و پس از پایان تمرینا جهت ارزیدابی میدنان هورمدون پاراتیروئیدد کلسدی، آلبدومین و آلکدالن فسدفاتاز سدرمی انددازهایدری شدد. بدرای تییدین میدنان کلسدی، سدرم ) Ca ( از روش رندگسدنجی شیمیایی)کرزو فتالئین( هورمون پاراتیروئیدد از روش الایدنا آلکدالن فسدفاتاز از روش رندگسدنجی سینتیکی با استفاده از پدارا نیتدرو فسدفا و بدرای تییدین آلبدومین سدرم هدر نمونده ودونی از روش رنگسنجی شیمیایی )بروم کرزو ارین( استفاده اردید. به منظدور بررسدی اودتدف دروناروهدی از آزمون t زوجی و برای تییین اوتدف بین اروهها از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفده اسدتفاده شد. نتایج تحقیق افنایش مینیداری را در مینان هورمدون پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز سدرمی در اروههای تمرینی قدرتی و هوازی نسبت به اروه کنتر نشان داد ) P≤0/05 (. با وجود این اودتدف مینیداری بین دو ادروه قددرتی و هدوازی در افدنایش پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز مشداهده نشدد ( P≥0/05 (. از سوی دیگر مینان کلسی، تام پدسما پس از تمرین قدرتی و هوازی کداهش یافدت کده کاهش کلسی، فقط در اروه قدرتی مینیدار بود ) P≤0/05 (. هرچند تغییدرا کلسدی، در بدین سده اروه اوتدف مینیداری نداشت ) P≥0.05 (. همچنین تغییر میندیداری در میدنان آلبدومین پدس از تمرینا مشاهده نشد ) P≥0.05 (. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش هدر دو ندوع تمدرین قددرتی و هوازی میتواند بر مارکرهای ساوت استخوان و عوامل هورمونی زنان سالمند تأثیر مثبت بگذارد
۱۲.

اثر هشت هفته تمرینات قدرتی بر نوسانات درد گردنی-شانه ای زنان فرشباف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی درد گردنی - شانه ای اختلالات عضلانی - اسکلتی زنان فرشباف نوسانات درد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۸۱۳ تعداد دانلود : ۳۸۱
امروزه اختلالات عضلانی-اسکلتی از جمله شایع ترین عوامل زیان آور محیط های کاری است. ایستگاه های کار غیرارگونومیک و طراحی نامناسب محیط های کار، سبب شده است که کارگران در معرض ریسک فاکتورهای ایجادکننده اختلالات عضلانی-اسکلتی قرار گیرند. به نظر می رسد شیوع این اختلالات در میان فرشبافان سنتی بیش از سایر مشاغل باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرینات قدرتی بر درد گردنی-شانه ای زنان فرشباف است. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه زنان فرشباف 40-30 ساله بودند که 20 نفر از افرادی که شدت درد شدید آنها در مقیاس ارزش گذاری عددی 3 یا بالاتر بود، به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. پس از هشت هفته تمرین قدرتی شدت درد جاری، معمول و شدید دوباره با استفاده از مقیاس ده درجه ای اندازه گیری شد. در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون در گروه تجربی، میزان درد شدید، معمول و جاری تفاوت معنا داری داشت. این میزان کاهش 53، 50 و 58 درصد  به ترتیب برای درد شدید، معمول و جاری گزارش شد. اما در گروه کنترل تفاوت معناداری بین مقادیر پیش آزمون و پس آزمون مشاهده نشد. بر پایه یافته های این پژوهش، انجام تمرینات قدرتی ویژه موجب کاهش درد شدید، معمول و جاری می شود.
۱۳.

تأثیر مصرف ویتامین Dطی تمرینات مقاومتی فزاینده بر تغییرات مالون دی آلدئید و آنزیم کراتین کیناز در مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب سلولی پراکسیداسیون چربی تمرین قدرتی مکمل آنتی اکسیدان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۷ تعداد دانلود : ۴۵۲
فعالیت های مقاومتی موجب افزایش فشار اکسیداتیو و آسیب عضلانی می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر ویتامین D طی 8 هفته تمرینات مقاومتی فزاینده بر تغییرات غلظت مالون دی آلدئید و کراتین کیناز بود. به این منظور 40 آزمودنی مرد  25-20 ساله داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کردند و به طور تصادفی در چهار گروه مکمل ویتامینD-تمرین مقاومتی (10n=)، دارونما-تمرین مقاومتی (10n=)، مکمل ویتامینD  (10n=) و کنترل (10n=) قرار داده شدند. تمرینات مقاومتی فزاینده سه جلسه در هفته و یک روز در میان به مدت 8 هفته با شدت فزاینده در هشت حرکت انجام گرفت. آزمودنی های گروه مکمل ویتامین D-تمرین مقاومتی و همچنین گروه مکمل ویتامین D هر دو هفته یک بار یک کپسول 50000 واحدی ویتامین D را تا انتهای دوره تحقیق مصرف کردند. نمونه گیری خون پیش و پس از دوره تمرینات به عمل آمد و از پلاسما برای سنجش فعالیت آنزیم کراتین کیناز و تعیین غلظت مالون دی آلدئید استفاده شد. نتایج نشان داد که مقادیر کراتین کیناز بین هیچ کدام از گروه ها اختلاف معنا داری نداشت (05/0˃P). با وجود این مشاهده شد تغییرات مالون دی آلدئید در تعامل گروه × زمان معنا دار بود (001/0=P)، به طوری که غلظت مالون دی آلدئید در گروه ویتامینD –مقاومتی نسبت به گروه مکمل ویتامین D (017/0=P) و همچنین نسبت به گروه کنترل (034/0=P) به طور معناداری کاهش یافت. همچنین غلظت مالون دی آلدئید گروه دارونما-مقاومتی نسبت به گروه مکمل ویتامینD به طور معناداری (045/0=P) در پس آزمون کمتر بود. با وجود این بین دو گروه دارونما- تمرین مقاومتی و مکمل – تمرین مقاومتی تفاوت معنا داری مشاهده نشد. در نهایت می توان گفت ترکیب تمرین مقاومتی و مصرف ویتامین D می تواند موجب کاهش شاخص پراکسیداسیون چربی شود. با وجود این به نظر می رسد اثر تمرین مقاومتی در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.
۱۴.

مقایسه تأثیر تمرین های ترکیبی قدرتی و بازخوردی بر متغیرهای کینتیکی و عملکردی ورزشکاران دارای الگوی فعالیت پلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لیگامان صلیبی قدامی سیستم بازسازی خطای فرود کانون توجه تمرین قدرتی پیش گیری از آسیب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۵۷۴
دستورالعمل های بازخوردی روشی تأییدشده برای تغییر الگوهای حرکتی به شمار می روند. با بررسی های انجام شده، تحقیقی در زمینه ترکیب تمرین های قدرتی با دستورالعمل های بازخوردی برای تغییر بیومکانیک اندام تحتانی مشاهده نشد. هدف تحقیق حاضر، مقایسه تأثیر تمرین های قدرتی با راهبرد های کانون توجه بیرونی و درونی بر متغیرهای کینتیکی و عملکردی ورزشکاران با الگوی فعالیت پلیومتریک بود. 36 ورزشکار داوطلب زن (هندبال، بسکتبال و والیبال) با میانگین سن 2/27 ± 22/3 سال انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی تمرین قدرتی، تمرین قدرتی با تمرکز درونی، و بیرونی تقسیم شدند. قبل و پس از هشت هفته تمرین، متغیرهای کینتیکی و عملکردی آزمودنی ها اندازه گیری شد. تأثیر تمرین های گروه قدرتی با کانون توجه بیرونی بر متغیرهای بیشینه نیروی عمودی واکنش زمین، بیشینه نیروی خلفی واکنش زمین، زمان رسیدن به پایداری در جهت داخلی-خارجی، نمره آزمون بازسازی خطای فرود و رکورد پرش لی سه گام نسبت به دو گروه دیگر معنی دار بود. به نظر می رسد، برنامه های تمرینی که هر دو دسته تمرین قدرتی و روش های کانون توجه بیرونی را به کار می برند، برای پیش گیری از آسیب دیدگی لیگامان صلیبی قدامی و افزایش عملکرد قابل استفاده است
۱۵.

اثر شش هفته تمرینات قدرتی بر برخی ویژگی های بیومکانیکی مفصل زانو در افراد مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی حداکثر گشتاور زمان رسیدن به حداکثر گشتاور دیابت نوع 2

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۱۶۵
کاهش قدرت عضلانی اندام تحتانی از جمله اختلالات ناشی از دیابت نوع 2 می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات قدرتی بر برخی پارامترهای بیومکانیکی مفصل زانو در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بود. در این مطالعه 24 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در دو گروه کنترل (12 نفر) و تمرین (12 نفر) شرکت کردند. قبل و بعد از اعمال شش هفته تمرینات قدرتی، متغیر های پژوهش با استفاده از دینامومتر ایزوکینتیک مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که اختلاف معناداری بین حداکثر گشتاور کانستریک خم و باز شدن زانو و زمان رسیدن به حداکثر گشتاور کانسنتریک خم و باز شدن زانوی دو گروه وجود دارد. به نظر می رسد تمرینات قدرتی می تواند با افزایش حداکثر گشتاور کانستریک زانو و کاهش زمان رسیدن به اوج گشتاور، ظرفیت تولید نیرو و عملکرد عصبی- عضلانی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 را بهبود بخشد.
۱۶.

اثر تمرینات استقامتی، قدرتی و موازی بر مقادیر اینترلوکین-6 و کورتیزول پلاسمای مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۲
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر 10 هفته تمرین استقامتی، قدرتی و موازی بر میزان اینترلوکین-6 و کورتیزول پلاسمای مردان تمرین نکرده بود. به همین منظور، تعداد 38 آزمودنی مرد سالم (با میانگین سنی 21/1±89/24 سال و میانگین قد 52/6±87/175 سانتی متر و وزن 33/9±98/71 کیلوگرم) به صورت تصادفی در گروه های تمرین استقامتی(n=10)،  قدرتی(n=9)، موازی (n=10) و کنترل (n=9) جایگزین شدند. آزمودنی ها هفته ای سه جلسه به تمرین دویدن بر روی نوارگردان، تمرینات قدرتی با وزنه های آزاد و یا ترکیبی از این دو(تمرین قدرتی در ابتدای جلسه) پرداختند. پس از 10 هفته تمرین، افزایش معناداری در قدرت بیشینه حرکات اسکوات و پرس سینه در گروه های قدرتی و موازی مشاهده شد P=0.00)). افزایش مشابهی نیز در گروه های استقامتی و موازی ملاحظه گردیدP=0.00) ). تمرینات استقامتی منجر به تغییر معناداری در سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 (p=0.107) و کورتیزول (p=0.38) نشد. تمرینات قدرتی نیز تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 نداشت(p=0.630) ، اما موجب افزایش معناداری در سطوح پلاسمایی کورتیزول شد (p=0.001). در نتیجه اجرای تمرینات موازی هم تغییرات معناداری در سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 مشاهده نگردید (p=0.162)  و سطوح پلاسمایی کورتیزول نیز افزایش غیرمعناداری داشت (p=0.38). با این حال، تنها تفاوت تغییرات (D) در میزان اینترلوکین-6 گروه موازی     به صورت معناداری پایین تر از گروه کنترل بود(475/1±71/0 در مقابل 31/1±855/0) (p=0.016). در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افزودن تمرین قدرتی به برنامه تمرین استقامتی به عنوان عامل مخل در عملکرد دستگاه ایمنی افراد تمرین نکرده مطرح نیست و حتی می تواند در بهبود آن مؤثر باشد.