مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
کنترل هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی میزان اضطراب امتحان بر اساس سبک های ابراز هیجان دانش آموزان است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران در سال 1387 است. حجم نمونه طبق اصول و علمی 610 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار عمده: الف) پرسشنامه سبک های ابراز هیجان در سه سبک 1- پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) کینگ و امونز 2- پرسشنامه کنترل هیجانی (ECQ) راجر و نشوور 3- پرسشنامه دوسوگرایی در ابزارگرایی هیجانی (AEQ) کینگ و امونز ب) پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون رگرسیون چندگانه با استفاده از روش گام به گام، آزمون فریدمن) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که: 1- 87.1 درصد از دانش آموزان از نظر اضطراب امتحان در سطح متوسطه و بالاتر از متوسط قرار دارند. بین اضطراب امتحان در مولفه های نگرانی و هیجان پذیری تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسه میانگین نمرات نشان داد میزان نگرانی دانش آموزان بیشتر از هیجان پذیری است. 2- از روی نمرات سبک های ابراز هیجان می توان میزان اضطراب امتحان دانش آموزان را پیش بینی کرد. قدرت پیش بینی سبک دوسوگرایی در ابرازگرایی هیجانی بیشتر از سبک کنترل هیجانی و سبک کنترل هیجانی بیشتر از سبک ابرازگری هیجانی است.
سبک های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی اساسی، دارای تأثیر همه جانبه ی جسمی و روان شناختی بر روی مبتلایان به آن اختلال می باشد. از جمله حوزه های این تأثیر که در روابط درون فردی و بین فردی مبتلایان نقش حایز اهمیتی دارد، سبک های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی است. هدف مطالعه حاضر بررسی سبک های ابراز هیجان و تأثیر آنها بر راهبردهای فراشناختی در مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مورد- شاهد که در پاییز 1388 در شهر سمنان انجام شد، تعداد 47 بیمار با تشخیص افسرگی اساسی بر اساس معیارهای DSM IV-TR دچار اختلال افسردگی اساسی به صورت پی در پی انتخاب و با 40 نفر به عنوان گروه شاهد از میان دانشجویان بومی دانشگاه سمنان که هیچ نشانه ای از افسردگی نداشتند، مقایسه شدند. کلیه ی آزمودنی ها به کمک پرسشنامه های فراشناخت، ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، بین باورهای فراشناختی و سبک های ابراز هیجان افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و دانشجویان غیر افسرده، تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0 >P ). همچنین، مؤلفه های ابراز هیجان منفی، نشخوار یا مرور ذهنی، دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاق و سایر مؤلفه های باورهای فراشناختی، بین دو گروه مورد مطالعه، تفاوت معنی دار داشتند (05/0 >P).
نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش به نظر می رسد ناکارامدی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، مربوط به چگونگی باورهای فراشناختی و نحوه ی ابراز هیجانشان می باشد. بنابراین، با توجه به این که بیماران یاد شده، به تحریف وقایع و پدیدهها می پردازند و از طرفی فاقد مهارت های مورد نیاز برای تعبیر احساسات خود هستند، در کشمکش درونی بین نحوه ی باورهای فراشناختی و ابراز هیجان گرفتار شده، نه تنها در درک احساسات خود با مشکل مواجه می شوند، بلکه طی پردازش هیجانی از تمایلاتشان برای عمل بر اساس هیجان، خودآگاهی دقیقی ندارند.
ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان در دختران فراری و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایندهای کنترل و ابراز هیجان نقش اساسی در سلامت روانشناختی افراد ایفا می کنند و یکی از عوامل زمینه ساز آسیب شناسی روانی و بیماری های جسمانی مطرح می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی کنترل هیجانی، ابرازگری هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان در دختران فراری و بهنجار بود.بر اساس ملاک های ورود و شیوه نمونه برداری در دسترس 50 نفر از دختران فراری انتخاب و پس از همتاسازی با 50 نفر از دختران بهنجار توسط پرسش نامه های کنترل هیجانی (ECQ)، ابرازگری هیجانی (EEQ) و دوسوگرایی در ابراز هیجان (AEQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیری نشان داد که در مؤلفه های بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری و نشخوار از سبک کنترل هیجانی، میانگین نمرات دختران بهنجار بیشتر از دختران فراری است؛ درحالی که در مولفه کنترل خوش خیمِ این سبک تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. در هر سه مؤلفه ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفیِ سبک ابرازگری هیجانی، دختران بهنجار در مقایسه با دختران فراری نمرات بالاتری کسب نمودند. همچنین در هر دو مؤلفه دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاقِ سبک دوسوگرایی در ابراز هیجان، گروه دختران فراری نمرات بالاتری در مقایسه با دختران بهنجار کسب نمودند. همبسته های رفتاری سبک های کنترل و ابراز هیجان یکی از عوامل مهم خطرساز بزهکاری و بروز پدیده فرار است و تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمان رفتارهای بزهکارانه دارد.
رابطه کنترل هیجانی با تعلل ورزی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کنترل هیجانی با تعلل ورزی دانش آموزان انجام گردید. نمونه پژوهش شامل 302 دانش آموز مقطع متوسطه نظری مشغول به تحصیل در مدارس دولتی رشت بودند که به وسیله نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. اطلاعات این پژوهش به وسیله پرسشنامه های تعلل ورزی محض استیل و کنترل هیجانی راجر و نجاریان به دست آمده است. داده ها با روش تحلیل رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که کنترل خوش خیم (323/0-=β) و نشخوار (218/0=β) عامل های م هم پیش بینی کننده تعلل ورزی دانش آموزان هستند. نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که 17% واریانس تعلل ورزی دانش آموزان از طریق یک ترکیب خطی مشترک از کنترل خوش خیم و نشخوار تعیین می شود. بر اساس این پژوهش می توان پیشنهاد نمود که درمان عدم کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی دانش آموزان موجب تعلل ورزی کمتر آنها خواهد شد.
نقش میانجیگری حمایت ادراک شده در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس کنترل هیجانی و سبک های مقابله ای در مادران کودکان مبتلا به تالاسمی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه نقش میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس کنترل هیجانی و سبک های مقابله ای در مادران کودکان مبتلا به تالاسمی بود. روش:جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلا به تالاسمی شهر تهران بود که از بین آنها 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. یافته ها: شواهد پژوهش و نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که حمایت ادراک شده نقش میانجیگری در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس سبکهای مقابله ای را داشت اما نقش میانجیگری در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس کنترل هیجانی را نداشت. همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده بر درماندگی روانشناختی اثر مستقیم معنادار داشته است که این اثر برابر 75/0-، برای کنترل هیجانی و سبک های مقابله ای این اثر برابر 36/0است. اثر مستقیم سبک های مقابله ای بر حمایت اجتماعی ادراک شده برابر 36/0 است. تنها متغیر کنترل هیجانی بر حمایت اجتماعی ادراک شده اثر مستقیم معنادار نداشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت حمایت اجتماعی ادراک شده، کنترل هیجانی و سبکهای مقابله ای بر درماندگی روانشناختی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی تاثیر داشته است. بنابراین آموزش این موارد می تواند به کاهش درماندگی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی کمک کند.
نقش میانجی گر اضطراب مدرسه و کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۹۴-۱۸۷۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: نوجوانی همراه با تحولات رشدی، بیولوژیکی، روانشناختی و رفتاری همراه است. بروز مشکلات هیجانی و ناتوانی در کنترل هیجانات ممکن است نوجوان را نسبت به رفتارهای پرخطر مانند سوء مصرف مواد آسیب پذیر نماید. افراد مستعد گرایش بیشتری به مصرف مواد دارند و با این مشغولیت ذهنی احتمال بیشتری وجود دارد که در دام اعتیاد بیفتند. توجه به اضطراب نوجوانان در مدرسه و نیازهای روانشناختی مانند ارتباط و دلبستگی، صمیمیت و استقلال باعث احساس شایستگی و خودکارآمدی درونی در نوجوانان می گردد. اما تاکنون بررسی این متغیرها در گرایش به مصرف مواد مخدر در یک مدل یکپارچه مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر اضطراب مدرسه وکنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شهر نور در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 250 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های گرایش به مصرف مواد زرگر (1385)، نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000)، اضطراب مدرسه فیلیپس (1987) و مقیاس کنترل هیجانی راجر و نشوور (1987) را به صورت مجازی تکمیل کردند. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو متغیر اضطراب مدرسه و کنترل هیجانی در رابطه نیازهای اساسی روانشناختی و گرایش به مصرف موارد مخدر نقش میانجی داشته و کلیه مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها معنی دار (0/05 >p) بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت مدل ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود و استفاده و آگاهی از متغیرهای پژوهش می تواند در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد نقش تعیین کننده داشته باشد و لذا با ارتقای نیازهای اساسی روانشناختی و کنترل هیجانی و کاهش اضطراب مدرسه می توان از گرایش به مصرف مواد در نوجوانان جلوگیری کرد.
نقش واسطه ای کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
174 - 184
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و با استفاده از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر نوردر سال تحصیلی 1401-1400 بودند؛ و نمونه پژوهش شامل 250 نفر که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. ایزارپرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شدند عبارت بودند از: پرسشنامه گرایش به مصرف مواد(IAPS)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روان شناختی (BSNQ؛ گاردیا، دسی و رایان، 2000)، مقیاس کنترل هیجانی (ECQ2) راجر و نشوور (1987). برای تحلیل آماری داده ها از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری(SEM) استفاده شد. نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم از طریق کنترل هیجانی بر گرایش به مصرف مواد مخدر اثر دارد. بطور کلی با توجه به نتایج می توان گفت که کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان نقش واسطه ای دارد.
ارتباط استحکام روانی با دقت تصمیم گیری: نقش واسطه ای جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تصمیم گیری یکی از عوامل کلیدی است که با عوامل روانشناختی ارتباط بالایی دارد. با این وجود در مورد بررسی ارتباط بین این متغیر و استحکام روانی مطالعات اندکی صورت گرفته است. هدف: هدف از این تحقیق بررسی ارتباط استحکام روانی با دقت تصمیم گیری با توجه به نقش واسطه ای جنسیت بود. روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه داوران فوتسال لیگ برتر کشور در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود، که تعداد ۱۲۳ نفر به صورت داوطلبانه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون دقت تصمیم گیری اسپیتز و همکاران (۲۰۱۸) و پرسشنامه استحکام روانی کلاف و همکاران (۲۰۰۲) استفاده شد. بررسی رابطه بین متغیرها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون تی مستقل و نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین استحکام روانی با دقت تصمیم گیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (r=۰/۳۲ ،P=۰/۰۰۱). همچنین نتایج مؤلفه های استحکام روانی نشان داد که بین مؤلفه های چالش، تعهد، کنترل هیجانی و کنترل زندگی با دقت تصمیم گیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد دقت تصمیم گیری توسط استحکام روانی (۰/۰۳۰=B) قابل پیش بینی است و بین زنان و مردان در استحکام روانی تفاوت معناداری وجود دارد (t=۳/۸۱ و P<۰/۰۰۱)؛ اما این تفاوت در دقت تصمیم گیری معنادار نبود (۰/۰۵<P). نتیجه گیری: وجود ارتباط معنادار بین استحکام روانی و دقت تصمیم گیری، نشان می دهد با افزایش استحکام روانی، دقت تصمیم گیری بهبود می یابد؛ لذا پیشنهاد می شود از متغیر استحکام روانی به عنوان یک روش روانشناختی مؤثر در بهبود عملکرد شناختی استفاده شود.