فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۵۲۱ تا ۴۵٬۵۴۰ مورد از کل ۴۹۶٬۷۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین و روشنگری در عرصه اندیشه و در میدان عمل از بایسته هایی است که غفلت از آن پیامدهای جبران ناپذیری خواهد داشت، خدای حکیم نیز از یک سو هرگونه تکلیفی را بر پایه آن بنا نهاده و نبود گاهی را معیار رفع قلم بر شمرده و از سویی دیگر نیز از عالمان تعهد گرفته است تا در جهت آگاهی بخشی تلاش کنند. انقلاب اسلامی ایران بی تردید یکی از پدیده های سیاسی-اجتماعی مهم پایان سده بیستم بود که نه فقط ظهورش، بلکه استمرار آن بسیاری از معاملات و اتفاقات ملی و بین المللی را تحت الشعاع خود قرار داده است؛ به عیان دیدیم که استمرار آن زیاده خواهان را عصبانی کرده و همواره در تلاش بوده تا آن را از میدان خارج کنند؛ بنابراین رهبر فرزانه به عنوان سکاندار انقلاب بارها تبیین آن را مورد تأکید قرار داده و به صراحت اندیشمندان و آگاهان را تکلیف کرده تا با توانمندی خود نسل نو را از واقعیت های انقلاب آگاه کرده و با جهاد تبیین خود، از نعمت بزرگ انقلاب اسلامی صیانت کنند. بدون شک، قیام عاشورا یکی از پدیده های عظیم بشری است که اگر نبود زینب کبری’، کربلا در کربلا می ماند و تشنگان حقیقت و معرفت حسینی از آن چشمه نورانی حریت و راه بندگی حقیقی، محروم مانده و در راه ناهموار، اسیر رسیدن به سعادت می گشتند؛ نوشتار پیش رو، با استفاده از اسناد و داده های کتابخانه ای و البته بهره گیری از روش تحلیل محتوا در صدد است خطبه های بانوی نهضت کربلا در کوفه و شام را بازخوانی کرده و مؤلفه های تبیینی بسیار مفیدی را شناسایی نموده است که برخی از آنها عبارتند از: اجتناب ناپذیری تبیین؛ تحلیل وضع موجود؛ هشدار نسبت به آینده؛ دادخواهی و محاکمه دشمن؛ تبیین ناکامی دشمن و...؛ بدون تردید مؤلفه های بازخوانی شده از خطبه های بانوی کربلا می تواند چراغ راه مناسبی برای جهادگران جبهه تبیین باشد، تا در پرتو آن بتوانند در مسیر جهاد تبیین گام های موثری بردارند.
Is Falsifiability a ‘Blunt Instrument’ for Modern Physics?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
298 - 316
حوزههای تخصصی:
Modern (theoretical) physics seems to be in deep crisis today as many of its core aspects are not empirically well-confirmed. Heated exchanges among physicists on the scientific status of physical theories with little or, at best, a tenuous connection to possible experimental tests is highly visible in the popular scientific literature. Some physicists (e.g., Carroll 2014, 2019; Ijjas et al., 2017) argue that science must discard empirical testability as one of its defining properties and the highly explanatory theories of present-day physics should be exempted from experimental testing, while others (e.g., Ellis & Silk 2014) spot in these arguments (for softening the testability or falsifiability requirement for modern physics) a dangerous tendency to undermine science. The philosopher of science who naturally draws most attention in these current debates is Karl Popper (1902-1994). His views, however, are often misrepresented in these debates. The prime objective of this paper is to explain how a more enlightened perspective on the ongoing debates can be obtained by a careful scrutiny of the Popperian criterion of falsifiability. As a first step in achieving this objective we will analyze the two major (conceptual) failures on which the current controversies rest. Our next step will be examining the controversial string theory to see whether the criteria of falsifiability is a ‘blunt instrument’ for determining its scientific status.
نیچه و یونان باستان: فیلسوف- هنرمند به مثابه بنیادگذار فرهنگِ والا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
59 - 82
حوزههای تخصصی:
در اندیشه نیچه فرهنگ، فلسفه و هنر یونان باستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. او علی رغمِ نگاه به شدت نقادانه و رادیکالی که به کل سنت فرهنگی غرب دارد، همواره فرهنگ یونان باستان را به مثابه والاترین فرهنگ بشری می ستاید. این ستایش پیامد مهم ترین دغدغه نیچه است: «درمانِ بحرانِ فرهنگِ مدرن با آفرینشِ فرهنگی والا». ایده بنیادین نیچه از فرهنگ، همان ایده گوته ایِ چندگانگیِ هماهنگ یا به تعبیر دیگر، وحدت در کثرت است. او تأکید می کند که در هر عصری، یک عامل وحدت بخشِ بنیادین می تواند بنیاد گذار یک فرهنگ سالم باشد؛ در نگاه او معلم دینی (قدیس)، فیلسوف و هنرمند نامزدهایِ اصلیِ بنیادگذاری فرهنگ والا هستند. در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که نیچه در نخستین تلاش نظری اش برای سنجش فرهنگ و آفرینش فرهنگ والا چشم اندازی هنری زیباشناختی برمی گزیند (تز)، اما این چشم انداز خواسته او را برآورده نمی کند و او می کوشد تا با تغییر چشم انداز، این بار از چشم اندازی فلسفی به فرهنگ بنگرد (آنتی تز). از تقابل و در عین حال همدستیِ این دو چشم انداز، سنتزی حاصل می شود: پیوند فلسفه و هنر برای آفرینش فرهنگی والا. تجسم این سنتز «فیلسوف هنرمند» است؛ کسی که «دانایی» و «آفرینندگی» را باهم دارد: «فیلسوف آینده»؛ آفریننده ارزش های نو! کوشیده ایم نشان دهیم که این سنتز به چیز سومی جدا از تز و آنتی تز که در آن تضاد و تعارضِ این دو ازمیان رفته است نمی انجامد، بلکه این سنتز درواقع همان تقابل و همدستی همزمانِ دو امر متعارض و متضاد است. این پی رنگ را می توان در برخی دیگر از ایده های نیچه نیز مشاهده کرد.
Social Media Value Creation Practices and Interactivity of Electronic Word of Mouth Systems(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The main drivers of value creation in a ‘brand community’ are social networking, community engagement, impression management, and brand use. Marketers are therefore interested in determining which factors affect the value creation practices. This study examines the impact of the Interactivity of Electronic Word of Mouth (EWOM) systems on value creation practices in a brand community, which in turn influences the loyalty of the customers. In this regard, a conceptual model was developed and tested by the researchers of the current study. The results indicate that perceptions of the users regarding the interactivity of EWOM systems, highly impact only three of the four value creation practices including community engagement practices, impression management practices, and brand use practices. Furthermore, the researchers found that collective value creation practices could significantly and directly enhance brand loyalty. Several theoretical contributions and managerial implications were also discussed
الگوی ارتباطی سرمایه های اجتماعی و فرهنگی با مشارکت اجتماعی سلبریتی های ورزشی با میانجی گری مسئولیت پذیری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل ارتباطی سرمایه های اجتماعی و فرهنگی با مشارکت اجتماعی سلبریتی های ورزشی با میانجی گری مسئولیت پذیری اجتماعی بود. روش این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بود و جامعه آماری سلبریتی های ورزشی بودند که تعداد 278 نفر به عنوان نمونه آماری از روش نمونه گیری در دسترس با توجه به دشواری جمع آوری داده ها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های محقق ساخته مشارکت اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تایید 10 نفر از متخصصین رسید و پایایی آنها در یک مطالعه ی مقدماتی با 30 آزم ودنی و ب ا آلفای کرونباخ به ترتیب 83/0، 86/0، 76/0 و 85/0محاسبه شد. داده ها از طریق روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شد. تحلیل های مدل سازی معادلات ساختاری، برازندگی الگوی پیشنهادی را تایید کرد. نتایج حاکی از اثرات مثبت و مستقیم سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی بر میزان مشارکت اجتماعی سلبریتی های ورزشی بود. همچنین اثرات مثبت و غیرمستقیم سرمایه های اجتماعی و فرهنگی از طریق مسئولیت پذیری اجتماعی سلبریتی های ورزشی نشان داده شد.
تأثیر پارادوکس سازماندهی بر مکانیسم های پایداری با نقش میانجی دوسوتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تأثیر پارادوکس سازماندهی بر مکانیسم های پایداری در سطح شرکت با تاکید بر نقش میانجی دوسوتوانی یادگیری است که می تواند رهیافتی در جهت توسعه به کارآفرینی باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری 400 نفر از مدیران شرکت انتقال گاز ایران را شامل می شود، که با استفاده از فرمول کوکران 196 نفر به عنوان نمونه به صورت غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بود. روایی (همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی مرکب، ضریب آلفای کرونباخ) خوب برآورد شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات توسط نرم افزار SMARTPLS، نشان دهنده آن است که پارادوکس سازماندهی بر دوسوتوانی یادگیری تأثیر قوی، مستقیم، و معنی دار دارد و دوسوتوانی یادگیری بر خلاقیت سازمانی، تاب آوری سازمانی و انرژی سازمانی به ترتیب تأثیر قوی، مستقیم، و معنی دار، تأثیر متوسط، مستقیم و معنی دار و تأثیر متوسط، مستقیم و معنی دار دارد در نهایت دوسوتوانی یادگیری می تواند نقش میانجی گری خود را ایفا کند. با وجود مدل طراحی شده می توان انتظار داشت که اداره مذکور به منظور توسعه کارآفرینی در سطح شرکت حتماً به نقش دوسوتوانی یادگیری متوسل شود تا بتواند تاثیرات پارادوکس سازماندهی بر مکانیسم های پایداری (خلاقیت، تاب آوری و انرژی) را بهتر نشان دهد.
کاوشی در تجربه زیسته مردان نابارور در شهر رشت: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
149 - 190
حوزههای تخصصی:
ناباروری مردان به عنوان یکی از اختلالات مهم و یک مشکل اجتماعی پیچیده با پیامدهای مختلف تعریف شده است. این مطالعه با هدف بررسی تجربه زیسته مردان نابارور با رویکرد کیفی و الگوی پدیدارشناسی انجام شد. جامعه مورد مطالعه 17 نفر از مردانی بوده است که در مؤسسه درمان ناباروری مهر رشت در حال درمان بوده اند. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها و عدم دستیابی به داده های جدید ادامه یافته است. تکنیک پژوهش مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها با استفاده از روش کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد عمده ترین مضمون، مردانگی خاموش است. این وضعیت برای مردان نابارور پرتنش، پارادوکسیکال و دارای تأثیرات چندوجهی است که در یازده زیرمضمون مشخص شد: احساس ناامیدی از والدگری، بحران معنای زندگی، چرخش شناختی در حوزه ناباروری، برچسب اجاق کور، فرسایش سرمایه زناشویی، رنج سراسربین، فرسایش سرمایه اجتماعی، هویت مردانه مخدوش، نزدیکی سقوط زندگی، بی تفاوتی متظاهرانه و زندگی در سایه. ناباروری و تأخیر در فرزندآوری به عنوان یک معضل چندبُعدی، شرایط خاصی بوجود آورده و به همراه الگوهای تثبیت شده فرهنگی، تنش ذهنی و اجتماعی به جا گذاشته است.
ارتباط بین تعارض کار- خانواده و نگرش های ازدواج - فرزندآوری: مطالعه ای در بین زنان شاغل در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
191 - 233
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت سازگاری نقش های شغلی با تعهدات بلندمدت خانوادگی، پژوهش حاضر ارتباط بین تعارض کار- خانواده و نگرش های ازدواج- فرزندآوری زنان شاغل را بررسی کرده است. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر نظریه های تعارض نقش، نابرابری جنسیتی، حمایت اجتماعی و منابع اقتصادی است. پژوهش برحسب نوع و روش گردآوری داده ها کمّی و پیمایشی است. میدان مطالعه، سنندج و نمونه شامل 338 زن ازدواج نکرده و دارای همسر 49-15 ساله شاغل است که با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان داد زنان ازدواج نکرده ای که تعارض کار- خانواده بالاتری را تجربه می کنند، سن بالاتری را برای ازدواج مناسب می دانند. همچنین، تجربه بالاتر تعارض کار- خانواده در بین زنان دارای همسر با نگرش به تعداد فرزند کمتر همراه است. یافته های تحلیل چندمتغیره نشان داد که در زنان مجرد، 5/23 درصد از تغییرات نگرش به سن ازدواج توسط متغیرهای وضعیت استخدام و تعارض کار- خانواده؛ و در زنان دارای همسر، 5/42 درصد از تغییرات نگرش به تعداد فرزند ایده آل با متغیرهای تعارض کار- خانواده و سن تبیین می شوند. قرار گرفتن زنان در موقعیت های شغلی ایمن و رفع تعارض های کار- خانواده با در پیش گرفتن سیاست های حمایت از خانواده برای تحقق ایده آل های ازدواج- فرزندآوری از توصیه های سیاستی پژوهش حاضر است.
شناسایی و استخراج ویژگی های پلیس چند فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و استخراج ویژگی های پلیس چندفرهنگی، و رویکرد پژوهش، کیفی و روش پژوهش، مرور نظام مند بود. کلیه منابعی که در بازه زمانی 2000 تا 2023 به موضوع ویژگی ها و ماهیت پلیس چندفرهنگی پرداخته بودند، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. نمونه آماری، کلیه منابع دردسترس پژوهشگر بود که در بازه زمانی 2000 تا 2023 به موضوع ویژگی ها و ماهیت پلیس چندفرهنگی اختصاص داشتند. ابزار پژوهش، چک لیست محقق ساخته بود. کلیدواژه هایی همچون «multicultural ’چندفرهنگی‘» در پایگاه های اطلاعاتی خارجی، همانند Elsevier, Eric Science direct, PubMed و کلیدواژه های فارسی مشابه، در پایگاه های داخلی، مانند ایران داک، سید، نورمگز و مگ ایران با استفاده از موتورهای جستجوی یاهو و گوگل در بازه زمانی مذکور منایع مربوط به موضوع پژوهش مورد جستجو قرار گرفتند. پس از بررسی با استفاده از معیارهای ورود، از بین 59 منبع یافت شده، تعداد 18 مقاله متناسب با اهداف پژوهش انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش توصیفی–تحلیلی و برای تعیین اعتبار آن ها، از ممیزی بیرونی استفاده شد. براساس نتایج پژوهش، تعداد 30 ویژگی برای پلیس چندفرهنگی وجود دارد که برخورداری پلیس از ویژگی های شناسایی شده، زمینه برخورد آن ها با مسائل محیط های چندفرهنگی را فراهم می کند.
پیشنهاد مدلی برای انتخاب رنگ فضای خواب در معماری مسکونی معاصر، مبتنی بر مبانی حکمت طبیعیات (مصداق: خانه های تاریخی شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب رنگ به عنوان یک عنصر کالبدی مهم در فضای اجرایی معماری مسکونی امروز ایران از مدل های پژوهش شده علمی پیروی نمی کند. در این راستا سلایق دست اندرکاران ساختمان سازی مانند کارفرمایان، سرمایه گذاران، سازندگان، سوداگران، معماران و عرف و هنجارهای جامعه بیشترین نقش را ایفا می کنند. موضوع رنگ در معماری از منظرهای مختلف قابل پژوهش است که در این نوشتار از منظر توجه به مبانی نظری حکمت طبیعیات مورد توجه قرار گرفته است. حکمت طبیعیات یکی از سه شاخه اصلی حکمت است که به امور طبیعیه یا پدیده هایی که شامل ماده و زمان می شوند می پردازد. مبانی و احکام حکمت طبیعیات در طب سنتی ایران، به ویژه در آثار به جامانده از ابن سینا، به موضوعاتی مانند ویژگی های محیط و کالبد آن می پردازد و از این منظر می تواند به عنوان مبانی نظری کاربردی در ویژگی های عناصر کالبدی محیط مانند رنگ مورد استفاده و استناد قرار گیرد. ارتباط معماری و حکمت طبیعیات در حدود یک دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران معماری و شهرسازی قرار گرفته است. هدف این نوشتار پیشنهاد مدلی کاربردی برای انتخاب رنگ در فضاهای خانه امروز ایران است؛ چراکه از منظر طب سنتی در حکمت طبیعیات تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است. پرسش اصلی این است که براساس مبانی نظری حکمت طبیعیات رنگ فضاهای مسکونی مبتنی بر چه شاخصه هایی انتخاب می شده است؟ روش پژوهش کیفی و در حوزه مبانی، مبتنی برتحلیل محتوای متون مرتبط با حکمت طبیعیات در طب سنتی و استخراج شاخصه های انتخاب رنگ در فضاهای معماری مسکونی به صورت عام و در فضای خواب به صورت خاص پرداخته و جهت رسایی مبانی نظری، این شاخصه ها را در تعدادی از خانه های تاریخی شهر کاشان به عنوان مصداق جست وجو می نماید. یافته ها نشان می دهد که رنگ به عنوان یک عنصر مهم کالبدی دارای مزاج بوده و می تواند با ایجاد تعادل نسبی بین مزاج مکان طبیعی یا طبیعت و مزاج فعالیتی که در عملکردهای فضایی مانند فضای خوابیدن رخ می دهد، موجب تعادل مزاج مکان مصنوع یا معماری شود و با این شاخصه می توان رنگ فضا های خانه را انتخاب نمود. یافته های نظری پژوهش در چند مصداق از خانه های تاریخی شهر کاشان نیز مشاهده شد.
فرایند هویت یابی دو قوم خلج و زند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
123 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف:در این پژوهش تلاش می شود تا هویت یابی دو قوم خلج و زند در روستای ونارچ واقع در شهرستان کهک، مورد بررسی قرار بگیرد. قوم زند و قوم خلج با وجود اینکه در حدود یک قرن است در یک روستا، با همدیگر همزیستی دارند، کمترین تعامل فرهنگی را با یکدیگر داشته اند. هدف این مقاله مطالعه چگونگی فرایند هویت یابی دو قوم خلج و زند است، دو قومی که همزیستی در مکانِ یکسان، سبب نزدیک شدن آن دو به هم نشده است، بلکه مرز جغرافیایی و مرز فرهنگی نیز میان آنان ایجاد شده است.روش شناسی-برای حصول نتایج، علاوه بر مطالعات نظری و پیشینه ی پژوهشی، از روش کیفی، حضور طولانی مدت در میدان ، تکنیک های مصاحبه و مشاهده استفاده شده است. تعداد 30 مصاحبه با قوم خلج و قوم زند در سنین و نسل های مختلف انجام شده است. از طریق تحلیل مصاحبه ها داده ها جمع آوری و طبقه بندی شدند.یافته ها- با توجه به یافته های تحقیق مشخص شد که هر دو قوم استراتژی های خاصی برای تحکیم و ثبات هویت قومی خویش دارند لذا در این نوشتار با توجه به نظریات بریکول که مبتنی است بر فرایند هویت یابی و بارث که مرزبندی گروه های قومی را مطرح کرده است، به شناسایی عناصر هویتی قوم زند و خلج پرداخته شده است. نتایج این تحقیق بیانگر این امر است که قوم زند به لحاظ خدمات رفاهی، آموزشی و روابط فرهنگی وامدار قوم خلج هستند و از آنجا که قوم زند ساکنین ابتدایی و اولیه ی این روستا نبودند، در حاشیه و قوم خلج در مرکزیت قرار دارد. لذا قوم زند برای استمرار هویت خود وارد استراتژی "خودرابطه ای" شده است؛ و از طریق حفظ زبان قومی و تعلیم آن به نسل های جدید، ازدواج درون گروهی و تشدید روابط فامیلی، فرزندآوری و افزایش جمعیت، اتحاد و همبستگی در هر شرایطی، هویت قومی خویش را حفظ و تقویت می کند. استراتژی افزایش جمعیت که به آن اشاره شد، قوم زند را از اقلیت خارج می کند بر قدرت آنان می افزاید؛ بنابراین خیلی بر آن تأکید دارند و اما در مقابل، قوم خلج به تعلق مکانی روستا تمرکز دارند و تلاش می کنند تا حس تعلق مکانی و هویت مکانی برای قوم زند ایجاد نشود و همیشه در حاشیه باقی بمانند. برای آنان بسیار مهم است تا به خود و دیگران اثبات کنند که تمامیت روستا متعلق به قوم خلج است. در واقع می توان بیان کرد که از آنجایی که حضور قوم زند هنوز از جانب قوم خلج پذیرفته شده نیست، نمی توانند ادعایی در خصوص مالکیت زمین روستا داشته باشند. عدم هویت مکان برای قوم زند در شغل آنان نیز تأثیر گذاشته است و تمرکز بر دامداری دارند و زمین کشاورزی در اختیار ندارند. اما قوم خلج برای پایبندی بیشتر به مالکیت روستا، تمرکز بر کشاورزی دارند و با اتصال به خاک روستا، هویت مکانی خویش را تقویت می کنند
تبیین مدل ساختاری روابط سبک های دلبستگی و افسردگی با رضایت زناشویی با میانجی گری سبک های حل تعارض در زوجین با اختلال شخصیت مرزی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی و افسردگی بر رضایت زناشویی با میانجی گری سبک های حل تعارض در زوجین با اختلال شخصیت مرزی انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. نمونه این پژوهش شامل200 نفر از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره سلامت منطقه 5 شهر تهران بود که با روش نمونه گیری هدفمند غربال و انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی جکسون و کلاریج، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (AAS)، پرسشنامه ی فرم کوتاه افسردگی بک (BDI)، مقیاس شیوه های حل تعارض رحیم (ROCI-II) و مقیاس فرم کوتاه رضایت زناشویی (MSC) بودند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و بر اساس نرم افزار Amos-16 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مدل فرضی از برازش مناسبی برخوردار است. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی با شیوه های حل تعارض به صورت منفی و سبک دلبستگی با رضایت زناشویی رابطه ی معناداری مشاهده نشد، و بین افسردگی با شیوه های حل تعارض به صورت منفی، شیوه های حل تعارض با رضایت زناشویی به صورت مثبت و افسردگی با رضایت زناشویی به صورت منفی رابطه ی معنی داری وجود دارد. شیوه های حل تعارض به عنوان واسطه ی بین افسردگی و رضایت زناشویی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان افسردگی و رضایت زناشویی با میانجی گری شیوه های حل تعارض رابطه ی منفی وجود دارد؛ اما میان سبک دلبستگی و رضایت زناشویی با میانجی گری شیوه های حل تعارض رابطه ی معنی داری مشاهده نشده است. نتایج این پژوهش بر تجارب افراد در خانواده اصلی و اهمیتی که این تجارب در شکل دهی روابط صمیمی بعدی و رضایت زناشویی دارند، تأکید می کند.
واکاوی پدیده مادری جایگزین از منظر مادران سفارش دهنده و مادران جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
7 - 37
حوزههای تخصصی:
واژه جایگزینی یا میزبانی به فرآیندی اطلاق می شود که در آن یک زن، نوزادی را برای شخص یا زوج دیگری که والدین سفارش دهنده، نامیده می شوند، حمل و به دنیا می آورد. هدف اصلی پژوهش حاضر، واکاوی پدیده مادری جایگزین از منظر مادران سفارش دهنده باروری و مادران جایگزین است. روش مورد استفاده در این مطالعه کیفی و نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان از دو گروه مادران جایگزین (12 نفر) و مادران سفارش دهنده (10 نفر) تشکیل شده است. مشارکت کنندگان از طریق مراکز پزشکی، معرفی و سپس مورد مصاحبه قرار گرفتند. مقوله های محوری به دست آمده در پدیده مادری جایگزین از دید مادران سفارش دهنده عبارت اند از: مثلث خانواده، مادری و همسری، بی پاسخ ماندن درمان های قبلی، تداوم نسل و داشتن فرزند ژنتیکی، تعاملات و ارتباطات در جایگزینی، استرس و نگرانی از عدم تحویل نوزاد ، تقلیل دادن نقش جایگزین به حامل بودن، تأکید بر ژنتیک، کنترل و مدیریت بارداری، تداوم هویت مادری و ادراک خانواده کامل. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران سفارش دهنده: عبارت است از: اثبات هویت مادری. مقوله های محوری به دست آمده از دید مادران جایگزین در مورد پدیده مادری جایگزین عبارت اند از: مشکلات و نیاز مالی شدید، محدودیت اقتصادی اجتماعی، تجربه بارداری آسان، آشنایی قبلی با جایگزینی، انجام کاری بزرگ و ماندگار، خنثی سازی بارداری، تعاملات با مادر اصلی، تسلیم پزشک شدن، انتظارات در مسیر جایگزینی. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران جایگزین عبارت است از: احساس دوگانه ارزشمند بودن یا احساس پشیمانی و رها شدگی.
بررسی مؤلفه های اثر گذار بر ارتقاء علمی زنان هیأت علمی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف گسترش سریع آموزش عالی در ایران و ایجاد فرصت های بیشتر آموزشی برای زنان و حضور بیشتر آنان در تحصیلات تکمیلی، نرخ مشارکت زنان و رشد آنان در مسیر شغلی دانشگاهی همچنان با متوسط کشورهای توسعه یافته فاصله بسیار دارد. از جمله نرخ نیل به مرتبه استادی به عنوان بالاترین رتبه علمی دانشگاهی بسیار پایین است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر حضور زنان هیأت علمی در سطوح بالای دانشگاهی در یک نمونه آماری شامل 406 نفر از کل اعضای هیأت علمی زن شاغل در دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری در سال 1400 با روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. شیوه نمونه گیری تصادفی ساده است. برای تحلیل داده ها از رویکرد الگوسازی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای AMOS22 و SPSS22استفاده شده است. یافته ها از تأیید چهار فرضیه مطرح حکایت داشت، به این شرح که از منظر زنان اعضای هیأت علمی به ترتیب «عوامل فرهنگی و قوانین حاکم بر دانشگاه»، «عوامل علمی و آموزشی»، «عوامل فردی و شخصیتی» و «عوامل خانوادگی» بیشترین اثر را بر پایین بودن ارتقا آنان در دانشگاه داشته اند.
سازمان برنامه و بودجه به مثابه نهاد متولی توسعه (آژانس راهبر)؛ طراحی و پیشنهاد الزامات کارکردی در نظام سیاستی برنامه ریزی توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
151 - 178
حوزههای تخصصی:
ایران از معدود کشورهایی است که حدود هفت دهه برنامه ریزی توسعه را تجربه کرده است؛ به موازات آغاز برنامه ریزی توسعه در ایران، سازمان برنامه تاسیس شده و همواره عهده دار این امر در ایران بوده است. در عمل، برنامه ریزی توسعه در ایران موفق نبوده و ایران نتوانسته به جرگه کشورهای توسعه یافته وارد شود. اندیشمندان مختلف، از مناظر متفاوت این عدم موفقیت برنامه های توسعه در ایران را مورد نقد قرار داده اند. این تحقیق، نظام برنامه ریزی توسعه در ایران را از منظر چارچوب نظری دولت توسعه گرا بررسی کرده است. این رویکرد، تاکید ویژه ای بر وجود آژانس راهبر به عنوان نهاد متولی توسعه درون یک دولت توسعه گرا دارد؛ در این تحقیق امکان سنجی این امر بررسی شده است که سازمان برنامه و بودجه از حیث ساختار و ابزارهای در اختیار، آژانس راهبر ایران باشد و اهداف توسعه ای مورد نظر دولت توسعه گرا را محقق سازد. به صورت کلی اگر چه سازمان برنامه و بودجه، واجد برخی ویژگی های مهم در نقش آفرینی به عنوان آژانس راهبر است ولی برای انسجام در ابزارها و ارتقای فعالیت سازمان به مثابه نهاد متولی توسعه، نیازمند تغییرات مهم در نظام بوروکراسی و ساختار سازمانی است.
تأثیر مهارت های مدیریت کوانتومی بر آمادگی به تغییر کارکنان دانشگاه با نقش میانجی چابکی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
125 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مهارت های مدیریت کوانتومی بر آمادگی به تغییر با نقش میانجی چابکی سازمانی بود که با روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی انجام گردید. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی زاهدان با تعداد 294 نفر تشکیل دادند که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان (1971) حجم نمونه 200 نفر محاسبه گردید و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت کوانتومی عظیمی ثانوی و رضوی (1390)، چابکی سازمانی شریفی و یانگ (2000) و آمادگی برای تغییر دونهام و همکاران (1989) استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها براساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 881/0، 887/0 و 753/0 برآورد گردید. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای Spss23 و Lisrel8.8 انجام شد. یافته های به دست آمده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که ضریب استاندارد بین مدیریت کوانتوم بر آمادگی به تغییر (19/0)، مدیریت کوانتوم بر چابکی سازمانی (58/0)، همچنین آمادگی تغییر و چابکی سازمانی (64/0) و اثر غیر مستقیم مدیریت کوانتوم بر آمادگی تغییر (47/0) معنی دار بوده است.
پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
46 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی هیجانی در نوجوانان شهر تهران در سال 1400-1401 انجام گرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 22 تهران به تعداد 90000 نفر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بر اساس جدول مورگان تعداد 300 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسشنامه ی وابستگی به شبکه های اجتماعی حقایق و همکاران (1396)، مقیاس تجدیدنظر شده الگوی ارتباطی خانواده (RFCP) Kothner and Fitzpatrick (2012) و پرسشنامه خود تمایزیافتگی Scowern and Friedland (1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد تمامی ضرایب همبستگی معنی دار می باشند (01/0>p). بر اساس نتایج به دست آمده همبستگی بین تمایزیافتگی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در سطح آلفای ۰۱/۰ منفی معنی دار است. همبستگی بین جهت گیری همنوایی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مثبت معنی دار و همبستگی بین جهت گیری گفت وشنود با وابستگی به شبکه های اجتماعی منفی معنی دار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان وابستگی به شبکه های اجتماعی را با استفاده از متغیرهای پیش بین تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی تبیین نمود. نتایج این مطالعه می تواند به متخصصان آموزشی در بررسی مسائل نوجوانان کمک نماید.
تأثیر تئوری زمان بندی بازار سهام بر ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پروژه شناسایی تأثیر تئوری زمان بندی بازار سهام بر ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1394 تا 1398 می باشد که در این راستا در این پروژه؛ ساختار سرمایه شرکت (نسبت حقوق صاحبان سهام) و تغییرات ساختار سرمایه (تغییرات نسبت حقوق صاحبان سهام) به عنوان متغیرهای وابسته و ارزش گذشته بازار شرکت (نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سال قبل) به عنوان متغیر مستقل می باشد. متغیرهای اندازه شرکت، سودآوری و نسبت دارایی های ثابت به عنوان متغیرهای کنترل در نظر گرفته شده اند. نمونه آماری پروژه شامل 112 شرکت بوده است. روش پروژه از نوع توصیفی- همبستگی با رویکرد کاربردی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در مبانی نظری روش کتابخانه ای و در بخش آزمون فرضیات از روش اسنادکاوی صورت های مالی بهره گرفته شده است. به طور کلی روش آزمون فرضیات از روش همبستگی و رگرسیون چندگانه است. بر اساس نظریه زمان بندی بازار شرکت ها زمان انتشار سهام را بر اساس قیمت سهام در بازار تعیین می کنند. مدیریت؛ زمانی اقدام به انتشار سهام می کند، که نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام شرکت بالا باشد. نتایج پروژه نشان داد ارزش های گذشته شرکت (نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری) بر ساختار سرمایه، تغییرات ساختار سرمایه و انتشار سهام تأثیر معکوس و معناداری دارد. به طور کلی نتایج پروژه تئوری زمان بندی در بورس تهران را تأیید نمی کنند.
بررسی تاثیر استقلال هیات مدیره و مالکیت نهادی بر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۴ (جلد ۱)
108 - 121
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاران و دیگر کارب ران زمانی می توانند از سودهای شرکت برای تصمیم های سرمایه گ ذاری و پیش بینی جریان های نقدی و سودهای آینده به طور صحیح بهره بگیرند که سودهای شرکت بر مبنای عملکرد مالی واقعی شرکت و نه بر اساس اعمال نظر مدیریت در استفاده از روش های حسابداری، گزارش شده باشد. بر همین اساس هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر استقلال هیات مدیره و مالکیت نهادی بر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع تحقیقات علّی (پس رویدادی) است. جامعه آماری تحقیق، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک 141 شرکت در فاصله بازده زمانی بین سالهای 1395 الی 1401 بوده است. آزمون فرضیه های تحقیق با کمک رگرسیون خطی چند متغیره با نرم افزار ایویوز انجام شد. نتایج نشان می دهد مالکیت سرمایه گذاران نهادی و استقلال هیأت مدیره بر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود تاثیر معنی داری دارند.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر فرآیندهای خانواده ایرانی و بهزیستی روانی در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
21 - 35
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر فرایند خانواده ایرانی و بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان سرپرست خانوار بود که به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نقر) جایگزین شدند. طرح پژوهش آزمایشی ازنوع پیش آزمون_ پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی ریف (1989) و مقیاس خودگزارشی فرایندهای خانوادگی برای خانواده های ایرانی سامانی(1387) بود. مداخله برنامه آموزش مثبت اندیشی در طول 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه آموزشی، پس آزمون برای دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و یک متغیری، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین های فرآیند خانواده دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (90/11F= و 05/0>P). هم چنین بین میانگین های بهزیستی روانی دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (85/13F= و 05/0>P). بنابر این می توان نتیجه گرفت که آموزش مثبت اندیشی بر فرآیند خانواده و بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار اثربخش است و می توان برای ارتقاء فرایند خانواده ایرانی ، بهزیستی روانی و در پی آن توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خانواده و جامعه بهره جست.