مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
ارتقاء شغلی
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی کاری فرایندی است که به وسیله آن همه اعضای سازمان از راه مجاری ارتباطی باز و ارتباط مستمر بر هم اثر می گذارند. بر اساس کیفیت زندگی کاری سطح رضایت شغلی، احساس هویت سازمانی و سلامت روانی در محیط کار بیشت می بوشد. بنابراین کیفیت زندگی کاری هم یک روش و هم یک هدف اخلاقی است عوامل مختلفی بر کیفیت زندگی کاری موثر که در جمع بندی نهایی می توان به ایمنی و امنیت کار، فرصت شکوفایی و امکانات فیزیکی اشاره کرد. هارولدکنتز و منتز برگ کارکرد عمومی کیفیت زندگی کاری را شامل امنیت شغلی، مساوات، پرورش شغلی و حرفه ای و مسارکت در سطح سازمان می دانند . بنابراین در این تحقیق با توجه به نقش عوامل مستقل فوق بر کیفیت زندگی کار ، 300نفر از کارگران کارخانجات صنعتی تبریز به عنوان مونه انتخاب شدند و مشخص گردید که متوسط سطح کیفیت زندگی کاری آنان 5/49 درصد است و این در حد متوسط می باشد لذا در تحلیل نهایی روابط متغیرهای موثر بر کیفیت زندگی کاری مشخص شد که کاهش فشار کاری ، ارتقاء شغلی و نیز تعهد حرفه ای ارتباط معنی داری با کیفیت زندگی کاری دارند. در نهایت در تفسیر روابط تئوریک و تجربی یافته ها نیز مشخص گردید. بهره وری فردی و سازمانی کارخانجات صنعتی تا حدود 45 درصد به کیفیت زندگی کاری سازمان وابسته است.
ارائه چارچوب نظری جهت کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) درمدیریت واحدهای دانشگاه آزاداسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دنیای پیچیده وفرامدرن هزاره سوم، دولت ها را با چالشهای زیادی مواجه ساخته است. برای پاسخ به چالشهای فعلی وآتی، فناوری اطلاعات وارتباطات به عنوان ابزاری قدرتمند برای غلبه بر محدودیتهای زمان ومکان، مورد توجه قرار گرفته است. کاربرد فناوری اطلاعات وارتباطات، امروزه تمامی جنبه های زندگی را در برگرفته و همزمان با سایر بخشها، در موسسات آموزش عالی نیز تحولات شگرفی ایجاد شده است. یکی از این تحولات، استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات در مدیریت دانشگاه آزاداسلامی است که تا کنون تلاشی در این زمینه صورت نگرفته است و لازم است ضمن توجه به رشد وتوسعه فناوری اطلاعات وارتباطات، چارچوبی برای کاربرد این فناوری در مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی ارائه داد. هدف پژوهش حاضر ارائه چنین چارچوبی است. بدین منظور با مطالعه وسیع درمبانی نظری وپیشینه پژوهش، مولفه های اصلی فناوری اطلاعات وارتباطات شناسایی و در یازده مولفه استخراج گردید. این پژوهش به روش توصیفی – پیمایشی انجام شد و نمونه آماری آن شامل روسای واحدها، معاونین، مدیران واحدها ومدیران گروههای آموزشی (مدیران دانشگاهی) و متخصصان آموزش عالی (n = 61 ) میباشند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، نتایج استخراج گردید. مؤلفه های استخراج شده از ادبیات تحقیق عبارتند از: الف: برنامه های دانشگاه ب: زیرساخت فناوری اطلاعات وارتباطات پ: تأمین منابع مالی ت: زیرساخت پشتیبانی سازمانی ث: کاربست فناوری اطلاعات وارتباطات در یاددهی و یادگیری ج:آموزش، تحقیق وتوسعه فناوری اطلاعات وارتباطات چ: کاربست فناوری اطلاعات وارتباطات در پژوهش ح: کاربست فناوری اطلاعات وارتباطات در خدمات اطلاعات علمی و کتابخانه های الکترونیکی خ: کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت و امور اداری دانشگاه د: مولفه فرهنگی و حقوقی ذ: مولفه قانونی مراحل کاربست پیشنهادی نیز شامل هفت مرحله می باشد که عبارتند از: مرحله آمادگی – ورود- اتخاذ – انطباق – تناسب سازی- خلق ونوآوری- ارزشیابی و بازخورد و مهندسی مجدد. نتایج نشان داد که مولفه ها ومراحل پیشنهادی مورد تایید مدیران دانشگاهی و متخصصان آموزش عالی قرار گرفت. توضیح اینکه باتوجه به نظرات اصلاحی پاسخ دهندگان، دومولفه دیگر (فرهنگی وحقوقی- قانونی) نیز به مؤلفه های مستخرج اضافه گردید. پاسخ دهندگان برای اصلاح چارچوب پیشنهاد کردند که مولفه زیرساخت فرهنگی و مولفه حقوقی و قانونی هم به چارچوب اضافه شود.
بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی معلمان و ارائه یک مدل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی معلمان» در شهر فردوس انجام شده و مهمترین هدف آن، بررسی میزان رضایت شغلی معلمان و عوامل موثر بر آن بوده است. برای بررسی آن از نظریه های متفاوتی بخصوص نظریه پنج گانه مزلو (فیزیکی، امنیتی، اجتماعی، احترام، خود شکوفایی) و نظریه برابری استفاده شده است. نوع تحقیق همبستگی (correlation) و روش آن پیمایشی (survey) شیوه نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای بوده است. جامعه آماری کلیه معلمان سه مقطع تحصیلی که تعداد آنها در سال تحصیلی1384-1383، 858 نفر بودند که از میان آنها، 180 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و ابزار اندازه گیری پرسشنامه بوده است. پس از بررسی و تحلیل آماری در مورد فرضیه های تحقیق نتایج زیر به دست آمده است: 1- با 95/0 اطمینان بین امنیت شغلی و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. 2- با99/0 اطمینان، بین روابط اجتماعی فرد با همکاران و رضایت شغلی رابطه معناداری وجوددارد. 3- با 99/0 اطمینان، بین امکانات و فرصتهای رشد و ارتقاء و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. 4- با 99/0 اطمینان، بین منزلت اجتماعی و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. 5- با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل و فرض برابری واریانس ها بین جنس و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود ندارد.
موانع ارتقاء شغلی زنان در ایران: الزامات نقشی یا محدودیت های ساختاری (فراتحلیل کیفی مطالعات دهه اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۴
9 - 40
حوزه های تخصصی:
عدم تناسب حضور زنان در سطوح مدیریتی، با توزیع جنسیتی جمعیت و تحصیلات، زمینه ساز پژوهش هایی درخصوص بررسی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی شده است. در این مطالعه با بهره گیری از چارچوب کرومی، نظریه های مطرح درخصوص موانع ارتقاء شغلی زنان در دو دسته موانع درونی و بیرونی صورت بندی شده و سپس مطالعات تجربی داخلی صورت گرفته در این زمینه، طی بازه زمانی سال های 1385 تا 1395 براساس این چارچوب مورد بررسی قرار گرفته اند. نظریه های موانع درونی به طور عمده، موانع دستیابی زنان به مناصب مدیریتی را در الزامات نقشی زنان و میزان دل بستگی شغلی آن ها جستجو می کنند. در مقابل، در نظریه های موانع بیرونی، بر عوامل نگرشی همچون کلیشه های جنسیتی و عوامل ساختاری همچون سقف شیشه ای و تبعیض جنسیتی تأکید می شود. روش تحقیق در این مطالعه فراتحلیل بوده و مطالعات مورد بررسی براساس جستجوی سیستماتیک در چهار پایگاه داده های علمی داخلی انتخاب شده اند. نتایج فراتحلیل 20 مطالعه انتخاب شده، نشان می دهد که یافته های این مطالعات در مجموع تأییدکننده موانع بیرونی هستند. همچنین در برخی از مطالعات، تفاوت معنی داری بین زنان و مردان درخصوص ارجحیت موانع درونی یا بیرونی مؤثر بر دست یابی زنان به مناصب مدیریتی وجود دارد.
بررسی موانع موثر(سقف شیشه ای ) بر ارتقاء شغلی زنان در سطوح بالای مدیریتی در ادارات آموزش و پرورش استان مازندران در سال 1396
پدیده « عدم توفیق زنان در دستیابی به سطوح عالی مدیریت » را در اصطلاح « سقف شیشه ای » می گویند. این اصطلاح اولین بار در سال 1986، به وسیله مجله وال استریت جورنال به کار رفت،این اصطلاح در سال 1990 برای اشاره به تعداد اندک زنان و اقلیتها در اداره سازمانهای بخش دولتی و خصوصی به کار رفت. دیدگاه نظری دراین تحقیق: نظریه های نابرابری جنسی ، نظریه طرح واره جنسی، نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه برچسب زنی ، نظریه کارکردگرایی، نظریه مارکسیستی و نظریه کنش متقابل نمادین می باشد. روش تحقیق پیمایشی، شیوه نمونه گیری تصادفی ساده ، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 250 نفر زن و مرد بدست آمد. مهمترین نتایج بدست آمده شامل: بین متغیر های عوامل مذهبی، عوامل سازمانی، عوامل اجتماعی و فرهنگی ، عوامل روانشناختی، عوامل اقتصادی ، عوامل خانوادگی ، تحصیلات و جنسیت با ارتقاء شغلی زنان رابطه وجود دارد.در مدل رگرسیون چند متغیری مقدار ضریب تعیین در مدل آخر 53/0 به دست آمده استیعنی این مدل 53/0 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند و عوامل موثر بر بقیه واریانس متغیر وابسته نامعلوم است.در مدل تحلیل مسیر متغیر عوامل مذهبی، تحصیلات، عوامل جسمانی، روانشناختی و عوامل خانوادگی باقی مانده اند که تاثیر عوامل مذهبی 06.- ، عوامل خانوادگی 07.- ، تحصیلات242. ، عوامل جسمانی 08. ، عوامل روانشناختی 09. بوده و در مجموع تاثیر مستقیم و غیر مستقیم این متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته 039. بدست آمده است.
ترکیب روش شناسی سیستم های نرم در دو سطح به منظور بهبود سیستم ارتقای شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
1 - 34
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نرم تحقیق در عملیات متاثر از پارادایم تفسیری در مسائلی که شامل ذینفعان متعدد با دیدگاه های متفاوت و تضاد منافع می باشند از توانمندی بالایی برای ساختاردهی و به دنبال آن بهبود مسائل برخوردار هستند. این روش ها با تعریف مسئله و مدلسازی مشارکتی به ساختاردهی و بهبود شرایط آشفته اقدام می کنند. در این مطالعه روش شناسی سیستم های نرم به عنوان یکی از معروف ترین روش های تحقیق در عملیات نرم در دو سطح مورد استفاده قرار گرفته است. در ابتدا با استفاده روش شناسی سیستم های نرم فرایندمحور، فرایند دخالت در سیستم ارتقاء شغلی کارکنان یک شرکت فعال در حوزه نفت و گاز طراحی شده است. در ادامه به کمک روش سیستم های نرم محتوامحور نارضایتی کارکنان از این سیستم بر اساس جها ن بینی های متنوع مدیران وکارمندان بررسی شده است. در این مرحله شرایط به منظور بیان آزادانه دیدگاه های افراد در سطوح قدرت متفاوت سازمان فراهم شده است. سپس تعاریف بنیادین و مدل های مربوطه در قالب مدل ایده آل نهایی جمع بندی شده است. در پایان با ایجاد فهم مشترک اقدام توافقی از طریق مذاکره برای کاهش میزان نارضایتی کارکنان از سیستم ارتقاء شغلی پیشنهاد شده است.
بررسی مؤلفه های اثر گذار بر ارتقاء علمی زنان هیأت علمی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف گسترش سریع آموزش عالی در ایران و ایجاد فرصت های بیشتر آموزشی برای زنان و حضور بیشتر آنان در تحصیلات تکمیلی، نرخ مشارکت زنان و رشد آنان در مسیر شغلی دانشگاهی همچنان با متوسط کشورهای توسعه یافته فاصله بسیار دارد. از جمله نرخ نیل به مرتبه استادی به عنوان بالاترین رتبه علمی دانشگاهی بسیار پایین است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر حضور زنان هیأت علمی در سطوح بالای دانشگاهی در یک نمونه آماری شامل 406 نفر از کل اعضای هیأت علمی زن شاغل در دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری در سال 1400 با روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. شیوه نمونه گیری تصادفی ساده است. برای تحلیل داده ها از رویکرد الگوسازی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای AMOS22 و SPSS22استفاده شده است. یافته ها از تأیید چهار فرضیه مطرح حکایت داشت، به این شرح که از منظر زنان اعضای هیأت علمی به ترتیب «عوامل فرهنگی و قوانین حاکم بر دانشگاه»، «عوامل علمی و آموزشی»، «عوامل فردی و شخصیتی» و «عوامل خانوادگی» بیشترین اثر را بر پایین بودن ارتقا آنان در دانشگاه داشته اند.
پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه اهمیت رضایت شغلی در بهره وری نیروی انسانی در مشاغل مختلف، بر کسی پوشیده نیست و بخشی از این نیروی انسانی را زنان تشکیل می دهند که بررسی مسائل آنان شایسته توجه است. هدف از این مطالعه، بررسی میزان رضایت شغلی زنان شاغل در خدمات غیردولتی مشهد و همچنین مشخص کردن عوامل مؤثر بر آن می باشد. روش به کار رفته در این تحقیق، از نوع توصیفی- همبستگی است. بدین منظور 244 نفر از زنان شاغل در خدمات غیردولتی مشهد به صورت تصادفی، با نمونه گیری احتمالی، از نوع نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است که از چند شاخص، از جمله شاخص رضایت شغلی فیلد و روث تشکیل شده است. نتایج نشان داد که میانگین رضایت شغلی پاسخگویان، به طرز معناداری پایین تر از متوسط است. همچنین متغیرهای رضایت از حقوق، صمیمیت با همکاران و ارتقاء شغلی، دارای رابطه مثبت، و متغیرهای ابهام نقش و تعارض نقش، دارای رابطه منفی با رضایت شغلی هستند. در نهایت با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد که متغیرهای مستقل تحقیق، 48 درصد تغییرات رضایت شغلی را تبیین می کنند.