مطالب مرتبط با کلیدواژه

فرهنگ والا


۱.

مرگ سوژه در هنر جدید رسانه ای

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هنر جدید رسانه ای سوژه هنرمند خودآئینی دگر آئینی بازتولید دیجیتالی فرهنگ والا فرهنگ نازل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۲ تعداد دانلود : ۸۷۰
هنر جدید رسانه ای یکی از تحولات هنری است که از دل هنرهای معاصر برآمده است. پیدایی هنرهای معاصر با جدایی از مؤلفه ها و مقاصد هنر مدرن ممکن شد و از میان آن ها تأکید بر سوژة هنرمند مهم ترین مؤلفة هنر مدرن بود که هنرهای معاصر به دنبال جرح و تعدیل آن بودند. سوژه محوری هنر مدرن، در نهایت به انتزاع و خود آئینی هنر انجامید، اما جریان هنرهای معاصر، که واکنشی نقادانه به هنر مدرنیستی بود، مجال دگر آئین شدن هنر را فراهم ساخت. از نتایج این دگر آئینی می توان به وابستگی هنرها به رسانه های فراگیر اشاره کرد، به نحوی که رسانه ها بیش از هر مؤلفة دیگری در هنر تأثیر نهادند و سبب شدند که سوژه هنرمند در هنرهای معاصر تضعیف و سپس در هنر جدید رسانه ای حذف شود.
۲.

نیچه و یونان باستان: فیلسوف- هنرمند به مثابه بنیادگذار فرهنگِ والا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فردریش نیچه هنر یونان باستان بینش تراژیک بحران فرهنگ مدرن فرهنگ والا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۳۵
در اندیشه نیچه فرهنگ، فلسفه و هنر یونان باستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. او علی رغمِ نگاه به شدت نقادانه و رادیکالی که به کل سنت فرهنگی غرب دارد، همواره فرهنگ یونان باستان را به مثابه والاترین فرهنگ بشری می ستاید. این ستایش پیامد مهم ترین دغدغه نیچه است: «درمانِ بحرانِ فرهنگِ مدرن با آفرینشِ فرهنگی والا». ایده بنیادین نیچه از فرهنگ، همان ایده گوته ایِ چندگانگیِ هماهنگ یا به تعبیر دیگر، وحدت در کثرت است. او تأکید می کند که در هر عصری، یک عامل وحدت بخشِ بنیادین می تواند بنیاد گذار یک فرهنگ سالم باشد؛ در نگاه او معلم دینی (قدیس)، فیلسوف و هنرمند نامزدهایِ اصلیِ بنیادگذاری فرهنگ والا هستند. در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که نیچه در نخستین تلاش نظری اش برای سنجش فرهنگ و آفرینش فرهنگ والا چشم اندازی هنری زیباشناختی برمی گزیند (تز)، اما این چشم انداز خواسته او را برآورده نمی کند و او می کوشد تا با تغییر چشم انداز، این بار از چشم اندازی فلسفی به فرهنگ بنگرد (آنتی تز). از تقابل و در عین حال همدستیِ این دو چشم انداز، سنتزی حاصل می شود: پیوند فلسفه و هنر برای آفرینش فرهنگی والا. تجسم این سنتز «فیلسوف هنرمند» است؛ کسی که «دانایی» و «آفرینندگی» را باهم دارد: «فیلسوف آینده»؛ آفریننده ارزش های نو! کوشیده ایم نشان دهیم که این سنتز به چیز سومی جدا از تز و آنتی تز که در آن تضاد و تعارضِ این دو ازمیان رفته است نمی انجامد، بلکه این سنتز درواقع همان تقابل و همدستی همزمانِ دو امر متعارض و متضاد است. این پی رنگ را می توان در برخی دیگر از ایده های نیچه نیز مشاهده کرد.