فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۳٬۰۶۱ تا ۴۳٬۰۸۰ مورد از کل ۴۹۸٬۹۳۴ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
119 - 127
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند انجام گرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز در این پژوهش دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متاهل فاقد فرزند شهر اصفهان در سه ماهه بهار سال 1401 بود. در این پژوهش تعداد 35 زن متاهل فاقد فرزند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 زن در گروه آزمایش و 17 زن در گروه گواه). زنان حاضر در گروه آزمایش روان درمانی مثبت نگر را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و اولیو، 2007) و پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر و همکاران، ۱۹۹۰) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی (0001>P؛ 64/0=Eta؛ 96/58=F) و شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 51/0=Eta؛ 39/34=F) زنان متاهل فاقد فرزند تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت نگر با بهره گیری از فنونی همانند چشم انداز مثبت به زندگی، آموزش خوش بینی و امید به آینده به عنوان یک روش کارآمد می تواند جهت بهبود سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند مورد استفاده قرار گیرد.
دگردیسی نشانه ای مفهوم "سدره المنتهی" با تکیه بر رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
32 - 53
حوزههای تخصصی:
متن قرآن، نظامی نشانه ای با پیکره ای خاص است که در یک برهه زمانی خاصی نازل شده است. فرایندهای نشانه ای که در هر دوره خاصی رقم می خورند، دریافت این متن را در معرض چالش های متعددی قرار داده اند. در این میان، تعبیر «سدره المنتهی» در سوره ی نجم، یک تعبیر منحصر به فرد قرآنی است که در طول تاریخ به عنوان یک اصطلاحِ ساخت یافته از سوی عالمان حوزه های مختلف، مورد استفاده قرارگرفته است. اکثر مفسران، اغلب در پی توضیح معراج نبی(ص) به سدره المنتهی، پرداختی گذرا در قالب دورترین نقطه ی بهشت داشته اند، حال آنکه به نظر می رسد، در پی روند آگاهی افزایی مسلمانان در خصوص این ترکیب قرآنی بود که معنای امروزین یعنی «والاترین درجه ی قرب الهی» قابل درک و دریافت است. در مقابل، بعید به نظر می رسد که قرآن در خطاب به مشرکان، چنین معنای پیچیده ای از فرهنگ اسلامی را لحاظ کرده باشد. در این بررسی، با روش توصیفی - تحلیلی، نخست کاربرد سدره المنتهی در بافت آیات سوره نجم، بازخوانی اولیه شده و سپس مروری بر تفاسیر متقدم از آن صورت می گیرد و در ادامه، کوشش می شود، دگردیسی نشانه ای آن، با توجه به رویکرد نشانه شناسی فرهنگی لوتمان، تبیین شود. لوتمان، بر سازوکار پویای تولید و دگردیسی نشانه ای از زاویه ی فرهنگ تأکید دارد. از نتایج اصلی مطالعه حاضر، تبیین این مقوله است که قرآن از طریق تنوع معنایی خود، نسبت به آینده کاملاً باز است و در سطحی فراتر از تنوع معنایی، مجهز به نیرویی هنجاربخش است که قدرت برساخت نشانه ای مقوله ها و تعابیر را دارد.
الزامات و چالش های اخلاقی در گردشگری دینی در ایران(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
139 - 167
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری علاوه بر عهده دار بودن نقش قابل توجه به عنوان منبعی برای تامین بودجه کشورها، به عنوان ابزاری برای قدرت نرم، تاثیر به سزایی درگسترش فرهنگ ها و ارزش ها ایفا می کند. گردشگری دینی یکی از اقسام مهم این صنعت در کشور ماست که با داشتن ظرفیت بالای فرهنگ ایرانی-اسلامی و اماکن دینی-تاریخی و پذیرایی سالانه از تعداد بی شمار گردشگران ، ضرورت پرداختن به این عرصه را بیشتر نمایان می کند. اقتضایات خاص گردشگری دینی در ایران، مقتضی رعایت اخلاقیات ناظر به آن است. با توجه به این نوع از اقتضایات حاکم و شرایط خاص برخی گردشگرها، چالش های اخلاقی در این زمینه پدید خواهد آمد که با توجه به تاثیرات مهم گردشگری دینی در ابعاد مختلف و معقول نبودن تعطیلی گردشگری بخاطر آسیب های آن، لازم است چالش های اخلاقی ناظر به گردشگری دینی ناظر به گردشگر، راهنما و اجراکنندگان مورد بررسی قرار گرفته و راه حل هایی برای آن ارایه شود. از این رو در این تحقیق با روشی توصیفی-تحلیلی ، تعدادی از چالش های اخلاقی موجود در این قسم از گردشگری دینی در ایران از قبیل چالش های ناظر به عرف مقصد، قوانین پوشش، حق زایرین، و... مطالعه شده و در نهایت راه کارهایی از قبیل توجه و درک فرهنگ مقصد و گردشگر، نگرش هدایت گرانه و..، برای برون رفت از این مشکلات اخلاقی ارائه شده است.
هیدگر و فوکو: تکنولوژی و تکنولوژی انضباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، هیدگر و فوکو را بر آن داشت تا تأثیر آن را بر زندگی بشر تحلیل کنند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نحوه ی مواجهه هیدگر و فوکو با تکنولوژی است. هیدگر با پیگیری تاریخ متافیزیک از انکشاف هستی در دوره های مختلف تاریخ پرده برمی دارد. او با رویکرد هستی شناختی، تکنولوژی را شیوه ای از انکشاف هستی در عصر مدرن می دانست که با برنامه ریزی، محاسبه و نظم دهی طبیعت را همچون منبع ذخایر انضباط می بخشد و به مثابه ابژه تولید می کند. فوکو نیز در چارچوب تحلیل روابط قدرت، تکنولوژی را شبکه ی انضباطی از روابط قدرت و دانش می داند که با تشکیل شیوه ها و سازوکارهایی عام انسان ها را در قالب قرار می دهد و به مثابه ی سوژه برمی سازد. در مقاله حاضر از هستی در هیدگر و قدرت در فوکو)به منزله ی دو بنیان متفاوت( به تکنولوژی که امکان هم سخنی دو متفکر را فراهم می آورد، می پردازدیم. در واقع با هم خواندن هیدگر و فوکو ما را به وجوه اشتراک و افتراق و در نهایت به این رأی می رساند که روایت فوکو از تکنولوژی تکمیل کننده بحث هیدگر در این زمینه است.
بررسی انتقادی یک نقد درباره نظام غیرتابع ارزشی منطق پایه گزاره ها؛ آیا تز ارسطو و تز بوئتیوس اثبات می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
27 - 63
حوزههای تخصصی:
در منطق کلاسیک گزاره ها از جمله «اگر P آنگاه Q» نمی توان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابسته آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری دارد، در این منطق قضیه نیست. به علاوه، در منطق کلاسیک از عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼Q»، هر یک از دو جمله P« » و « Q» به دست می آید که شواهد مخالف زیادی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری دارد. نظام غیرتابع ارزشی منطق پایه گزاره ها پاسخی است به این اشکال ها که در آن روابط علّی، معنایی و صوری بی هیچ استثنایی وفق شهود طبیعی، تحلیل، صورت بندی و ارزیابی می شوند. اسدالله فلاحی در مقاله «نظام غیرتابع ارزشی حاج حسینی» سه نقد اختصاصی به این نظام وارد دانسته است: «تعداد قاعده های استنتاج کاهش پذیر است»، «هر متغیر گزاره ای، قضیه است و این نظام و گسترش آن trivial است» و «گسترش نظام غیرتابع ارزشی به منطق کلاسیک فرومی کاهد». در این مقاله نشان می دهیم که نقد اول بر پایه برخی اثبات های نادرست استوار است، نقد دوم از تعریف نادرست برخی ترکیب های غیرتابع ارزشی یا اثبات نادرست برخی استدلال ها ناشی شده است و نقد سوم با کاهش قاعده های پخش پذیری به دو قاعده برطرف می شود. پاسخ نقدهای تکراری را به مقاله «بررسی انتقادی یک نقد در باره نظریه نظام تابع ارزشی؛ آیا راه های اثبات اصول EFQ وEQT مسدود می شود؟» ارجاع می دهیم.
درباره طبیعت گزاره های ماینونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
227 - 244
حوزههای تخصصی:
این مقاله جستاری درباره ی طبیعت گزاره های ماینونگی است. اینها گزاره هایی هستند که در آنها خاصیتی بر شیئی ناموجود حمل می شود چنان که بتوان آن را صادق انگاشت. نشان می دهم که تعمیم رویکردهای متداولِ تبیین طبیعت گزاره ها چنان که گزاره های ماینونگی را نیز شامل شوند، به پیش بینی نادرست ارزش صدق این گزاره ها، عدم رعایت شهودهای ما درباره ی اجزاء شان یا تحمیل هزینه های مضاعف وجودشناختی می انجامد. رویکردهای ذهن گرایانه تر مانند راسل متاخر، سومز یا پریست بخت بیشتری برای موفقیت دارند. این مقاله جستاری درباره ی طبیعت گزاره های ماینونگی است. اینها گزاره هایی هستند که در آنها خاصیتی بر شیئی ناموجود حمل می شود چنان که بتوان آن را صادق انگاشت. نشان می دهم که تعمیم رویکردهای متداولِ تبیین طبیعت گزاره ها چنان که گزاره های ماینونگی را نیز شامل شوند، به پیش بینی نادرست ارزش صدق این گزاره ها، عدم رعایت شهودهای ما درباره ی اجزاء شان یا تحمیل هزینه های مضاعف وجودشناختی می انجامد. رویکردهای ذهن گرایانه تر مانند راسل متاخر، سومز یا پریست بخت بیشتری برای موفقیت دارند. این مقاله جستاری درباره ی طبیعت گزاره های ماینونگی است. اینها گزاره هایی هستند که در آنها خاصیتی بر شیئی ناموجود حمل می شود چنان که بتوان آن را صادق انگاشت. نشان می دهم که تعمیم رویکردهای متداولِ تبیین طبیعت گزاره ها چنان که گزاره های ماینونگی را نیز شامل شوند، به پیش بینی نادرست ارزش صدق این گزاره ها، عدم رعایت شهودهای ما درباره ی اجزاء شان یا تحمیل هزینه های مضاعف وجودشناختی می انجامد. رویکردهای ذهن گرایانه تر مانند راسل متاخر، سومز یا پریست بخت بیشتری برای موفقیت دارند.
تصویرسازی الکوی سازوکار و فرآیند تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی سازوکار و فرآیند رشد و تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا، مسأله این جستار است که برای پاسخ به آن، ناگزیر از تحلیل مسائلی چون 1) منشأ اخلاق و کانون بروز تغییرات اخلاقی، 2) عوامل تحول اخلاقی، 3) کیفیت و ماهیت رشد اخلاقی هستیم. ملاصدرا با پذیرش اصل تغییر پذیری انسان، اخلاق را چیزی بین طبیعت و اراده های فکری می داند. یعنی نیروهای طبیعی و ذاتی اگرچه در جریان رشد اخلاقی دخیلند، اما این نقش جبری نیست بلکه با اراده های فکری صورت می بندد که با تمرین و عادت، سبب اکتسابات رشدی اند. براساس تحلیل اراده های فکری نزد صدرا در فرآیند کنش های درونی که مبتنی بر نوعی تحلیل رشد پیوسته و ذومراتبی است، سازوکار اخلاقی انسان، متضمن نوعی تفکر و استدلال اخلاقی است که برانگیزاننده گرایش ها و نظام بندی عواطف است که تحت تأثیر کشمکشی پیچیده از تأثیر و تأثرات متقابل نیروهای درون و القائات برون و اراده آدمی است. نیروهای درونی جنبه های متنوع شناختی (علوم و باورها)، گرایشی (عواطف، احساسات، فطرت گرایشی، غرایز) و حتی بدنی (مزاج، تغذیه، مغز، ابزارهای حسی، زمنیه-های وراثتی) دارند و یا نظیر مکلات و شاکله شخصیتی ثانوی، تهذیب نفس و ... ، زمینه ساز و مؤثر در این ساحت اند. عوامل محیطی متنوعی نیز، همچون انتقال قوانین و هنجارهای اجتماعی یا شرعی (از طریق دین/ انبیاء) و یا الگودهی (با تأثیر مربی، والدین و ..)، و پیامدهای محیطی و همانندسازی (هم نشینی با دیگران، اجتماع با نیکوکاران) جریان رشد اخلاقی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد که در تعامل با ارگانیسم درونی-زیستی-اکتسابی است.
کارکرد شناختی ملکات از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
95 - 117
حوزههای تخصصی:
ملکات نقش های متعددی در فلسفه اسلامی دارند. گاهی در مبادی صدور فعل از حیث مبادی خلقی، گاهی از جهات انسان شناسانه و در مواردی در مبناشناسی احوالات روانشناختی، امیال و گرایشات نفسانی ملکات مورد توجه هستند. مساله این تحقیق بررسی ابعاد شناختی و روانشناختی ملکات است که در ارتباط با ساختارهای ادراکی و سازمان یافتگی ادراک محسوب می شود. آیا علاوه بر نقش های خلقی، از تاثیر ملکات در سطح اندیشه و احساس نیز می توان سخن گفت؟ در این تحقیق با روشی توصیفی- تحلیلی به مساله حاضر پاسخ داده می شود. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که تعابیری همچون ملکات نطقی و عقلی ناظر به ابعاد شناختی ملکات است. نقش ملکات در جهت دهی و هدایت ادراکات و احوالات روانی و نیز معنابخشی و پردازش اطلاعات از سویی و اهمیت آن ها به عنوان عوامل غیرشناختی شکل گیری باورها از سویی دیگر از نتایج این تحقیق محسوب می شود. تفکیک «معارف متمکن» حاصل از ملکات و «معارف غیر متمکن » و تحلیل هر یک در نفس، ناظر به جایگاه شناختی و روانشناختی ملکات است. نظم در ناحیه افکار و ارائه ایده های از پیش تعیین شده و نیز فرض های معین متناسب با ساختار در ارتباط با ملکات تبیین پذیر است. در بعد شناختی فارابی به نقش عادت و ملکات در تعیین و تعین مواضع اندیشه ورزی و جایگاه مغالطی ملکات عطف توجه می کند و در بعد روانشناختی تاثیر ملکات بر امیال و گرایشات، تصمیم و انتخاب محل تامل است.
نقد حصرانگاری معرفت شناسانه از «انسان معلّق در فضا» در پرتو فهم مبانی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
119 - 145
حوزههای تخصصی:
مسأله: «انسان معلق در فضا» از نگاه ابن سینا برای اثبات وجود نفس، تجرد آن و مغایرت نفس با بدن طراحی شده است و حیث وجودی دارد؛ هر چند بسیاری پس از ابن سینا، این طرح را در حیث معرفتی به کار برده و آن را چنین تفسیر کرده اند: انسان معلق در فضای ابن سینا «علاوه بر اینکه هست، می داند که هست». به نظر می رسد چنین برداشتی با مبانی ابن سینا، عبارات وی در آثار گوناگون و آن چه که خود او با انسان معلق در پی اثبات آن است، ناسازگار است. روش: این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی و تحلیلی است. یافته ها: ابن سینا که ادراک را از حس آغاز می کند و اولین مرحله عقل انسان را عقل هیولانی و قوه محض می داند، میان «شعور» که از همان آغاز برای انسان بالفعل است با «شعور به شعور» تفاوت قائل است؛ او «شعور به شعور» را بالقوه می خواند که نیاز به اکتساب دارد، درحالی که «شعور» اولیه ما به نفس، همان وجود نفس ماست. ازاین رو «انسان معلق در فضا» صرفاً هستی و حضور و وجود نفس پیش از هر آگاهی بالفعل است.نتایج: با توجه به اینکه انسان معلق در فضا در ابتدای خلقت خود بوده و ابن سینا نفس انسانی را حادث به حدوث بدن و در مرتبه عقل هیولانی و قوه محض می داند که فاقد هرگونه ادراکی است و با ادراک حسی بالفعل می شود، باید گفت: انسان معلق در فضای ابن سینا می تواند صبغه وجودی داشته باشد و درواقع ناظر به مقام حضور و وجود و هستی صرف است. علاوه براین، ابن سینا با تأکید بر دو مقام شعور و شعور به شعور، بر این باور است که شعور در انسان معلق بالفعل و دائمی بوده، اما شعور به شعور در آن بالقوه است. ازاین رو به نظر می رسد نفس در ابتدای خلقت گرچه حضور و ثبوت دارد، اما نمی توان گفت که علم به خویش دارد؛ یعنی نفس در ابتدا فاقد توجه به خویش است و همین عدم توجه، مانع هرگونه ادراک نفس به خود است. نوآوری: درواقع درباب «انسان معلق در فضای ابن سینا» صرفاً می توان گفت «انسان آگاه مند (بدون هرگونه آگاهی بالفعل) هست»، اما نمی توان گفت: «علاوه براینکه این انسان آگاه مند هست، می داند که اینگونه هست».
الگوی عمل انسانی «بر اساس حکمت صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
عمل رفتاری بیرونی است که در اثر تعامل شناخت، گرایشات و کشش های درونی شکل گرفته و توسط اراده تحقق یافته است.بنابراین عمل در یک فرایند معرفتی از یک تصور و تصدیق آغاز می شود و به تصمیم گیری و اراده کردن منتهی می گردد. در این میان، عوامل متعددی در شکل گیری عمل اختیاری موثرند که عبارتند از.: قوه خیال ، قوه عقل نظری و عملی، قوه شوقیه و اراده. بنابر این به تناسب ترتیب عملکرد و شدت و قوت این قوا، انواع مختلف فعل انسانی شکل می گیرد که می توان برای هریک طرحواره یا الگویی را مشخص کرد؛ در تمامی این الگوها سیر از مبدء شناختی تا عزم و اراده و صدور عمل ظاهری وجود دارد. تا کنون هیچ پژوهشی در خصوص معرفی الگوهای مختلفی که انسان ها در اعمال خود دنبال می کنند صورت نگرفته است. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر روی منابع ملاصدرا ، درصدد کشف الگوی بنیادین و اصلی عمل انسانی و الگوهای فرعی منشعب از آن و همچنین مشخص کردن تفاوت این الگو با الگوی عمل در حیوانات هستیم. در همین راستا به بررسی جایگاه خُلق در الگوی عمل انسانی و نقشی که در سهولت صدور عمل دارد، پرداخته می شود.
چند پارگی ذهنیت زنان در تجربه زیسته زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
197 - 228
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های جامعه ایران پدیده ی چند پارگی ذهنیت است.از آنجا که خانواده یکی از مهمترین نهاد های اجتماعی متاثر از این چند گانگی است؛موضوع این مقاله مطالعه جامعه شناختی چند پارگی ذهنیت در تجربه زیسته ی زندگی خانوادگی زنان متاهل می باشد. با در نظرگرفتن سیر تحول مفهوم سوژه، رویکرد نظری ژولیا کریستوا به عنوان چهارچوب نظری انتخاب گردید. مشارکت کنندگان شامل 15 زن متاهل کارمند بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند.رویکرد ما در این مقاله، رویکردی پدیدار شناختی و روش به کار گرفته شده در راستای این رویکرد،روش تحلیل گفتمان پل جی و روث وداک، می باشد.در مرحله توصیف و تقطیع داده ها، گزاره های بیانی مصاحبه شوندگان با توجه به کنش های زبانی مورد نظر پل جی در ذیل دو کارکرد "اقتصاد" و "امورجنسی" مفهوم سازی شدند و در مرحله تفسیر متن، واسازی های صورت گرفته در مرحله توصیف، بازسازی شدند. بر آن بودیم تا لحظات تقابل و شکاف گفتمان های فردمحور مدرن و سنت محورکه در ذهنیت زن ایرانی با یکدیگر آمیخته اند را نشان دهیم. نتایج نشان داد که زن ایرانی با مسائل یکسان در کارکردهای مورد بررسی زندگی خانوادگی، برخورد هایی دو گانه دارد و جهان های ذهنی عقل-محور مدرن و ناعقل محور سنت گرا هر چند یکدیگر را به چالش می کشند و از یکدیگر سرپیچی می کنند، با هم می زی اند و ذهنیتی چند پاره را شکل می دهند.
مبانی، اصول و روش های تربیت عرفانی در مکتب غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۳۱۲
9 - 20
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین مبانی، اصول و روش های تربیت عرفانی در مکتب تربیتی غزالی صورت گرفت. نوع این پژوهش کیفی و برای دستیابی به هدف پژوهش، از سه روش تحلیل اسنادی، روش داده بنیاد و استنتاج عملی فرانکنا بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که تربیت عرفانی در مکتب غزالی، حرکت درونی متربی در جهت نیل به قرب الهی است. در این حرکت، متربی با تکیه بر ظرفیت های وجودی و در راستای تغییر در جهان بینی، نیاز به طی مسیری دارد که بر مبانی و اصول و روش هایی برگرفته از اسلام و سنت استوار است. در این پژوهش، سه مبنا، پنج اصل و چهارده روش تربیتی استنتاج گردید. مبنای اول: بیداری و معرفت یابی است. اصل اول ناظر به این مبنا، غفلت زدایی است و روش های ناظر به این اصل، اتکال به مرشد و خودیابی است. اصل دوم ناظر بر مبنای اول، تحول درون است که روش های ناظر به این اصل، روش توبه، زهدورزی و صبر است. مبنای دوم، ثبات قدم و حفظ شرایط است. اصل ناظر به این مبنا، مرابطه است و شش روش ناظر بر این اصل، مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاقبه، مجاهده و معاتبه هستند. سومین مبنا، خدادوستی و خداگونگی است. اصل اول ناظر به این مبنا، عشق ورزی است و روش های ناظر بر این اصل، تفکر و خلوت و وجد و سماع است. اصل دوم ناظر بر این مبنا، خداگونگی و معرفت یابی و روش ناظر بر این اصل، رازداری است.
واکاوی تحلیلی انتقادی آموزش فلسفه برای کودکان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۳۱۲
21 - 30
حوزههای تخصصی:
طراحان برنامه آموزش فلسفه به کودکان و بسیاری دیگر از اندیشمندان این عرصه، بر این عقیده اند که فلسفه برای کودکان برنامه ای برای افزایش مهارت تفکر نقاد و خلاق در درک مسائل فلسفی نزد کودکان است. این برنامه در پی ِ جریانی است که پرسیدن و به عبارتی فلسفیدن را به کودکان آموزش دهد. هدف پژوهش حاضر تحلیل و نقد آموزش فلسفه برای کودکان و بررسی چرایی و چگونگی کاربرد آن در نظام آموزشی ایران با استفاده از دو روش توصیفی و تحلیلی است. برای رسیدن به پاسخ هرکدام از پرسش های پژوهش باید روشی متناسب با اقتضائات هر پرسش و پاسخ را به کار گرفت. ازاین رو در این مطالعه روش های توصیفی تحلیلی به کار گرفته شده اند. روشی که در این پژوهش برای پاسخ گویی به پرسش اول، بررسی مبانی آموزش فلسفه برای کودکان و پرسش دوم، بررسی انتقادهای وارد بر آموزش فلسفه برای کودکان مورد استفاده قرار می گیرد، روش توصیفی است. درواقع ابتدا آموزش فلسفه برای کودکان را توصیف کرده ایم. سپس در پاسخ به سؤال سوم چرایی و چگونگی کاربرد آموزش فلسفه برای کودکان در نظام آموزشی ایران از روش تحلیلی بهره گرفته ایم. بدین صورت که دلالت های آموزش فلسفه برای کودکان را در نظام آموزشی ایران تحلیل کرده ایم. منابعی که در این پژوهش مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از آثار لیپمن که منابع اولیه محسوب می شود و آثار و پژوهش های دیگران، بالغ بر ۲۰ مقاله در این زمینه که منابع ثانویه به شمار می آیند.
تحلیل محتوایی و استنادی نشریه علمی ادبیات پارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
111 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تحلیل محتوایی و استنادی نشریه علمی ادبیات پارسی معاصر در دوره ده ساله انتشار آن است.روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی است و از نظر نوع روش شناسی، به روش تحلیل محتوایی و استنادی و با فنون علم سنجی انجام شده است. جامعه آماری مورد بررسی شامل 265 مقاله چاپ شده از سال تاسیس 1390 تا1400مجله ادبیات پارسی معاصر بود.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، سه مجله سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، فرهنگ و ادبیات عامه، پژوهشنامه ادبیات داستانی بیشترین سهم استناد به مجله ادبیات پارسی معاصر را داشته اند. همچنین شبکه ارجاعات مجله نشان داد به ترتیب مقالات مجله نقد ادبی، پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی، پژوهش های ادبی و مطالعات ادبیات تطبیقی، جستارهای زبانی، زبان پژوهی و متن پژوهی ادبی بیشترین میزان ارجاع را از سوی مجله ادبیات پارسی معاصر دریافت کردند. رادفر، پارساپور، عاملی رضایی، امن خانی، یعقوبی جنبه سرایی و قاسمی پور با چاپ 5 مقاله در مجله بیشترین سهم را در تولیدات علمی آن داشتند. شاخص بیشترین استناد به مقاله پورنامداریان، رادفر و شاکری (1391) تعلق گرفت. نویسندگان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با 33 مقاله بیشترین سهم چاپ مقاله در مجله را داشتند.نتیجه گیری: در مجموع می توان رشد کیفیت مقالات نشریه ادبیات پارسی معاصر را از لحاظ میزان ارجاعات در طول زمان تشخیص داد. نتایج نشان از نقش موثر مجله در ارتقاء رویت پذیری نویسندگان پژوهشگاه داشت. نیمه عمر بالای استنادات، همکاری های علمی بین اساتید مختلف از دانشگاه ها و موسسات فراوان در سطح کشور و تعداد بالای استناد به مقالات نشریه از نتایج قابل تامل و مهم این پژوهش است.
نگاهی انتقادی به میراث صوفیه در بره گمشده راعی هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
237 - 261
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و سنّت عرفانی در ادب فارسی، پیشینه ای به درازنای تاریخ و فرهنگ ایران زمین دارد. گزاره های این سنّت عرفانی در ادبیات فارسی دوره باستان و در آموزه های آیین مهر، زروان و مزدیسنا و سپس در آثار عرفانی کلاسیک فارسی و پس از آن در ادبیات داستانی معاصر فارسی، قابل بازیابی است. ادبیات داستانی معاصر به تأثیر از فضای اجتماعی پسامدرن، شاکله و ساختار جدیدی به فرهنگ و سنّت عرفانی داده است و ساختارهای کلاسیک را تغییر داده و گاه آن را به نقد کشیده است. مسئله اصلی این است که این فضای پسامدرن، چگونه توانسته ساختارهای کلاسیک عرفان را در هم بشکند و نگاه های نوی را شکل بدهد؟ همچنین چه نوع نگاهی را جایگزین آن کرده است؟ بنابراین، در این پژوهش، گزاره ها و مؤلفه های مربوط به فرهنگ و سنّت عرفانی در یکی از آثار شاخص هوشنگ گلشیری با عنوان بره گمشده راعی، مورد واکاوی قرار گرفته است. هدف پژوهش، استخراج و تبیین عناصر مرتبط با فرهنگ و سنّت عرفانی برای معرفی و شناسایی نوع نگاه معاصران به مقوله فرهنگ و سنّت عرفانی است. بررسی نشان می دهد نوع نگاه انتقادی نویسنده رمان نسبت به مقوله های عرفانی در قالب معرفی دو شخصیت راعی و شیخ بدرالدین تبیین گردیده و از طریق آن، چگونگی مواجهه انسان معاصر با میراث صوفیه و بازخوردها، ارزش ها و اندیشه های مرتبط با آن معرفی و تحلیل شده است. نقد برخی از نگاه های مبتنی بر عادت در مقوله های عرفانی و دینی، نقد گزاره ها، اصطلاحات و مفاهیم عرفانی در ارتباط با صوفیان مدّعی وابسته به صاحبان قدرت، وجه فلسفی و اجتماعی برخی مفاهیم مربوط به میراث صوقیه و تقابل میان زهد تعبّدی با عرفان عاشقانه و ارائه الگوی جدیدی از عرفان اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که در این پژوهش بررسی و از طریق آن، نگاه انتقادی نویسنده نهادینه شده است.
تأثیر شاخص های توسعه زنان بر رانت نفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذار از اقتصاد نفتی سال ها است که اولویت اصلی سیاستگذاری کشورهای درحال توسعه صادرکننده نفت جهت نیل به رشد و توسعه متوازن محسوب میشود. از سویی، شواهد تجربی نشان می دهد این کشورها از نیمی از سرمایه انسانی خود بهره چندانی نمیبرند و شاخص های توسعه انسانی زنان در این کشورها وضعیت مطلوبی ندارد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی اثرات شاخص توسعه زنان بر عدم وابستگی اقتصاد کشورها به رانت نفتی است از این روتحقیق حاضر با رهیافت داده های تابلویی و به روش گشتاورهای تعمیم یافته به بررسی تأثیر شاخصهای توسعه زنان بر رانت نفتی در 17 کشوردرحال توسعه صادرکننده نفت طی دوره 2018-2011 پرداخته و نتایج نشان داد، ضریب اثرگذاری توسعه شاخص های زنان شامل کارآفرینی زنان، مشارکت سیاسی زنان، آموزش زنان وبهداشت زنان بر رانت نفتی در کشورهای منتخب منفی و معنادار شده ودر این بین، اثر تخمینی توسعه آموزش زنان از سایر شاخص ها بزرگتر بوده است. همچنین، دیگر نتایج تخمینی نشان داد شاخص های حکمرانی خوب، توسعه فناوری و توسعه مالی بر رانت نفتی تأثیر منفی و معناداری داشته اند. نتایج بصورت کلی نشاندهنده این واقعیت است که با اهمیت به زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال و افزایش بهره وری ناشی از فعالیت آنها، تولید در بخش های دانش بنیان و غیرنفتی افزایش پیداکند.طبقه بندی JEL:E23، J16، I14، I24
تحلیل شبکه بازار مسکن بین استان های ایران: نتایج جدید با استفاده از تحلیل تجزیه واریانس خطای پیش بینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اقتصادی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۸)
120 - 157
حوزههای تخصصی:
شوک های قیمتی مسکن یک منطقه ممکن است به بازار مسکن مناطق جغرافیایی مجاور یا محدود در یک مرز سیاسی سرایت کنند و منجر به شکل گیری شوک های قیمتی در مناطق پذیرنده شوک شوند. در صورت تأیید ارتباط شبکه ای بین بازارهای مسکن یک جغرافیا، سیاست گذاری های مربوط به بخش مسکن به صورت منطقه ای و مجزا کارا نخواهد بود. چراکه وقوع شوک قیمتی به یک بازار مسکن، با چند وقفه زمانی به سایر بازارهای مسکن موجود در شبکه سرایت خواهد کرد و براین اساس شوک قیمتی در کل شبکه مسکن پخش خواهد شد. در این پژوهش شبکه مسکن بین شهرهای منتخب (مراکز استان های کشور) با استفاده از مدل خودرگرسیون برداری و تحلیل تجزیه واریانس خطای پیش بینی بررسی شده اند. نتایج پژوهش وجود ارتباط شبکه بین بازارهای مسکن مراکز استان های کشور را تأیید می کند و بر خلاف مطالعات قبلی، نتایج نشان می دهد، تنها شهر تهران منتشرکننده شوک های قیمتی به سایر مناطق نیست، بلکه شهرهایی مانند کرج، شیراز و اراک نیز منتشرکننده شوک قیمتی به سایر مراکز استان ها هستند. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد، جهش قیمتی اخیر که از 1399 اتفاق افتاده است، چگالی شبکه مسکن را به طور قابل ملاحظه ای در کشور افزایش داده است. براین اساس انتظار می رود، شوک های قیمتی با سرعت بیشتری در سرتاسر کشور توزیع شوند.
بررسی تأثیر دین داری بر اخلاق کسب وکار با نقش میانجی مقیاس نگرش پولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای اقتصادی ایران سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
125 - 150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر دین داری بر اخلاق کسب وکار با نقش میانجی نگرش پولی در شهر یزد می پردازد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی، به لحاظ روش از نوع توصیفی−همبستگی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات از نوع پیمایشی−مقطعی محسوب می شود. جامعه آماری، صاحبان کسب وکارها در شهر یزد بوده، که تعداد 188 نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد و محققساخته استفاده شده است که پایایی آن به وسیله آزمون های آلفای کرونباخ و ضریب مک دونالد و روایی آن به وسیله ماتریس فورنل− لارکر مورد تأیید قرار گرفته و سرانجام، داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS تحلیل شده است. همچنین، برازش مدل با استفاده از شاخص های گوناگون بررسی و تأیید شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد دین داری تأثیر مثبت و معناداری بر اخلاق کسب و کار و نگرش پولی دارد. نگرش پولی تأثیر مثبت و معناداری بر اخلاق کسب و کار داشته و نگرش پولی در رابطه بین دین داری و اخلاق کسب و کار نقش میانجی دارد. با توجه به نتایج، ارتقای اخلاق کسب و کار در بین صاحبان کسب و کارهای شهر یزد مستلزم تقویت دین داری است. توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش پولی ضروری است.
تأملی بر جایگاه عدالت در پیوند حقوق و اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای اقتصادی ایران سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
309 - 329
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش جوامع بشری شاهد شکل گیری نهاد ها و سازمان ها با کارکردهای نوین حقوقی هستیم که تنظیم و تدوین قوانین حاکم بر آنها با رویکرد حقوقی صرف، ناروا عنوان شده و موجب دخالت علم اقتصاد و به تبع آن تحلیل اقتصادی حقوق شده است. تحلیل هایی که با هدف ایجاد یا افزایش عدالت و کارایی گاه سبب ورود محدودیت هایی بر اجرای حقوق و آزادی-های افراد می شود. این پیگیری کارایی این نگرش را در ذهن برخی ایجاد نموده است که تحلیل اقتصادی حقوق در تعارض با عدالت می باشد که به عنوان مبنا و هدف قواعد حقوقی است؛ اما مدافعان تحلیل اقتصادی حقوق، نه تنها معتقد به هیچ تعارضی نبوده، بلکه توجه به نگرش تحلیل اقتصادی را امری ضروری در تدوین و اصلاح قوانین به منظور تأمین هر چه مناسب تر عدالت اجتماعی می دانند. مقاله پیش رو با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی، درصدد تبیین رابطه تحلیل اقتصادی حقوق با مبانی عدالت و تعیین جایگاه این نگرش در امر قانون گذاری است. نتایج نشان می دهد استفاده از نگرش تحلیل اقتصادی حقوق افق های جدیدی را برای تحول در حقوق (در راستای تحقق هرچه شایسته تر عدالت) در اختیار قوه مقننه قرار می دهد و شایسته است از ظرفیت های آن در امر قانون گذاری و اصلاح قوانین بهره برده شود.
رویکردی نو در معناشناسی «اتحاد عقل و عاقل و معقول» ازدیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
201 - 221
حوزههای تخصصی:
برخی از عبارات ابن سینا درباره نفس ناطقه و رابطه آن با معقولات، به اثبات اتحاد عاقل و معقول تصریح دارد و برخی دیگر، آشکارا بیانگر بطلان این نظریه است. همین امر، موجب اختلاف میان فیلسوفانِ پس از وی درخصوص نظر نهایی او درباره این مسئله شده است. عده ای از ایشان بیان ابن سینا را درباره این مسئله متناقض دانسته، و رویکردی انتقادی نسبت به آن داشته اند. گروهی دیگر سعی کرده اند تا به گونه ای این تناقض را رفع کنند؛ اما ظاهراً هیچ یک از دو دسته مذکور، راه صواب را نپیموده اند. در این مقاله، پس از ارزیابی آراء مطرح شده، اولاً: با نگاهی جامع به آثار ابن سینا به بیان معانی اصطلاحات مهم در مسئله اتحاد عاقل و معقول پرداخته ایم؛ ثانیاً: رابطه نفس با قوای عقلی را کاویده ایم؛ ثالثاً: معناشناسی اتحاد عقل، عاقل و معقول ازدیدگاه ابن سینا را تبیین کرده، و در ضمن آن، کیفیت اتحاد نفس با معقولات را در معیت بدن و در مفارقت از آن توضیح داده ایم. درمجموع، چنین به نظر می رسد که عبارات ابن سینا درخصوص نظریه اتحاد، هیچ تناقضی باهم ندارند و بی توجه به معانی مختلف اتحاد در آثار او و نیز تفکیک نکردن مواطن گوناگونی که ابن سینا درخصوص رابطه نفس با معقولات بیان کرده است، به توهم تناقض در مسئله مذکور انجامیده است. ابن سینا اتحاد نفس با معقولات را اثبات می کند و آن را از جهتی شبیه اتحاد ماده و صورت می داند. ازدیدگاه وی این اتحاد، در نفسِ همراه با بدن، با صورت معقول خاص تا زمان عدم اِعراض نفس از آن برقرار است؛ اما نفس با پیمودن مراحل کمال و مفارقت از بدن می تواند با دریافت دفعی همه معقولات و اتحاد با آن ها عالَمی عقلی مطابق با عالَم عینی شود.