فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۵۰۵٬۸۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
Black and Latina female educators have for centuries prepared children of color to resist dehumanization, claim full citizenship, and transform oppression through culturally specific Critical Feminist Ethics of Care. In 2018, I detailed a Revolucionista Ethic of Care specific to the needs and strengths of Mexican/Mexican American (Mexicanx/a/o) youth which offers a subterraneous social justice ethic of care through the curriculum and pedagogy of four female Spanish-speaking New Mexican (Nuevomexicana) and Mexican American (Mexicana) educators. Through this land-based Chicana Feminist Testimonio Methodology, I unearth a resistant, healing Critical Feminist Ethic of Care framework for (Nuevo)Mexicana/o children and communities which enriches the field of Care scholarship through its embodied, land-based epistemologies. I explore the ways in which four (Nuevo)Mexicana educators operationalize play and humor within their Ethic of Care to 1) open access to a mythic time/space continuum wherein they may access the historical and ongoing wounds of injustice fueling them, 2) gleefully travel to students’ multiple worlds, and 3) forge liminal spaces of joy for Mexicanx/a/o youth to shape futures of thriving. This work offers ancient, practiced tools of resistance and healing in this new and yet historicized moment of racialized hostility and hate against Communities of Color in the United States.
Constructing and Validating a Q-matrix for Cognitive Diagnostic Analysis of the Listening Comprehension Section of the IELTS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A critical component of cognitive diagnostic models (CDMs) is a Q-matrix that stipulates associations between items of a test and their required attributes. The present study aims to develop and empirically validate a Q-matrix for the listening comprehension section of the International English Language Testing System (IELTS). To this end, a listening comprehension test of the IELTS was administered to 820 Iranian test takers. According to theories, taxonomies, and models of second/foreign language (L2) listening comprehension, previous studies on the utility of CDMs to L2 listening comprehension, detailed content analysis of the test items, and consultation with several content experts, an initial Q-matrix was first developed. Through the technique suggested by de la Torre and Chiu (2016), along with checking heatmap plots and mesa plots using the GDINA package in R, the Q-matrix was then empirically validated. Generally, six attributes were extracted for the listening section, namely, (1) Linguistic knowledge (LKA), (2) understanding prosodic patterns (UPP), (3) ability to understand and make paraphrases (PAR), (4) ability to understand specific factual information such as names, numbers, and so forth (UFI), (5) ability to understand explicit information (UEI), and (6) ability to make inference (INF). Finally, the results of the fit of the GDINA model to the data, at both item and test levels, indicated the adequate model-data fit and the plausibility of the Q-matrix. The implications of the study were also discussed.
A Plan for the Future Islamic Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 61
حوزههای تخصصی:
For several centuries, Islamic philosophy has been in a state of "isolation," meaning it has lost its contemporaneity; it neither solves "problem" nor, at the very least, actively and seriously engages with contemporary issues. This paper, while addressing the nature, possibility, and realization of Islamic philosophy; the achievements of Islamic philosophy; and the historical evolution of Islamic philosophy (in early, late, and contemporary periods), distinguishes three types of Islamic philosophy: Islamic philosophy as a concept; Islamic philosophy as an actualized phenomenon (Peripatetic, Illuminationist, Sadrian, and Neo-Sadrian); and the future Islamic philosophy. The future Islamic philosophy is an ideal one, could emerge later, contingent on certain conditions and prerequisites, such as addressing contemporary issues, particularly socio-cultural and practical issues. It seems that the survival of Islamic philosophy and its avoidance of becoming merely historical -in contrast to the idea of the "end of Islamic philosophy"- depends on this. Since the ideal Islamic philosophy is one that solves problem, this naturally requires problem-oriented philosophical research. Thus, highlighting the importance of problem-oriented research; the nature of a problem; and the differences between a problem, subject, question, and difficulty, the paper will propose the most important and central strategies that could actualize the future or ideal Islamic philosophy. These strategies include: philosophical attention to new sciences and technologies; considering the fourth wave in philosophy; engaging with "Philosophy of"; adopting concrete approaches in philosophy; conducting interdisciplinary researches in philosophy; and employing new methods in philosophy.
بررسی سیاست کیفری تقنینی ایران و ترکیه در قبال قاچاق انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 127
حوزههای تخصصی:
قاچاق انسان یکی از معظلات فراروی ایران و ترکیه است. همین امر بررسی سیاست کیفری تقنینی دو کشور در مواجهه با قاچاق انسان را به یک ضرورت مبدل ساخته است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی سیاست کیفری ایران و ترکیه در قبال این پدیده است. این مقاله توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی سؤال مورد اشاره پرداخته است. یافته های نشان می دهد که در حقوق ایران قانون گذاری در زمینه قاچاق انسان با خلأ هایی مواجه است: درخصوص جرم انگاری خاص کودکان، قانون ویژه ای وضع نشده و در حمایت از بزه دیده گان اقدامی صورت نگرفته است، ضمن این که جرم و مجازات تناسب لازم را ندارد. علاوه بر این، با اولویت دادن قانون مجازات اسلامی بر قانون مبارزه با قاچاق انسان، عملاً جرم قاچاق را زمانی می پذیرد که عدم وقوع سایر جرایم کاملاً احراز شود. چنین رویکردی برای کشوری چون ایران که در معرض قاچاق گسترده انسان است، دلیل منطقی قانع کننده ای به نظر نمی رسد. در ترکیه، قانون گذار علاوه بر سیاست کیفری تقنینی، سیاست کیفری مشارکتی را هم اتخاذ کرده است. درواقع، ترکیه از تدابیر غیرکیفری نیز بهره برده است.
به کارگیری هوش مصنوعی برای مقابله با جرایم رایانه ای و بهبود عملکرد امنیت سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
193 - 205
حوزههای تخصصی:
جرایم رایانه ای، از موضوعات مهم حقوق کیفری بوده، لذا مقابله با آن از اهمیت به سزایی برخوردار است. از طرفی هوش مصنوعی به شدت فضای مجازی و نوآوری های فناوری در زمینه کامپیوتر را دستخوش تغییر کرده است. هدف مقاله حاضر بررسی این سؤال است که هوش مصنوعی در مقابله با جرایم رایانه ای و بهبود عملکرد امنیت سایبری چگونه تأثیرگذار است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که باتوجه به محدودیت های انسانی و این حقیقت که ویروس ها و کرم های رایانه ای هوشمند و انعطاف پذیر شده اند، طراحی عامل های با سنسور هوشمند برای مقابله با جرایم رایانه ای می تواند مورد توجه قرار گیرد. یکی از حوزه هایی که می توان با کمک آن امنیت سایبری را بالا برد، هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی از طریق کمک به شناسایی و کشف جرم و در عین حال پیشگیری از جرم، در مقابله با جرایم رایانه ای تأثیرگذار است. همچنین امنیت داده و امنیت شبکه از طریق تشخیص تهاجم و شناسایی بات نت ها، امنیت ایمیل ها از طریق شناسایی هرزنامه و شناسایی حملات فیشینگ، مقابله با حساب های جعلی، حفاظت از اطلاعات و داده های کاربران، احراز هویت و تشخیص فریب احراز هویت، امنیت برنامه و نظارت بر فعالیت کاربران از مهم ترین اقدامات هوش مصنوعی در بهبود عملکرد امنیت سایبری است، البته هوش مصنوعی در بهبود امنیت سایبری با برخی محدودیت ها مانند عدم شفافیت در فرآیند تصمیم گیری هوش مصنوعی، نیاز به داده های بالا و ضرورت مشارکت انسانی و تداخل متغیرهای گیج کننده مواجه است.
دو سوگرایی درباره مسئولیت کیفری ربات ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱
53 - 74
حوزههای تخصصی:
ورود پرشتاب ربات های سطح سوم موسوم به ربات های هوشمند به عرصه اجتماع، ازیک سو متضمن فرصت های بی شمار برای توسعه در ساحت های مختلف و ازدیگرسو سبب ساز چالش ها و تهدید های معتنابه نسبت ایمنی و آرامش بشریت است. رسالت حقوق کیفری، پشتیبانی از دستاورد های مثبت و فروگشای این نوپدیدار و رویارویی با مخاطره های منتج از آن است. مسئله کنونی این است که در پرتو فعالیت های مضر هوش مصنوعی و به منصه ظهوررساندن گونه های جرم، بار مسئولیت کیفری معطوف به بازیگران انسانی، حسب مورد برنامه نویس یا تولیدکننده یا کاربر یا مجموع آن ها، است یا ورای این سنت حقوقی، می توان از اهلیت جزایی ربات ها و لزوم شناسایی آن دفاع کرد؟ در این پژوهش، نظر گاه های متضاد با روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای استخراج و به بوته بحث گذاشته شده اند. یافته ها نشان می دهد که بهره مندی این پدیده ها از الگوریتم های پیچیده و توانایی آن ها بر یاد گیری، حل مسائل و اخذ تصمیمات مستقل، برخی را به امکان ورودشان به جرگه تابعان حقوق کیفری مجاب کرده است. اغلب اما بر این عقیده اند که موجود های موصوف باوجود بهره مندی از مختصات بالا، تحت الشعاع برنامه ریزی و راهبری انسان قرار دارند و داشتن حدی از خودمختاری غیربیولوژیکی، خارج از این فرایند نیست. به این سان، آن ها در نقض ارزش های بنیادین، عاملیت بی گناهی بیش نبوده و همچنان، مداخله گران بشری برپایه نظریه هایی مانند سبب اقوی از مباشر یا مسئولیت کیفری ناشی از رفتار دیگری برای مؤاخذه کیفری سزاوارترین هستند. ژرف کاوی برهان های غیریکپارچه در این نوشتار، به تردید کردن در رویکرد نخست و متصورنشدن چشم اندازی برای آن انجامیده است.
مبانی حقوق بشری و چالش های کیفرگذاری توهین به ادیان الهی، مذاهب اسلامی و قومیت ها در حقوق ایران
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
73 - 90
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : در فضای حقوق بشر، حسن همزیستی یکی از اصول مبنایی محسوب می گردد. در راستای این اصل، توهین به مقدسات، ادیان و قومیت ها یکی از مسائلی است که اصل مزبور را با چالش های اساسی مواجه می کند. هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی و چالش های کیفرگذاری توهین به مقدسات، مذاهب اسلامی و قومیت ها می باشد. مواد و روش ها : این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است. ملاحظات اخلاقی : در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها : قانون گذار در راستای سیاست جنایی کرامت مدار اقدام به کیفرگذاری برای توهین به مقدسات، ادیان الهی، مذاهب اسلامی و قومیت ها نموده است. مبنای اصلی برای کیفرگذاری رفتارهای مزبور اصل احترام به کرامت ذاتی بشر می باشد. از سویی نیز کیفرگذاری برای رفتارهای مزبور در چهارچوب نظام حقوق بشر، با چالش هایی از جمله تزاحم با حق با آزادی بیان مواجه می باشد. نتیجه : رویکرد قانون گذار ایران در ارتباط با توهین به ادیان، مقدسات و قومیت ها تا پیش از سال 1399 علی رغم وجود مبانی فقهی و حقوق بشری منسجم، بسیار مجمل و مبهم بود؛ اما در سال 1399 و در قالب تصویب ماده 499 مکرر قانون مجازات اسلامی، سیاست جنایی قانون گذار، صریح، شفاف و در راستای نیازهای روز گردید.
کاربرد پیش بینی احتمالاتی و بهینه سازی استوار به منظور درنظر گرفتن عدم قطعیت پارامترها دربهینه سازی پرتفوی بتای هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
508 - 530
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با استفاده از رویکرد پیش بینی احتمالاتی و بهینه سازی استوار، به منظور در نظر گرفتن عدم قطعیت پارامترهای مدل بهینه سازی پرتفوی در بازار سرمایه ایران انجام شده است. تمرکز اصلی این پژوهش، بر ارتقای عملکرد پرتفوی با لحاظ عدم قطعیت و بهره گیری از مدل های یادگیری ماشین، برای ساخت پرتفوهایی با نسبت شارپ بیشینه در بازار سرمایه ایران است.
روش: در این مطالعه، دو رویکرد رایج به منظور در نظر گرفتن عدم قطعیت پارامترها در مدل بهینه سازی پرتفوی استفاده شده است. نخستین رویکرد رایج، رویکرد بهینه سازی استوار است که برای هر پارامتر، یک مجموعهعدم قطعیت ترسیم می کند و مسئله را به گونه ای تحلیل می کند که جواب ایجاد شده در شرایط بدبینانه پارامترها نیز بهینه باشد. رویکرد دیگر، مدل یادگیری ماشین پیشرفته تقویت سازی گرادیان طبیعی و استفاده خروجی آن در رویکرد پیش بینی احتمالاتی است. ورودی های این مدل، پنج اندیکاتور تکنیکال، از جمله شاخص قدرت نسبی، میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی، میانگین محدوده واقعی، میانگین موزون قیمت معاملات و مومنتوم در نظر گرفته شده است. تحلیل تکنیکال یکی از رویکردهای اصلی در بررسی و پیش بینی روند بازارهای مالی است که بر پایه مطالعه و ارزیابی داده های تاریخی قیمت و حجم معاملات شکل گرفته است. در این روش فرض بر این است که تمام اطلاعات بنیادی و روانی بازار در قیمت ها منعکس می شود و حرکت قیمت ها، الگوهایی تکرارپذیر و قابل شناسایی ایجاد می کنند. این پژوهش در ده صنعت اعم از فلزات اساسی، پالایش فراورده های نفتی، بانک و مؤسسه های اعتباری، پتروشیمی و مواد شیمیایی، خودرو، سیمان، دارو، فلزات گران بها، لاستیک و پلاستیک و کانی های فلزی انجام شده است. صنایع نام برده، جزء بزرگ ترین صنایع بازار سرمایه ایران هستند و از منظر ارزش بازار، بخش عمده ای از بازار سرمایه را شامل می شوند. صنایع یاد شده، طیف گسترده ای از حوزه های تولیدی و خدماتی را دربرمی گیرند که هریک در اقتصاد و توسعه صنعتی کشور نقشی بنیادی دارند. در مجموع، هم افزایی این صنایع تنوع بخشی به اقتصاد، ارزآوری، اشتغال و توسعه پایدار را تقویت می کند. پس از پیاده سازی مدل های استوار و پیش بینی احتمالاتی در بهینه سازی پرتفوی، عملکرد نتایج با دو پرتفوی مبنای وزن برابر و مدل میانگین واریانس مارکوویتز با استفاده از شاخص شارپ مقایسه شد.
یافته ها: با در نظر گرفتن داده های فروردین ۱۴۰۱ تا فروردین ۱۴۰۳، به عنوان داده های آموزش (در مدل گرادیان طبیعی تقویت شده) و تخمین پارامترها (در مدل بهینه سازی استوار) و داده های سال ۱۴۰۳ به عنوان تست، پرتفوهای هر ۱۰ صنعت تشکیل و بازده و ریسک آن ها با رویکرد خارج از نمونه محاسبه شد. مقایسه نتایج پرتفوها نشان داد که هر دو رویکرد ارائه شده در پژوهش، نسبت به پرتفوی های مبنا در سطح معناداری ۹۹ درصد، شاخص شارپ بیشتری دارند.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که استفاده از پیش بینی های توزیعی به جای نقطه ای و ترکیب آن با استراتژی های بتای هوشمند و همچنین، در نظر گرفتن عدم قطعیت پارامترها در مدل های بهینه سازی پرتفوی، به ساخت پرتفویی با نسبت بازده به ریسک بالاتر منجر می شود و این عملکرد برتر در سطح معناداری ۹۹ درصد معنادار است. همچنین بر این اساس می توان نتیجه گرفت استفاده از شاخص های تکنیکال به عنوان عوامل اثرگذار بر بازده، می تواند در پیش بینی بازده موفق عمل کند و بهره برداری از آن ها به منظور تشکیل پرتفوی بتای هوشمند، به پرتفویی با عملکرد بهتر منتج می شود.
فهم و بازتاب پدیده استعفای خاموش از دیدگاه نسل زِد به عنوان نسل نو وُرود به سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
328 - 373
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر شناخت مفهوم استعفای خاموش، به عنوان پدیده ای نوظهور در سازمان ها تمرکز دارد که اغلب به نسل کاری زِد نسبت داده می شود. انجام دادن کار در حداقلی ترین حالتِ ممکن و اکتفای صِرف به انجام شرح شغل، از جمله تعاریف اولیه ای است که برای این مفهوم ارائه شده است. هدف پژوهش حاضر، فهم این پدیده از دیدگاه کارکنان نسلِ زد و بازتاب این فهم بود.
روش: با قرار دادن دو معیار سن و سابقه کار، ۱۵ نفر از کارکنان شاغل در یکی از سازمان های دولتی در صنعت فناوری اطلاعات در شهر تهران برای انجام مصاحبه در قالب گروه های کانونی انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم بازتابی انجام شد. ذهن انگاری و بازتابندگی پژوهشگر، امکان تولید تم هایی برای روایت داستان، فراهم آوردن مبنایی برای تولید تم های مکنون در کنار تم های معناشناختی و نیز بافت مندی و موقعیت مندی روایت، به عنوان خردمایه هایی در توجیه مناسب بودن این روش شرح داده شد. داده ها در شش گام و با بهره گیری از ابزارهایی مانند نگاشت تماتیک و یادداشت نگاری بازتابی تحلیل شدند.
یافته ها: سه تم اصلیِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است» و «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، تم هایی بودند که مفهوم پدیده استعفای خاموش را از دیدگاه نسل زد تشکیل دادند. تم اول با دو تم فرعی «صدای اعتراض است» و «سپر دفاعی است» تعریف شد. سه تم فرعی «همیشه خودخواهانه نیست»، «به نظر منفی می رسد؛ می تواند ماهیت مثبت داشته باشد» و «سوءبرداشت نسلی است»، نیز تم دوم را تشکیل داد.
نتیجه گیری: سهم یاری پژوهش حاضر در دو حیطه بود. نخست، تلاش شد تا خلأ موجود در این حوزه پژوهشی نوظهور، به ویژه در پژوهش های داخلی کاهش یابد. دومین سهم یاری پژوهش، فهم پدیده استعفای خاموش از دیدگاه کارکنان نسل زِد، به عنوان متأثرترین نسل از این پدیده بود. نسل زِد از پدیده استعفای خاموش برای ابرازِ چیزی استفاده می کرد و این در واقع واکنش آن ها به ناخوشایندی بود. این واکنش گاهی جنس اعتراض داشت و گاهی برای دفاع از خود به کار گرفته می شد. تمِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، بیانگر این گونه واکنش است. تم «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است»، دیدگاه خاصِ نسلِ زد، مبنی بر لزوم تعریف کارآمدی از دیدگاه آنان را نشان می داد. آن ها بیشتر ویژگی هایی را که نسل های دیگر کاری به آن ها نسبت می دادند، می پذیرفتند، با این تفاوت که این ویژگی ها را لزوماً در تعارض با کارآمدی نمی دانستند. خاستگاه اعتقاد آنان به این کارآمدی، در سه حوزه خاص چشمگیر بود. اولی «خودِ افراد» بود که قصد و نیت آنان را برای رفتارهای استعفای خاموش لزوماً منفی نمی دانستند. دومین خاستگاه «خودِ پدیده» بود که آن را لزوماً ناکارآمد نمی دانستند. سومین خاستگاه «افرادِ دیگر» یعنی از دید نسلِ زد، افراد متعلق به دیگر نسل هایی بودند که کارآمدی را تعریف می کردند و برای آن شاخص های رفتاری می گذاشتند که لزوماً با رفتارهای آنان یکسان نبود. در نهایت، تم «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، نشان می داد که نسل زِد با ارجح دانستن زندگی بر کار، استعفای خاموش را تلاشی برای حفظ کلیت زندگی خود و در عین حال زیرمجموعه های آن می شمارد.
The Impact of Smartphone Users’ Digital Literacy on Information Security Protection Intentions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the digital economy era, the widespread use of smartphones has brought about new information security threats, increasing the risk of data leakage from personal devices. Digital literacy, defined as the skills and knowledge needed to navigate digital life effectively, offers new perspectives and motivation for safeguarding personal information security. This study investigates the relationship between digital literacy and smartphone users’ intention to protect their information security. Drawing on Protection Motivation Theory (PMT) and Technology Threat Avoidance Theory (TTAT), a theoretical model was developed to examine both the direct and indirect effects of digital literacy on users’ information security protection intentions. Questionnaire data from 372 smartphone users in China were analyzed using Structural Equation Modeling (SEM). The results reveal that digital literacy has a significant positive impact on users’ response efficacy, self-efficacy, and their intention to protect information security. Moreover, digital literacy influences protection intention indirectly through self-efficacy and response efficacy. However, perceived threat, although positively influenced by digital literacy, does not have a significant effect on users’ protection intention. This study offers valuable insights for policymakers, educators, and businesses in promoting a secure mobile environment and provides practical recommendations for enhancing personal information security in the digital age.
فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران و تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
89 - 142
حوزههای تخصصی:
ایران و تاجیکستان هر دو متعلق به حوزه جغرافیایی، تمدنی و فرهنگی ایران بزرگ هستند و بر همین اساس مشابهت های فرهنگی و تاریخی زیادی دارند. این مشابهت های فرهنگی نیز همچون روابط سیاسی و اقتصادی بستری برای تقویت روابط میان دو کشور را فراهم می کند. براین اساس این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چالش ها و فرصت های دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال تاجیکستان چیست؟ فرضیه این پژوهش در پاسخ به پرسش حاضر دربرگیرنده مؤلفه هایی به عنوان فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور است. به این صورت که زبان فارسی، نوروز، تاریخ مشترک، وابستگی های نژادی، اشتراکات دینی و آداب ورسوم مشترک به عنوان فرصت های دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور می تواند سبب همگرایی بیشتر ایران و تاجیکستان شود که این مسئله نیاز به اتخاذ سیاست پایدار و پیگیری مداوم دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور دارد تا از این فرصت ها به خوبی بهره برداری شود. چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال تاجیکستان نیز به دو سطح داخلی و خارجی تقسیم شده است. در سطح داخلی ازجمله عدم اتخاذ رویکرد واقع گرایانه در روابط میان دو کشور و عدم هماهنگی و موازی کاری میان دستگاه های متولی دیپلماسی فرهنگی ایران و در سطح خارجی نیز فعالیت رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای دارای تضاد منافع با ایران در تاجیکستان و تلاش آن ها برای اثرگذاری فرهنگی و سیاسی بر عرصه عمومی و نخبگانی این کشور، مهم ترین چالش های دیپلماسی فرهنگی در روابط دو کشور است.
Assessing the Impact of a Strength-Based Parenting Program on Family Cohesion and Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a strength-based parenting program in enhancing family cohesion and reducing marital conflicts among parents. Methods: A randomized controlled trial design was employed with 30 participants (15 in the intervention group and 15 in the control group), all of whom were parents residing in Italy. The intervention group participated in a nine-session, strength-based parenting program delivered over nine weeks, while the control group received no intervention during the study period. Both groups completed assessments at three time points: pretest, posttest, and a five-month follow-up. The standardized tools used included the Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scales IV (FACES IV) to measure family cohesion and the Marital Conflict Questionnaire (MCQ) to assess marital conflicts. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS version 27. Findings: The repeated measures ANOVA indicated significant time × group interaction effects for both family cohesion (F(2,56) = 16.63, p < .001, η² = .39) and marital conflicts (F(2,56) = 18.38, p < .001, η² = .41). Post-hoc comparisons revealed that the intervention group experienced significant increases in family cohesion from pretest to posttest (Mean Difference = 6.87, p < .001) and follow-up (Mean Difference = 6.14, p < .001). Similarly, marital conflicts significantly decreased in the intervention group from pretest to posttest (Mean Difference = -10.85, p < .001) and remained lower at follow-up (Mean Difference = -11.19, p < .001), with no significant changes observed in the control group. Conclusion: The strength-based parenting intervention proved effective in promoting family cohesion and reducing marital conflict over time, with sustained benefits evident at a five-month follow-up. These findings highlight the value of strengths-focused approaches in enhancing family relationships and emotional well-being.
تحلیل ژانر جامعه گفتمانی نظرهای آنلاین مشتریان: مورد مطالعه خرده فروشی دیجی کالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
199 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف: مشتریان هنگام خرید آنلاین با انواع متنوعی از انتخاب ها روبه رو می شوند؛ به همین دلیل، اغلب آن ها برای تصمیم گیری، به در دسترس ترین منابع اطلاعاتی، یعنی نظرهای آنلاین مراجعه می کنند. در پژوهش حاضر با هدف شناسایی و یافتن استراتژی های بلاغی (حرکات) در مفیدترین نظرهای آنلاین مشتریان، به بررسی این منابع اطلاعاتی پرداختیم. افزون براین، از آنجا که گمان می رود در میان استراتژی های بلاغی به کار گرفته شده در کالاهای مبتنی بر جست وجو و مبتنی تجربه، تفاوت وجود داشته باشد، استراتژی های بلاغی را در نظرهای مرتبط با هر یک از این محصولات نیز، مقایسه کردیم.
روش: به منظور دستیابی به اهداف تحقیق، در بخش اول پژوهش، از روش تحلیل ژانر و رویکرد تحلیل حرکت بالا به پایین برای بررسی مفیدترین نظرهای آنلاین مشتریان استفاده شد. شیوه گردآوری داده ها، نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و جامعه آماری، نظرهای آنلاین پُرفروش ترین محصولات دیجی کالا، در آبان ۱۴۰۱ بود. نظرهای ۳۷ محصول از پُرفروش ترین ها که موفق به کسب ۲۰ لایک یا بیشتر شده بودند، برای نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. در مجموع، ۴۱۴ نظر آنلاین مشتریان با نرم افزار مکس کیودا، نسخه ۲۰۲۰، تحلیل شد. در بخش دوم پژوهش نیز، ابتدا محصولات به دسته های مبتنی بر جست وجو و مبتنی بر تجربه دسته بندی شدند؛ سپس با تعیین فراوانی حرکات در هر نوع از کالاها، تفاوت بین ساختار نظرها، از منظر استراتژی های بلاغی به کار برده شده، بررسی شد. در نهایت با کمک نرم افزار اس پی اس اس، نسخه ۲۶ و آزمون استقلال کای اسکوئر، تفاوت در فراوانی ها سنجیده شد.
یافته ها: یافته های به دست آمده با روش تحلیل ژانر، نشان دهنده وجود ۶ حرکت اصلی و ۸ حرکت جزئی در متن نظرهاست که تمامی حرکات و گام های آن ها، ارائه شده است. حرکت های اصلی عبارت بودند از: عنوان، توصیه کلی، بیان تجربه شخصی، مرور ویژگی های کلی محصول، ارزیابی محصول و اعلام رضایت. به طور کلی، حرکات اصلی حدود ۸۲ درصد از کل متن را پوشش دادند. همچنین، یافته ها وجود تفاوت معنادار در به کارگیری حرکت ها را در میان انواع محصولات مبتنی بر تجربه و مبتنی بر جست وجو تأیید می کند.
نتیجه گیری: نظرهای آنلاین مشتریان، به علت ارائه ویژگی های محصول از دیدگاه مصرف کننده، اهمیت دارند. در این پژوهش شش حرکت اصلی شناسایی شد که از میان آن ها، فقط به کارگیری حرکت توصیه کلی برای درج نظر در سایت دیجی کالا الزامی بود و سایر حرکت ها توسط مشتریان انتخاب شدند. بر این اساس، می توان استدلال کرد که مصرف کنندگان در انتخاب ساختار نظرها آزادی دارند و حرکت های شناسایی شده، نشان دهنده عناصر با اهمیت در نظرهای آنلاین، از دیدگاه خود مصرف کنندگان هستند. با توجه اهمیت مفیدترین نظرها بر تصمیم به خرید، توصیه می شود که فروشگاه های آنلاین مشتریان خود را به نظردهی تشویق کنند. حرکات شناسایی شده نشان می دهند که تجربه شخصی و ارزیابی محصول، برای مصرف کنندگان اهمیت زیادی دارد؛ بنابراین فروشگاه ها می توانند با تأکید بر این موارد، به تولید محتوا بپردازند.
The position of Zen philosophy derived from haiku poems in the architectural design process(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۴, Issue ۱ - Serial Number ۱۳, June ۲۰۲۵
81 - 95
حوزههای تخصصی:
This paper investigates the role of Zen philosophy, as derived from haiku poetry, in the architectural design process. It explores the nature of Zen, its unique perspective on art and literature, and how this perspective is reflected in architectural design processes. The paper also examines how the creation of architectural spaces can be integrated with the poetry and (haiku) influenced by this philosophy. This research seeks to answer the question of how Zen thought can be applied in architectural design through the utilization of haiku poetry. A descriptive-analytical approach, combining inductive and deductive reasoning, is employed. Initially, Zen theories based on haiku are deductively applied to case studies. Subsequently, Zen architectural theories based on haiku are extracted from these case studies. Finally, the results are obtained by combining inductive and deductive methods. This paper aims to introduce haiku, elucidate the role of Zen philosophy in haiku poetry, and explore the influence of Japanese Buddhism on the architectural design process. The result of this research reveal that haiku is the product of immediate, intuitive experience and cannot be evaluated based on conventional poetic criteria. Haiku is a form of enlightenment or illumination, in which the poet perceives the vitality of objects and grasps the meaning of the ordinary and commonplace. Haiku poetry presents viewers with perspectives on nature, humanity, and life. By integrating literary concepts into the architectural design process, haiku can serve as a powerful cultural and artistic medium, fostering audience engagement with literature and cultivating a unique, philosophical understanding of phenomena.
Iranian EFL Teachers’ Perceptions of Reflective Skills: A Qualitative Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
11 - 27
حوزههای تخصصی:
While there are varying perspectives on the bases of reflective practice within the teaching context, there is a broad consensus that reflection is fundamental to building a teacher's professional identity and improving their development. This study sought to investigate the perceptions of EFL teachers of reflective skills of Iranian effective teachers. To this end, a grounded theory design was used. Participants consisted of 30 conveniently selected female intermediate EFL learners from a language institute in Mashhad. For data collection, semi-structured interview and written reflective journal were used. Data analysis was done through manual thematic analysis via open, axial and selective coding. The results showed the following perceptions of EFL teachers of reflective skills of Iranian EFL effective teachers: 1. Behaving in a socially acceptable manner; 2. Being able to motivate students; 3. Managing classroom; 4. Attending to students' diversity of needs; 5. Planning appropriate teaching and evaluation methods and strategies; etc. Moreover, according to the results, the least important reflective skills of Iranian EFL effective teachers were attending to students' diversity of needs, and being able to motivate students. In addition, the most important reflective skills of Iranian EFL effective teachers were evaluating one's own teaching, making appropriate modifications in one's own teaching, thinking skillfully, planning appropriate teaching and evaluation methods and strategies, and managing classroom. The results have some implications for policymakers, teacher educators, authorities in charge of recruiting teachers.
The comparative effect of gamified and non-gamified flipped classrooms on Iranian EFL learners’ grammar(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۲ , ۲۰۲۵
1 - 25
حوزههای تخصصی:
This quasi-experimental research investigated the comparative effects of gamified versus non-gamified flipped classrooms on the grammar proficiency of Iranian English as a Foreign Language (EFL) learners, with a focus on the acquisition of past tenses. Sixty intermediate-level EFL learners (aged 12–15) were selected non-randomly from a pool of 90 students based on their scores on the Cambridge Preliminary English Test. The participants were randomly assigned into two experimental groups: one experienced a gamified flipped classroom and the other a non-gamified flipped classroom. Both groups received instruction on English past tenses through pre-class videos and in-class activities over 12 sessions. The gamified group used game-based platforms, while the non-gamified group followed traditional methods. Grammar pre-test and post-test were administered to assess learning outcomes. Analysis using one-way ANCOVA revealed that gamified flipped classroom group significantly outperformed the non-gamified group in acquiring English past tenses. The findings suggest that integrating gamification into flipped classroom models can significantly enhance acquisition of past tenses among EFL students. These results hold implications for EFL educators, curriculum designers, and policymakers seeking to adopt engaging and effective instructional strategies.
ارزیابی ماده 608 مکرر قانون مجازات اسلامی (طرح پیشنهادی مجلس شورای اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
249 - 280
حوزههای تخصصی:
از منظر عدالت اجتماعی، تنوع اقوام، ادیان و مذاهب، نه تهدیدی برای امنیت سرزمینی که فرصتی برای بالندگی گروه ها و توسعه متوازن ملی از رهگذر میان کنش های سازنده بین آنها است. با وجود این، در ایران مشابه دیگر کشورها، هویت های ملی و مقدسات گاه از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی به سبب تمامیت خواهی یا در پوشش آزادی بیان، آماج هتک حرمت قرار گرفته و باعث جریحه دار شدن احساسات و افکار عمومی درون قومی، میهنی و گاه جهانی می شوند. در نظام کیفری ما، جرم انگاری ها و کیفر گذاری های تجلی یافته در مقرره های عام و خاص، از باب ضرورت و به هدف صیانت از ارزش های نهفته در پدیده های یاد شده بوده است. واپسین اقدام انجام شده در این زمینه، طرحی است که از جانب نمایندگان مجلس شورای اسلامی تحت عنوان ماده (608) مکرر قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) تهیه و تقدیم این نهاد شده است. اکنون این پرسش مطرح می شود که محتوای ماده مزبور تا چه حد غنی و رفع کننده خلأهای مربوط به وجه های کیفری این موضوع است؟ یافته های این پژوهش که روش آن توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری مطالبش کتابخانه ای است، نشان می دهد که روند در پیش گرفته شده، از جهت هایی نظیر مقید به نتیجه نمودن رکن مادی جرم اهانت به مصداق های بالا و تعیین مجازات تکمیلی اجباری متناسب، بسزا و از جنبه هایی مانند سکوت در قبال خوار شمردن مذهب های معتبر غیراسلامی به قصد آشوب اجتماعی، پرهیز از تصریح به اهلیت شخص حقوقی در ارتکاب این رفتار و تعیین ناکامل نظام ضمانت اجراها به خصوص عدم پیش بینی کیفیت های مشدده عینی و اختصاصی مجازاتِ فاعل، درخور نقد است.
مرکب های بهووریهی زبان فارسی: نقش آفرینی مجاز و استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد انگیزش مفهومی زیربنای خلق و درک مرکب های بهووریهی زبان فارسی را بررسی نماید و باتوجه به الگوی نقش آفرینی و تعامل مجاز و استعاره، انواع این ترکیبات را به لحاظ ساختار مفهومی مشخص سازد. به این منظور با تکیه بر مدل پیشنهادی روئیز دِمندوزا و دییز وِلاسکو (2002) برای تبیین انواع مجاز و الگوهای تعامل مفهومی، درمجموع شصت مرکب بهووریهی غیرفعلی زبان فارسی موردتحلیل قرار گرفت. تحلیل ها حاکی از آن است که ازنظر الگوی مفهومی زیربنایی، مرکب های بهووریهی زبان فارسی در سه گروه اصلی قابل طبقه بندی هستند: ۱) ترکیبات حاصل عملکرد یک مجاز مفهومی (مبدأ-در-مقصد) واحد، ۲) ترکیبات حاصل تعامل مجازی، و ۳) ترکیبات حاصل تعامل استعاره و مجاز. در این میان، چون مفهوم سازی مرکب های بهووریهی حاصل تعامل مجازی ممکن است دو، سه، یا چند مجاز مفهومی متوالی را فعال سازد، این گروه از ترکیبات بهووریهی ازنظر تعداد و همچنین نوع مجازهای نقش آفرین زیرالگوهایی را شامل می شوند. همچنین، ترکیباتی که خلق و درک معنا در آنها الگوی تعامل مفهومی استعاره و مجاز را بازنمایی می کند، بسته به مجازبنیاد بودن یا نبودن حوزه مبدأ و مقصد استعاره زیربنایی، در دو زیرگروه، شامل ترکیبات حاصل نگاشت مجازی حوزه مقصد استعاره و ترکیبات حاصل نگاشت مجازی هر دو حوزه مبدأ و مقصد استعاره، جای می گیرند. نتایج پژوهش به طورضمنی نشان می دهند که فرایند خلق و شکل گیری مرکب های بهووریهی زبان فارسی تصادفی نیست، بلکه از الگوهای مفهومی نظام مند و مشخصی تبعیت می کند.
بررسی تأثیر دست کاری تمرکز تنظیمی و استراتژی خرید بر توجه دیداری مصرف کننده به برچسب تغذیه: مطالعه آزمایشگاهی با استفاده از روش ردیابی چشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
234 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی و انتخاب محصولات غذایی سالم، یکی از چالش های پیش روی مصرف کنندگان هنگام خرید این نوع محصولات است. در سال های اخیر، بیماری های چاقی و اضافه وزن و بیماری های قلبی – عروقی در جوامع مختلف رواج یافته است. انتخاب درست و مصرف محصولات غذایی سالم، در پیشگیری از این نوع بیماری ها نقش مؤثری دارد. برچسب های تغذیه، یکی از ابزارهای دیداری است که به مصرف کنندگان کمک می کند تا محصولات غذایی سالم را شناسایی و انتخاب کنند و سطح سلامتی خود را افزایش دهند. مطالعات پیشین نشان می دهد که عوامل انگیزشی روی توجه به برچسب های تغذیه تأثیر دارند. یکی از این عوامل، تناسب تنظیمی بین نوع تمرکز تنظیمی و نوع استراتژی خرید افراد است. بر اساس نظریه تمرکز تنظیمی، افراد دو نوع تمرکز تنظیمی دارند: تمرکز تنظیمی پیش برنده (دستیابی به رخدادهای مثبت) و تمرکز تنظیمی بازدارنده (دوری از رخدادهای منفی). بر اساس نظریه تناسب تنظیمی، ایجاد تناسب بین نوع تمرکز تنظیمی و استراتژی افراد در دستیابی به هدفی خاص، می تواند به افزایش انگیزه و سوق دادن افراد به سمت هدف مدنظر کمک کند. این پژوهش به بررسی تأثیر تناسب بین تمرکز تنظیمی و استراتژی خرید روی توجه دیداری مصرف کننده به برچسب تغذیه می پردازد. به بیان دیگر، این پژوهش با هم راستاسازی نوع تمرکز تنظیمی با هدف خرید محصولات غذایی سالم، به دنبال آن است که تأثیر هم زمان این دو متغیر را روی رفتار افراد، هنگام خرید محصولات غذایی بررسی کند. این پژوهش نوآورانه است؛ زیرا تاکنون مطالعه ای در خصوص اثر تناسب بین تمرکز تنظیمی و استراتژی خرید روی میزان توجه دیداری به برچسب تغذیه انجام نشده است. در پژوهش حاضر، این موضوع برای اولین بار، به صورت آزمایشگاهی و با استفاده از ابزار ردیاب چشم بررسی می شود.
روش: این پژوهش از نوع کمی و آزمایشگاهی است که با طرح دو عاملی ۲×۲ با دو متغیر مستقل شامل تمرکز تنظیمی (پیش برنده و بازدارنده) و استراتژی خرید (تلاش برای خرید محصولات غذایی سالم و دوری از خرید محصولات غذایی ناسالم) اجرا شده است. در مجموع، ۶۷ نفر در مطالعه شرکت کردند. در ابتدا، فرم رضایت آگاهانه در اختیار آن ها قرار داده شد و این افراد آن را مطالعه و امضا کردند. پس از آن، به صورت کاملاً تصادفی به یکی از چهار گروه آزمایشی، شامل دو گروه تناسب و دو گروه بدون تناسب تخصیص داده شدند. در ادامه، نوع تمرکز تنظیمی و استراتژی خرید افراد با استفاده از روش های استاندارد موجود در ادبیات دست کاری شد. بعد از آن، شرکت کنندگان یک خرید آنلاین انجام دادند. آن ها می بایست محصولاتی را بر اساس نوع استراتژی خرید محصولات غذایی سالم (تلاش برای خرید محصولات غذایی سالم یا دوری از خرید محصولات غذایی ناسالم) انتخاب می کردند. در طول زمان خرید آنلاین، مسیر حرکت چشم آن ها با استفاده از ابزار ردیاب چشم ثابت ثبت می شد. در انتهای پژوهش، شرکت کنندگان به چند سؤال جمعیت شناختی پاسخ دادند. جمع آوری داده ها در آزمایشگاه پژوهش های کسب وکار دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران انجام شد و داده ها با آزمون تحلیل واریانس تک عاملی، در نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شد. توجه دیداری با پنج سنجه اندازه گیری شد که عبارت بودند از: زمان اولین تثبیت، مدت تثبیت، دفعات تثبیت، مدت بازدید و دفعات بازدید.
یافته ها: در حالت تناسب تنظیمی بین هر دو گروه بازدارنده – دوری از خرید محصولات غذایی ناسالم و پیش برنده – تلاش برای خرید محصولات غذایی سالم، توجه دیداری افراد به برچسب تغذیه بیشتر شد. تناسب تنظیمی در میزان توجه دیداری افراد تأثیرگذار است و توجه دیداری افراد به برچسب های تغذیه را افزایش می دهد.
نتیجه گیری: با ایجاد تناسب بین نوع تمرکز تنظیمی و هدف خرید، می توان توجه دیداری به برچسب تغذیه و در نتیجه میزان خرید سالم را تقویت کرد.
Utilizing Deep Learning for Aspect-Based Sentiment Analysis in Restaurant Reviews(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Consumers rely on social media opinions to make product choices and purchases. With the popularity of web-based platforms like Tripadvisor, consumers express their opinions and feelings about food quality, service, and other aspects affecting restaurants through comments. Hence, analyzing these comments can be valuable for others to choose a restaurant or to improve and develop their products and brands. Sentiment analysis utilizes text mining methods to extract, identify, and study emotions and subjective perceptions. Since consumers can use comments to choose a restaurant, this study seeks to provide sentiment analysis of their reviews on the Tripadvisor website about Iranian restaurants. This study is applied in nature, aiming to analyze and manually label 4000 comments from the Tripadvisor website regarding restaurants in ten tourist cities across Iran. It uses a standard extended long short-term memory algorithm for sentiment analysis, a deep learning neural network, and Python text mining packages for modeling. The results indicate that the F-Measure for all aspects exceeds 80%, indicating sufficient efficiency and accuracy of the aspect-based sentiment analysis model for restaurant reviews. The most significant features for customers of Iranian restaurants are the food and the atmosphere. This study represents one of the initial efforts to analyze comments posted on the Tripadvisor website concerning Iranian restaurants. Business owners in the tourism industry, especially restaurant owners, can use the proposed model to automatically and quickly analyze customer feedback, improve performance, and gain a competitive edge. The proposed model can also assist users of online platforms in analyzing the opinions of others, enabling them to make informed decisions more efficiently.