مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ژئوکالچر
حوزه های تخصصی:
مهندسی فرهنگی از ضروریات ارتقای موقعیت ژئوکالچر ایران اسلامی است که مبدع نظریه حکومتی در دنیای معاصر یعنی مردم سالاری دینی بر پایه ولایت فقیه است. مهندسی فرهنگی و نقشه فرهنگی کشور میتواند ارایه کننده الگویی بومی و کارآمد برای تهیه نقشه فرهنگی باشد.کلان شهر تهران به عنوان امالقرای جهان اسلام از جایگاه ویژه ای در زمینه مسایل فرهنگی برخوردار است. در نتیجه تهیه نقشه فرهنگی میتواند به عنوان نقشه راهنما و مبنای اطلاعاتی و ابزار سنجش، جهت های کلی توسعه تهران را به عنوان شهر نمونه اسلامی مشخص و به عنوان راهنمای عمل مدیریت شهری عمل کند.روش تحقیق این پژوهش توصیفی و موردی- زمینهای است و امید میرود که با گسترش مقیاس تحقیق از کلانشهر تهران به سطح کشور و تبدیل گزینه شهروندان به هم میهنان، الگوی مذکور به عنوان الگوی راهبردی تدوین نقشه فرهنگی ایران بر اساس ارزشهای اسلامی به منظور ارتقای موقعیت ژئوکالچر کشورمان تبدیل گردد.در نهایت از مقایسه نتایج آماری آزمون ها با مقادیر استاندارد، فرضیه های تحقیق تایید شد و الگوی شبکه ای جامعه نگر، مناسب طراحی الگوی نقشه فرهنگی شهر تهران برای ارتقای موقعیت ژئوکالچر کشور قرار گرفت
جهانی شدن و مدل های امنیت منطقه ای در سیستم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً جهانی شدن به عنوان فرایند تاریخی طولانی مدت تصور می شود که هر روز بر شدت آن در سیستم بین الملل افزوده می شود. در این مسیر جهانی شدن دارای پیامدهای مختلفی میباشد و سیستم بین الملل و بویژه مرزبندی های درونی آن را تغییر می دهد. از این منظر جهان به سیستمی از مناطق تبدیل شده است. البته مناطق نیز در انزوای از یکدیگر نمی باشند. با رشد منطقه گرایی یکی از مهمترین مباحث در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای رابطه بین جهانی شدن و امنیت منطقه ای است در این راستا چگونگی تأثیرات جهانی شدن بر امنیت سیستم جهانی و مناطق تبدیل به سوال اصلی این مقاله می شود. به عبارت دیگر این سوال مطرح می شود که در وضعیت جهانی شدن سیستم بین الملل، چه مدل های تحلیلی از امنیت منطقه ای قابل ترسیم می باشد؟ در این راستا مقاله رابطه بین جهانی شدن و منطقه گرایی و آثار آن بر مناطق را مورد تجزیه و تحلیل قرار می هد و بر این باور است که جهانی شدن ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی و مدیریتی امنیت منطقه ای را تحت تأثیر قرار داده است و در این میان به این نکته توجه دارد که در تأثیرگذاری جهانی شدن بر امنیت منطقه ای، تفاوت شبکه های منطقه ای مهم خواهد بود.
تأثیر شبکه متداخل استراتژیک ایران بر دیپلماسی منطقه ای جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول در نظام بین الملل و مرزبندی ها و اهمیت یافتن چگالی فرآیند ارتباطات درون آن و به عبارتی پیچیدگی سیستم جهانی، سبب ناکارآمدی نگرش های سنتی در دیپلماسی شده است. از این منظر، حوزه مطالعات دیپلماتیک نیاز به رهیافت نوینی دارد که برای این منظور «نظریه شبکه» می تواند مفید باشد. در همین راستا، این پرسش مطرح می شود که با توجه به مدل تحلیلی شبکه های متداخل، تأثیر شبکه متداخل جمهوری اسلامی ایران بر دیپلماسی منطقه ای آن چیست؟ نویسندگان مقاله حاضر بر این باورند که شبکه متداخل جمهوری اسلامی ایران و ویژگی های ساختی و درونی آن سبب تغییر وضعیت چانه زنی منطقه ای کشورمان شده و مدل منطقی و فیزیکی سیستم دیپلماتیک ایران را تحت تأثیر قرارمی دهد. همچنین، محیط شبکه متداخل فرصت ها و محدودیت هایی برای دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در دست یابی به منافع ملّی و تأمین اهداف سیاست خارجی پدید می آورد. از این منظر دیپلماسی شبکه ای هوشمند یکی از مهم ترین و متعارف ترین سیستم های دیپلماتیک در عرصه سیستم نوین بین الملل است.
از ژئوپلیتیک دولت محور، به ژئوکالچر تمدن محور؛ خاورمیانه عرصه نبرد تمدن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر تحول نظریاتی که در مورد نقش پهنه های جغرافیایی در سیاست داخلی و بین الملل مطرح شده است، قدمتی بیش از یک قرن دارد. این نظریات که در بدو امر حالتی کاملاً ژئوپلیتیک داشت، اکنون در قرن بیست و یکم با در نظر گرفتن رویکردهای فرهنگی و نقش فرهنگ در سیاست بین الملل، در دستور کار علوم اجتماعی و سیاسی از سویی و از سوی دیگر سیاست های عملی قرار گرفته است. سیر گذار این نظریات را می توان از ژئوپلیتیک به ژئوکالچر ترسیم نمود که در همه این نظریات، منطقه خاورمیانه و جهان اسلام نقشی پررنگ در آن ها داشته است. مساله اصلی مقاله این است که نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم اسلامی در این سیر تحول چیست؟ موقعیت کنونی ایران در عرصه تمدن اسلامی در کشمکش با سایر رقبای اسلامی آن از یکسو و نقش آن در نزاع با کشورهای نماینده سایر تمدن ها و به طور ویژه تمدن غرب به رهبری آمریکا چیست؟ با استفاده از روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای نشان داده ایم که با فروپاشی قدرت هایی نظیر مصر و عراق، جبهه نبرد درون تمدن اسلامی به رقابت میان ایران و عربستان رسیده و ایران به سوی کسب نمایندگی تمدن اسلامی پیش می رود و از سوی دیگر، تمدن اسلامی با محوریت ایران تبدیل به رقیبی جدی برای ایالات متحده آمریکا شده است.
تحلیل ظرفیت های ژئوپلیتیکی کشور یمن در تحولات سریع نظام بین الملل (پیچ تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات سریع نظام بین الملل (پیچ تاریخی) در منطقه جنوب غرب آسیا با رشد بیداری اسلامی، فرصت ها و تهدیداتی را برای کشور های منطقه به وجود آورده است. از این رو نظام سلطه در پهنه جغرافیایی منطقه به منظور حفظ هژمونی خود جنگ های نیابتی را هدایت می نماید که زمینه های رقابت های منطقه ای را به وجود آورده است. در این مقاله با توجه به موقعیت خاص ژئوپلیتیکی کشور یمن که در طول تاریخ معاصر دچار تغییر و تحول شده است؛ ساختار سیاسی، ظرفیت های ژئواستراتژیکی، ژئوکالچر و ژئواکونومیکی در این تغییر و تحولات نقش اساسی را ایفا کرده اند. که با توجه به اهمیت این عوامل در این پژوهش به بررسی علمی نقش عوامل تاثیرگذار فوق پرداخته شده است. بررسی ها و تجزیه و تحلیل های به عمل آمده از پرسشنامه های اساتید و خبرگان جغرافیای سیاسی نتایج تحقیق نشان می دهدکه ظرفیت های بالقوه عوامل مهم و تاثیرگذار کشور یمن در عرصه منطقه ای و بین المللی، به ترتیب اولویت عبارتند از: موقعیت ژئواستراتژیک تنگه باب المندب و روند استحکام بخشی بر ساخت درونی نظام سیاسی و اجتماعی یمن که امید است در سایه عوامل ژئوکالچر و عوامل مذهبی و انسانی این کشور حاصل شود و همین پتانسیل ها در موقعیت پیچ تاریخی کنونی (گذار) زمینه های رقابت های منطقه ای را به وجود آورده است.
بازگشت به ژئوپلیتیک: بررسی سیر تحول سیاست های اتحادیه اروپا در قبال خاورمیانه و شمال آفریقا و الزامات آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
104 - 129
حوزه های تخصصی:
تحولات سال های اخیر، منطقه خاورمیانه و شما آفریقا را در نقطه عطف ژئوپلیتیکی خود قرار داده و بیش از هر زمان دیگری اتحادیه اروپا را به چالش کشیده است؛ تا حدی که امروزه بخش مهمی از تهدیداتی که این اتحادیه فراروی خود می بیند از همسایگی جنوبی آن یعنی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نشئت می گیرند. نگرش اتحادیه اروپا به این منطقه از زمان پایان جنگ سرد تا به امروز همواره درحال تغییر و تکامل بوده و به نوبه خود به واسطه برداشت های متفاوت از خود، روابط بین منطقه ای و عرصه فرامنطقه ای، به سیاست های متفاوت و گاه متضاد انجامیده است. این مقاله با استفاده از یک الگوی نظری گلچینی به دنبال تحلیل سیاست های مناطق در قبال هم در دوره های مختلف به طور عام، و رویکرد اتحادیه اروپا در قبال منطقه خاورمیانه و شما آفریقا به شکل خاص است و نشان می دهد که چگونه اهمیت ژئوپلیتیک در عرصه منطقه ای و جهانی بازاحیا شده است. مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست اتحادیه اروپا در قبال این منطقه از دهه 1990 تا به امروز چه تغییراتی به خود دیده است و دلایل چنین تغییراتی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، مقاله با استفاده از روش تفسیری و تبیینی و با بهره مندی از منابع کتابخانه ای، در ابتدا چارچوب نظریِ طراحی شده برای سیاست مناطق در قبال یکدیگر را شرح می دهد؛ سپس، منافع و چالش های کنونی اتحادیه اروپا در این منطقه را بررسی می کند ؛ و در ادامه در پرتوی چارچوب نظریِ ارائه شده در این نوشتار، یک تحلیل سه سطحیِ درباره بازگشت اتحادیه اروپا به ژئوپلیتیک در قبال این منطقه را ارائه می نماید؛ در ادامه نیز تلاش می شود انعکاس «بازگشت به ژئوپلیتیکِ» اتحادیه اروپا در سیاست های آن در قبال منطقه مورد بررسی قرار گیرد. در پایان نیز، ضمن ارایه جمعبندی و ذکر دستاوردهای پژوهشی احتمالیِ این مقاله، الزاماتی که آنها می توانند برای سیاستگذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران، بویژه در قبال اتحادیه اروپایی داشته باشند، خاطرنشان می گردد.
ناکامی اشتراکات ژئوپلیتیکی و ژئوکالچری در همگرا ساختن ایران و کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
149 - 164
حوزه های تخصصی:
یک باور عمومی شایعی وجود دارد که مولفه های ژئوپلیتیکی، عناصر مشترک فرهنگی، تاریخی و سیاسی می توانند در همگرا کردن کشورهای یک منطقه نقش کلیدی داشته باشند. با وجود چنین اشتراکاتی، ایران و کشورهای آسیای مرکزی در برقراری تعامل های معنادار بر اساس این اشتراکات، و در نتیجه در همگرایی حول محور آنها، ناکام بودهاند. بنابراین مسأله اصلی این مقاله این است که با وجود مؤلفه های ژئوپلیتیکی، ژئوکالچری و ژئواستراتژیکی، چرا ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در ایجاد یک همگرایی و تعامل معنادار منطقه ای ناکام بودهاند. یافته های این مقاله حاکی از آن است که یک عامل مهم در این زمینه، نبود پیوندهای ذهنی است. برای ایجاد همگرایی، این اشتراکات باید به ارزشهای مشترک، به تفکر مشترک و نهایتاً به پیوند ذهنی ترجمه شوند. پیوند ذهنی می تواند همه مؤلفه های مشترک دیگر را به عواملی برای همگرایی منطقه ای ترجمه کند. بدون چنین پیوندی، شکل گیری همگرایی منطقه ای تقریباً ناممکن است. بحث می شود که عوامل مختلفی در سطوح فرامنطقه ای، منطقه ای و داخلی وجود دارند که مانع از شکل گیری این پیوند ذهنی بین ایران و کشورهای این منطقه شده اند.
دیپلماسی رسانه ای رویکرد پسامدرنیسم در روابط بین الملل نسبت به تاثیرات رسانه های نوین بر دیپلماسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هم اینک دیپلماسی رسانه ای، بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای قدرتمند جهانی را به خود اختصاص داده است. شعاع انتشار مطالب رسانه های نوین امروزه حد و مرزی نمی شناسد. محتوای این رسانه ها مرزهای دولت ملت را درمی نوردد و محدودیت های ناشی از این مرزها را کنار می گذارد. به یک معنا، دیپلماسی و سیاست خارجی، عملاً فاقد مرز شده است.در عین حال در سایه محیط جهانی نوین محتوای بازی نرم افزاری به عنوان بخشی از دگرگونی های جدید سیاست خارجی موجب شده است تا گفتمان، تصویرسازی و اقناع دیگران، در تعاملات مربوط به سیاست خارجی جایگاهی نوین یابد. در این فضا دولت ها ناظر توان اطلاع یابی و تاثیر بر مخاطبان خارجی خود در هر نقطه از جهان هستند. رویکرد پست مدرنیسم در روابط بین الملل نسبت به تاثیرات رسانه های نوین بر دیپلماسی رویکردی قابل تأمل در این زمینه است. چرا که اغلب تئوری های نوین بین المللی که به تاثیرات رسانه ها بر دیپلماسی و سیاست خارجی پرداخته است، زاویه دیدی پست مدرنیستی دارد و اغلب این تئوری ها را دانشمندان پست مدرن ارایه کرده است. با این ملاحظات مقاله ی حاضر که برآمده از تحقیقی به همین نام است با بهره گیری از روش تحقیق دلفی به بررسی رویکرد پست مدرنیسم در روابط بین الملل نسبت به تاثیرات رسانه های نوین بر دیپلماسی می پردازد
تأثیر ژئوکالچر منطقه ای بر روابط میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
اصطلاح علمی ژئوکالچر از دو واژه ژئو به معنی زمین و کالچر به معنی فرهنگ تشکیل یافته است. ژئوکالچر در واقع اهمیت دادن به عناصری چون فرهنگ، زبان، قومیت و مذهب در کنار عوامل ژئوپلیتیکی است و به نظر می رسد ژئوپلیتیک نوین، ترکیبی از مفاهیم ژئوپلیتیک کلاسیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر باشد. ساختار ژئوکالچر بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل های مکانی- فضایی قدرت فرهنگی هستند که در طول و به موازات یکدیگر حرکت می کنند. با فروپاشی شوروی و استقلال یافتن کشورهای آسیای مرکزی، کشورهای این منطقه هر چند از لحاظ ساختار اقتصادی- سیاسی و ارتباطات، به روسیه و مناطق شمالی متصل هستند، اما از لحاظ فرهنگی، دینی، تاریخی و جغرافیایی ادامه طبیعی بخش های جنوبی خود به حساب می آیند که طی سالیان متمادی به دلیل نفوذ شوروی سابق ارتباط خود را با منطقه خراسان بزرگ در ایران و منطقه خاورمیانه از دست داده بودند. اشتراکات فرهنگی تاریخی ایران به دوره ای باز می گردد که کشورهای آن منطقه با ایران سرنوشت مشترکی داشتند. قلمرو جغرافیایی واحد در گذشته سبب شده بود که این مناطق رویکرد اقتباسی به فرهنگ ایران داشته باشند، به گونه ای که امروزه بسیاری از آداب و رسوم و سنن ایرانی در آسیای مرکزی پا برجا مانده است. در تحولات پس از فروپاشی شوروی، نقش ایران به عنوان محور ارتباطی حوزه جدید با حوزه قدیم خاورمیانه از اهمیت خاصی برخوردار شده است. در شرایط جدید، ایران به عنوان محور سیستم تمدن فارسی شامل افغانستان، تاجیکستان و همچنین پیوند دادن آن با جهان اسلام یعنی بخش غیر عربی و بخش عربی جنوب غرب آسیا به عنوان وحدت دهنده جهان اسلام، می تواند ایفا کننده نقش حساسی در منطقه باشد.
تأثیر ثبات هژمونیک جمهوری اسلامی ایران بر امنیت مرزهای شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤلفه های قدرت شامل جمعیت، قدرت نظامی، موقعیت جغرافیایی، برتری اقتصادی، داشتن فناوری های برتر و حتی داشتن اطلاعات می باشند که به طور خلاصه می توان در 4 دسته ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک، ژئوپولیتیک و ژئوکالچر خلاصه کرد. ایران به عنوان کشوری که دارای بیشتر مؤلفه های یاد شده بعلاوه ایدئولوژی شیعی اسلامی است، خود را به عنوان کشوری قدرتمند در منطقه خاورمیانه معرفی کرده که خواهان سهمی از توازن قدرت در جغرافیای سیاسی منطقه است. به دست آوردن این جایگاه ابعاد مختلف حیات کشورمان را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی این مقاله تبیین و شناخت تأثیر قدرت هژمونیک جمهوری اسلامی ایران بر امنیت کشور و به ویژه در مرزهای شرقی است. سؤال اصلی مقاله این است که مؤلفه های هژمونیک جمهوری اسلامی ایران یعنی ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر چه تأثیری بر امنیت مرزهای شرقی داشته است. برای پاسخگویی به این سؤال فرضیه ای را که در صدد بررسی آن هستیم این است که جایگاه هژمونیک جمهوری اسلامی ایران تأثیر مستقیم و مثبت بر امنیت مرزهای شرقی دارد. نتایج این مقاله نشان می دهد که ایران با داشتن منابع محسوس مانند موقعیت جغرافیایی، جمعیت، قدرت نظامی، منابع طبیعی، قدرت اقتصادی و عوامل نامحسوس مانند وحدت ملی، قدرت فرهنگی به اضافه رهبری ولایت فقیه و ایدئولوژی اسلامی، شیعی واجد قدرت هژمون (قدرت مسلط برتر) منطقه ای است که این موقعیت دارای تأثیرات مثبتی در ابعاد الف- فرهنگی – اجتماعی ب- اقتصادی و سیاسی ج- امنیتی، انتظامی و د- هیدروپلیتیک و مسائل زیست محیطی است. روش مورد استفاده در این مقاله توصیفی تحلیلی است. منبع گردآوری اطلاعات منابع کتابخانه ای و مقالات علمی و پژوهشی است.
جامعه شبکه ای و تروریسم نوین؛ بررسی منابع ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری تروریسم نوین در منطقه خاورمیانه در راستای دستیابی به یک مدیریت اجرایی برای امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین تحولات امنیتی و ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه ظهور نوع جدیدی از وحشت و ناامنی و کشتار است که گستره وسیعی از جغرافیای منطقه را به صورت فراگیر و یا محدود درگیر خود ساخته است. این پدیده که مقارن با ظهور جامعه شبکه ای است این سؤال را مطرح می کند که جامعه شبکه ای چیست و چگونه شرایط ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری تروریسم نوین را در منطقه خاورمیانه فراهم آورده است؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز در این مقاله مطرح می شوند از جمله اینکه تروریسم به طور کلی و تروریسم نوین در منطقه خاورمیانه دارای چه تاریخچه ای است و منابع ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری تروریسم نوین در منطقه خاورمیانه کدام اند؟ نتایج این مقاله نشان می دهد که جامعه شبکه ای با سخت کردن ساماندهی سیاسی فضا برای دولت های منطقه و از طرف دیگر به حاشیه راندن کشورهای منطقه خاورمیانه در اقتصاد اطلاعاتی و نیز تهدید هویت های قومی و مذهبی و در نتیجه ایجاد هویت های مقاوم در برابر روند جهانی شدن نقش کاتالیزور را در ظهور تروریسم نوین بازی کرده است. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات علمی و پژوهشی به تحلیل و تبیین جامعه شبکه ای و نقش آن در ایجاد شرایط ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری تروریسم نوین در منطقه خاورمیانه پرداخته شود
تحلیل معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر؛ تقابل، رقابت یا همکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ همواره بعد مهمی از قدرت بوده است؛ اما رابطه قدرت و فرهنگ در غیاب متغیری به نام جغرافیا هویت خود را از دست داده بود. از این رو ژئوکالچر در دوران کنونی اهمیت راهبردی فراوانی در معادلات قدرت جهانی پیدا کرده است. هدف این تحقیق تحلیل معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر است. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر دارای چه معادلاتی است؟ برای پاسخ گویی به این سؤال اصلی فرضیه ای را که در پی آزمون آن هستیم این است که هم زمان با تغییر ابزارها و تاکتیک ها و نظریات قدرت جهانی و مطرح شدن ابعاد نرم قدرت به جای ابعاد سخت معادلات قدرت جهانی نیز بیش از پیش به سمت تقابل، رقابت و یا همکاری در بسترهای ژئوکالچری سوق یافته اند. نتایج مقاله نشان می دهد که بازی هایی که در عرصه ژئوکالچری جهان میان کنشگران مختلف دولتی و غیر دولتی در جریان هستند دیگر تنها مبادله و تعامل فرهنگی میان کشورها و فرهنگ های مختلف به شمار نمی روند بلکه حاصل تقابل، رقابت و همکاری میان قدرت های جهانی به منظور کسب قدرت، افزایش قدرت و یا اشاعه قدرت هستند. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای به تحلیل و تبیین معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر پرداخته شود.
تحلیلی بر روابط ژئوکالچری ایران و پاکستان با تأکید بر مذهب شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و پاکستان دارای اشتراکات فرهنگی فراوانی اند. روابط ایران و پاکستان ریشه در تاریخ کهن دو کشور دارد. وجود عوامل متعدد نظیر تاریخ، شباهات فرهنگی و رسوم مشترک، جغرافیای سرزمینی و ... گویای علائق و روابط فرهنگی مستحکم دو کشور است. یکی از مهمترین بخش های ارتباط فرهنگی دو کشور حول محور دین و مذهب شکل گرفته است. روشن است که اسلام گرایی جنبه مشترکی است که توانسته زمینه تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی را فراهم آورد و هم اکنون نیروی الزام آور و اصلی بین دو کشور اسلام است. اشتراک مذهبی در درجه اول ناشی از اسلام و در درجه بعد، تشیع اصلی ترین امری است که زمینه ساز ارتباط دو جامعه ایران و پاکستان بوده است. تشیع و وجود برخی گرایش های خاص در میان اهل تسنن به ویژه آن دسته از گرایش های سنی گرایانه که تعلق خاطر بیشتری به اهل بیت (ع) دارند توانسته است زمینه اشتراک و تأثیرپذیری بیشتری را ایجاد کند. لذا به توجه به اهمیت موضوع، نگارنده گان در این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، با طرح سؤال "مذهب شیعه چه تأثیری بر روابط ژئوکالچری ایران و پاکستان دارد؟" درصدد تحلیل روابط ژئوکالچری ایران و پاکستان با تأکید بر مذهب شیعه بر آمده است. Abstract Islamic State of Iraq and Syria is the most important geopolitical crisis in the Middle East and even the world at the present time.The group has shown both political thought and political thought that it seeks to change the current political, cultural and social order of the Middle East and beyond in the whole world.The purpose of this article is to explain the geopolitical effects of ISIL's political thought and action on the establishment of an ideological and ideological government in the Middle East.The main question of the article is that what has been the geopolitical impact of ISIL's political thought and action in establishing the country and the ideological government in the Middle East? The hypothesis we are testing is to answer this question that is the geopolitics of the Middle East have already reverted to their Westphalian era as a result of ISIL's actions. And geopolitical controversies between the geopolitical unit of the upper region and we see a kind of paradox between geopolitical interests and geopolitical conflicts in the Middle East's regional and trans-regional relations. The results of this paper also show that, given the geopolitical sensitivity of the Middle East region ISIL's political thought and action have deepened distrust and divergence in the Middle East and prioritized political, territorial, and geographical security over the economic, social, cultural and political dynamics of the region. According to this introduction, this paper attempts to analyze and explain the geopolitical effects of ISIL's political thought and activities on the establishment of the country and the ideological regime in the Middle East using library resources and the use of tables, maps and charts.
ظرفیت های راهبردی جهان اسلام در هندسه جهانی قدرت
حوزه های تخصصی:
فضای چندگفتمانی و چندپارگی، ورود قدرت های منطقه ای و جهانی به بازی ائتلاف قدرت یا ائتلاف گفتمانی وتلاش آنها برای بازسازی و برسازی خود به منظور کسب سهم بیشتر در نظام آتی بین الملل، حکایت از آن دارد که جهان در این پیچ تاریخی، آبستن شکل گیری نظمی سیال و شاهد تغییراتی در دوران گذار از نظام بین الملل وستفالیایی به عصر پساوستفالی است. با افول قدرت های جهانی و هژمونی غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا در سال های اخیر از یک طرف و رشد قدرت های منطقه ای از طرف دیگر، تحول و تغییر در مناسبات قدرت در سطح بین الملل مشهود و ظهور یافته است و چندجانبه گرایی در حال شکل گیری است و نشانه های بروز نظام نوین چندوجهی در مقابل نظام یک جانبه گرایی سلطه، اکنون برجسته شده است. جهان اسلام که نقطه مرکزی آن در منطقه جنوب غرب آسیا واقع شده است از جمله تمدنی است که از ظرفیت های ژئواستراتژیک، ژئوکالچر، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک فوق العاده ای برخوردار بوده که می تواند آن را در معادلات و مناسبات بین المللی در جایگاه شایسته ای قرار دهد و وضعیت آن را ارتقاء دهد. بنابراین تلاش شده ظرفیت های متعدد جهان اسلام مورد بررسی قرار گیرد و تحقیق انجام شده در پی پاسخ به این موضوع است که جهان اسلام دارای چه منابعی از قدرت است که می تواند بر ارتقاء و تکوین قدرت آن تأثیر گذاشته و سبب نقش پر رنگ جهان اسلام در معادلات جهانی گردد. شایان ذکراست که گردآوری داده ها نیز عمدتاً از طریق کتابخانه ای و بانک اطلاعاتی صورت گرفته و از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
مؤلفه ها و موانع رویکرد ژئوکالچر ایران در قبال ابتکار کمربند و راه چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتکار کمربند و راه چین به عنوان بزرگ ترین و جسورانه ترین طرح در سیاست خارجی این کشور همچون گامی بلند به سوی ابراز وجود و کنارگذاشتن سیاست خارجی محتاطانه برجای مانده از دوران دنگ شیائوپینگ تلقی می شود که پیامدهای آن می تواند در گستره جهانی احساس شود. با این حال، در بعد منطقه ای به نظر می رسد که آسیای مرکزی از مناطقی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و همسایگی با مناطق غربی چین که مورد توجه و سرمایه گذاری فزاینده دولت چین قرار گرفته اند از این سیاست بیشترین اثر را می پذیرد. با توجه به اینکه ماهیت اصلی راهبرد چین، توسعه راه های ارتباطی و انتقالی است که فرصتی تاریخی برای مشارکت فعال در آن با هدف گسترش تبادل اندیشه و فرهنگ در کنار انتقال کالا فراهم می شود، این پرسش مطرح می شود که بهترین و کارآمدترین رویکرد سیاست منطقه ای ایران در آسیای مرکزی با توجه به ابتکار کمربند و راه و پیامدهای منطقه ای آن چه خواهد بود؟ در پاسخ به این پرسش با اتکا بر نظریه سازه انگاری و به ویژه تأثیر این نظریه در حوزه منطقه گرایی نوین، رویکرد مبتنی بر ایران فرهنگی به عنوان بهترین سیاست معرفی می شود که در مقایسه با رویکردهای رقیب از مزیت نسبی مناسبی برای کشور برخوردار است. در این نوشتار، میان سه رویکرد ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر در سیاست منطقه ای ایران در آسیای مرکزی بررسی مقایسه ای کوتاهی انجام می دهیم. همچنین موانع رویکرد ژئوکالچر ایران را بررسی می کنیم.
تبیین ژئوپلیتیکی الگوی رقابتی روابط ایران و قطر
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳
75 - 99
حوزه های تخصصی:
در کشاکش روابط قدرت بین بازیگران متعدد سیاسی در فضای جغرافیایی روابط ژئوپلیتیکی شکل می گیرد. روابط ژئوپلیتیکی کشورها مجموعا حول 5 الگوی مختلف در نوسان است که تحت تاثیر شرایط مختلف نظیر وزن ژئوپلیتکی، موقعیت جغرافیایی، اصل مجاورت، مناطق استراتژیک و... یکی از این الگوهای غالب می گردد. این الگوهای ژئوپلیتیکی چون منطبق با واقعیت های فضایی هستند، بهتر از هر نظریه ی روابط بین الملل می توانند برهمکنش روابط کشورها را برایمان تبیین نمایند. روابط ایران وهمسایگانش نیز تحت تاثیر متغییرهای مختلف فضایی از الگوهای متفاوتی تبعیت می کند، که الگوی روابط ایران و قطر در زمره ی الگوهای رقابتی به شمار می رود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای در پی پاسخ به این سوال است که الگوی رقابتی روابط ژئوپلیتیکی دو کشور ایران و قطر چگونه ارزیابی می گردد و مهم ترین نقطه تقابل دو کشور کدام حوزه می باشد؟ یافته های پژوهش نشانگر آن است که الگوی رقابتی روابط ایران و قطر در بردارنده ی 3 حوزه ی مختلف ژئواکونومی، ژئوکالچر و ژئوپلیتیک می باشد.در حوزه رقابت های ژئواکونومیکی تقابل دو کشور برای بهره برداری بیشتر ار منابع مشترک پارس جنوبی و همچنین تلاش برای تصاحب بازراهای آتی انرژی دنیا؛ در حوزه ژئو کالچر رقابت های رسانه ای یا به عبارتی جنگ نرم دو کشور برای تاثیر گذای بر تحولات منطقه ای؛ درحوزه ژئوپلیتیک رقابت های دو کشور در مناطق مختلف از سوریه تا شمال افریقا، بهار عربی و... اصلی ترین حوزه های رقابتی ایران و قطر محسوب می شوند که با توجه به اهمیت منابع انرژی در حیات اقتصادی این کشورها از یک سو و آینده ی نقش آفرینی در بازار انرژی جهانی از سوی دیگر، حوزه ژئواکونومی برای دو طرف از اهمیت بالاتری برخودار است، طوری که حتی سایر حوزه های رقابتی دو کشور را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است.
چالش ژئوکالچری امنیت و ثبات منطقه ای در خاورمیانه؛ با تاکید بر ژئوکالچر دینی و مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
73 - 105
حوزه های تخصصی:
دولت های مجموعه امنیت منطقه ای خاورمیانه بخش اعظمی از مشروعیت خود را مرهون شریعت اسلام هستند، ازاین رو یا داعیه دار حکومت اسلامی هستند و یا به نحوی درصدد نشان دادن پایبندی خود به اسلام می باشند. اولین بازخوران منطقی مورد انتظار این فاکتور هویتی مشترک و برجسته، در همبستگی و نزدیکی این کشورها خواهد بود، اما با کمی تسامح شاید بتوان گفت که اغلب تعارضات و خشونت ها در منطقه خاورمیانه ریشه در تعارضات دینی و به ویژه مذهبی دارد. این مقاله می کوشد تا در قالب مطالعه موردی، تمایز جایگاه حقیقی و بالقوه جوامع دینی خاورمیانه با جایگاه کنونی و به فعلیت رسیده آن را در بستر چالش ژئوکالچری ادیان و مذاهب در مسیر صلح و امنیت منطقه ای مورد بررسی قرار دهد. سؤال مطرح شده در این پژوهش این است که دین اسلام با وجود گستره مقبولیت خود، چگونه توانایی ممانعت از خشونت ها و تعارضات و به تبع برپایی صلح و ثبات به واسطه ی بهره مندی از باورهای مشترک در بین پیروان خویش را ندارند؟ در پاسخ به سوال اصلی پژوهش، استدلال اصلی مقاله آن است که سلطه دولت محورانه و ضعف و انحرافات گروه های مذهبی فراملی، سبب استفاده ی ابزاری و متناظر دولت های هویت محور خاورمیانه با تکیه بر بازوی قدرت نرم، در قالب هویت دینی و مذهبی، جهت کسب مشروعیت خویش و نامشروع جلوه دادن سایرین شده است. این موضوع شکل گیری الگوهایدوستی و دشمنی بر اساس معیار تهدیدات مشترک و نه علقه ها و مشترکات هویت دینی و مذهبی،را در پی داشته است. پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تبیینی بوده و گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و اینترنتی است؛ همچنین در تدوین چارچوب نظری پژوهش، از رهیافت هویت محور و منطقه گرای مکتب امنیتی کپنهاگ استفاده شده است.
تبیین نظری بسترها و زمینه های روابط ژئوپلیتیک و ارائه مدل پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
811 - 832
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش الگویابی مهم ترین بسترها و زمینه های روابط ژئوپلیتیک میان واحدهای سیاسی است. روابط ژئوپلیتیک روابط میان واحدهای سیاسی در مقیاس های ملی، منطقه ای، و جهانی است. بیشتر مفاهیم در رابطه با روابط ژئوپلیتیک معمولاً فقط به ارائه تعریف بسنده کرده اند و مشکل یافتن الگوهایی است تا معنای کیفی به روابط ژئوپلیتیکی بدهد. بدین منظور، نخست باید مجموعه ای از عوامل و مؤلفه ها را تعریف کرد که به روابط ژئوپلیتیکی منجر می شود. شناسایی مهم ترین بسترها و زمینه های روابط ژئوپلیتیکی در این پژوهش بر اساس مطالعه نظریه ها و رویکردهایی است که نظریه پردازان و اندیشمندان جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، علوم سیاسی، روابط بین الملل، و محیط زیست ارائه کرده اند. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس هدف نظری و بر اساس ماهیت توصیفی - تحلیلی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مهم ترین بسترها و زمینه های روابط ژئوپلیتیک میان کشورها بر اساس مطالعه نظریه ها و رویکرد ها در چهار بُعد هیدروپلیتیک، ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، و ژئوکالچر قرار دارد. در این میان بسترها و زمینه های هیدروپلیتیک شامل «رودخانه های بین المللی»، «مرزهای دریایی مشترک»، و «عامل زیست محیطی» بسترها و زمینه های ژئوپلیتیک شامل «مسائل سرزمینی»، «موقعیت جغرافیایی»، «هژمونی منطقه ای»، «رویکرد امنیتی»، «وزن ژئوپلیتیکی»، «پیمان ها و ائتلاف ها»، «کدهای ژئوپلیتیک»، و «همسایگی و تعداد همسایگان» است. بسترها و زمینه های ژئواکونومیک شامل «منابع زیرزمینی و فسیلی» و «تنگه های بین المللی» بوده و بسترها و زمینه های ژئوکالچر نیز شامل «تعدد گروه های قومی در کشورهای همجوار»، «پیوند مذهبی با کشورهای پیرامونی»، «عامل تاریخی و تمدنی»، و «عامل ایدئولوژیک گرایی» است. هر کدام از این مؤلفه ها در چندین نظریه و رویکرد مورد تأکید قرار گرفته اند.
ژئوکالچر ایرانی در شبه قارّه هند گستره جغرافیایی نفوذ فرهنگی و تمدّنی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
73 - 100
تحوّلات دهه های اخیر در حوزه روابط بین الملل، حاکی از اهمیّت یافتن نقش و جایگاه فرهنگ در روابط میان جوامع و کشورها است. در این دوره، دولت ها تلاش می کنند به جای توسّل به شیوه ها و ابزارهای سخت افزاری خشونت آمیز و نظامی، از روش ها و اهرم های نرم فرهنگی و هویّتی برای دستیابی به منافع و اهداف خود در عرصه های منطقه ای و بین المللی استفاده نمایند. از این روست که امروزه با اهمیّت یافتن و گسترش کاربرد واژه ژئوکالچر در عرصه روابط بین الملل شاهد انواع جدیدی از رقابت ها در عرصه گسترش نفوذ فرهنگی قدرت های منطقه ای و جهانی هستیم.
ایران، با توجّه به تحوّلات اخیر و اهمیّت یافتن ژئوکالچر در عرصه بین الملل و مناسبات میان کشورها، می تواند با به کارگیری بهینه موقعیّت، جایگاه، امکانات، فرصت ها و ظرفیت های فرهنگی خود، از وضعیّت موجود برای گسترش نفوذ فرهنگی و قلمرو تمدّنی خویش در مناطق وسیعی از جهان به ویژه در شبه قارّه هند استفاده نماید. جغرافیای فرهنگی ایران بسیار گسترده تر و فراتر از مرزبندی های جغرافیایی و رسمی کنونی است و شعاع بسیار وسیعی را دربرمی گیرد. طی قرن های متمادی، بخش های وسیعی از آسیای صغیر تا بین النّهرین، هند و آسیای میانه، تحت تأثیر فرهنگ و تمدّن ایران زمین بوده اند و سیطره تمدّنی ایران هنوز هم می تواند در بخش های وسیعی از جهان، ظرفیت قابل توجّهی را در پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی و دیپلماسی عمومی و فرهنگی آن فراهم آورد.
تبیین مؤلفه های جغرافیایی تاثیرگذار برحوزه ژئوکالچر ایران و آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان ها و فضاهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی دارای ویژگی های و ارزش های خاصی هستند و منابع و مزیت ها نیز در سطح جهان به طور متعادل پخش نمی باشند. به عبارتی الگوی پخش عرضه مزیت ها و نیز تقاضای مزیت های جغرافیایی نامتعادل است. ازاین رو مکان ها و فضاهای جغرافیایی و به دنبال آن گروه های انسانی ساکن در آن ها، ملت ها و حکومت ها به یکدیگر نیازمند و وابسته می شوند. وابستگی ژئوپلیتیکی منعکس کننده این واقعیت است. توسعه حوزه نفوذ فرهنگی و بهره برداری مطلوب از تمامی مؤلفه های جغرافیایی برای ایجاد همگرایی با سایر کشورها، صرفاً از طریق انجام تحقیقات علمی و شناسایی دقیق عناصر جغرافیایی ممکن است در این راستا و به منظور انجام مطالعه موردی حوزه ژئوکالچر ایران و جمهوری آذربایجان که به دلیل تنوع مؤلفه های جغرافیایی از ویژگی و اهمیت خاصی برخوردار است برای مطالعه انتخاب شد و به عنوان الگویی قابل تعمیم به سایر مناطق مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، این مقاله با رویکردی توصیفی و تحلیلی به بیان اینکه مؤلفه های جغرافیای انسانی و طبیعی بر روابط دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان تأثیرگذار بوده اند مورد بررسی قرار گرفت. از آنجایی که وجود فرهنگ یکی از مؤلفه های جغرافیایی است که به سرعت بار و معنای سیاسی یافته و بازیگران سیاسی از آن به عنوان ابزار اعمال قدرت و فشار بر رقبای خود استفاده می نمایند به خوبی گویای این حقیقت است که مؤلفه های جغرافیایی هرگاه بار سیاسی پیدا نمایند واکنش های مثبت و منفی مختلفی را در پی خواهند داشت که منجر به ایجاد همگرایی و یا واگرایی در نواحی جغرافیایی شده و زمینه مناسبی برای اعمال قدرت قلمرو جغرافیایی فراهم می آورد.