فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
مطالعه بر روی نسخه های خطی نشان می دهد یکی از عواملی که باعث گردیده تا شیو ه ی تازه ای از نگارش و به دنبال آن چینش های مختلف و متنوعی از خطوط و تزیینات در صفحات یک نسخه شکل بگیرد، مورب نویسی است. اما مطالعاتی که سیر تحول و تکامل این شیوه نگارش را نشان دهد، تا کنون انجام نشده است. نگارندگان در این پژوهش برای یافتن پاسخی به این پرسش ها که: مورب نویسی از چه زمانی و درکدام نسخه ها آغاز شد؟ چگونه به عنصری برای صفحه آرایی تبدیل شد؟ و چگونه بر دیگر عوامل تزیینی صفحه تاثیر گذاشت؟، نسخه هایی با موضوعات مختلف و پیش از سده نهم را در کتابخانه های داخل و خارج از کشور به روش تحلیلی- توصیفی مورد مطالعه قرار داده اند. در نتیجه ی این پژوهش، قدیم ترین مورب نویسی متعلق به نسخه های علمیِ سده چهارم شناخته شده است، همچنین مورب نویسی در صفحه آرایی، موجب ایجاد تنوع در نحوه چینش سطور در جهت ممانعت از یکنواختی صفحات و استفاده بهینه از تمامی فضای پیرامونی یک صفحه گردیده است و علاوه بر آنها، مورب نویسی عاملی شده است برای اضافه شدن عناصر جدیدی همچون سرلوح مورب و لچکی ها به آرایه های تزیینی یک نسخه.
پیام رسانی فضای منفی در پوستر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
117 - 124
حوزههای تخصصی:
نقش اصلی پوستر، انتقال پیام به مخاطب است که غالبا توسط فضای مثبت انجام می شود؛ حال آنکه فضای منفی که عمدتا نقش پس زمینه در پوستر را ایفا می کند نیز می تواند در انتقال پیام به مخاطب، نقش آفرینی کند. بر این اساس، هدف مقاله حاضر شناسایی روش های انتقال پیام به مخاطبان پوستر از طریق فضای منفی است . روش این تحقیق کاربردی، توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات ضروری آن با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج حاصل، حاکی از آن است که فضای منفی توانایی آن را دارد که از طریق "گستردگی" و یا " محدودیت" آن در پوستر، "رنگ"، "فرم نهفته"و " خطای بصری" مفهومی را به مخاطب منتقل کند. بدین گونه توجه مخاطب به فضای منفی پوستر، معطوف و سبب تاثیر بیشتر پیام در ذهن وی می شود. همچنین شیوه ی خطای بصری در فضای منفی به علت ابهامی که در پیش زمینه و پس زمینه بودن عناصر به وجود می آورد، بیشترین غافلگیری را برای مخاطب به همراه دارد. هر یک از روش های بیان شده به همراه نمونه پوسترهایی از سراسر جهان توضیح داده شده است. بنابراین روش های ذکر شده نقش موثری در انتقال پیام به مخاطب از طریق فضای منفی را دارند.
کارستان هنری ولی جان تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
47 - 56
حوزههای تخصصی:
فرضیه نگارنده در این مقاله مبتنی بر این است که نگارگر ولی جان تبریزی شاگرد سیاوش بیگ هرگز در حلب ساکن نبوده و با علی جان مذهب، هیچ ارتباطی ندارد. با توجه به سند آنافارتا درباره نگارگران همایون نامه باید گفت این نگارگر، پنج سال زودتر یعنی در 990 ه.ق پیش از آغاز نوشته شدن مناقب هنروران در مملکت عثمانی بوده و به دربار عثمانی راه یافته است. منابع حضور ولی جان در گروه عثمان نقاش و کارگاه سلطنتی را بعد از 992 ه.ق خبر می دهند، و او پیش از آن، در دربار نبوده بلکه آزاد کار می کرده است که در این صورت، تاریخ 988 ه.ق/1580 م. صادق به نظر می رسد. او در کتاب آرایی ها متأثر از مکتب قزوین و در تک برگ ها، تداوم بخش اسلوب ساز است. ولی جان، عناصر سبک ساز را از استادان مکتب دوم تبریز آموخته و همانند هموطن خود شاه قلی، در استانبول با ترکیب بندی جدیدی از این عناصر در راستای اسلوب ساز به خلق آثار سیاه قلم پرداخته است. در این پژوهش، از آنجایی که این هنرمند در ایران آنگونه که باید شناخته نشده، هدف معرفی، بررسی و تحلیل اسناد و مدارک موجود و آثار نگارگری ولی جان در کتاب آرایی ها و آلبوم ها به روش توصیفی و تطبیقی است.
تاثیر قدرت تبلیغات محیطی بر تغییر هویت کلان شهرها و شهروندان؛ مطالعه شهر به مثابه فضای فیلمیک در چارچوب دیدگاه های بنیامین و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
91 - 100
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید و امروزی، آکنده از قطعات تصاویر، کالاها و کلمات چاپی پرشماری شده اند که معنای شهر را تغییر می دهند و آن را هم به کالا و تصویر مبدل می کنند. در واقع شهروند شهر مدرن، پرسه زنی است که با سفر در فضای فیلمیکِ شهر، دچار وقفه ای در وجود خود می شود؛ وقفه ای که به وسیله مونتاژی از این قطعات پر می شود و باعث تغییر هویت و تبدیل او به شیئ و کالا می شود. در این مقاله تحلیلی- توصیفی، سعی بر آن است تا در چارچوب دیدگاه های والتر بنیامین و ژاک لاکان، به تحقیق در نظریات فلسفی و روانکاوانه فیلم و تبلیغات پرداخته شود و به چگونگی تغییر هویت شهروندان در دنیای مدرن بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که شهروند به مثابه یک پرسه زن، با حرکت در میان این گذرگاه ها و در تقابل با انبوه تصاویر تبلیغاتی که دائم در گوشه و کنار شهر او را احاطه می کنند، در جایگاه یک کارگردان هنری شروع به ساخت یک مونتاژی از تصاویر تبلیغاتی می کند. از این پیوست، فیلمی ذهنی حاصل می شود که تماشاگر را سرشار از احساس و حرکت می کند. این فیلم، با فضای فراواقعی و هوس انگیزش، حس میل مخاطب را برای به چنگ آوردن کالاها و ابژه های درون آن به شدت برمی انگیزد.
سرآغاز تاریخ نگاری هنر اسلامی در بوته استشراق، استعمار و مجموعه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
15 - 24
حوزههای تخصصی:
عرصه تاریخ نگاری و مطالعه هنر اسلامی حدود دو سده پیش در مغرب زمین نمایان شد. رویکردهای جدید تاریخ نگاری و آشنایی با متون اسلامی، درک دستاوردهای تمدن اسلامی، از جمله هنر را ساده تر کرد. اندکی بعد، گروهی از معماران به شوق دیدار بناهای کهن اسلامی راهی اسپانیا شدند. دست اندازی استعماری یا روابط سیاسی قدرت های غرب در سرزمین های اسلامی، پای جهانگردان طراح و معمار را به این مناطق باز کرد. حاصل این سفرها انبوهی طرح و تصویر از بناهای کهن بود که مردم غرب را با معماری اسلامی آشنا می کرد. در مرتبه ای دیگر، خرید و فروش اشیا با حضور مشتریان اروپایی و وساطت دلالان بومی، سیل آثار هنرها و صنایع کهن اسلامی را به مجموعه های غرب سرازیر کرد. در این بین، نقش نمایندگان موزه کنزینگتون جنوبی در لندن پررنگ تر بود. در این نوشتار مراتب نخستین برخوردهای غربیان با میراث هنر اسلامی در سه مرحله شرق شناسی، سفرهای هنرشناسان غرب به سرزمین های اسلامی در دوره استعمار، و گردآوری آثار هنر اسلامی در مجموعه های غربی بررسی شده است. روش کار مطالعه و تحلیل اسناد، گزارش ها، و مقالاتی است که خودِ غربیان درباره پیشینه مطالعات هنر اسلامی نوشته اند. در انتها روشن خواهد شد عرصه ای که امروز با نام هنر اسلامی برای همه هنرپژوهان جهان دانشی شناخته و مدوّن است، محصول همین برخوردهای خام اولیه است.
نمایشی از آن دیگری: بررسی مردسالاری و زن ستیزی با خوانشی فمنیستی در سه نمایش نامه بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردسالاری از مفاهیم کلیدی گرایش های فمنیستی به شمار می آید. فمینیست ها معتقدند که درجامعه مردسالار، مردها قدرت و حاکمیتی برتر نسبت به زن ها دارند. آن ها علت فرودستی زنان را در جامعه مردسالار، دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختارهای قدرت، تقسیم نابرابر امتیازات اجتماعی و روابط نادرست مرد و زن می دانند. مسأله مردسالاری در متون ادبی بازتاب چشم گیری دارد. آثار زیادی به ویژه در حوزه نمایش نامه نویسی با این رویکرد خلق شده اند. نخستین اعتراض و نقدها به این نابرابری را، زنان وارد حوزه ادبیات کردند؛ اما همراه آن ها نویسندگان مردی هم به این جنبش پیوستند و از این نابرابری سخن گفتند. در ایران و در حوزه ادبیات نمایشی، بهرام بیضایی از جمله این نویسندگان است و اغلب نمایش نامه های او با محوریت نقش زن نوشته شده است. هدف این مقاله، تبیین موقعیت زن در اندیشه و بستر مردسالاری، در دنیای نمایش نامه های اوست. بدین منظور نمایش نامه های پرده خانه، ندبه و مرگ یزدگرد بیضایی انتخاب و به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که بیضایی، نشانه ها و مؤلفه های مردسالاری و عوامل مؤثر بر پیدایی و گسترش آن را در آثار یاد شده ترسیم می کند. مقاله حاضر عناصر این یافته ها را بازیابی و تحلیل کرده است.
نگاه در نقاشی از منظر پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
33 - 38
حوزههای تخصصی:
نگاه، مجرای رویارویی هنرمند نقاش و نیز مخاطب اثر نقاشی با آن است. این مواجهه، نوعی تجربه ی انسانی است که از منظر هنرمند نقاش به هنگام خلق اثر، همچنین از ورای مخاطب در زمان نگریستن به نقاشی قابل بررسی است. سؤال اصلی در این پژوهش، این گونه مطرح شده است که نسبت نگاه با تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش، نیز درگیری آن با بدن زیسته ی مخاطب و خالق اثر در ادراک نقاشی چگونه است؟ بر همین اساس ماهیت آن، به عنوان نوعی از تجربه ی زیسته که رخدادش منتج به ادراک بصری و به طور خاص دریافت اثر نقاشی است، مطرح گردیده است و در باب بدن زیسته نیز، نگاه به عنوان جزء ساکن در آن، مورد تحلیل و تأمل قرار گرفته است. در نهایت با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و بر اساس شواهد موجود در آراء و نظریات فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، موریس مرلوپونتی، وجود ارتباط نزدیک بین تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش و نگاه او نتیجه گیری شده است. بر اساس یافته های این پژوهش باید گفت، نگاه، نوعی از تجربه ی زیسته بوده است و به هنگام مواجهه ی مخاطب با اثر نقاشی، بدن زیسته ی او را درگیر می سازد؛ لذا به عنوان جزئی از آن، در بدن زیسته سکنا خواهد داشت.
بازتاب مهرپرستی در نقوش سفال های نیشابور در دوره سامانیان
حوزههای تخصصی:
سفالینه ها، دست ساخته هایی هستند که نقوش شان رازهایی از گذشتگان به همراه دارند. ظروف سفالین، همواره وسیله ای مناسب جهت بیان تخیلات، اعتقادات و آیین های مردم زمان خود با استفاده از نقاشی و پرداخت نقوش بوده اند. در این میان سفالینه های نیشابور در دوره سامانیان از جایگاه ویژه ای برخوردارند. این سفالینه ها به نوعی حلقه رابط میان دو دوره از مهم ترین دوره های تاریخ هنر ایران، یعنی هنر قبل و پس از اسلام، هستند و در بر گیرنده نقوش و تصاویر نمادینی که با آیین و رسوم ادیان پیش از اسلام در ایران ارتباط تنگاتنگ دارند. برخی از نقوش این سفالینه ها واجد مضامینی مأخوذ از آیین مهرپرستی است؛ مهرپرستی یکی از مذاهب آیینی مورد توجه و مطرح در ایران طی قرون متمادی پیش از ظهور اسلام است و در دوره اسلامی ایران نیز به صورتی دیگر تداوم یافته است. در این مقاله، که از جمله پژوهش های کیفی است، به بررسی تأثیرات این آیین کهن ایرانی بر نقوش سفال های نیشابور در دوره سامانیان اشاره می شود. این تأثیرات در برخی از این نقوش به صورت مستقیم و در برخی به صورت رمزی و در پوشش نمادهای برگرفته از آیین مهرپرستی مشهود است. گفتار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی عهده دار بررسی این تأثیرات است.
بازیابی طرح و نقش پارچه های ساسانی با نظر به سنگ نگاره های طاق بستان
حوزههای تخصصی:
سنگ نگاره های ساسانی نمودار بخش وسیعی از فرهنگ، روش سیاسی و مذهبی ساسانیان است که هریک برای بیان یک مفهوم و واقعه ای صادق خلق شده است. نظر به اهمیت بافندگی دوره ساسانی در قرون میانه و تأثیری که بر هنر نساجی قدیم داشته، تاکنون نوشته های فراوانی درباره بافندگی دوره ساسانی به نگارش در آمده است. این پژوهشگران در بررسی بافته های موجود علاوه براستناد به متون تاریخی و دیگر آثار دوره ساسانی به نقوش طاق بستان اهمیت داده و در استدلال های خود از آن مدد می گیرند. برای رهگیری طرح و نقش پارچه های آن روزگار، مقاله حاضر به دنبال این پرسش است: «چگونه می توان با مطالعه نقش سنگ نگاره های طاق بستان، نسبت به شناسایی طرح و نقش پارچه های ساسانی براساس اصول هنرهای سنتی ایران در آن دوره اقدام کرد؟» هدف مقاله آن است که به شیوه تحلیلی- تاریخی و با بررسی هفت مورد از نقش برجسته های طاق بستان، طرح و نقش پارچه های متداول دوره ساسانی را براساس اصول هنرهای سنتی ایران شناسایی کند. نتیجه مطالعه نشان می دهد افزون برپارچه های بدون طرح و نقش، گونه های دیگر براساس روش اجرای طرح اصلی به صورت قرینه انتقالی(واگیره ای، انواع قابی)، نامتقارن و مستقل(روایی) تقسیم می شود که معمولاً با نقوش گیاهی، جانوری، هندسی، انسانی، جمادی و تلفیقی آرایه بندی می شد.
بررسی توصیفی مقالات تطبیقی در نشریه هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی (هنرهای زیبا سابق) از سال 1390 تا 1396شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
115 - 122
حوزههای تخصصی:
علیرغم عادی بودن بررسی دوره ای نتایج تحقیقات علمی در بیشتر رشته های علمی، متاسفانه این مهم در میان تولیدات علمی شاخه هنر، بسیار ناچیز است. بررسی مقالات نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی (هنرهای زیبا سابق)، به عنوان یکی از قدیمی ترین نشریات علمی-پژوهشی حوزه هنرهای تجسمی، می تواند نمودی از فعالیت های علمی این حوزه را به نمایش بگذارد. هدف از این پژوهش، ارائه تصویری از وضعیت «مطالعات تطبیقی هنر» برای برنامه ریزی بهتر پژوهش های آینده در این حیطه است. سؤال اصلی این است که وضعیت مقالات علمی-پژوهشی در حوزه «مطالعات تطبیقی هنر» مندرج در نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی، چه نتایجی را نشان می دهد؟ روش تحقیق از نوع بررسی کمّی و توصیفی-تحلیلی مقایسه ای است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع متنی و تصویری انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مقالات چاپ شده در نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی از سال 1390 تا 1396 می باشد. براین اساس، از مجموع 244 مقاله چاپ شده در 7 دوره و 28 شماره این نشریه طی 7 سال، تعداد 173 مقاله در دسته مقالات مطالعات تطبیقی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از این است که سیر موضوعی این گونه مقالات روندی روبه رشد و دارای نوعی ثبات قابل قبول است. این پژوهش، نشان دهنده بستر خام تحقیقات بین رشته ای است و به پژوهندگان پیشنهاد دارد که به مقالات بین رشته ای توجه بیشتری نشان دهند.
دگرگونی فرآیند ادراکِ اثر هنری در نسبت میان نشانه و مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
39 - 48
حوزههای تخصصی:
درک و دریافت مناسب از نسبت میان نشانه ها و مفاهیم، همواره در وابستگی به فرآیند ادراک رخ می دهد و در یک مواجهه هنری، دگرگونیِ مسیر ادراک، ایجاد شگفتیِ فارغ از هر گونه عادت وارگی مألوف را به دنبال دارد. این پژوهش در تلاش است تا با تکیه بر دو ساحت آشنایی زدایی و فرآیند نشانگی، به تحلیلی بر مسئله فرآیند ادراک و چگونگیِ دگرگون سازی مسیر آن بپردازد. هدف پژوهش، بر تبیین زمینه های ایجاد این دگرگونی در وابستگی به ریشه های مشترک میان این دو ساحت استوار است که به شیوه توصیفی– تحلیلی و در راستای مطالعه منابع مکتوب کتابخانه ای، صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که طراح اثر در راستای تبیین هستی هنر، هدف و شگردهای هنری، زبان بصری بدیعی خلق نموده و مخاطب نیز به منظور نیل به آن، در دریافت متعلق نشانه شناختی، نمود و تفسیر، با تکیه بر ادراک حسی، عقلی و خیالی خویش، اهتمام می ورزد. لذا دگرگونی حاصل، در فرآیند ادراک و در نسبت با نظام نشانه ای و مفاهیم وابسته، نه تنها در ایجاد لذت ذهنی و عینی مخاطب و تجربه زیبایی شناختی وی اثر می گذارد، بلکه مدت زمان ماندگاری آن را در ذهن افزون می سازد.
نظر افلاطون درباره ی نقاشی
حوزههای تخصصی:
نظریات افلاطون درباره ی هنر نقاشی دارای اهمیت فراوان است. تاکید او بر نقاشی بیشتر از جنبه ی هستی شناسی و معرفت شناسی است تا تربیتی و اخلاقی؛ زیرا نقاشی نسبت به هنرهای بیانگر(شعر و موسیقی)تاثیر کمتری بر روحیه مخاطب می گذارد. او نقاشی زمان خود را منحط خواند. هنر نقاشی در زمان او پیشرفت زیادی کرده بود و نقاشان فنونی را برای غلبه بر خطای باصره کشف کرده بودند. این پیشرفت برای افلاطون نوعی پسرفت بود. نقاش نباید از قوانین سنتی سرپیچی کند و با انحراف در واقعیت و ایجاد توهم بصری ما را فریب دهد. او فقط از اشیاء محسوس تقلید می کند و صورت ظاهری و تصویر چیزها را به ما می نمایاند نه حقیقت آنها را. نقاش سه مرتبه از حقیقت دور است و به آنچه می کشد علم و معرفت حقیقی ندارد. بنابراین هنر نقاشی جایگاه والایی در نظام فلسفی افلاطون ندارد. او در برابر نقاشی زمان خود از نقاشی مصر دفاع می کند و کمال مطلوب نقاشی را نه در هنر آتنی بلکه در مشرق زمین می یابد. نقاشان مصری از قوانین ثابت و تغییرناپذیری پیروی می کنند که منشاء الهی دارند. کار نقاش مصری میمسیس(تقلید)نیست بلکه آنامنسیس(یادآوری)است. نقاش واقعی کسی است که مُثُل و حقایق اعلی را به یاد آورد و در کار خود از آنها سرمشق بگیرد.
تصویرسازی حرکات موزون با سماچه در سفال نگاری های ایران پیش از تاریخ
حوزههای تخصصی:
آدمیان در گذر زمان تلاش کرده اند اندیشه ها و باورهایشان را صورتی عینی بخشیده و آن را تصویرسازی کنند. تصاویر ظروف منقوش باستانی باقی مانده که حاوی پیا م های گوناگون است بهترین گواه این مدعاست. مطالعه ظروف کاربردی -هنری بخش اعظمی از هویّت مردمان سرزمین کهن ایران را می تواند آشکار کند و اطلاعات ژرفی از هنرهای دیگر این مرز و بوم را منتقل سازد. نقوش انسانی در حال انجام حرکات موزون از جمله آثاری است که در ورای خود سبقه فرهنگی و معنایی بارز توجه ایی را متبلور می نماید. در این میان حرکات موزون متفاوت و شاخص تر از دیگر نقوش رقصنده برظروف مشاهده می شود که می توان آنها را در یک گروه، به «رقص با سماچه» موسوم دانست. این مقاله با هدفی کاربردی در جهت شناخت و شناساندن این پدیده انجام شده و مسئله اصلی آن واکاوی و هویّت یابی تاریخی هنری رقص با سماچه در ایران می باشد. روش تحقیق کیفی می باشد و با رویکردی تحلیلی- توصیفی، براساس گردآوری اطلاعات مکتوب کتابخانه ایی انجام شده است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که رقص با سماچه پدیده ایی نمایش گونه و کهن در ایران است که می توان با کاربردی کردن آن در هنرهای نمایشی، راه برون رفت از بن بست های کلیشه ای نمایش در ایران و حتی جهان را مهیا ساخت.
فرآیند شیء گونگی در طراحی محصول در جامعه معاصربا رویکردی به نظریه صنعت فرهنگ (بررسی موردی: تلفن همراه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
125 - 134
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به طراحی محصول از دیدگاه نظریه صنعت فرهنگ به دلیل وجه اشتراکی که با فرهنگ و کالاهای مصرفی دارند، پرداخته است. هدف کلی این پژوهش بررسی چگونگی تاثیر صنعت فرهنگ بر شکل دهی تفکرات در خصوص فرهنگ جامعه بدون زیر سوال بردن نقش شرکت های فعال و نیز بررسی تاثیرات صنعت فرهنگ بر مخاطبان تلفن همراه می باشد. سوال پژوهش این است که چگونه می توان برای طراحی محصول مصادیقی از نظریه ی صنعت فرهنگ قائل شد؟ رویکرد پژوهش بر اساس اندیشه های نظریه ی مکتب فرانکفورت و انتقادات آنها از فرهنگ انبوه و عامه پسند که یکی از مهم ترین نظریه های فرهنگی در جامعه شناسی محسوب می شود، می باشد. نتیجه حاصل از پژوهش حاکی از این است که طراحی محصول در جامعه معاصر به دلیل کارکردها و تاثیرات فرهنگی مستقیم در جامعه، مصداقی از نظریه ی صنعت فرهنگ می باشد. صنعت فرهنگ با استفاده از اصول یکپارچه سازی، شاخص گذاری و تعیین محصولات از قبل برای تمامی گروه های موجود در جامعه، سبک زندگی و تفکر در مورد فرهنگ، سیاست و ... را شکل می دهد و می تواند فرهنگ یک کشور را به جهان صادر کند و از فرهنگ خودی دفاع نماید. صنعت فرهنگ می تواند مصرف گرایی را در بین مخاطبان خود رواج دهد.
داستانگویی تعاملی: مطالعه سهم مخاطب، مولف و روایت در انیمیشن های واقعیت مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیمیشن واقعیت مجازی از یک سوی شبیه بازی و از سوی دیگر شبیه سینماست. از ویژگی های انیمیشن مجازی، اصل پایگاه داده است که برخلاف سینما، قادر است همه اطلاعات را در اختیار مخاطب قرار د هد. در اینجا ارزش گذاری بوسیله ی تدوین نیست. مخاطب می تواند در صحنه ی داستان حرکت و جست و جو کند. دوربین در دستان مخاطب است. مقاله حاضر با تکیه بر آرائ متفکرانی چون کامرون، وسمیر و شوتن، به این موضوع می پردازد که سهم مخاطب و مولف با تولید انیمیشن های تعاملی در فضای مجازی، در مقایسه با گونه های مانند سینما چه تغییری خواهد کرد؟ هدف مقاله حاضر، معرفی روشی برای خلق انیمیشن های روایی با استفاده از فضای مجازی است و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است. بر اساس یافته های مقاله ، انیمیشن واقعیت مجازی، گرچه در محیط رسانه ای تعاملی شکل می گیرد اما در آن، مخاطب "بازیکن" نیست. مخاطب در اینجا نه مشابه سینما به صندلی تکیه داده است و نه مانند بازی رایانه ای، به جلو متمایل است. این خصوصیات، حضور رسانه ی کاملاً ترکیبی و جدیدی را نوید می دهند. این رسانه نوپا، ارجحیت دادن مکان بر زمان و همچنین ارائه آن به صورت منطقی مشابه پایگاه داده را، از رایانه به عاریت گرفته، و روایت را از ادبیات و سینما است.
مطالعه چگونگی اقتباس انیمیشن های کوتاه کمپانی «تانت میو» از اشعار سورئالیستی فرانسه
حوزههای تخصصی:
اقتباس از امر ادبی(شعر) به امر فیلمیک(انیمیشن)از دغدغه های این پژوهش می باشد. هدف از این تحقیق، شناسایی مفهوم شعر و بررسی جنبش شعر سورئالیسم و چهار شاعر مطرح آن در اوایل قرن بیستم فرانسه برای تحلیل چگونگی انتقال کلمات و تعابیر ادبی آنها در شکل تصویری آثار کمپانی «تانت میو» است. بررسی امر اقتباس در گذرگاه سینما و مؤلفه های کاربردی آن جهت درک بهتر موضوع و همچنین نقش کارگردان در این مسیر از اصلی ترین موارد مطرح شده می باشند. بر طبق فرض اولیه، انیمیشن رسانه ای ارجح برای بازنمایی شعر است که دلیل آن قدرت خیال در خلق روایت هایی است که پیش از آن در شعر با زبانی فراتر از معنی معمول واژگان به زبان آمده است. در این پژوهش با تحقیق کتابخانه ای و دریافت چهار فصل از مجموعه انیمیشن های ۱۳ قسمتی کمپانی مذکور از تهیه کننده فرانسوی آن و همچنین ترجمه اشعار و مصاحبه ها از زبان فرانسه به فارسی توسط پژوهشگران، سعی شده است که رابطه ای میان انیمیشن و شعر برقرار کرده و به تحلیل آثار مربوطه پرداخته شود. نتایج به دست آمده، نمایش خصوصیات منحصر به فرد انیمیشن و روند اقتباس بین دو رسانه است که در نهایت به ما تصویری واضح تر از چگونگی اجرای موفق این روند می دهد.
خوانش آیکونولوژیک «مجنون» در نگاره های دوران صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
59 - 68
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهایی که برای بررسی محتوای متون تصویریِ غالبا غربی سودمند می باشد رویکرد آیکونولوژی (= شمایل شناسی) است. با در نظر گرفتن پاره ای از ویژگی هایِ خاص نگارگری ایرانی، این رویکرد برای مطالعه برخی نگاره های ایرانی نیز مناسب است. از نگاره های مربوط به داستان عاشقانه لیلی و مجنون، اثر منظوم نظامی گنجوی (۱۲۱۱ ۱۱۴۱م./۶۰۸ ۵۳۵ ه.ق)، می توان به عنوان متون تصویری یاد کرد که رویکرد آیکونولوژی برای بررسی آنها، بدون هیچ پیش شرطی، نتیجه بخش است. در این راستا، تمرکز مقاله پیش رو بر خوانش آیکونولوژیک انعکاس تصویری «مجنون» در نگاره هایی از دوران صفویه (۱۷۳۶ ۱۵۰۱م./۱۱۴۸ ۹۰۷ ه.ق) است که وی را پس از ترک قبیله خود به تصویر کشیده اند. هدف از این پژوهش مطالعه بازتاب ارزش های نمادین در نگاره ها و شرح فرهنگی و اجتماعی آنها می باشد، که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، منجر به تولید ویژگی های بصری شخصیت مجنون در نگاره های مورد نظر گردیده است. نتیجه آن که نوع پوشش مجنون در نگاره های مورد نظر نشان از عدم وابستگی او به هرگونه سامانه و یا جایگاه اجتماعی شناخته شده در دوران صفویه دارد. ازاین رو در این مقاله، پس از معرفی اجمالی رویکرد آیکونولوژی، با استفاده از سه لایه درک معنا در این رویکرد به بررسی و مطالعه انعکاس تصویری مجنون در نگاره های دوران صفویه پرداخته می شود.
مطالعه تقابل هویت ایرانی و غیر ایرانی در مجلس «آوردن سر ایرج نزد سلم و تور» اثر محمد زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
57 - 64
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نگاره آوردن سر ایرج نزد سلم و تور به قلم محمدزمان از شاهنامه شاه عباس بررسی می شود. فرضیه این مقاله آن است که تفاوت این نگاره در عنوان، محتوا و فضا، با متن شاهنامه و نیز دیگر نگاره ها از این مجلس؛ ناشی از تحولات فرهنگی عصر صفوی و نمایانگر مواجهه نقاشی ایرانی با نقاشی غربی است. روش تحقیق، تحلیلی است و برای درک دستور زبان تصویری و نشانه های مستتر در آن، به تحلیل اثر مبتنی بر متن ادبی پرداخته و سپس به تفسیر آن براساس زمینه های اجتماعی و فرهنگی اثر می پردازیم. در این نگاره، برخلاف متن فردوسی، به جای تصویر، فضایی تراژیک و خشونت آمیز از قتل ایرج، قهرمان ایرانی و تاکید بر حقانیتش، فضایی موقّر و باشکوه بازنمایی شده که درآن سلم و تور، که نمایانگر هویت غیرایرانی هستند، باصلابت و با پیکرهایی بزرگ تر از ایرج و سایر افراد تصویر شده اند. محمد زمان از تکنیک های نقاشی فرنگی، پرسپکتیو، حجم نمایی و سایه روشن در نمایش شکوه این دو بهره برده است. باتوجه به تحولات پارادایمی در اصفهان قرن یازدهم و تجربه گذار از سنت به تجدد، ذبح ایرج، قهرمان ایرانی، در بارگاه سلم و تور را می توان استعاره ای از کمرنگ شدن ارزش های نگارگری در برابر پرسپکتیو و دیگر تکنیک های غربی در سبک فرنگی سازی دانست.
بررسی رویکردهای عکاسی خیابانی در ایران
حوزههای تخصصی:
عکاسی خیابانی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از هنر عکاسی معاصر، صحنه هایی از زندگی روزمره مردم را سوژه خود قرار می دهد و موضوع اصلی خود را از زندگی مدرن وام گرفته است. این مقاله بر آن است تا عکاسی خیابانی در ایران را در بازه تاریخی سال های 0731 تا 5931 مورد مطالعه قرار داده و چگونگی شکل گیری و سیر موضوعی عکاسی خیابانی در ایران و نیز ویژگی های این ژانر را در آثار عکاسان ایرانی مورد مطالعه قراردهد. این پژوهش در نظر دارد که به اهمیت ثبت حوادث و اتفاقات حوزه ی عکاسی توسط نهادهای مختلفی که با عکاسان و عکاسی در ارتباط اند بپردازد. با توجه به کمبود منابع درباره سیر شکل گیری عکاسی خیابانی در ایران، این مقاله با جست و جو در آثار خلق شده توسط عکاسان ایرانی، عکس ها و مجموعه هایی که در بازه تاریخی مورد نظر این مقاله قرار دارند را انتخاب و به بررسی رویکردها و علت خلق اثر در مجموعه های یاد شده پرداخته است. شیوه ی گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای بوده و برای جمع آوری عکس از مجلات و مقالات مصور و در صورت نیاز از منابع اینترنتی و همچنین آرشیو شخصی نگارنده استفاده شده است. نتایجی که از دسته بندی و تحلیل عکس های مورد نظر حاصل می شود بدین صورت است که در سال های گذشته علاوه بر کمرنگ شدن نقش و حمایت نهادهای دولتی، شاهد افزایش تعداد عکاسانی که به موضوع شهر و خیابان پرداخته اند هستیم و از سوی دیگر تنوع رویکردها و نگاه به عکاسی خیابانی و کاهش حجم تمرکز عکاسی خیابانی در شهر تهران هم از دیگر نتایج بدست آمده در این پژوهش می باشد.
مطالعه تطبیقی نشانه- معنا شناسی مضمون«طلسم و جادو» در«انیمه شهراشباح» و «انیمیشن سفیدبرفی و هفت کوتوله»
حوزههای تخصصی:
تفکر جادویی از زمان انسان های بدویِ ناآگاه و تجربه گرا، تا آدمیان امروزی متاثر از آموزه های علمی، اندیشه و تکنولوژی وجود داشته است. جادو و طلسم از موتیف های فرهنگ و ادبیات جهان شده و کشورهای مختلف هرکدام بر مبنای رسم، سنت و اندیشه شان، نوعی از رفتارهای جادویی را حفظ و به نسل بعدی انتقال داده اند. اسطوره ها و قصه های پریان که از دل این باورها، مناسک و آئین ها عیان می شود، با وجود قدمت، هنوز شنیدینی و باورپذیر هستند. انیمیشین که از ویژگی رویاپردازی، جادوکردن و جان بخشی به اجسام بی جان برخوردار است توانسته تولیدات فراوانی با مضمون سحر و جادو داشته باشد. از دید نشانه شناسان، نشانه ها به شکل کلمات، تصاویر، اصوات و اشیا تولید می شوند و متن را متاثر از خود کرده و به آن معنا می بخشند. مطالعه نشانه ها و تحلیل و کشف ساخته های فرهنگی انسان سبب افزایش درک و آگاهی در علومی نظیر مردم شناسی، فلسفه، جامعه شناسی و به ویژه هنر می شود. این پژوهش با چنین دیدگاهی و با هدفی کاربردی انیمه«شهر اشباح» و «سفید برفی و هفت کوتوله» را مورد مداقه و تحلیل قرار داده است. روش تحقیق این مقاله کیفی، با رویکردی نشانه معناشناسی است و براساس مطالعه منابع آرشیوهای مکتوب کتابخانه ایی، صوتی و تصویری می باشد.