فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
53 - 64
حوزههای تخصصی:
در گستره تنوع شیوه های تزئین سفال ایران، سفالینه های لاجوردینه جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص می دهند. ویژگی بصری این آثار، استفاده از ورق طلا بر زمینه لعابدار لاجوردی، فیروزه ای یا سفیدی است که تزیین آن با بکارگیری رنگ های قرمز، سیاه و سفید تکمیل شده است. پژوهش توسعه ای حاضر که جمع آوری اطلاعات آن بر اساس اسناد و منابع کتابخانه ای صورت گرفته، با بهره گیری از شیوه تاریخی-تحلیلی تلاش نموده است تا به پرسش هایی در رابطه با دلایل پیدایش، محدوده زمانی و مکانی رواج این سفالینه ها پاسخ گوید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دوره حیات سفال لاجوردینه به اواخر قرن هفتم تا اواخر قرن هشتم هجری محدود می شود و ساخت سفال تکرنگ لاجوردی و پس از آن تحولات سفال مینایی و ساخت مینائی های زراندود زمینه پیدایش سفال لاجوردینه را فراهم نمودند. نمونه های متعدد لاجوردینه یافت شده از سلطانیه، حسنلو، نیشابور، بندر سیراف، تخت سلیمان و اکتشافات نواحی اردوی زرین (از رقبای قلمرو ایلخانیان)، نشانگر محدوده مکانی رواج این آثار می باشند اما شواهد ساخت این سفالینه ها به تخت سلیمان محدود می شوند. با افول ایلخانیان تولید سفالینه های لاجوردینه نیز رو به کاستی گذاشت و آخرین کاربرد عمده سفال لاجوردینه در سمرقند و در اواخر قرن هشتم هجری نمایش یافت.
انتساب پیکرنگاره شجیع الملک به استاد کمال الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
35 - 46
حوزههای تخصصی:
شناسایی هویت طراحِ مرقعی سیاه قلم و تاریخ دار از پیکره شجیع الملک، فرمانده نظامی شرق ایران در دوره قاجار، موضوع اصلی این پژوهش است. شواهد موجود، نشان از هنرمندی طراز اول دارد که با شخصیت کاری و اسلوب استاد کمال الملک هماهنگ است. این پژوهش قصد دارد ضمن معرفی اثر و ویژگی هایش، به شناسایی هنرمندی بپردازد که می توانسته این اثر را خلق نماید. کنکاش در کیفیت آثار و زندگی کمال الملک، داده هایی را در اختیار می گذارد که احتمال انتساب این مرقع را به کمال الملک بیشتر می سازد. مسائلی همچون: تطبیق تاریخ فعالیت هنری کمال الملک با زمان خلق اثر، امکان قبول و انجام این سفارش از سوی وی، تطبیق دستخط اثر با امضای کمال الملک، کاربست شیوه سیاه قلم، بررسی وجوه تشابه و تفارق با دیگر آثار کمال الملک و گمانه زنی در انتساب اثر به دیگر استادان هم طراز و هم عصر کمال الملک از جمله مواردی هستند که در این پژوهش، به آن ها پرداخته شده است. کمال الملک در اجرا، شیوه ای منحصر به فرد داشته است که علاوه بر رعایت دقیق عینیت پردازی نوعی ابهام و محوآلودگی در آثارش وجود دارد که این امر موجب انتقال حس زنده و عمیق در چهره شده است. روش تحقیق تحلیلی-تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. در نتیجه، این تحقیق با بررسی ابعاد مختلف، اثر مذکور را به استاد کمال الملک منتسب دانسته است.
مواجه های باختینی با فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 100
حوزههای تخصصی:
باختین بسیار درگیر آثار ادبی بوده و مفاهیم بسیاری معرفی کرده که به کار خوانش آثار ادبی و هنری می آیند. در این مقاله با هدف به دست دادن الگویی باختینی برای خوانش آثار هنرهای بصری و همچنین تدقیق اندیشه های باختین با وارد ساختن آنها به حوزه هایی تازه، با تکیه بر منابع کتابخانه ای (موزه ای) و استفاده از روش تحلیلی نقاشی فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو را بررسی کرده ایم. در این بررسی روشن شده که بسیاری از مفاهیم ادبی باختین به خوبی از اثری متعلق به رسانه ای بصری نیز قابل استنباط اند. از آن فراتر، بصیرت های هستی شناسانه ی باختین، به ویژه «پایان ناپذیری» انسان و نقش دیگری در آن، نه تنها در هنر کاراواجو که در سرگذشت یکی از مهم ترین قدیسان مسیحیت، متای انجیل نگار نیز قابل ردگیری هستند. به این ترتیب از خلال گفتگویی که میان اندیشه های باختین، هنر کاراواجو و متن مسیحی درمی گیرد این نتیجه ی باختینی حاصل می شود که «پایان ناپذیری» ویژگی ذاتی انسان است و تنها دیگری است که می تواند «مفر» وجود انسان را یافته و او را از خود به در کند. همچنین این نتیجه حاصل می شود که هنر کاراواجو خود می تواند در نقش دیگری ظاهر شود و مخاطب را از خود به در سازد و به ساحت پایان ناپذیری وارد کند.
مقایسه ی تطبیقی بانددِسینه های فرانسه و بلژیک از لحاظ بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
بانددِسینه (معادل فرانسوی کمیک استریپ) ابتدا در فرانسه و بلژیک متولد شد. باندِدسینه ها به مرور، موفق به خلق قهرمانانی منحصربه فرد شدند که نوجوانان سراسر جهان را تحت تاثیر خود قرار دادند. عوامل بصری هوشمندانه ی بسیاری مورد استفاده ی هنرمندان این آثار قرار گرفته اند که هدف از تحقیق پیش رو، واکاوی این عوامل در برترین بانددسینه ها در جهت شناخت بهتر عوامل موفقیت و شکست این آثار و نهایتاً به کارگیری این عوامل در کمیک استریپ های داخلی است. سوال اصلی این پژوهش در این راستاست که چه تفاوت ها و شباهت های بصری میان آثار این دو کشور وجود دارد؟ همچنین این آثار در گذر زمان از لحاظ بصری دست خوش چه نوع تغییراتی شده اند؟ اطلاعات مورد نیاز این پژوهش با ستفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای گردآوری شده و با روش تحقیق تحلیلی و قیاسی به این نتیجه دست یافته که باندِدسینه های فرانسوی و بلژیکی از لحاظ بصری، بسیار به یکدیگر شباهت دارند و تفکیک آن ها گاهی بسیار سخت می نماید. از آن جایی که آثار فرانسوی مقدم بر بلژیکی خلق شده اند، همواره منبع الهامی برای بانددسینه های بلژیکی محسوب می شده اند. به همین خاطر آثار فرانسوی، مقدمه ی بانددِسینه و آثار بلژیکی نقطه ی اوج آن است. در نهایت همین موضوع منجر به پیشرفت آثار بلژیکی و بدست آوردن عنوان کشور تولیدکننده بانددسینه در جهان شده است.
بنیان های نمادین و اعتقادی در نقوش سنگ نگاره های درّه نگارانِ سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
65 - 74
حوزههای تخصصی:
درّه ی نگارانِ سراوان یکی از مناطق برجسته ی سنگ نگاره ای در ایران بوده که مملو از نقوشی است که با ظرافت بر دل صخره ها حکّ شده و رگه هایی از پیش زمینه های اعتقادی و نمادین در اکثریت نگاره ها به چشم می خورد. این پژوهش با هدف بررسی و شناختِ نمادشناسانه ی سنگ نگاره های درّه نگاران سراوان و دلایل اعتقادیِ ایجاد نقوش از سوی مردم بدویِ آن سامان انجام و به دنبال پاسخ گوئی به این سئوال است که: بیشترین تصاویر حک شده بر صخره های این درّه، از چه نوعی بوده و مبتنی بر چه بنیان های نمادین و اعتقادی ترسیم شده اند؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و داده ها از طریق بررسی میدانی و ثبت مشاهدات نگارنده و نیز به روش اسنادی، گردآوری و به روش استدلال استقرایی، تحلیل شده-اند. یافته ها نشان می دهد که نگاره ها در درّه نگاران، به سه گروه جانوری، انسانی و هندسی تقسیم می شوند که نقوش جانوری بیشترین فراوانی را در بین سایر نقوش دارد. زمینه های نمادین و اعتقادی، نقشِ برجسته ای در طراحی نقوش داشته و به طور عمیقی با نحوه زیست و باورهای فکریِ مردم منطقه در آن زمان مرتبط بوده است. ضمن اینکه، بسیاری از بنیان های اعتقادی که در هنر صخره نگاریِ آن دوره نقش مؤثری داشته اند، در زندگی ساکنان فعلیِ منطقه، بوضوح قابل مشاهده است.
مطالعه بازنمایی شیطان در نگاره های داستان آدم (ع) و حوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
75 - 84
حوزههای تخصصی:
از میان قصص قرآن قصه حضرت آدم ازجمله داستان هایی است که در دوره های مختلف نگارگری به آن پرداخته شده است. در بازنمایی این قصه توسط نگارگران شخصیت ها و عناصری چون حضرت آدم و حوا، فرشتگان، شیطان، مار، طاووس و باغ تصویر شده است. در این میان شیطان به عنوان یکی از شخصیت های مهم این داستان با صورت های متفاوتی چون: پیرمرد، فرشته ای با صورتی تیره، دیو و مار به تصویر درآمده است. بر همین اساس هدف تحقیق پیش رو تبیین بازنمایی های گوناگون از شیطان و یافتن ریشه های آن در متون است و در پی پاسخ به این پرسش است که چرا شیطان با صورت های متفاوت در نگاره ها ترسیم شده و ریشه ی این تفاوت ها به چه متون و یا تصاویری بازمی گردد. بر همین اساس با روش تاریخی- توصیفی و رویکرد تطبیقی به بررسی رابطه متون مختلف دینی و ادبی در رابطه با شیطان و ارتباط آن با بازنمایی های متفاوت این شخصیت پرداخته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که صورت های متفاوت از شیطان ریشه در متون کهن و ادیان قبل از اسلام دارد و برخی از آن ها بر اساس تفاسیر قرآن و متون عرفانی و یا دیدگاه برخی از عرفا نسبت به شیطان تصویر شده است.
تأثیر اسباب تنافر بر تغییر فواصل و شکل گیری گوشه های دستگاه ماهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رسالات موسیقی قدیم قواعدی جهت ساخت ادوار ملایم ذکر شده است. در رابطه با این قواعد که مهمترینِ آنها وجود بُعد ذی الاربع میان نغمات یک دور است این سوال مطرح می شود که آیا چنین قواعدی در رابطه با موسیقی دستگاهی نیز قابل تعمیم هست، و آیا به طور نمونه می توان مواردی مانند تغییر فواصل را از این طریق تحلیل کرد یا خیر؟. هدف از این پژوهش تلاش برای یافتن ارتباط میان فواصل گوشه های دستگاه ماهور از ردیف میرزاعبدالله بر اساس قواعدی است که تحت نام اسباب تنافر در موسیقی قدیم ایران مطرح شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل گوشه ها، ابتدا به نغمات مُد اصلیِ دستگاه ماهور رجوع شده و نغماتی که بالقوه فاقد فاصله «چهارم درست» با دیگر نت های دستگاه هستند، به عنوان نت های مستعدّ تغییر، دانسته شده اند. صحّت این امر در بررسی گوشه ها نیز دیده شده است. در ادامه با فرض برقراری قواعد موسوم به اسباب تنافر، به بررسی گوشه ها از جمله چیدمان و توالی خاص و تغییر فواصل آنها پرداخته شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که در تغییر فواصل مُد اصلی علاوه بر تأثیر بُعد ذی الاربع، عواملی مانند گستره صوتی هر گوشه، نحوه چیدمان جملات گوشه ها شامل؛ متن اصلی و فرودها و همچنین کوک ساز نیز تأثیر دارند.
بازشناسی شمایل رستم در شش نگاره از شاهنامه عمادالکتاب در سنجه تطبیق نشانه های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تصویرگری ادبیات، نشانه های تجسمی از دو حیث به آن راه می جویند: بخشی وام دار متن ادبی هستند درحالیکه برخی دیگر صرفاً از سنت های فرهنگی پیشین یا خلاقیت هنرمندانه مایه گرفته اند یعنی بنیان آنها در منبع مکتوب قابل بازیابی نیست. شاهنامه فردوسی و خاصه داستان های رستم که در گذر زمان، بسیار دستمایه نگارگران قرار گرفته، مصداق مناسبی برای مطالعه کارکرد نشانگان تصویری است. در مقاله حاضر پرسش این است: در شش نگاره قاجاری از شاهنامه عمادالکتاب، کدام طیف از نشانه های تصویری در بازشناسی نقش رستم تأثیر بیشتری دارند؟ فرضیه آنکه احتمال می رود نشانه های تصویری برآمده از متن ادبی، تمییزپذیری وی را بیشتر تسهیل کرده اند. هدف آن است که اثربخشی نشانه های تصویری درشمایل شناسی به تصریح درآید و درعین حال شاهنامه مهجور عمادالکتاب مصداق سخن باشد. نتیجه مطالعه به شیوه تطبیقی و با هدف پیگیری پژوهش های تاریخی؛ نشان می دهد کلاهخود دوشاخ دیوسر، چهره میانسال، ریش دوفاق بلند و ببربیان؛ از مؤثرترین نشانه های تصویری در بازشناسی شمایل رستم در نسخه عمادالکتاب است؛ به طوریکه فقدان آن، در شناسایی وی تردید ایجاد می کند. با این حساب، برخلاف فرضیه نخست، مهم ترین نشانگان تصویری مؤثر در این بازشناسی، در متن ادبی مورد اشاره قرار نگرفته اند اما چون در نگارگری شاهنامه تکرار داشته اند به اصلی ترین نمادینه های رستم بدل شده اند.
طراحی حروف دیجیتال در اواخر قرن بیستم: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
73 - 86
حوزههای تخصصی:
طراحی حروف دیجیتال از دستاوردهای رشد و دگرگونی سریع فناوری های دیجیتال در اواخر قرن بیستم است که از آغاز در پیوند با بهینه سازی محدودیت های دستگاه های نمایش و چاپ پیشرفت کرد تا اینکه با آمدن قالب های گوناگونِ حروف دیجیتال، فرصت های زیباشناختی بیشتری در این حوزه پدید آمد. با وجود این، پژوهش های پیشین بیشتر بر محور تاریخ نگاری، مستند سازی و پژوهش های کاربردی استوار بوده است. مسئله اینجاست که چه فرصت ها و چالش هایی در طول تاریخ آغازینِ طراحی حروف دیجیتال مطرح بوده تا طراحی حروف با معیارهای دستگاه های دیجیتال هماهنگ، و نمایشِ بیشترینه جلوه های آن در قالب های دیجیتال ممکن شود. این نوشتار با هدف درک و دستیابی به امکانات و محدودیت های طراحی حروف دیجیتال در دوران پیدایش آن، به روش توصیفی-تحلیلی شکل گرفته تا با استناد بر داده های گردآوری شده کتابخانه ای (تاریخی، فنی و تخصصی)، تأثیر دگرگونی های فناوری ها و نوآوری های دیجیتال در تاریخِ تحولات طراحی حروف ارزیابی شود. در نتیجه به این می رسد که در دستگاه های دیجیتال تطبیق پذیری حروف نمایشی با حروف چاپی، مقیاس پذیری در اندازه های دیگر، کیفیت بازنمایی و وضوح تصویر، و در قالب های دیجیتال هندسی کردن، به صرفه کردن داده های حروف دیجیتال و بهره مندی از بیشترین امکانات سنت های خوشنویسی از مهم ترین تأثیر و تأثراتی بود که طراحی حروف دیجیتال در قرن بیستم از دستگاه ها و قالب های دیجیتال گرفت.
بررسی نقش الهام و اقتباس در اصالت آثار هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 46
حوزههای تخصصی:
مسئله ی اصالت آثار هنری در تاریخ هنر و دوران معاصر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. امروزه بازگشت به سنت های گذشته، ضرورت درک مفهوم اصالت را در ارتباط با مباحثی چون الهام و اقتباس در آثار هنرهای تجسمی بیشتر کرده است. این مقاله با هدف تبیین جایگاه و نقش اصالت در هنرهای تجسمی، سعی در پاسخ به این پرسش دارد که آیا هنرمند با الهام و اقتباس از دیگر آثار هنرهای تجسمی می تواند اصالت هنری آثار خویش را حفظ کند؟ مسئله ی دیگر نقش خلاقیت فردی هنرمند در اصالت بخشیدن به آثارش است. با نتایج به دست آمده در پژوهش، الهام و اقتباس درصورتی که با رعایت اصول و آگاهی صحیح و مبتنی بر خلاقیت هنرمند به بیانی فردی و خلاقانه دست یابد، خدشه ای به اصالت اثر وارد نمی کند، همچنین اثر جدید می تواند اصالت جدیدی بیابد. تقسیم بندی اصالت اثر به اصالت مطلق و نسبی در دوره معاصر می تواند درک و حفظ مفهوم اصالت را ممکن سازد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای منابع اینترنتی انجام شده است، سعی شده با پرداختن به مفاهیم اصالت، الهام و اقتباس به طور جداگانه و با مطالعه نمونه آثاری از هنرمندان، نقش این مباحث را در رابطه با اصالت اثر هنری مورد پژوهش قرار دهد.
مطالعه تطبیقی تذهیب قرآن های ابراهیم سلطان تیموری و عبد الله طباخ هروی (محفوظ د ر کتابخانه آستان قد س رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
د ر عصر تیموریان د و مرکز عمد ه کتاب آرایی ایران شهرهای هرات و شیراز بود ند که تحت حمایت د و شاهزاد ه، «بایسنقرمیرزا» و «ابراهیم سلطان»، شکوفا شد ند . اگرچه این د و کتابتخانه د ر ارتباط با هم بود ند ، تفاوت هایی د ر شیوه کتاب آرایی د اشتند که بیان ویژگی های خاص هر یک نیازمند تحقیق و بررسی است. هد ف از این تحقیق مقایسه د و اثر د رخشان از این د و مرکز است تا از این طریق بتوان به طور د قیق تر ویژگی های تذهیب هر یک از این مراکز را تعیین کرد . بد ین منظور یک قرآن از شیراز و یکی از هرات محفوظ د ر کتابخانه آستان قد س رضوی به منزله نمونه هایی از سبک تذهیب این د و شهر انتخاب شد . نسخه شیراز برگزید ه شانزد ه سوره قرآن(827ق) به خط ابراهیم سلطان تیموری و نمونه هرات قرآنی جامع به خط عبد الله طباخ هروی(845ق) است. د ر این مقاله به روش توصیفی تذهیب این د و نسخه د ر سه بستر نقش، رنگ و ترکیب بررسی و سپس بر اساس اصول مقایسه تطبیقی ویژگی های د و اثر مقایسه و تحلیل شد . نتیجه تحقیق نشان می د هد نقوشِ قرآن ابراهیم سلطان(به ویژه د ر صفحات افتتاح) بیشتر از نوع ختایی است و نقوش اسلیمی عمد تاً د ر سرسوره ها و لوح ها کاربرد د ارد . د رحالی که تناسب یکسانی بین میزان اسلیمی و ختایی د ر قرآن عبد الله طباخ هست. د ر رنگ پرد ازی اگرچه گستره رنگی هر د و نسخه یکسان است، د ر قرآن شیراز تکیه بر لاجورد ی است اما د ر قرآن هرات بر اُخرایی. د ر ترکیب صفحات افتتاحِ قرآن شیراز تکیه بر سه عنصر متن، لوح و کمند است اما د ر قرآن هرات حاشیه سازی و اجرای جد اول جد اکنند ه مکرر، رُکنی مهم است و به اند ازه د یگر ارکان صفحه اهمیت د ارد .
بررسی توصیفی مقالات تطبیقی در نشریه هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی (هنرهای زیبا سابق) از سال 1390 تا 1396شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
115 - 122
حوزههای تخصصی:
علیرغم عادی بودن بررسی دوره ای نتایج تحقیقات علمی در بیشتر رشته های علمی، متاسفانه این مهم در میان تولیدات علمی شاخه هنر، بسیار ناچیز است. بررسی مقالات نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی (هنرهای زیبا سابق)، به عنوان یکی از قدیمی ترین نشریات علمی-پژوهشی حوزه هنرهای تجسمی، می تواند نمودی از فعالیت های علمی این حوزه را به نمایش بگذارد. هدف از این پژوهش، ارائه تصویری از وضعیت «مطالعات تطبیقی هنر» برای برنامه ریزی بهتر پژوهش های آینده در این حیطه است. سؤال اصلی این است که وضعیت مقالات علمی-پژوهشی در حوزه «مطالعات تطبیقی هنر» مندرج در نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی، چه نتایجی را نشان می دهد؟ روش تحقیق از نوع بررسی کمّی و توصیفی-تحلیلی مقایسه ای است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع متنی و تصویری انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مقالات چاپ شده در نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی از سال 1390 تا 1396 می باشد. براین اساس، از مجموع 244 مقاله چاپ شده در 7 دوره و 28 شماره این نشریه طی 7 سال، تعداد 173 مقاله در دسته مقالات مطالعات تطبیقی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از این است که سیر موضوعی این گونه مقالات روندی روبه رشد و دارای نوعی ثبات قابل قبول است. این پژوهش، نشان دهنده بستر خام تحقیقات بین رشته ای است و به پژوهندگان پیشنهاد دارد که به مقالات بین رشته ای توجه بیشتری نشان دهند.
گونه شناسی و قابلیت گرافیکی آرایه های معماری مسجد امام کرمان (مسجد ملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
101 - 110
حوزههای تخصصی:
مسجد امام کرمان به دلیل برخورداری از قسمت های مختلف تاریخی از آل بویه تا دوره معاصر، و همچنین داشتن آرایه های گوناگون معماری از آجرکاری، کاشی کاری، گچ بری و غیره، منبع بسیار مناسبی برای مطالعات تاریخی، فرهنگی و هنری است و نقوش به کار رفته در آن، می توانند در طراحی گرافیکی مدرن مورد استفاده قرار گیرند. روش انجام تحقیق بر مبنای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است و گردآوری اطلاعات به صورت ترکیبی (کتابخانه ای و میدانی) صورت گرفته است. نگارندگان با رویکرد مطالعه کاربردی، این فرضیه را مبنای پژوهش خود قرار داده اند که: «نقوش گره چینی و تزیینی موجود در اجزای مختلف معماری مسجد امام کرمان، از غنا و قابلیت به روز کردن برخوردارند». پس از بررسی های لازم، مشخص شد که نقوش مجموعه یادشده، در گونه های انتزاعی، حاشیه پردازی، گره چینی، اسلیمی و مقرنس قابل تقسیم بندی است که البته هرکدام از آن ها نیز به دو زیرگونه دیگر تقسیم می شوند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نقش مایه های موجود در بنا، می توانند با اندک تغییراتی در طرح و ابعاد، بر روی مصنوعات و کالبد معماری مدرن نیز استفاده شوند. این امر می تواند یک منبع غنی فرهنگی را برای هنرمندان و صنعتگران معرفی و شیوه بهره گیری از آن ها را به دیگر بناهای تاریخی، تعمیم دهد.
پیشینه ی همنوازی و چگونگی همنشینی سازها در تاریخ موسیقی ایران (دوره ی اسلامی تا پیش از عصر قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مطالعه ی چگونگی همنوازی در تاریخ موسیقی ایرانِ دوره ی اسلامی است که تعداد و همچنین چگونگی همنشینی سازها را مورد بررسی قرار می دهد. فقدان مبحث همنوازی در رسالات موسیقی، در میان مباحث متنوع نظریه پردازانِ قدیم نکته ای قابل تأمل است که می توان به کم اهمیت بودن مقوله ی همنوازی و برتری تکنوازی در تاریخ موسیقی ایران پی برد. از معدود مواردی که به همنوازی پرداخته شده، کتاب موسیقی کبیر فارابی است که در آن صرفاً مبحث دونوازی بررسی شده و تمرکز اصلی فارابی از تشریح دونوازی ها، تبیین ساختار نغمگی سازها بوده است. با بررسی نگاره ها نیز، به اهمیت تکنوازی در تاریخ موسیقی ایران پی می بریم. در میان تصاویر، بیشترین فراوانی پس از تکنوازی، مربوط به دونوازی است. در دونوازی ها، همنشینی دو نوع ساز زخمه ای و کششی، فراوان ترین ترکیب را تشکیل می دهد و کمترین فراوانی مربوط به ترکیب دو ساز کششی است. در سه نوازی ها، همنشینی دو ساز زخمه ای و یک ساز کششی فراوان ترین ترکیب هستند. تعداد سازهای ملودیک در تصاویرِ همنوازی ها از پنج ساز فراتر نمی رود. از یافته های تحقیق حاضر می توان دریافت قدما علاوه بر ساختار نغمگی، به تعادل سازهای زخمه ای و کششی در همنوازی ها نیز می اندیشیدند. روش تحقیق در مقاله ی حاضر، تحلیلی توصیفی و گردآوری اطلاعات، با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای است.
بازتاب مهرپرستی در نقوش سفال های نیشابور در دوره سامانیان
حوزههای تخصصی:
سفالینه ها، دست ساخته هایی هستند که نقوش شان رازهایی از گذشتگان به همراه دارند. ظروف سفالین، همواره وسیله ای مناسب جهت بیان تخیلات، اعتقادات و آیین های مردم زمان خود با استفاده از نقاشی و پرداخت نقوش بوده اند. در این میان سفالینه های نیشابور در دوره سامانیان از جایگاه ویژه ای برخوردارند. این سفالینه ها به نوعی حلقه رابط میان دو دوره از مهم ترین دوره های تاریخ هنر ایران، یعنی هنر قبل و پس از اسلام، هستند و در بر گیرنده نقوش و تصاویر نمادینی که با آیین و رسوم ادیان پیش از اسلام در ایران ارتباط تنگاتنگ دارند. برخی از نقوش این سفالینه ها واجد مضامینی مأخوذ از آیین مهرپرستی است؛ مهرپرستی یکی از مذاهب آیینی مورد توجه و مطرح در ایران طی قرون متمادی پیش از ظهور اسلام است و در دوره اسلامی ایران نیز به صورتی دیگر تداوم یافته است. در این مقاله، که از جمله پژوهش های کیفی است، به بررسی تأثیرات این آیین کهن ایرانی بر نقوش سفال های نیشابور در دوره سامانیان اشاره می شود. این تأثیرات در برخی از این نقوش به صورت مستقیم و در برخی به صورت رمزی و در پوشش نمادهای برگرفته از آیین مهرپرستی مشهود است. گفتار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی عهده دار بررسی این تأثیرات است.
سرآغاز تاریخ نگاری هنر اسلامی در بوته استشراق، استعمار و مجموعه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
15 - 24
حوزههای تخصصی:
عرصه تاریخ نگاری و مطالعه هنر اسلامی حدود دو سده پیش در مغرب زمین نمایان شد. رویکردهای جدید تاریخ نگاری و آشنایی با متون اسلامی، درک دستاوردهای تمدن اسلامی، از جمله هنر را ساده تر کرد. اندکی بعد، گروهی از معماران به شوق دیدار بناهای کهن اسلامی راهی اسپانیا شدند. دست اندازی استعماری یا روابط سیاسی قدرت های غرب در سرزمین های اسلامی، پای جهانگردان طراح و معمار را به این مناطق باز کرد. حاصل این سفرها انبوهی طرح و تصویر از بناهای کهن بود که مردم غرب را با معماری اسلامی آشنا می کرد. در مرتبه ای دیگر، خرید و فروش اشیا با حضور مشتریان اروپایی و وساطت دلالان بومی، سیل آثار هنرها و صنایع کهن اسلامی را به مجموعه های غرب سرازیر کرد. در این بین، نقش نمایندگان موزه کنزینگتون جنوبی در لندن پررنگ تر بود. در این نوشتار مراتب نخستین برخوردهای غربیان با میراث هنر اسلامی در سه مرحله شرق شناسی، سفرهای هنرشناسان غرب به سرزمین های اسلامی در دوره استعمار، و گردآوری آثار هنر اسلامی در مجموعه های غربی بررسی شده است. روش کار مطالعه و تحلیل اسناد، گزارش ها، و مقالاتی است که خودِ غربیان درباره پیشینه مطالعات هنر اسلامی نوشته اند. در انتها روشن خواهد شد عرصه ای که امروز با نام هنر اسلامی برای همه هنرپژوهان جهان دانشی شناخته و مدوّن است، محصول همین برخوردهای خام اولیه است.
نمایشی از آن دیگری: بررسی مردسالاری و زن ستیزی با خوانشی فمنیستی در سه نمایش نامه بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردسالاری از مفاهیم کلیدی گرایش های فمنیستی به شمار می آید. فمینیست ها معتقدند که درجامعه مردسالار، مردها قدرت و حاکمیتی برتر نسبت به زن ها دارند. آن ها علت فرودستی زنان را در جامعه مردسالار، دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختارهای قدرت، تقسیم نابرابر امتیازات اجتماعی و روابط نادرست مرد و زن می دانند. مسأله مردسالاری در متون ادبی بازتاب چشم گیری دارد. آثار زیادی به ویژه در حوزه نمایش نامه نویسی با این رویکرد خلق شده اند. نخستین اعتراض و نقدها به این نابرابری را، زنان وارد حوزه ادبیات کردند؛ اما همراه آن ها نویسندگان مردی هم به این جنبش پیوستند و از این نابرابری سخن گفتند. در ایران و در حوزه ادبیات نمایشی، بهرام بیضایی از جمله این نویسندگان است و اغلب نمایش نامه های او با محوریت نقش زن نوشته شده است. هدف این مقاله، تبیین موقعیت زن در اندیشه و بستر مردسالاری، در دنیای نمایش نامه های اوست. بدین منظور نمایش نامه های پرده خانه، ندبه و مرگ یزدگرد بیضایی انتخاب و به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که بیضایی، نشانه ها و مؤلفه های مردسالاری و عوامل مؤثر بر پیدایی و گسترش آن را در آثار یاد شده ترسیم می کند. مقاله حاضر عناصر این یافته ها را بازیابی و تحلیل کرده است.
اثربخشیِ سبک هایِ هُنریِ پس از سده یِ بیستم بر معماریِ تندیس وارِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
19 - 28
حوزههای تخصصی:
با اندکی باریک بینی، تعاملِ تام وتمامِ معماری با هر سه عرصه یِ معارفِ آدمی، اعم از علومِ انسانی، علومِ طبیعی، و هنر، به چشم می آید. این شاخه هایِ شناخت، به ناچار، با یکدیگر سازگاری می یابند و گشادوبست هایی را از سر می گذرانند. این سان، سرمشق هایِ فنی و هُنری ای که زمانی بر صدر بودند و قَدر می دیدند، در هنگامه ای دِگَر، زیرِ تازیانه هایِ تفکراتِ تازه درد کشیدند و طرد شدند. روزگارِ پیش از جنگِ دومِ جهانی را "عصرِ مجسمه سازی" در تاریخِ معماری نام نهاده اند. این مهم، در نتیجه یِ ابداعاتِ انقلابیِ برخاسته از فناوری هایِ پیشرفته و مصالحِ جدید در صنعتِ ساخت وساز به ظهور رسید. معماریِ تندیس وار، که ساختمان را چونان مجسمه ای دُرسا، به قصدِ نمایش در معرضِ دیدِ عموم می گذارَد، در درجه یِ نخست، به خصایصِ ظاهریِ بنا شاملِ فرم، سازه، و مقیاس، وابسته است. بدین ترتیب، می بایستی که ردِپایِ مصادیقِ آغازینِ آن را در ابنیه یِ دورانِ باستان جست. با نگاهی انضمامی بر اولین زمینه، یعنی فرم، جستارِ حاضر تلاش دارد تا با کاربستِ راهبردِ کِیفی و تدابیرِ استدلالِ منطقی و بررسیِ موردی، نشان دهد که برخی از خیزش هایِ هُنریِ مدرنیستی مانندِ آر نُوو، اکسپرسیونیسم، نِئو بروتالیسم، کوبیسم، فوتوریسم، و کانستراکتیویسم، الهام بخشِ معماری-تندیسگریِ معاصر شده اند، که خود، در بسیاری از سبک هایِ معماریِ پسامدرنیستی نظیرِ های-تِک، دی کانستراکتیویسم، فولدینگ، پارامِتری سیسم، زیست ریخت شناسی، و بایودیجیتال، تجلیِ چشمگیری یافته است.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 64
حوزههای تخصصی:
فالنامه های مصور دوره صفوی از چند جنبه دارای اهمیت فراوانی هستند. با توجه به این که فالنامه از نخستین نسخ موجود مکتب قزوین به شمار می رود، نگاره های آن از جنبه ی سبک شناختی دارای ارزش مطالعاتی بسیاری است. اهمیت دیگر آن به ارتباط بینامتنی نگاره ها با متون چندگانه ی عصر خویش که شکل دهنده ی مضامینی مختلف در یک راستای مشخص است، بازمی گردد و دیگر این که هنر نگارگری برخلاف کارکرد معمولش در سنت کتاب آرایی و تصویرسازی متون ادبی، این بار در کارکردی متفاوت ظاهرشده است. بدین ترتیب نگاره های فالنامه به لحاظ معنامندی، از ساختاری چندلایه تشکیل شده اند. مسئله این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های فالنامه های عصر صفوی حضور دارند؟ در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی (پراکنده) طبق الگوی آیکونولوژی، خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد تحلیل قرار بگیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد که وجود مضامین دینی و قرآنی و همچنین فراوانی این مضامین نسبت به دیگر مضامین در نگاره های فالنامه طهماسبی (پراکنده) در جهت ایجاد این تلقی بوده که فالنامه کتابی منطبق بر سنت استخاره و در نتیجه از نظر شرع بدون اشکال است و در کنار آن نیز دیگر باورها از طریق مضامین غیردینی نگاره ها فرصت حیات یافته اند.
تاثیر قدرت تبلیغات محیطی بر تغییر هویت کلان شهرها و شهروندان؛ مطالعه شهر به مثابه فضای فیلمیک در چارچوب دیدگاه های بنیامین و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
91 - 100
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید و امروزی، آکنده از قطعات تصاویر، کالاها و کلمات چاپی پرشماری شده اند که معنای شهر را تغییر می دهند و آن را هم به کالا و تصویر مبدل می کنند. در واقع شهروند شهر مدرن، پرسه زنی است که با سفر در فضای فیلمیکِ شهر، دچار وقفه ای در وجود خود می شود؛ وقفه ای که به وسیله مونتاژی از این قطعات پر می شود و باعث تغییر هویت و تبدیل او به شیئ و کالا می شود. در این مقاله تحلیلی- توصیفی، سعی بر آن است تا در چارچوب دیدگاه های والتر بنیامین و ژاک لاکان، به تحقیق در نظریات فلسفی و روانکاوانه فیلم و تبلیغات پرداخته شود و به چگونگی تغییر هویت شهروندان در دنیای مدرن بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که شهروند به مثابه یک پرسه زن، با حرکت در میان این گذرگاه ها و در تقابل با انبوه تصاویر تبلیغاتی که دائم در گوشه و کنار شهر او را احاطه می کنند، در جایگاه یک کارگردان هنری شروع به ساخت یک مونتاژی از تصاویر تبلیغاتی می کند. از این پیوست، فیلمی ذهنی حاصل می شود که تماشاگر را سرشار از احساس و حرکت می کند. این فیلم، با فضای فراواقعی و هوس انگیزش، حس میل مخاطب را برای به چنگ آوردن کالاها و ابژه های درون آن به شدت برمی انگیزد.