مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
عناصر تصویری
حوزه های تخصصی:
راه های متفاوتی برای آموزش قرآن کریم به کودکان وجود دارد. یکی از بهترین راه های درک مفاهیم، موضوعات و قصص قرآن کریم استفاده از روش تصویرگری است. با بررسی ویژگی های سنی درکودکان دبستانی، متوجه این موضوع می شویم که از طریق نقاشی و تصویر می توان بر جذابیت و شیرینی داستان پردازی و علاقة کودک به موضوع داستان افزود. علاوه بر آن درکِ مفاهیم از طریق تصویر بر حافظة طولانی مدت تاثیرگذارتر از بیانِ کلام است.
امروزه توسط اکثر مؤسسات فرهنگی و مراکز دارالقرآن از روش های تصویری برای آموزش قرآن به کودکان استفاده می شود ولی کاربرد آن تخصصی و حرفه ای نیست. علاوه بر آن تصویرگری بسیاری از کتب، نشریات و برنامه های آموزشی دیجیتالی قرآن کریم نیز دارای نقاط ضعف است.
اگر چه کاربرد اصولی از هنر تصویرگری در جذب و علاقمندی کودک تاثیر فزاینده ای می تواند داشته باشد، اما بیان ضعیف و غیر حرفه ای آن هم خسارت های منفی جبران ناپذیری را بر روح کودک وارد می کند. در این مقاله با بررسی ضعف و نقاط قوت موجود در تصویرگری مضامین قرآنی کتابهای کودکان، می توان به ضرورت این امر پرداخت که می بایستی بازنگری و توجهی عمیق به امر تصویرگری کتابهای قرآنی کودکان نمود و آن را به عنوان یک امر مهم در فرآیند آموزش درک مضامین قرآنی در نظر گرفت.
تحلیل عناصر تصویری سفالینه های شوش(براساس رویکرد نشانه شناختی)
حوزه های تخصصی:
دنیای نقوش سفالینه ها در ایران باستان در واقع نظامی نشانه شناختی است که بدون درک روابط نشانه ها و تأویل آنها قابل تحلیل و شناخت نمی باشد. از طرفی در تمام ادوار کهن آب اولین و آخرین نشانه حیات بشری است و نقش ویژه ای در زندگی مردم دارد. پیش از ابداع خط و کتابت تنها «کتابی» که از پیشینیان در دست داریم سفالینه های گوناگونی اند که با نقوش معنی دار و اعجاب انگیز مزین گشته اند. سفالینه های شوش جز آثار فاخر و با ارزش سرزمین ایران می باشند که نشانه ی آب به وفور به صورت عناصر تصویری گوناگون بر روی آنها نقش آرایی شده است. این پژوهش درصدد بررسی تصویر عنصر آب با رویکرد به مباحث نشانه شناختی است. به عبارتی در این مقاله سعی شده است تا رمزگان برخی از این نقوش بازیافته شود و مفهوم آنها در ارتباط با عنصر آب تبیین گردد و نیز ضمن طبقه بندی و مشخص کردن گونه های متفاوت نشانه های تصویری، به تحلیل اشکال و شناخت معناهای مدلول تصاویر از طریق درک مفاهیم آنها پرداخته شود. روش مورد نظر در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که از مطالعه ی منابع کتابخانه ای و جمع آوری تصاویر موجود در کتب و موزه ها صورت پذیرفته است. این پژوهش در جهت پاسخگویی به سؤالات زیر است: سفالینه های باستانی شوش با چه نشانه و عناصر تصویری مزین شده است؟ عناصر تصویری بر مبنای رویکرد نشانه شناسی چگونه طبقه بندی می شوند؟ این نشانه های تصویری دارای چه مفاهیم و مضامینی نمادین و سمبلیک هستند؟ برآیند پژوهش نشان داد: عناصر تصویری در سه دسته ی گیاهی، حیوانی و هندسی تقسیم بندی می شوند. ساختار شکلی نقوش سفالینه ها شامل انواع نشانه های شمایلی، نمایه ای، نمادین و ترکیبی هستند که با یکدیگر ارتباط مفهومی تنگاتنگی بین دال و مدلول ها داشته و ارتباط مستقیم و گاهی غیر مستقیم با مفهوم آب، برکت، حاصل خیزی دارند. از طرفی بیشترین مبنای نشانه ها و نمادهای عنصر تصویری آب، دارای رابطه ای نمایه ای-نمادین بوده اند.
مطالعه تطبیقی تأثیر و تأثر در ویژگی های تصویری معراج نگاره های صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
۱۳۵-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
معراج پیامبر اسلام (ص) از مهم ترین موضوعات دینی است که بازنمایی آن در نسخ خطی ممالک اسلامی به ویژه در ایران، از اوایل دوره اسلامی حائز اهمیت بوده است. در دوره های تیموری و صفوی، نگارگران بسیاری هنر خود را در این حیطه آزمودند و افراد صاحب نامی همچون کمال الدین بهزاد و سلطان محمد، آثاری فاخر در این زمینه خلق نمودند. در دوره صفوی، به واسطه روابط فرهنگی دربار صفوی و گورکانی، این هنرنمایی به کشور هند انتقال یافته و از آن دوره معراج نگاری در این کشور رواج یافت هدف از این پژوهش، مطالعه سیر تحول بازنمایی نگاره های معراج ایرانی، بعد از ورود به کشور هند از طریق مطالعه عناصر تصویری معراج نگاره های شاخص دو کشور است. پرسش اصلی این مقاله عبارت است از: عناصر تصویری معراج نگاره های گورکانی، چه تأثراتی از معراج نگاره های صفوی پذیرفته و چه تأثیراتی بر معراج نگاری های ایران داشته است؟ این مطالعه از نوع تطبیقی عرضی با برش تاریخی و مبتنی بر رویکرد تأثیر و تأثر است که به شیوه توصیفی - تحلیلی و به استناد منابع کتابخانه ای انجام یافته است. یافته ها بیان گر آن است که عناصر تصویری معراج نگاری های اوایل دوره گورکانی به دلیل نسخه برداری مستقیم از کتب خطی ایران، بسیار متأثر از معراج نگاره های دوره صفوی است و سبک معراج نگاری های سلطان محمد و کمال الدین بهزاد در این آثار مشهود است؛ ولی به تدریج با استقلال نگارگران هند از تعلیمات هنرمندان ایرانی، این عناصر، تحت تأثیر فرهنگ بومی هند، متحول شده اند و در اواخر دوره گورکانی، عناصر تحول یافته معراج نگاره های گورکانی، در برخی معراج نگاره های دیگر کشورهای اسلامی ازجمله ایران نیز ظهور می یابند.
بررسی ارتباط عناصر تصویری (تشبیه و استعاره) با درونمایه رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور، از موفق ترین نویسندگان زن در ادبیات معاصر ماست که با داشتن سبک شخصی توانست آثار زیبایی را خلق و به ادبیات کشورمان ارائه کند. سووشون مهمترین و کامیاب ترین اثر وی مخاطبان زیادی را از همان آغاز تا به امروز به خود جلب کرده است. آثار دانشور، بخصوص سووشون از جنبه های مختلف تا به امروز مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله می کوشد با آوردن نمونه ها و به روش توصیفی- تحلیلی ارتباط عناصر تصویری (تشبیه و استعاره) با درونمایه این اثر، مورد بررسی قرار گیرد. تشبیه و استعاره دو عنصر کلیدی است که سیمین دانشور از آنها در پروردن درونمایه سووشون بهره برده است. در ابتدا تشبیهات و بعد از آن استعارات طرح شده و به طور تحلیلی ارتباط آنها با درونمایه بررسی و مقاصد نویسنده در مورد استفاده از این تشبیهات و استعارات بیان گردیده است. دانشور با تشبیه و استعاره بیشتر کوشیده است که اشخاص، صحنه ها، روحیات و خلقیات را توصیف یا تعبیر کند؛ بنابراین تصویرهایش بیشتر مستقیم، روشن و واضح است. این تصویرها و توصیفها نثر رمان را تا حدودی شاعرانه کرده است.
تحلیل عناصر تصویری نقاشی های منتخب از صادق تبریزی با رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب نقاشی سقاخانه جریان هنری بود که در دهه ی 1340 شمسی با استفاده از عناصر شکل از هنر مدرن و برخی از عناصر سنتی- مذهبی و باستانی در ایران شکل گرفت. نقاشان سقاخانه در تلاش بودند که به آثار خود هویتی قومی-ایرانی بدهند. هنرمندان منتسب به این جنبش ضمن ارج نهادن به عناصر تصویری کهن، آثاری پدید آوردند که به دنبال تفاوت در هنر خود بودند. پس با استفاده از هنر کهن، ارتباطی میان هنر مدرن و هنر سنتی برقرار کردند. آن چه در بررسی آثار سقاخانه ای بیشتر دیده می شود عناصر تصویری-نشانه ای هستند که از مضامین و مبانی فکری عمیقی ناشی می شوند. در علم نشانه شناسی به بررسی انواع نشانه ها و قواعد و مبانی فکری پرداخته می شود. همچنین در این علم به تشریح رمزگان نشانه شناسی تصویری و نوشتاری در آثار صادق تبریزی با توجه به هم سو بودن آثارش با اهداف این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. بنابراین این تحقیق در تلاش است ضمن معرفی و شناسایی آثار این هنرمند، به وارسی ویژگی های عناصر تصویری در نقاشی های ایشان بپردازد و همچنین ساختار و مضامین این عناصر تصویری را با رویکرد نشانه شناختی مورد تشریح قرار دهد. لذا دو سوال اساسی در این تحقیق مطرح است: عناصر تصویری در آثار صادق تبریزی واجد چه مؤلفه های بصری است؟ این عناصر از چه نوع ساختار نشانه ای برخوردارند، به عبارتی عملکرد رویکرد نشانه شناختی در آثار منتخب چگونه است؟ این تفحص به شیوه ی توصیفی-تحلیلی با روش کیفی می باشد و همچنین گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است. برآیند پژوهش نشان داد؛ در آثار صادق تبریزی نشانه های تصویری در شش دسته طبقه بندی می شوند. به طور کلی عناصر تصویری بیشتر به صورت نمایه ای و نمادین می باشد. بیشترین حجم عناصر تصویری از نوع نمادین-شمایلی بوده و از نشانه فیگوراتیو و انتزاعی ناشبیه ساز تشکیل شده است و کمترین نشانه طبیعت گرایانه می باشد. در نمونه های مطالعاتی وجوه اشتراک بین نشانه های تصویری و نیز تقسیمات نشانه شناسی مفاهیم بسیار مشاهده شده است. نقوش نوشتاری، در آثار تبریزی از جایگاه خاصی برخوردار است که با مضامین دینی و معنوی و با خط ثلث ایرانی توأم شده است. از این نقوش در تمامی آثار مشاهده شده است. نقوش گیاهی بیشتر به صورت نمادین و نقوش انسانی و جانوری بیشتر به صورت شمایلی قابل رویت است.
از عناصر نوشتاری تا عناصر تصویری: بررسی اقتباس از منظر دبورا کارتمل
حوزه های تخصصی:
اقتباس رابطه ای تطبیقی است که تلاش دارد با استفاده از عناصر یک یا چند اثر و با توسل به روابط بینامتنی آن را به عناصر رسانه دیگری انتقال داده و محصول جدیدی بر همین پایه ارائه دهد. اقتباس همواره ابزاری برای خلق آثار هنری و ادبی دانسته شده و از طرق گوناگونی به دست آمده است. دسته بندی های متعددی از شیوه های اقتباس در دست است که مشهورترین آنها دسته بندی دبورا کارتمل است. به عقیده وی، اقتباس به سه گونه انتقال، تفسیر و قیاس انجام می شود. این دسته بندی در اقتباس بیشترین کاربرد را در متون سینمایی دارد و سینما یکی از محبوب ترین رسانه ها برای عرضه این رابطه تطبیقی و محمل مناسبی برای برگردان عناصر رسانه-های مختلف است. این پژوهش سعی دارد اقتباس از منظر دبورا کارتمل را با توصیف و تبیین دسته بندی وی و همچنین چگونگی استفاده از این الگو و شاخصه های آن بررسی کند. در این روند، به بررسی نمونه های سینمائی نیز پرداخته می شود.