فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
124 - 138
حوزههای تخصصی:
سجاده به عنوان یکی از منسوجات کاربردی برای اقامه نماز معمولاً با استفاده از بافت یا عملیات تکمیلی همچون سوزن دوزی و چاپ، با طرح محرابی تهیه می شود. جایگاه جغرافیایی و فرهنگی نمازگزاران و البته موقعیت اجتماعی آنها از جمله عوامل مهمی هستند که جنس، طرح و تزیین سجاده را تحت تأثیر قرار می دهند. ظاهراً بایست بهبود کیفی قالیچه های جانمازی را متناظر با رواج تشیع در عهد صفوی جستجو کرد اما به نظر می رسد سجاده های مبتنی بر بافت تار و پودی به روش ساده یا پیچیده (پارچه)، ابداع جدیدتری باشد که بر اساس نمونه های موجود، سابقه آن در ایران از عصر قاجار قابل بازیابی است. البته که پارچه با طرح محرابی، کارکردهای دیگری نیز دارد که مسئله پژوهش حاضر به حساب نمی آید. هدف این پژوهش، تحلیل و طبقه بندی انواع سجاده های قاجاری است که در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری شده و در قالب منسوجات دستگاهی درمقابل اقسام داری همچون قالی تعریف می شوند بنابراین پرسش آن است: چگونه می توان براساس شیوه های تولید و تزیین سجاده های پارچه ای محفوظ در موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، نسبت به تحلیل و طبقه بندی آنها اقدام کرد؟ جهت انجام این مطالعه تاریخی به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای، نسبت به نمونه گیری سیزده قطعه به شیوه هدفمند اقدام شد. نتیجه نشان داد بیشتر سجاده های پارچه ای موزه ویکتوریا و آلبرت لندن با استفاده از عملیات تکمیلی همچون انواع روش-های سوزن دوزی مبتنی بر نخ کشی تاروپود پارچه یا پنبه دوزی و چاپ قلمکار تولید شده و فقط تعداد نمونه معدودی با تکنیک-های حین بافت اجرا شده اند. سجاده های سوزن دوزی به شیوه نخ کشی تار و پود پارچه با بیشترین کمیت آماری و محدودیت رنگی (سفید)، کوچک ترین ابعاد را دارند و انواع پنبه دوزی که به لحاظ کمّی در مرتبه بعدی قرار می گیرند، بزرگ ترین اندازه ها را به خود اختصاص می دهند. سجاده های قلمکار از برخی جهات همچون ابعاد بزرگ، طبیعت گرایی و گستردگی رنگ پردازی نظیر انواع پنبه دوزی هستند. درباره نقش-پردازی سجاده ها، صور هندسی و گیاهی نسبت به دیگر اقسام پیشی دارد اما کتیبه نگاری و نقش مایه های انسانی و جمادی نیز قابل بازیابی است.
فانتزی در نمایش های اردشیر کشاورزی؛ با تمرکز بر نمایش حسن و خانم حنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
51 - 61
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت و جایگاه فانتزی در نمایش کودک و نوجوان، مطالعه ی گونه های فانتزی در این تئاتر و همچنین چگونگی بهره مندی از تمهیدات و جلوه های ویژه برای خلق آن در تئاتر صحنه ای بسیار مهم است. این مقاله، با تمرکز بر نمایش «حسن و خانم حنا»، فانتزی را در آثار اردشیر کشاورزی بررسی کرده، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که در این نمایش چه نوعی از فانتزی استفاده شده و فانتزی در کار این کارگردان چه ویژگی هایی دارد. «حسن و خانم حنا» در ابتدای دهه ی 1360 خورشیدی در تئاتر شهر اجرا شد. این اثر و کارگردان آن در توسعه نمایش کودک و نوجوان، بخصوص نوعِ عروسکی آن را در ایران تحت تاثیر قرار داد. با این حال، تا به امروز درباره ی نحوه ی کار اردشیر کشاورزی و ویژگی آثار او، بخصوص درباره ی نمایش «حسن و خانم حنا»، پژوهش چندانی صورت نگرفته است. در این نمایش کشاورزی با استفاده از افسانه ها، قصه ها، آداب و رسوم بومی و معیارهای فرهنگی ایران از یک قصه ی غربی، یعنی قصه ی «جک و لوبیای سحرآمیز»، اقتباسی کاملاً بومی و موفق ارائه داده است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است، با ترکیبی از منابع حاصل از مطالعات کتابخانه ای، پژوهش های میدانی (عمدتاً مصاحبه) به بررسی نمایشنامه و اجرای «حسن و خانم حنا» پرداخته،کوشیده است عناصر فانتزی را در کار اردشیر کشاورزی مشخص سازد. بررسی ها نشان داد که نمایش مذکور، در بومی سازی قصه ی قدیمی جک و لوبیای سحرآمیز، و نیز، با خلق فانتزی اقتباسی موفق بود و در مقطع زمانی خود توانست با استقبال مخاطبان کودکان و نوجوانان، حتی بزرگسالان روبه رو شود.
جایگاه پله در پیوند با زندگی ساکنین خانه های تاریخی دزفول بر اساس مدل مکان کانتر (خانه های دوره های قاجار و پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پله در خانه های ایرانی همچون خانه های تاریخی دزفول می تواند علاوه بر جنبه ارتباطی آن، تجربه زیستی متفاوتی را برای ساکنین آن رقم زند و در جایگاه مکان ارزیابی گردد. این پژوهش که قصد دارد با استفاده از مدل کانتر جایگاه پله را در خانه های تاریخی دزفول ارزیابی نماید، با رویکردی کیفی و با اتکا به روش تئوری داده بنیاد انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنین خانه ها، برداشت های پلانی و مشاهدات میدانی، حاصل و با کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. 26 نمونه از خانه هایی که معیارهای انتخاب پژوهش را داشته اند، شناسایی و مستندات لازم برای تحلیل یکایک آنها گردآوری شد. اصلی ترین معیارهای انتخاب نمونه ها، رواج در دوره زمانی خود و دسترسی به آنها بوده است. یافته ها حاکی از این است، نقش پله در سه دسته «فعالیت»، «کالبد» و «معنا» در برگیرنده مقولاتی است که بیش از یک فضای ارتباطی در خانه های تاریخی دزفول به ایفای نقش می پردازد. «اجتماع پذیری»، «سلسله مراتب فضایی»، «نماد و نشانه»، «هویت پذیری»، «خاطره انگیزی»، «تداوم و پیوستگی فضایی»، «مرزبندی» و «غنای بصری» از جمله نقش های پله در خانه های تاریخی دزفول هستند. بطور کلی پله در خانه های دزفول، با انطباق فعالیت های انسانی با کالبد معماری از طریق همگرایی سه مؤلفه مذکور سیستمی یکپارچه را پیکربندی نموده است.
بازشناسی و تبیین ساختار طراحی Z محور در خانه های تاریخی ایران (نمونه موردی: خانه های قاجار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
763 - 783
حوزههای تخصصی:
معماری همواره به عنوان ظرف زندگی انسان مطرح است و کیفیت و غنای آن می تواند عمده مشکلات روحی- روانی انسان معاصر را برطرف کند. به نظر می رسد فضاهای امروزی، برخلاف پیشرفت روزافزون ساختار و تکنولوژی، بیشتر در وادی پراگماتیسم قدم برمی دارند، و آنچه در این پوزیتویسم گرایی فراموش می شود، روح و کیفیت فضاست. ظهور پدیدارشناسی و مکتب های مشابه در تلاش برای مقابله با این وضعیت می باشند. آنچه ما در این پژوهش به دنبال آن هستیم، تحلیل یکی از مؤلفه های مکتب پدیدارشناسی به نام پارالاکس در خانه های تاریخی دوره قاجار می باشد. تحلیل و شناخت پارالاکس، تعریف و تعبیری به نام «طراحی Z محور» از خود به ما داد. به عبارتی، جاری سازی پارالاکس در فضا، توجه به تغییر مختصات جغرافیایی سوژه و دادن زاویه دریافت های متفاوت از فضا، به وی می باشد. در نهایت، از تحلیل پارالاکسی خانه های تاریخی، جاری بودن این مؤلفه در فضاهای مسکونی دوره مذکور و دریافت زاویه دیدهای متنوع و متفاوت از فضا توسط ساکن یا مخاطب آن، حاصل گردید. واریانس این تغییر سطوح و حرکات در محور مورب و عمودی گاهی به 4.3 متر نیز می رسد. در نتیجه این حرکت و پویایی اُبژه، حواس پنجگانه نیز در پروسه ادراک فعال تر می شوند که از نتایج به دست آمده توالی زیر در اهمیت حواس در ادراک مشخص گردید: اولویت اول؛ حس بینایی، دوم؛ حس شنوایی، سوم؛ حس لامسه و چهارم؛ حس بویایی و چشایی. اهداف پژوهش: تحلیل یکی از مؤلفه های مکتب پدیدارشناسی به نام پارالاکس در خانه های تاریخی دوره قاجار.تجزیه وتحلیل طراحی z محور در خانه های قاجاری.سؤالات پژوهش:پارادیم حرکتی Z محور در خانه های تاریخی تبریز چگونه است؟آیا حواس پنجگانه بیشتر از مؤلفه درک فضایی و شناخت فضایی، توجه بازدید کنندگان را دربر می گیرد؟
نقش جلوه های بصری هنر اسلامی در افزایش یادگیری آموزش آنلاین زبان خارجی از نگاه پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
784 - 797
حوزههای تخصصی:
ظهور و گسترش پدیده پست مدرنیسم در سال های اخیر در زمینه های مختلف زندگی اعم از هنر و علوم اجتماعی تا زندگی روزمره انسان قابل توجه بوده و تأثیر این رویکرد در سیستم آموزش زبان خارجی نیز حائز اهمیت می باشد. همان طورکه آموزه های پست مدرنیسم توانسته در کشورهای صنعتی باعث پیشرفت و رشد می شود، این رویکرد جدید می تواند کلاس آموزش زبان خارجی را نیز به طرز مثبتی تحت شعاع قرار دهد. کتب و مقالات متعددی درخصوص پست مدرنیسم و تأثیر آن در امور زندگی انسان قابل دستیابی است ولی هدف این پژوهش روشن ساختن جلوه های بصری هنر اسلامی و پست مدرنیسم در کلاس آموزش و یادگیری زبان خارجی است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای است. بدین ترتیب، ابتدا ویژگی های پست مدرنیسم به عنوان یک حرکت یا یک دوره مابعد تجدد (مدرنیسم) به طور خلاصه برشمرده شد؛ سپس به تأثیر هرکدام از ویژگی ها و رویکردها در کلاس آموزش زبان خارجی پرداخته شد؛ سرانجام نتیجه گرفته می شود که این ویژگی ها می تواند بر یادگیری، کشف خلاقیت، انعطاف پذیری، فرهنگ آموزی، توانایی کار تیمی و سایر مهارت های مورد نیاز یادگیری زبان خارجی تأثیری مثبت و روبه جلو داشته باشد.اهداف پژوهش: تبیین مفهوم پست مدرنیسم در کلاس آموزش زبان خارجی.ارائه پیشنهادات جهت برگزاری کلاس آموزش زبان مبتنی بر اصول پست مدرنیسم و کاربرد جلوه های بصری هنر اسلامی.سؤالات پژوهش:معنای پست مدرنیسم در کلاس آموزش زبان خارجی چگونه تعریف می شود؟نحوه برگزاری کلاس آموزش زبان مبتنی بر اصول پست مدرنیسم و کاربرد جلوه های بصری چیست؟
واکاوی دلایل عدم وجود میدان مستقلِ سینمایی در نظام هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 20
حوزههای تخصصی:
نظام سینمایی هالیوود از بدو تولدش آکنده از قواعد نانوشته ای بوده است که شاکله اصلی آن را شکل بخشیده است. این قواعد که از ظاهری ترین امور، همچون مباحث فرمی تا زیرلایه ای ترین مباحث، همچون مباحث اقتصاد سیاسی، جامعه شناسانه و فرهنگی را در بر گرفته است، همواره سازوکاری را تنظیم نموده تا هیچ میدان دیگری خارج از قواعد آن ظهور و بروز نکند. در این پژوهش تلاش می شود تا در وهله نخست با دیدگاهی نسبت به فرهنگ توده وار به نظام هالیوود ورود کرده و از دیدگاه های تئودور آدورنو و دوایت مک دانلد جهت شرح و بسط آن استفاده شود. در مرحله بعد از نگاه کلی جامعه شناختی به مباحث درونی تری وارد شده و در این جهت از مسئله متن کلاسیک واقع گرا و رویکرد های نظری مربوط به آن استفاده خواهد شد تا تصادم فرم و ایدئولوژی نظام هالیوود تبیین گردد. در تمام طول مسیر پژوهش از آراء جامعه شناس فرانسوی، پی یر بوردیو، در جهت قوام دادن به طرح، یکپارچه سازی رویکرد پژوهشی و بسط مفاهیم جامعه شناختی موجود در دو رویکرد یادشده بهره گرفته خواهد شد و بر اساس آن این نتیجه مهم تبیین خواهد شد که صنایع فرهنگی، علی الخصوص مدیوم سینما با به تصویر کشیدن جهان به شیوه ای خاص برای مخاطبان، آنچه را باید و آنچه را نباید در دیدرس باشد، شکل می بخشند. آنها واقعیت را برای مصرف کنندگان خود می سازند و این تصویر از واقعیت معمولاً رابطه درستی با حقیقت ندارد.
رویکرد طراحی مبنا سلامت ساکنان در تعامل انتخاب مصالح ساختمانی و محیط زیست سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۱۴۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: در رویکرد جامع به «معماری سالم»، فضای داخل و خارج ساختمان به عنوان یک محیط زیست یکپارچه تحلیل می شود؛ موضوعی که با درک جامع از محیط زیست آغاز شده، به حوزه استفاده از مصالح نوین ساختمانی منتهی می شود. هدف اصلی پژوهش، معرفی الگوی «ساختمان سالم» در تعامل انتخاب مصالح ساختمانی، رایانش زیستی و محیط زیست سالم است. روش ها: روش شناسی پژوهش بر «اشباع نظری» حاصل از پیشینه پژوهش استوار شده است. برای تایید روایی و پایایی پژوهش از جمعبندی نظرات متخصصین در حوزه سلامت ساکنان در خانه و سلامت کارکنان در محل کار استفاده شده است. بر اساس چارچوب نظری پژوهش در نظریه معماری سرآمد، مقایسه «کیفیت ساختمان سالم» با سه متغیر «شیمی ساختمان»، «بیولوژی ساختمان» و «فیزیک ساختمان»؛ و «نظر ساکنان» با سه متغیر «بهره وری انرژی»، «رضایت ساکنان» و «سلامت ساکنان»؛ ارزیابی می شود. یافته ها: نتایج کمی و عددی پژوهش بر اهمیت و رابطه مفهوم «کیفیت ساختمان سالم» با مقوله «نظر ساکنان» اشاره دارد و نشان می دهد که می توان با کمک الگوهای مبتنی بر غربالگری با کارایی بالا، نسبت به کنترل مواد شیمیایی خطرناک در صنعت ساختمان، و استفاده بهینه از مصالح نوین ساختمانی در فرآیند طراحی و اجرا تاکید داشت. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش مدلی یکپارچه از فرآیند طراحی و اجرای ساختمان مبتنی بر دانش شیمی ساختمان را معرفی می کنه که با تاکید بر سلامت ساکنان، کارکنان و استفاده کنندگان؛ بر اهمیت جایگاه آموزش و مدیریت محیط زیست، در انتخاب بهینه مصالح دوستدار طبیعت و رایانش زیستی مصالح نوترکیب تاکید دارد.
اولویت سنجی مفهوم هویت در اسناد بین المللی میراث فرهنگی بر اساس الگوی فرایند تحلیل سلسه مراتبی( AHP )
حوزههای تخصصی:
هویت از جمله مفاهیمی است که دارای گستره معنایی وسیعی در علوم انسانی است. اهمیت آن از این جهت است که نمی توان فرد یا شخصی و یا چیزی را یافت که فاقد هویت باشد. به همین دلیل در بیشتر شاخه های مختلف علوم انسانی موضوع مورد مطالعه پژوهشگران قرار گرفته است. همچنین در حوزه میراث فرهنگی نیز که ارتباط مستقیمی با هویت فرهنگی جوامع دارد مورد توجه است و به همین دلیل اسناد زیادی در این خصوص تهیه شده است. به دلیل اهمیت موضوع هویت در این مقاله اسناد بین المللی در حوزه میراث فرهنگی به تحلیل محتوا شدند. به این منظور مفهوم هویت در تعدادی از اسناد بین المللی مرتبط با میراث فرهنگی انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای صورت گرفته مفهوم هویت در این اسناد در دو شاخه اصلی تعریف هویت و عرصه های هویت قابل بررسی است. هر یک از این شاخه ها زیرشاخه هایی دارد که در این مقاله با عنوان مقوله و زیرمقوله دسته بندی شدند. اما اینکه هر یک از این مقوله ها و زیرمقوله ها با چه سلسله مراتبی در این اسناد مورد توجه قرار گرفته اند؛ و اولویت نسبی آنها به همراه پیشنهادی برای بهبود پرداختن به موضوع هویت در اسناد آتی، مسئله ای است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. اهمیت تحلیل سلسله مراتبی زیرمقوله ها در این اسناد به این صورت است که علاوه بر اینکه در تصمیم گیری ها موثر است بلکه در تدوین اسناد جدیدتر با موضوع هویت کمک کننده خواهد بود. پس از مشخص شدن مقوله ها و زیرمقوله ها در ارتباط با مفهوم هویت، مقوله ها و زیرمقوله ها اولویت بندی شدند. یعنی پس از تحلیل محتوای اسناد تحلیل سلسه مراتبی آنها انجام شد و مشخص شد که کدامیک از مقوله ها در چه مرتبه ای قرار دارد.
آسیب شناسی نوسازی بافت های فرسوده شهری در ایران از منظر نظریه نوسازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال اول زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
40 - 45
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده شهری در چند دهه اخیر به صورت مشکل حادی در کشور بروز کرده است. از یک سو، گسترش فرسودگی بافت های شهری و از سوی دیگر، روند کند نوسازی این بافت ها به صورت نامتوازن موجب پیدایش مشکلات جدیدی برای شهرهای کشور شده است. آنچه در آسیب شناسی نوسازی این بافت ها روشن می شود این است که عدم توازن و ناهماهنگی در ابعاد مختلف اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و عوامل دیگر مشابه آن موجب بروز اختلال یا قطع اتصال با شبکه ها و جریان های توسعه شهری شده و فرسودگی در مناطق آسیب پذیر و مستعد را رقم زده است. به این ترتیب، می توان گفت که بافت های فرسوده شهری یا پهنه های شهری جامانده، مولود شهرسازی ناعادلانه و توسعه شهری نامتوازن است. به همین دلیل نیز تاکنون در مجموع، نتوانسته است روند نوسازی را با روند فرسودگی، متوازن سازد. چهار مانع اصلی عدم موفقیت نوسازی متوازن عبارت اند از: ابهام درشناخت مفاهیم اساسی و مبنایی نوسازی (فقر دانش و نبود پشتوانه های نظری)، وجود تعارضات درنظام حکمرانی مدیریت نوسازی و نبود برنامه راهبردی- اجرایی نوسازی، نبود مشارکت فعال (کنشگران) جوامع مخاطب نوسازی به ویژه مردم در سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرای طرح ها (بی اعتمادی به وعده ها، برنامه ها و مدیریت نوسازی) و بی ثباتی رویکردهای مدیریتی، ناتوانی در هماهنگی بخش ها و ضعف متولیان در هماهنگ سازی بخش ها و دستگاه های متولی (عدم شفافیت فرایندها). با این روند می توان نتیجه گرفت که تداوم جاماندگی بافت فرسوده از سایر بافت های شهری منجر به «واماندگی»، «زوال» یا «فروپاشی» بافت های جامانده می شود. به عبارت دیگر، زوال یا فروپاشی بافت درچنین حالتی به معنای قرارگرفتن این بافت ها در نقطه بی بازگشت نوسازی است. به همین جهت، نیازمند گشودن راهی به منظور مداخله عقلانی، علمی و هوشمندانه در بافت های فرسوده شهری کشور هستیم که با تکیه بر سه بینش و خِرد پایه نوسازی «عدالت بنیان»، نوسازی «مردم پایه» و نوسازی «محله محور»، نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری بافت های فرسوده را سامانی نو بخشد. با توجه به بینش های اساسی و خِردهای پایه سه گانه، نوسازی متوازن که در پی گشودن راهی به منظور مداخله عقلانی، علمی و هوشمندانه در بافت های فرسوده شهری کشور باشد، نیازمند تدوین اصولی است. اصولی که می توان کلیه هدف گذاری ها، برنامه ریزی ها، اقدامات و عملکرد های نوسازی بافت های فرسوده شهری را در آن چهارچوب مورد عمل و ارزیابی قرار داد. نظام تدبیر مدیریت نوسازی بافت های فرسوده شهری بیش از هر چیز نیازمند اصول «همه جانبه نگری»، «توازن فکری و عملی» و «عقلانیت توأم با هوشمندی» در برون رفت از معضل بافت های فرسوده شهری کشور و رونق بخشی نوسازی این بافت هاست. در این صورت دست یابی به هدف نوسازی متوازن بافت های فرسوده محقق و توسعه شهری نیز متوازن می شود.
«واگویه های یک جنبش اجتماعی» کارکردهای رِتوریکیِ ترانه اعتراضیِ برای...
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
3 - 15
حوزههای تخصصی:
در جنبش «زن. زندگی. آزادی.»، ترانه برای... شروین حاجی آقاپور مورد استقبال وسیعی واقع شد و شناسنامه آن جنبش لقب گرفت. متن این اثر، گزیده ای است از انگیزه ها و علل اعتراض، که معترضان در شبکه اجتماعی توییتر ابراز نمودند. بازخورد مثبتِ این اثر، دالّ بر وجود کارکردهای بالقو ه مؤثرِ آن برای جنبش بوده است و ازاین رو، این پرسش بنیادین قابل طرح است که کارکردهای رتوریکیِ این ترانه در درون آن جنبش چه بوده و چگونه عمل کرده است؟ به منظور پاسخ گویی به این پرسش، این اثر به شیوه تحلیل متن محور مورد تحلیلِ محتوای کیفی قرار گرفت و آنگاه ذیل رویکرد کارکردی در مطالعات رتوریکِ جنبش های اجتماعی در علوم ارتباطات، از الگوی مفهومیِ چارلز استوارت برای توصیف چگونگی و تجزیه وتحلیل عللِ اثربخشیِ کارکردهای رتوریکیِ این اثر استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که این ترانه، در مراحلِ اولیه (پیدایش و ناآرامی مدنیِ) جنبش، با تأکید بر اضطرارِ وضعیتِ نابه سامان اکنون و نویدِ یک آینده روشن، به دگرگون سازیِ ادراکات از واقعیتِ اجتماعی کمک نموده و از طریق تغییرِ ادراک از قربانی شدن، هویت، عزت نفس و پایگاه اجتماعیِ معترضان، به ترمیم و تقویتِ ایگوی آسیب دیده آنان یاری رسانده است. همچنین شیوه مشارکتیِ تولید متن آن، درکنار عرض اندامِ ارزش های اخلاقیِ محتوایش، در راستای مشروعیت بخشی به جنبش بوده و با اشاره به نقض حقوق بشر، حیوانات و محیط زیست، در مسیر مشروعیت زدایی از نهادهای مسلط بر جامعه گام برداشته است.
دیالکتیکِ هنر
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
88 - 94
حوزههای تخصصی:
هنر منعکس کننده دنیای اطراف ما است، اما آیا هنر به شکل گیری جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نیز کمک می کند؟ جان مولینه، نویسنده ای مارکسیست، صاحب آثاری سترگ در طی چندین دهه و همچنین کسی که علاقه ای دیرپا به هنرهای تجسمی داشته، در این نوشتار بر اساس کتابی که در دست انتشار است، به این موضوع جذاب می پردازد.این متن نسخه ای بسیار فشرده از یک بحث طولانی تر است که در کتابِ در حال انتشار «دیالکتیک هنر» آورده خواهد شد هم کتاب و هم این مقاله با این اعتقاد نوشته شده اند که هنر تجسمی نه تنها برای اقلیتی که به هنر علاقه دارند، بلکه به طور عینی برای کل جامعه و توسعه آن اهمیت دارد.این موضوع که نقاشی ها یا مجسمه ها نیروی محرکه تغییرات اجتماعی عظیمی اند که اگر بشریت بخواهد آینده ای شایسته داشته باشد، به آنها نیازمند است، درست نیست. این نقش را مبارزات توده ای مردمی داشته و خواهند داشت. هنر به دلیل توانایی اش در بیان بصری آگاهی اجتماعی در یک دوره که باعث رشد شخصیت انسان و آگاهی جمعی ما از محیط طبیعی و اجتماعی می شود، اهمیت دارد.
لطفا ترمز این تئاتر را بکشید!
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
118 - 124
حوزههای تخصصی:
تأثیر مضامین اخترشناسی بر نگارگری شاهنامه و آثار منظوم و مصوّر شاعران دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
615 - 636
حوزههای تخصصی:
پیشگویی آینده از طریق ستارگان یا اجرام فلکی از زمان پیدایش بشر یکی از مسائل و موضوعات آکنده از رمز و راز به شمار می آید که با همه پیچیدگی اش کاربردی زیادی در فرهنگ جهانی یافته است؛ به گونه ای که در سراسر زندگانی آدمیان می توان کارکرد هایی از نجوم و طالع بینی را مشاهده کرد. در ایران نیز از گذشته های دور، پهلوانان و شاهان برای انجام کارهای مختلف مانند جنگ یا ازدواج یا سفر، خود را ملزم به هم اندیشی با منجّمان و پیشگویان خبره می دانستند یا برخی از وقایع آینده را که در خواب می دیدند، با بهره گیری از دانش ستاره شناسان، مورد تعبیر یا تفسیر قرار دهند. این مضمون در ادبیات و نگارگری دوره اسلامی نیز دیده می شود. مسئله پژوهش حاضر واکاوی مفاهیم اخترشناسی در شاهنامه و آثار منظوم و مصور شاعران دوره اسلامی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند به بررسی میزان تطابق یا تشابه مقوله های اخترشناسی در ابیات شاهنامه فردوسی و دیگر پارسی سرایان دوره اسلامی بپردازند. نتایج، نشان می دهد که پیش بینی اختر شناسان بر روند زندگی ایرانیان در دوره اسلامی تأثیر فراوان داشته است. بسیاری از شاهان پیش از انجام امور حیاتی به هم اندیشی با منجمان پرداخته و با شنیدن پیشگویی ها از زبان این افراد، تصمیمات خود را تغییر می داده اند.اهداف پژوهش:بررسی میزان کاربُرد اصطلاحات اخترشناسی در شاهنامه و آثار منظوم و مصور شاعران دوره اسلامی.بررسی چگونگی انعکاس اخترشناسی در نگارگری دوره اسلامی.سؤالات پژوهش:اهمیت دانش نجوم، در شعر فردوسی و دیگر پارسی سرایان به چه میزان می باشد؟اخترشناسی در شاهنامه فردوسی و نگارگری دوره اسلامی چه بازتابی داشته است؟
فهمِ عناصر غریب وش در متن اثر هنری؛ نمونه موردی: عنصر «صندلی» در عکس های درباریِ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاستگاه نوآوری و بدعت در خلق اثر هنری، بهره بردن از عوامل ناشناخته و به وجودآوردنِ مفهومی بدیع است که تا آن زمان در بسترِ سنتی که اثر در آن پدیدار شده، «دیده» و «اندیشیده» شده نباشد. با ظهور مدرنیته در قرن هجدهم، عنصر اگزوتیک در هنر غرب، و نیز غریب وش در هنر غیرِ غربی، به تبعِ آشناییِ اولیه ی شرقیان و بومیانِ محلی با هنر مدرن، در برساختِ آثار هنری به مثابه خاستگاهی در جهتِ ظهورِ بدعت و خلاقیت، بسیار شرکت نمود. در فرایند رخدادِ فهمِ اثر هنری توسطِ مخاطب، طبق اصولِ فلسفه ی هستی شناختیِ فهم در هرمنوتیک مدرن، حضور دو عنصرِ آشنایی و بیگانگی، و به بیانِ هرمنوتیکی، «الفت و بیگانگی» در بستر سنت است که وقوعِ فرایند فهم را میسر می سازد. تدقیقِ در این دو مؤلفه ضروری است: الفت، که در آشناییِ پیشینیِ مخاطب با عناصر مقوم در بسترِ سنت حاضر است، و مؤلفه ی بیگانگی، که به دلیل عدم آشناییِ اولیه ی او و فاصله ی زمانی و تاریخی که با عناصر دارد، به وجود می آید؛ این بیگانگی، در بستر سنت هضم شده و به صورتِ عنصری غریب در متنِ اثر نمایان می گردد. چگونه اما می توان فرایند بدعت و نوآوری را در خلق اثر هنری به بهره گیری از عناصر اگزوتیک و غریب نسبت داد؟ از روش تحلیل هرمنوتیکی بهره می بریم تا جایگاه عنصر «الفت و بیگانگی» را در فرایند فهم روشن کنیم. نمونه ی پژوهشی عکس های اولیه دورانِ قاجار است که در آن نمونه های فراوانی از استفاده ی عناصر، ژست گیری ها و مفاهیمِ جدید و غریب قابل مشاهده است. نتیجه آن که در فرایند مواجهه ی مخاطب با اثر، هنرمند، هنرمند با بهره گیری از برخی الگوهای برخاسته از سنتِ تاریخیِ خود، مفهومِ غریب وش گونگی در متن را به عنوان عنصری بیگانه و ناآشنا در سنت، بدل به خلاقیت یا نوآوری می کند.
گونه شناسی فنی و هنری چلنگری های تهران عصر قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
193 - 212
حوزههای تخصصی:
چلنگری در و پنجره در گذشته از اهمیت بالایی برخوردار بوده و در بناها به جلوه ای فرهنگی مبدل شده است. ابنیه تهران در دوره های قاجار و پهلوی، دارای چلنگری با طرح های متنوع هستند که نشان از هنر دست آهنگران تهرانی دارد. می توان دوره قاجار را آغاز جایگزینی فلز به جای چوب در ساخت نرده پنجره ها دانست که به «گل نرده» شهرت یافته اند. هدف مقاله حاضر، بررسی شیوه طراحی، ساخت و تکنیک های به کار رفته در چلنگری های تهران (نرده پنجره، در و بالکن) است. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن میدانی و کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهند شیوه طراحی با فرم پایه S با نسبت 2 واحد برای عرض و 6 واحد طول در زیرنقشی با 12 مربع مساوی، شکل گرفته و در ترسیم حلزونی ها با تعداد 4 مربع به ابعاد 2 واحد و به 6 قسمت تقسیم شده است. تکنیک های به کار رفته به چهار دسته شامل فرم های مستطیلی، مستطیل دارای هلالی، مستطیل کتیبه دار دارای هلالی و مستطیل مربع تقسیم شده و در سه گروه قابل بررسی هستند. نقش مایه ها نیز تابع نقوش سنتی به دو دسته کلی تک نقش مایه و دو یا چند نقش مایه قابل تقسیم است. طرح و نقش ها پیرو گره های ایرانی در آجر و چوب و به ویژه کاشی کاری بوده و ریشه هویتی دارند. طراحی، نقش، فرم و تکنیک از ابعاد و شکل پنجره، در و حفاظِ بالکن تبعیت کرده و با توجه به تجارب به دست آمده توسط استادکاران روندی تکاملی داشته است.
مطالعه ساختاری فرش های منقوش در نگاره محاوره دانشوران و نگاره جشن در دربار برای اعلام عروسی حضرت یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
35 - 53
حوزههای تخصصی:
شناسایی اصول ساختاری حاکم بر فرش های ادوار مختلف ازجمله بایستگی های شناختی هر دوره ای است که پژوهشگران را همواره به سوی کاربردی کردن هرچه بیشتر مطالعات فرش و یافتن معناها از پی ساختارها و تحلیل های متکی بر بینامتن ها و فرا متن ها سوق می دهد؛ در این میان، با منقوش شدن فرش بر نگاره های دوره تیموری و سده نخست صفوی، در بیرون، نشانه ای از توانایی فراوان هنرمندان ایران در نقش پردازی و در درون، شوری به زبان نگاره ها بیان می شود و این فرش های پرنقش و نگار، همراه زندگی مردم آن عصر بازنمایی شده اند. ازاین رو، این پژوهش کیفی به صورت موردی، دو نمونه از نگاره های دوره تیموری و سده نخست صفوی را به صورت هدفمند برمی گزیند تا باهدف مطالعه ساختار فرش های منقوش در آن ها، با روش توصیفی- تحلیلی، به این پرسش اصلی پاسخ داده باشد که رابطه میان دو نظام بینانشانه ای نگاره ها و فرش های نگارین بر آن چیست؛ از این حیث، پژوهش پیش رو داده های خود را به صورت اسنادی گردآوری کرده و در دو سطح توصیف و تحلیل به مطالعه ساختاری پیکره های مطالعاتی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که خلق نظام های تصویری و کلامی در نگاره های مطالعاتی صرفاً یک بازنمایی روایی یا تاریخی نیست و نگاره ها از متنی صریح و تک لایه ای خارج و به یک متن ضمنی و چندلایه ایِ مرتبط با یکدیگر، مبدل گشته اند و نظام های بینانشانه ای حاضر در این متون تجسمی، خود نیز با نظام های بینانشانه ای دیگر روابط بینامتنی ضمنی برقرار می کنند.
مطالعه تحلیلی یادمان های نماد محور و مفهوم محور دفاع مقدس با تأکید بر انتقال ارزش ها و خاطرات آن دوران به نسل های بعد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
209 - 227
حوزههای تخصصی:
دوران دفاع مقدس بخش تأثیرگذار از تاریخ انقلاب اسلامی ایران می باشد که ارزش های انسانی فراوانی را تداعی می کند. انتقال و حفظ این ارزش ها به نسل های بعدی یکی از مهم ترین اقداماتی است که باید بدان توجه شود. یادمان دفاع مقدس یکی از راه های پاسخگویی به ثبت رویدادهای تاریخی و بزرگداشت ارزش های آن دوران است که در قالب کالبدهای مختلف با مصالح مختلف جلوه گر می شود و به شیوه های مختلف حماسه هشت سال پایداری را بازگو می کند. یادمان دفاع مقدس از نظر شیوه پرداختن به موضوع به سه گونه روایت محور، نماد محور و مفهوم محور قابل دسته بندی است و نحوه تعامل نسل های مختلف کشور در مواجهه با هر گونه متفاوت است. هدف تحقیق فوق؛ شناخت بهترین نوع یادمان دفاع مقدس از نظر دو نسل زمان دفاع مقدس و نسل های بعد از آن می باشد. سؤال پژوهش حاضر این گونه بوده که نسل زمان دفاع مقدس و نسل های بعد از آن در مواجهه با یادمان های دفاع مقدس در جهت حفظ و انتقال ارزش ها و خاطرات جمعی دفاع مقدس کدام گونه بندی را انتخاب می نمایند؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و با مطالعه ادبیات و مباحث نظری دفاع مقدس و تعریف هنر و معماری یادمان به تحقیق انسجام بخشیده است. شیوه جمع آوری اطلاعات توزیع پرسشنامه بین جامعه نمونه ای از مخاطبان و بازدیدکنندگان باغ موزه دفاع مقدس تهران و سی نفر از متخصصین حوزه هنر و معماری، پژوهشگران حوزه دفاع مقدس است و جهت توصیف و تحلیل داده ها از نمودارهای درصد فراوانی و برای ارزیابی فرضیه از آزمون ناپارامتریک فریدمن در نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد نمادگرایی در هنر دوران دفاع مقدس باعث شد که آن نسل نسبت به آن نمادها شناخت و خاطره ذهنی داشته باشند و نسل زمان دفاع مقدس با توجه به شناخت و حس تعلق آنها به مفاهیم نمادین و حماسی بیشتر یادمان های نماد محور را می پسندد و در مقابل نسل بعد از آن دوران با توجه به اینکه خاطره ای از زمان دفاع مقدس ندارد، به دنبال کشف مفهوم یادمان رفته است و در پاسخ به سؤال تحقیق با توجه به تحقیق پیمایشی فوق و تطبیق نتایج آن با تحلیل محتوای پژوهش های صورت گرفته در مورد هنرهای دفاع مقدس، می توان گفت در مواجهه با نسل های سوم و چهارم انقلاب اسلامی که در دوران زمان دفاع مقدس حضور نداشتند، یادمان های مفهوم محور کارایی بیشتری برای انتقال پیام و ارزش های دفاع مقدس دارند.
برنامه ریزی منظر جهت احیای رودخانه های شهری؛ کاربست رویکرد اکولوژی منظر برای تدوین مدل مفهومی برنامه ریزی رودخانه های شهری (نمونه موردی: رود درکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
62 - 71
حوزههای تخصصی:
رودخانه های هفتگانه در ساختار شهر تهران به عنوان مهم ترین مؤلفه های طبیعی شهر، به دلیل استفاده بیش از توان اکولوژیکی آن ها، موقعیت ضعیفی را در معادلات شهر تهران پیدا کرده است. این امر، شهر را با چالش های متفاوتی در ابعاد مختلف همچون کاهش تعاملات اجتماعی، افزایش ناامنی و آلودگی های زیست محیطی روبه رو کرده که خود بیانگر ناکارامدی روش های مدیریت تک بعدی است. از طرفی، بررسی تجارب گذشته نشان می دهد شکاف عمیقی میان رویکردهای تئوری و راهکارهای عملیاتی در مدیریت رودخانه ها وجود دارد که امکان اثرگذاری روش های موجود را کاهش می دهد. لذا اتخاذ روشی کل نگر برای برنامه ریزی محیط های طبیعی می تواند به طور همزمان در تئوری و عمل به حفظ و احیای اکوسیستم های طبیعی بپردازد و به چالش های اجتماعی توجه داشته باشد. این پژوهش با بررسی ابعاد آسیب شناسانه رود خانه ها و انطباق با نمونه رود درکه، از دریچه دانش اکولوژی منظر، افزون بر ارائه راهکار برای برون رفت از وضع کنونی، به این پرسش پاسخ می دهد که مدیریت و برنامه ریزی جهت احیای رودخانه های شهری، بر مبنای رویکرد اکولوژی منظر و از طریق ترکیب نگرش های نظری و عملی چگونه صورت می پذیرد؟ در این راستا، این پژوهش ابتدا از طریق روش توصیفی- تحلیلی به ارائه یک مدل مفهومی پرداخته و با بسط آن به نمونه موردی رودخانه درکه به کمک روش SWOT، این رودخانه را تحلیل کرده است. مدل مفهومی مذکور با هدف اتصال دو حوزه نظری و عملی، اصولی ثانویه و سیاست گذاری هایی در سه حوزه معنایی، کالبدی و کارکردی تبیین کرده است. یافته های این پژوهش حاکی از سیاست گذاری هایی نظیر حفاظت و احیای بستر رودکنار، احیا و توسعه زیستگاهی، سرزندگی محیط، بازتاب هویت فرهنگی- تاریخی و استقرار توسعه است. اصلی ترین راهبردها سه حوزه کارکردی، کالبدی و معنایی را شامل می شود که در راستای احیای محیط طبیعی رودخانه درکه برمبنای مدل مفهومی پژوهش معرفی شده است و می تواند به عنوان الگویی جهت احیای دیگر رودهای شهری استفاده شود.
واکاوی بوطیقایی ظرفیت های نمایشی عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
21 - 34
حوزههای تخصصی:
رساله ی عقل سرخ شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی ملقب به «شیخ شهید»، فیلسوف نامدار قرن ششم ه.ق و بنیان گذار مکتب حکمی اشراق چه از منظر قالب و ساختار و منطق روایی و چه از منظر ارسطویی حاوی عناصر قابل تأمل دراماتیک و ویژگی های نمایشی محرز است. ارزش مفاهیم، محت وا و معن ای مستتر در این اثر می تواند به واسطه ی حکمتی که در آن ازسوی شیخ اشراق گنجانده شده است، دست مایه ی اجراگران و نویسندگان حوزه ی نمایش و تئاتر گردد. این رساله با ظرفیت های نمایشی خود سفری سِیروسلوک وار را ترسیم می کند که فرد را از پی فردیت خویش و در راستای شناخت هستی، به سوی حقیقتی متعالی رهنمون می کند که روزگاری ظلمت بر آن پرده افکنده و به شکل پنهان از چشم او دور بوده است. وجود عناصری همچون طرح و ستیز، شخصیت، گفت وگو، زمان و مکان نمایشی ، بحران و آشفتگی و فاجعه و غیره که از منظر ارسطو اساس متن دراماتیک قلمداد می شوند، با علم به جهان بینی شرقی نهفته در عقل سرخ می توانند مورد ارزیابی قرار گیرند. مقاله ی پیش رو با رویکردی تطبیقی و با اتکاء به روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به تبیین جنبه های نمایشی رساله ی عقل سرخ البته مبتنی بر آراء ارسطو در فن شعر می پردازد و این حکایت کهن ادبی را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد تا از طریق مطالعه توصیفی و تطبیقی آن ظرفیت های نمایشی آن را -که گاه صرفاً در چهارچوب حکایتی کهن مورد مداقه قرار گرفته است- مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد و بدین طریق اثر مطروحه را با ورود به قلمرو درام، به مخاطبان توأمان ادبیات کهن و ادبیات دراماتیک ارائه نماید.
تبیین فرایند طراحی شهری همکارانه با بهره گیری از رهیافت تفکر طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
52 - 63
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: لازمه ی طراحی شهری نوعی همکاری است که کنشگران در آن بتوانند ضمن ایجاد درک مشترکی از فعالیت هایشان در یک فرایند یکپارچه ی منطقی، به ماهیت نوآورانه راه حل های طراحی پاسخ دهند. این مهم عمدتاً با تعارضاتی مواجه است، زیرا علیرغم کاربرد روش های علمی و همکارانه قبل از مرحله تولید طرح، بخش طراحی غالباً به صورت بخشی و مجزا، از سوی طراحان و بدون همکاری معنادار سایر کنشگران انجام می شود. به گونه ای که محصول طراحی با حداقل تعامل و با رویکرد "دانای کل" و "جعبه سیاه طراحی" به وجود می آید.
هدف: هدف از این تحقیق ارائه چارچوب مفهومی برای عملیاتی کردن فرایند طراحی شهری همکارانه در مرحله تولید طرح با تعامل کنشگران است.
روش: این موضوع با واکاوی دو رهیافت عقلانیت همکارانه و تفکر طراحی انجام شده است که مورد دوم کمتر در طراحی شهری و بیشتر در سایر حوزه های طراحی مورد توجه بوده است.
یافته ها: یافته های این تحقیق که در قالب گام های هشتگانه تبیین شده است، نشان می دهد مرحله طراحی، خود فرایندی چندی بعدی، چند سطحی و چند عاملی است که نیازمند چرخه ای متوالی از مفهوم سازی، ساخت و پردازش ایده، ارائه راه حل ها و ارزیابی آنهاست.
نتیجه گیری: فرایند طراحی همکارانه بر پایه یادگیری، شبکه ای از تعامل و تصمیم گیری را بین کنشگران شامل مدیران و متولیان، متخصصین و تهیه کنندگان طرح اعم از طراح شهری و یا سایر حوزه های مرتبط، سرمایه گذاران، و کاربران به وجود می آورد که با استفاده از مهارت های اجتماعی و فنآورانه، چالش بین استفاده از روش های علمی و کشف و شهودی را در طراحی شهری به حداقل رسانده و بستر مشارکت خلاقانه ای را در طراحی شهری (در مرحله تولید طرح) فراهم می کند.