مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
اساطیر ایران
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت جنبه ای از اسطوره کوه یعنی قداست و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است. نوعی ارتباط اسرار آمیز، که مطابق اساطیر و اصول اعتقادی ادیان و سرزمینهای مختلف و با دیدی جزئی تر مطابق ادب و آیین مزدیسنا، کوه ها را مکانی مقدس با ویژگیهای اسرار آمیز مختص به خود قرار می دهد؛ ویژگیهایی که شکل دهنده ارتباط معنوی آدمیان با پروردگار قلمداد می شود. همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان و ایزدان و قربانگاه مخصوص عابدان برای این ایزدان و الهگان بر بلندای کوه ها آشکار، و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علومی تلقی می گردد. فردوسی، بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین این مطلب را چنان در خود متجلی می نماید که ما در سراسر این اثر بزرگ، جایگاه عبادت عابدان و ارتباط معنوی آنان را با پروردگار در اوج کوه ها، که نزدیکترین مکان به آسمان است، می یابیم. در این پژوهش سعی شده علاوه بر کتابهای دینی اوستایی و پهلوی، که بیانگر این ارتباط اسرار امیز است، تمامی مواردی که حکیم توس در شاهنامه خود کوه را مکان برافروش آتش مقدس و یا ارتباط معنوی عابدان و زاهدان با پروردگار خود دانسته است، بیان گردد.
زایش اسطوره های ترمیمی در سنت اساطیری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی اساطیر اقوام و ملل مختلف می توان به یک عده اساطیر پایه باورمند بود. این اساطیر، نمونه و منشاء پیدایش اساطیر متأخرترند. معمولاً خودِ اساطیرِ پایه یا بخشی از عناصر سازندة آن بنا به انگیزه های مختلف در معرض فراموشی قرار می گیرند؛ اما این اساطیر هرگز به طور کامل محو و نابود نمی گردند، بلکه در طول تاریخ و در فرایند غبار زدایی از حافظة ناخودآگاه جمعی در ضمن روایت های دیگرِ اساطیری مورد بازآفرینی و احیا قرار می گیرند؛ مانند احیای «جام جم » در اسطورة کیخسرو. با بررسی اساطیر متأخر می توان بخش های فراموش شدة اساطیر پایه را مانند تکه های پراکنده کنار هم چید و به چنـد و چون آن اساطیر دست یافت. در این مقاله روایت اساطیری جمشید به عنوان اسطوره ای پایه برای زایش اسطوره های ترمیمی مورد مطالعه قرار گرفته است.
تحلیل اسطورة کیومرث در شاهنامة فردوسی و اساطیر ایران بر مبنای رویکرد نقد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیومرث، یکی از شخصیت های بنیادین در تاریخ اساطیری ایران است که اگر چه در گاهان زرتشت و ریگ ودای هندی نمود ندارد، در فرهنگ زرتشتی عصر ساسانی به عنوان نخستین انسان اهمیت بسیاری پیدا کرده و در خدای نامه ها، شاهنامه و متون تاریخی عصر اسلامی به نخستین پادشاه تبدیل شده است. در این جستار، با رویکرد نقد اسطوره ای، ضمن تحلیل الگویی و تطبیق ساختاری خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در متونی که روایت اسطورة او را تشکیل داده اند و مقایسة این اسطوره با روایات هم ارز آن در فرهنگ های مختلف، به تبیین ژرف ساخت کهن الگویی اسطورة کیومرث پرداخته ایم. بر همین مبنا، خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در سه عنوان کهن الگوی انسان نخستین، زوج آغازین و قهرمان فرهنگی بررسی و طبقه بندی شده و از تحلیل الگویی خاستگاه های پیش تاریخی و فلسفی روایت او در ارتباط با پیش نمونة زروانی آن این نتیجه حاصل شده است که در نحلة زروانی- زرتشتی دورة ساسانی و فرقه هایی چون زروانیه و کیومرثیه که در جبرگرایی و اختربینی آن عصر تأثیر بسزایی داشتند، روایت کیومرث تکراری از الگوی کهن فروپاشی غول خدای نخستین در فرهنگ زروانی است؛ شخصیتی که می توان او را دربردارندة الگویی از""عالم صغیر"" در این جهان بینی قلمداد کرد که از تسلسل و تکرار پیش نمونة ""عالم کبیر"" (زروان ) حاصل شده است.
مقایسه ایزدان آب در اسطوره های ایران و ویتنام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل جهان اسطوره، پیوسته در میان محققان جایگاهی ویژه داشته و گذشت زمان هرگز از اهمیت و جذابیت آن نکاسته است. یکی از اجزای تشکیل دهنده جذابیت اسطوره، نوع نگاه و باور به خدایان در اقوام و ملت ها است. این پژوهش تنها به بررسی و مقایسة خدایان آب و ویژگی های آن در اساطیر ایران و ویتنام می پردازد. در اساطیر ایرانی ـ در مقایسه با اساطیر ویتنام- ایزدان آب بسیار قدرتمند و آرمانی تر و کاملاً مطلق هستند و صفت فرشته گو نگی در وجودشان انکارناپذیر است. در اساطیر ویتنامی، صفت خدایی یا بهتر بگوییم فرشته گونگی در وجود خدایان کمتر است؛ خدایان ویتنامی هرچند همچون خدایان ایرانی فراطبیعی اند، صفات آنها مطلق و یک سویه نیست. خدایان آب ویتنامی گاه مظهر لطف و مهربانی و گاه مظهر خشونت و خشم و تباهی اند.
اساطیر ایران در آیینة خوانش و دریافت حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمة دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینة ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزة نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گسترة کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال 2000 با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصة اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوة اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویة اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
شاه گزینی در اساطیر ایران
حوزه های تخصصی:
بر پایه روایات باستانی که در شاهنامه و ادبیات پهلوی آمده، می توان قدیمی ترین الگوی شاه گزینی ایران را در آن ها یافت. این ساختار شاه گزینی برپایه جهان بینی ساسانیان قرار دارد که دارای یک چارچوب معین و از پیش تعیین شده است و نیز قاعده منسجمی برای شاه گزینی دارد. پیش فرض مشروعیت حکومت یک شاه در این الگوی شاه گزینی، تعلق داشتن به خاندان شاهی، گزینش شاهزاده نخست زاده، نژاده بودن مادر، همچنین داشتن اسباب و نمادهای قدرت شاهی در تأیید حکومت وی نقش مهمی ایفا می کردند. این ویژگی ها، ضروری ترین دلایل برای مشروعیت شاه بود و تشخیص این ویژگی ها به عهده بزرگان، اشراف و هموندان خاندان های نژاده شاهی و پهلوانان بود. در آن دوره، آن ها به مثابه انجمن گزینشی عمل می کردند و نقش تعیین کننده ای در انتخاب شاه داشتند و حتی این انجمن گزینشی برای پیدا کردن شخصی که با این معیارها متناسب بود به جستجوی شخص مورد نظر می پرداختند. در این پژوهش کوشش خواهد شد با نگاهی به چگونگی شاه گزینی در اساطیر ایران، مهم ترین مبانی شاه گزینی در تاریخ ایران را مورد مطالعه قرار دهیم.
نگاهی به وجه اساطیری - آئینی شیر و گاو در دو نسخه از کلیله و دمنه (دوره ایلخانی و تیموری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساطیر در ایران باستان همیشه یادآور معانی گوناگون بوده اندو در این میان، برخی از این اسطوره ها هم چون شیر و گاودر باور ایرانیان، از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و مردم ایران زمین از آن ها به نیکی یادکرده اند.هدف از نگارش این مقاله،توجه به جایگاه ویژه این اساطیردر مصورسازی نسخ خطی کلیله ودمنه و تأثیر آن هابر هنر نگارگری است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که اساطیر شیر و گاو در ایران باستان چه تأثیری بر نگاره های شیر و گاو در نسخه های کلیله ودمنه داشته اند؟ روش تحقیق این مقاله، توصیفی - تحلیلی و جمع آوری منابع و مدارک آن کتابخانه ای است. یافته ها و نتایج تحقیق نشانگر این است که اساطیر از دوره های باستان نقش بسزایی در خلق آثار هنری داشته و هنرمندان در دوره های اسلامی در بسیاری از هنرها و خصوصاً هنر شاخص نگارگری ایرانی از آن ها بهره جسته اند.به طوری که می توان وجوه اساطیری –آئینی نگاره های شیر وگاو را درنسخه های کلیله ودمنه به وضوح مشاهده نمود و به تعمیم، تعبیر و رمزگشایی معانی آن پرداخت.
بازتاب طبیعت در گستره اساطیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
63 - 72
حوزه های تخصصی:
اسطوره در هر جامعه ای وجود داشته و به راستی یکی از سازه های مهم فرهنگ بشری است. بررسی و تحلیل جهان اسطوره، پیوسته در میان محققان دارای جایگاهی ویژه بوده و گذشت زمان هرگز از اهمیت و جذابیت آن نکاسته است. یکی از اجزای تشکیل دهنده جذابیت اسطوره، نوع نگاه و باور به خدایان در اقوام و ملت هاست. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تجزیه و تحلیل کیفی به بررسی تاثیر طبیعت بر باور اساطیری ایران می پردازد. از آن جا که عناصر و عوامل متعددی بر اساطیر نقش داشته اند، محور اصلی این پژوهش بررسی تاثیر و بازتاب طبیعت در اساطیر ایران می باشد.<br /> با توجه به نتایج بدست آمده می توان اینگونه اظهار داشت که طبیعت عنصری حائز اهمیت در اساطیر ایران و واجد جایگاهی متفاوت در ایدئولوژی های این قوم بوده است، به طوری که در جهان بینی ایران باستان، جایگاه طبیعت از عنصری که خود خداوند یا جزئی از خداوند به شمار می رفته تا عنصری شر و جایگاه زندگی اهریمن متفاوت است. در اساطیر ایران، عناصر طبیعی نقش بسزایی را ایفا می کنند. با بررسی طبیعت ایران دو خصیصه بارز به چشم می خورد: مسئله خشک و کم آب بودن سرزمین ایران و دیگری تضادهای طبیعی. این دو ویژگی مهم تاثیر ویژه ای بر اساطیر ایران داشته و بیشترین نمود آن را در دو اسطوره کهن و مشهور "تیتشر" و "وای" می توان یافت.
بنیادهای تمدّن اساطیری در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
بشر پیوسته در مسیر پیشرفت و توسعه مدنیّت گام برداشته است و بی تردید جوامع متمدّن امروزی مرهون تلاش های نخستین انسان هایی است که گاه به صورت فردی و عالمانه و گاه به شکل جمعی و احیاناً تصادفی و به طریق آزمون و خطا مسیر تمدن و زندگی نوین بشری را فراهم آورده و سنگ بنای جوامع کهن را نهاده اند. در الگوهای تاریخی، نخستین آموزش ها و کردارهای تمدن ساز غالباً در میان جوامع ابتدایی و اولیه شکل گرفته است؛ اما در روایات اساطیری و حماسی، این مهم اکثراً مدیون تلاش نخستین شاه خدایانی است که یا خود منشا این اقدامات شده اند و یا به طریق اولی از نیرویی ماورایی که البته حائز جنبه های مثبت و منفی است، فراگرفته اند. از جمله متونی که می توان نخستین بنیادهای تمدنی را ملاحظه و بررسی کرد شاهنامه است که نویسندگان در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای منابع مکتوب و با هدف بررسی بنیادهای تمدن در حماسه ایران در سه محور سرچشمه ها، آموزندگان و کردارهای تمدنی به بررسی مسائل مطرح در این باره پرداخته و چنین دریافته اند که بر مبنای شاهنامه حکیم توس، سرچشمه های تمدن گاه شخصی، در مواردی اهورایی و گاه حتی اهریمنی اند و این تمدن های نخستین، غالباً برآورده قانون گذارانی هستند که در قامت افراد برتر و بعضاً در جامه شاه-خدایان که نمونه نخستین بشر آگاه و متمدنند نمایان شده اند.
بررسی تطبیقی عنصر آتش در اساطیر ایران و ویتنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
211 - 238
حوزه های تخصصی:
آتش یکی از عناصر مهم و پر رمز و راز هستی است که می توان گفت تمدن بشری از زمان کشف آن آغاز گردید. بازتاب اندیشه بشر در زمینه چگونگی کشف آتش و میزان اهمیت و جایگاهش در میان اسطوره های به جامانده از اقوام مختلف قابل مشاهده است. ارزش و جایگاه مهم آتش در اسطوره های ایران و ویتنام و شباهت برخی آیین های دو کشور در تقدیس و ستایش آن نشان می دهد که وجوه فرهنگی مشترکی بین دو ملت وجود دارد. هدف از این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی، شناخت بیشتر و بهتر اسطوره های دو کشور ایران و ویتنام به ویژه آتش است و تلاش شده است تا از طریق واکاوی اسطوره های دو کشور، روایت های مربوط به عنصر آتش بررسی شود. نتایج پژوهش با توجه به دسته بندی و تطبیق اسطوره های کشف آتش، ایزدان، کارکردها و آیین ها، شباهت هایی فرهنگی را میان دو کشور نشان می دهد، چنان که جشن رقص آتش در ویتنام مشابه چهارشنبه سوری و جشن آذرگان در ایران است؛ همچنین در اساطیر دو کشور آتش نماد پیروزی بر دشمن و دوزخ مجازات گناهکاران بیان شده است. تفاوت روایت های اسطوره ای ایران و ویتنام بیشتر در زمینه چگونگی کشف آتش و ایزدان است که در پژوهش حاضر به آن ها اشاره شده است .
بررسی مقایسه ای نقش زنان در نزاع های درون خانوادگی اسطوره های ایرانی و یونانی و رومی (برپایه شاهنامه فردوسی و متون اساطیری یونان و روم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان نقش زنان در اسطوره ها ازنظر ارتباط با عناصر درون خانوادگی است. میان آثار بررسی شده ازنظر مضامین و گره خوردگی حوادث و شخصیت ها، همسانی ها و گاه ناهمسانی هایی وجود دارد. در این پژوهش کوشش می شود با تطبیق و مقایسه، به تحلیل تطبیقی و مقایسه ای محتوای این آثار و نیز مشخص کردن میزان همانندی ها یا ناهمسانی های دو جامعه شرقی و غربی در مقوله نقش زنان در نزاع های درون خانوادگی پرداخته شود. نگارندگان با توجه به پژوهش های ادبیات تطبیقی و بر مبنای مکتب امریکایی با روش تطبیقی توصیفی تحلیلی درپی آن اند تا تأثیرگذاری زنان را در نزاع های درون خانوادگی اسطوره ها و حماسه ها تحلیل کنند. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که در اساطیر ایرانی، به ویژه در نزاع میان گشتاسب و اسفندیار، زنان نقش منفعلی دارند؛ چندان توجه برانگیز نیستند و حتی در سایه مردان قرار می گیرند. این امر می تواند با حاکمیت مردسالاری در فرهنگ ایرانیان پیوند داشته باشد؛ اما در اساطیر یونانی و رومی، زنان نقش توجه برانگیزی دارند و به نوعی یا نقش تحریک کننده دارند و یا اینکه عامل بازدارندگی هستند؛ حتی در این میان قربانی هم می شوند. حسادت، گریختن و فرار با جانان، عصیان و تمرّد و خیانت از وجوه مشابه و همسان روایت ها و کاهش زمینه و بافت اساطیری، شرط گذاشتن برای خواستگاران دختر، گروگان گیری، قابلیّت جادوگری، ایجاد دیوانگی و جنون، شهوت پرستی و کامجویی، جان بازی و جان نثاری برای وطن، عشق به همسر، خردمندی و حق طلبی و دعوت به سکوت و آرامش از وجوه تفاوت و ناهمسانی روایت ها بود. شاهدهای متن فارسی از کتاب شاهنامه فردوسی است و شاهدهای مربوط به یونان و روم از کتاب های مدیا و هکاپ ، ایفی ژنی در اولیس ، اسطوره های یونان و فرهنگ اساطیر یونان و روم بیان شده است.
جم کیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر پژوهش های درخورنگرش و ارزشمندی درباره اساطیر ایران، و به ویژه شخصیّت جمشید انجام شده است. این شخصیّت چنان ابعاد گسترده ای دارد که هر کس از دیدگاهی به یک یا چند ویژگی او نگریسته است. یکی از معمّاهای مربوط به جم، دو ابزاری است که اهوره مزدا به او داد تا جهان مادّی را گسترش دهد و ببالاند. در این مقاله سعی بر این است که با ارائه دلایل مستدل، چیستی این دو ابزار نشان داده شود، و از آن طریق برخی دیگر از ابعاد ناشناخته این شخصیّت شگفت کشف و نموده شود. در پایان با ذکر مطالبی که درباره ذوالقرنین در قرآن آمده است، تشابهات جم و ذوالقرنین ذکر می شود، و بر اساس آن این نظریه مطرح می شود که جم و ذوالقرنین در اصل یک شخصیت واحد هستند. با بیان این مطلب که ذوالقرنین همان جم هندوایرانی است، می توان به این قائل شد که جم در اصل یک شخصیت تاریخی بوده است.
بررسی شکل ظاهری موجودات مینوی در اسطوره های ایران به منظور بازنمایی در طراحی شخصیت پویانمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
69 - 100
حوزه های تخصصی:
تولیدات پویانمایی به دلیل آزادی تام در خلق شخصیت های رؤیایی و فضاهای تخیلی، نسبت به سایر گونه های نمایشی، امکان بیشتری را در استفاده از فانتزی بصری در خود دارند. هدف این پژوهش، بررسی دقیق نحوه تشریح شکل ظاهری موجودات مینوی در اسطوره های ایران، برای روایت صحیح داستان ها و افسانه های ایرانی همگون با نگرش ماهوی ایرانی به موجودات اساطیری است که با توجه به ماهیت آن، در هنر پویانمایی قابل بازنمایی و استناد خواهد بود. برای مقایسه و مطابقت دقیق، موجودات مذکور از لحاظ کارکرد به دو دسته : سپنته (خیر) و انگ ره (شر) تقسیم شده اند. هر دو دسته، از لحاظ توانایی و موقعیت، طبقه بندی شده اند و براساس متون کهن ادب پارسی، نشانه های ظاهری و نحوه بازنمایی هر کدام، استخراج و مشخص شده است. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به روش کتابخانه ای، با رویکرد گفتمان رشته ای (اقتباسی) انجام شده و در آن، از روش استنباطی (کیفی) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد با توجه به دوگانه باوری یا ثنویت همه آفرینش در بیشتر متون کهن ایرانی، سپنته مینوان و انگره مینوان به راحتی قابل تشخیص و تصویرند. نیروی خیر همواره با هیبتی معمولی، با تعابیری کلی و به دور از ذکر جزییات، نورانی، خوشبو و زیبا توصیف می شود. در مقابل، نیروی شر، غول پیکر، سیه چرده یا ابلق، با اعضای نامتعارف بدن، حیوان نما و در نقطه مقابل ایزدان وصف شده است.
نمادشناسی تطبیقی نقش و مفهوم عقرب در تمدن های باستانی ایران و مصر: جانور موذی یا الوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار باستانی تمدن های گذشته و نقوش متنوع آن ها حامل اندیشه، ارزش های فرهنگی، باورها و کهن الگوها می باشند. بنابراین بررسی آثار برجای مانده راهی برای شناخت کارکرد رمزها، نمادها و اسطوره ها در عهد باستان است. این نمادها و نقوش که تراویده ذهن آدمی برای نشان دادن نیروهای ماورائی است، در طول تاریخ با هم درآمیخته اند و باوجود تمام گوناگونی ها ، نوعی هم خوانی و نزدیکی در بن مایه ها و موتیف های اصلی مشاهده می شود که بررسی تطبیقی این روایات را ممکن می سازد. برخی از این نقش مایه ها شامل نمادهای حیوانی یا موجودات ترکیبی انسان حیوان می باشند. عقرب به عنوان یکی از این نقوش قدیمی در گذشته منشاء افسانه ها بوده و با ویژگی هایی چون موذیگری، شرارت و درد؛ نماد مرگ، جنگ و گاهی نگهبان بوده است. در پژوهش پیش رو با مطالعه تطبیقی به نمادشناسی عقرب در تمدن های باستانی ایران و مصر به عنوان دو نمونه از کهن ترین تمدنهای شناخته شده جهان پرداخته می شود. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای- اسنادی است. پرسش کلیدی تحقیق عبارت از اینست که در نمادشناسی تطبیقی کهن الگوی عقرب چه وجوه اشتراکی بین تمدنهای باستانی ایران و مصر مشهود است؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که استفاده از نقش مایه عقرب بر روی آثار و نقش برجسته ها به علت رفع شر و جلب حمایت این موجود در تمدن های باستانی ایران و مصر مورد توجه بوده و در تمدن باستانی مصر نیز به عنوان یک الهه حمایتگر مورد پرستش قرارگرفته است.