فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است، در ابتدا، تلاش شد به اختصار به تاریخچه نقوش ترکمن خراسان شمالی پرداخته شود. در ادامه، با اشاره بر شیوه زندگی و طبیعت محل زندگی این قوم، سعی شد تا دلایل حضور پررنگ عناصر طبیعی در آثار این قوم مطالعه شود.پس آثار صنایع دستی ترکمنی از جمله صنایع بافندگی، سوزن دوزی که تاکید بیشتر این پژوهش بر نقوش ترکمن و تلفیقی از چرم بر روی کیف و کفش بوده است. برای رسیدن به نتایجی که بتواند پرسش های مطرح شده درباره علت و ریشه نقوش ترکمن را - که موضوع محوری این پژوهش است - تفسیر و توجیه کند، سعی بر این است تاریخچه کوتاه و مفیدی از نقوش ترکمن به دست آید که بتوان بر اساس آن، سیر طبیعی و تاریخی شکل گیری و دوام و تغییر نقوش نشان و تبیین کرد. با به وجود آمدن هر نقش در مکان، در همه فرهنگ ها، نمادها و نشانه هایی وجود دارد. تمامی نقوش ها و فرم ها دارای بار معنایی بوده است. این شیوه بافت نقوش ترکمن به روش سنتی در طراحی و دوخت کیف های چرمی دست دوز مشاهده می شود. اهمیت موضوع بیان شده این ضرورت را ایجاد نموده تا به تحلیل کاربست شیوه هنری نقوش ترکمن خراسان شمالی در هنر صنعت چرم معاصر و نگاهی بر هنر کیف و کفش پرداخته شود. هدف اصلی پژوهش شناخت نقوش ترکمن خراسان شمالی و شناسایی نحوه کاربست آن در هنر صنعت طراحی و دوخت کیف چرمی دست دوز معاصر است.
ارایه یک آنتولوژی برای مدل سازی مفهومی سیستم مدیریت ترافیک شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
89 - 105
حوزههای تخصصی:
سیستم مدیریت ترافیک از سیستم های مهم مدیریت شهری است که نقش مهمی در توسعه شهری و حل برخی مشکلات شهری مانند آلودگی هوا و در ترافیک ماندن شهروندان دارد. رشد روزافزون شهرها و افزایش استفاده شهروندان از خودروهای شخصی و از طرف دیگر عدم توسعه متناسب فضای حمل ونقل شهری، اهمیت استفاده از یک سیستم مدیریت ترافیک بهینه را بیشتر نمایان می سازد. با توجه به پیچیده بودن سیستم های مدیریت ترافیک از نظر تعدد مفاهیم و تخصصی بودن آن مفاهیم، نیاز است که یک مدل مفهومی کلی و قابل فهم برای برنامه ریزان شهری ارائه شود که به آنها دانش مورد نیاز از این سیستم ها را منتقل نماید و در تصمیم گیری های مربوط به توسعه زیرساخت آنها را کمک نماید. همچنین با توجه به اینکه افراد و سیستم های مختلفی در یک سیستم مدیریت ترافیک وجود دارند، تعامل بین آنها و تبادل پیام بین آنها نیاز درک یکسان از مفاهیم دارد که مدل مفهومی به عنوان یک لغت نامه برای این اهداف استفاده می شود. بررسی مقاله و پژوهش های مرتبط نشان می دهد که هرچند برخی مدل ها برای سیستم های ترافیک ارائه شده اند، اما هر یک بخش خاصی از سیستم را مطالعه نموده اند و دارای جامعیت لازم نیستند. لذا، هدف این مقاله ارائه یک آنتولوژی شامل مفاهیم موجود در سیستم های مدیریت ترافیک و روابط بین آنهاست تا به عنوان یک مدل مفهومی استفاده شود. برای ایجاد آنتولوژی ، ابتدا مدل های موجود ادغام و هم تراز شده اند و سپس مفاهیم جدید به مدل اضافه شده اند. در نهایت، مفاهیم بسیار تخصصی از مدل حذف شده اند تا جامعیت مدل حفظ شود. این مدل شامل مفاهیم مربوط به افراد، اشیاء موجود، ارتباطات، خدمات و زیرساخت سیستم های مدیریت ترافیک است. برای نمایش آنتولوژی از نمودار کلاس زبان UML استفاده شده است که یک زبان استاندارد برای نمایش سیستم ها است.
بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات اسلامی و اثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری بر اساس آزمون رنگ ماکس لوشر (نمونه موردی: بررسی بشار بن برد و ابوالعلا معری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
114 - 133
حوزههای تخصصی:
بشار و ابوالعلاء معری با وجود اینکه از فقدان حس بینایی و تجربه دیدن نور و رنگ در عرصه حیات رنج می برند اما به دلیل قابلیت ها و استعدادها و خلاقیت های فراوان، توانسته اند در ترسیم تصاویر رنگی و معانی نمادین آن ها به سطح مشارکت همتایان شعری بینای خویش برسند و حتی تا مرحله نوآوری پیش بروند. امروزه روان شناسی کاربردی رنگ ها یکی از بهترین روش های در کنارزدن نقاب ها از سیمای شخصیتی انسان است، زیرا از نظر این علم هر رنگ معنایی ساختاری دارد. آزمایش رنگ ماکس لوشر یکی از جدیدترین نظریه ها در این زمینه است که به وسیله هشت رنگ کارکردی و گروه بندی آن ها به شکل زوج های دوگانه و تفسیر و تحلیل این گروه ها، وضعیت روحی و روان افراد را بازگو می کند. پژوهش حاضر قصد دارد بر پایه آزمون رنگ لوشر به واکاوی بخش پنهان روان دو شاعر و ارتباطات و رفتار اجتماعی شان بپردازد و از این رهگذر، شخصیت آنان را در اختیار خواننده قرار دهد. مهم ترین یافته این پژوهش نشان می دهد که بشار و ابوالعلا در روابط و سبک زندگی راهبرد بینابین و محتاطانه اتخاذ کرده اند؛ بدین معنا که دنیای آن ها به دو بخش تقسیم می شود: از یک سو نیم نگاهی به حوزه جبرانی (تسلط بر هیجانات، بازسازی و مدیریت خود) دارند، چراکه با وجود تلاش در برقراری امنیت و ثبات جسمی و روانی به عنوان مؤلفه و پیش نیاز ارتباط بین فردی و جمعی باز هم به طور متناوب در معرض تهدیدات و عوامل چالش زای ارتباطی قرار می گرفتند و همین مسئله باعث تخریب روابط و البته طرد و تنهایی آن ها می گشت؛ از طرف دیگر، به دنبال فعال کردن تمام قابلیت های بالقوه باقی مانده از روابط و وضعیت موجود خود هستند و به نوعی نمی خواهند مانند کسی باشند که منفعلانه ضربه های سرنوشت را تحمل می کند و این آرامش و ثبات نسبی منجر به بی تفاوتی و درماندگی و بی اعتنایی آنان شود.اهداف پژوهش:بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری.زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری.سؤالات پژوهش:مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری چه جایگاهی دارد؟زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری چگونه است؟
مطالعه کیفی و گونه شناسی بادگیرهای یک طرفه در شرق ایران نمونه موردی: شهرستان خوسف و روستای خور در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
231 - 250
حوزههای تخصصی:
بادگیر به عنوان یک عنصر معمارانه و مهندسی در معماری بومی ایران، در سیمای شهرهای گرم و خشک دیده می شود. امروزه با ورود تکنولوژی و تغییر سبک زندگی و همچنین افزایش میزان گردوغبار در منطقه، بادگیر جایگاه پیشین خود را در این منطقه از دست داده و بومیان به استفاده از سیستم های سرمایشی متداول مانند کولر آبی و گازی روی آورده اند. در این مقاله، شهرستان خوسف و روستای خور از توابع بیرجند به عنوان نمونه های مورد مطالعه از اقلیم گرم و خشک در شرق ایران برگزیده شده اند. در اینجا سعی می شود ضمن معرفی شهرستان خوسف و روستای خور و بررسی مختصر بافت و خانه های بومی منطقه، معماری بادگیرهای یک طرفه و ساختارکالبدی آن ها نیز مطالعه گردد. هدف اصلی مقاله، گونه شناسی بادگیرهای منطقه ازطریق بررسی موقعیت قرارگیری بادگیر در پلان و مقطع بنا، پلان و نمای بادگیر و ارتباط بین اتاق بادگیر و سایر فضاهاست. بادگیرهای مورد مطالعه با کمک مستندات موجود از بادگیرها و مشاهدات و برداشت های میدانی، براساس سلامت بنا، امکان دسترسی به بنا و محدودیت های تحقیق انتخاب و سعی شده تنوعی از بادگیرهای شناخته شده منطقه در این نمونه ها باشد. روش تحقیق حاضر، توصیف و تحلیل منطقی است. نوع تحقیق کیفی است و روش اصلی یافته اندوزی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و اندازه گیری های دقیق در ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ است. این مطالعه بیانگر سه گونه بادگیر یک طرفه در منطقه است که براساس زبان محلی با عناوین خول، شرفه و بادگیر دسته بندی می شوند. هریک از این انواع با توجه به سهولت ساخت، هزینه و میزان تأمین تهویه، به تعداد و در بخش های معینی از فضاهای خانه مورد استفاده قرار گرفته اند. در انتها، بر پایه اطلاعات حاصل در این مطالعه و کمبودهای اطلاعاتی در منطقه شرق ایران، پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ارائه شده است.
واکاوی پیکربندی فضایی حوض خانه خانه های تاریخی اصفهان با استفاده از روش نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
37 - 56
حوزههای تخصصی:
در معماری خانه های تاریخی ایرانی، ابعاد مختلف زندگی همچون جنبه های اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شده است. فضاهای موجود در یک خانه جهت کارکردهای خاص، برای استفاده کنندگان آنها در کنار یکدیگر شکل گرفته اند. تعاملات اجتماعی موجود در یک محیط را می توان در نحوه چیدمان آن محیط مورد سنجش قرار داد. یکی از روش های کمک کننده به خوانش و فهم معماری، شناخت پیکربندی فضایی است. این پژوهش با هدف پاسخگویی به این سوال انجام شده است که، وضعیت پیکربندی فضایی حوض خانه در خانه های تاریخی اصفهان دوره های صفوی و قاجار چگونه است؟ پژوهش حاضر به صورت ترکیبی (کمی- کیفی)، با هدف کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. بدین منظور در گام اول 10 خانه تاریخی اصفهان به عنوان نمونه موردی انتخاب شدند، در گام بعدی پارامترهایی چون دسترسی فیزیکی (عمق، عمق نسبی، اتصال، انتخاب و هم پیوندی) و دسترسی بصری با استفاده از نرم افزار اسپیس سینتکس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت هایی به لحاظ پیکربندی فضایی در حوض خانه ها وجود دارد؛ به طوری که با توجه به نقشه ها و اعداد به دست آمده از نرم افزار یاد شده، فضای حوض خانه ها دارای کمترین و یا بیشترین میزان هر متغیر مشاهده شد. گروهی از حوض خانه ها دارای ارتباط، انتخاب و هم پیوندی بیشتر و عمق کمتر و گروه دیگر کاملا متفاوت هستند و دارای ارتباط، انتخاب و هم پیوندی کمتر و عمق بیش تری می باشند. از نظر دسترسی بصری تعدادی از حوض خانه ها به واسطه داشتن پنجره ارسی به فضای حیاط دید دارند.
تحلیل لایه های بصری و مضمونی بزم نگاری در نقاشی قهوه خانه ای (مطالعه موردی: نقاشی بارگاه کی خسرو و شب چله)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
7 - 20
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای شیوه ای از نقاشی عامیانه است که با گسترش در قهوه خانه ها در دوره قاجار و توسط نقاشان مردمی به شکوفایی رسید. این نقاشی ها ضمن بهره مندی از پیشینه فرهنگی غنی، در عین سادگی در فرم واجد محتوایی عمیق هستند. مضمون بزم به عنوان یکی از مضامین تکرارشونده در فرهنگ و هنر ایران از مضامین اصلی نقاشی های قهوه خانه ای نیز محسوب می شود. هدف از این پژوهش ضمن بررسی جنبه های بصری دو نقاشی بزمی «بارگاه کی خسرو» و «شب چله»، تحلیل جنبه های مضمونی این نقاشی هاست که در پیوند با اوضاع فرهنگی و سیاسی اجتماعی دوره قاجار شکل گرفته اند؛ بنابراین در پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ داده شده است که ویژگی های بصری و مضمونی دو نقاشی قهوه خانه ای مذکور با مضمون بزم چیست؟ پژوهش از لحاظ هدف بنیادی، از منظر ماهیت توصیفی تحلیلی با رویکرد کیفی است و گردآوری داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش ویژگی های بصری این دو نقاشی عبارت اند از: کاربست ترکیب بندی و پرسپکتیو مقامی متأثر از سنت بصری مقامی در هنرهای تصویری ایران، تصویر کردن صحنه نقاشی از روبه رو و بالا برای ایجاد عمق و ژرفا در فضا، انتشار یکدست نور و عدم ایجاد سایه، به کارگیری فرم های ساده و واقع گرایی در شخصیت پردازی، انطباق پوشش و پیرایش شخصیت ها و عناصر معماری با دوره قاجار، کاربرد نمادین رنگ های شاد و شفاف در راستای هماهنگی صورت و محتوا، ذره گرایی و پرهیز از فضای خالی در صحنه نقاشی، تصویرسازی رامشگران، خنیاگران و نوازندگان زن به عنوان ارکان اصلی مجالس بزم و شادی. مضامین بزمی این آثار روایتگر دو گونه از مناسب های بزمی ازجمله بزم پس از پیروزی در طبقه حاکم و جشن شب چله در طبقه عامه هستند. مضمون بزم در این نقاشی ها بازتابی از ویژگی های فرهنگی، آمال و آرزوهای مردم است. درون مایه اصلی روایت هر دو اثر نویدبخش پیروزی خیر بر شر، سلطه نهایی نور بر تاریکی و آینده ای روشن است که آینه ای تمام نما از شرایط حاکم بر جامعه قاجار پس از جنبش مشروطه است. نتیجه آنکه نقاشی قهوه خانه ای با بهره گیری توأمان از سنت های نقاشی ایرانی و برخی ویژگی های نقاشی غرب در خلال ارتباط نزدیک با مردم موفق به خلق گونه ای از هنر اجتماعی شد؛ هنری که در آن توجه به فرهنگ، سنت ها و اسطوره های ملی، نیازها و عقاید مردم در اولویت قرار داشت.
ریشه یابی کارکرد سازهای موسیقی در آئین های سوگواری بر پایه تفسیر آیکونوگرافیک نگاره سوگواری برای اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت چندبعدی سوگ، که ذیل دین، باورهای ماورءالطبیعه و فرهنگ تعاریف متعددی دارد، در بطن خود حاوی محتوای واحد بازآفرینی مرگ و رستاخیر ایزدان باروری است. موسیقی، در قامت یکی از عناصر آئین های سوگواری علاوه بر تعمیم اندوهی مشترک به سوگواران، وجهی نمادین و معنایی ثانویه نیز دربر دارد. ازاین رو جستار حاضر با هدف تبیین کارکرد سازهای موسیقی در آئین های سوگواری، درصدد پاسخ به این دو پرسش است که «در آئین های سوگواری از چه ادوات موسیقی استفاده می شده است؟» و «کارکرد و معنای نمادین این سازها چه بوده است؟»در همین راستا این مقاله یک نگاره از اقبال نامه نظامی به شماره ثبت 4363 با موضوع سوگواری برای اسکندر را به روش هدفمند (شاخص محور) برگزیده و با رویکرد آیکونوگرافی از طریق منابع کتابخانه ای مطالعه کرده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که ادوات موسیقی -هواصداها، خودصداها و پوست صداها - به لحاظ واژه شناسی و ماهوی با مفهوم سوگواری همبستگی دارند و به منظور دفع شر و طلب باران به کار گرفته می شوند. این سازها به عنوان ابزاری روحمند و پیونددهنده میان زمین و آسمان، درخواست بارش باران و سرازیری رزق را طنین انداز می کنند. این معنای نمادین از اسطوره ها آغاز شده و تا آئین های سوگواری برای قهرمانان تاریخی کارکرد خود را حفظ کرده است.
بررسی الگوی انتخاب مسکن و محله در گروه های خاص شهر تهران؛ با مروری بر مدل های انتخاب مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانوارها با تغییر شرایط زندگی، نیازهای متفاوتی پیدا می کنند که پاسخگویی به آن ها ضرورت جابجایی در شهر را بوجود می آورد که شامل تغییر در واحد مسکونی و بافت اجتماعی- اقتصادی ساکنین پیرامونی است. در این مقاله شناسایی الگوی انتخاب مسکن و تمایز ترجیحات خانوارها برمبنای نظریه ادوار زندگی تبیین می شود که چرخه عمومی تحولات زندگی و نیازهای مسکن برای تمامی خانوارها را بیان می کند. در توسعه نظریه مذکور، هر خانوار شهری به دسته های متمایزی با ویژگی های اجتماعی- اقتصادی تقسیم می شود که این تمایزها منشأ انتخاب های گوناگون مسکن است. شناسایی اثرات و ارتباط میان ویژگی های اجتماعی- اقتصادی خانوارها و ویژگی همسایه ها امکان تبیین گفتمان ها و جریان های اصلی شهر را فراهم می کند؛ مانند همگنی محلات و جدایی گزینی فضایی. در این مقاله به انتخاب مسکن گروه های خاص در شهر تهران با تاکید بر بافت اجتماعی- اقتصادی محله انتخابی آن ها پرداخته شده است. بنابراین گروه های خانوار هدف پژوهش مهاجران به شهر تهران، متولدین خارج از تهران، کارگران ساده، خانوارهای تک سرپرست، دارای معلول و اجاره نشین هستند. مدلسازی انتخاب مسکن بصورت انتخاب گسسته و با استفاده از روش «رگرسیونی چند متغیره کمی» انجام شده است که امکان تحلیل متغیرهای متعدد وابسته را ممکن می کند. داده های ورودی مدل از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 شهر تهران و تسهیلات شهری تهران از طرح تفصیلی اخذ شده است. متغیرهای گروه واحد مسکونی شامل متراژ زیربنا و پایداری بنا است و متغیرهای گروه بافت اجتماعی- اقتصادی ساکنین شامل نرخ باسوادی در گروه زنان، نرخ اشتغال زنان، نرخ حضور ساکنین دارای تحصیلات عالی، سرانه وسیله نقلیه شخصی و نرخ حضور دانشجویان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیرهای گروه «واحد مسکونی» بیشترین نقش را در انتخاب مسکن ایفا می کند و از میان متغیرهای بافت اجتماعی- اقتصادی خانوارها، تمامی متغیرها ارتباط معناداری دارند که نشان از روایی مدل دارد و دو متغیر «سرانه اتومبیل شخصی خانوار» و «نرخ باسوادی زنان» بیشترین درصد تبیین در این گروه را ایفا می کنند. در گروه «واحد مسکونی» شانس انتخاب واحدهای مسکونی با متراژ زیربنای کمتر و بناهای ناپایدار در میان گروه های خاص بیشتر است و همچنین شانس انتخاب بافت اجتماعی- اقتصادی پایین ترِ ساکنین افزایش می یابد و تنها استثنای این روند، گروه هدف مهاجران 5 سال گذشته است. یافته های کلی پژوهش نشان می دهد که برای گروه های خاص انتخاب واحد مسکونی مناسب ارجح تر از محله است و تنها برای گروه مهاجران 5 سال گذشته است که انتخاب بافت اجتماعی- اقتصادی محله در اولویت قرار می گیرد.
مطالعه امکان وجودیِ پرسپکتیو در نقاشی ایران و اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرگرانِ قرون وسطی در مدتی بسیار طولانی و با سبکی تقریباً ثابت نقاشی هایی را پدید می آوردند که فاقد پرسپکتیو و ژرف نمایی بود. اما از حدود سده پانزدهم میلادی آن سبک کارایی خود را از دست داد و تحول نقاشی ضروری شد. زیرا برآمدن رنسانس، به مرور تقریباً تمام شئون زندگی را دگرگون کرد و هنر نیز نمی توانست از تحول برکنار بماند. در رنسانس با به صدر آمدن اندیشه های اومانیستی، انسان از نو زاده شد و معیارِ همه چیز ازجمله هنر قرار گرفت. هنرِ نقاشی نیز اقتضائات خاص خود را طلب می کرد ؛ تکنیکی که بتوان به واسطه آن انسان و طبیعت را باورپذیر و همانند جهان مرئی (دارای بُعد) نمایش داد. به بیان دیگر، مقتضیات تاریخی رنسانس، ژرف نمایی را برای نقاشی آن دوره به یک مسئله تبدیل کرد و قواعد علمیِ آن نیز توسط جمعی از هنرمندان کشف شد. نقاشی کلاسیک ایران هم فاقد پرسپکتیو است. از این نگاه شاید بتوان نقاشی ایرانی را شبیه نقاشی قرون وسطی دانست. اما برخلاف نقاشی اروپا که با رنسانس متحول شد، در نقاشی ایران چنین تحولی هرگز رخ نداد. پرسش اساسی مقاله آن است که چگونه فضای فکری و ارزش های فرهنگی دو تمدن موجب شده تا حضور تکنیک نقاشانه ای همچون پرسپکتیو، برای یکی به الزام تبدیل شود و در دیگری جایگاهی نداشته باشد. هدف از نگارش مقاله تبیین چراییِ موجه بودن پرسپکتیو در نقاشی غرب و عدم موجه بودن آن در نقاشی ایرانی است. روش مقاله توصیفی تحلیلی است و بر اساس تطبیق مؤلفه های اساطیری، فرهنگی و فکری دو تمدن یونان (اروپا) و ایران، دغدغه مطروحه واکاوی شده است. نتیجه مقاله نشان داد پرسپکتیو با این که در ابتدا مسئله ای کاملاً تکنیکی می نماید، اما اساساً پدیده ای فرهنگی و محصول تحولات فکری است. درواقع اگر پرسپکتیو را ترجمان ارزش های اومانیسم در نقاشی اروپا بدانیم، این تکنیک در نقاشی ایران به دلیل فضای فرهنگی و فکری متفاوت و حتی متضاد با اومانیسم هرگز ضروری نشد.
نخستین مدارس و مدرسان نقاشی در ایران، بر پایه مستندات تاریخی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
103 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه هایی که در برنامه مدارس جدید دوره قاجار مورد عنایت قرار داشت، آموزش نقاشی بود که هم در مدرسه ای چون دارالفنون که داعیه آموزش علوم و صنایع بدیعه را داشت، تعلیم داده می شد و هم در مجمع الصنایع که با هدف آموزش و ترویج صنایع و فنون متنوع تأسیس شده بود، دنبال می گردید. گزارش های پراکنده ای از نحوه آموزش نقاشی در مدارس مذکور و همچنین از فعالیت نخستین معلمان نقاشی در دست است و همین پراکندگی سبب بروز برخی اشتباهات و تناقضات در این موضوع گردیده است. نوشتار حاضر با هدف روشن شدن برخی از این ابهامات و رفع تناقضات و با روش تحقیق، توصیفی تحلیلی، انجام پذیرفته است. گرد آوری داده ها به شیوه اسنادی کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش استقرائی صورت گرفته است. با رجوع به اسناد اصلی دوره قاجار ازجمله سفرنامه ها، روزنامه ها، خاطرات و نقشه ها و سپس با تطبیق اطلاعات آنها، تفاوت میان عملکرد دو مدرسه دارالفنون و مجمع الصنایع و رویکردهای متفاوت در آموزش نقاشی در این دو مؤسسه روشن می شود. همچنین تمایز میان فعالیت در مجمع الصنایع اول و دوم و خلط این دو مدرسه همنام در برخی منابع، که سبب پاره ای اشتباهات تاریخی شده است، مورد بحث قرار می گیرد. در باب نخستین معلمان جدید نقاشی نیز ازآنجاکه در تعدادی از منابع امروزی از میرزا ملکم خان به عنوان نخستین معلم نقاشی یاد شده است، جستار حاضر بر پایه مقایسه اسناد تاریخی و گزارش های موجود از فعالیت ملکم خان، روشن می کند که ملکم خان را نمی توان نخستین معلم نقاشی در مدارس جدید دانست.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
ظهور سنت اندرزدهی سیاسی در نگاره دارا و رمه دار، بوستان سعدی نسخه ۸۹۳ هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
47 - 66
حوزههای تخصصی:
اندیشیدن به ضرورت های سیاسی-اجتماعی یکی از وجوه نگارگری کمال الدین بهزاد است. براساس اسناد تاریخی، خطای سلطان حسین بایقرا در تشخیص دوست از دشمن و انتصاب های او در قشلاق مرو در سال ۸۹۲ هجری قمری، به عنوان یکی از عوامل بی نظمی دربار و نظام سیاسی در سال های ۸۹۲ تا ۸۹۵ هجری قمری مطرح است. در نسخه ای از بوستان سعدی با تاریخ ۸۹۳ هجری قمری، نگاره ای از حکایت دارا و رمه دار توسط کمال الدین بهزاد به جای مانده که از آثار شاخص نگارگری مکتب هرات محسوب می شود. این نگاره ضمن بهره گیری از اندرز طرح شده در حکایت سعدی، بروزاتی اندرزگون در مواجهه با بی نظمی در دربار سلطان حسین بایقرا و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را آشکار می کند. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت امکانات بصری سنت اندرزدهی سیاسی و هم چنین، شناخت شیوه ها و ابزارهای بصری در رسیدن به این هدف در قالب نگارگری مکتب هرات است. هم چنین، این پرسش طرح گردید که: کمال الدین بهزاد در چه وجوه و بخش هایی از این نگاره به اهداف اندرزگون دست یافته است و ابزار بصری مورد استفادهِ او چه بوده است؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد: کمال الدین بهزاد با شکل دهی به این نگاره، به عنوان تصویری برآمده از سنت اندرزدهی سیاسی، سلطان حسین بایقرا را مخاطب قرارداده و بروز بی نظمی در دربار و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را مورد اندرز قرار می دهد.
شمایل نگاری تزئینات کاشی کاری خانه های تاریخی شیراز در عصر قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
23 - 41
حوزههای تخصصی:
تزئینات در معماری ایرانی تنها حاوی جنبه های زیبایی شناسانه نیست و آرمان ها، آرزوها و بروندادهای فرهنگی منبعث از زمینه های ملی، مذهبی و عرفی به عنوان مبانی روایت در آن به چشم می خورد. کاشی کاری دوره قاجار نمونه مهمی از روایت عقاید و زیست مردمان آن دوره است که با شناخت این تصاویر می توان درک مستندی از اوضاع فرهنگی آن به دست آورد. هدف از تحقیق یافتن مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری تصویر در کاشی کاری خانه های تاریخی شیراز در دوره قاجار است. سؤال اصلی پژوهش این است که ارزش های بصری شمایل نگارانه نقوش تزئینات کاشی کاری شیراز کدم اند؟ روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی و بر اساس روش شمایل نگاری پانوفسکی است. شیوه جمع آوری اطلاعات از طریق داده های اسنادی-کتابخانه ای و مشاهدات میدانی شامل برداشت شخصی از خانه های تاریخی است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل شمایل نگارانه تصاویر است. پس از بررسی 15 خانه دارای کاشی کاری مستند و معتبر و تحلیل تصاویر بر اساس روش شمایل شناسانه نتایج نشان دادند نحوه بیان و روند منسجم داستانی-روایی در کاشی کاری خانه های تاریخی دوره قاجار در شیراز نشانگر سه تمایل موازی در بیان؛ شامل پایبندی به فرهنگ عمومی در قالب تصاویر ملی-تغزلی و مذهبی، گرایش مالک به جریانات متجدد مانند تصاویر عمارت اروپایی و یا شغل های با محوریت فن آوری صنعتی و تمایلات درونی فرد است. این سه گرایش نه تنها در قالب شکل کلی تصویر بلکه درزمینه تعیین رنگ و نوع بیان هر روایت نیز قابل مشاهده است.
Analysis of the Quality of Light Obtained from the Stained Glass Windows of Traditional Iranian Architecture based on the Color Temperature Curve (CIE)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
97 - 106
حوزههای تخصصی:
The color temperature of light is one of the important indicators in lighting that should be considered. Because people experience and feel their surroundings not only with brightness and darkness, light and shadow but also through colors, the feeling that the color of the light creates in the space affects human perception and health through the warmth and coldness of the light. The color receptivity and color temperature chart is a tool that determines how the human eye feels when faced with a spectrum of light. Since the purpose of this research is to analyze the light quality of the s tained glass windows of traditional Iranian architecture, calculating the color temperature will be a suitable criterion for judgment, that is, if the color temperature of the light from the s tained glass windows is calculated, the experience of people in facing the light can be calculated quantitatively. Comparative methods were used to analyze the quality of light based on the color temperature curve with calculation tris timulus values XYZ from spectral data and calculation xyz chromaticity values. Inves tigations showed that the light color temperature of 65% of the windows is 3000 to 4600 K, and 35% is. In these windows with this combination model and area percentage of four colors, red, green, blue, and yellow, the quality of light has not decreased based on the color temperature curve.
اولویت بندی معیارهای تعاملات فرهنگی - اقتصادی ایرانیان با تأکید بر نقش دو سالانه های جهانی هنر و اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
214 - 238
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، با هدف «اولویت بندی معیارهای تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان با تأکید بر نقش دوسالانه های جهانی هنر و اقتصاد» تدوین شد. تعداد ده نفر از شهروندان شهر قوچان به روش گرندد تئوری و نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته و ابزار سنجش نرم افزار آماری MAXQDA بود. در ابتدا مهم ترین معیارهای احترام و تأیید اجتماعی تعیین و سپس اولویت بندی گردید. در این رابطه، معیارهای اولویت دار احترام به ترتیب شامل «اخلاق، صداقت، پول، عدالت و تظاهر» و معیارهای تأیید اجتماعی به ترتیب شامل «خانواده، پول. پولدار خیر، صداقت، خیر بودن، اخلاق و احترام متقابل» بود. همچنین مقوله اصلی تحقیق با عنوان «احترام و تأیید اجتماعی، در راستای تامین منفعت فردی فارغ از آرمان های موجود» کشف گردید. در مدل نهایی، تعداد 406 کد باز، 88 مقوله (1) و 11 مقوله (2) و تعداد 6 مقوله (3) به عنوان شرایط احاطه کننده (علی، زمینه ای و مداخله، راهبردی، پیامدی و پدیده اصلی) پدیده اکتشافی به دست آمد. ارزیابی تحلیل نهایی نشان داد که فرهنگ شهروندان قوچانی در حد نیمه سنتی بوده و در حال گذار به جامعه مدرن می باشد و تاکنون معیارهای اصیل بومی، به عنوان اولویت های احترام و تأیید اجتماعی محسوب گردیده که بر تعاملات اجتماعی شهروندان اثرگذار است.اهداف پژوهش:اولویت بندی معیارهای احترام و تأیید اجتماعی در تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان.شناسایی شرایط احاطه کننده احترام و تأیید اجتماعی مبتنی بر تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان.سؤالات پژوهش:اولویت بندی معیارهای تأیید و احترام اجتماعی مبتنی بر تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان کدام است؟چه شرایطی بر پدیده اکتشافی معیارهای تأیید و احترام در تعاملات فرهنگی- اقتصادی اثرگذار است؟
ارزش های مکان تاریخی در نگرش فرد دلبسته به مکان؛ نمونه موردی: مسجد فرط یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
187 - 201
حوزههای تخصصی:
حفاظت مکان های تاریخی مستلزم شناخت ارزش های آن ها به عنوان بخش اصلی انگیزه این تعهد می باشد. در حال حاضر، این انگیزه و تعهد، کارشناسانه و از پیش تعیین شده پنداشته شده است و تعهد در آن، از نوع روان شناختی وابستگی به مکان است. این نوع تعهد بدون دخالت تجربی انسان بر اساس ارزش های قراردادی مکان محور شکل می گیرد. از سوی دیگر، تعهد از نوع روان شناختی دلبستگی به مکان است که از مسیر عاطفی و تجربه همزمان فرد، او را متعهد به حفاظت مکان تاریخی می کند. بر این اساس، مقاله با رویکرد کیفی، راهبرد نمونه موردی، روش تحلیل محتوای کیفی هدایت شده و شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته از نمونه هدفمند افراد دلبسته به مسجد فرط یزد، درصدد توصیف ارزشمندی یک مکان تاریخی از نگرش افراد دلبسته به مکان تاریخی، به عنوان انگیزه تعهد آن ها نسبت به حفاظت یک مکان تاریخی و تبیین تفاوت آن با نگرش افراد وابسته به مکان می باشد. انتخاب مصاحبه شوندگان از طریق نمونه گیری هدفمند متوالی و با روش «نمونه گیری نظری» صورت گرفته است.یافته ها تفاوت های اساسی را بین ارزش های مکان تاریخی در نگرش فرد وابسته و دلبسته از لحاظ فرایند ارزش گذاری و تشخیص و نوع و اولویت ارزش ها نشان می دهد. منشأ اصلی این تفاوت ها در اصل، به صفر رسیدن زمان در نگرش فرد وابسته و در مقابل، حضور زمان در شکل تجربه همزمان فرد دلبسته و ار زش گذاری مکان تاریخی در نگرش او است. به گونه ای که فرد وابسته، ارزشمندی مکان تاریخی را مبتنی بر ارزش های مکان محور و نیازمحور به صورت قراردادی و با اولویت ارزش روز تعریف می کند؛ در صورتی که فرد دلبسته ارزشمندی مکان تاریخی را در تجربه همزمان خود و مبتنی بر عواطف انسان و تعاملات او با انسان های دیگر و مکان تعریف می کند و اولویت را به تعاملات اجتماعی و گره های عاطفی می دهد.
تبیین نقش طراحی شهری در بازآفرینی محلات شهری با رویکرد پایداری اجتماعی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
189 - 207
حوزههای تخصصی:
سیاست ها و برنامه های بازآفرینی شهری، برای مداخله در محلات ناکارآمد، نیازمند توجه به الزامات پایداری اجتماعی هستند؛ چه آنکه بعد اجتماعی در کانون تعریف محلات قرار دارد. از سوی دیگر طراحی شهری به عنوان اصلی ترین رشته و حرفه متوجه کیفیت های محیط شهر و محلات آن، برای نقش آفرینی کارآمد در فرایند بازآفرینی نیازمند فهم روشنی از جایگاه خود خصوصا معطوف به پایداری اجتماعی است. این مقاله تحلیلی-تبیینی به دنبال ارائه پاسخی در جهت این فهم روشن است. پس از بخش نظری، نوع نقش طراحی شهری در تحقق مولفه های بازآفرینی شهری و پایداری اجتماعی محلات شهری مورد بحث قرار گرفته است. سپس حوزه های عمل طراحی شهری در بازآفرینی محلات معطوف به پایداری اجتماعی تشخیص داده شده و در انتها مبتنی بر نمایانگرهای طراحی شهری یک چارچوب سیاستی ارائه شده است. نتایج نشان می دهد اصلی ترین جایگاه طراحی شهری را باید در بعد محرک توسعه بازآفرینی محلات و درجهت ارتقای دسترسی برابر، حس مکان، نشاط و شادی، تنوع، تعاملات اجتماعی و ایمنی و امنیت جستجو کرد. چارچوب سیاستی ارائه شده در این جهت می تواند راهنمای طراحان شهری باشد. همچنین یافته های مقاله که نوعی مقایسه میان نقش سه تخصص شهری را نیز در خود دارد می تواند در تهیه برنامه های بازآفرینی محله ای یاری گر برنامه ریزان و مدیران شهری نیز باشد.
ارزیابی شاخص های مسکن پایدار در شهر سلماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۱
21 - 37
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، مفهوم توسعه پایدار شهری به عنوان مؤلفه اساسی تأثیرگذار بر چشم انداز بلند مدت جوامع انسانی مطرح شده است و همچنین مسکن و مس ائل مربوط به آن مسأله ای جهانی است و برنامه ریزان و سیاست گذاران در کشورهای مختلف به دنبال راه حل هایی ب رای ح ل مسائل مربوط به آنند. با توجه به اینکه مسکن یکی از مهمترین کاربری های شهری اس ت، ل زوم طراحی درست محیط مسکونی امری ضروری است در همین راستا در این تحقیق به بررسی مؤلفه های مسکن پایدار در شهر سلماس پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آزمون های آماری تی تک نمونه ای، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی مولفه های مسکن پایدار در شهر سلماس نشان دهنده این است که؛ مولفه ی کالبدی با میانگین 95/2 دارای بیش ترین رتبه بوده است و بعد از آن مؤلفه ی زیست محیطی در رتبه ی دوم با میانگین 91/2 قرار دارد و اجتماعی در رتبه ی سوم با میانگین 76/2 و مؤلفه دسترسی با میانگین 46/2 ودر نهایت مؤلفه ی اقتصادی با میانگین 03/2 آخرین رتبه را به خود اختصاص داده است که این نتایج نشانگر سهم بسزای مؤلفه های کالبدی و زیست محیطی در مسکن پایدار شهر سلماس می باشد و کمترین اثرگذاری در مسکن پایدار این شهر مربوط به مؤلفه ی اقتصادی است. ضمن اینکه در کل میانگین همه مؤلفه ها کمتر از حد مبنا (عدد 3) بوده است.
برنامه ریزی راهبردی - عملیاتی توسعه شهری ( مطالعه موردی: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
90 - 120
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های متعددی همچون فقر، عدم عدالت اجتماعی، تخریب محیط زیست از طریق آلودگی آن مواجه بوده و به منظور جلوگیری از رخ دادن این گونه معضلات و مشکلات نیاز به یک برنامه ریزی مدون بیش از پیش ضروری می نماید. شهر بندرعباس با مساحتی بالغ بر 71 کیلومتر مربع و جمعیتی برابر با 526645 نفر که به عنوان دروازه ایران شناخته شده و از جمله نقاط حساس و استراتژیک کشور بشمار می رود، طی دهه های اخیر با چالش هایی همچون توسعه نامتوزانن، ضعف بخش خدمات، سوء مدیریت منابع آب و خاک و حاشیه نشینی شهر روبرو بوده است.بنابراین اهمیت وجود یک برنامه ریزی راهبردی را دوچندان کرده است. پژوهش حال حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش شناسی از تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این پژوهش ابتدا از طریق پرسشنامه با مشارکت 350 نفر از شهروندان که به طور تصادفی انتخاب شدند معضلات و مشکلات شهر بندرعباس استخراج و براساس آن جدول SWOT تهیه گردید. در این مطالعه به منظور تخصیص ضریب اهمیت به هریک از عولمل بیرونی و درونی با استفاده از الگوی PRA از طریق 20 نفر از متخصصین این حوزه طی جلسات برگزار شده تکمیل شد. با توجه ضرایب نهایی عوامل درونی و بیرونی که به ترتیب برابراست با 77/2 و 74/2 ماتریس IE و قرارگیری نقطه تلاقی عوامل داخلی و خارجی در خانه شماره 5 گویای این نکته است که با برنامه ریزی مناسب تر و ادامه روند برنامه ها امکان توسعه و بهبود عملکرد، وجود دارد. راهبردهای مورد انتظار در این بخش راهبردهایی اقتضایی است.
تطبیق نظریه زیبایی شناسی نور از منظر ابن هیثم با اصول زیبایی شناسی عکاسی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
133 - 146
حوزههای تخصصی:
ابن هیثم را می توان از جمله مهمترین اندیشمندانی دانست که در مواجهه با مفهوم زیبایی، مبتنی بر روش شناسی علمی سعی در تبیین آن بر مبنای اصول و ویژگی های عینی و ذهنی نموده است. او میان دو جنبه ادراک بصری و احساس بصری تفاوت قائل بود و ادراک بصری را حاصل احساس بصری تلقی می نمود و آنها را تحت عنوان معانی جزئیه نام نهاد که از منظر او جمعاً بیست و دو عدد است. با توجه به ماهیت ساختاری عکاسی که زیبایی شناسی صوری آن بر پایه اصولی است که کاملا منطبق با موارد مطروحه در آرای ابن هیثم است، تطبیق این موارد نظری و چگونگی کاربست آن در هنر عکاسی، می تواند علاوه بر تأکید بر اهمیت آرای هنری ابن هیثم، بازخوانی زیبایی شناسی ساختاری عکاسی را از منظری دیگر به همراه داشته باشد. هدف این مقاله، تطبیق میان جزئیات بیست و دو گانه ابن هیثم با ویژگی های ماهوی رسانه عکاسی از بعد زیبایی شناسی است و در پی پاسخ به این پرسش که چگونه نظریه زیبایی شناسی نور از منظر ابن هیثم را می توان با اصول مدرن زیبایی شناسی عکاسی مدرن تطبیق داد، ابتدا ماهیت عکاسی را تبیین کرده و سپس تطبیق آن با آرای ابن هیثم را مورد بحث قرار می دهد. این مقاله که از رویکردی تطبیقی بهره می برد، از نظر هدف بنیادی- نظری بوده و از نظر روش توصیفی- تحلیلی به شمار می رود. همچنین اطلاعات از منابع کتابخانه ای و تارنماهای گوناگون گردآوری شده و نهایتاً با رویکردی کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر همین اساس با توصیف موارد بیست و دو گانه زیبایی شناسی ابن هیثم و توصیف و تحلیل زیبایی شناسی عکاسی از منظر ساختار بصری، چگونگی تطبیق میان این دو مورد بحث قرارگرفت و نتایج تحقیق بیانگر انطباق و کارآیی کامل آرای ابن هیثم در حوزه زیبایی شناسی عکاسی مدرن است.