مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
انتظام فضایی
حوزه های تخصصی:
شهرهای جدید در کشورهای مختلف برحسب ضرورت ها و کارکردهای آنها احداث می شود و این سیاست می تواند از کشوری به کشور دیگر و حتی از منطقه ای در یک کشور به منطقه دیگر در همان کشور تفاوت داشته باشد و ضرورت یا عدم ضرورت آن متناسب با شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی مردم مشخص می شود. امروز، هدف از ایجاد شهرهای جدید، تحقق ایده سکونت گا ههای ایده آل یا مدینه فاضله نیست، بلکه تمرکززدایی از مراکز شهری بزرگ و ایجاد انتظام فضایی ، هدف و آرمان اصلی آن است. این مقاله، با استفاده از مدل آنتروپی و تحلیل سلسله مراتبی، ضمن تحلیل شکاف های سکونتگاهی در نظام شهری استان آذربایجان شرقی، به ارزیابی نقش شهرجدید سهند در انتظام فضایی منطقه شهری تبریز می پردازد. نتایج حاکی است اگر چه احداث شهر جدید سهند مطابق با تئوریهای انتظام فضایی بخصوص تنوری فضایی هیلهورست صورت گرفته است، ولی تاکنون سرمایه گذاری های هنگفت در شهر جدید سهند، تاثیر بسیار ناچیزی در تعادل بخشی به سازمان فضایی شهرها و سلسله مراتب آنها در استان داشته است و تا پایان برنامه چهارم تنها 40 درصد اهداف مورد نظر در بخش جمعیت پذیری شهرهای جدید محقق شده است. توجه به تقویت شهرهای میانی به عنوان جایگزین شهرهای جدید از جمله پیشنهادهای جدی این مقاله برای مناطق شهری بزرگ است.
سازماندهی انتظام فضایی در معماری مساجد (نمونه موردی : مسجد ساوه)
حوزه های تخصصی:
مساجد در طول تاریخ از شاخص ترین نمونه های معماری اسلامی بوده اند؛ آن ها نشانه هایی شهری هستند که به عنوان مفصل، نقشی اساسی در ارتباطات میان عناصر شهری بازی می کنند. نگاه به اجزای تشکیل دهنده و فضاسازی مساجد و بررسی عوامل شکل گیری ساختاری، جایگاه هر فضا و نقشی که در ارتباط با دیگر فضاها دارد، رهیافتی برای دستیابی به تأثیر حکمت معماری اسلامی در شکل دهی شاکله بنای مساجد فراهم خواهد آورد. سازماندهی فضایی حاصل تبیین زیر ساخت های تفکر معاران ایرانی- اسلامی بوده و مطالعه و نقش جایگاه هریک از اجزای بکار رفته در مساجد از قبیل ایوان، محراب، محل قرارگیری محور قبله، گنبد، شبستان و غیره پرداخته و پس از بررسی مکان هندسی هریک از این اجزا براساس اصول وانتظام فضایی می تواند باعث پایه گزاری اصول معماری نوین در ساخت مساجد گردد.در این مقاله پس از بررسی نحوه قرارگیری اجزای موجود مسجد کبود ساوه بر اساس اصول هندسی و چیدمان فضای داخلی و جهت ورود به اجزای مختلف مسجد و بیان نقاط قوت و ضعف آن پرداخته و در نهایت ایده ای منطقی برای نحوه قرارگیری اجزای مسجد در معماری نوین بیان می کند که روش تحقیق به روش گردآوری اطلاعات و نمونه موردی بیان شده و در آخر به نتیجه گیری برای ساخت مسجد نوین می پردازیم.
مقیاس های روش زندگی در مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«روش زندگی و مقیاس های آن» به عنوان یک مؤلفه فرهنگی بارز و تأثیرگذار در شکل دهی مسکن و محیط مسکونی می باشد. روش زندگی در مقیاس های متفاوت فردی و جمعی، طی فرادادهای فرهنگی، نمود آشکار فرهنگ در زندگی انسان به شمار می رود که قرارگاه های رفتاری را در محیط ساخته شده انتظام می بخشد. در مقیاس های مختلف روش زندگی در مسکن تعاریف گوناگونی مطرح گردیده است، لیکن تحقیق حاضر، با هدف روشنگری اذهان طراحان از طریق یک روش تحقیق کیفی نظام مند، به تحلیل مقیاس های روش زندگی در محیط های انسان ساخت بومی پرداخته است. نمونه های مورد مطالعه از گروه یکپارچه فرهنگی ایل قشقایی به صورت نظری و هدفمند انتخاب شده اند. بر خلاف مطالعات و تحقیقات اندیشمندان علوم اجتماعی که از مفهوم «سبک زندگی» برای تمایز بخشی به سبک های زندگی طبقات و تبیین معیار های منزلت اجتماعی در یک جامعه استفاده می کنند، این تحقیق به تحلیل رفتاری-محیطی «مقیاس های روش زندگی» در مسکن خانواده پرداخته است. در این مطالعات، از روش هایی همچون عکس برداری، برداشت واحد های مسکونی و دیاگرام قرارگاه های رفتاری سکونت، مصاحبه و پرسشنامه به جهت کشف ترجیحات و معانی سکونت در چهار سطح و مدل ابزار-غایت بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مقیاس های روش زندگی با تکیه بر معانی ذهنی انسانی، اساس شکل گیری قرارگاه های رفتاری و متعاقباً انتظام فضایی محیط مسکونی شکل گرفته اند. یافته های این تحقیق بر این مسئله تأکید دارد که محیط های انسان ساخت به خصوص محیط های مسکونی محصول نظام های فرهنگی انسان هستند.
بازدهی عملکردی نظام پیکربندی مسکن معاصر بر مبنای گونه شناسی انتظام فضای داخلی؛ مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۹۴-۷۹
حوزه های تخصصی:
علی رغم انتقادات پراکنده از مبانی فلسفی و ریاضی نظریه نحو فضا و بحث های مداوم درباره کاربرد آن، این روش یک ابزار مفهومی قدرتمند برای تحلیل محیط ساخته شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر پاسخ به این پرسش است که انتظام فضایی مسکن معاصر شهر شیراز به لحاظ نحوی دارای چه ویژگی هایی است و تأثیرگذاری این ویژگی ها در بازدهی عملکردی مسکن به چه صورت است؟ بنابراین، تشخیص ترکیب بندی فضا ازطریق مطالعه پلان های معماری یکی از منابع مهم است. برای این منظور، 384 پلان مسکونی برداشت و بر اساس آن الگوهای انتظام فضایی مسکن به لحاظ شکلی (دارای دو وجه انتظام مرکزی و انتظام محوری) و فضایی شناسایی شد. سپس از هر الگو 15 نمونه مورد تحلیل نرم افزاری قرار گرفت و گراف های توجیهی آن ارائه شد. در مرحله سوم تحلیل نهایی بر اساس متغیرهای (پیوستگی و عمق) و درنهایت ارزش فضایی در هر نمونه مبنا انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل های انجام شده در این پژوهش، رابطه مثبت بین الگوی پیکربندی فضایی و سطح کارایی عملکرد چیدمان های مسکن معاصر را ازطریق یک روش مقایسه ای تحلیلی اثبات می کند. بررسی های تحقیق حاضر نشان داد با وجود فضاهای تقسیم و گره های میانی، ساختار بوته ای، و با توالی عملکردی فضاها، ساختار درختی نحو آغاز می شود. ازنظر فضایی، جنبه مهمی از نظریه نحو فضا معتقد است که ازنظر منطقی و ریاضی، چیدمان فضاها می تواند بر کارایی عملکردی فضا تأثیرگذار باشد. با توجه به داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که چیدمان خانه های مرکزی ازنظر کمّی و آماری کارآمدتر در نظر گرفته می شوند. بر این اساس، چنانچه رفتارهای مشارکتی و تعاملات اجتماعی بالا مدنظر باشد، نظام های مرکزی که دارای گره های متعدد و حلقه های فضایی بیشتر، عمق کمتر و یکپارچگی بالاتری هستند، از رفتارهای مشارکتی بیشتری حمایت می کنند که این ویژگی با فرهنگ خانواده ایرانی سازگاری مطلوبی دارد.
ارزیابی مؤلفه های ساختار فضایی مؤثر در اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۹
67 - 87
حوزه های تخصصی:
اجتماع پذیری، با برقراری ارتباط اجتماعی بین بهره برداران فضاهای عمومی و مشترک معماری شکل می گیرد. در نتیجه، جدا از جنبه عملکردی محیط و ویژگی های اجتماعی بهره وران از آن، ویژگی های محیطی و عملکرد فضایی آن نیز اهمیت بسیار فراوان دارد. پژوهش های زیادی انجام شده که از جنبه های کالبدی، فعالیتی یا ذهنی، اجتماعی و فرهنگی و بصری موردبررسی قرار داده اند. پژوهش حاضر ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز این پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری گردیده است، درروش میدانی، جمع آوری داده های اولیه با توجه به پرسش های پژوهش از طریق طراحی پرسش نامه طیف لیکرت 5 مقیاسی انجام شده، جامعه آماری پژوهش را شهروندان ساکن مجتمع های مسکونی کسری، آزادی، رضوان، راهان، هشت بهشت و زیتون که مشتمل بر 6588 نفر تشکیل می داد و حجم نمونه با فرمول کوکران 364 نفر برآورد گردید. برای انتخاب نمونه ها در این پژوهش از عواملی چون سهولت دسترسی به مجتمع ها، میزان تمایل و همکاری ساکنین و مدیریت مجتمع ها نیز تأثیرگذار بوده اند. نتایج حاصل از بررسی مجتمع های مسکونی موردمطالعه از منظر شاخص های هم پیوندی فضایی حاکی از آن بود که از بین مجتمع های موردبررسی مجتمع مسکونی راهان کم ترین میزان برخورداری از شاخص ارتباط پذیری را نسبت به بقیه مجتمع ها داشته و بیشترین سهم از این مقایسه به مجتمع مسکونی کسری می رسد. از مقایسه مجتمع ها بر اساس شاخص هم پیوندی به این نتیجه می رسیم که موقعیت قرارگیری فضاها و دسترسی ها در مجتمع راهان بسیار ضعیف بوده و نسبت به بقیه مجتمع ها در سطح پایین تری قرارگرفته است. افزایش هم پیوندی در فضاهای عمومی با افزایش اجتماع پذیری رخ می دهد.
تحلیل پیشران های مؤثر بر اجرای طرح آبادانی و پیشرفت منظومه روستایی با مدل DPSIR؛ مطالعه موردی: منظومه روستایی بخش های مرکزی و دوتپه شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۸۳
75 - 90
حوزه های تخصصی:
برنامه آبادانی و پیشرفت منظومه های روستایی، به منظور توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی از طریق انتظام فضایی منظومه های روستایی در قالب شبکه های محلی و ناحیه ای و با تأکید بر روابط و پیوندهای روستایی-شهری و ترغیب حکمروایی محلی از طریق مشارکت مردمی و همچنین، تقویت روابط و مناسبات کارآمد اجتماعی-اقتصادی واحدهای سکونتگاهی منظومه تدوین می شود. این برنامه با محوریت فعال سازی چرخه تولید در فضاهای روستایی و ایجاد اشتغال و کارآفرینی می تواند مسیر برون رفت از بحران توسعه روستایی را هموارتر نماید. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر اجرای طرح آبادانی و پیشرفت منظومه روستایی در منظومه بخش مرکزی و دوتپه شهرستان خدابنده است. گردآوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل ساکنین بخش دوتپه و مرکزی به تعداد 93939 نفر است. باتوجه به تخصصی بودن موضوع، از جامعه آماری متخصصین با روش گلوله برفی به تعداد 30 نفر استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از مدل TODIM و روش حداقل مجذور مربعات در قالب مدل DPSIR با کمک نرم افزارExcel و SmartPLS بهره گیری شد. یافته های تحقیق نشان داد که پیشران «نیروی محرکه» با امتیاز 637/0، بیش از دیگر مؤلفه ها بر اجرای طرح آبادانی و پیشرفت منظومه روستایی بخش مرکزی و بخش دوتپه در شهرستان خدابنده تأثیر داشته است. علاوه بر این، به منظور اجرای مؤثرتر طرح آبادانی و پیشرفت منظومه روستایی، سازه های P1. سامان دهی مشاغل مرتبط با کارکرد و ظرفیت روستاها و شهرستان (809/0)؛ D2. حمایت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی (782/0)؛ S1. توجه به ظرفیت های اقتصادی و تولیدی خوشه ای در پهنه بندی منظومه (778/0)؛ و P3. امکان پیگیری تخلفات و کم کاری از طریق نهادهای تصمیم گیر (استانداری و فرمانداری) (778/0) بیشترین تأثیرگذاری را دارند. در نهایت، به منظور دستیابی به اهداف طرح آبادانی و پیشرفت منظومه روستایی، ارائه تسهیلات اعتباری از طریق پیگیری و با نظارت دفتر تسهیلگری؛ برگزاری جشنواره های روستایی؛ تقویت ارتباط مستقیم تسهیلگران با کارآفرینان؛ تقویت تشکل های محلی؛ بازنگری در شرح خدمات دفاتر منظومه روستایی ضروری به نظر می رسد.