مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
هفت خوان رستم
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، داستان هفت خوان رستم از منظر ساختارگرایان، تحلیل و بررسی شده است. در بررسی ساختار روایت و داستان، ضمن پژوهشِ روابط حاکم میان اجزای روایت، به شناخت سازه های داستانی و دریافت الگوی مشترک و محدود می توان دست یافت. در این مقاله، داستان هفت خوان رستم از منظر سه تن از روایت شناسان ساختارگرا؛ یعنی پراپ، گرماس و تودوروف بررسی شده است. در روش پراپ جستجوی خویشکاری ها و حوزه های عمل اشخاص برجسته تر است. از نظر گرماس داستان ها دارای کنشگرهای شش گانه و سه زنجیره اجرایی، میثاقی و انفصالی هستند. تودوروف نیز در بررسی روایت، تمام داستان ها را به قضایا و جمله هایی تقلیل می دهد که شامل یک نهاد و یک گزاره است، نهاد نقش عامل را دارد و اغلب معادل یک اسم خاص است، گزاره نیز شامل یک صفت یا فعل است. هفت خوان رستم از منظر پراپ دارای مراحل آغازی، میانی و پایانی است و هفت حوزه عمل و خویشکاری های متعددی در آن دیده می شود؛ شش کنشگر مورد نظر گرماس عبارتند از: فرستنده: زال + فاعل: رستم+ هدف: نجات کیکاووس + یاریگر: جهان آفرین، رخش و اولاد( بعد از اسیر شدن) + رقیب: همه نیروهای شرور در هفت خوان اعم از شیر، اژدها، تشنگی، زن جادوگر، اولاد، ارژنگ دیو و دیو سپید +گیرنده: کیکاووس؛ از منظر تودوروف این داستان را به قضیه های زیر می توان تقلیل داد: Kشاه است؛ R پهلوان است؛ D دیو و نیروهای شرور است؛ K گرفتار D می شود؛ R، D را می کشد؛ R، K را از دست D نجات می دهد.
تبیین کهن الگوی «سفر قهرمان» بر اساس آرای یونگ و کمبل در هفت خوان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمبل مبتنی بر آرای کارل گوستاو یونگ با طرح کهن الگوی سفر قهرمان، عرصه ای جدید در نقد کهن الگویی، پدید آورد. آرای کمبل درباره این کهن الگو، قابلیت های فراوانی برای تجزیه و تحلیل تطبیقی و زیبایی شناسی آثار داستانی، به ویژه حماسه های کهنی که در آنها پهلوان مراحلی چندگانه را برای رسیدن به هدفی مقدس و انسانی پشت سر می گذارد، دارد. هفت خوان رستم را در شاهنامه نیز می توان مبتنی بر آرای کمبل بررسی کرد. در این هفت خوان، رستمِ قهرمان با اجابت ندای فراخوان زال برای نجات سرداران ایران، پای در سفری به غایت دشوار می نهد و با گذر از مراحلی هفت گانه، ضمن توفیق در مأموریت خود و کسب مواهب مادّی، به نوعی خودشناسی و کمال معنوی نائل می شود که این امر، خویشکاری اصلی قهرمان مطابق با آرای کمبل درباره کهن الگوی «سفر قهرمان» است.
ریخت شناسی «هفت خوان رستم از شاهنامه فردوسی» بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی قصه های عامیانه در سال 1928م. توسط فرمالیست روسی «ولادیمیر پراپ» آغاز شد. اساس کار وی بر پایه اعمال شخصیّت های قصه نهاده شده و در سال های اخیر، یکی از شیوه های رایج در تحلیل ساختاری قصه ها بوده است. در این مقاله، هفت خوان رستم که از جمله قصه های پرماجرای شاهنامه فردوسی بشمار می رود و موضوع آن یاری رساندن رستم به کیکاووس برای رهایی از بند دیو سپید است، مورد بررسی قرارگرفته است. برای این منظور ابتدا مقدمه ای درباره تعریف و تبیین ریخت شناسی، پیشینه تحقیق و معرّفی هفت خوان رستم مطرح شده، سپس قصه بر اساس الگوی پراپ مانند: وضعیت آغازین، غیبت، کسب خبر و . . . مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت فرم داستانی شامل: پی رنگ، زاویه دید، زمان و مکان و . .. بررسی شده است. این پژوهش بیان گر این است که هفت خوان رستم تا حدودی زیاد دارای ویژگی های قصه های عامیانه است و الگوی ساختاری موافق با الگوی پراپ نیز در آن دیده می شود.
تحلیل سبک شناختی داستان هفت خوان رستم شاهنامه در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند هلیدی
حوزه های تخصصی:
دستور نقش گرای نظام مند هلیدی دستوری است که در قالب زبان شناسی نقش گرا تدوین شده است. حوزة سبک شناسی متون ادبی از حوزه هایی است که این دستور می تواند در آن اعمال شود. این پژوهش با هدف تحلیل سبک شناسی واژگانی به بررسی افعال در داستان هفت خوان رستم شاهنامه می پردازد. نتایج حاکی از آن است که بر اساس فرایندهای مادی، رابطه ای، ذهنی، رفتاری، بیانی و وجودی مطرح در فرانقش تجربی زبان، ویژگی سبکی این داستان، مادی بودن فرایندهای افعال موجود در آن است. در سطح اول در هر خوان و در سطح دوم، در همة هفت خوان فرایند مادی در مقایسه با سایر فرایندهای یادشده بیشترین کاربرد را داشته است و بر اساس نتایج آزمون آماری کای اسکوئر، میان فراوانی این فرایندها و فراوانی سایر فرایندهایی که در رتبة دوم بسامد قرار داشتند، تفاوت معنادار وجود دارد. فراوانی زیاد فرایند مادی در هفت خوان رستم مناسبت آن را با بافت حماسی شاهنامه منعکس می سازد که خود از دلایل کاربرد زیاد فرایند مادی در این داستان است؛ دلیل دیگر، توصیفاتی است که فردوسی از لحظه به لحظة وقایع هر خوان ارائه داده است که به دلیل ماهیت این صحنه ها، از افعال مادی و ملموس بهره گرفته شده که دارای فرایند مادی هستند. فردوسی حالات و ویژگی های شرکت کنندگان در هر خوان را با فرایند مادی توصیف کرده است تا خواننده بتواند درکی ملموس و عینی از داستان داشته باشد. این مورد نیز دلیلی بر وجود بسامد زیاد فرایند مادی در این داستان است. به طور کلی، بسامد بالای فرایند مادی در هفت خوان رستم موجب می شود که خواننده درکی عینی و ملموس از وقایع هر خوان داشته باشد و یک یک وقایع هر خوان همچون صحنه ای نمایشی در برابر دیدگان وی به تصویر درآید.
مطالعه تحلیلی نقش مایه رخش با تأکید بر نگاره های هفت خوان رستم در شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خط سیر داستانی نسخه های مصور شاهنامه که دارای مفهوم جامعه شناسانه است، در هر دوره ایی با توجه به دیدگاه اجتماعی متمایز و سبک شخصی هنرمندان مصور شده است. به این ترتیب، تحلیل و واکاوی ترکیب بندی و مفهوم بصری نقش مایه های این نگاره ها کمک شایانی به شناسایی سبک و ویژگی های جامعه شناختی نگارگری هر یک از هنرمندان می کند. در این نوشتار جهت محدود کردن حیطه پژوهشی نقش مایه رخش انتخاب شده و هدف این مقاله مطالعه تحلیلی ترکیب بندی و ساختار بصری نقش مایه رخش با تأکید بر نگاره های هفت خوان رستم و شناسایی دیدگاه اجتماعی و نحوه سبک پردازی هنرمندان در به تصویر کشیدن این نقش مایه است. پرسش های اصلی این است که شیوه ترکیب بندی، خطوط و رنگ بندی نقش مایه رخش در نگاره های هفت خوان رستم در شاهنامه طهماسبی چگونه کار شده و دارای چه شباهت و تفاوت هایی در دیدگاه اجتماعی هنرمندان این نگاره ها وجود دارد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که رخش در این نگاره ها به عنوان نقش اصلی، به لحاظ شکل و تزیین متفاوت بوده و دارای شباهت هایی می باشد و هنرمندان سعی در تلفیق این نقش مایه در بیان مضمون بصری هفت خوان رستم داشته اند. بنابراین، یافته ها دربردارنده جنبه نمادین بودن رخش در دیدگاه اجتماعی نگاه هنرمندان اشاره دارد و بیانگر ارتباطی مفهومی با ادبیات شاهنامه و دیگر عناصر تصویری در نگاره ها است.
تحلیل قطعه «هفت خوان» اثر بهزاد رنجبران با تمرکز بر نحوه ایجاد وحدت و تنوع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به روش تحلیلی، به بررسی تکنیک هایی که مؤید وحدت و تنوع در قطعه «هفت خوانِ» رنجبران است، می پردازد. به عنوان هدف کلی، تکنیک های بسط و گسترش رنجبران در طول اثر مطالعه می شود که برای دست یابی به این مهم، فرم اثر، ساختارهای هارمونی و شیوه های بسط و گسترش موتیوی مورد بررسی قرار می گیرد. فرم اثر منطبق بر فرم های رایج کلاسیک نیست اما دارای اشتراک هایی با فرم سونات است. پایبندی به ساختارهای هارمونی همچون تریادها و به طور کلی ترایکوردها، آکوردهای چهارصدایی، پلی کوردها، انبوهه و شبه انبوهه ها و همچنین تسلسل آنها، باعث ایجاد وحدت و تنوعِ هارمونیک و ملودیک در طول اثر شده است. این اثر دارای یک موتیو سه نتی بر اساس نت های سی-لادیز-سی است که نقشی کلیدی در پیوند بین اجزای شکل دهنده فرم اثر دارد. این فیگور در طول اثر به شکل های متنوع ظاهر می شود و دگرگونی های آن بر اساس تغییرات ریتمیک دسته بندی شده است. هسته تماتیک دارای چهار جزء است؛ به طوری که جزء اول تا سوم به صورت حرکت برودری تحتانی و فوقانی ظاهر و سپس جزء چهارم به آن اضافه می شود. این مقاله نشان می دهد که چگونه موتیو چهار جزئی، از طرفی برای ایجاد وحدت، بارها تکرار و از طرف دیگر همزمان با تکرارها، دچار دگرگونی های مختلف می شود.