فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «علم دینی» یا «علم اسلامی» دارای ریشه ای کهن بوده و تاریخ آن با شکل گیری اسلام مطابق است اما شکل امروزی آن تحت عنوان نظریه علم دینی پس از ظهور انقلاب صنعتی و علوم مدرن و شهود نتایج منفی آن، در جوامع اسلامی بیان شد. این نظریه پس از انقلاب اسلامی در ایران با هدف اسلامی کردن علوم و در پی آن اسلامی کردن دانشگاه ها و تولید علم در راستای تحقق « تمدن نوین اسلامی- ایرانی» از سوی نظام حکمرانی به عنوان مطالبه ای از سوی اندیشمندان مطرح شد و به طور جدی بررسی شد، چنان که اکنون به قوام قابل قبولی رسیده است. ازاین رو، لازم است کاربرد این نظریه در علوم مختلف بررسی شود. ازسویی، بحث معماری اسلامی و تحقق آن در معماری معاصر و آینده ایران از چالش های مهم کشور در حوزه معماری است. ازاین جهت، بررسی ارتباط این دو موضوع با این سؤال که «شاخص های معماری اسلامی از منظر نظریه علم دینی چیست؟» به عنوان پرسش اصلی و «معماری اسلامی چه هست و چه نیست؟» به عنوان پرسش فرعی مورد نظر قرار گرفت. هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین شاخصه ها، چهارچوب و اصولی برای «تحقق معماری اسلامی» با بهره گیری از مبانی «نظریه علم دینی» است.روش پژوهش: در راستای تحقق هدف پژوهش، ابتدا ملاک های علم دینی و سپس ابعاد معماری از منظر حکمت اسلامی با روش کتابخانه ای استخراج و با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل شده است. سپس با داده های به دست آمده از آن و با روش استدلال منطقی، چهارچوبی مفهومی برای تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی مستلزم اسلامی بودن پنج معیار «موضوع، مبنا، منبع، روش و کاربرد» در چهار حوزه «علوم طبیعی و پایه، علوم انسانی و اجتماعی، علوم کاربردی و مهندسی، و هنر» در معماری است. از مجموع ترکیب پنج معیار علم دینی در چهار حوزه معماری به عنوان یک علم بین رشته ای، بیست شاخص برای «معماری اسلامی» به دست آمد. این بیست معیار به هم پیوسته بوده اند و یک مفهوم منسجم، یکپارچه و واحد را به صورت یک منظومه معرفتی تحت عنوان «معماری اسلامی» سامان می دهند. بدیهی است که شناخت و معرفت معماران و نیت عمل به آموزه های اسلامی، شرط لازم برای شکل گیری آثار شایسته است. شرط کافی، دارابودن مهارت تبدیل نظر به عمل و اثر است. آثار معماری حاصل این فرایند، به طور نسبی «اسلامی» هستند.
سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
بازنمایی خویشتن: نگاهی به عکس سلفی در رسانه های اجتماعی برمبنای نظریه «خویشتنِ نمایشی گافمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۵
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عکس سلفی به مثابه شکلی از بیان هویت خویشتن به پدیده روز بدل گشته است. نمایش تصویری خودمان در محیط ها، دکورها و موقعیت ها، با ژست ها و حالات مختلف به تنهایی یا در میان دیگرانِ آشنا و ناآشنا، برمبنای ساختارهایی صورت می گیرد که با وجود میل ما برای ارائه چهره آرمانی از خود، به گونه ای تعاملی تأثیراتش را بر هویت ما می گذارند. خودسانسوری برخی ویژگی هایمان که یا نامطلوب می پنداریمشان یا دلیلی برای نمایششان در سلفی های مان نمی بینیم، برآمده از آگاهی مان نسبت به این امر است بخش قابل ملاحظه ای از پسندیدگی یا ناپسندیدگی سلفی هایمان برآیند داوری هایی است که در قالب لایک ها و دیسلایک ها بروز خواهند یافت. پژوهش حاضر به دنبال آن است تا دلایل بارگذاری برخی از تصاویر سلفی و اشتراک آن ها در شبکه های اجتماعی را بر مبنای نظریه «خویشتن نمایشی گافمن» مورد بررسی قرار دهد تا انگیزش های نهفته در چنین کنش هایی به شرح و تفصیل درآیند.روش پژوهش: ابتدا به شیوه توصیفی به شرح نظریه خویشتن نمایشی گافمن پرداخته شده، سپس با تشریح چیستی عکس سلفی سعی خواهد شد تا به روش تحلیلی مناسبت ها و همخوانی های این نظریه با رویکردهای عکس سلفی در شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش، به شیوه کیفی، و با استناد به چند نمونه پژوهی در شبکه ی مجازی اینستاگرام، مصادیق روایی نظریه گافمن در مرحله اجرا، در تصاویر سلفی تشریح و مستدل می گردند. تصاویر به کار رفته در این پژوهش، از میان صد تصویر از پروفایل های اشخاص در فضای مجازی به مثابه جامعه آماری انتخاب گردیده، و پس از دسته بندی قیاسی آن ها، تعداد ۱۰ عکس به فراخور مباحث پژوهش مورد بررسی و استناد قرار می گیرند. در توصیف و تحلیل مباحث نظری از مقالات و کتاب های الکترونیک به زبان اصلی استفاده شده است. یافته ها: الگوهای هویتی در زمینه رفتارهای فردی و اجتماعی و ارائه ی تصویری در خور از خویشتن در رسانه ها و شبکه های اجتماعی، به دلیل امکان مدیریت فردی رسانه های خود بیانگر، تعدد و سیالیت به مراتب بیشتری نسبت به جهان واقعی دارد و در عین حال سویه تعاملی شان چه بسا بیشتر، قابل بروز است.نتیجه گیری: رسانه های اجتماعی به پدیدار شدن فضای عمومی جدیدی منجر شده اند که امکان تعدد هویت را میسر می سازد. با استناد به نظریه گافمن، بارگذاری آنلاین یک عکس سلفی را می توان نوعی بازی در صحنه دانست که در روند انجام آن، سوژه آگاهانه بر نمود ظاهری خود دستکاری هایی، ولو جزئی، انجام می دهد. از این گذشته، سوژه با نقاب گذاری/ نقاب برداری، آن سویه های شخصیتی اش را بروز می دهد که با ارائه ی تصویری آرمانی میل او به پذیرفتاری اجتماعی پاسخ داده شود.
در جستجوی نسبتِ «معماری داخلی» و «معماری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
5 - 24
حوزههای تخصصی:
حدود یک سده است که «معماری داخلی» یا «طراحی داخلی» به عنوان تخصصی حرفه ای و رشته ای دانشگاهی به صورت مستقل از معماری موضوعیت یافته است. درحالی که تا پیش از این، این تخصص به عنوان بخشی از کار «معماری» قلمداد می شد. اما در طیّ چند سده اخیر تحولات و تغییراتی به وجود آمد که بسترساز شکل گیری معماری داخلی به صورت مستقل از معماری شد. ارتباط تنگاتنگ معماری داخلی و معماری سبب شده است که چگونگی مرزها و بی مرزی های بین این دو پرسش برانگیز شود. هدف این پژوهش فهم نسبت میان این دو تخصص است. برای نیل به این هدف، ابتدا تلاش شده است که شناختی از معماری داخلی حاصل شود. پس از آن، آراء و نظرات صاحب نظران درباره نسبت معماری داخلی و معماری مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است. در انتها، تلاش شده است که با تبیین مدلی مفهومی این نسبت مورد بازاندیشی قرارگیرد. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن تحلیلی -تفسیری و استدلال منطقی است. از این پژوهش این نتیجه حاصل شده است که نسبت معماری داخلی و معماری از زاویه مفهوم درون و بیرون، به صورت طیفی است که معماری داخلی از درون به بیرون، و معماری، از بیرون به درون، در هم آمیخته و فاقد مرز می شوند؛ درعین حال، این دو تخصص در نسبتی مکمل گونه تشکیلِ یک امر کل می دهند.
تعامل فرهنگ و محیط در دست بافته های بلوچ از گذار نظریه بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوم شناسی فرهنگی رویکردی است که ملاحظات فرهنگی ارتباط انسان با محیط یا زیست بومش را مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرارمی دهد. بررسی و تحلیل دست بافته های بلوچ به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و هنر قومی در چهارچوب رویکرد بوم شناسی فرهنگی و سنجش میزان ارتباط و بهره گیری آن ها از طبیعت و جغرافیای بلوچ، هدف این پژوهش است. از این رو پرسش اصلی این است که ارتباط و بازتاب زیست بوم و اکولوژی قوم بلوچ در فرآیند تولید دست بافته ها و آفرینش نقوش آن ها چگونه و به چه میزان است؟. مهم ترین نتایج این پژوهش چنین است: بوم شناسی فرهنگی نماین گر این است که در کسب آگاهی و شناخت پدیده فرهنگ و داشته های فرهنگی انسان و ارزش های وابسته به آن به ویژه هنرهای بومی نیازمند توجه به زیست بوم و مطالعه در منظومه محیطی اوست. ابعاد مختلف زندگی قوم بلوچ و مشخصاً آثار هنری آن ها نظیر دست بافته ها، ابعاد فن شناختی(مصالح بافت، ریسندگی، رنگرزی، دار و ابزاربافت، ساختار بافندگی) و هم چنین پویایی و خلاقیت در طراحی ذهنی، خیالی و انتزاعی مرتبط با جنبه های زیباشناختی و کیفیت های دیداری(بصری) در متن دست بافته ها، به واسطه نوع زندگی و هم چنین حضور در پهنه طبیعت، همواره برساخته و متأثر از محیط و الگوبرداری از عناصر آن است. این پژوهش از نوع توسعه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
مدلسازی مفهومی ماهیت چندگانه طراحی در عرصه کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش های بین رشته ای مرتبط با صنایع خلاق از منظر کسب و کار، از جمله زمینه های پژوهشی نوظهور و روبه رشد هنر و طراحی در طی سالیان اخیر به شمار می روند. این مطالعه، به عنوان یک مطالعه کیفی، با مرور نظام مند پژوهش های شاخص و پراستناد طراحی، ماهیت چندگانه طراحی به عنوان یکی از گرایش های صنایع خلاق در دنیای کسب وکار را مدلسازی مفهومی نموده است و به درک بهتر وجوه مختلف حضور طراحی در دنیای کسب وکار کمک می کند. طراحی مقوله ای است چندبعدی که بسته به شرایط و زمینه استفاده از آن، تعاریف متفاوتی را می توان برای آن در نظر گرفت. بر همین مبنا، هدف اصلی این مطالعه، مرور جامع، خلاصه سازی، ترکیب و جمع بندی جریان های پژوهشی شاخص در زمینه طراحی و مدلسازی مفهومی ارتباط آن ها با حوزه کسب وکار بوده است. در این راستا، مروری نظام مند و چند مرحله ای بر روی مطالعات شاخص و پر استناد طراحی در پایگاه ها و جستجوگرهای علمی معتبر نظیر ساینس دایرکت، ریسرچ گیت، جی استور و گوگل اسکالر انجام شده است. در مرحله اول تعداد 127 مقاله مرتبط یافته شد، پس از مرور چکیده و نتایج این مقالات و پایش اولیه مقالات و حذف مقالات تکراری، تعداد 42 مقاله منتخب از بین آن ها انتخاب شده و مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته اند. مطالب ارائه شده در این مقالات منتخب، پس از طی چند مرحله کدگذاری باز و محوری، ساختار مدل های مفهومی ارائه شده در این مقاله را شکل داده اند.
مفهوم شهر هوشمند: مرور نظام مند تعاریف شهر هوشمند با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
29 - 53
حوزههای تخصصی:
تاکنون تلاش های گوناگونی برای روشن ساختن مفهوم «شهر هوشمند» شده است اما روشن ساختن مسائل مفهومی آن با استفاده از روشی نظام مند یک ضرورت است. در این تحقیق، پرسش از مفهوم شهر هوشمند، پرسشی ست نظری از چیستی این مفهوم در تعاریف ارائه شده در ادبیات نظری برای واضح سازی این مفهوم با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز. بدین ترتیب با استفاده از روش تحلیل محتوای جهت دار، بر پایه عناصر ساختاری ارائه شده در روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز (پیش آیندها، ویژگی ها و پس آیندهای مفهوم)، کدگذاری داده ها و شناسایی مقوله ها در محتوای 99 تعریف شهر هوشمند انجام شده است. شناسایی پیش آیندهای مفهوم در تعاریف، مبین آن است که اگرچه مفهوم شهر هوشمند به شدت تحت تأثیر فضای مه آلود و پرهیاهوی بازار فنّاوری است ولیکن اکنون از مسیرهای تعیین شده توسط شرکت های عرضه کننده فنّاوری کمتر سخن گفته می شود و بیشتر بر زمینه و چشم انداز در توسعه این مفهوم تأکید می شود. وجه مشخصه اکثر تعاریف، تمایل به مشخص کردن ویژگی های عام عملکردی (اقتصاد، مردم، حکمروایی و ...) هوشمند برای شهر است و عینیّت یافتن ویژگی های ساختاری و عملکردی شهر هوشمند، عمدتاً با سه نتیجه – کیفیت زندگی، پایداری و بهینه سازی فرایندها - مرتبط دانسته شده است. تکامل مفهوم شهر هوشمند، تابع هم آفرینی فنّاوری طی فرایند مشارکت همدلانه شهروندان است تا نقش شهروندان از «سوژه های داده» متخصصان فنّی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء یابد.
در جستجوی نقاشی هایی با خطای بصری پیشرفته به روایت ابن هیثم در المناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 33
حوزههای تخصصی:
ابن هیثم در بحثِ خطای زبری در المناظر به نقاشی هایی اشاره می کند که در آن ها، حیوانات، اشخاص معین، گیاهان و دیگر عناصر بصری به طور طبیعی بازنمایی شده اند؛ از آنجا که در سده های 4و5ه.ق، نقاشی در تمدن اسلامی به چنان سطح واقع نمایی نرسیده بود، این پرسش مطرح است که ابن هیثم به کدام نقاشی ها اشاره می کند؟ اهمیت گزارش ابن هیثم، افزون بر آن که آگاهی ها از تاریخ نقاشی را گسترش می دهد، می تواند روایت چگونگی شکل گیری نقاشی در عصر رنسانس را نیز بپرورانَد. پژوهش در پی آن است که با استناد به گزارش های تاریخی و سنجش آن با کاوش های باستان شناسی در سده بیستم، نقاشی های روایت شده در المناظر را شناسایی کند. از نظر تاریخی، سخنان فارابی و مسعودی درباره نقاشی هایی مطرود در سده های آغاز مسیحیت، مهم ترین سرنخ های شناسایی آن نقاشی هاست. هم چنین، اقامت طولانی ابن هیثم در مصر از یک سو، و کشف و شناسایی نقاشی های مومی در نواحی صَعید (فیوم) از سوی دیگر، زمینه سنجش گزارش المناظر را فراهم می سازد. پژوهش با روش تحلیل تاریخی و تطبیق ویژگی های تکنیکی نقاشی با گزارش ابن هیثم، درپیِ شناخت همبستگی میان آن ها است. بنابراین، در نبود هرگونه آگاهی تاریخی از دیگر سنت های بازنمایی، می توان گفت نقاشی های مومی مصر، در چارچوب همان سنت بازنمایی پدید آمده بود که ابن هیثم در المناظر از آن سخن می گوید.
Factors Influencing the Place Attachment & rsquo;s Users of Social Housing Complexes From the Perspective of Residents (Case Study: Residential Complexes in Districts 3, 7, 9 and 11 of Shiraz City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present research aims to determine the factors influencing the place attachment users of social housing complexes from the residents' perspective using the content analysis research method. From the research methodology perspective, this research is qualitative research conducted with the help of library and field studies by studying documents related to the topic, taking photographs, and semi-structured interviews with 387 residents of social housing complexes in Shiraz who were selected by random probability method. The interviews, which were in the form of audio and video files, were converted into text and entered into the ATLAS-TI 9 software. After coding and determining the validity of the subcategories, concepts, and codes by ten experts in the design of residential complexes, they were extracted in the form of diagrams. The data coding by subcategories and concepts is also compared with the effective components of designing social housing complexes. It is worth mentioning that the selection of social housing complexes in Shiraz was done by the AHP method with the help of Expert Choice 11 software. The findings revealed that the components related to the place attachment of the residents's social housing complexes based on interviews with their users include social connections, emotional connection with the place, the meanings of the place, and the dark side of the attachment to the place.
چهره ژانوسی استعاره تئاتر در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا وگی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
49 - 65
حوزههای تخصصی:
استعاره تئاتر یکی از پرکاربردترین و تأثیرگذارترین استعاره ها در حوزه های گوناگون دانش بوده است. همچنین این استعاره در حوزه تئاتر در تبیین کردوکارهایی که در فضای بینابینی امر روزمره و امر تئاتری حیات دوزیستی یافته اند، نقش مهمی بازی کرده و واسطه ای میان تئاتر رسمی و تجربه گرایی های شبه تئاتری سده بیستمی بوده است. این استعاره، به ویژه، در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا و عضو اصلی این جریان، گی دبور، حضور چشم گیری داشته و دلالت های مفهومی پیچیده ای یافته است. بر این اساس، در این مقاله سیمای این استعاره و کارکردهای آن در تجربه گرایی ها و نظریه ورزی های این جریان توصیف و تحلیل شده است. موضع اصلی این جریان، در امتداد سنت فلسفی مارکسیستی، در مقابل نظام سرمایه داری و نقد این نظام بر پایه رمزگشایی از روال ها و تأثیرات آن در چارچوب مفهوم «نمایش» صورت بندی شد. این جریان بیانیه هایی را در ضدیت با شیوه های نمایشی سرمایه داری و کردوکارهای تجربه ورزانه ای را به عنوان بدیلی بر این شیوه ها عرضه کرد. استعاره تئاتر در نظریه و عمل موقعیت گرایی وضعیت معمایی را شکل داده است. هرچند موقعیت گرایان تئاتر را به دلیل قرابت آن با نمایش در خدمت به منافع سرمایه داری محکوم کرده اند، تئاتر از نظر آن ها هنری حاشیه ای نیست، بلکه زمینه ای است که در آن عمل و نظریه خود را پیکره بندی کردند. تئاتر از منظر موقعیت گرایان به شکل مشروطی، هم سرچشمه آزادی و تحقق و هم در شکل کنونی آن، منبع دروغ و توهم بود. استعاره تئاتر در اندیشه و عمل موقعیت گرایان و گی دبور با چهره ای دوگانه ظاهر می شود که هم بر کارکرد اجتماعی مخرب نمایش دلالت دارد و هم واجد ظرفیت های درونی برای مقاومت در برابر نظام سرمایه داری است. این استعاره در سطحی دیگر بر تکنیک موقعیت گرایانه دخل و تصرف اشاره دارد که از خود تئاتر بر ضد تئاتر بهره گرفته و می خواهد با تغییر تئاتر، آن را به ساخت «موقعیت» در زندگی روزمره (نوعی تئاتر عاری از تئاتر) تبدیل کند.
کارنامه اجتماعی و سیاسی سادات شیعه ایران و بررسی فرم و ساختار آرامگاه های آن ها در خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
435 - 453
حوزههای تخصصی:
سادات در اصطلاح به افرادی اطلاق می شود که از سوی تبار پدری از نسل هاشم بن عبدمناف، جدّ اعلای پیامبر (ص) باشند. در عرف جامعه اسلامی سیادت بیش تر با نسل امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) پیوند داشته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش حاکی از این است که با ورود امام رضا (ع) به ایران در اوایل سده سوم هجری قمری جامعه ایران با این گروه اجتماعی پیوند خورد و سادات در ورود تشیع به ایران نقش مؤثری ایفا کردند. فازغ از ستیز برخی خلفا و حکومتگران جهان اسلام و ایران، پیروان مذاهب و فرقه های مختلف مسلمان، به دلیل انتساب سادات به پیامبر اسلام (ص)، کمابیش این گروه اجتماعی را تکریم می کردند. با تشکیل دولت های شیعی در جهان اسلام و ایران مانند حکومت صفویه، موقعیت و منزلت اجتماعی سادات بیش از پیش ارتقا یافت. ارتباط نزدیک سادات با حکومت و ارتقا موقعیت اقتصادی آن ها در پیوند با انتساب شان به پیامبر (ص) و امامان (ع) منزلت اجتماعی آن ها را در جامعه افزایش داد. نبود برخی نهادها مانند نهادهای کارآمد حل اختلاف، نهادهای مدرن آموزشی و بهداشتی شبکه ای از نقش ها را برای سادات تعریف کرد و آن ها از این طریق موقعیت شان را در ساختار اجتماعی مستحکم تر از پیش می کردند.اهداف پژوهش:بررسی کارنامه اجتماعی و سیاسی سادات شیعه ایران.بررسی فرم و ساختار آرامگاه های سادات در خراسان.سؤالات پژوهش:کارنامه اجتماعی و سیاسی سادات شیعه ایران چگونه است؟فرم و ساختار آرامگاه های سادات در خراسان چگونه است؟
مطالعه تطبیقی آثار لوکوربوزیه و زاها حدید براساس نظریه واگرا و همگرا گیلفورد در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از آثار به جای مانده ی معماری، رویکردی طولی و در برخی دیگر رویکردی عرضی مشاهده می شود. در رویکرد طولی معماران آثار خود را با تفاوت و تمایز قابل توجه بوجود آورده اند؛ اما معماران گروه دوم با توجه به تنوع آثار، تفاوت و تمایز چشمگیری در تولید آثار خود نداشته اند. گسترش حوزه تفکر معماری از طریق بسط نظریه تفکر خلاق (تفکر واگرا و همگرا) گیلفورد و همچنین افزایش امکان تصمیم گیری در تولید معماری تأثیرگذار، هدف های اصلی این تحقیق هستند. رسیدن به هدف های تعیین شده در درجه نخست مستلزم اثبات این فرضیه است که خلاقیت معماری در فرآیند تولید اثر، با گرایش حداکثری توسط یکی از دو روش تفکر خلاق پیوسته یا گسسته به ترتیب در طول و عرض فرآیند تفکر خلاق روی می دهد. روش تحقیق بر اساس هدف، بنیادی، و براساس یافته ها، توصیفی- پیمایشی است. برای اثبات فرضیه، پنج بنا از آثار لوکوربوزیه و زاها حدید تحت معیارهای اصلی فرم و شکل با هم تطبیق داده شده اند. بررسی ها نشان می دهند که نظریه تفکر خلاق قابل تغییر و تبدیل در عرصه ی معماری با تفکیک تفکر واگرا و همگرا است. بنابراین در خلاقیت گسسته مبتنی بر تفکر واگرا، طراح تأمل چندانی برای تکرار محصول بوجود آمده ندارد و به زودی از آن جدا شده و به خلق محصولی دیگر همت می گمارد؛ به طوری که محصول جدید در تفاوت و تمایزی قابل توجه نسبت به محصول قبلی شکل می گیرد. در حالی که در خلاقیت پیوسته مبتنی بر تفکر همگرا، نوعی از هیجانات ذهنی روی می دهد؛ که متعاقب آن طراح به نکات جدید و قابل ارایه دست می یابد. در این نوع از خلاقیت، هسته ی اصلی تفکر به صورت ثابت در همه منظرها به روشنی خود را نشان می دهد؛ در حالی که مناظر بطور محسوس اما تلویحی با یکدیگر تفاوت دارند. تحقیق تمایز و تفوق حداکثری تفکر واگرا (خلاقیت گسسته) در آثار لوکوربوزیه را بر تفکر همگرا (خلاقیت پیوسته) در آثار زاها حدید آشکار می کند.
کاربست الگوی ساختاری - تفسیری مدیریت امنیت اطلاعات در سازمان های دولتی ایران با رویکرد هنری - اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
331 - 348
حوزههای تخصصی:
امروزه اطلاعات، عامل اصلی کسب قدرت است و تسلط واقعی، تسلط اطلاعاتی است. مدیریت امنیت اطاعات مدلی را به منظور حفاظت از دارایی های اطلاعاتی سازمان ارائه می کند که در نتیجه آن احتمال دسترسی غیرمجاز به این دارایی های حساس به حداقل می رسد. اجرای سیاست ها و برنامه های مدیریت امنیت اطلاعات می تواند در جهت بالابردن اخلاق کاری کارکنان کمک کند و همچنین با افزایش رعایت اخلاق کاری می توان مدیریت امنیت اطلاعات را در سازمان افزایش داد. مدیریت امنیت اطلاعات بنابه دلایلی که در این پژوهش در پی شناسایی آن هستیم تاکنون به درستی محقق نشده است، پژوهش حاضر با هدف غایی«کاربست الگوی ساختاری - تفسیری مدیریت امنیت اطلاعات در سازمان های دولتی ایران با رویکرد هنری- اسلامی» و با استفاده از روش تحقیق نظریه داده بنیاد، روش جمع آوری داده مصاحبه، نمونه گیری نظری و گلوله برفی انجام و با 17 مصاحبه اشباع نظری آن حاصل شد. مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرآیند کدگذاری باز، گردآوری و از دل آن ها مقوله هایی استخراج گردید. سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علی، مقوله محوری، راهبردها، بستر، شرایط مداخله گر و پیامدها در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شدند. بعد از پژوهش کیفی براساس مدل به دست آمده، پرسش نامه ای تنظیم و از 384 نفر از مدیران و کارشناسان آشنا و مرتبط با حوزه مدیریت امنیت اطلاعات در سازمان های دولتی ایران، پاسخ ها جمع آوری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تجزیه وتحلیل داده ها کلیات مدل استخراج شده از داده های کیفی را مورد تأیید قرار داد و براساس آن پیشنهاداتی ارائه گردید.اهداف پژوهش:بررسی رویکرد هنری و اسلامی در مدیریت امنیت اطلاعات سازمانی.بررسی چارچوب و ساختار تفسیری امنیت اطلاعات سازمان های ایران.سؤالات پژوهش: رویکرد هنری- اسلامی در مدیریت امنیت اطلاعات سازمانی چه تأثیری دارد؟چارچوب و ساختار تفسیری امنیت اطلاعات سازمان های ایران به چه شکل باشد؟
بررسی رابطه میان ویژگی های کالبدی، معنایی و عملکردی فضای باز مجموعه های مسکونی و نقش آن در طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
458 - 471
حوزههای تخصصی:
امروزه تقریباً کسانی که در مراکز شهری زندگی می کنند به طور غریزی فقدان چیزی را در زندگی خود احساس می کنند. این احساس مستقیماً به خاطر ایجاد محیطی مصنوعی است که تا سرحد امکان طبیعت از آن حذف شده است. فضای مطلوب، جاذب و افراد را به درون فضا دعوت می کند. رابطه متقابل اجتماعی برای پاسخ به نیازهای انسان به پیوندجویی و احساس تعلق به مکان یک ضرورت است. در صورت نادیده انگاشتن معیارهای فضای مناسب از دید کاربران، نقش اصلی فضا که نشأت گرفته از حضور افراد در آن است از بین می رود. دقت و بازنگری در رابطه انسان و فضا می تواند به راهکارهای ارتقای کیفیت این رابطه منجر شود. فضای باز در مجتمع های مسکونی بیرونی ترین فضای خانه ها و مفصل ارتباط با فضای شهری است و به لحاظ کاربری به عنوان بخشی بیرونی به حساب می آید و به نوعی محفل شکل گیری فعالیت های بازتر و مشترک است. امروز مجموعه فضاهای باز در مجتمع های مسکونی به فضاهای بسته و محدود بالکن ها محدود شده اند. ضرورت این تحقیق به ضعف مبانی نظری در زمینه اقدامات صورت پذیرفته درخصوص متناسب سازی محیط برای تعاملات در فضاهای مسکونی در ایران باز می گردد که منجر به برخوردی ساده اندیشانه با موضوع شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان ویژگی های کالبدی، معنایی و عملکردی فضای بازمجموعه های مسکونی و نقش آن در طراحی است. روش پژوهش پیمایشی و پرسش نامه محور است و جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه ساکنان ده مجتمع مسکونی منتخب تهران می باشد. پس از دسته بندی و گزینش نمونه های موردی، اقدام به تهیه پرسش نامه و جمع آوری داده ها گردید. طبق نتایج به دست آمده سازمان فضایی مناسب می تواند به سطح مناسبی از ارتباطات منتج شود. همچنین آمارها نشان می دهد عوامل کالبدی بیشترین تأثیر و عوامل عملکردی کم ترین تأثیر را در مقایسه با سایر عوامل در افزایش تعاملات اجتماعی ساکنین مجموعه های مسکونی داشتند.اهداف پژوهش:بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر تعاملات اجتماعی در ساختمان های مسکونی بلندمرتبه.افزایش تعامل اجتماعی در مجتمع های مسکونی.سؤالات پژوهش:چه مؤلفه های محیطی در مجتمع های مسکونی امکان تعاملات اجتماعی ساکنین را فراهم می کند؟عوامل تقویت کننده تعلاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی چیست؟
مسکن سالم در ایران: یک مرور نظام مند و فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 119
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مسکن سالم، به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، نقش مهمی در تأمین رفاه جسمی و روانی دارد. با این حال، تحقیقات مربوط به مسکن سالم در ایران به طور کامل و جامع مورد توجه قرار نگرفته است و مطالعات موجود با مشکلاتی در تعریف و بررسی این مفهوم مواجه هستند. این مطالعه با استفاده از رویکرد فراتحلیل، به بررسی و تحلیل جامع تحقیقات انجام شده در زمینه مسکن سالم در ایران می پردازد.هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه یک نمای کلی و عمیق از وضعیت پژوهش های مرتبط با مسکن سالم در ایران و کمک به تصمیم گیرندگان و پژوهشگران در بهبود کیفیت مسکن و سلامت عمومی است.روش: این مطالعه به عنوان پژوهشی کاربردی و تفسیری با رویکرد کیفی و روش شناسی تحلیل محتوا طبقه بندی می شود. داده ها از طریق روش های اسنادی و بر مبنای منابع متنی جمع آوری شده است. برای شناسایی مطالعات مرتبط، جستجوهایی در پایگاه های علمی مانند ایرانداک، گوگل اسکالر، مگیران و علم نت با استفاده از کلیدواژه های مرتبط انجام شد که منجر به شناسایی 147 سند علمی شد. پس از حذف 60 مورد تکراری و 36 مورد نامرتبط، 50 مطالعه به مرحله غربالگری وارد شد و در نهایت، 12 منبع برای تحلیل نهایی انتخاب شد.یافته ها: بررسی 12 سند علمی نشان می دهد که مطالعات در این زمینه شامل پایان نامه ها و مقالات علمی است. نتایج نشان می دهند که پژوهش های مربوط به «مسکن سالم» در ایران از اواخر دهه 80 شمسی آغاز شده و تا سال 1396 روند ثابتی داشته، اما از سال 1396 تا 1402 کاهش یافته است. محدودیت های روش شناختی مانند عدم استفاده از چارچوب های نظری منسجم و تکیه بر پرسشنامه های محقق ساخته، و کمبود تنوع در روش های تحلیل محتوا و مرور سیستماتیک، به کاهش اعتبار و جامعیت یافته ها منجر شده است.نتیجه گیری: علی رغم اهمیت نظری مسکن سالم، پژوهش های انجام شده نتوانسته اند به طور شایسته به این موضوع بپردازند. ناکامی های مذکور به سیاست های مسکن و تمرکز بر کمیت به جای کیفیت مرتبط است. نتیجه گیری مطالعه بر لزوم توجه به شکاف های اساسی در تحققات مسکن سالم و نیاز به ارتقای کیفیت روش شناسی و سیاست گذاری مبتنی بر شواهد تأکید می کند. نتیجه گیری مطالعه حاضر بر لزوم توجه به شکاف ها و کاستی های اساسی در حوزه تحقیقات مسکن سالم تأکید می کند. به ویژه، نیاز به تلاش های هماهنگ برای رفع محدودیت های روش شناختی، ایجاد سازگاری های مفهومی و توجه به ابعاد کیفی بسیار ضروری است. برای ارتقای کیفیت مسکن و بهبود نتایج سلامت عمومی در ایران، ضروری است که پژوهشگران و سیاست گذاران بر روی این کمبودها تمرکز کنند و مداخلات سیاستی مبتنی بر شواهد را بهبود بخشند.
The meaning of city based on Ludwig Wittgenstein's philosophy from contemporary and historical architecture (case study: Semnan city)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
33 - 44
حوزههای تخصصی:
The insights of Austrian philosopher Ludwig Wittgenstein can be useful in understanding the intricate dynamics of contemporary architecture and urban life and juxtaposing various facets of modernity and historical context. In his text, 20th-century modernism, which focuses on logic, modernity, technology, and spiritual matters, is intelligible. Wittgenstein was an analytic philosopher who believed in the correspondence between the real world, thought, and language. This study aims to analyze Wittgenstein's opinions and uses them to define a conceptual model that includes four components: Logic, avoidance of psychologism, viewing from the perspective of eternity, and modernity. The components are divided into ten subcomponents in architecture: Logic, usefulness, function, style, decorations, transcendence, positive feelings, tolerance, modernity, and technology. There was a focus on six cases, three historical buildings, and three contemporary ones in Semnan. Two questionnaires for citizens and experts have been prepared, and a field study has been implemented after the validity assessment. Then, the results of the questionnaires were entered into the data bank in IBM SPSS and were analyzed and compared. The findings show that three of the ten model variables, attention to excellence, creating a positive feeling, and a positive approach to technology, are ranked higher than the other variables, with an importance of nearly 80%. The acceptability of all three historical buildings is higher than the three contemporary buildings in both groups of citizens and experts, but the difference is much greater among experts.
شکل گیری مدارس نوین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
89 - 126
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی همواره تحت تأثیر تحولات فرهنگی، اجتماعی و تکنولوژیکی دستخوش تغییرات شده اند. این تغییرات، به ویژه در معماری مدارس، متناسب با شرایط فرهنگی، نیازهای آموزشی و تأثیرات خارجی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی- تاریخی است که ترکیبی از تحلیل اسناد و مدارک تاریخی به بررسی سیر تحول معماری مدارس نوین در ایران طی دوره های قاجار و پهلوی اول و دوم (۱۲۵۰ تا ۱۳۲۰ شمسی) می پردازد. روش پژوهش بر پایه مطالعات اسنادی - کتابخانه ای، بررسی تطبیقی و بازدیدهای میدانی استوار بوده و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که معماری مدارس از اواخر قاجار، تحت تأثیر ورود نهادهای خارجی، میسیونرها و اندیشه های مدرن غربی دگرگون شده است. این تأثیرات در سازمان دهی فضاها، نحوه طراحی ساختمان ها، تغییر در شیوه استقرار کلاس ها و استفاده از مصالح مدرن مشهود است. مدارس از ساختار سنتی درون گرا فاصله گرفته و به سمت برون گرایی و الگوهای فضایی اروپایی سوق یافته اند. از مهم ترین تغییرات کالبدی می توان به تحولات در دستگاه ورودی، حیاط مدارس، افزایش تعداد کلاس ها، تغییر در ابعاد و تناسبات فضاهای آموزشی و ارتقای کیفیت نورگیری اشاره کرد همچنین، تلفیق سبک های معماری سنتی و اروپایی منجر به شکل گیری بناهایی با سبک التقاطی شد که در آن ها، علاوه بر حفظ برخی عناصر بومی، از شیوه های مدرن ساخت، فناوری های جدید و روش های بهینه سازی فضا بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که معماری مدارس نوین در ایران بازتابی از تغییرات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی بوده و تحت تأثیر سیاست های کلان کشور در دوران قاجار و پهلوی بوده است. این پژوهش می تواند زمینه ای برای مطالعات تکمیلی در حوزه معماری فضاهای آموزشی نوین، بررسی تأثیرات سبک های وارداتی و تطبیق آن با نیازهای آموزشی معاصر فراهم نماید
استنساخ کتیبه های سردر مجموعه حسن پادشاه تبریز
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته ها و کتیبه ها از مهم ترین مستندات تاریخی هستند که به شکلی حامل روایات متنوعی اعم از جنگ، پیروزی، فتح، وقوع رویدادی خاص و یا یادواره می باشند که به طور بی واسطه و شفاف، نمایانگر برهه خاصی از تاریخ هستند. در طول زمان بشر با دانستن خاصیت مقاومت و شکل پذیری سنگ، گزارش وقایع را به شیوه های متنوعی، بر روی این ماده ارزشمند ثبت کرده است. این فرایند به طور ابتدایی با ترسیم نقوش ابتدایی در صخره های طبیعی آغاز شده و سپس با هدف ثبت وقایع زمان به صورت حجاری ادامه یافته است. در ابتدا به صورت صخره کند در طبیعت بکر و با خطوطی مانند میخی انجام شده و سپس با پیشرفت مهارت و ابزار، با جزئیات و هنرنمایی بیشتر، در قالب کتیبه ها یا نقوش کنده تزئیناتی در آمده است. مقاله حاضر شامل استنساخ جدیدی از سنگ کتیبه سردر مجموعه مسجد و مدرسه حسن پادشاه واقع در بخش مرکزی شهر تبریز، استان آذربایجان شرقی در میدان صاحب الامر و زیر مجموعه بازار جهانی سرپوشیده است که بر بدنه سنگی مربوط به اواخر سده ی هشت ه.ق نقر شده است. بر روی این کتیبه نقوشی با خط ثلث کنده کاری شده و به سبب عوامل گوناگونی دچار آسیب هایی شده است. مهم ترین سؤالات این پژوهش عبارت است از: متن و نوشته های کتیبه سردر مجموعه حسن پادشاه تبریز چیست و راوی چه اطلاعاتی است؟ این کتیبه چه تغییراتی را از سر گذرانده است؟ استنساخ این کتیبه با هدف دریافت بیشترین اطلاعات از آن چگونه انجام می شود؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، علاوه بر مطالعات تاریخی و باستان شناسی، بررسی های میدانی، روش های نوین مستندسازی شامل فتوگرامتری و طراحی دیجیتال انجام شد. پس از انجام مراحل ذکر شده و خوانش متن کتیبه، روند تغییرات صورت گرفته در طول زمان بررسی و مطالعه شد.
ارزیابی آسایش حرارتی درونی زمستانی در میراث معماری بومی روستایی ایران (نمونه های موردی: معماری دستکند مجموعه میراث جهانی میمند و معماری سنگی روستای ریسه شهربابک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
163 - 182
حوزههای تخصصی:
میراث معماری بومی ایران شامل نمونه های خوبی از معماری پایدار است که در آن حداقل مصرف انرژی و استفاده از سیستم های غیرفعال برای ایجاد آسودگی زیست، رویکرد بنیادین این معماری برای ایجاد محیطی مناسب برای زندگی انسان است. اهمیت شناخت ویژگی های تطابق اقلیمی آن و استفاده از آموزه های مستخرج از آن برای معماری امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقایسه سطح آسایش حرارتی در دو گونه از این معماری هدف این پژوهش است که با روش پژوهش مقایسه آماری انجام شده است. مجموعه میراث جهانی میمند، نمونه کاملی از این نوع معماری در اقلیم نیمه گرم و خشک ایران است که میزان آسایش حرارتی داخلی ۴ واحد از بناهای آن با ۴ واحد از بناهای گونه معماری سنگی در ریسه شهربابک، در این پژوهش مورد مقایسه قرار گرفته است. با استفاده از پایش بیوکلیماتیک داخلی بناهای منتخب در ۷ روز از فصل زمستان، شاخص آسایش حرارتی داخلی PMV برای این بناها در هر دو مکان محاسبه شد. نتایج نشان داد که این شاخص در میمند 2.12- و در ریسه 3.28- است. همچنین مقایسه دمای داخلی بناهای این دو مجموعه با دمای بیرونی آن ها نشان داد که در فصل سرد دمای محیط داخلی بنا ها در میمند و ریسه به ترتیب 13.27 و 7.83 درجه با دمای بیرونی متفاوت است و خانه های میمند با اختلاف 5.44 درجه سانتی گراد عملکرد بهتری دارند. می توان نتیجه گرفت که بناهای میمند با استفاده از ضخامت زیاد لایه بستر استقرار خود، ضریب تبادل حرارتی پایین جداره ها و استفاده از دمای توده زمین، شرایطی را در این مجموعه معماری فراهم کرده که بدون مصرف یا با حداقل مصرف انرژی آسایش حرارتی لازم برای سکونت انسان فراهم کند درحالی که در معماری سنگی سطح آسایش ٪54.7 نسبت به آن پایین تر است و عملکرد ضعیف تری به لحاظ آسایش حرارتی در شرایط مشابه نسبت به گونه دستکند دارد.
بررسی تطبیقی ساختار و گونه شناسی تندیس های عَلم دوران صفوی، قاجار و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
41 - 55
حوزههای تخصصی:
به جز مفاهیم بنیادین و نمادین عَلم، موضوع سیر تکامل ساختار آن از تعداد تیغه ها و تندیس ها تا هنرهای سنتی بکار رفته، از موضوعات کم تر پرداخته شده است. آفرینش نوع خاصی از آثار دست ساز با پشتوانه اعتقادی که بیشتر آن را تندیس ها تشکیل می دهند، در محدوده یک کشور استثنایی است. هدف، تعیین سیر تکامل عَلم در ایران، بررسی نوع و شکل تندیس ها و مفاهیم نمادین آن ها در دوران صفوی، قاجار و معاصر است. پرسش هایی که پژوهش حاضر تلاش دارد به آن ها پاسخ دهد عبارت اند از: 1. ساختار عَلم، نوع تندیس ها و مفاهیم نمادین آن ها در دوران صفوی، قاجار و معاصر شامل چه مواردی است؟ 2. مبنای گونه شناسی تندیس ها در ادوار یادشده بر چه اساسی استوار است و چه جزئیاتی را شامل می شود؟ روش تحقیق، توصیفی –تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که با بررسی بیش از 200 عَلم و تندیس مرتبط با آن به سرانجام رسید. از این تعداد، 30، 60 و 110 نمونه به ترتیب به دوران صفوی، قاجار و معاصر تعلق دارد. نتایج اثبات کرد ساختار عَلم در دوره صفویه تک تیغه و بدنه بادامی شکل است و تنها تندیس آن سر اژدهاست که ریشه در فرهنگ های شرقی دارد. در عهد قاجار، عَلم سه و پنج تیغه و تندیس طاووس، کبوتر، مرغ رُخ و شیر به آن افزوده شد که پرندگان، اغلب دُم افراشته دارند. در عصر معاصر، به ویژه در چهار دهه اخیر ساختار عَلم عریض تر شده و در ساختار آن از تندیس حیوانات چهارپا چرنده نیز استفاده می شود. گونه شناسی تندیس ها نیز بر مبنای هنرهای سنتی و فنون بکار رفته در ساخت آن ها و نیز کالبد ظاهری، اجزاء تشکیل دهنده پیکره و تزئینات استوار است.