فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۶۱ تا ۴٬۶۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کشف نفت و حضور بریتانیا تحت لوای شرکت نفت بریتانیا- پارس در فرایندهای اکتشاف و استخراج نفت در منطقه جنوب غرب ایران و به طور ویژه خوزستان در ابتدای قرن بیستم میلادی، تجربه ای استعماری را در این منطقه رقم می زند که در کنار تمام جنبه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن، الگویی از شهرسازی استعماری را در ایران پدید می آورد که در آبادان به عنوان مرکز فعالیت های مرتبط با استعمار نفتی بریتانیا بروز می یابد.هدف پژوهش: مطالعه چگونگی تأثیرات دیدگاه های استعماری بر ساختار شهری آبادان به عنوان نمونه ای از شهرسازی استعماری در بستر جغرافیایی ایران هدف اصلی پژوهش حاضر است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تحقیقی تفسیری-تاریخی تلاش می کند به سؤالات مطرح شده در راستای اهداف این پژوهش پاسخ دهد. روش جمع آوری اطلاعات در فرایند مطالعاتی، عمدتاً بر روش کتابخانه ای متکی است که شامل منابع نوشتاری، نظیر کتب، مقالات و همچنین منابع تصویری مانند عکس های تاریخی و نقشه شهرسازی می شود. همچنین از طرف دیگر، نویسندگان از تجربه زیستی خود در آبادان، در فرایند مطالعاتی و تحلیلی مقاله بهره گرفته اند.نتیجه گیری: استفاده از اصول زون بندی شهری، کمربند سبز جداکننده در قالب اصول باغ شهر، بلوک بندی منتظم شهری و استفاده از میادین شهری به عنوان مفصل گاه شهری از جمله اقدامات اصلی شهرسازی استعماری در آبادان بوده است که عمدتاً با هدف افزایش سطح کنترل و نظارت بر بخش های مختلف شهری اتخاذ شدند. همچنین این پژوهش مشخص نمود که شهر استعماری آبادان از یک طرف به مثابه شهری «پانوپتیک» (سراسرنما) و از طرف دیگر به مثابه شهری دوگانه از نظر کالبدی، فضایی-اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی قابل تفسیر است.
تبیین گاهنگاری مطلق (C14) و نسبی فرهنگ های مفرغ قدیم حوضه رود زاب ایران با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)؛ شکل گیری هویت فرهنگی از ورای تحولات فرهنگی مس و سنگ جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه رودخانه زاب در ایران باوجوداینکه در پهنه جغرافیای شمال غرب ایران وسعت کمی را اشغال کرده است، از دیرباز به جهت پل ارتباطی دو سرزمین بین النهرین و حوضه دریاچه ارومیه از یک جایگاه ویژه و استراتژیک برخوردار است. باوجود اهمیت بسیار منطقه زاب، در مطالعات عصر مفرغ قدیم، به ویژه تحولات این منطقه در گذار از مس و سنگ جدید به مفرغ قدیم، مورد غفلت واقع شده است. پروژه کاوش تپه سیلوه -از محوطه های شاخص شکل گرفته در سرشاخه های حوضه زاب - فرصت مطالعات این موضوع را فراهم ساخته است. در این پژوهش سعی بر آن شده است که با استفاده از 14 نمونه آزمایش کربن 14 به ترسیم توالی های فرهنگی تپه سیلوه و به تبع آن به توالی های فرهنگی حوضه رودخانه زاب در دوران پیش ازتاریخ دست یافت. بر این اساس، نتایج 14 نمونه کربن 14 در محیط آزمایشگاهی آنالیز شد و در تاریخ گذاری های به دست آمده از این نمونه ها پس از انجام کالیبراسیون آن در چهارچوب گاهنگاری ایران به تعریف توالی فرهنگی منطقه پرداخته شد. چهارچوب گاهنگاری به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که حوضه رودخانه زاب در طول هزاره سوم پیش از میلاد، بیشتر از منطقه شمال غرب ایران به ویژه جنوب دریاچه ارومیه تحت تأثیر فرهنگ های شمال بین النهرین قرار داشته است.
مطالعه مقایسه ای سلسله مراتب ورودی مساجد جامع عبّاسی و سیّد اصفهان از منظر نظام تناسبات هندسه ایرانی در پلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام تناسبات هندسی سازمان دهنده کالبد ابنیه، در بسیاری موارد در ساختار کالبدی بخش ورودی آنها نمایان میشود. بنابراین، جستار پیش روی تلاش دارد تا در جهت ارزیابی نوآوری ها و مقایسه تفاوت ها و شباهت های مراتب ورودی مساجد جامع عبّاسی و سیّد اصفهان، به بررسی نظام تناسبات هندسی مؤثر در شکل گیری اجزاء و روابط حاکم بر ساختار پلان فضای ورودی بپردازد. باور بنیادین پژوهش بر آن است که عناصر تکرار شونده هندسه ایرانی در پلان وضع موجود فضای ورودی مساجد مذکور، دلیلی بر الگو برداری بنای متأخر از بنای متقدم است. بر این مبنا، جستار حاضر بر پایه داده های کتابخانه ای، میدانی و تحلیلهای دقیق هندسی و حسابی شکل گرفت. در پس آن نیز، روش مقایسهای در گستره نظام تناسبات هندسی پلان، جهت سنجش فضای ورودی نمونهها به کار بسته شد. در این راستا، سنجش تناسبات طول به عرض عناصر کالبدی فضای ورودی نمونهها، نشانگر بهرهگیری ساختار فضایی پلان از شکل پایه شش ضلعی منتظم بود. همچنین، تحلیل نظام چینش فضایی در پلان وضع موجود ورودی در دو مسجد مذکور، بهره از سیستم سازماندهی هندسی مشابهی را در کلیّات ساختاری هر دو مسجد نمایان کرد. با این وجود، نسبت تکرار شوندهای در سازماندهی بخش مذکور نمونهها تشخیص داده نشد. بنابراین، میتوان به عنوان نتیجه تحقیق، به پیروی ساختار کلی هر دو بنا از اصول همسان برگرفته از نظام تناسبات هندسه ایرانی در عین بهره از خلاقیت معمارانه در طرح اندازی بخش ورودی مساجد مذکور تأکید کرد.
تأثیر ویژگی های فضایی در مناظر صوتی سراهای بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخصه های متعددی در کیفیت منظر صوتی فضاهای شهری مؤثر هستند که رفتار آکوستیکی فضا، یکی از عوامل محیطی تأثیرگذار در منظر صوتی است. مؤلفه های متعددی در رفتار آکوستیکی مکان ها دخیل هستند که فرم، مصالح و حجم فضا از مهمترین آنها به شمار میرود. چگونگی اثرگذاری این خصیصه ها در رفتار آکوستیکی سراهای بازار بزرگ تبریز و بالتبع تأثیر آن در آسایش صوتی و کیفیت مناظر صوتی سراها، مسئلهای است که پژوهش پیش رو به آن میپردازد. کیفیت منظر صوتی تا حد زیادی وابسته به آسایش صوتی است که این مسئله خود در رابطه مستقیم با تراز فشار صوت فضا قرار میگیرد. در این راستا، تراز فشار صوت به عنوان مؤلفه پایه در این تحقیق در فضاهای مورد مطالعه، سنجش و اندازهگیری میشود. سه سرا با حجم بزرگ، میانه و کوچک از سراهای بازار تبریز به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شدهاند که به ترتیب عبارت هستند از سرای حاج حسین میانی، سرای حاج حسین قدیم و سرای میرزا محمد. در هر سرا، چهار نقطه محوری و یک نقطه مرکزی به عنوان کانونهای اندازهگیری مشخص شدهاند. در هر پنج نقطه، برداشتهای یک دقیقه ای با دوربین آکوستیکی انجام شده که نمودار اسپکتروم این برداشتها نمایانگر تراز فشار صوت به تفکیک فرکانس ها است. میانگین مقادیر تراز فشار صوت در سه حالت کمترین، میانه و بیشترین محاسبه و برآیند این مقادیر میانگین، به صورت کلی برای هر سرا در قالب نموداری ترسیم شدهاست. از مقایسه تطبیقی نمودارهای برآیند مقادیر میانگین تراز فشار صوت در سه حالت، چنین نتیجه گیری میشود که به رغم تفاوت در اندازه حجم سه سرای مورد مطالعه، این فضاها رفتار آکوستیکی مشابهی از خود بروز میدهند. رفتار هر سه سرای میرزا محمد، حاج حسین قدیم و میانی در جهت تضعیف امواج صوتی، خصوصاً اصوات بم بوده است. از طرفی تمامی مقادیر اندازه گیریشده در محدوده شنوایی انسان و آسایش صوتی قرار دارند. به بیانی دیگر، طراحی معماری و شهری سنتی که به خلق بازار تبریز منجر شده، در کنار توجه به مؤلفه های بصری و فضایی، در جهت تأمین آسایش صوتی نیز کارا است.
راهبردها، علل و چالش های توسعه فرهنگی با رویکرد توسعه گردشگری با استفاده از روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶
49 - 56
حوزههای تخصصی:
توسعه فرهنگی رشد توسعه پایدار در صنعت گردشگری را به همراه خواهد داشت.نقش اصلی توسعه گردشگری، کمک به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و همچنین توسعه فرهنگی پایدار را می توان با دستیابی به توسعه گردشگری کسب کرد. یعنی نه تنها خود گردشگری باید پایدار باشد، بلکه به طور گسترده باید توسعه فرهنگی پایدار در دستور کار قرار گیرد. از آنجایی که کشورمان ایران جزو ده کشور برتر در حوزه گردشگری است و پتانسیل های فراوانی در این حوزه دارد، می تواند با شناخت ظرفیت ها و تدوین استراتژِی های دقیق و درست و همچنین شناخت چالش ها و موانع آن به کشوری با رتبه برتر در صنعت گردشگری مبدل شود. بنابراین بررسی راهبردها عملکرد و پیامدهای آن در صنعت گردشگری ضروری به نظر می رسد.گردشگری فرهنگی در صورت برنامه ریزی و مدیریت پیامدهای مثبتی خواهد داشت. این مقاله با هدف شناخت استراتژی ها علل و چالش های توسعه فرهنگی بر گردشگری و با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد و تکنیک مصاحبه باز و عمیق و مطالعه مقالات و اسناد مرتبط انجام شده و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی و با استفاده نرم افزار MAXQDA داده ها را تحلیل کرده است.
رواج مصوّرسازی سوز و گداز نوعی خبوشانی در عصر صفوی: با تاکید بر نسخه موزه هنر والترز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
68 - 80
حوزههای تخصصی:
منظومه «سوز و گداز» بیانگر رسم سَتی از رسوم هندوان است که بر طبق آن، هنگام وفات مرد، برخی زنان به نشانه وفاداری و به رغم درخواست بزرگان برای امتناع از این کار، همراه با جسد همسر خود سوزانده می شدند. در عصر صفوی به دلیل گسترش مهاجرت شاعران فارسی زبان به هند، رسم ستی در آفرینش داستان های عاشقانه فارسی راه پیدا کرده و همین مضمون دستاویزی برای نگارگران شد. در این مقاله، ضمن شناسایی نسخه های مصوّر سوز و گداز، نسخه موزه هنر والترز به-طور خاص مورد مطالعه قرار می گیرد. نگاره های نسخه های سوز وگداز، صحنه های کمابیش یکسانی را به تصویر کشیده و در مجموع ترکیبی از تأثیرات نگارگری هندی و اروپایی را می نمایاند که با ذائقه زیباشناختی ایرانی منطبق شده است. مهم ترین سوال این نوشتار این است که دلیل اهمیت و رواج گسترده مضمون ستی در هنر سده یازدهم هجری چه بوده است؟ این مقاله با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و نسخه شناختی و به روش تاریخی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که اگرچه رسم ستی سنتی تلخ و دردناک بوده، اما مضمون «وحدت عاشق و معشوق» در آن مورد استقبال شاعران فارسی زبان از قرن هفتم تا سیزدهم هجری قرار گرفته است. جالب تر اینکه این منظومه در هنر ایران مقبولیت بیشتری نسبت به هند یافته، به-گونه ای که به جز شاهنامه هیچ اثر ادبی دیگری به اندازه سوز و گداز در هنر اواخر صفوی تصویرسازی نشده است. به گواه منابع تاریخی، اقبال گسترده از این منظومه در هنر صفوی، با ماجرای بازپس گیری قندهار به عنوان تنها پیروزی خارجی لشکر شاه عباس دوم مرتبط بوده است.
مطالعه تطبیقی نگاره پادشاهی جمشید و تصویر دربار او در شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی از منظر شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شخصیت های مهم و افسانه ای شاهنامه فردوسی، جمشید است. جمشید شاه و جزئیات حکومت او در برخی نگاره های دونسخه به تصویر درآمده است. نگاره پادشاهی جمشید در شاهنامه بایسنقری و نگاره دربار جمشید در شاهنامه طهماسبی هردو بازنمایی تصویری پادشاهی جمشید و عملکردهای او است. اهمیت موضوع در هر دو نگاره ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاب کرده و هدف پژوهش، شناسایی چگونگی بازنمایی شخصیت جمشید در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی و نیز شناخت وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های جمشید و نوع تصویرسازی صحنه ها در دو نگاره می باشد. بنابراین دو پرسش مطرح شده است: 1- شخصیت جمشید در دو نگاره پادشاهی جمشید و دربار جمشید در شاهنامه های بایسنقری و طهماسبی چگونه و با چه ویژگی هایی بازنمایی شده است؟ 2- چه عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باعث شده جزئیات بیشتر و دقیق تری در نگاره شاهنامه شاه طهماسب نسبت به شاهنامه ی بایسنقری اعمال شود؟ شایان ذکر است پژوهش پیش رو با جست وجو در منابع کتابخانه ای و مشاهده دو نمونه نگاره، به شیوه توصیفی- تحلیلی- تطبیقی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاره شاهنامه طهماسبی نسبت به نگاره شاهنامه بایسنقری جزئیات دقیق تری از حکومت جمشید را ارائه کرده و حکومت جمشیدشاه مقتدرانه تر، پرتجمل تر و به صورت عناصر تصویری بیشتر و مفصل تر بازنمایی شده به طوری که تعداد عناصر انسانی در نگاره بایسنقری 15 نفر و در نگاره طهماسبی 28 نفر به همراه تصویر دو دیو می باشد.
طراحی مجموعه مسکونی با رویکرد ارتقاء امنیت (نمونه موردی: شهرک مسکونی نفت اهواز)
حوزههای تخصصی:
امروزه با بحران شهرنشینی در بسیاری از نقاط جهان روبرو هستیم. تامین امنیت و ایجاد شهرهای امن در اولویت برنامه های توسعه قرار گرفته است. از نیازهای مهم در جامعه، می توان امنیت را نام برد که به دلیل افزایش جمعیت و نیاز به مجموعه های مسکونی در شهرها، ایجاد امنیت نقش مهمی را در رضایتمندی و آسایش افراد در زندگی شان ایفا خواهد نمود. با توجه به روند توسعه کشور و نیاز روزافزون به مسکن، طراحی و ساخت مسکن پایدار از ضروریات اجتناب ناپذیر می باشد. یکی از عامل های داشتن مسکن پایدار، وجود سطح امنیت مطلوب در فضای مسکونی است. در طراحی، رویکرد CPTED یکی از کارآمدترین رویکردها در مبحث افزایش امنیت است. از این رو، هدف این پژوهش، طراحی مجموعه مسکونی با رویکرد ارتقاء امنیت فضای مسکونی به وسیله بندهایی که منتج به ارتقاء امنیت فضای مسکونی می شود، می پردازد که در نظرگرفتن آن ها در طراحی می تواند به افزایش امنیت مجتمع های مسکونی منتهی شود.پژوهش حاضر دارای ماهیت کاربردی به روش توصیفی-تحلیلی،از نظر رویکرد کمی-کیفی،روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است و از ابزار پژوهش به وسیله پرسشنامه انجام گرفته و برای تحلیل دستاوردهای پرسشنامه از نرم افزار spss بهره نموده و در فرجام با استفاده از آزمون t-test در spss فرضیه های پژوهش را مورد کاوش قرار داده و درستی و نادرستی آن ها را تفحص می نمایم.از پژوهش انجام شده این برآیند حاصل گشته است که با رعایت راهکارهایی همچون تقویت احساس تعلق به محله،همبستگی میان ساکنان،از بین بردن بستر رفتارهای مجرمانه،نورپردازی و تامین روشنایی محله در شب، فراهم بودن شرایط ایمنی و... می توان باعث فزونی امنیت شهروندان و میزان رضایتمندی سکونتی آنان شد.
تحلیلی بر کالبد مسکن در شرکت شهرهای شرکت نفت ایران و انگلیس (نمونه موردی محله بریم آبادان)
حوزههای تخصصی:
پس از کشف نفت در شهر مسجد سلیمان در سال 1287 ایجاد یک پالایشگاه نفت برای تصفیه نفت لازم شد و به همین دلیل این پالایشگاه در سال ۱۲۹۱ توسط انگلیسی ها ساخته شد. شرکت نفت ایران و انگلیس1 با حضور خود و کارمندان غربی برنامه ریزی برای تاسیس شرکت شهری مدرن را از سال 1293 شمسی آغاز کردند. به همین دلیل متفاوت ترین شرکت شهر در ایران با دو محله بریم و بوارده و معماری و شهرسازی منحصر به فردی شکل گرفت.هدف این پژوهش شناخت و سپس تحلیل کالبدی این خانه ها است با طرح این سوال که این خانه های شرکت شهری از نظر کالبدی دارای چه ویژگی های خاصی می باشند؟ روش تحقیق ترکیبی، توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که این خانه ها عمدتا دارای وحدتی خاص در فرم و عملکرد هستند تفاوت عمده میان کالبد و فضاهای این مسکن ها اختلاف طبقاتی، سطح اجتماعی و جایگاه افراد و حتی نژاد در شرکت نفت ایران و انگلیس که ناشی از ایدئولوژی انگلیسی حاکم در آن زمان بوده است می باشد. موارد دیگری نظیر اقلیم و محیط نیز در مراتب بعدی در فرآیند طراحی و کالبدی آنها تاثیر گذاشته است.
بررسی تأثیر تغییر کاربری ابنیه تاریخی در پایداری محیطی؛ نمونه مطالعاتی: سرای کاظمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
66-85
حوزههای تخصصی:
اهداف: خانه کاظمیان از بناهای تاریخی در شهر تهران می باشد؛ که مورد مرمت و به خانه موزه تهران تغییر کاربری داده شده است. در این پژوهش، به ارزیابی و تحلیل میزان پایداری در تغییر کاربری خانه کاظمیان به عنوان نمونه ای از میراث معاصر تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران پرداخته شده است. روش ها: این پژوهش کاربردی و شیوه جمع آوری داده های آن مطالعات اسنادی و میدانی است. ابتدا به مطالعه و بررسی اصول و شاخص های پژوهش پرداخته شده است. سپس جهت تحلیل شاخص ها در خانه کاظمیان به مشاهده و مصاحبه با 15 نفر از کارشناسان و متخصصان این حوزه پرداخته شده است. یافته ها: پایداری اجتماعی در سطح بالا به دلیل حفظ و تقویت حس زمان، حس مکان، سرزندگی اجتماعی و تجدید خاطرات جمعی، پایداری کالبدی در سطح بالا، به دلیل تغییرات منعطف و حفظ اصول، ساختار و ارزش های تاریخی- فرهنگی بنا، پایداری عملکردی پایین به دلیل تنوع پایین کاربری و فعالیت و تطابق پایین با نیاز ساکنان بافت پیرامونی، پایداری اقتصادی در سطح پایین به دلیل سودآوری اقتصادی پایین و پایداری زیست محیطی در سطح متوسط ارزیابی شده است. نتیجه گیری : می توان معیارهایی نظیر تغییر کاربری سازگار در خانه های تاریخی با رعایت اصول و فرایند مشخص، توجه به ارزش های اجتماعی و فرهنگی بنا، توجه به ارزش های زیست محیطی و ارزش های بازار و ایجاد رونق اقتصادی مستمر را در ایجاد توسعه پایدار در خانه های تاریخی و حرکت در مسیر توسعه پایدار موثر دانست.
رویکرد رضا والی به چندصدایی و مقایسه آن با نگرش های خوشنویسی مدرن (مطالعه موردی: خوشنویسی شماره 13)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
25 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برقراری ارتباط بین عناصرِ بصری و عناصرِ موسیقی، محل چالشی جدی است. تأثیرگذاری موسیقی بر هنرهای تجسمی و بالعکس از لحاظ فرمال همواره وجود دارد، اما نشان دادن تأثیرپذیری در هر جنبه آن نیازمند بررسی اثر از لحاظ تکنیکی است. هدف پژوهش: این نوشته به دنبال یافتن ارتباطی بین عنوان اثر «خوشنویسی» و جنبه های تکنیکی در چندصداییِ رضا والی است. پرسش اصلی اثر بدین شرح است که والی چه رویکردی در به کارگیریِ مصالح داشته و ارتباط آن رویکرد با خوشنویسیِ مدرن چیست؟ روش پژوهش: این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی یا تحلیلی-مقایسه ای و مبتنی بر مدل یان لارو انجام شده است. اجزای این مدل عبارت اند از الف) کیفیت نغمگی: عوامل تمبر، ارکستراسیون و سیستم کوک را در بر می گیرد؛ ب) هارمونی: سازماندهی عمودی صداها، ساختار آکوردی و شیوه توالی ساختارهای عمودی را در بر می گیرد؛ ج) ملودی: دربردانده توالیِ مصالح صوتی در راستای افقی است که شنونده آن را به عنوان یک کلیت واحد درک می کند. در حوزه ملودی به مسائلی همچون نمایِ کلی و گردش مدال نیز می توان پرداخت؛ د) ریتم: دربردارنده سازماندهی کشش نت ها و دیدگاه متریک است؛ ه) فرایند: عوامل شکل دهنده فرم قطعه همچون تضاد بین قسمت ها و شیوه گسترش را در بر می گیرد. نتیجه گیری: با بررسی تکنیکی اثر می توان نتیجه گرفت که ایده اصلی والی «گسترش عناصر سنتی و سنتز آن با هنر مدرن» است. در واقع، او تکنیک های چندصداییِ سنتی همچون جواب آواز و نت واخوان را گسترش داده و از راه اشتراکات با هنر مدرن ترکیب می کند. این فرایند را می توان مشابه آثار خوشنویسانه دانست که ریشه هایی در سنت خط هایِ تفننی همچون متعاکس، توامان و شیوه گلزار دارند. هنرمندان با گرایش خوشنویسانه مدرن مأب و سنتیِ نو شیوه های خوشنویسی قدیم را در آثارشان به کار می گیرند. بازتاب تفکر والی را در طرح جلد آلبوم مجموعه خوشنویسی می توان یافت که برگرفته از اثری خوشنویسانه و مدرن مأب از نصرالله افجه ای است.
باستان سنجی در مطالعات میراث فرهنگی و هنر (تعاریف، گرایش ها و چالش های آینده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و پیشرفتِ هر رشته، گرایش علمی یا رویکرد پژوهشی درگرو شناخت اهداف، گستره و حوزه های مطالعاتی آن است. بررسیِ اصول و مبانیِ اقداماتی ذیلِ مفهوم باستان سنجی؛ به عنوان یک رویکرد پژوهشی علمی و کمّیِ کارآمد درزمینه تحقیقات علوم میراث فرهنگی در دهه های اخیر ایران، به دلیل میان رشته ای بودن و کثرت موضوعات، چندان موردمطالعه دقیق قرار نگرفته است. به سبب آنکه دستیابی به این موضوع درگرو شناخت رویکردها و گرایش های باستان سنجی است، شناخت حدودوثغور و گستره این حوزه مطالعاتی به الزامی برای این گرایش علمی تبدیل شده است. آن چنان که می دانیم خاستگاه باستان-سنجی در غرب، حاصل ارتباط باستان شناسان با دانشمندان علوم پایه، فنی مهندسی و حتی پزشکی بوده است و در ایران تلاش شده که از همان بدو شکل گیری، این رشته وارداتی، با سایر علوم میراث فرهنگی همچون مرمت، باستان شناسی و موزه داری تلفیق شود و با حل مشکلات آن ها اقدام به پژوهش کند، ازاین رو بررسی حوزه های مختلف آن به عنوان اصل بنیادین باهدف ایجاد زبان مشترک میان متخصصان و دانشجویان و کارورزان ضروری به نظر می رسد و در مفهوم سازی عملکرد این رویکرد چندجانبه بسیار حائز اهمیت است. بنا بر مطالعات صورت گرفته، مهم ترین محورهای قالب و موردبحث این نوع پژوهش سنجه پذیر شامل موارد اصلی: سال یابی، ساختارشناسی منشأیابی، اصالت سنجی، شناسایی کاربری اشیاء و بازسازی فناوری های باستانی، دانش حفاظت و مرمت، دورسنجی و پیش یابی، باستان زیست شناسی، باستان زمین شناسی و دیرین اقلیم شناسی، سایبر باستان شناسی هستند که پژوهشگران این عرصه با شناخت هر چه بیشتر این حوزه ها می توانند دامنه فعالیت های پژوهشی خود را گسترش دهند. به علاوه مباحث جدی همانند: عدم تخصیص سرمایه مکفی در مطالعات میراث فرهنگی برای پژوهش های باستان سنجی، عدم ایجاد گفتمان کارآمد میان باستان شناسی و باستان سنجی، برنامه آموزشی باستان سنجی در دانشگاه های کشور و معضل ورود دانشجویان غیر مرتبط، عدم وجود بانک اطلاعات و داده های باستان سنجی و پراکنده بودن داده های علمی کشور، و درنهایت کیفیت انتشارات باستان سنجی، می توانند آینده باستان سنجی را در کشور با چالش مواجه کنند.
بررسی دنباله های ریاضی در آرایه های هندسی گره های کند ده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گره در کنار کتیبه و نقوش اسلیمی سه دسته اصلی تزئینات در معماری اسلامی بوده است. این آرایه ها در دو دسته اصلی منابع مورد توجه بوده اند. دسته اول، منابع آموزشی تألیف استادکاران معماری سنتی و شاگردان ایشان بوده است و دسته دوم متون تحقیقاتی دانشگاهی. ویژگی های ریاضی آرایه های «گره» در هر دو دسته این منابع مورد توجه بوده است، و پیشتر برخی از این ویژگی ها کشف و معرفی شده است. هدف مقاله حاضر، معرفی ویژگی ای در خرد کردن گره های ده ایرانی است که پیش از این در ادبیات علمی ناشناخته بوده است و برای نخستین بار در این مقاله معرفی می شود. این تحقیق به روش تحلیلی پیش رفته است و اطلاعات از منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند. هر گره شامل تعدادی چندضلعی است که با قرارگیری در کنار یکدیگر، سطحی بزرگتر (زمینه) را می پوشانند. خرد کردن گره به معنی تبدیل گره به گرهی دیگر در همان زمینه و با اجزای کوچکتر است. این عمل به روش های مختلفی انجام می شود و استادان معماری سنتی برخی از آنها را معرفی کرده اند. در این مقاله یکی از روش هایی که استاد حسین لرزاده معرفی کرده اند مبنا قرار داده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد در خرد کردن متوالی گره های کند ده، اجزای چندضلعی گره ها با نسبت معکوس عدد فی کوچک می شوند و با ثابت نگه داشتن اندازه چندضلعی های تشکیل دهنده، اندازه زمینه مطابق تعمیم دنباله فیبوناتچی و در رابطه ای با نسبت طلایی رشد می کند. زمینه های متوالی حاصل از خرد کردن متوالی را می توان در چیدمانی مارپیچ مرتب کرد. در این صورت رابطه تعمیم فیبوناتچی میان اضلاع زمینه ها نمودار خواهد بود. نمونه هایی واقعی از اجزای گره های بناها و نمونه هایی ترسیمی در چنین چیدمانی در مقاله آورده شده اند. اثبات ویژگی های یافته شده در این تحقیق به کار تحلیل هندسی و طراحی گره ها خواهد آمد، و نتایج آن را می توان پایه ای برای مسئله طراحی گره های جدید برای زمینه های مختلف قرار داد.
منبع شناسی مطالعات تاریخی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران برای انجام پژوهش به منابع متناسب و مناسبی نیاز دارند. در پژوهش های تاریخی اهمیت این منابع دوچندان میشود؛ زیرا داده ها (شواهد و قرائن) تنها از درون این منابع قابل احصاء هستند. از سویی در خصوص پژوهشهای تاریخ معماری ایران، ازآنجاکه معماری ظرف زندگی است، پژوهشگران با طیف وسیعی از منابع، به گستردگی همه شئون مرتبط با حیات انسان مواجه هستند که کار را بسیار دشوار میکند. شناخت منابع و آگاهی از ابعاد، سطوح، گونه ها و اولویت های مراجعه به آن ها می تواند چراغ راهی برای کاهش هزینه های متنوع پژوهش از یک سو و افزایش اعتبار دادهها از سوی دیگر باشد. در نوشتار حاضر از روش نظریه مبنایی (گرانددتئوری) استفاده و سعی شده است با تحلیل منابعِ پژوهش های دانشگاهی چهار دهه اخیر کشور در حوزه مطالعات معماری ایران، تصویری شفاف از نظام به کارگیری این منابع ارائه شود. بحث با چیستی منبع به عنوان محل حضور و ظهور داده ها آغاز و با تکیه بر ادبیات موضوع، گونه های موجود منابع معماری تاریخی ایران معرفی شد؛ سپس مبتنی بر کدهای استخراج شده از سه مرحله کدگذاری منابع پژوهشهای دانشگاهی بعد انقلاب، گونه های شناسایی شده در مرحله قبل تکمیل شد. نتایج تحلیل مذکور، حکایت از آن دارد که سه دال اساسی شامل زبان، زمان و ژرفا نقش اساسی در صورت بندی منابع مطالعات معماری ایران داشته اند. بر مدار این سه مفهوم کلیدی (زبان، زمان و ژرفا) به عنوان مبنای سازماندهی منابع پژوهشهای تاریخی معماری، ده (10) گونهبندی اصلی معرفی شدند. این سه مفهوم و ده دسته ذیل آن، سطوح و ابعاد متنوع منابع را شامل می شوند و ابزار مناسبی را برای شناخت، دسته بندی و اولویت بندی پژوهشگران در رجوع به منابع مطالعات تاریخی معماری ایران در اختیار قرار می دهند.
ارائه الگوی اولویت بندی اجزای مسکن بر اساس سبک زندگی ساکنان، نمونه موردی: مسکن های سازمانی پرسنل جوان نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در طراحی مسکن، به دلیل تغییر رابطه میان معمار و ساکنین، دیگر شناخت سبک زندگی و نیازهای ساکنین، امکان پذیر نیست و باعث ایجاد تغییرات فراوانی از سوی ساکنین در ساختار خانه می شود و گاه نیز ساکنین مجبور به تغییر سبک زندگی خود می گردند. این پژوهش با هدف اولویت بندی بخش های مختلف مسکن بر اساس سبک زندگی و انتظارات و نیازهای پرسنل جوان نیروهای مسلح، از نظر هدف در شاخه ی پژوهش های کاربردی و توسعه ای قرار می گیرد. از نظر ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق، پرسنل جوان نیروهای مسلح می باشند و حجم نمونه به دست آمده معادل 324 نفر است. همچنین به منظور از تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل خوشه ای و تحلیل عاملی به کمک نرم افزارهای SPSS و Excel استفاده شده است. به منظور پاسخ به سوال اصلی پژوهش یعنی" اولویت های بخش های مختلف مسکن بر اساس انتظارات و نیازهای پرسنل جوان نیروهای مسلح کدامند؟" پس از مروری بر مبانی نظری مرتبط با سبک زندگی و مسکن، با استفاده از روش تحلیل خوشه ای و بر اساس وضعیت اقتصادی، وضعیت روابط اجتماعی و ویژگی های فردی و خانوادگی، پرسنل جوان نیروهای مسلح به سه گروه دسته بندی شدند. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اولویت بندی بخش های مختلف مسکن بر اساس سبک زندگی، انتظارات و نیازهای گروه های سه گانه صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که اتاق خواب والدین، پذیرایی و آشپزخانه جز سه اولویت اولِ گروه اول هستند که با توجه به روابط اجتماعی قوی این گروه قابل توجیه است. برای گروه دوم نیز خواب والدین در اولویت بالاتری نسبت به سایر فضاها قرار دارد. در اولویت های بعدی فضای نشیمن و آشپزخانه قرار دارند. برای گروه سوم نیز با توجه به وضعیت اقتصادی قوی، روابط اجتماعی ضعیف و ویژگی های فردی و خانوادگی قوی، اولویت داشتنِ اتاق خواب فرزندان، فضای آشپزخانه و اتاق خواب والدین نسبت به سایر فضاها قابل قبول است.
مطالعه عناصر ساختاری نقاشی پرده بزرگ درویشی دوره قاجار براساس تاریخ نگاری بخش قدیم و جدید موجود در موزه آستان قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
43 - 59
حوزههای تخصصی:
پرده درویشی نقاشی است که به وقایع عاشورا می پردازد و با نقاشی قهوه خانه ای متفاوت است. پرده های درویشی در ابعاد بسیار بزرگ بوده و برای عزاداری رسمی شاه و به سفارش دربار تهیه می شده است. یکی از بهترین نمونه های تصویری پرده درویشی در موزه آستان قدس رضوی قرار دارد. این نقاشی دارای دو قسمت است و از آن به عنوان بزرگترین پرده نقاشی ایران یاد می شود و تا به حال مورد پژوهش قرار نگرفته است. قسمت راست نقاشی از ویژگی های رنگ گذاری، ترکیب بندی و طراحی بسیار دقیقی برخوردار است ولی قسمت چپ تابلو بعدها اضافه شده و دارای نقاشی و قلم گذاری و رنگ بندی از ارزش بصری و کیفیت پایین تری برخوردار است. این نقاشی در بخش قدیم براساس معیارهای نقاشی رسمی قاجاری، زاویه دید، زبان نمادین، حرکت محوری پیکره ها، نسبت های هندسی، واقع گرایی تصویر، دید چندوجهی، رنگ گذاری، عناصرانسانی، حیوانی، گیاهی کار شده است که این کیفیات در بخش جدید که در دوره دیگری به اثر اضافه شده دیده نمی شود. مفروض این پژوهش مطالعه عناصر ساختاری و ویژگی های بصری این نقاشی و مقایسه دو بخش قدیم و جدید در نقاشی است. در این راستا پژوهش حاضر در پی پاسخ به این دو سوال اساسی است که در پرده بزرگ درویشی از چه ویژگی های بصری و عناصر ساختاری استفاده شده است؟ تفاوت ویژگی ساختاری و بصری در بخش قدیم و جدید اثر چیست؟ محتوای پژوهش حاضر کیفی و بر مبنای تحلیل عناصر ساختاری در نقاشی است. این نقاشی براساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که بخش اصلی و قدیم نقاشی توسط نقاشان درباری کار شده و دارای ویژگی نقاشی پیکره نگاری رسمی قاجار است و قسمت دیگر جدیدتر و بعدها به اثر اضافه شده و از کیفیت تصویری پایین تری نسبت به نقاشی بخش قدیم تر برخوردار است.
مطالعه تطبیقی نشانه های کلامی موجود در پیشانی محراب قالیچه های صفویه و قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
35 - 44
حوزههای تخصصی:
خوانش آثار هنری به شکل نظام مند ، راهی است که به بازیابی معنا و هویت د ر آثار بصری کمک می کند . چرا که آثار بصری هنری، با د اشتن پیش زمینه های تاریخی و اجتماعی گویای تحولات فکری و فرهنگی د وران هستند ، از جمله این آثار قالیچه های محرابی است. از مهمترین نقاط کلید ی د ر این قالیچه ها، زیر پیشانی محراب است. د ر قالیچه های محرابی د وره صفویه نقش مایه قند یل و کتیبه د ر زیر پیشانی محراب علاوه بر آنکه از نظر ارزش بصری جایگاه ویژه ای د ارند ، با توجه به پژوهش های انجام شد ه بیانگر آیه نور هستند. بنابراین از آنجا که نشانه ای از آیه نور هستند به متنی اسلامی نیز ارجاع می د هند ولیکن به تد ریج پس از د وره صفویه، د ر د وره قاجار این مکان د ر اکثر قالیچه ها به نام انسانی مشخص و نشانه های کلامی غیر اسلامی اختصاص می یابد . لذا این پژوهش د ر پی پاسخ و تبیین این تغییر از متن اسلامی به متنی غیر اسلامی و توجه به انسان محوری د ر د وره قاجار است. برای پاسخ به این سؤال به روش تطبیقی-تحلیلی و با تطبیق موضوع و مضامین د ر متن کلامیِ زیر پیشانی د ر قالیچه ها د ر د و د وره قاجار و صفوی، می توان به هد ف پژوهش که تبیین این تفاوت د ر نشانه های کلامی د ر قالیچه هاست د ست یافت. با تطبیق قالیچه ها می توان به این نتیجه رسید که هنرمند ان با توجه به اند یشه های رایج د ر د وره صفویه به مبانی اسلامی و شیعی گرایش بیشتری د اشته اند . د رصورتی که د ر د وره قاجار، گرایش به باستان گرایی، تأثیرپذیری از غرب و انسان محوری منجر به خلق قالیچه های با مضامین و نشانه های متفاوت گرد ید ه است.
واکاوی و برجسته سازی صفات و شخصیت زن از نگاه فردوسی و انعکاس آن در شاهنامه بایسنقری (دو نگاره زال و رودابه و دیدار اردشیر و گلنار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
235 - 259
حوزههای تخصصی:
ادبیّات هر قوم و نژادی، بیانگر نگرش آنان نسبت به شخصیّت ها و مقوله های فردی و اجتماعی است. ادبیات داستانی یکی از شاخه های مهم ادبیات در ایران است که مطالعه آن نقش مهمی در بازشناسی عناصر و دیدگاه های فرهنگی دارد. شخصیّت های داستانی از طریق انتساب خصیصه های فردی، اجتماعی، فرهنگی و ... در یک متن ادبی معرفی می شوند. در این بین، دیدگاه های متفاوتی نسبت به شخصیّت زنان در روایات داستانی و شعری ادبیّات کهن ایران دیده می شود. بررسی نقش زنان در اغلب داستان های مشهور حماسی، نقش آفرینی و بازتاب سیمای متفاوت آنان در داستان ها، در شمار بحث هایی است که همیشه مورد مناقشه اهل فن و تحقیق بوده است. یکی از منابع ادبی که به این موضوع توجّه داشته است، شاهنامه بایسنقری است که نسخه کهن نگاره دار شاهنامه فردوسی از دوره تیموری؛ سده نهم هجری قمری و در قالب نوآوری های مکتب نگارگری هرات (خراسان) می باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای درصدد است که به جنبه های مختلف شخصیّت و صفات زنان از جمله: عشق و شیفتگی، زیبایی و دلفریبی، پادشاهی و مملکت داری، ازدواج و همسرداری، عفاف و پوشیدگی، خیانت و بی وفایی در طول دو نگاره «زال و رودابه» و «دیدار اردشیر و گلنار» در شاهنامه بایسنقری که مبتنی بر تحلیل باشد، بپردازد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که حضور نگاره های زنان در شاهنامه بایسنقری لطافت خاصّی به این اثر بخشیده و زنانی که فردوسی به توصیف آن ها در شاهنامه پرداخته است، نسبت به زنان عصر خود دارای ویژگی های منحصر به فردتری هستند. اهداف پژوهش: 1. واکاوی صفات و شخصیّت زن از نگاه فردوسی. 2. شناسایی مصداق های بارز شخصیّت و صفات زنان در نگاره های شاهنامه بایسنقری. سؤالات پژوهش: 1. فردوسی چه مواردی از صفات و شخصیّت زن را در داستان های شاهنامه نشان داده است؟ 2. صفات و شخصیّت زن از نگاه فردوسی در نگاره های شاهنامه بایسنقری چگونه انعکاس یافته است؟
جایگاه هنر زنان درتاریخ نگاری محمدحسن خان اعتمادالسلطنه وانعکاس آن درنسخه مصور هزار ویک شب ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
330 - 359
حوزههای تخصصی:
مورخان عصر ناصری بیشتر شاهزادگان قاجار و اقشار تحصیل کرده جامعه بودند. با این تفاوت که گروهی، چه در حوزه وقایع نگاری و چه در حوزه خاطره نگاری در جهت حکومت و گروهی علیه حکومت بودند. اما آنچه باعث شد عده ای به انتقاد شدید دولت و حکومت بپردازند در رویارویی ایران با غرب ریشه داشت و آن تحول فکری در مفهوم تاریخ بود. این تحول به پدید آمدن شیوه نوینی در زمینه تاریخ نگاری منجر شد. تاریخ نگاری جدید بر پایه تلاش مورخان دوره ناصری برای ایجاد تغییر در سنّت های تاریخ نگاری بنا شده است. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه از مورخان دوره قاجار است که در آثارش به وضعیت گروه های اجتماعی چون زنان نیز پرداخته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در این اثر تاریخی به مضامین مختلف اجتماعی دراره زن و هنر زنان شاره شده است. در دیگر آثار این دوره نسخه مصور هزار و یک شب ناصری است که زنان را به عنوان یک مضمون برگزیده است. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی تاریخ نگاری محمدحسن خان اعتمادالسطنه. 2.بررسی جایگاه زنان در تاریخ نگاری محمدحسن خان اعتمادالسلطنه و نسخه مصور هزار و یک شب ناصری. سؤالات پژوهش: 1.تاریخ نگاری محمدحسن خان اعتمادالسطنه دارای چه مختصاتی است؟ 2.زنان در تاریخ نگاری محمدحسن خان اعتمادالسلطنه و نسخه مصور هزار و یک شب ناصری چه جایگاهی دارند؟
روش های عددی برای توضیح الگوی کاربرد رنگ در پوسته گنبدهای دوره صفوی
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
66 - 79
حوزههای تخصصی:
سیر تکوین معماری سنتی ایران با ظهور عناصری هویت ساز چون گنبد در جهت نوعی کمال گرایی حرکت می کند. گنبد ایرانی به لحاظ وجهه اصیل تاریخی، مبانی نظری قوی، ویژگی های منحصر به فرد نیارشی و خنک نگه داشتن فضای تحت پوشش خود به عنوان یک المان مهم در معماری مطرح می شود که در انواع بناها به کار گرفته شده است. گنبد در واقع ارائه یک معماری کامل است، چه آن جا که کاربرد سازه ای داشته و چه آن جا که نمادی از حقایق ماورائی باشد. در واقع گنبد به عنوان یک نشانه شهری با شکستن خط آسمان و هدایت دید به سمت دنیای پرنقش و نگار خود، به خوانایی فضا کمک می کند. در فرایند شکل دادن به فضا در معماری ایرانی، شاهد انتزاع رنگ ها و تصاویر در ساختمان ها هستیم. معمار ایرانی با استفاده از آرایه های متنوع دست به آفرینش می زند. اوج تجلی و نمایش صفات آرایه ها در گنبد نمایان می شود و رنگ که به عنوان یک عنصر بصری کارآمد در منظر شهری مطرح است، این شکوه و جذابیت را دو چندان می نماید. در واقع رنگ، ابزاری است که معمار می تواند به وسیله آن فرم را هویت بخشد و منطق بصری فضا را تحت تاثیر قرار دهد. رنگ ها در گنبد راوی معنایی عمیق و عرفانی هستند که ذهن بیننده را در راستای کشف و شهود سوق می دهند. نقش ها، اشکال و الگوهای اسلیمی و هندسی، همراه با استفاده آگاهانه از رنگ و توجه به هارمونی و تضاد، در سایه نظمی بدیع، گنبد را به عنوان یک عنصر شاخص معنایی مطرح کرده و حس هماهنگی و پیوستگی را به ذهن بیننده متبادر می سازد.هر رنگ روی گنبد بخشی از کلیت بزرگتری است که بازتابی از مفهوم بنیادینی دارد، تا حقیقتی ماورائی را تصویر کند. اوج این هنرنمایی و رمزپردازی را در دوره صفویه شاهد هستیم. این پژوهش می کوشد تا با بررسی چگونگی همنشینی رنگی در پوسته بیرونی گنبدخانه ها در دوره صفوی، الگوی رنگی را ارائه دهد تا برای فضاسازی با هویت در معماری امروز ایران قابل استفاده باشد. در این پژوهش از روش مدل سازی رایانه ای و ازمودن نتایج به شیوه استدلال منطقی و مشاهده و تجربه استفاده شده است.