مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مدل نظری
حوزه های تخصصی:
درونی سازی و ترویج ارزش های اسلامی از جمله عفاف و حجاب نیازمند روندی مؤثر و تدریجی است که در ایران، آسیب های جدی در این فرایند مشهود بوده است. این مقاله درصدد ارائه مدلی نظری برای بررسی آسیب های روش تربیت عفاف در جامعه ایرانی است. پرسش اصلی این است که براساس چه مدل نظری می توان آسیب های تربیت عفاف در ایران را بررسی کرد؟ این مقاله با روش تحلیل محتوای متون دینی، آثار تربیت اسلامی و تحقیقات حوزه عفاف و حجاب و روش استقرایی به تدوین مدل و سپس با نظرسنجی از متخصصان علوم اسلامی، به سنجش اعتبار این مدل نظری پرداخته است. براساس نتایج تحقیق، متخصصان ضمن تأیید بررسی آسیب های تربیت عفاف در پنج حوزه خانواده، محیط های آموزشی، رسانه ها، نهادهای حکومت و موقعیت های مذهبی، تأثیر گویه های خانواده و محیط های آموزشی، را بالاتر از سایر حوزه ها ارزیابی کردند.
ارائه مدل نظری مؤلفه های سازمانی اثرگذار بر توسعه کارآفرینی برای سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، کارآفرینی عامل کلیدی رشد و توسعه شناخته شده است و از آن به عنوان مفهومی چندبعدی و دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی یاد می شود. کارآفرینی زیست محیطی به مفهوم اقدام کارآفرینانه ای است که به حفظ محیط زیست طبیعی کمک می کند. بررسی پژوهش ها مبین آن است که مشارکت های مردمی ازطریق سازمان های مردم نهاد نقش مهمی در توسعه کارآفرینی برای حفظ زیست محیطی ایفا می کنند.ﻫ ﺪف اصلی اﯾ ﻦ پژوهش، شناسایی مؤلفه های سازمانی اثرگذار برتوسعه کارآفرینی سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست اﯾﺮان بود. روش پژوهش، تحلیلﮐﯿﻔﯽ بود و جمع آوری اطلاعات ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12نفر از خبرگانی که درحوزه مدیریت سازمان های مردم نهاد و محیط زیست دارای تجربه وتخصص بودند،انجام شد.برای نمونه گیری از روش گلوله برفی ومصاحبه باخبرگان تا مرحله اشباع نظری استفاده شد.با استفاده از روشﮐﺪﮔﺬاری باز و محوری،11 مؤلفه اصلی با زیرمؤلفه های محوری مرتبطﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽﺷﺪندﮐﻪ بر توسعه کارآفرینی سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست اﯾﺮانﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬار بودند.ﻋﻮاﻣﻞاصلی اثرگذارﻋﺒﺎرت بودند از:اهداف سازمانی، قابلیت های مدیریتی، فرهنگ سازمانی، زیرساخت های سازمانی، منابع سازمانی، سطح بلوغ فناوری، فرایند سازمانی، ارتباط با شبکه های برون سازمانی، ساختار سازمانی، راهبردهای سازمانی و مدیریت دانش سازمانی. نتایج این پژوهش برای همه سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست قابل کاربرد هستند.
واکاوی کیفی عوامل موثر بر شرکت در دوره های آمادگی آزمون زبان انگلیسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (MSRT): با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه یک نظریه براساس گردآوری نظام مند داده ها درباره عوامل موثر بر شرکت در دوره های آمادگی آزمون زبان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (MSRT) از دیدگاه دانشجویان شرکت کننده در این دوره ها بود. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی و بر اساس روش نظریه داده بنیاد بود. نمونه پژوهش،9 دانشجوی دکتری (3 مرد و 6زن) بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. ضمن انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با شرکت کنندگان، مجموعه ای از مفاهیم و مقوله ها طی فرایندهای کدگذاری باز، محوری وگزینشی به دست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، 6مقوله اصلی تحت عناوین شرایط علّی، پدیده محوری، مقوله راهبردی، مقوله زمینه ای، مقوله واسطه ای و مقوله پیامدی به-همراه زیرمقوله های آن ها استخراج و در قالب مدل نظری بر مبنای نظریه داده بنیاد ترسیم شد. در پایان، ضمن اشاره به پیامدها و عوامل مختلف موثر بر شرکت در دوره های آمادگی آزمون و نظرات شرکت کنندگان در این دوره ها، پیشنهاداتی برای انجام تحقیقات بیشتر ارائه گردید.
نابرابری فضایی و رابطه مرکز پیرامون در ایران: ارائه یک مدل نظری با استفاده از روش نظریه پردازی لینهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار کشور ایران، با وجود اینکه از ثروت و قدرت و منابع زیادی برخوردار است و تلاش های زیادی جهت تعادل منطقه ای در آن صورت گرفته، به سمت نابرابری فضایی متمایل شده و ساختار مرکز پیرامونی را به منزله الگوی غالب در کشور نمودار ساخته است. این ساختار به وجودآمده حاصل عوامل و نیروها و جریان های بسیار زیادی است. بنابراین، در این تحقیق هدف تبیین یک مدل نظری از نابرابری فضایی در کشور با استفاده از روش نظریه پردازی لینهام است. در این روش 5 گام وجود دارد که در گام اول یعنی مفهوم سازی با استفاده از روش فراترکیب و نرم افزار MAXQDA مدل نظری تدوین شده است. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که مفاهیم گفتمان تئوری محور وابسته به زمینه، وابسته سازی و تمرکزگرایی، عملکرد معکوس برنامه های توسعه، روابط نابرابر قدرت، نابرابری منافع و ثروت (نابرابری اقتصادی)، سیاست گذاری و مدیریت نامطلوب، وجود مدیریت محلی و منطقه ای ضعیف در برابر قدرت مرکزی، توزیع نامتوازن جمعیت و فعالیت در فضای جغرافیایی، جغرافیای نامتوازن مواهب طبیعی در قالب سه گفتمان ایدئولوژی محور و اقتصاد سیاسی محور و زمینه محور باعث ایجاد نابرابری فضایی و شکل گیری رابطه مرکز پیرامونی شده است.
یک مدل نظری برای مطالعه روابط همسایگی در محیط های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
239 - 258
حوزه های تخصصی:
زندگی در سکونتگاه های شهری معاصر، الزاماً با همجوار شدن گروه های مختلف مردم همراه است. تجربه تاریخی سکونت انسان در مناطق مختلف جهان نیز مؤید این مطلب است. بر این اساس، مطالعه قانونمندی های همجواری به طور عام و قانونمندی های روابط اجتماعی ساکنان همجوار در محیط های مسکونی، به طور خاص، ضرورت و موضوعیت پیدا می کند. هدف اصلی مقاله حاضر، پاسخ به یکی از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان و طراحانِ عرصه های مسکونی، یعنی چگونگی تأثیر ویژگی های کالبدی محیط بر روابط همسایگی است. به این منظور، در گام نخست تلاش شده با مرور منابع اصلی، متغیرهای مؤثر بر روابط همسایگی شناسایی و دسته بندی شوند و در گام بعد، با روش استدلال منطقی، چگونگی اثر این متغیرها بر یکدیگر و در نهایت بر روابط همسایگی تبیین شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که روابط همسایگی در وهله اول از «ویژگی های فردی و اجتماعی اقتصادی ساکنان»، مانند ویژگی های شخصیتی، وضعیت تأهل، جنسیت، مدت زمان سکونت، مالکیت و قومیت و نژاد تأثیر می پذیرد. ویژگی های کالبدی محیط نیز تسهیل کننده یا بازدارنده شکل گیری و تداوم روابط اجتماعی همسایگان است. سه دسته اصلی متغیرهای کالبدی مؤثر بر روابط همسایگی، متغیرهای مرتبط با کلیت محیط (تراکم مسکونی و ویژگی های ظاهری محیط)، متغیرهای مرتبط با «فضای عمومی» (اندازه، شکل، محصوریت و ویژگی های کف و لبه فضای باز عمومی، همچنین ویژگی های تسهیلات خدمات محلی) و متغیرهای مرتبط با «دانه مسکونی» (گونه مسکن و دسترس پذیری و رؤیت پذیری فضای عمومی از دانه مسکونی) هستند. از سوی دیگر، با توجه به اینکه «معنی» سازوکار ارتباط افراد با محیط است، افراد بر اساس معنایی که فعالیت ها و ویژگی های کالبدی محیط برای آن ها دارد با یکدیگر تعامل می کنند. بر این اساس، چگونگی تأثیر متغیرهای کالبدی محیط (متغیرهای مستقل) بر روابط همسایگی (متغیرهای وابسته) از طریق متغیرهای مرتبط با معنی (متغیرهای میانجی) قابل توضیح است. به عنوان نتیجه نهایی مقاله می توان گفت که «کیفیت های ادراکی محیط کالبدی» با اثرگذاری بر «احساس تعلق به اجتماع و مکان همسایگی» بر «بُعد ساختاری و بُعد تعاملی روابط همسایگی» مؤثر است. چگونگی ارتباط این متغیرها با یکدیگر در قالب یک مدل نظری ارائه شده است. مدل مذکور می تواند برای مطالعه روابط همسایگی در زمینه های مختلف فرهنگی اجتماعی مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.
تبیین مدل فرایند محور سازگاری ساکن و مسکن (مطالعه موردی: مسکن معاصر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
39 - 56
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: سازگاری میان نیازهای انسان و محیط ساخته شده از فاکتورهای بسیار مهم در ارزیابی محیط زندگی مطلوب است؛ به همین دلیل پژوهش های بسیاری مفهوم سازگاری را مورد توجه قرار داده اند. با وجود مطالعات بسیاری که انجام شده است، هم چنان مدل نظری کاربردی برای مطالعه فرایند سازگاری در رابطه میان ساکن و مسکن وجود ندارد. بسیاری از پژوهش ها سازگاری را به عنوان برآیند و هدف یک رابطه می دانند و بر نتایج سازگاری و عدم سازگاری ساکن و مسکن متمرکز شده اند؛ اما فرایند سازگاری ساکن و مسکن موضوعی است که در پژوهش ها کم تر مورد توجه قرار گرفته است.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با طرح این سؤال که شیوه سازگاری انسان یزدی با مسکن معاصر چگونه است، در پی ارائه یک مدل نظری فرایندمحور برای مطالعه شیوه سازگاری ساکن و مسکن است.
روش پژوهش: رویکرد و راهبرد اصلی پژوهش کیفی است و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد در مسکن میانی، افراد شیوه های فعال تری را برای ایجاد سازگاری میان خود و مسکن انتخاب می کنند، آن ها در مسکن دخل و تصرف می کنند یا رفتار خود در فضا و نحوه استفاده از فضاها را تغییر می دهند؛ اما در مسکن جدید ساکنین دخل و تصرف بسیار محدودی در مسکن انجام می دهند و به دلیل این که همین تقلای محدود نیز از جانب فضا بی پاسخ می ماند نسبت به فضا بی توجه می شوند و در صورتی که محدودیتی وجود نداشته باشد، از مسکن خود نقل مکان می کنند. تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد، علاوه بر سه عامل مهم بستر، نیازهای ساکنین و قابلیت های مسکن؛ سن و نسل ساکنین، مشارکت در فرایند ساخت، الگوی مسکن، مدت زمان اقامت در مسکن، خاطرات و روابط با همسایگان بر شیوه سازگاری ساکن و مسکن تأثیر بسیار دارد.
بررسی و ارزیابی نظریه های قدرت دریایی و ارائه مدل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
116 - 154
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اول قرن بیست و یکم، شاهد تغییرات و تحولات عظیمی در استراتژی دریایی کشورها، محیط ژئوپلیتیکی دریاها و نظام بین المللی هستیم. قدرت دریایی کشورها باید با این تحولات هماهنگ باشد. امروزه دیدگاه صرف نظامی از قدرت دریایی، با اهداف چندگانه و استراتژی دریایی و ملی کشورها هم خوانی ندارد. بررسی پیشینه نظریه های قدرت دریایی بیانگر آن است که این نظریه ها در قالب تشریح ماهیت قدرت دریایی، عوامل و عناصر آن و یا ارائه مدل بوده است. این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، نظریه های قدرت دریایی را از لحاظ ساختار و محتوا، ارزیابی و عوامل و عناصر قدرت دریایی را در قالب مدل نظری پیشنهاد کرده است. یافته های تحقیق و مدل نظری حاصل از آن، نشان می دهد که قدرت دریایی از 7 عامل یا مؤلفه: جغرافیایی و سرزمینی؛ ژئوپلیتیکی؛ انسانی و اجتماعی؛ اقتصادی و صنعتی؛ نظامی؛ سیاسی و نهادی (داخلی و بین المللی)؛ تکنولوژیک و فن آوری اطلاعات، شکل یافته است. هر یک از این عوامل به تعدادی نماگر یا عناصر تقسیم می گردد. عوامل 7 گانه قدرت دریایی با یکدیگر تعامل دارند و تفکیک آنان از یکدیگر سخت است؛ به عبارت دیگر قدرت دریایی محصول ترکیبی از اجزاء به هم پیوسته و خروجی عوامل 7 گانه است.