فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۸۱ تا ۴٬۵۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
129 - 143
حوزههای تخصصی:
معماری از قدیمی ترین هنرهای ایرانی محسوب می شود و جایگاه ویژه ای در تاریخ و مطالعات هنر دارد. آثار معماری باستانی ایران و ابنیه سنتی و اسلامی بخش عمده ای از گنجینه ی ارزشمند فرهنگ و هنر جهان را دربرمی گیرد. اماکن معماری همواره از جمله نقوش چشم نواز در طراحی پول ایرانی بوده و نقش هویت محور در تعریف اسکناس های ایرانی را داشته است. اصلی ترین هدف مقاله تدقیق و تحقیق برروی نگاره های معماری عرضه شده از طریق اسکناس های ایرانی است. مقاله به دنبال یافتن پاسخ سؤالات ذیل است:۱- بیان تصویری چگونه می تواند در طراحی اسکناس یک کشور برای نمایش مفاهیم و معیارهای ارزشی نقش داشته باشد؟۲-نگاره های معمارانه در تعریف اسکناس یک کشور چگونه می تواند در تبادلات فرهنگی موثر باشد؟ روش تحقیق اتخاذ شده در این پژوهش روش تحقیق تحلیل محتواست. ابزار گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای است. تصاویر، مستندات و اطلاعات مرتبط با نوشتار از طریق کتب، مقالات و سایت های اینترنتی و آرشیوهای مربوطه جمع آوری شده اند. جامعه آماری شامل اسکناس های چاپ شده بعد از انقلاب درکشور ایران و روش نمونه گیری غیرتصادفی و به شکل نمونه گیری هدفمند بوده که با مطالعه روی تک تک نمونه ها به توصیف، تشریح و تحلیل آنها پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحقیق گویای ارتباط عمیق اعتقادات دینی و سیاستگذاری کلان حکومت در انتخاب تصاویر معماری های باستانی،سنتی و معاصر ایران در ترکیب بندی ساختمان اسکناس ایرانی است. بیشترین نگاره های مورد استفاده، مربوط به آرایه های معماری اسلامی و تصویر معماری حرم رضوی است. مهم ترین نتیجه این مقاله نمایش تفکر متعالی ایرانیان در قالب خلق آثار فاخر معماری، کاربرد اجزا نمادین معماری ایرانی و تأکید بر آرایه ها و موتیف های معمارانه در تنظیم و طراحی اسکناس های دوره انقلاب اسلامی ایران بوده و باستفاده از نگاره های مورد استفاده در اسکناس ها بر تعمیم و گسترش همان اندیشه ی عالی در جهان تلاش می کند.
الگوی طراحی پوسته تلفیقی بهینه در تولید برق خورشیدی با بهره گیری از الگوریتم ژنتیک در اقلیم سرد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
83 - 101
حوزههای تخصصی:
تأمین انرژی الکتریکی مورد نیاز در ساختمان های انرژی کارا توسط خودِ بنا یکی از راهبردهای توصیه شده در کاهش سهم عمده بخش ساختمان در کل سرانه مصرف انرژی است؛ در این بین سامانه های پیل خورشیدی یکپارچه با پوسته بنا به دلیل قرارگیری در سطح بیرونی ساختمان موقعیت ممتازی در تولید الکتریسیته دارند اما تغییرات زیاد شدت و جهت تابش نور خورشید در طی فصول و در طول روز باعث کاهش بازده این سامانه ها می شود. این پژوهش که بستر مطالعاتی آن اقلیم سرد ایران است، نشان می دهد که طراحی الگوریتمیک یک پوسته تلفیقی از ترکیب بازتابنده تخت و پیل خورشیدی بر اساس الگوی تابش راهکاری کارآمد درافزایش بازده الکتریکی پوسته به ویژه در فصل تابستان است. پژوهش از منظر ماهیت در دسته تحقیقات کمّی از بُعد هدف، کاربردی و از جهت روش در زمره پژوهش های توصیفی- شبیه سازی قرار دارد. در این تحقیق از افزونه گرس هاپر برای پیاده سازی الگوی مولد پوسته و از الگوریتم ژنتیک درروند بهینه سازی استفاده شده و روند رسیدن از سؤال به جواب با روش استدلال منطقی انجام شده است. در این پژوهش افزایش بازده سامانه پیشنهادی به میزان 87.38 درصد در ابتدای فصل تابستان، 33/63 درصد در شروع فصل بهار و 17.83 درصد در آغاز فصل زمستان با میانگین 46.44 درصد در طول سال محاسبه شد. یافته های پژوهش شش مؤلفه اصلی سازنده پوسته تلفیقی را در تعیین بازده آن مؤثر دانست که به ترتیب تأثیر عبارت اند از زاویه شیب عرضی بازتابنده های طرفینی، زاویه شیب عرضی بازتابنده های زیرین، عمق افقی بازتابنده های کناری، تعداد تقسیمات پوسته در امتداد قائم، شیب طولی بازتابنده های کناری و درنهایت کمترین تأثیر که مربوط به شیب طولی بازتابنده های زیرین است؛ به طوری که درصد تأثیر مهم ترین مؤلفه بر افزایش شدت تابش 64.14 درصد و بر افزایش سطح بازتابش 62.21 درصد به دست آمد و برای کم اثرترین مؤلفه بر بازده این مقادیر به ترتیب 15.85 و 15.90 درصد محاسبه گردید.
تحلیل مقایسه ای پیکره ی مسجد شیخ لطف اللّه در اصفهان با مسجد سلطان احمد در استانبول (برمبنای رویکرد کالبد محور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مسجد نمایی از هنر است؛ در این بنا نه تنها مذهب و هنر با یکدیگر تلاقی پیدا می کنند بلکه مهم ترین نماد هنر اسلامی و خصوصیات متمایز آن نمودار می شود. ارتباط پیکره ی مسجدها با هندسه و نقش و نگار کاربردی در آن ها، انسجام و نماد یگانگی خالق یکتا در بافت فیزیکی آن ها یکی از اصلی ترین عوامل ایجاد هویتی روحانی و قدسی است. ایران و امپراطوری عثمانی در دوران صفویه به دلیل تفاوت های مذهبی، رقابت های سیاسی و تأثیر اروپا بر هر دو کشور از ارتباطات جدید و اثرات فرهنگی و هنری نزدیکی برخوردار بودند. نحوه کاربرد مفاهیم و اجزاء معماری به همراه بررسی شیوه های معماری هر منطقه و موقعیت جغرافیایی، رابطه ی پیکره ها و فضاها با یکدیگر و موقعیت پیکره های ساختمانی مسجد و رابطه ی آن ها با یکدیگر اهمیت زیادی دارد. شناخت خصوصیات معماری صفویه و عثمانی با مطالعه ی مسجدهای شیخ لطف اللّه و سلطان احمد (به عنوان مطالعه ی پژوهشی) در این پژوهش انجام می شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که علی رغم رمز و راز و نقش و نگارهای کل ساختمان در بناهای اسلامی و تفاوت موجود بین هر دو مسجد باز هم با نمایشی از هماهنگی و تزئینات زیادی روبرو می شویم بنابراین فرم و شکل ورای هر تزئین در راستای ارزش ها و مفاهیم اسلامی و بیان گر یگانگی و اتحاد هستند. اهداف پژوهش: بررسی رابطه کالبد مساجد با ویژگی های هندسی آن ها در جهت احیای هویت اصیل معماری اسلامی. بررسی هندسه به کار برده شده در عناصر کالبدی و نقوش دو مسجد شیخ لطف الله و مسجد سلطان احمد. سؤالات پژوهش: چه تفاوت ها و شباهت هایی از نظر عناصر کالبدی و ارتباط آن ها با یکدیگر در دوو مسجد شیخ لطف الله و سلطان احمد وجود دارد؟ چه ویژگی های هندسی در عناصر کالبدی و نقوش مسجد شیخ لطف الله و مسجد سلطان احمد وجود دارد؟
زیبایی شناسی تصاویر طنز بیدل و کلیم و انعکاس آن در هنر عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
461 - 479
حوزههای تخصصی:
در عصر صفوی که یکی از درخشان ترین دوره های هنر ایرانی – اسلامی است، جریان های ادبی و هنری، روایت گری کامل از فرهنگ مردم آن روزگار است که افق های دید هنرمند را گسترش می دهد. ارتباط تنگاتنگ میان شعر و نقاشی ایرانی در این عصر و درهم تنیدگی شعر با طنز از ویژگی های بارز هنر این دوره است. از میان شاعران طنزپرداز معروف این دوره می توان به بیدل و کلیم اشاره کرد که مفاهیم طنزآمیز و انتقادی را با شگردهای هنری خاص خود آورده اند. مسئله ای که اینجا مطرح است زیبایی شناسی طنزهای موجود در آثار ادیبانی چون بیدل و کلیم و بازشناسی این زیبایی در هنر دوره صفوی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیل و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر در آمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شاعران مذکور در ساختار طنزهای خود با زبان ادبی – هنری و با آگاهی از رموز بلاغت، کلام رندانه خود را در خطاب به اهل تفکر و تأمل سروده اند. از میان نقاشان معروف این عصر نیز می توان به کمال الدین بهزاد و رضا عباسی اشاره کرد که با نگرشی جدید به خلق نقاشی های پرمایه پرداخته اند. نقاشان نیز همانند شاعران طنزپرداز، مفاهیم و معانی جامعه پیرامون خود را با بیان زنده و جاندار که حاکی از تشخیص ویژه آنهاست، به خوبی تصویر کرده اند. همگامی و هماهنگی میان شعر و نقاشی را می توان در محافل اجتماعی آن روزگار بویژه در قهوه خانه دانست که با حضور اقشار مختلف مردم به طرح و نقد شعر و پیوند آن با نقاشی پرداخته اند. اهداف پژوهش: 1.تبیین انگیزه شاعران از طرح مقوله های طنزآمیز در خلال آثارشان. 2.بازشناسی انعکاس فرهنگ مردم عصر صفوی در شعر و نقاشی های آن دوره. سؤالات پژوهش: 1.بیدل و کلیم از عناصر بلاغی چگونه در طنزهای خود بهره جسته اند؟ 2.آیا نقاشی های عصر صفوی توانسته است بازتاب دهنده فرهنگ مردم آن روزگار باشد؟
بررسی آرایه های آجری خانه های تاریخی بهبهان در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
27 - 48
حوزههای تخصصی:
در خانه های تاریخی بهبهان، دو گونه معماری سنگی و آجری با الگوهای ساختاری و تزییناتی متفاوت مشاهده می شود. قدمت بناهای آجری کمتر و غالباً مربوط به اواخر دوره قاجار و پهلوی است. در این بناها، آجر در هر دو بخش اجزا سازه ای و تزییناتی به کار رفته است. نقش تزیینی آجر از ابتدای کاربرد این مصالح مورد توجه بوده و تزیینات آجری به عنوان یکی از آرایه های شاخص معماری بهبهان در بخش های مختلف بنا و به شیوه های گوناگون اجرا شده است. لیکن مطالعات زیادی در این زمینه صورت نگرفته و مطالب ارائه شده در حد گزارش هایی در خلال معرفی بناهای تاریخی است. ضروری است که تحقیق و تفحص بیشتری در زمینه شناخت این تزیینات صورت گیرد. هدف از این مقاله بررسی تزیینات آجری خانه های تاریخی بهبهان به منظور مستندنگاری و کمک به ارائه الگوهای طراحی در پژهش های آتی است. لذا در ابتدا بر اساس اسناد و منابع موجود، تزیینات آجری در معماری ایران مورد مطالعه قرار گرفته و سپس با برداشت های میدانی و با روش تحلیلی توصیفی، الگوهای تزیینی در نمونه پژوهش، دسته بندی شده و انواع آجر مصرفی، انواع نقوش، شیوه های اجرا، محل کاربرد و سبک تزیینات بررسی شده است. برای این منظور، 28 خانه تاریخی و بیش از 50 سردر مطالعه شده و 47 نقش استخراج شده است. نتایج نشان می هد تزیینات آجری غالباً در جداره های داخلی حیاط به کار رفته و جداره های خارجی به جز سردر، فاقد تزیینات است. نقوش آجری به شیوه های خوون چینی، رگ چین، گل انداز، مشبک و گره سازی اجرا شده اند و شکل های متنوعی از آجرِ تراش به ویژه در حاشیه سازی، قاب بندی و قطاربندی ها و در ترکیب با نقوش گل انداز و رگ چین به کار رفته اند. نقش ها عمدتاً حاصل تکرار الگوهای پایه هستند. الگوهای پایه به صورت جناغی، گل های پنج رگی، هفت رگی، نه رگی و یازده رگی (به صورت ساده و ترکیبی) مشاهده شده اند. سبک طرح و نقش در تداوم آجرکاری ایرانی، به صورت هندسی و بر پایه اصل تقارن شکل گرفته است.
تفسیرِ مفهومِ مَشهدْ و بررسیِ سازواره ایِ آن با الگویِ شبستانِ نُه گنبد؛ مطالعه ی موردی: مشهد حاجی پیاده بلخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله در پی شناختِ مفهوم مشهد و بررسی الگوی فرمی آن است. برایِ دستیابی به این شناختْ مصادیقِ مختلف تحلیل گردیده و الگو، مبانی و ریشه های هر یک موردِ مطالعه قرار گرفته است. بررسی الگوهایِ فُرمیِ مشهدْ حاکی از دو گونه ی، قبه ای و شبستان نُه بخشی است. بخشِ مطالعه موردیِ پژوهش به توصیفِ مشهد حاجی پیاده بَلخ به عنوانِ مصداقی با الگو و کارکرد مشابه اختصاص دارد. هدفِ تحقیق، تبیینِ مفهوم مشهد از جنبه ی ساختاری-عملکردی و بررسی سازواره ایِ آن با الگوی شبستان نُه گنبد است؛ که با روشِ تفسیری-تاریخی و مورد کاوی در پی پاسخ به سه سؤال است: 1)به لحاظِ عملکردیْ چه مفاهیمی از کاربردِ مشهد قابل بازخوانی است؟ 2)چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبد با مفهوم مشهد و سیرِ تکامل و تداوم آن وجود دارد ؟ 3)به عنوانِ یک مطالعه موردی: بنابر تفسیرِ تاریخیِ مشهد حاجی پیاده بلخ، چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبدیِ آن با مفهوم مشهد وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان داد که مفهومِ مشهد، الزاماً اشاره ای صرف به آرامگاه نیست؛ بلکه می تواند واجد صُورتی نمادین و یادمانی هم باشد که در بسیاری از مصادیقْ مُقدم بر جنبه زیارتگاهی آن است. در مواردی مفهومِ مشهد همراه با الگوی شبستان نُه گنبد ساختار می یابد. همچنین این تحقیق، مشهد حاجی پیاده بلخ را در هر سه دوره یِ ساخت و تغییر، دارای هویتی متناظر با مفهوم مشهدْ می یابد.
سیاست های دانشگاه ها و تحقیقات عمل محور
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
89 - 113
حوزههای تخصصی:
تبیین گاهنگاری مطلق (C14) و نسبی فرهنگ های مفرغ قدیم حوضه رود زاب ایران با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)؛ شکل گیری هویت فرهنگی از ورای تحولات فرهنگی مس و سنگ جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه رودخانه زاب در ایران باوجوداینکه در پهنه جغرافیای شمال غرب ایران وسعت کمی را اشغال کرده است، از دیرباز به جهت پل ارتباطی دو سرزمین بین النهرین و حوضه دریاچه ارومیه از یک جایگاه ویژه و استراتژیک برخوردار است. باوجود اهمیت بسیار منطقه زاب، در مطالعات عصر مفرغ قدیم، به ویژه تحولات این منطقه در گذار از مس و سنگ جدید به مفرغ قدیم، مورد غفلت واقع شده است. پروژه کاوش تپه سیلوه -از محوطه های شاخص شکل گرفته در سرشاخه های حوضه زاب - فرصت مطالعات این موضوع را فراهم ساخته است. در این پژوهش سعی بر آن شده است که با استفاده از 14 نمونه آزمایش کربن 14 به ترسیم توالی های فرهنگی تپه سیلوه و به تبع آن به توالی های فرهنگی حوضه رودخانه زاب در دوران پیش ازتاریخ دست یافت. بر این اساس، نتایج 14 نمونه کربن 14 در محیط آزمایشگاهی آنالیز شد و در تاریخ گذاری های به دست آمده از این نمونه ها پس از انجام کالیبراسیون آن در چهارچوب گاهنگاری ایران به تعریف توالی فرهنگی منطقه پرداخته شد. چهارچوب گاهنگاری به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که حوضه رودخانه زاب در طول هزاره سوم پیش از میلاد، بیشتر از منطقه شمال غرب ایران به ویژه جنوب دریاچه ارومیه تحت تأثیر فرهنگ های شمال بین النهرین قرار داشته است.
مطالعه مقایسه ای سلسله مراتب ورودی مساجد جامع عبّاسی و سیّد اصفهان از منظر نظام تناسبات هندسه ایرانی در پلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام تناسبات هندسی سازمان دهنده کالبد ابنیه، در بسیاری موارد در ساختار کالبدی بخش ورودی آنها نمایان میشود. بنابراین، جستار پیش روی تلاش دارد تا در جهت ارزیابی نوآوری ها و مقایسه تفاوت ها و شباهت های مراتب ورودی مساجد جامع عبّاسی و سیّد اصفهان، به بررسی نظام تناسبات هندسی مؤثر در شکل گیری اجزاء و روابط حاکم بر ساختار پلان فضای ورودی بپردازد. باور بنیادین پژوهش بر آن است که عناصر تکرار شونده هندسه ایرانی در پلان وضع موجود فضای ورودی مساجد مذکور، دلیلی بر الگو برداری بنای متأخر از بنای متقدم است. بر این مبنا، جستار حاضر بر پایه داده های کتابخانه ای، میدانی و تحلیلهای دقیق هندسی و حسابی شکل گرفت. در پس آن نیز، روش مقایسهای در گستره نظام تناسبات هندسی پلان، جهت سنجش فضای ورودی نمونهها به کار بسته شد. در این راستا، سنجش تناسبات طول به عرض عناصر کالبدی فضای ورودی نمونهها، نشانگر بهرهگیری ساختار فضایی پلان از شکل پایه شش ضلعی منتظم بود. همچنین، تحلیل نظام چینش فضایی در پلان وضع موجود ورودی در دو مسجد مذکور، بهره از سیستم سازماندهی هندسی مشابهی را در کلیّات ساختاری هر دو مسجد نمایان کرد. با این وجود، نسبت تکرار شوندهای در سازماندهی بخش مذکور نمونهها تشخیص داده نشد. بنابراین، میتوان به عنوان نتیجه تحقیق، به پیروی ساختار کلی هر دو بنا از اصول همسان برگرفته از نظام تناسبات هندسه ایرانی در عین بهره از خلاقیت معمارانه در طرح اندازی بخش ورودی مساجد مذکور تأکید کرد.
بررسی تأثیر تغییر کاربری ابنیه تاریخی در پایداری محیطی؛ نمونه مطالعاتی: سرای کاظمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
66-85
حوزههای تخصصی:
اهداف: خانه کاظمیان از بناهای تاریخی در شهر تهران می باشد؛ که مورد مرمت و به خانه موزه تهران تغییر کاربری داده شده است. در این پژوهش، به ارزیابی و تحلیل میزان پایداری در تغییر کاربری خانه کاظمیان به عنوان نمونه ای از میراث معاصر تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران پرداخته شده است. روش ها: این پژوهش کاربردی و شیوه جمع آوری داده های آن مطالعات اسنادی و میدانی است. ابتدا به مطالعه و بررسی اصول و شاخص های پژوهش پرداخته شده است. سپس جهت تحلیل شاخص ها در خانه کاظمیان به مشاهده و مصاحبه با 15 نفر از کارشناسان و متخصصان این حوزه پرداخته شده است. یافته ها: پایداری اجتماعی در سطح بالا به دلیل حفظ و تقویت حس زمان، حس مکان، سرزندگی اجتماعی و تجدید خاطرات جمعی، پایداری کالبدی در سطح بالا، به دلیل تغییرات منعطف و حفظ اصول، ساختار و ارزش های تاریخی- فرهنگی بنا، پایداری عملکردی پایین به دلیل تنوع پایین کاربری و فعالیت و تطابق پایین با نیاز ساکنان بافت پیرامونی، پایداری اقتصادی در سطح پایین به دلیل سودآوری اقتصادی پایین و پایداری زیست محیطی در سطح متوسط ارزیابی شده است. نتیجه گیری : می توان معیارهایی نظیر تغییر کاربری سازگار در خانه های تاریخی با رعایت اصول و فرایند مشخص، توجه به ارزش های اجتماعی و فرهنگی بنا، توجه به ارزش های زیست محیطی و ارزش های بازار و ایجاد رونق اقتصادی مستمر را در ایجاد توسعه پایدار در خانه های تاریخی و حرکت در مسیر توسعه پایدار موثر دانست.
باستان سنجی در مطالعات میراث فرهنگی و هنر (تعاریف، گرایش ها و چالش های آینده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و پیشرفتِ هر رشته، گرایش علمی یا رویکرد پژوهشی درگرو شناخت اهداف، گستره و حوزه های مطالعاتی آن است. بررسیِ اصول و مبانیِ اقداماتی ذیلِ مفهوم باستان سنجی؛ به عنوان یک رویکرد پژوهشی علمی و کمّیِ کارآمد درزمینه تحقیقات علوم میراث فرهنگی در دهه های اخیر ایران، به دلیل میان رشته ای بودن و کثرت موضوعات، چندان موردمطالعه دقیق قرار نگرفته است. به سبب آنکه دستیابی به این موضوع درگرو شناخت رویکردها و گرایش های باستان سنجی است، شناخت حدودوثغور و گستره این حوزه مطالعاتی به الزامی برای این گرایش علمی تبدیل شده است. آن چنان که می دانیم خاستگاه باستان-سنجی در غرب، حاصل ارتباط باستان شناسان با دانشمندان علوم پایه، فنی مهندسی و حتی پزشکی بوده است و در ایران تلاش شده که از همان بدو شکل گیری، این رشته وارداتی، با سایر علوم میراث فرهنگی همچون مرمت، باستان شناسی و موزه داری تلفیق شود و با حل مشکلات آن ها اقدام به پژوهش کند، ازاین رو بررسی حوزه های مختلف آن به عنوان اصل بنیادین باهدف ایجاد زبان مشترک میان متخصصان و دانشجویان و کارورزان ضروری به نظر می رسد و در مفهوم سازی عملکرد این رویکرد چندجانبه بسیار حائز اهمیت است. بنا بر مطالعات صورت گرفته، مهم ترین محورهای قالب و موردبحث این نوع پژوهش سنجه پذیر شامل موارد اصلی: سال یابی، ساختارشناسی منشأیابی، اصالت سنجی، شناسایی کاربری اشیاء و بازسازی فناوری های باستانی، دانش حفاظت و مرمت، دورسنجی و پیش یابی، باستان زیست شناسی، باستان زمین شناسی و دیرین اقلیم شناسی، سایبر باستان شناسی هستند که پژوهشگران این عرصه با شناخت هر چه بیشتر این حوزه ها می توانند دامنه فعالیت های پژوهشی خود را گسترش دهند. به علاوه مباحث جدی همانند: عدم تخصیص سرمایه مکفی در مطالعات میراث فرهنگی برای پژوهش های باستان سنجی، عدم ایجاد گفتمان کارآمد میان باستان شناسی و باستان سنجی، برنامه آموزشی باستان سنجی در دانشگاه های کشور و معضل ورود دانشجویان غیر مرتبط، عدم وجود بانک اطلاعات و داده های باستان سنجی و پراکنده بودن داده های علمی کشور، و درنهایت کیفیت انتشارات باستان سنجی، می توانند آینده باستان سنجی را در کشور با چالش مواجه کنند.
جنبش های مؤثر بر مفهوم پایداری در مقیاس محلات (تحلیلی بر نظریه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
93 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : مفهوم پایداری به شکل روزافزون به عنوان مؤلفه ای مهم در شکل گیری محیط مصنوع مطرح می شود. این موضوع به خصوص در محلات به عنوان واحد سازنده شهرها و سازمان دهنده دانه های معماری اهمیت می یابد. اما پیاده سازی و به عمل درآمدن این مفهوم در جهان واقع بیش از هر چیز نیازمند شناخت و داشتن فهمی دقیق از آن است. هدف پژوهش : این مطالعه با هدف ارائه درک بهتری از مفهوم امروزین پایداری درمقیاس محلات و باز نمودن زمینه برای تحول و تکامل آن صورت گرفته. روش پژوهش : این پژوهش با رویکردی تحلیلی و با بهره گیری از روش تحقیق زمین های به واکاوی اصول پایداری در جنبش های مؤثر بر ساخت محلات در150 سال گذشته می پردازد و در انتها رویکردهای مشترک و همچنین مشخص کردن وجوهی از آنها که در فهم امروزین از پایداری مشارکت دارند را شناسایی می کند. این جنبش ها دربرگیرنده پارک ها و زمین های بازی، باغشهرها، واحد همسایگی، برنامه ریزی اکولوژیکی منطقه ای، مدرنیزم، نوسنت گرایی، شهرسازی منظرگرا-بومگرا و اکوشهرها می شود که البته مکاتب مؤثر محدود به موارد بیان شده نیست و نویسندگان بر پایه میزان اهمیت، گستره تأثیر و محدودیت های مقاله، به انتخاب آنها پرداخته اند. نتیجه گیری : با بررسی راهبردها و اصول جنبش های معماری-شهرسازی که بر محلات تأثیرگذار بوده اند، دنباله ای به هم پیوسته از نظرها و افکار برآمده از حیطه های تخصصی مختلف قابل مشاهده خواهد بود که هر یک به عنوان پاسخی به چالش های زندگی شهری در زمان خود مطرح شده اند و نظر به میزان اثربخشی، جایگاه خود را در طول زمان در چارچوب مفهوم پایداری تثبیت نموده اند. به عبارتی مفهوم امروزین پایداری را می توان پدیده ای منعطف و تکامل یافته در طول زمان دانست که حاصل مشارکت جنبش های گذشته و برآیند تجارب موفق آنهاست. این مقاله همچنین در ادامه این روند با توجه به گسترش سیستم های ارزیابی محلات در راستای جنبش های با غلبه رویکرد برنامه ریزانه، مدیریت پایداری را به عنوان جریان مؤثر بر ساخت محلات در دهه اخیر شناسایی و معرفی می کند.
یک مدل نظری برای مطالعه روابط همسایگی در محیط های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
239 - 258
حوزههای تخصصی:
زندگی در سکونتگاه های شهری معاصر، الزاماً با همجوار شدن گروه های مختلف مردم همراه است. تجربه تاریخی سکونت انسان در مناطق مختلف جهان نیز مؤید این مطلب است. بر این اساس، مطالعه قانونمندی های همجواری به طور عام و قانونمندی های روابط اجتماعی ساکنان همجوار در محیط های مسکونی، به طور خاص، ضرورت و موضوعیت پیدا می کند. هدف اصلی مقاله حاضر، پاسخ به یکی از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان و طراحانِ عرصه های مسکونی، یعنی چگونگی تأثیر ویژگی های کالبدی محیط بر روابط همسایگی است. به این منظور، در گام نخست تلاش شده با مرور منابع اصلی، متغیرهای مؤثر بر روابط همسایگی شناسایی و دسته بندی شوند و در گام بعد، با روش استدلال منطقی، چگونگی اثر این متغیرها بر یکدیگر و در نهایت بر روابط همسایگی تبیین شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که روابط همسایگی در وهله اول از «ویژگی های فردی و اجتماعی اقتصادی ساکنان»، مانند ویژگی های شخصیتی، وضعیت تأهل، جنسیت، مدت زمان سکونت، مالکیت و قومیت و نژاد تأثیر می پذیرد. ویژگی های کالبدی محیط نیز تسهیل کننده یا بازدارنده شکل گیری و تداوم روابط اجتماعی همسایگان است. سه دسته اصلی متغیرهای کالبدی مؤثر بر روابط همسایگی، متغیرهای مرتبط با کلیت محیط (تراکم مسکونی و ویژگی های ظاهری محیط)، متغیرهای مرتبط با «فضای عمومی» (اندازه، شکل، محصوریت و ویژگی های کف و لبه فضای باز عمومی، همچنین ویژگی های تسهیلات خدمات محلی) و متغیرهای مرتبط با «دانه مسکونی» (گونه مسکن و دسترس پذیری و رؤیت پذیری فضای عمومی از دانه مسکونی) هستند. از سوی دیگر، با توجه به اینکه «معنی» سازوکار ارتباط افراد با محیط است، افراد بر اساس معنایی که فعالیت ها و ویژگی های کالبدی محیط برای آن ها دارد با یکدیگر تعامل می کنند. بر این اساس، چگونگی تأثیر متغیرهای کالبدی محیط (متغیرهای مستقل) بر روابط همسایگی (متغیرهای وابسته) از طریق متغیرهای مرتبط با معنی (متغیرهای میانجی) قابل توضیح است. به عنوان نتیجه نهایی مقاله می توان گفت که «کیفیت های ادراکی محیط کالبدی» با اثرگذاری بر «احساس تعلق به اجتماع و مکان همسایگی» بر «بُعد ساختاری و بُعد تعاملی روابط همسایگی» مؤثر است. چگونگی ارتباط این متغیرها با یکدیگر در قالب یک مدل نظری ارائه شده است. مدل مذکور می تواند برای مطالعه روابط همسایگی در زمینه های مختلف فرهنگی اجتماعی مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.
ارزیابی فضای شهری بر مبنای انطباق فضای فیزیکی، ذهنی و اجتماعی (نمونه موردی: پارک حاشیه ای چمران – کلانشهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
75 - 90
حوزههای تخصصی:
کیفیت فضای شهری نشانه ای از میزان کیفیت محیط می باشد. با توجه به ماهیت پیچیده ای که فضاهای شهری دارند برای ارزیابی آنها با توجه به رویکرد هر تحقیق می توان از شیوه هایی متناسب استفاده نمود؛ ارزیابی فضای شهری می تواند بر اساس مجمموعه ای از ملاکها و معیارها انجام شود که صاحبنظران مختلف ارائه نموده اند، همچنین می توان ارزیابی فضای شهری را در سطوح و لایه های مختلف انجام داد که در آن انطباق یا عدم انطباق سطوح مختلف ارزیابی ملاک موفق یا ناموفق بودن فضای شهری تلقی گردد، این تحقیق با هدف ارزیابی فضای شهری در سه سطح فضای فیزیکی، ذهنی و اجتماعی و در دو مقیاس کلان و خرد مورد انجام گرفته است و نظریه تولید فضای هنری لوفور به عنوان نظریه مبنا مدنظر قرارگرفته است. سایت چمران شیراز با توجه به وسعت، قابلیت های گسترده و چندعملکردی بودن آن به روش مطالعه موردی به عنوان بستر ارزیابی این تحقیق انتخاب گردیده است. نوع تحقیق ترکیبی و روش تحقیق اکتشافی و با استراتژی استقرایی با استفاده از تاکتیک های مشاهده مستقیم و بررسی ساختار سایت و تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه پرسشنامه به متخصصان و غیر متخصصان است. از جمله نتایج این تحقیق اینکه چند عملکردی بودن فضا و گستردگی قابلیتها در سطوح مختلف ارزیابی فیزیکی، ذهنی و اجتماعی می تواند نشان از غنی بودن فضا باشد به گونه ای که فضا با توجه به اقتضائات زمانی و شرایط اجتماعی واکنش های متناسب را نشان داده و حتی با وجود تعارضات و تناقضات احتمالی بتواند کارکرد قابل قبولی را در مجموع از خود نشان دهد و در گذر زمان کارکردها و نقش های جدیدی نیز متناسب با تغییرات اجتماعی بپذیرد و این قابلیتی است که هر فضای شهری آنرا در خود ندارد و می توان با استخراج خصوصیاتی از یک فضای شهری که آنرا دارای توانمندی انطباق با شرایط مختلف می نماید در طراحی های آتی از این موضوع بهره گرفت.
مطالعه تطبیقی تزئینات و اجزای ساختار محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون اشترجان با منبر چوبی مسجد جامع نائین در قرن هشتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
109 - 127
حوزههای تخصصی:
وجوه اشتراک بین نقوش به کار رفته در یک حرفه و صنعت در میان یک خاندان، باعث تأثیرگذاری تعدادی از آن نقوش بر صعنت و حرفه یی دیگر از آن خاندان می شود. شاهدی از این مدعا را، در میان هنرمندان گچ بر و نجار کرمانی در قرن هشتم هجری می توان ملاحظه نمود. وجود خاندان هنرمند گچ بر کرمانی که چند نسل در نقاط مختلف به سفارش بزرگان و حاکمان، کارهای شاخص گچ بری از خود بر جای گذاشته اند، باعث تأثیر گذاری بر سایر حرف و صنایع آن خاندان، همچون نجاری شد. بازشناسی و شناخت ویژگی های بصری محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون اشترجان و منبر چوبی مسجد جامع نائین و همچنین مطالعه تطبیقی نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون با منبر چوبی مسجد جامع نائین اهداف اصلی این پژوهش است. در این راستا، سوالاتی که در این مقاله پاسخ داده می شود؛ 1. چه ویژگی های بصری را، می توان برای محراب امامزاده ربیعه خاتون و منبر مسجد جامع نائین، در قرن هشتم هجری برشمرد؟ 2. چه وجوه اشتراکی بین نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب امامزاده ربیعه خاتون با منبر مسجد جامع نائین وجود دارد؟ روش یافته اندوزی بر پایه مطالعات میدانی، و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، به تحلیل داده های به دست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. دستاوردهای حاصل از این پژوهش؛ تعدادی از نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون همانند؛ مشابهت در قاب های احاطه کننده نقوش، فرم قرارگیری اسلیمی ها، کاربرد گل ختایی چندپَر، استفاده از نوعی اسلیمی ساده، کاربرد فرم دایره ای شکل، مشابهت در فرم تیزی قوس طاق نما و مماس بودن آن با خطوط محیطی لچکی، اختصاص یافتن دیواره های سمت راست به کتیبه هنرمند سازنده محراب/منبر و سمت چپ به کتیبه تاریخ ساخت محراب/منبر، فشردگی و شلوغی زمینه کتیبه ها؛ مشابه و قابل قیاس با نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های منبر چوبی مسجد جامع نائین است.
مبلمان سنتی ایران
حوزههای تخصصی:
مبلمان از آن رو که بازتابی از فرهنگ و هنر یک سرزمین و نمادی از شأن و منزلت اجتماعی افراد به شمار می رود، در گذر تاریخ، نمایانگر طیف متنوعی از سبک های طراحی بوده است. هرچند که توسعه ی صنعتی جوامع و پیدایش نهادهای مدنی نوین، تحولی عمده در سبک های طراحی و تولید مبلمان ایجاد کرده است، اما هنوز هم گرایش به سبک های پیشین که ریشه در اصالت فرهنگی و تاریخی جوامع دارند، مورد توجه بسیاری از طراحان و کاربران مبلمان است. این نوشتار می کوشد تا به طور فشرده به طبقه بندی رویکردهای سبک شناختی طراحی مبلمان در سیر تحولِ تاریخی آن بپردازد و خاستگاه و ویژگی های کلیدی هر یک را مورد مطالعه قرار دهد .در این مقاله گونه هاى متفاوت این هنر ایرانى معرفى شده و مورد بحث و بررسى، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و خصوصیات کالبدى و شکلى تخت هاى کهن مبناى طبقه بندى قرار گرفته است. نتیجه حاصل از تحقیق، ضمن شناخت و بررسی سبک مبلمان سنتی، بیانگر این مطلب است که ریشه های علل وجودی سبکی چنین متفاوت در میان سبکهای مبلمان ایرانی را می توان در ارتباط این هنر-صنعت با فرهنگ قومیتی قدیمی ایران جویا شد. روش پژوهش، تحلیلی-توصیفی است که با تحلیل ساختاری و تزیینی مبلمان سنتی و نگاهی جامعه شناسانه به بستر شکل گیری آن به اثبات فرضیه پرداخته شده است.
نگرشی جامع نسبت به مفهوم نظم در فرم شهر؛ اتخاذ نقش هدایت گر و کنترل کننده توسعه در طراحی فضای شهری
منبع:
رف سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
60 - 73
حوزههای تخصصی:
مداخلات چند دهه اخیر در بسیاری از شهرها، با نگرشی قاطعانه، محورهای مستقیم و تقاطع های راست گوشه را به بهای تخریب ارزش های بافت به ظاهر نامنظم شهری، به شهرها تحمیل نموده است. فارغ از این که پدیده پیچیده پویایی مانند شهر، چه واکنشی نسبت به این تحولات سریع و این نظم قاطع و تحمیلی بروز می دهد و با وجود ناکارآمدی چنین دیدگاهی، همچنان نظم بخشی به شهر، معادل اعمال هندسه خشک اقلیدسی به بستر بافت شهری، در نظر گرفته می شود. روش تصمیم سازی در شهرها همچنان با تعیین خطوط قاطع و خدشه ناپذیر توسعه اعمال می گردد. این در حالی است که سال هاست که شهرها به عنوان پدیده هایی پیچیده، آشوبناک، فراکتال و غیرقابل پیش بینی شناخته شده اند. سال هاست که پیچیدگی و پیش بینی ناپذیری شهرها، لزوم پرهیز از تفکر جبرگرا و نخبه نگر را خاطرنشان می سازد و اعلام می دارد که رویکرد حاکم بر رویه تصمیم سازی بر شهرها می بایست به سمت وسویی جدید پیش رود، از قطعیت تا گزینه های احتمالی، از خطوط قاطع نقشه های فاز 1 و 2 تا نظامی از هدایت و کنترل توسعه. در این راستا، این پژوهش از نظر هدف بنیادی و روش تحقیق تحلیل محتوا است. هدف اصلی این مقاله تغییر و اصلاح نقش طراح شهری بر اساس تعاریف نوین از مفهوم نظم در فرم شهری است. سعی بر این است که بر اساس ویژگی پیچیدگی، پویایی و خودسازماندهی بافت شهری، روند تصمیم سازی و روش های مورداستفاده در مراحل مختلف فرایند طراحی شهری تغییر نموده و به سمت وسویی سوق داده شود که متناسب با پیچیدگی و پیش بینی ناپذیری بافت شهری است. در مجموع، از بررسی های انجام شده در ارتباط با سیر تحول مفهوم نظم تا کنون و نظریات صاحب نظران شهرسازی، این نتیجه حاصل شده است که لازم است نقش طراح به عنوان تصمیم گیرنده نهایی و ارائه خطوط قطعی و مشخص برای اجرا تغییر نماید. پیشنهاد این نوشتار، تغییر این نقش از تعیین کننده قطعی بر اساس سلیقه تیم طراحی، به نقش هدایت گر و کنترل کننده توسعه در مقیاس کلان و میانه و همچنین واگذاری بخشی از تصمیم گیری ها به استفاده کنندگان در مقیاس خرد است.
منابع ایده پردازی معماری و سهم هر یک در فرایند طراحی دانشجویان و معماران؛ نمونه موردی: دانشجویان معماری دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
69 - 77
حوزههای تخصصی:
روشن است که هر ایده طراحی معماری از جایی نشأت می گیرد و منبعی برای ایده پردازی وجود دارد. ولی منابع ایده پردازی معماری کدامند و هر کدام چه سهمی در فرایند شکل گیری ایده ها دارند؟ پاسخدهی به پرسش یاد شده، پیشتر در مقاله ای با عنوان «منابع ایده پردازی معماری»، با تمرکز بر فرایند ایده پردازی چند تن از معماران حرفه ای، پیگیری شده است. مقاله حاضر، پرسش یاد شده را با تمرکز بر فرایند ایده پردازیِ دانشجویان معماری در مقاطع و سالهای مختلف تحصیلی، پی می گیرد. به این ترتیب هم دیدواقعی تری نسبت به منابع ایده پردازی فراهم می آید و امکان مقایسه عملکرد طراحان خبره و مبتدی ممکن می شود. در پیمایش میدانیِ پژوهش حاضر، به عنوان نمونه موردی، فرایند ایده پردازی 121 نفر از دانشجویان معماری دانشگاه شهیدبهشتی مورد بررسی قرار گرفت و منابع ایده پردازی ایشان به دو دسته "عوامل معطوف به مسئله" و "عوامل معطوف به طراح" تقسیم و سهم آنها تعیین گردید. تحلیل آماری توصیفی و استنباطی بر روی داده ها، مشخص کرد که "عوامل معطوف به مسئله" سهم بیشتری را در شکل-گیری ایده های دانشجویان داشته است. این یافته با مطالعه بر معماران حرفه ای مطابقت دارد ولی نسبت «عوامل معطوف به مسئله» به «عوامل معطوف به طراح» در منابع ایده پردازی دانشجویان، در مقایسه با طراحان خبره، بسیار بیشتر است.
تأثیر مؤلفه های مکانی و محیطی روستا بر کیفیت و سطح آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
در میان مسائل مرتبط با توسعه کشور، آموزش از اصول بنیادی و درخت توسعه است و نظام آموزشی جامعه به عنوان یکی از ارکان اصلی محقق شدن این هدف و رسیدن جوامع به عدالت اجتماعی محسوب می شود و سکونتگاه های روستایی در سطح کشور با جمعیت 20 میلیونی از ارکان اصلی تولید و نیروی انسانی به حساب می آیند و آموزش صحیح این قشر از اهمیت زیادی برخوردار است. سطح پایین دسترسی به خدمات آموزشی در روستاهای کشور به خصوص در استان های جنوبی، جنوب شرقی و مرزی کشور و وجود مشکلات متفاوت لزوم نگرش و مدیریت ویژه در زمینه افزایش سطح و کیفیت آموزش برای تمامی روستاهای کشور را ایجاب می کند. نیاز به آموزش های محلی و توسعه آن در مناطق روستایی باید از چالش های اصلی پیش روی نظام آموزش کشور به حساب آید. هدف اصلی این مقاله، بررسی سطح سواد و آموزش ساکنین روستایی استان های کشور و بررسی و تحلیل مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار بر ارتقای کیفیت آموزش در سطح روستاهای کشور است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به منظور بررسی و دسته بندی معیارها و شاخص های اثرگذار بر کیفیت آموزش در روستاهای کشور از روش وزن دهی AHP و نرم افزار MicMac استفاده شده است. در این مطالعات تعداد 29 شاخص در معیارهای آموزش که از طریق مطالعات کتابخانه ای استخراج شده است و شامل معیارهای برنامه های آموزشی (Ep)، محیط آموزش و یادگیری (Le)، تحقیق (Re)، خدمات اجتماعی (Ss) و معلم ها (Te) و معیارهای محیطی شامل محیط اجتماعی و نهادی (Se)، محیط اقتصادی (Ec) و محیط طبیعی و کالبدی (NE) است. میزان ناسازگاری مدل برابر با 08/0 و میزان پایداری سیستم در نرم افزار MicMac برابر با 96 درصد است که نشان دهنده مناسب بودن و قابل اعتماد بودن مشارکت انجام شده است. نتایج نشان از اثرگذاری بیشتر مؤلفه محیطی نسبت به معیارهای عمومی و عام آموزش بر میزان کیفیت آموزش است. درحال حاضر شرایط اقتصادی، اشتغال و کیفیت زندگی ساکنین روستاهای استان های مرکزی، جنوبی و مرزی کشور در شرایط نامناسبی قرار دارد که از اصول مؤثر بر کیفیت آموزش ساکنین روستایی و ارتقای سطح سواد به حساب می آید.
تحلیل بازنمایی مفاهیم فرهنگ و تمدن در نگاره دربار جمشید در شاهنامه طهماسبی
منبع:
فردوس هنر سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶
32 - 49
حوزههای تخصصی:
مطالعه نسخه های مصور یکی از محورهای مهم پژوهش های فرهنگی و تمدنی محسوب می شود. شاهنامه ی طهماسبی یکی از این نسخه های مصور دوره ی صفوی است و از غنای تصویری و اطلاعات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ارزشمند برخوردار است. دربار جمشید نام موضوع یکی از نگاره های این شاهنامه می باشد و کیفیت پادشاهی جمشید و عملکرد او در دوران حکومتش در این نگاره به تصویر درآمده است. از آن جا که این پادشاه یکی از مهم ترین بانیان فرهنگ و تمدن ایرانی است؛ بنابراین اهمیت موضوع باعث شده است تا "تحلیل بازنمایی مفاهیم فرهنگ و تمدن در نگاره ی دربار جمشید در شاهنامه ی طهماسبی" به عنوان موضوع پژوهش مورد مطالعه قرار بگیرد. هم چنین شناخت کیفیت بازنمایی تصویری مفاهیم فرهنگ و تمدن در نگاره ی جمشید هدف پژوهش حاضر است. هم چنین سؤال مطرح شده عبارت است از: 1- مفاهیم تمدن و فرهنگ در نگاره ی دربار جمشید در شاهنامه ی طهماسبی چگونه بازنمایی شده است؟ در راستای پاسخ گویی به این سؤال اطلاعات کتابخانه ای اسنادی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بررسی شده و متغیرهای پژوهش شامل مفاهیم فرهنگ، تمدن و بازنمایی این مفاهیم در بستر اثر نگارگری دربار جمشید در شاهنامه ی طهماسبی می باشد و نتایج حاکی از آن است که مفهوم فرهنگ بیشتر در قالب نوع پوشاک و البسه ی عناصر انسانی و نیز ارکان تمدن و شاخصه های عمومی آن در بیشتر وجوه تصویری نگاره بازنمود یافته است.