فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۵۲ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۱۱۳-۹۱
حوزههای تخصصی:
مسجدجامع شهر ارومیه یکی از میراث معماری ایران است که در جریان وقایع تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دچار دگرگونی های متعددی شده است. این مسجد در بخش مرکزی شهر ارومیه و در کنار مجموعه بازار تاریخی آن قرار گرفته است. با وجود اهمیت این مسجد، پژوهش های اندکی درباره آن انجام شده و در خصوص تحولات فضایی و کالبدی آن نیز، اقدام مؤثری صورت نگرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه جامع، بررسی اسناد و مدارک موجود برای دست یافتن به تحولات مختلف عناصر فضایی و کالبدی مسجد و ارائه تصویری صحیح تر از فرایند ساخت وساز و در نهایت، دوره بندی تاریخی آن است. روش تحقیق به کارگرفته شده تفسیری تاریخی است که گردآوری اطلاعات مبتنی بر برداشت های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و تأمل در آرای پژوهشگران و تعمیم نظریات آن ها بوده است. نتایج کار حاکی از آن است که مجموعه مسجدجامع ارومیه بر روی بقایای معماری پیش از اسلام و همچنین آثاری از معماری صدر اسلام احداث و ساخت وسازهای متعددی از اولین قرون اسلامی تا به امروز در این مجموعه انجام شده است. از تحولات برجسته این مجموعه می توان به احداث گنبدخانه در دوره سلجوقی، محراب گچ بری در دوره ایلخانی و احداث صحن و حجره های پیرامون در دوره زندیه اشاره کرد. مداخلات انجام شده در چند دهه اخیر، سبب ایجاد تغییرات اساسی در مجموعه شده، به طوری که بخش های مهمی از فضاهای مسجد دچار تخریب و نوسازی شده است.
خوانش معراج نامه نگاری پیامبر اکرم (ص) (دوره ایلخانی و تیموری) از منظر اساطیر ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزد مذاهب مختلف، عقاید متفاوتی در ارتباط با جهان و دنیای پس از مرگ وجود دارد که یکی از این سفرها در داستان های ملل مختلف معراج به پهنه فرا جهانی است، هرچند داستان های عروج با مضامین مختلف در فرهنگ های متفاوت با اشتراکات لفظی و معنوی متعددی همراه است ( همچون متون آخر الزمانی مکاشفه ای، متون فرجام شناختی، سفرهای اَُخروی، رویا، سیرروحانی، متون افسانه ای، صعود به آسمان ها و...) ولی می توان با تحلیل و بررسی دقیق تر این داستان ها و نمادهای روایت دار مشابه در آن به چگونگی استفاده از کهن الگوها و اسطوره ها در طول زمان برای خلق معانی جدید ( به صورت آشکار و یا مستتر) در آن ها پی برد. که از اهداف اصلی این پژوهش نیز تحلیل و بررسی نمادهای روایت دار موجود در داستان و نگاره های معراج نامه ایلخانی (772-762 ه ق) و معراج نامه تیموری (840 ه ق) بر اساس رویکرد نظریه معنای کهن الگوی نورتروپ فرای است که دارای مراحلی است. از سؤالات اصلی این پژوهش این مطلب است که داستان و نگاره های معراج نامه بر اساس مراحل نظریه کهن الگویی و اسطوره شناختی فرای به چند ساختار قابل دسته بندی است؟ و در کدام بخش از نگاره های(دوزخی یا بهشتی) از اصل داستان های عروج اساطیری موجود در تمدن باستانی(ایران) بهره برده اند و به صورت نامتبدل و متبدل معانی جدیدی را ابداع کرده اند؟ تا از طریق اصل جابه جایی اسطوره ای در نظریات فرای بتوان به تبار و پیشینه روایی و تصویری معراجنامه نگاره ها نزدیک شد. بنابراین نتایج به دست آمده در این پژوهش با استفاده از روش تطبیقی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای گویای این مطلب است که معنای کهن الگویی موجود در نگاره ها در هشت ساختار معنایی طبق الگوی نظری نورتروپ فرای قابل دسته بندی است و مفاهیم اسطوره ای در آن به صورت تبدیل نشده ( آشکار) و تبدیل شده ( پنهان) در بیشتر نگاره های دوزخی و بهشتی قابل بررسی است.
تحلیل ساختاری و زیبایی شناختی چهارشومینه سرامیکی منقوش از دوره قاجار اثر استاد علی محمد اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
77 - 86
حوزههای تخصصی:
استفاده از بخاری دیواری در فضای داخلی معماری ایران، دارای دو رویکرد کاربردی و تزئینی بوده است. از اواخر قاجار شومینه هایی با پوشش سرامیک رواج پیدا کرده که با موضوعات بزمی و رزمی نقاشی شده و بیشتر آنها فاقد امضا می باشند. در این مقاله چهار نمونه ساخته علیمحمد اصفهانی کاشی ساز دوره قاجار معرفی و از لحاظ نقوش، رنگ و تکنیک بررسی شده اند. آثار وی دارای ویژگیهای منحصر به فردیست که آن را از سایر نمونه های هم عصرش متمایز می کند. بر این اساس هدف تحقیق شناسایی و معرفی شومینه های سرامیکی ساخته این هنرمند است و پرسش این است که این نقاشی ها چه ویژگیهای متفاوتی از لحاظ فنی و هنری دارند؟ و آیا شومینه موزه مقدم نیز،ساخته علیمحمد است؟ اطلاعات بصورت کتابخانه ای و میدانی گرد آمده و بصورت توصیفی و تحلیلی، در بین چهار نمونه باقی مانده از آثار با امضا یا بدون امضای این هنرمند، با رویکردی تاریخی مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد تاکنون اولین شومینه سرامیکی تاریخدار، ساخته علیمحمد بوده و آثار او در هر دو سبک صفوی و قاجار، کار شده اند. با قرائن سبک شناسی، شومینه موزه مقدم نیز اثر همین هنرمند میباشد.
معنای حسی نوشتار در فضای شهری (نمونه موردی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
23 - 45
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه نوشتار بخشی جدایی ناپذیر از فضای شهریست که از آن به عنوان یک ضرورت و واقعیت اجتماعی می توان یاد کرد و نقش آن در ایجاد تجربه دیداری بر ناظران آشکار است. نوشتار در فضای شهری دارای دو وجه اصلی است، یکی وجه زبانی و دیگری وجه بصری. وجه زبانی مرتبط با ادراک زبانی مخاطب است، وجه بصری نوشتار به تمهیدهای بصری و شیوه های طراحی وابسته است. بنابراین، وجه دوم با هنرهای تصویری ارتباط دارد. بر این اساس، می توان دو نوع معنا را برای نوشتار فرض کرد، معنای صریح که از طریق مناسبات زبانی در ذهن مخاطب شکل می گیرد و معنای ضمنی و حسی که از طریق عناصر بصری و تصویری اثر بر مخاطب تاثیرگذار است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که معنای حسی نوشتار در فضای شهری چگونه ظهور می یابد و در ایجاد حس هماهنگی و تضاد در فضای شهری چه نقشی دارد.هدف: تحلیل معنای حسی نوشتار در فضای شهر رشت به عنوان بخشی از گرافیک شهری و عناصر هویت بخش شهر، هدف اصلی این تحقیق است. نقش نوشتار در ایجاد هماهنگی و تضاد و نیز کارکردهای بیانگر و تاثیرگذار مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، در نمونه های موردی، معنای حسی نوشتار به شکل فردی برای هر برند و نیز در قاب شهر تحلیل گردید و عدم سازماندهی نوشتار در فضای شهر بیان شد است.روش:روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است.یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد، نوشتار در فضای شهری انتقال معنای حسی را به همراه دارد. ظهور معنای حسی مطلوب، نیاز به بستر دارد، بستری که زمینه را برای ایجاد ارتباط مطلوب با مخاطب فراهم کند و آسیبی به زیبایی شهر نزند.نتیجه گیری: در شهر رشت، نوشتار با معانی منحصر به فرد همراه با تمایز بصری شدید، موجب ایجاد تضاد بصری نامطلوب گردیده است. نوشتار در فضای شهری نیازمند صفحه آرایی است که زمینه ایجاد هماهنگی بصری را در فضای شهری ایجاد کند. در شهر رشت به دلیل عدم وجود صفحه آرایی، هماهنگی نوشتار دیده نمی شود.
بررسی تطبیقی مؤلفه های مذهبی حاکم بر فرش های دوره قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه موضوعات مذهبی در هنرهای ایران از اهمیت زیادی برخوردار بوده و بیشتر هنرها ریشه در فرهنگ مذهبی دارد که هنر فرش بافی خود گواه بر این موضوع است. هدف از این پژوهش بررسی قالی های دوره قاجار و پهلوی است که نقش مایه مذهبی در آن به کاررفته و ضروری است با توجه به مشترکات در فرش های این دو دوره، با تحلیل و تطبیق و طبقه بندی این فرش ها به بررسی اشتراک و افتراق آن ها پرداخته و قابلیت های آن ها را بررسی کنیم تا اهمیت، جایگاه و نحوه ی به کارگیری و نگرش هنرمند و مردم این دو دوره در این طرح ها را نشان دهیم. پرسش های مطرح شده در این پژوهش:1-موضوعات و مفاهیم به کاررفته در فرش های دوره قاجار و پهلوی چیست؟2-وضعیت به کارگیری و دوام موضوعات مذهبی در فرش های دوره قاجار و پهلوی چگونه بوده است؟ روش تحقیق تاریخی، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای که پس از بررسی نمونه های فرش های دارای مضامین مذهبی انجام شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که تصلویر مذهبی در فرش های این دو دوره، موضوع اصلی فرش های تصویری هستند که بیشترین آنها به تصویرسازی یک روایت یا متن پرداخته اند. این فرش ها، برای بیان اعتقادات مذهبی، دینی، عرفانی به کار گرفته می شدند. در فرش هایی دوره قاجار، چهره ها و شمایل، روایات و وقایع مذهبی شیعی و همچنین سایر ادیان رواج داشته و در دوره پهلوی، اکثر موضوعات مذهبی، حول وقایع زندگی پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه، به ویژه شمایل حضرت علی (ع) بوده است. به دلیل اینکه جامعه قاجار یک جامعه مذهبی بوده، این تصاویر از آغاز تا به انتهای این دوره بر باورهای دینی مردمان تأثیر گذاشته؛ و سپس در دوره پهلوی با تغییر شرایط اجتماعی، سلیقه مردم نسبت به شرایط جدید شکل گرفته و بنابراین، قالیچه های مذهبی دوره قاجار جایگاه مهم تری را در انتقال مفاهیم مذهبی، نسبت به دوره پهلوی داشته اند.
کاشی های هفت رنگ مزار در زیارتگاه های سلطان عطابخش و سلطان امیراحمد کاشان (سده دهم تا سیزدهم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
5 - 26
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کاشی های هفت رنگ با کاربرد لوح مزار از اواخر قرن دهم تا اوایل قرن سیزدهم هجری قمری که در دو زیارتگاه سلطان عطابخش و سلطان امیراحمد کاشان بر جای مانده، بررسی شده است. اولین نمونه متعلق به مزاری صندوقه ای از اواخر قرن دهم در دو رنگ مایه لاجوردی بر زمینه ای سفید است. از قرن یازدهم، دست کم چهار لوح مزار باقی مانده که با نقوش گیاهی بر زمینه ای به رنگ زرد تزیین شده اند و جالب توجه اینکه برخی از آن ها فاقد متن هستند. نمونه های اوایل سده دوازدهم شامل تعدادی لوح قبر تشکیل شده از چهار کاشی خشتی است که قابی محرابی دارند. معدود آثار باقی مانده از دوره قاجار، یا از کاشی های آبی و سفید ساخته شده اند، یا از کاشی های هفت رنگ با نقوش گل فرنگ. تمام داده های پژوهش به صورت میدانی برداشت شده و به شیوه تفسیری تاریخی تحلیل شده اند. از مهم ترین مسئله های این مقاله، نحوه شکل گیری و تکامل کاشی هفت رنگ مزارهای کاشان و تفاوت فرمی و محتوایی آن با لوح های سفالین زرین فام اوایل صفوی این شهر است. یافته ها نشان می دهد که از لحاظ محتوایی، توجه به مرثیه سرایی فارسی چشمگیر بوده و جایگزین عبارت های عربی دوره های قبل شده است. از نظر فرمی نیز به سبب ظرفیت های نقاشانه کاشی هفت رنگ، تأکید بیشتری بر نقوش تزیینی گیاهی و هندسی رنگارنگ به چشم می خورد، درحالی که در نمونه های زرین فام، متن اهمیت بیشتری داشت.
تأثیر ویژگی مصالح مختلف مورداستفاده در سطوح شهری بر ایجاد جزیره حرارتی در اقلیم گرم و خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصالح قابلیت جذب، انباشت و انتقال پرتوهای خورشید به جو را دارند. بدین معنا که مصالح مورداستفاده در پوسته شهر، نقشی کلیدی در تغییر خرداقلیم شهرها و ایجاد اثر جزیره حرارتی دارد. برای شناسایی تأثیر مصالح مختلف پوسته شهری بر افزایش دمای هوای مجاور سطوح، یک مطالعه تجربی بر روی 30 نمونه از مصالح رایج مورداستفاده در پیاده راه، خیابان و بام در شهر تهران انجام شده است. در این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خواص ترموفیزیکی و تابشی مصالح و با بهره گیری از ابزارهایی چون ترمومتر تماسی، دوربین مادون قرمز و طیف سنج، عملکرد حرارتی و نوری نمونه ها موردمطالعه قرار گرفت. با استفاده از روش های آماری، خصوصیات فیزیکی نمونه ها چون رنگ، جنس و بافت سطح و اثر هر یک بر تغییرات دمای سطوح به کمک داده های جمع آوری شده مشخص گردید. نتایج نشان می دهد که در اکثر نمونه ها، بیشینه دمای سطح بالاتر از oC 54 و شاخص بازتاب خورشیدی(SRI) و آلبیدوی کمتر از 50% است که در افزایش دمای هوای مجاور نقش به سزایی دارند. لذا استفاده از مصالح با رنگ روشن و صیقلی و همچنین آلبیدو بالا، به شرط کنترل خیرگی، از مؤثر ترین راهکارهای کنترل افزایش دمای هوای مجاور است. این مطالعه می تواند در انتخاب هرچه بهتر مصالح مناسب، کاهش اثر جزیره حرارتی و در نتیجه بهبود شرایط آسایش حرارتی در محیط های خارجی در ایران مؤثر باشد.
نگرش های دسترس پذیر در حفاظت از مسجد جامع عتیق تهران بر مبنای نگرش سنجی از ذی مدخلان حفاظت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
79 - 107
حوزههای تخصصی:
توجه به نگرش ها و نحوه مواجهه ذی مدخلان در حفاظت از میراث معماری، به عنوان عاملی تأثیرگذار در کیفیت فرایندهای حفاظتی مطرح است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف کاربست تحلیل نگرش های دسترس پذیر ذی مدخلان مسجد جامع عتیق تهران و به منظور ارزیابی بخشی از نسبت میان جامعه مرتبطین اثر با جریان حفاظت به انجام رسیده است. احصاء داده های کیفی در باب نگرش های دسترس پذیر گروه های مختلف ذی مدخل در حفاظت از اثر معماری یادشده با اتکا به راهبرد نظری زمینه یابی و پرسشگری غیرساختاریافته به انجام رسیده است. مخاطبان و دامنه ادراکات، گرایش ها و نیازهای ایشان نسبت به اثر و فرایند حفاظت از آن در ۱۸ محور کلی و ۱۹ محور جز ئی مورد طبقه بندی و تحلیل قرار گرفته و امکان مقایسه و تحلیل کمی داده ها متناسب با انواع ذی مدخلان را ایجاد نموده است. نتایج پژوهش بیانگر تسلط عمومی موضوعات کالبدی بر اذهان مصاحبه شوندگان است. همچنین افتراق نظر قابل توجهی در معانی، اولویت ها و گرایش های گروه های مختلف نسبت به موضوع حفاظت قابل مشاهده است. در تحلیل سطوح مختلف دسترس پذیری نیز، «مدت زمان مرمت کالبدی» و «تمیز/مرتب بودن» به عنوان موضوعات دارای بیشترین قابلیت تاثیرگذاری در نگرش های ارائه شده توسط مخاطبان مطرح شدند.
رویکرد منظر در تحقق گردشگری فرهنگ با عاملیت پدیده فرهنگی راه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
21 - 28
حوزههای تخصصی:
گردشگری نتیجه تمایل به شناخت فرهنگ های متفاوت از فرهنگ گردشگر است. فرهنگ یک عکس العمل عمومی به زندگی و گردشگری در ارتباط مستقیم با مسائل انسانی است. در این بین، راه نیز در برداشتی سطحی تر تنها نقش ارتباطی میان مبدأ و مقصد سفر گردشگر را ایفا می کند. اگرچه راه ها زمانی پیوند عمیقی با زندگی انسان برقرار می نمایند؛ خود می توانند به عنوان مقصد مسافران انتخاب شوند. راه ها مساحت قابل توجهی از سطح کشورها را به خود اختصاص می دهند؛ بدین ترتیب ضروریست تا در جهت فهم و ارتقاء کیفیت آن ها گام های مؤثرتری برداشت. هرچند مطالعات انجام شده در دوران مدرن، حاکی از آن است که با سرعت گرفتن جریان زندگی، سرعت حرکت و به تبع آن ایمنی مسیر در اولویت اول برنامه ریزان، طراحان و مهندسان راه قرار گرفته است. این نوع نگاه کالبدی به مقوله راه از مشخصه های اصلی علوم مهندسی است. گذشته از اقدامات انجام گرفته توسط علوم مهندسی در جهت تسهیل و تسریع هرچه بیشتر، هدف از مطالعه راه می تواند فراتر رود. دانش منظر به کمک فنون مهندسی آمده و با نگاهی کل نگر به مفهوم پدیده راه و توجه هم زمان به تمام ابعاد ملموس و ناملموس راه، گام های مؤثری در جهت ارتقاء کیفیت آن با هدف تحقق گردشگری فرهنگی برداشته است. این پژوهش از نوع کیفی و بر پایه تحلیل محتوای کیفی بوده و سعی دارد تا با بررسی اسناد کتابخانه ای، مرور نظریات پیشینِ اهل فن، همچنین مشاهده و تحلیل شرایط، ضمن تأکید بر ضرورت کیفیت راه ها، به بررسی تأثیر و نقش بسزای رویکرد منظر در سطوح مختلف مطالعاتی پدیده راه بپردازد.
بررسی مفهوم قلمرو کوچه به عنوان یک عنصر فرهنگی در محلات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
29 - 36
حوزههای تخصصی:
ارتباط دو سویه فرهنگ و فضا در معماری دوره های مختلف تاریخی و در جغرافیای متفاوت جهانی به سادگی مشهود است. شهر به عنوان بستر جاری زندگی، بیشترین تأثیر را از نیازهای ساکنین و هنجارهای فرهنگی می پذیرد. در شهرهای ایران، محله شکل سکونت رایج است. در مطالعات فراوانی ارتباط نزدیک محله و انطباق آن با فرهنگ ایرانی تبیین شده است. بنابراین ساختار محله سنتی، مقاصد گردشگری فراوانی را در شهرهای ایران تعریف کرده است. برای به دست آوردن شناخت کاربردی از محله، در این پژوهش«کوچه» به عنوان نماینده شبکه ارتباطی موجود در محلات شامل گذرها،کوچه ها، بازارچه ها و.... در نظر گرفته شده است. سعی می شود با کنکاش در شکل گیری و اتفاقات جاری در کوچه از دیدگاه مفهوم قلمرو، این فضا به عنوان معماری حاصل از تأثیر فرهنگ و نیازهای اجتماعی وقت بررسی و معرفی شود. در اینجا مفهوم قلمرو به عنوان بستر به وجود آورنده ارتباطات و تعاملات در بازه ای از شخص و اجتماع به کار گرفته می شود. فرض بر این است که ساماندهی فضایی کوچه برای به وجودآمدن ارتباطات اجتماعی و همزمان خلوت مطلوب و پاسخ به خواسته های فرهنگی ساکنین از طریق مفهوم عینی و ذهنی قلمرو در کنار ماهیت کارکردی آن حادث شود. این مفهوم در انطباق با کالبد برنامه ریزی نشده کوچه ها، ظرفیت های فضایی ممکن برای ایجاد و بروز رفتارهای قلمروی و جمعی و تبدیل فضای عام کوچه به خرده فضاهایی با کاربری های خاص و در اختیار گروه هایی متفاوت به وجود می آید.
اثر عوامل کششی و عوامل رانشی بازاریابی در جذب گردشگران سالخورده فرهنگی (مورد مطالعه: گردشگران اروپایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
49 - 60
حوزههای تخصصی:
در جهان جمعیت سال خورده به سرعت در حال افزایش است و برنامه ریزی برای این گروه از گردشگران اهمیت زیادی پیدا کرده است. به طور سنتی عمده گردشگران اروپایی در ایران افراد سالخورده هستند. گردشگران سالخورده عمدتاً با انگیزه های فرهنگی به مسافرت اقدام می کنند. در این پژوهش به بررسی عوامل کششی (امکانات، جاذبه های گردشگری، تجربه، رضایت) و رانشی (دانش، سن، اجتماعی شدن، فراغت) بازاریابی بر جذب گردشگران فرهنگی سال خورده پرداخته شد. روانشناسان انگیزش را اصلی ترین مفهوم در شناخت رفتار مصرف کننده و فرایند انتخاب مقصد می دانند. ازاین رو، شناخت انگیزه های گردشگران فرهنگی می تواند، مزایایی را هم برای خود گردشگر و هم سیاست گذاران گردشگری داشته باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی-پیمایشی محسوب می شود. روش نمونه گیری این پژوهش در دسترس و فرمول نمونه گیری نیز کوکران برای جامعه نامحدود خواهد بود. در این تحقیق از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات و جهت تجزیه و تحلیل و داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری در Smart PLS استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل کششی بازاریابی (امکانات، جاذبه های گردشگری، تجربه، رضایت) و عوامل رانشی بازاریابی (دانش، سن، اجتماعی شدن، فراغت) بر جذب گردشگران فرهنگی سال خورده اثر مثبت و معناداری دارد. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که با تأکید بر عوامل کششی و رانشی بازاریابی در سطح بین المللی می توان به جذب گردشگران سالخورده فرهنگی اقدام نمود.
بازخوانی نقش منظر آیینی در توسعه گردشگری نمونه مورد مطالعه: امام زاده محسن شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴
13 - 20
حوزههای تخصصی:
مناظر آیینی یکی از اصلی ترین ارکان گردشگری فرهنگی در کشورهاست که سالانه مخاطبان زیادی را به خود اختصاص می دهند. معمولاً فضاهای آیینی به واسطه حضور شخص تدفین شده در آن، یا نماد الوهیت بودن و یا اسطوره و داستانی که در ساخت بنای آن استفاده شده و یا حتی قرارگیری مضامین طبیعی در کنار هم، همیشه برای مخاطبان جذاب و خاص بوده است. از آنجاکه فعل گردشگری به سفرکردن و نقل مکان جهت اکتشاف مسائل و پدیده های نو می پردازد، بررسی مناظر آیینی که مناظری چند عملکری هستند و علاوه بر ارضاکردن ذهنیات مردم در حوزه معنویات و خاطره سازی از محیط، به عینیات و مسائل اجتماعی و اقتصادی اشاره دارند، ضرورتی انکارناپذیر است. لذا برای درک بهتر این موضوع نمونه موردی امامزاده محسن واقع در شهر همدان جهت بازخوانی نقش منظر آیینی در توسعه گردشگری انتخاب شده است. در این پژوهش فرض بر این است که این امامزاده به علت داشتن ویژگی هایی نظیر «تکرارپذیری در زمان و مکان مقدس«، «نماد و استعاره» و «کنش های اجتماعی» منظر آیینی محسوب می شود که با قرارگیری در طبیعت بکر و همچنین مقدس بودن بنای آن (قبل و بعد از اسلام) و حضور فعالیت های اجتماعی و اقتصادی، مجموعه ای چندعملکردی محسوب می شود و پتانسیل جذب گردشگر و توسعه گردشگری در آن به وفور دیده می شود. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و بر پایه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای از متون و اسناد قدیمی و همچنین بازدید میدانی از سایت امامزاده گردآوری شده است.
تاثیر نظام کاشت گیاه در باغ ایرانی بر آسایش حرارتی فضای باز، مورد پژوهشی: باغ جهان نما شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1-15
حوزههای تخصصی:
اهداف آسایش حرارتی از عوامل اصلی برای حضور افراد در فضاهای باز شهری به حساب می آید. این مقاله با تمرکز بر نظام گیاه در باغ جهان نما شیراز درصدد رسیدن به هدف ایجاد آسایش حرارتی و بالا بردن حضور افراد و بیشترین عامل موثر بر آسایش حرارتی در فضای باز می باشد. روش ها روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از لحاظ روش شناسی کیفی (کتابخانه ای) و سنجش کمی با نرم افزار Envi-met 4 شبیه سازی شده است که با انتخاب هشت نقطه در باغ جهان نما شیراز به تحلیل متغیرهای اقلیمی، راس ساعت 9، 12 و 17 در روز یکم تیرماه به عنوان گرمترین روز سال می پردازد و با مقایسه آنها با شاخص آسایش حرارتی PET بین نقاط مذکور تجزیه و تحلیل می گردد. یافته ها با بررسی مدل های شبیه سازی گیاه (نوع درخت و تاج درخت و تعداد آنها)در محل خود شرایط آسایش حرارتی فضای باز را بهبود بخشیده ، و با عبور از فضای باغ شرایط محیطی به وضعیت قبل برمی گردد و میانگین دمای تابشی بیشترین اثرگذاری بر آسایش حرارتی را دارد که در قالب نمودارهای ستونی و خطی ارائه می گردد. نتیجه گیری در نظام کاشت گیاه، افزایش درختان تاثیر بیشتری بر آسایش حرارتی فضای باغ و حضور افراد و کاهش استرس حرارتی در فصول گرم سال دارد و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺝ ﻭ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﻭ ﻓﺮﻡ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣ ی ﺗﻮﺍﻧ ﺪ ﺩﺭ ﺳﺎیﻪﺍﻧﺪﺍﺯی ﻭ ﻋﺒﻮﺭ ﺟﺮیﺎﻥ ﻫﻮﺍ ، ﺑﺎﻋﺚ ک ﺎﻫﺶ ﺩﻣﺎی ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺗﺎﺑﺸی ﻭ ﺍﻓﺰﺍیﺶ ﺭﻃﻮﺑﺖ ﮔﺮﺩﺩ.
بررسی چالش های اجتماعی و فرهنگی ساماندهی بافت های آسیب پذیر شهری (مطالعه موردی: محله حصیرفروشان از بافت قدیم شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
45 - 58
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر؛ با هدفِ شناسایی، بررسی و تحلیل چالش های اجتماعی و فرهنگیِ ساماندهی بافت های فرسوده و آسیب پذیر شهری، در چهارچوب روش پژوهش کیفی برای تولید نظریه زمینه ای که به شکل گیری نظریه ای برآمده از داده ها تکیه دارد، در محله حصیرفروشان از بافت قدیم و فرسوده شهر بابل به عنوان نمونه صورت گرفته است. با کمک تکنیک مصاحبه باز با ساکنان و شاغلان در محله حصیرفروشانِ بابل، هفت مقوله اصلی شامل «تعلق خاطر، ارزش های معطوف به بافت قدیم، ساختار جمعیتیِ اجتماع محلی، ادراک و نگرش اجتماع محلی، شرایط طبقه اجتماعی ساکن، هزینه-فایده اجتماع از اقدام به ساماندهی و بی اعتمادی به طرح ها و نهادها و اقدامات ساماندهی»، به عنوان چالش های اجتماعی و فرهنگی ساماندهی فرسودگی محله حصیرفروشان شناسایی شده است. نهایتاً نتایج این پژوهش، به تدوین نظریه ای تحت عنوان «نقش مؤثر ساخت اجتماعی و زمینه فرهنگی در تمایل و اقدام اجتماع به ساماندهی بافت های آسیب پذیر و فرسوده شهری» انجامیده است.
بازتعریف مفهوم مکان با تأکید بر فرایند آفرینش و تبیین مرکزیت مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
69 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم مکان به یکی از مهمترین مباحث معماری، طراحی شهری، معماری منظر و طراحی محیط تبدیل شده است. با این همه، عمده این مطالعات متأثر از دوگانگی عینی-ذهنی بوده و مکان را به عنوان امری ایستا و جدا از روابط و ساختارهای اجتماعی مورد مطالعه قرار داده اند که به حوزه های ادراک فردی محدود شده اند. این مسائل باعث شده اند مطالعات مکان، رویکرد فروکاهنده پیدا کرده تا جایی که بعضاً مکان را تا یک فضای نوستالژیک تقلیل داده اند.روش پژوهش: در سالیان اخیر و با تغییر رهیافتی در حوزه فلسفه و جامعه شناسی فضا، چرایی آفرینش و تحول مکان نیز مورد بحث قرار گرفته است. این مقاله تلاش دارد در یک مطالعه کیفی با هدف پرداختن به چرایی تحول مکان، به کمک رهیافت پسکاوی، و با روش توصیفی تحلیلی و تحلیل محتوای کیفی، مطالعات پیشین مکان را دسته بندی کرده و با اتخاذ رویکرد انتقادی، مسئله های اصلی (پروبلماتیک) این مطالعات را بررسی کند و سپس به بازتعریف مکان بپردازد.هدف پژوهش: مطالعات مکان، بیشتر به چیستی مکان و چگونگی ادراک مکان و جنبه های کالبدی مکان یا جوانب ذهنی ادراک فردی پرداخته اند. این مقاله به دنبال پرداختن به چرایی آفرینش مکان و نحوه نمود ساختارهای اجتماعی در مکان است و تلاش دارد نقش کردار اجتماعی را در فرایند آفرینش مکان بررسی کند و مؤلفه های کردار اجتماعی را نیز تبیین کند.نتیجه گیری: مکان، همزمان هم نمود عینی و دارای تعین کالبدی است و هم فرایند اقتصادی اجتماعی. علاوه بر سه مؤلفه ای که اثبات گرایان برای مکان قائل هستند (فرم، عملکرد، معنا)، مکان دارای سه مؤلفه ای است که می تواند ساختار اجتماعی را در خود هویدا کند: تفاوت، تقارب و تواتر. با این سه مؤلفه، مکان، تجلی کردار اجتماعی خواهد شد. مؤلفه تفاوت موجب اندرکنش اجتماعی، سرزندگی محیط و تقویت هویت جمعی می شود. با بودن مؤلفه تقارب، مکان واجد ارزش شده و گروه های مختلف به جای انزواگزینی و دور شدن از مرکز، پیرامون یک پدیده یا رخداد به گفتگو می نشینند و مرکزیت مکان را پدید می آورند. با بودن مؤلفه تواتر، مفهوم زمان در مکان ها نمود پیدا می کند.
کوچه یک «منظر» است
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
3 - 3
حوزههای تخصصی:
برای میانسالان شهرهای بزرگ و کودکان شهرها و روستاهای ایران «کوچه»، مظهر زندگی اجتماعی آنهاست. از اول صبح تا غروب آفتاب کوچه محل گردهمایی و بازی های کودکانه بود. بعداً که بزرگتر شدند، با بچه های کوچه به اطراف هم سرک می کشیدند. کوچه فضای تجربه ای مشترک، تولید خاطره های جمعی، پیوندهای دوستانه و ازدواج بود. بزرگترها نیز در کوچه ملاقات می کردند. زن ها گاهی کوچه را فضای مشترک میان خانه خود با همسایگان می پنداشتند و امور خانه را مشترکاً در کوچه انجام می دادند. ساخت و نگهداری کوچه با ساکنان بود، حتی نام کوچه نیز تابع آنها بود. موزائیک حیاط در برابر خانه، تا محور کوچه ادامه پیدا می کرد و فرش کوچه به چهل تکه ای بدل می شد که هر خانه سهمی در آن داشت. درختی اگر در کوچه بود، مشخص بود که متعلق به چه کسی است و نگهداری آن بر عهده او بود. حریم کوچه برای غریبه ها محدودیت داشت. کوچه اگر بن بست بود، ورود به آن با پرسش ساکنان روبرو می شد که چه می خواهید؟ و اگر در رو داشت، تا زمانی که عابر در حال حرکت بود، زیر نظر اهالی بود تا آن که از قلمرو آنان خارج شود. کوچه محل مکث و زندگی جمعی بود؛ زندگی پر از تعاملات اجتماعی و عاطفی. مراقبت عمومی از کودکانی که در کوچه بازی می کردند براساس یک قانون نانوشته بر عهده ساکنان بود و همه در برابر جریان زندگی کوچه مسئول بودند. کوچه جغرافیایی بود که دموکراسی ساکنان را به بهترین وجه در زندگی گروهی آنها جاری می کرد. کوچه نماد دموکراسی مشارکتی در مقابل دموکراسی نمایندگی بود که رابطه ای عمیق و تأثیرگذار نه میان وکیل و موکل به بار می آورد و نه میان موکلان با هم. دموکراسی مبتنی بر کوچه، نهادینه کردن مشارکتی اجتماعی و فعال بود براساس فضا. فضا در این رابطه، نه ظرف وقوع رویداد، که عامل و شتاب دهنده آن بود. فضای کوچه با سازماندهی خاصی که به ساکنان و نیازهای زندگی روزانه آنها می داد، همچون قرارداد اجتماعی عمل می کرد که روابط میان انسان ها را تنظیم می کرد. علاوه بر آن، با فضای صورت خود بروز تجربه های مشترک و جاری ساختن زندگی جمعی را هدایت می کرد. کوچه همچنان که از اسم آن برمی آید، «کوی+چه»، مکان زندگی جمعی تلقی می شد. فهم ساکنان کوچه از کالبد رویدادها و کارکرد آنها، یک منظر تمام عیار است. منظری که با کالبد پدید می آید و با فعالیت و رویدادهایی که تجربه می کند، به صورتی خاص ادراک می شود. چنین فهمی از کوچه به ساکنان آن اختصاص دارد. کوچه ها برای عابران گذرگاه هایی هستند با نشانه های متنوع؛ برای ساکنان آنها اما، هر کوچه منظری است که در درون خود فضاهای بی شماری مبتنی بر خاطره جمعی آنها را حمل می کند. بزرگترین خسارت شهرهای امروز، از میان بردن کوچه به عنوان مفصل ارتباط میان قلمروی خاصی از سکونت همسایگی است. این قلمرو و ابزار فهم آن که کوچه بوده است، در شهرهای مدرن با غلبه کارکردهای چهارگانه به فراموشی سپرده شده است. از آن پس اجتماعات محلی و به تبع آن مشارکت شهروندان در تعیین رفتار زندگی شهری نیز رو به فراموشی گذارد. عکس روی جلد اثر جناب آقای «علی جعفری ندوشن» عکاس هنرمند از یکی از کوچه های ندوشن است که به زیبایی تصویری از زندگی چندلایه کوچه را حتی در بافت های قدیمی و فرسوده آن که همچنان حیات دارد، بازنمایی کرده است. از لطف ایشان برای اهدای این عکس برای روی جلد این شماره نشریه منظر، سپاسگزاریم.
ارتباطات بصری خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
565 - 579
حوزههای تخصصی:
خط نستعلیق یکی از خطوط اسلامی است که در ایران ابداع شده و سیر تکوینی خود را پشت سرگذاشته است. نسخه مثنوی خواجوی کرمانی به رقم میرعلی ابن الیاس تبریزی (محفوظ در کتابخانه بریتانیا) یکی از نمونه های نفیس و اولیه خط نستعلیق می باشد. پژوهش حاضر با توجه به قدمت و کیفیت این نسخه، نسبت به تنها نسخه باقیمانده خط نستعلیق به رقم میرعلی تبریزی مشهور (نسخه خسرو و شیرین نظامی)، به بررسی ویژگی های: ردپای خط نسخ در نستعلیق اولیه، عیار و کیفیت خط در متن و عناوین، ارتباطات بصری عینی و ادراکی حاکم برآن، نقطه، نحوه به کارگیری خط کرسی و گریدبندی پرداخته است. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای است. بر طبق یافته ها، در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی با وجود قدمت نسخه و ابتدایی بودن خط نستعلیق در آن، خوشنویس به دلیل رعایت ارتباطات بصری ادراکی (نهانی) در طول صفحه، به هماهنگی و زیبایی قابل توجهی دست یافته است. رعایت این مهم در نسخه مذکور و سامان دهی آن، توسط کشیده ها، سرکش ها و نقطه گذاری ها امکان پذیر شده است که سرکش ها و زوایای آنها نقش اصلی هدایت بصری در طول صفحات را برعهده گرفته اند. به طوری که اغلب حروف بعد از خود را تحت شعاع قرار داده اند. همچنین کیفیت بالای کتابت در عناوین نسخه نسبت به متن، ذوق هنری و میزان تسلط خوشنویس به خط مذکور را (با وجود ابتدایی بودن نسخه) متذکر است. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی مختصات خط نستعلیق اولیه. 2.بررسی ارتباطات بصری خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی. سؤالات پژوهش: 1.خط نستعلیق اولیه دارای چه ویژگی هایی بوده است؟ 2.کاربست خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی دارای چه ویژگی هایی بصری است؟
تحلیل فضاهای گردشگری شهرستان رامسر از منظر امنیت با استفاده از تکنیک چیدمان فضا (مطالعه موردی: باغ 33 هکتاری شهرستان رامسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
13 - 24
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخصه های مهم حضورپذیری شهروندان در فضاهای شهری، امنیت در مکان های عمومی است که سبب رونق و پویایی محیط شهری می شود و در خلق فرهنگ تعامل، حیات شبانه، کاهش استرس، حضور فعال مردم و گروه های مختلف سنی و جنسیتی نمود دارد. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری می یابد که تفاوت های فرهنگی، سنی و اقتصادی در بین کاربران یک مجموعه تنوع بیشتری یافته و عملکرد محیط، نیازمند تعامل دوسویه میان کاربران باشد و از این حالت می توان، فضاهای گردشگری را دارای این خصوصیت دانست. این مقاله به بررسی نیاز به افزایش امنیت در فضاهای گردشگری شهرستان رامسر می پردازد که به دلیل توسعه و تنوع فضاهای گردشگری از دیرباز و سفرهای مکرر گردشگران در روزهای مختلف سال در این منطقه، اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش پس از مطالعات کتابخانه ای در حوزه امنیت و پارامترهای آن، به منظور تدقیق یافته های حاصل و بررسی شاخص های کالبدی مؤثر بر امنیت فضای گردشگری از راهکارهای تکنیک نحو فضا استفاده می شود. در مرحله بعد پرسشنامه اولیه، جهت شناسایی مناطق مختلف مجموعه گردشگری طراحی شده که منطقه بندی بر اساس نقشه برداری رفتاری از آن حاصل شده و مورد برداشت میدانی قرار می گیرد؛ سپس با استفاده از نرم افزار Depth Map، به تحلیل مؤلفه های چیدمان فضایی در فضاهای برداشت شده پرداخته می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات است که چه بخش هایی از محیط گردشگری در شهرستان رامسر دارای احساس امنیت بیشتر یا کمتری است؟ چه شاخص هایی از تکنیک نحو فضا، قرابت بیشتری با نظر کاربران این سایت در شناخت امنیت مکان دارد؟ در نتیجه این پژوهش به نظر می رسد هر کدام از شاخص های نحو فضا به بخشی از مسئله های امنیت فضای باغ سی وسه هکتاری شهرستان رامسر پاسخ دادند و در این میان شاخصه تقعر و تحدب فضا و عمق، نقش مؤثری در راهکار نظارت طبیعی و حریم فضایی دارد.
بررسی انشاء مزرعه دولت آباد قم، از آغاز تا اضمحلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انشاء مزرعه دولت آباد قم، از آغاز تا اضمحلال چکیده مزرعه دولت باد در اوایل دوره قاجار توسط شخصی به نام میرزا ابوالحسن خان معروف به سیدکَهَکی در پیرامون قم انشاء شده است. این مزرعه به عنوان یکی از مهم ترین مزارع مسکون تاریخی در فلات مرکزی ایران با الگوی قلاع کشتخوانی شکل گرفت و با استقرار افرادی از قوم لُر بختیاری تا دوره پهلوی دوم و همزمان با اصلاحات ارضی در ایران به فعالیت خود ادامه داد. پس از آن تبدیل به روستا شد و با آغاز مهاجرت مزرعه نشینان به شهرهای اطراف در حال متروکه شدن است. هم اکنون بخش هایی از کشت خوان مزرعه فعال است و بقایای عناصر کالبدی وابسته به آن از قبیل؛ آسیاب، آب انبار، کاروانسرا، قنوات و قلعه کشتخوانی در این مکان دیده می شوند. مسئله اصلی تحقیق روند روبه تزاید فرسایش و نابودی کالبد مزرعه دولت آباد و تغییر هویت آن در سایه فراموشی و عدم آگاهی مزرعه نشینان، مسئولان و جوامع علمی در این باره است. در این تحقیق دو پرسش مطرح می شود؛ مزرعه دولت آباد چگونه انشاء شد ؟ و چه عواملی در انشاء و اضمحلال مزرعه دولت آباد تأثیر داشتند؟ هدف از این پژوهش معرفی مزرعه دولت آباد با واکاوی در گذشته و حال آن است. به این دلیل سعی می شود از رویکرد تفسیرگرایی و رهیافت تفسیری تاریخی برای خوانش اسناد مکتوب و پیمایش آثار مادی استفاده می شود. استفاده از اسناد شفاهی و مصاحبه با مزرعه نشینان کنونی و بازمانده های پیشین در کنار بررسی های علمی و فنی در آثار باقیمانده، ابزارهای اصلی روش تحقیق را تشکیل می دهد. پژوهش و غور در این باره نشان داده است که نظام های کالبدی و کارکردی و زیرنظام های اقتصادی، بهره برداری، معماری، اجتماعی و فرهنگی در انشاء مزرعه دولت آباد نقش داشتند و عواملی چون؛ تغییر مالکیت ها، الغای تیولداری، اصلاحات ارضی دهه 40 شمسی، ایجاد امنیت نسبی در کشور و عوامل زیست محیطی و اقلیمی موجب اضمحلال آن شدند. ثبت این مزرعه در فهرست آثار ملی کشور، اعطای کاربری گذشته در کنار صنایع تبدیلی همگون و استفاده از زمینه های مختلف گردشگری به ویژه فارم توریسم و اگری توریسم می تواند مسیرهایی برای حفاظت از نظام های کالبدی و کارکردی مزرعه دولت آباد در پیرامون قم قلمداد گردد.
ابعاد تأثیرگذار بر خودشکوفایی در مجتمع های مسکونی از نگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای معاصر باتوجه به بحران معنای بوجود آمده و از بین رفتن هویت فردی، اهمیت توجه به رشد فردی و تلاش جهت خودشکوفایی بیش از پیش نمایان می گردد. خودشکوفایی گرایش بنیادین هر انسان برای تحقق قابلیت های بالقوه است، بطوریکه به بیشترین ادراک از خویش و یکپارچگی نیازهای جسمانی، اجتماعی، ذهنی و عاطفی برسد. باتوجه به اهمیت تاثیرات محیط مسکونی بر افراد، لازم است طراحی مسکن به گونه ای صورت پذیرد که زمینه ساز شکوفایی افراد باشد، چراکه عدم توجه به خودشکوفایی سبب اختلال در رشد و تکامل فردی و در فضای مسکن، سبب عدم شکل گیری ارتباط معنادار بین فرد و فضا خواهد شد. با توجه به ضرورت عنوان شده، پژوهش حاضر با هدف ارائه ی ابعاد طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر خودشکوفایی ساکنین براساس دیدگاه متخصصان نگارش شده و روش تحقیق پژوهش، آمیخته (کمّی-کیفی) می باشد. جامعه ی مورد مطالعه متخصصان رشته ی معماری بوده و نمونه گیری از طریق روش گلوله برفی انجام گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش اکتشافی دلفی و باتوجه به نظریات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، در دو مرحله صورت پذیرفته است؛ در مرحله ی اول پس از مصاحبه بازپاسخ با متخصصین، به وسیله ی تکنیک کدگذاری باز و محوری، جدول هدف-محتوا تشکیل شده و پرسشنامه ی محقق ساخت شکل گرفته است؛ پیمایش نیز در دو دور صورت پذیرفته و پرسشنامه ها توسط متخصصان تکمیل شده است. داده ها به وسیله ی نرم افزارSpss-23 و با استفاده از تحلیل عاملQ، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن تحلیل شد. درنهایت تأثیرگذارترین عوامل بر خودشکوفایی از دیدگاه متخصصان مشخص شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد روانشناختی-ذهنی، تعاملی-اجتماعی و شناختی-معنایی از دیدگاه متخصصان موثرترین عوامل بر خودشکوفایی ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند.