مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جابه جایی
حوزه های تخصصی:
جابه جایی واجی ـ فرایندی که در آن ترتیب واج ها معکوس می شود ـ موضوع مطالعات بسیاری بوده است. جابه جایی واجی می تواند منظم یا غیرمنظم باشد. این فرایند در حوزه واج شناسی، مطالعه همزمانی را به مطالعه در زمانی پیوند می دهد. هدف این مقاله، بررسی جا به جایی واجی در زبان فارسی معاصر و نیز به طور در زمانی در زبان پهلوی (ایرانی میانه) و فارسی معاصر است. پس از مقدمه، ماهیت فرایند جا به جایی واجی از دیدگاه های مختلف بررسی و سپس به انواع این فرایند اشاره می شود. در بخش اصلی مقاله، داده های زبان فارسی و پهلوی بررسی می شود. تحلیل داده ها نشان می دهد که در زبان فارسی، جا به جایی واجی در چارچوب نظریه بهینگی به منظور رعایت اصل آرایش رسایی، قانون برخورد هجایی و محدودیت عدم آغازه هجایی پیچیده، انجام می پذیرد.
مقایسه رشد مهارت های حرکتی درشت کودکان پیش دبستانی با و بدون تجربیات حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه رشد مهارت های حرکتی درشت در دو بخش جابه جایی و کنترل شیء کودکان پیش دبستانی در محیط غنی و محروم بود شرکت کنندگان در این تحقیق 39 کودک، با میانگین سنی 5 سال بودند. 19 کودک در محیط محروم (شیرخوارگاه آمنه) و بدون تجربیات حرکتی گسترده و 20 کودک از یکی از مراکز پیش دبستانی با تجارب حرکتی گسترده، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ (2000) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نمره درصدی جابه جایی (001 /0 = P) ، نمره درصدی کنترل شیء (004 /0=P) و نمره های بهره رشد حرکتی (001 /0 = P) در دو گروه غنی و محروم تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین کودکان دارای تجارب و آموزش های حرکتی متنوع در مقایسه با کودکان محروم از چنین آموزش هایی، عملکرد کیفی بهتر و بیشتری در حرکات درشت داشتند
جابه جایی کانون های تجاری خلیج فارس و دریای عمان در سده های هفت و هشت هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با هجوم مغول، کرانه های خلیج فارس و دریای عمان تحت حاکمیت اتابکان و امرای محلی قرار داشت. اتابکان با پذیرش یساولی، پرداخت خراج و اتخاذ سیاست سازش، مانع تهاجم سپاهیان مغول به سرزمین های جنوبی ایران شدند. این سیاست فرایند رشد و تکامل بازرگانی خلیج فارس و دریای عمان را استمرار بخشید. هم زمان با این تحولات، جابه جایی آشکاری در میزان اهمیت مراکز اقتصادی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان به وجود آمد. براین اساس، در کنار افول پاره ای از بخش های عمده تجاری پیشین، مراکز نوینی در عرصه تکاپوی بازرگانی منطقه نقش آفرین شدند. ظهور قدرت های جدید اقتصادی، حاکمیت عناصر ایرانی بر سرزمین های کلیدی تجاری در جنوب تنگه هرمز، استقرار امنیت در خطوط ارتباطی بازرگانی و توانمندی مالی تجار سبب گردید تا اقتصاد خلیج فارس و دریای عمان با افول برخی مراکز تجاری سنتی، عصر تابناکی را در سده های 7 و8 هجری تجربه نماید.
ارزیابی جابه جایی سکونتگاه های روستایی پس از زلزله(نمونة موردی: اسطلخ کوه بعد از زلزلة سال 1369 در گیلان- زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پس از وقوع سوانح، برنامه های بازسازی اغلب با دو رویکرد درجاسازی و جابه جایی انجام می شوند. تجارب مختلف جهانی نشان می دهند که برنامه های جابه جایی به میزان اندکی موردقبول اهالی واقع می شوند؛ به صورتی که سایت های جدید یا ترک می شوند یا به رونق قبل خود بازنمی-گردند. این، درحالی است که تجربة جابه جایی روستای اسطلخ کوه شهرستان رودبار نشان از پذیرش سایت جدید روستا دارد؛ به صورتی که اهالی در گسترش و بهبود وضعیت آن تلاش می کنند. هدف از نگارش مقالة حاضر، بررسی روند بازسازی روستای اسطلخ کوه پس از گذشت 20 سال با هدف کشف دلایلی است که ساکنان جابه جایی را پذیرفته اند و نیز دست یابی به دستاوردها و عوارض آن است.
روش: در مقالة حاضر، از روش تحقیق کیفی و ابزارهای جمع آوری اطلاعات مانند مشاهده، مصاحبة عمیق و نیمه عمیق و بررسی اسناد کتابخانه ای بهره برده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی ها حاکی از آن است که جابه جایی این روستا در جلب مشارکت مردمی با موفقیت همراه بوده است و در سرعت انجام روند بازسازی به موفقیت های شایان توجهی دست یافته است. به نظر می رسد مواردی مانند مالکیت زمین های روستای جدید، فاصلة مناسب از سایت قدیم و دسترسی به آن و نیز مشارکت اهالی و شورای اسلامی روستا در فرایند بازسازی و ... از دلایلی هستند که اهالی، روستای جدید را پذیرفته اند؛ اما بازسازی عوارضی منفی نیز برای روستا به وجود آورده است.
محدودیت ها: دسترسی اندک و گاهی نبود اطلاعات بازسازی، مسیر نامناسب دسترسی به روستا و مشکلات مرتبط با جامعة هدف ازجمله سواد اندک و مسن بودن افراد محدودیت های پژوهش هستند.
راهکارهای عملی: به نظر می رسد برای کاهش خطر سوانح ازطریق بازسازی، بایستی ستادهای معین بازسازی در منطقه درزمینة جابه جایی بررسی های بیشتری انجام دهند.
اصالت و ارزش: این تحقیق از این نظر دارای اهمیت است که می تواند مسیری برای تعیین شاخص-های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فرهنگی جابجایی های پس از سوانح درراستای پذیرش این رویکرد توسط مردم باشد.
بررسی آسیب پذیری سکونتگاه ها در نواحی روستایی مطالعه مقایسه ای شهر فراغی و روستاهای سیل زده شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی در اغلب موارد، تلفات سنگین جانی و مالی بر سکونتگاه های انسانی وارد می سازد. زیرساخت های نامناسب، عدم توزیع عادلانه امکانات میان شهرها و روستاها، نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، سبب روند رو به رشد آسیب پذیری سکونتگاهی کشور در برابر مخاطرات است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی جابه جاشده شرق استان گلستان پس از سیل 1384 می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و داده های آن در دو بخش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. جامعه آماری حاضر (1392 خانوار) مجموعه ای از، ساکنان شهر فراغی و روستاییانی که به روستاهای چاتال، قپان علیا و سفلا بازگشته اند می باشد. از این میزان، با توجه به رابطه ی کوکران (سطح اطمینان 95 درصد و ضریب خطای 0.05) تعداد 301 خانوار به صورت تصادفی ساده برای تکمیل پرسشنامه انتخاب و درنهایت باوجود تلاش پژوهشگران، تنها تعداد 185 مورد از پرسشنامه ها جمع آوری شد. برای مقایسه آسیب پذیری در دو نمونه، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده شده است. از آنجاکه بررسی میزان آسیب پذیری کالبدی تنها با رویکردهای متداول، ممکن نبوده، پژوهش حاضر با استفاده از نرم افزار GIS به پیش بینی مناطقی که پس از رخداد مخاطرات به سبب حساسیت موجود به پهنه های بحرانی تبدیل می شوند پرداخته است. بررسی ها نشان دهنده ی افزایش میزان آسیب پذیری شهر فراغی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کاهش میزان آسیب پذیری کالبدی – محیطی آن نسبت به سه روستا می باشد. از آنجا که کاهش آسیب پذیری منوط به کاهش خسارات در تمامی ابعاد است؛ نتایج این پژوهش نشان می دهد، بازسازی پس از سیل 1384 استان گلستان نه تنها در کاهش میزان آسیب پذیری شهر فراغی نسبت به سه روستای مورد بررسی، موفق نبوده بلکه بر روند رو به رشد آسیب پذیری آن مؤثر بوده است.
الگوی تمایل به جابه جایی والیبالیست ها براساس سبک حمایت رفتاری مربی، حمایت و تعهد باشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مهر و آبان ۱۳۹۸ شماره ۵۶
159 - 180
حوزه های تخصصی:
وجود فضای حمایتی درقالب متغیرهای سازمانی و روابط مربی- ورزشکار، علاوه بر ایجاد تعهد اجرایی، تأثیر بسزایی در جابه جانشدن ورزشکارن دارد؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی جابه جایی والیبالیست ها براساس رفتارهای حمایتی ادراکی مربی، حمایت و تعهد سازمانی بود. نمونه آماری پژوهش 90 والیبالیست و مربی بودند که به صورت نمونه برداری قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شدند. برای جمع آوری دادها، از نسخه اصلاح شده پرسش نامه تمایل به جابه جایی کیم (2007)، پرسش نامه حمایت سازمانی و حمایت اداراکی استنبرگ و همکاران (1996) و پرسش نامه تعهد سازمانی مایر و همکاران (1993) استفاده شد (05/0 ≥ P ). نتایج تجزیه وتحلیل عاملی نشان داد که هر سه مؤلفه حمایت باشگاهی ادراکی ( 0/86 = β )، رفتارهای حمایتی مربیان (0/88 = β ) و تعهد باشگاهی ( 0/78 = β ) تأثیر معناداری بر جابه جایی ورزشکاران داشتند. همچنین، نتایج آزمون رگرسیون حاکی از آن بود که عامل سازمانی ( 0/86 = β ) ملاک پیش بین اصلی جابه جایی والیبالیست ها بود؛ بنابراین، با توجه به پیامدهای مخرب جابه جایی ورزشکاران نخبه، لزوم توجه مربی و مدیران عالی سازمان در به کارگیری سبک های حمایتی برای ماندگاری والیبالیست ها پیشنهاد می شود.
سهراب در آیینه ی سیاوش (بررسی مکانیسم دفاعی جابه جایی در رفتار عاطفی رستم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از دقیق ترین و هنرمندانه ترین آثار منظوم تاریخ ادبیات ایران و جهان است. تعّدد شخصیت ها در شاهنامه و نحوه ی کنش و تعاملات میان آن ها مُبین این نکته است که خالق آن به بسیاری از نکات و دقایق روانی و شخصیتی آگاهی داشته و در پرداخت شخصیت های داستانی، توجه لازم را داشته است. رستم، قهرمان ملی ایران، از موثّرترین چهره هایی است که نقش های فراوانی برای ایران می آفریند و گره گشاترین پهلوان در شاهنامه می باشد. این مقاله رستم پیلتن را در ترازوی عاطفه بررسی می کند؛ زیرا او در تراژدی های رستم و سهراب و داستان سیاوش، رقیق ترین عواطف را از خود بروز می دهد و از آنجا که فردوسی نگران سرنوشت و حالات روحی شخصیت های شاهنامه است، با سپردن تربیت سیاوش به رستم و جابه جایی عاطفه ی او به سمت سیاوش، تسلّای روحی و روانی اش را خواستار است. این مسأله توجه و شناخت عمیق نویسنده را به مسائل روانی و شخصیتی آدمی نشان می دهد. ایفای نقش رستم در داستان سیاوش منطبق بر نظریه مکانیسم های دفاعی و مقابله با فشار روانی است. از آنجا که وی نتوانسته است مربّی فرزند خود باشد، حال بر این است که کاستی های وجودی و روانی خود را در مواجهه با سیاوش جبران کند. او سهراب را در آیینه ی سیاوش نظاره می کند و انگیزه ها ی ارضا نشده ی خود را با مکانیسم جابه جا سازی به مجرایی می راند که موجب کاهش تنش های روانی و حفظ عزت نفس او می گردد.
نگاهی به داستانِ پلاطُس (بردارکردگیِ عیسی مسیح) در کوش نامه و سنجشِ آن با متن هایِ دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جست ار می ک وشیم ت ا ریشه هایِ داستانی را که مانوش، سالارِ روم، ب رایِ کوشِ پیل-دندان می فرستد، در منابعِ ایرانی جست وجو کنیم. در این داستانْ نخستْ به پلاطُس و نقشی که او در تصلیبِ عیسی داشته و به آسمان رفتنِ او اشاره شده است؛ سپس کین کشیِ «شمعون»، حواریِ عیسی، از یهودیان پیش کشیده شده و نهایتاً از حیلۀ دو حواری، «ادنی» و «متّی»، برایِ مسیحی ساختنِ رومیان، سخن به میان آمده است. بخشِ نخستِ داستان (به آسمان رفتنِ عیسی) را در سخنِ مان ویان و سرودهایِ ب ردارک ردگیِ عیسی در مانویّت می-بینیم. بخشِ دوم (انتقامِ شمعون از یهودیان) در تواریخِ دورۀ اسلامی (تاریخِ بلعمی) به پادشاهیْ از رومیان نسبت داده شده است. بخشِ سوم (حیله ساختنِ ادنی و متّی برای مؤمن کردنِ رومیان) را مطابق با قصص الانبیایِ ابواسحاقِ نیشابوری، در کردارِ شمعون می بینیم؛ بنابراین، آنچه در کوش نامه آمده است، همان روایت مانوی/ایرانی، (آمیخته به عناصری اسلامی) است؛ با این تفاوت که در بخشِ دوم، جابه جایی و در بخشِ سوم، شکستگی در رخداد وجود دارد.
تحلیل مقایسه ای اثرات الگوهای اسکان مجدد پس از وقوع مخاطرات طبیعی بر کیفیت زندگی روستاییان (موردمطالعه: زلزله سال 1376 شهرستان زیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
119 - 144
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی به خصوص زلزله در اغلب موارد، تلفات سنگین جانی و مالی بر سکونتگاه های انسانی وارد می سازد. اسکان مجدد در قالب سه رویکرد بازسازی (درجاسازی)، جابه جایی و تجمیع، یکی از رویکردهای اصلی برای بازسازی سکونتگاه های روستایی پس از وقوع زلزله است. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات الگوهای سه گانه اسکان مجدد روستاهای آسیب دیده از زلزله 1376 شهرستان زیرکوه بر میزان کیفیت زندگی ساکنان جوامع روستایی است. جامعه آماری این پژوهش، خانوارهای محلی ساکن در 6 نقطه روستایی محدوده مطالعاتی است که با راهبردهای سه گانه اسکان مجدد (جابجایی، تجمیع یا ادغام و درجاسازی یا بازسازی) همراه بوده اند؛ که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 144 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی ساده تعیین شدند. پایایی پرسش نامه تهیه شده با استفاده از فرمول ویژه آلفای کرونباخ و مقدار آلفای 885/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های T تک نمونه ای و تحلیل واریانس انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد سیاست های اسکان مجدد روستاها توانسته بهبود نسبی در کیفیت زندگی ساکنان روستایی با میانگین 2.57 ایجاد کند که در بعد اجتماعی- فرهنگی با میانگین 2.717 بالاترین و در بعد اقتصادی با میانگین 2.15 کمترین سطح رضایت مندی از شرایط موجود وجود دارد. با توجه به نتایج آزمون آنالیز واریانس نیز، سطح کیفیت زندگی روستاییان در سه الگوی اسکان مجدد تفاوت معناداری نداشته ولی سطح معناداری در 7 شاخص کیفیت اشتغال، کیفیت درآمد، کیفیت آموزش، کیفیت مشارکت، کیفیت انسجام اجتماعی، کیفیت زیرساخت و کیفیت محیط پایین تر از 0.05 است؛ بنابراین سطح رضایت مندی پاسخگویان از کیفیت زندگی در هر سه الگوی اسکان مجدد تا حدودی یکسان است.
برخی ظرافتهای بلاغی در اشعار نظامی با رویکرد صورتگرایانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان نظامی در منظومه هایش زبانی برجسته و منحصر به خود اوست. نظامی همواره تلاش می کند با دقت و ظرافت فراوان سخنانی تازه بیافریند و از تقلید شاعران دیگر بپرهیزد. او به اهمیت فرم و زبان شعری آگاه است به همین منظور در زمینه ی واژگان، آرایه های ادبی و دستورزبان به نوآوری و آشنایی زدایی می پردازد و همین مسأله برجستگی زبانی شعر او را سبب می شود. حوزه ی دستورزبان و نحو، یکی از زمینه های مورد توجه نظامی است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به این مسأله پرداخته شد که نظامی با چه شگردها و تمهیداتی به تصرف در زمینه دستور زبان پرداخته و سال هایی بس طولانی پرچمدار خلاقیت زبانی در شعر فارسی شده است. نتیجه بررسی ها نشان داد که برخی از شگردهای نظامی در ایجاد ظرفیت های نحوی زبان و زایایی آن عبارتند از: ایجاد معانی متعدد در کلام با خوانش های متعدد، استفاده از ظرافت های پنهان لغات، استفاده از شیوه ی همنشینی کلمات برای ایجاد زیبایی های دیداری و القای مفهوم، ایجاد هماهنگی های لفظی و افزایش موسیقی شعر، به هم ریختن اجزای جمله و جا به جاکردن کلمات و ضمایر برای تأکید و ایجاد هماهنگی، جا به جاکردن حرف نفی و ایجاد ایجاز. برای این مقاصد، از چگونگی همنشینی واژگان در محور افقی، سود می جوید. کلمات چند معنایی به کار می گیرد و با معانی ثانوی کلمات، معانی تودر تو ایجاد می کند از توازن آوایی کلمه ها برای زیبایی آفرینی و القای هر چه بیشتر مفاهیم بهره می برد. همه ی این ها، ظرافت های بلاغی منحصر به خود او را به وجود آورده است.
تحلیل سیاست های رسمی سازی دستفروشی با رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
59 - 85
سیاست های مربوط به دستفروشی از یک سو به دلیل نقش اقتصادی این شغل در کاهش فقر و از سوی دیگر با توجه به هزینه های زیادی که هرساله در شهرها صرف جابه جایی یا ساماندهی دستفروشان می شود، نقش مهمی در دستیابی به حکمروایی همه شمول شهری دارند. ازاین رو مقاله حاضر به تحلیل سیاست رسمی سازی دستفروشان که به ویژه در پنج سال گذشته در گفتمان رسمی مسئولان غلبه یافته است، می پردازد. در این مقاله با استفاده از چارچوب تحلیلی غیررسمیت شهری به دو برنامه پیشنهاد شده شناسنامه دار کردن دستفروشان و انتقال آنها به بازارچه های رسمی در راستای این سیاست توجه شده است. این تحلیل با استفاده از چارچوب تحلیل سیاست WPR، با روش های تحلیل محتوا با استفاده از نرم افزار تحلیلی Atlas.ti و همچنین تحلیل گفتمان انجام شده است. با توجه به این چارچوب تحلیلی، سیاست ها و برنامه های مشابه در شهرهای بیست ویک کشور جهان جنوب هم تحلیل شده است. نتایج تحلیل نشان داده است که سیاست های رسمی سازی دستفروشی بر صورت بندی دوگانه رسمی - غیررسمی تأکید دارند و با نادیده گرفتن در هم تنیدگی این دو در عمل از رسیدن به اهداف خود باز می مانند. به این ترتیب و همان گونه که مطالعه تحقیقات سایر شهرهای جهان جنوب نشان می دهد، برنامه هایی مانند دادن مجوز به دستفروشان یا انتقال آنها به مکان هایی با کاربری رسمی تجاری، کاستی های جدی در هدف گیری دستفروشان ضعیف تر و برنامه ریزی برای جمعیت کثیر دستفروشانی که از این هدف جا مانده و منبع درآمدی دیگری ندارند داشته که به بازگشت دستفروشان به خیابان ها و در واقع هدر رفتن بودجه شهرها و منابع مالی دستفروشان منجر خواهند شد.
تبیین مفاهیم و رویکردهای مرتبط با جابه جایی در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بخشی از مسائل کنونی مرتبط با جابه جایی در فضاهای شهری به نوع تعریف و سنجش مفهوم جابه جایی برمی گردد. جابه جایی ظرفیت متمایز متحرک بودن است و برحسب اینکه این ظرفیت با ذهن افراد یا محیط ساخته شده مرتبط شود؛ به شیوه های متفاوتی تعریف می شود. هدف: هدف از انجام این پژوهش، مرور نظریات مرتبط با جابه جایی و درنتیجه ارائه چارچوبی نظری و عملیاتی برای سنجش جابه جایی در فضاهای شهری است. روش : در این راستا به تحلیل محتوی نظریات مرتبط با جابه جایی در سه مرحله آماده سازی، سازمان دهی و طبقه بندی و خلاصه سازی پرداخته شده است. یافته ها : تحلیل محتوی نظریات نشان دهنده این است که این نظریات در مجموع به سه دسته نظریات ذهن گرا، محیط گرا و تکثرگرا قابل تقسیم هستند؛ نظریات ذهن گرا بر ماهیت ذهنی جابه جایی توجه دارند و جابه جایی را تابعی از عادات، نگرش ها، انگیزه ها و هنجارهای افراد می دانند؛ در مقابل، نظریات محیط گرا به تأثیر عوامل محیطی نظیر تراکم، اختلاط کاربری و دسترسی بر جابه جایی افراد توجه ویژه ای دارند. نظریات تکثرگرا نیز تفاوت های شهروندان را با توجه به ویژگی های فردی و موقعیتی آنها مدنظر قرار می دهند و از این رو تنوع و تفاوت را در جابه جایی مؤثر می دانند و آن را در ارزیابی و سنجش دخالت می دهند. نتیجه گیری: بررسی عوامل تأثیرگذار بر جابه جایی نشان دهنده این است که جابه جایی مفهومی پیچیده و چند سطحی است که تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار دارد؛ بنابراین چنانچه برنامه ریزان شهری درصدد بهبود سیستم جابه جایی درون شهری باشند، باید به نقش مجموع این عوامل و ارتباطات بین آنها توجه ویژه ای داشته باشند.
مطالعه انسان شناختی تاثیرات پروژه های سدسازی بر جوامع محلی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
151 - 179
حوزه های تخصصی:
به طور معمول، جابه جایی اجباری و اسکان مجدد ناخواسته به دلایل متعددی انجام می گیرد. در این میان اجرای پروژه های توسعه ای از جمله سدسازی یکی از مهمترین این عوامل می باشد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تاثیرات اجتماعی جابه جایی اجباری و اسکان مجدد ناخواسته ناشی از پروژه سدکنگیر در استان ایلام با روش کیفی و بهره گیری رویکرد اتنوگرافیک انجام گرفته است. کار گردآوری داده ها با استفاده از مشاهده مشارکت آمیز و مصاحبه های قوم نگارانه انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که که اَشکال مختلف نقل مکان و جابه جایی شامل نقل مکان به جایی در محدود پروژه، نقل مکان شخصی و نقل مکان به سایت جدید اسکان مجدد بوده است. نوع اول نقل مکان، مناسب ترین گزینه است، چون این کار به مردم اجازه می دهد تا در محیطی آشنا باقی بمانند و در عین حال، کمترین میزان وقفه را نیز به همراه دارد. در نقل مکان شخصی بعضی از مردم ترجیح می دهند تا نقل مکان شان را خودشان مدیریت کنند. این کار به آن ها امکان می دهد تا به انتخاب خود در جایی ساکن شوند. جایی که فکر می کنند فرصت های درآمدی بهتری برای شان دارد. اما نوع سوم نقل مکان، یعنی نقل مکان به سایت جدید مععمولا واجد رحجان کمتری بوده و پیامدهای منفی زیادی در ابعاد مختلف برای نو-ساکنان به همراه داشته است و از آن می توان تحت عنوان اسکان مجدد نارضایت بخش یاد کرد.
بررسی میزان مشارکت روستائیان در جابه جایی سکونتگاه های روستایی، نمونه مورد مطالعه: روستاهای جابه جا شده جنوب استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۸
۳۲-۲۱
حوزه های تخصصی:
در بیشتر برنامه های بازسازی پس از سانحه، سیاست جابه جایی کل یا بخشی از سکونتگاه به عنوان راه حلی مناسب از لحاظ فنی برای کاهش خطر و ایمنی از پدیده هایی چون زلزله، سیل، رانش زمین و غیره مورد ملاحظه قرار می گیرد. بررسی تجارب مختلف حاکی از آن است که به علت فقدان قوانین و دستورالعمل های مربوط به چگونگی مداخله در سکونتگاه های روستایی و از سویی نبود تعریفی فراگیر از مفاهیم درجاسازی و جابه جایی در سیاست های مداخله ای، ابهام در کاربرد این رویکردها و همچنین عدم مشارکت روستائیان در فرایند بازسازی روستای جدید، پیامدهای جابه جایی به گونه ای بوده که عموماً بازماندگانی که جابه جا شده اند از جابه جایی رضایت نداشته اند و جابه جایی، اغلب به از دست دادن خوداتکایی روستائیان و حس تعلق به مکان و در مواردی به خالی از سکنه ماندن واحد های احداثی در روستای جدید منجر شده است. در بررسی ادبیات نظری مفهوم مشارکت، تکیه گاه مفهومی هر یک از صاحب نظران از این مفهوم تا حدی متفاوت است. این مقاله در یک جمع بندی کلی مشارکت را چنین تعریف می نماید: مشارکت فرایندی است مبتنی بر خرد جمعی و دانش بومی و فعالیتی است آگاهانه و داوطلبانه که با شرکت افراد ذینفع در همه ابعاد تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزیابی با هدف توانمندسازی آن ها همراه با کارایی بالاتر انجام می گیرد. این پژوهش به منظور تبیین مفهوم ارائه شده از مشارکت روستائیان در فرایند جابه جایی و بازسازی سکونتگاه های روستایی انجام شده است. از آنجا که حجم جامعه آماری مورد مطالعه روستاهای جابه جا شده جنوب استان کرمان 16روستا با 538 واحد احداثی می باشد و امکان مطالعه همه آن ها به دلیل محدودیت پژوهش ممکن نبود، سعی گردید با استفاده از فن آوری دقیق آماری، نمونه ای از این حجم انتخاب گردد تا بتوان نتایج به دست آمده از آن را با ضریب اطمینان قابل قبولی به کل جامعه آماری تعمیم داد. برای رسیدن به این منظور بر اساس روش نمونه گیری تصادفی 4 روستا از 16 روستای جابه جا شده در استان کرمان انتخاب شدند و با استفاده از رابطه کوکران تعداد 150 واحد احداثی به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد پیمایش قرار گرفته اند. یافته ها حاکی از وجود رابطه ای مستقیم بین مشارکت روستائیان و اسکان ایشان در روستای جدید در سطوح تصمیم گیری برای جابه جایی، مکان یابی، طراحی، ساخت و نظارت بر اجرای روستای جدید است. از طرفی میزان فاصله روستای جدید از روستای قدیم با تعداد واحدهای خالی از سکنه، ارتباطی مستقیم و میزان خدمات ارائه شده در روستای جدید با تعداد واحدهای خالی از سکنه در روستای جدید، ارتباطی معکوس دارند.
تبیین الزامات بازسازی پس از سانحه بر سیاست جابه جایی در سکونتگاه های روستایی (نمونه موردی: روستای اسطلخ کوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوانح طبیعی در ایران سالانه خسارات و تلفات وسیعی را در سطوح مختلف سکونتگاه های شهری و روستایی به دنبال دارد. در این میان سکونتگاه های روستایی به دلیل ضعف های کالبدی قربانی جدی تری در این سوانح اند. بازسازی روستاها به دنبال سوانح عمدتاً با سیاست های مختلفی انجام می گیرد. در حالت کلی زمانبر و پرهزینه بودن درجاسازی در تخریب های وسیع، تصمیم گیران دولتی را به سمت و سوی جابه جایی کالبدی روستا جهت استقرار سریعتر اهالی و سروسامان دادن آن ها سوق می دهد. در حالی که آسیب ها و شکست های مکرر این سیاست معمولاً آن را به عنوان آخرین راه حل پیشنهادی در بازسازی مطرح می نماید. اما آیا نمی توان الزاماتی را جهت بازسازی موفق مبتنی بر جابه جایی تدوین نمود و آیا هیچ یک از روستاهایی که با این رویکرد بازسازی شده اند مورد پذیرش اهالی خود واقع نشده اند؟ از آنجا که روستای اسطلخ کوه از جمله معدود سکونتگاه هایی است که توانسته با وجود جابه جایی به دنبال زلزله سال 1369رودبار و منجیل همچنان پویایی خود را حفظ نماید، علل بقای هویت آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش که به شیوه کیفی صورت پذیرفته، سعی شده با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری اسناد و مدارک در خصوص تدوین مبانی نظری و بررسی کیفیت حال حاضر روستا (از طریق مطالعات میدانی و انجام مصاحبه های عمیق و نیمه عمیق) با وجود گذشت بیش از بیست سال از جابه جایی، دلایل بقا و حفظ ارزش های کالبدی و فضایی روستای جدید، به دیده تحلیل نگریسته شود. در نهایت به نظر می رسد دلایلی نظیر ارتقای سطح بهداشت و کیفیت زندگی، مشارکت همه جانبه اهالی در تمامی مراحل بازسازی و رفع محدودیت ها و ضعف های روستا قبل از زلزله از جمله مالکیت های غیر دقیق از دلایل موفقیت نسبی این جابه جایی باشند. امید است اصول و راهبردهای یافت شده بتواند در حالت های مشابه جهت طرح های بازسازی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی پیامدهای درجاسازی روستای عالیشاهی (نورآباد ممسنی) پس از زلزله 1389 فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۵۱
۵۴-۳۵
حوزه های تخصصی:
در اغلب برنامه های بازسازی پس از سانحه، سیاست جابه جایی سکونتگاه به عنوان راه حلی مناسب در راستای کاهش خطر در مقابل سوانح قلمداد می شود. با این حال بررسی تجارب مختلف حاکی از آن است که پیامدهای جابه جایی به گونه ای بوده که عموماً بازماندگانی که جابه جا شده اند به دلایل مختلفی از جابه جایی رضایت نداشته و این امر در مواردی به خالی از سکنه شدن واحد های احداثی در روستای جدید و بازگشت به روستای قدیم منجر شده است. به منظور تبیین ضرورت بازنگری در اتخاذ سیاست جابه جایی سکونتگاه های روستایی در جریان بازسازی مسکن پس از سوانح، این پژوهش از طریق تجارب اجرایی نگارندگان در حین اجرا، مشاهدات میدانی و مصاحبه عمیق با روستاییان و با رویکردی کیفی و روش بررسی موردی به تحلیل پیامدهای سیاست درجاسازی روستای عالیشاهی در شهرستان نورآباد ممسنی استان فارس پس از زلزله سال 1389 می پردازد. درجاسازی روستای عالیشاهی نشان داد که در بسیاری از موارد، جابه-جایی روستاها پس از وقوع سانحه تنها گزینه پیش روی نمی باشد و در صورت حذف و یا کاهش موارد تهدید و آسیب-پذیری ساختگاه موجود، از منظر رضایت مندی و بهره گیری از سرمایه های موجود، سیاست درجاسازی هر چند با هزینه-های اولیه بالاتر، گزینه مناسب تری نسبت به جابه جایی و انتقال روستاییان است. در صورت درجاسازی سکونتگاه علاوه بر حفظ منابع معیشتی مردم، منظر روستا نیز تا حد امکان حفظ می شود. ضمن این که در فرآیند بازسازی باید همواره رفع مشکلات موجود در مسکن سنتی را درنظر داشته و به تناسب مسکن با اقلیم منطقه نیز توجه نمود. از سویی در این تجربه برخلاف تصور رایج که استفاده از مصالح بومی و تکیه بر دانش ضمنی روستاییان، منجر به کاهش سرعت بازسازی می شود، با حضور و مشارکت مردم در مراحل مختلف برپایی مسکن، این بازسازی در مقایسه با روستاهای مشابه، طبق برنامه زمانی از پیش تعیین شده انجام گردید.
سنجش نگرش روستائیان در خصوص طرح جابه جایی روستا (مورد مطالعه: روستای اسلامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۲
۶۸-۵۵
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ در سراسر دنیا و از زمان برپایی سکونتگاه های روستایی، همواره بخشی از این سکونتگاه ها به دلایل مختلف از مکان اولیه خود به مکان های دیگر جابه جا شده اند. این جابه جایی ها به دلایل مختلفی از جمله بلایای طبیعی، حفاظت از منابع طبیعی، جنگ، پروژه های توسعه و سایر عوامل صورت می گرفته است. بررسی تجارب صورت گرفته نشان می دهد که با وجود جنبه های مثبت جابه جایی ها، بخشی از روستائیان جابه جا شده از نحوه جابه جایی محل سکونت خود رضایت کامل ندارند. از مهم ترین عوامل نارضایتی روستائیان در این زمینه می توان به از دست دادن زمین و سلب قانونی مالکیت، از هم گسیختگی خدمات و شبکه های اجتماعی، از بین رفتن منابع درآمدی، بروز تنش های اجتماعی، کمبود اعتبارات و مشکلات دریافت آن ها جهت ساخت و ساز در مکان جدید، طراحی سکونتگاه ها به سبک شهری، تحلیل یا از بین رفتن هویت فرهنگی، اقتدار سنتی و پتانسیل کمک متقابل، عدم مشارکت روستائیان در فرایند جابه جایی روستا، مشکلات کالبدی سکونتگاه های جدید و غیره اشاره نمود روستای اسلامیه از توابع بخش شیروان شهرستان شیروان چرداول استان ایلام از جمله روستاهایی است که در سنوات گذشته به دلیل کمبود فضا، مشکلات کالبدی و بهداشتی، فرایند جابه جایی آن انجام شده است. از این رو روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از جمع آوری اطلاعات به روش میدانی از قبیل تکمیل پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده انجام گرفته است. در این مطالعه شاخص هایی از جمله مسکن و اعتبارات اختصاصی به روستائیان جهت ساخت مسکن، وضعیت کالبدی، دسترسی روستائیان به خدمات، بررسی میزان مشارکت روستائیان در اجرای طرح، تأثیرات اجرای طرح بر معیشت روستائیان و ... در نظر گرفته شده و همچنین از تعداد 44 سرپرست خانوار در مکان جدید روستا نظرسنجی انجام شده است. هدف تحقیق حاضر سنجش نگرش ساکنان سایت جدید روستای اسلامیه راجع به طرح جابه جایی روستا در ابعادی از جمله سکونتگاه (مسکن، معابر و دفع آب های سطحی و فاضلاب)، دسترسی به خدمات زیربنایی و روبنایی، مشارکت روستائیان در اجرای طرح، تأثیر جابه جایی بر معیشت ساکنان و رضایت مندی روستائیان می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که روستائیان در مجموع از طرح جابه جایی روستا رضایت دارند و از جهاتی از جمله جابه جایی روستا، مکانیابی سایت، سازگاری با همسایگان، دسترسی به برخی از خدمات انتظارات آن ها برآورده شده است. اما از جهاتی دیگر از جمله وضعیت معابر و کانال کشی روستا، مشارکت روستائیان در اجرای طرح و تأثیر اجرای طرح بر معیشت روستائیان، مشکلاتی برای ساکنان سایت ایجاد شده است.
نقش تعلق مکانی بر تاب آوری اجتماعی ناشی از جابجایی سکونتگاه (مطالعه موردی: روستای داهوییه، زلزله 1383 زرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استراتژی جابه جایی جوامع روستایی آسیب دیده از زلزله با هدف کاهش آسیب پذیری در سوانح آتی، به دلیل وابستگی این پدیده به مکان، عدم توجه به ساختارهای موجود و تنزل کیفیت رابطه انسان-محیط همواره سبب اختلال در حس تعلق به مکان با پیامد مهم کاهش سطح تاب آوری اجتماعی خواهد شد. با توجه به اهمیت حفظ و ایجاد تاب آوری اجتماعی در برنامه های بازسازی، مطالعه حاضر نقش جا به جایی و تعلق به مکان در جامعه روستایی داهوییه پس از زلزله 1383 زرند و تأثیر آن بر تاب آوری جامعه را مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش با رویکرد کیفی و کمی می باشد که با روش آماری پارامتریک و تکمیل پرسشنامه با 32 سنجه، سه شاخص اصلی حس تعلق به مکان به عنوان متغیر مستقل و همچنین با 18سنجه، دو شاخص اصلی تاب آوری اجتماعی به عنوان متغیر وابسته، توسط جامعه جابه جا شده پس از زلزله و جامعه ساکن در شهرک( که پیش از زلزله به صورت اختیاری جابه جا شده اند) مورد سنجش قرار گرفته است. فرضیه های تحقیق نیز با استفاده از روش های تحلیل آماری، آزموده شدند. سپس با انجام مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه نیمه ساختارمند با مسئولین وقت بازسازی، مطلعین و دهیاری روستا و همچنین براساس شاخص های مؤثر در نتایج کمی حاصله، فرضیه ها به روش کیفی توصیف و تبیین گردیدند. اینک با گذشت 12 سال از زلزله، تمایل بالای روستاییان به اجبار جابه جاشده در بازگشت به روستای قبلی نشان از عدم تعلق به مکان فعلی دارد که از مقولاتی همچون از بین رفتن مکان اجتماع روستا، خدشه در روابط اجتماعی و همسایگی ها، جدایی از عناصر محیطی دارای ارزش و دلبستگی خاطر مانند امامزاده، قبرستان، قنات و چشمه، منظر طبیعی ضعیف روستای فعلی در مقابل ظرفیت های غنی منظر طبیعی داهوییه قدیم و نیز تعارض شرایط کالبد و مسکن با ویژگی های اقلیمی، اجتماعی و فعالیت خانوار حادث شده است. به دنبال آن کاهش سطح تاب آوری آن ها نسبت به روستاییانی که در کنار جریان پیوسته زندگی در گزینش و ایجاد ساختارهای اجتماعی و کالبدی، آزادی انتخاب داشته اند، آشکار شد. مشارکت دو جامعه مذکور در مسائل و مناسبات مشترک اجتماعی روستا منجر به تقویت دلبستگی اجتماعی خواهد شد و این رویکرد در کنار بهبود منظر طبیعی، در ایجاد و تقویت تعلق به مکان و تا ب آوری اجتماعی مؤثر واقع می شود.
رویکردی تحلیلی بر منظر روستای نایبند استان خراسان جنوبی پس از بازسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۴۴-۳۳
حوزه های تخصصی:
ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه و سانحه خیز و به دلیل موقعیت جغرافیایی خود سوانح متعددی را تجربه نموده و پدیده هایی چون زلزله، سیل، رانش زمین و غیره تاکنون موجب بروز خسارات جانی و مالی فراوان در کشورمان شده است. مداخله در سکونتگاه های روستایی با توجه به سانحه خیزی سکونتگاه های روستایی همواره مطرح بوده است و مسئولین و متولیان مربوطه به جهت کاهش خسارات احتمالی در پروژه های بازسازی بعضاً اقدام به جابه جایی روستاهای در معرض سوانح طبیعی می نمایند. طراحی روستای جدید و اسکان مجدد روستاییان، بدون شناسایی و لحاظ نمودن مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت سکونتگاه و رضایتمندی روستاییان، منجر به از دست رفتن حس تعلق و هویت گذشته، پراکنده شدن قوم ها، برهم خوردن انسجام کالبدی روستا و همچنین گسیختگی شبکه های اجتماعی و اقتصادی و در مواردی خالی از سکنه ماندن واحد های احداثی و یا مهاجرت روستاییان به شهرها و یا روستاهای مجاور شده است. از آنجا که ساختار فضایی هر روستا در هر منطقه از قانونمندی هایی خاص، تبعیت می کند و عوامل بسیاری در شکل گیری روستاها تأثیر گذارند، این پژوهش با هدف تبیین تأثیر مؤلفه منظر در بازسازی سکونتگاه های روستایی به آزمون فرضیه این تحقیق که بررسی رابطه میان مؤلفه منظر در بازسازی و استقبال روستاییان از روستای جدید است، می پردازد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و رابطه کوکران تعداد 135 نمونه، انتخاب شدند که در نهایت تعداد 126 مورد از آن ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. این پژوهش به بررسی لایه های منظر روستای نایبند در سه بعد منظر زیستی، منظر کالبدی معنا و منظر اجتماعی پرداخته و نتایج این پژوهش حاکی از آن است که لحاظ نمودن مؤلفه منظر در ارتقای کیفیت فضایی سکونتگاه های روستایی جدید بر میزان رضایت مندی روستاییان، تأثیرگذار است، به طوری که در نظر نگرفتن مؤلفه منظر در طراحی و مکان یابی روستای جدید نایبند از مهمترین دلایل عدم استقبال روستاییان از سکونتگاه جدید می باشد.
تاب آوری جوامع در برابر اثرات رخدادهای اقلیمی؛ نه به مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخداد مخاطرات اقلیمی در مناطق مختلف جهان، همه ساله منجر به آسیب پذیری افراد زیادی در سراسر جهان می شود که بر امنیت آب و غذا و جان افراد اثر گذار است. در برخی موارد این امر منجر به جابه جایی و مهاجرت افراد در جست و جوی محیط امن برای زندگی می شود. از این رو برای کاهش آسیب پذیری جوامع و افراد، تاب آوری به عنوان یکی از رویکردهای سازگاری در برابر مخاطرات محیطی و به منظور کاهش آسیب پذیری به کار گرفته می شود. در این مقاله با رویکرد توصیفی-تحلیلی به ارائه ی مفاهیم، اصول و دیدگاه ها در زمینه تاب آوری اقلیمی پرداخته شده است. سپس تجربه کشورهای مختلف از جمله ایران در زمینه به کارگیری دانش بومی و فناوری در افزایش تاب آوری اقلیمی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. بررسی تجارب کشورهای مختلف نشان می دهد که برخی کشورها با تکیه بر دانش بومی و امکانات در دسترس توانسته اند جوامع خود را تاب آور کنند و برخی دیگر با سرمایه گذاری در بخش آموزش، مشارکت مدنی و تقویت زیر ساخت ها، تاب آوری اقلیمی جوامع و افراد را تقویت کرده اند. همچنین افراد زیادی توانسته اند با حمایت دولت و سازمان های خصوصی با به کا ر گیری فناوری سیستم هشدار زودهنگام، هوش مصنوعی، خودسازماندهی و تنوع اقتصادی محیط زندگی خود را در برابر مخاطرات محیطی تاب آور کنند و در محل زندگی خود ماندگار شوند. بررسی تجارب ایران نشان می دهد از دیرباز تاب آوری جوامع بر مبنای دانش بومی بوده است و به کارگیری فناوری مدرن به دلیل دانش پایین افراد، هزینه بالا و عدم دسترسی آسان کاربرد گسترده ای ندارد. از اینرو برای تاب آور کردن مناطق مختلف ایران افزایش آگاهی جامعه در مواجه با مخاطرات محیطی، تقویت زیرساخت ها، ادغام دانش بومی با فناوری و ارائه سیاست های تاب آوری با توجه به ویژگی های هر منطقه به منظور تقویت جنبه های کاربردی دانش و تجربه در کنار فناوری ضروری است.