فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۲۱ تا ۳٬۴۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۲۹ مورد.
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
580 - 595
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر، به ویژه از دهه چهل شمسی شاهد رشد سبک سمبولیسم در شعر و هنر در ایران هستیم. شعر اجتماعی، با گرایش سمبولیستی، گسترده ترین و معروف ترین جریان شعر معاصر است؛ جریانی شاعرانه اندیشمندانه که سهم برجسته ای در تاریخ ادبیات معاصر ایران دارد. بارزترین ویژگی این جریان، پیوند معنادارِ شعر با جامعه است. گونه ی شعر انتقادی اجتماعی در این مقطع از زمان، نمودی آشکار می یابد؛ بر این اساس، حساسیت انسانی و شاعرانه ی شاعران از یک سو و استبداد حاکم بر جامعه ی ایرانی، از دیگر سو، این گروه از شاعران را به سرایش سروده هایی اجتماعی سمبلیک سوق می دهد؛ اینان با به کارگیری این شیوه می توانند به صورتی غیرمستقیم، اعتراض خویش را بازتاب دهند؛ اینان با کاربستِ شگردی ادبی: سمبل، که از پوشیدگی ذاتی برخوردار است، به طرح مسائل مورد نظر خویش می پردازند. در این جستار، به شیوه ی توصیفی تحلیلی، پس از واکاوی سروده های نیما، شاملو، اخوان، فرخزاد و شفیعی کدکنی از این منظر، مشخص می گردد که سمبولیسم اجتماعی بازتاب گسترده ای در سروده های این گروه از شاعران یافته و اشعار اجتماعی - اعتراضی شاعران مذکور، در بیداری جامعه ی غفلت زده ایران، نقشی برجسته داشته است. از سوی دیگر در آثار هنری، این دوره چون خانه ها نیز شاهد کاربست سبک سمبولیسم هستیم. اهداف پژوهش: مطالعه نمادشناسی و نمادگرایی اجتماعی _ سیاسی در شعر شاعران معاصر. بررسی سبک سمبولیسم در خانه های مشروطه تبریز. سؤالات پژوهش: سبک سمبوالیسم چه کاربردی در اشعار شاعران دوره معاصر داشته است؟ شاعران دوره معاصر بیان اعتراضی خویش چه نمادهایی را به کار گرفته و یا آفریده اند؟
نشانه شناسی عروسک باربی با اسطوره شناسی های رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
53 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صنعت اسباب بازی در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی در طراحی و ساخت، وارد فاز جدیدی از تولید انبوه شده و همواره سود قابل توجهی برای صاحبان این صنعت داشته است. در این میان، برندسازی و تبلیغات عروسک باربی در میان اسباب بازی ها، کماکان آن را در صدر بازار عرضه و تقاضا در جهان نگه داشته و تکرار شخصیت باربی در چند نسل، آن را به خاطره ای جمعی برای کاربران مخصوصا دختران تبدیل کرده است؛ به گونه ای که اغلب کودکان و بزرگسالان این شخصیت را می شناسند و در بازه ای از دوران بازی و رشد خود با آن در ارتباط بوده اند.
هدف پژوهش: آنچه در پژوهش پیش رو مورد واکاوی و تحلیل قرار می گیرد، تأثیر عملکرد این اسباب بازی پرفروش در شکل گیری اسطوره های مدرن و تقویت بورژوازی در جهان است. در این زمینه، با تأکید بر نظریه اسطوره رولان بارت، رابطه انسان- اشیاء در عروسک باربی به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. شناسایی نشانه های معطوف به اسطوره عروسک باربی برمبنای نظریه رولان بارت و چگونگی شکل گیری اسطوره عروسک باربی، از اهداف این پژوهش محسوب می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و در نمونه پژوهش از داده های کتابخانه ای و پایگاه های اینترنتی استفاده شده است. در بخش نخستِ تحقیق، دلالت های ضمنی باربی اسطوره نگاری و تشریح شده است تا زبان اسطوره ای عروسک به صورت فرازبان بازشناسی شود. در مرحله بعد، با توجه به نقد اسطوره ای بارت، لایه های فرا-فرا-زبان شناسایی و معرفی شده اند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در طراحی، تولید و فروش عروسک باربی، اسطوره سازی صورت گرفته است و پیام های ضمنی مشترک درتبلیغات و برندسازی، لایه های پنهانی است که در ناخودآگاه مصرف کننده اثر گذاشته و به صورت فریبی زمانی، او را به سمت مصرف فرا-باربی پیش می برد. همچنین در فرایند اسطوره زدایی مشخص شد که سلطه باربی، موجی از خدمات سیاسی، تجاری، صنعت سینما و مولتی مدیا را دربرداشته است.
مروری بر ساختار، کاربرد، فرایند تولید و تأثیر افزودنی ها در ملاط سنتی گچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاط ها بخش جدایی ناپذیر در ساخت بنا های تاریخی و حتی امروزی بوده در بخش های مختلف بنا کاربرد دارد، بنابراین برای ایجاد بنای با کیفت و پایداری خوب در طول زمان می بایست در بهبود و ارتقای کیفیت ملاط ها و مصالح تلاش هایی انجام داد. ملاط گچ نوعی ماده معدنی بوده و ساختاری بلوری و شبکه هگزاگونالی دارد و در حالت کلی مهم ترین عوامل در تغییر خواص ملاط های گچی به سه حالت نوع معدن، نوحه پخت و افزودنی ها وابسته است به همین منظور هدف از انجام این پژوهش مروری بر نحوه تأثیر عوامل گفته شده بر خواص ملاط ها خواهد بود. که در راستای این هدف مطالعات کتابخانه ای تنها روش پژوهش خواهد بود. با توجه گسترده معادن گچ در محیط های متنوع اولین عامل تأثیرگذار در خواص گچ نوع معدن و محیط معدن است به طوری که در معادن مختلف، ژیپس دارای ناخالصی و شرایط رشد بلوری متفاوتی بوده که این امر منجر به تولید ملاط گچی خاص در معادن مختلف می شود. نحوه پخت و افزودنی ها که از عوامل دیگر تأثیرگذار در ملاط گچی است؛ هرکدام به نحوی در ساختار ملاط ها تأثیرگذار خواهند بود. برای مثال پخت گچ در دما های مختلف، فاز ، رنگ و اندازه های متفاوتی در بلور های گچی را ایجاد می کند. افزودنی ها نیز در بخش های مختلفی از خواص گچ را تحت تأثیر قرار می دهد که این بخش ها می تواند شامل تأثیرهای مقاومتی(مقاومت فشاری، کششی و سایشی)، زمان گیرش و مقاومت در مقابل رطوبت باشد؛ مثال مناسب اکسید منیزیم و آلومینو سیلیکات ها است که هرکدام باعث افزایش مقاومت های فشاری و زمان گیرش در ملاط گچ می شود.
مطالعه تطبیقی نگاره های بازنمایی شخصیت و پیکره حضرت علی(ع) در نسخ خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
99 - 110
حوزههای تخصصی:
حضرت علی(ع) طبق آیات قرآن و روایات اسلامی، دارای فضائل بسیاری است و نگارگران ایرانی، در مقاطع تاریخی مختلف، تصویر ایشان را مصور کرده اند. در نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی متعلق به دوره ایلخانی، نگاره هایی از ایشان دیده می شود. از آنجا که آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی، به ترتیب دارای محتوایی علمی تاریخی و تاریخی است، شخصیت پردازی های گوناگونی از حضرت علی(ع) ارائه شده است که اهمیت موضوع، ضرورت انجام پژوهش را ایجاب کرده است. اهداف پژوهش، شناخت ویژگی های شخصیتی حضرت علی(ع) در نگاره های نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی و شناسایی ذهنیت های تأثیرگذار در انتخاب موضوع نگاره های مرتبط با حضرت در دو نسخه است. پرسش ها عبارت اند از: 1. در نگاره های نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی، به کدام یک از ویژگی های شخصیتی حضرت علی(ع) توجه شده است؟ 2. انتخاب موضوع نگاره های مرتبط با حضرت علی(ع) در نسخه های آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی تابع چه ذهنیتی صورت گرفته است؟ در پژوهش پیش رو، اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و تصویری به شیوه توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی بررسی شده و نمونه ها شامل سه نگاره از نسخه آثار الباقیه بیرونی و دو نگاره از نسخه جامع التواریخ رشیدی به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد نگارگر در نسخه علمی تاریخی آثار الباقیه ، به ابعاد شخصیتی حضرت علی(ع) تأکید کرده، نظیر رزمنده بودن، خانواده دوستی، جانشینی پیامبر و به طورکلی عقاید شیعی و در نسخه جامع التواریخ رشیدی، نگارگر شخصیت حضرت علی(ع) را برجسته نکرده و دیدگاهی مستندگونه داشته است و شخصیت حضرت را به عنوان رزمنده ای در سپاه اسلام نشان داده است.
تحلیل و بررسی آثار خوشنویسانه ارول آکیاواش در بستر فرهنگی ترکیه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
قرن 19 میلادی، شاهد فشار شدید آکادمی ها و سلطه آن ها بر نقاشی بوده است؛ از یک سو با آغاز نقاشی مدرن در جوامع غربی، امپرسیونیست ها تولید آثار هنری علیه آکادمی ها را آغاز کردند و از سوی دیگر به دنبال پیشرفت تکنولوژی - اختراع دوربین عکاسی و تأثیر سینما- ظهور جنبش ها و سبک های هنری یکی پس از دیگری، هنرمندان را به بررسی هنرهای سنتی و محلی سوق داد. علاوه بر این نفی آکادمیسم و توجه هنرمندان پیشرو غربی به میراث هنری اسلامی و شرقی به ویژه در زمینه خوشنویسی، هنرمندان مدرن ترکی را نیز بدین سمت هدایت می کرد. ارول آکیاواش در زمره این هنرمندان است که درکنار تجربه آموزه های غربی، از خطوط اسلامی در آثار خود بهره فراوان برده است با توجه به شرایط فرهنگی ترکیه چگونگی به کارگیری خوشنویسی در نقاشی ترکی از ویژگی های مهم آثار اوست که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. هدف این تحقیق تبیین و بررسی آثار خوشنویسانه ارول آکیاواش در بستر فرهنگی ترکیه مدرن است و با استفاده از روش تاریخی-توصیفی و تحلیلی با رجوع به آثار، زندگی هنرمند و نظریات هنرمندان و منتقدان هنری ترک به دنبال درک ارتباط آثار خوشنویسانه ارول آکیاواش با بستر فرهنگی ترکیه مدرن است. نمونه های مورد مطالعه آثار خوشنویسانه منتشرشده در کتاب ها و کاتالوگ هاست که به شیوه هدفمند انتخاب شده اند. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. پس از واکاوی آثار مشخص شد با توجه به شرایط فرهنگی ترکیه مدرن و توجه به مؤلفه های فرهنگی و مذهبی، آکیاواش با بهره گیری از خوشنویسی به تدریج در دوره های آثارش، بیان اعتقادی و عرفانی را در قالب آثار خوشنویسانه به شکل کاملاً آشکار، نمایان ساخته است.
بازتاب مذهب، تاریخ، سیاست و فرهنگ ایرانی در فالنامه قطب شاهیان دکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
39 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دوران قطب شاهیان در دکن ، یکی از دوران های اوج فرهنگ ایرانی خارج از مرزهای جغرافیایی آن است. قطب شاهیان به واسطه ایرانی تبار و شیعه بودن، گرایش خاصی به فرهنگ ایران داشتند و تعداد زیاد مهاجران و کارگزاران ایرانی در دکن، به رونق فرهنگ ایرانی در قلمرو ایشان اضافه می کرد. با پشتوانه فرهنگ ایرانی و حمایت ایشان، آثار هنری و ادبی زیادی شکل گرفت که در بر گیرنده یک تعامل فرهنگی شکوهمند میان فرهنگ جنوب هند و ایران است. یکی از این آثار، فالنامه مصوری است که در گلکنده کار شده است. این فالنامه دارای 37 نگاره است که مجموعه ای از مضامین مختلف را در بر می گیرند که هریک از آن ها را می توان به نوعی با فرهنگ، سیاست، مذهب و فرهنگ ایرانی ارتباط داد؛ از این رو مسئله این پژوهش، این است که تا چه اندازه از طریق مضامین مختلف نگاره های این کتاب، می توان جنبه های مختلف فرهنگ ایرانی و تأثیرگذاری آن را در متن فرهنگ دربار قطب شاهیان، بازخوانی کرد. هدف: شناخت بیشتر قلمرو نفوذ فرهنگ ایرانی در سرزمین شبه قاره هند به ویژه در منطقه دکن هدف این پژوهش است. روش پژوهش: با روش توصیفی- تحلیلی، با استناد به اسناد تاریخی، به تحلیل میزان نفوذ جنبه های مختلف فرهنگی در دکن پرداخته می شود. یافته ها: نگاره های فالنامه خلیلی، آمیزه ای از مضامین دینی، اسلامی و مذهبی با محوریت تشیع هستند؛ در کنار این مضامین، تعدادی از نگاره ها به موضوعات ادبی و تاریخ باستان ایران پرداخته اند و مشخصاً یک نگاره از این نسخه با پرداختن به شاه تهماسب، تاریخ معاصر آن زمان را در بر می گیرد. تدقیق در نگاره ها نشان می دهد در همه این نگاره ها به اشکال مختلف، شاهد جنبه های مختلف فرهنگی و حتی سیاسی ایران، از فرهنگ رسمی گرفته تا فرهنگ عامه هستیم که نشانی از نزدیکی زیاد این دو فرهنگ می دهد.
ساختمان های انرژی صفر یا صفر کربن حرکتی در راستای معماری اکولوژیکی
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مسائل مهم روزمره مطرح درصنعت ساختمان ، مبحث انرژی و توسعه پایدارو به دنبال آن تشویق طراحان به حفاظت از انرژی وطراحی ومعماری پایداراست. بی تردید گرم شدن کره زمین ، تخریب لایه اوزن ، افزایش آلودگی محیط زیست ، انقراض گونه های زیستی ، آلاینده های کربنی ، مصرف بی رویه منابع تجدید ناپذیر و سوخت های فسیلی و برگشت ناپذیری آنها همگی باعث دو بحران زیست محیطی و انرژی شده است. در این میان بخش ساختمان، حدود ٤٠% کل انرژی مصرفی و٢٤% از انتشار گازهای گلخانه ای را به خود اختصاص داده است و این درحالیست که نزدیک به نیمی از منابع انرژی های برگشت ناپذیر جهان مصرف شده اند ، همین امرلزوم توجه بیشتر به این مساله و تلاش برای رسیدن به معماری پایدار را تایید می کند . تاریخچه ی بکارگیری از این نوع ساختمان های سبز به سالهای بعد ازجنگ جهانی دوم برمی گردد که منابع انرژی محدود شد و مهندسان به تامین انرژی از طریق سیستم های گرمایش خورشیدی روی آوردند . دراوایل قرن بیستم درراستای کاهش آلودگی های زیست محیطی و مطرح شدن بحران انرژی ، تغییر نگرشی اساسی در فناوری ساختمان و بهینه سازی مصرف انرژی صورت گرفت که نهایتا درتکامل این روند ساختمان های سبز و انرژی صفر پیشنهاد و نمونه های اولیه آن ساخته شد . مقاله تحقیقی حاضر به بیان چگونگی بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در طراحی یک ساختمان کربن صفر با هدف حل بحران آلودگی های زیست محیطی ناشی از ساختمان ها می پردازد کلیت این پژوهش و تحقیق کاربردی بوده و روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و بررسی منابع علمی و اسناد و مدارک کتابخانه ای درچهارچوب بحث انجام گرفته است . هم اکنون ساختمان انرژی صفریا ساختمان برایند صفر یا ساختمان مستقل از انرژی یک ایده انرژی محور خلاقانه است که محققان توانسته اند پس از سالها تلاش به اصول طراحی پایدار یا اکولوژیکی آگاهی یافته و با استفاده علوم و تکنولوژی های مدرن درجهت رفع نگرانی های مربوط به انرژی درعصرحاضر برقسمت عمده ای ازتکنولوژی آن دست یابند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با طراحی مناسب ساختمان با توجه به پارامترهای اقلیمی و استفاده حداکثری از سیستم های سرمایش و گرمایش طبیعی، استفاده از سیستم های غیرفعال خورشیدی ، توربین های بادی و پانل های فتوولتائیکی می توان به دو هدف اصلی که همان تحقّق ساختمان با آلایندگی صفر و انرژی صفر می باشد دست یافت. نتایج بدست آمده از این پژوهش گامی در جهت استفاده انسان از فناوری های همگون با محیط طبیعی و حرکتی درراستای معماری بیولوژیکی خواهد بود .
ارزیابی و تحلیل ساختار و شاخصه های کالبدی- فضایی و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نخستین اقدام در شناسایی دقیق و مطالعه آماری ساباط های شهر کازرون که در گویش محلی برخی محلات تاقک گفته می شود است. براین اساس هدف این پژوهش بررسی نوع معماری و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون در قالب شاخصه های کالبدی_ فضایی از نظر متغیرهای کمی و کیفی پرداخته است. این نوشتار بر پایه روش کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نظر در انجام پژوهش، از روش کتابخانه ای- اسنادی، تحلیل محتوا، روش میدانی و همچنین تصاویر هوایی گرفته شده در دهه 1340 استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Excel و همچنین جهت ترسیم نقشه ها و نمایش پراکندگی فضایی ساباط ها در سطح شهر از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیای GIS Arc استفاده شده است. یافته های پژوهش در بخش میدانی موجب شناسایی 9 ساباط در سطح بافت محلات تاریخی شهر کازرون گردیده است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل شاخص های کمی، کیفی و مشخصات کالبدی ساباط ها نشان می دهد که ساباط های شهر کازرون از پراکندگی و نمای متفاوت، جنس کف ساباط، نوع گذر و همچنین ابعاد و تناسبات کالبدی برخوردارند. از نظر متغیرهای شرایط اقلیمی (سایه اندازی و نفوذپذیری تابش آفتاب) و مؤلفه های امنیت (دارا بودن درب ورودی) ساباط های موجود از تنوع و گونه های مختلف تشکیل شده اند. خروجی این پژوهش می توان برای نخستین بار به: 1- شناسایی ساباط های باقی مانده در سطح شهر کازرون، 2- مستندنگاری و تهیه گزارش جامع از وضعیت کالبدی و معماری ساباط ها، 3- دسته بندی و گونه شناسی ساباط ها و 4- تهیه نقشه Gis از نمایش موقعیت و پراکندگی فضایی ساباط ها اشاره کرد.
واکاوی روابط بینامتنی در فیلم های پدرو آلمودوار بر اساس آرای ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
59-73
حوزههای تخصصی:
پدرو آلمودوار، فیلمساز شاخص و پیشرو سینمای نوین اسپانیا است که در مجموع، فیلم های او سبک خاص و بیان ویژه زیباشناختی مخصوص خود را دارا هستند. آلمودوار بارها به تأثیر پذیرفتن از منابع گوناگون اذعان کرده است؛ سینما، تلویزیون، نقاشی و ادبیات از جمله مراجعی به شمار می آیند که فیلمساز در خلق آثار خود از آنها بهره برده است. در این میان، متون سینمایی از جایگاه والایی در آثار وی برخوردار هستند؛ او از جمله کارگردانانی است که در آثار وی امتزاجی از این متون متنوع مشاهده می شود. مطالعه بینامتنیت از آن گونه مباحثی است که پیرامون آثار این فیلمساز اسپانیایی قابلیت تحقیق و تفحص دارد. هدف تحقیق پیش رو، مطالعه بینامتنیت و با طرح این پرسش بوده است که "فیلم های پدرو آلمودوار چگونه بر اساس روابط بینامتنی با متون سینمایی مختلف شکل گرفته اند؟" برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی- تحلیلی و همچنین تطبیقی استفاده شده و برای تحلیل و پی جویی این روابط و طبقه بندی آنها، به نظریه بینامتنیت ژرار ژنت تکیه شده است. فیلم های بلند آلمودوار که به لحاظ زمان ساخت مربوط به دهه 1980 میلادی به بعد هستند و آثار برجسته فیلمساز را شامل می شوند، به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند. یافته های پژوهش مبین آن هستند که متن های متعدد سینمایی که در آثار آلمودوار به آنها اشاره شده است، اعم از پاره متن های سینمایی، اسامی و عناوین متون تحت قالب پیرامتن ها و اشارات سینمایی ایماگونه از منظر نظریه بینامتنیت ژنت به مثابه نقل قول های تصویری، ارجاعات سینمایی و تلمیحات بینامؤلفی و درون مؤلفی هستند که اساساً در سینمای فیلمساز علاوه بر کارکرد ساده آن، عملکردی استعاری دارند.
معادل سازی مفاهیم معماری سنتی ایرانی بر طبق فلسفه پرش کیهانی؛ جهت بکارگیری در دوره معماری پس از انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
تقلید مستقیم و کورکورانه از سبک های روز معماری دنیا که منجر به از بین رفتن وحدت و انسجام معماری خودی می شود، در این برهه از معماری کشور به وضوح دیده می شود. لذا می بایست جهت سوق هوشمندانه مفاهیم معماری سنتی ایرانی با فلسفه علم روز بطوری که ضمن حفظ ساختار، وارد مرحله گذار به مدرنیته شد. در این راستا و در این پژوهش با شناخت شاخصه های مفهومی در معماری ایران و مطابقت با ضوابط موجود در به روز ترین سبک معماری غربی به نام پرش کیهانی که خواه یا ناخواه وارد معماری معاصر در دوره پس از انقلاب اسلامی می شود. در راستای هماهنگی از پیش تعیین شده با این سبک که در واقع برپایه مفاهیم کیهان شناسی و همچنین علم کوانتوم تنظیم گشته است، می بایست به ایجاد ارتباط میان مفاهیم سنتی معماری خودی با این سبک تلاش نمود. در پژوهش حاضر نخست شاخصه های معماری سنتی که قابلیت معادل سازی با فلسفه و مفاهیم سبک پرش کیهانی را داشته اند، استخراج و مورد تحلیل قرار گرفته اند و سپس بطوریکه ساختار درونی معماری ایرانی حفظ و به صورت گذار رو به جهانی شدن سوق داده شود، مورد تطبیق و مقایسه قرار گرفته است تا ضمن رعایت انسجام درونی مفاهیم، برای دوره معماری معاصر به شیوه ای منطقی از معماری روز دنیا بهره مند شد.
زیباشناسی امر والا ازمنظر لیوتار (مطالعه موردی: آثار بارنت نیومن)
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
91 - 112
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون، والایی در کنار زیبایی، برای توصیف تجربه هایی مانند نامتناهی، هراس، شکوه، مرگ و ... به کار رفته است. در میان اندیشمندانی که به موضوع والایی پرداخته اند، ادموند برک، با تمایز قائل شدن میان امر زیبا و امر والا، سنت اندیشه ی غربی را در باب زیبایی و والایی دگرگون کرد. کانت نیز در تلاش برای کشف بنیان های پیشین تجربه ی لذت و رنج، بخشی از کتاب نقد سوم خود را به بررسی تجربه ی زیباشناختی امر والا اختصاص داد.در میان فیلسوفان معاصر، «لیوتار» اندیشمند فرانسوی و چهره ی شاخص فلسفه پست مدرن، آموزه ی کانت درباره ی والایی را برگرفت و با ارائه ی تفسیری نو از آن، والایی را وارد قلمرو دگرگونی های فرهنگی کرد و آن را برای توصیف جامعه پسامدرن و نیز تجربه ی زیبا شناختی هنر، به کار گرفت. نزد لیوتار، والایی در مقام یک رخداد، قادر است بازی های زبانی مستقر را به چالش گرفته و قواعد رایج و کلان روایت های مدرنیته را در هم شکند.مقاله حاضر برآن است که ضمن بررسی آراء لیوتار در باب والایی و با توجه به تفسیر وی از آثار هنرمند نقاش، بارنت نیومن، وجه زیباشناسانه ی تجربه والایی را نزد وی، آشکار سازد. از این رهگذر هم چنین روشن خواهد شد که چرا لیوتار فیلسوف والای پسامدرن نامیده شده است.
بازنمایی مفاهیم عرفانی فرم معماری عصر صفوی
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
113 - 134
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود هنر به مثابه جلوه گاه تمدن بشری و نیز بازتاب روح زمانه خویش مورد تأمل قرار گیرد و در این میانه معماری و شهرسازی به عنوان هنری که در طول تاریخ هم نخبه گرا بوده و هم به دلیل ماهیت کارکردی اش عمیقاً مردمی است محل تأکید واقع شده است. از آنجا که در هنر ایران زمین، به ویژه دوران پس از اسلام، به کمال رسیده ترین دوره را می توان عصر صفوی دانست که در آن گویی همه هنرها به اوج خود نسبت به دوره های پیشین و پسین رسیده اند و به سیاق تفکر هگل می شود آن را با هنر یونان باستان قیاس نمود که پیام خود را چنان کامل بیان کرده و با عالم احساس چنان منطبق شده که دیگر نمی توان امروز به آن کمال دست یافت، از این روی معماری و شهرسازی دوره صفویه در مقام تجسم روح زمانه و آینه فرهنگ ایرانی اسلامی که جان مایه آن عرفان است به طور خاص مسأله اصلی و مورد کنکاش این مقاله است و تلاش می گردد با شناسایی و رمزگشایی عناصر هنری این عرصه در چارچوب یک نظام سلسله مراتبی، معناهای حاضر اما مستور در آن را کشف حجاب نموده و به حقیقت غایی آن ها یعنی نمایش حرکت توحیدی به جانب حق تعالی در سیر عرفان اسلامی دست یافت. حقیقتی که به مدد نور و نقوش و رنگ در قالب سردر و ایوان و محراب و گنبد و بهشت کوچک و زمینی چهارباغ تجلی یافته و اسم دوران انسان عصر صفوی را «الله» می گرداند.
گسترش تحلیل پارامتریک بر روی نظریه ماتریس برنامه دهی معماری ویلیام ام پنا با استناد به نظریه گراف ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
391 - 410
حوزههای تخصصی:
ویلیام ام پنا نظریه ماتریس یا جدول اطلاعات شبکه ای خود را در سال 1987 در کتاب مسئله کاوی تشریح نمود. این نظریه مکانیسمی جهت برنامه دهی معماری ارایه داده است. پارادایم پارامتریک در چهار دهه گذشته به صورت گسترده جنبه های مختلف معماری و نقد را به خود اختصاص داده است. پارادایم پارامتریک از پارامتریک فرمال در ده های اولیه به پارامتریک بیم و نهایتاً به پارامتریک اتوماسیون توسعه یافته است. پارامتریک اتوماسیون سطح گسترده و غیرقابل انکاری را در روند طراحی معماری و نقد را شامل می شود. این تحقیق سعی دارد بر مبنای پارادایم پارامتریک، ماتریس ویلیام ام پنا را گسترش داده و مکانیسمی پارامتریک جهت تحلیل پیچیده داده ها را در مقیاس بسیار وسیع برای کمک به طراحان و منتقدان ایجاد نماید. روش داده بنیاد استراوس و کوربین به کمک کدگذاری سه گانه بستر تحقیق را فراهم کرده است و در نهایت نظریه گراف ها به عنوان مکانیسم تحلیل پارامتریک تحت برنامه گفی، نسخه 0.9.2 مورد استفاده قرار گرفته است. مراحل تحقیق عبارتند از: 1- انتخاب ماتریس پنا و گسترش آن. 2- تکمیل محتواهای مرتبط با هر خانه ماتریس مبنا و ارتباطات یک طرفه خانه های آن 3- ارجاع اطلاعات جهت بازبینی به تیم متخصصان 4- ادامه تا رسیدن به سنجه اشباع نظری. 5- انتقال اطلاعات به نرم افزار گفی. 6- تهیه خروجی های مورد نیاز با استفاده از فیلترهای متعدد نرم افزار. 7-تحلیل خروجی ها در راستای پاسخ به سوال تحقیق بر مبنای کدگذاری انجام شده، خانه هایی با درجه و وزن بیشتر در محدوده تعریف شده و همچنین کوتاه ترین فاصله بین دو خانه بدست آمده و گراف های مرتبط ترسیم می گردند. با تکرار مکرر این مرحله قابلیت تحلیل شامل مقایسه، فراوانی و تحلیل آلترناتیوها امکان پذیر خواهد بود.
بازنگریِ نقدهای وارد بر نظریۀ نهادی؛ کدام نظریۀ نهادی؟
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
25 - 33
حوزههای تخصصی:
نظریـۀ نهـادی هنـر، بهعنـوان نظریهای فرهنگـی در پـی توجیهناپذیری لذت ناشـی از آثار هنری معاصـر و تجلیل از آنهـا توسـط نظریههـای تقلیـدی و بیانگرانـۀ هنـر بـه مشخصسـاختن فراینـدی میپـردازد کـه در آن بسـتر اجتماعـی- فرهنگـی، تعیینکننـدۀ تعریـف اثـر هنـری اسـت و بسـیاری از آثـار معاصـر را بدین طریـق در تعریف خـود میگنجانـد. چنیـن بسـتری کـه مقدمـات لازم آن را آرتـور دانتـو فراهـم میکنـد، توسـط جـورج دیکـی، اشـکال و سـازوکارهای آن بـا مؤلفههایـی چـون مصنوعیـت اثـر، جهـان هنـر و اعطـای شـأن توسـط اعضـای این جهـان مشـخص میگـردد. طبـق نظر او، لزوم شمردهشـدن یک شـیء به عنوان شـیء هنری آن اسـت که توسـط اعضـای محیطـی نهـادی بـه آن اعطای شـأن شـود. پژوهش حاضر بر آن اسـت که بـا تکیه بر آرای دیکـی و چهار نسـخه تعریفـی کـه از ایـن نظریـه ارائـه داده اسـت و نیز بررسـی نقدهـای وارد بر آن، به این پرسـش پاسـخ دهد کـه کـدام یـک از نقدهـا باعث پیشـروی و بسـط این نظریه شـدهاند و کـدام یک، به سـوء تعبیرهای ناشـی از فهم نادرسـت ایـن نظریـه منجر گشـتهاند. اطلاعات ایـن تحقیق، براسـاس منابع کتابخانـهای گردآوری شـده و مبتنی بـر روش توصیفـی- تحلیلـی بـه تجزیه و تحلیـل کیفی دادهها پرداخته اسـت. بـا توجه به دادههای بهدسـتآمده، اینگونـه بـه نظـر میرسـد کـه بسـیاری از نقدهـای وارد بر نظریـۀ دیکـی، بیتوجه به تعریـف نهایی او، بـر مبنای تعاریـف اولیـۀ ایـن نظریـه مطرح میشـوند و از این نظریـه، توقع نگاهـی ارزشگذارانه دارند. این در صورتی اسـت کـه چنیـن نقدهایـی، فهـم ابهامـات اصلی ایـن نظریه را مخـدوش سـاخته و باعث سـوء تعبیرهایی ناشـی از عدم توجـه بـه رونـد اصلاحی این نظریه توسـط دیکی شـده اسـت.
مطالعه نحوه بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
49 - 58
حوزههای تخصصی:
سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی، به لحاظ دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با تحولات زیادی روبه رو شد و بخش مهمی از آن تحت نظارت دولت براساس اهداف فرهنگی جدید پس از انقلاب به حیات خود ادامه داد. یکی از موضوعات مطروحه در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی، توجه به موضوع اقلیت ها، ازجمله اقلیت های دینی بوده و هست. پژوهش حاضر سعی دارد، به مطالعه نحوه ی بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال بپردازد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل شخصیت های اقلیت، که در نقش های اصلی یا فرعی در فیلم ها ظاهر شده اند، علاوه بر استراتژی های استوارت هال در بحث بازنمایی، از سطوح رمزگان جان فیسک نیز استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد، غالب ترین رمزگان استفاده شده در بازنمایی شخصیت های اقلیت، آیین های دینی، مذهبی و ایدئولوژی اعتقادی اقلیت ها، رمزگان فنی دیالوگ بوده است. ایدئولوژی "خود" و "دیگری" یا "ما" و "آنها" در اکثر فیلم ها تکرار می شود. شخصیت های اقلیت نسبت به شخصیت های مسلمان معمولاً آسیب پذیر هستند. در این فیلم ها به طور کلی، به نوع زندگی اقلیت ها، فعالیت های اجتماعی و دینی آنها کمتر اشاره شده است و در نهایت، به نظر می رسد در سال های بعد از انقلاب اسلامی، استفاده از رمزگان های کلیشه ای برای بازنمایی شخصیت های اقلیت در فیلم ها، تکرار شده اند و بداعت و خلاقیتی در بازنمایی ها دیده نمی شود.
مطالعه نقوش دست بافته ها و دستمال های ترکمن از گذار مردم شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
75 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دست بافته و دست مال های ترکمن، ساحتی از هنرهای بومی هستند که ضمن مرتفع ساختن نیازهای زندگی و برجسته سازی هویت هنری، محملی برای آشکارسازی باورها از طریق بازنمایی نقوش انتزاعی و تجریدی بوده است. نکته حائز اهمیت در این آثار، اهمیت و اهتمام ویژه به جنبه معناشناختی و باورمحوری نقوش، در کنار بعد زیباشناختی است. این مسئله در سایر جوامع عشایری، به نسبت کم تر است. برجسته ترین بخش زندگی در جامعه ترکمن، حضور باورها، آیین ها و آموزه های باستانی(شمنی) و دینی است که از طریق آثار هنری و به سبک تجریدی به مخاطب عرضه می شود. ازاین رو، مطالعه جهان بینی بافنده ترکمن که در قالب انواع نگاره ها در دست بافته ها و دست مال ها نقش پردازی شده، با رویکرد مردم شناسی هنر میسر است. رسالت این رویکرد، مطالعه، فهم و درک محتوای آثار هنری، در بستر فرهنگی جامعه آفرینندگان آن است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که نقوش دست بافته ها و دست مال های ترکمن از دیدگاه مردم شناسی هنر، دارای چه ویژگی هایی هستند و چگونه می توان از این دیدگاه و با لحاظ زمینه های فرهنگی ترکمن به فهم معنایی و زیبایی آن ها، پی برد؟
هدف پژوهش: مطالعه و فهم نقوش دست بافته ها و دست مال های ترکمن از منظر فرهنگ جامعه بافنده ترکمن است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
نتیجه گیری: سبک غالب نقش پردازی نقوش تجریدی(عدم شباهت به مصداق بیرونی) است تا انتزاعی. همچنین نقوش بیش از آنکه جنبه زیباشناختی(تزیین و آراستن)، داشته باشند، با تکیه بر عقاید و باورها، آفریده می شوند و وجه نمادین و معناشناختی دارند. عمده نقوش شامل دسته نقوش محافظ (دعا، تعویذ، طلسم، خمتاز، بازوبند)، قوچک، پرندگان محلی و گل (گول، ترنج) هستند که در هر ایل و قبیله دارای نشان و فرمی خاص است. همچنین دست بافته ها دارای کارکردهای ویژه ای هستند.
کلیشه های جنسیتی و اطلاق جنسیت به یک اثر هنری: مطالعه موردی "نقاشی رئال و انتزاعی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
63 - 70
حوزههای تخصصی:
شکل گیری کلیشه های جنسیتی ماحصل برداشت از تفاوت زیستی بین جنس ها است که منجر به واگذاری نقش ها به جنسی خاص می شود و در پی آن ترجیحات و انتظارات از جنس ها را به وجود می آورند که به عنوان نوعی پیش زمینه تمامی مناسبات اجتماعی و فرهنگی را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب عدم قضاوت صحیح آن ها می گردد. این پدیده در دنیای هنر نیز امکان پذیر است. در پژوهش حاضر بازتاب تقابل دو شیوه فکری منطقی و احساسی در دو سبک نقاشی انتزاعی و رئالیستی مورد بررسی قرار می گیرد تا با تکیه بر این امر به این مقوله دست یابد که تا چه میزان کلیشه های جنسیتی در انتساب یک اثر هنری به زنان یا مردان تأثیر گذار است؟ روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و میدانی و با اتکا به روش های تجربی و به شیوه کمی است و به منظور سنجش فرضیه پژوهش از ابزار گمانه زنی جنسیت خالق اثر هنری استفاده شده است. تحلیل عاملی پرسشنامه مزبور نشان می دهد که در انتساب سبک اثر هنری به جنسیتی خاص (آثار انتزاعی به مردان و آثار رئالیستی به زنان)، پیش زمینه های فکری و کلیشه های جنسیتی مؤثر است و اطلاق جنسیت به پدیدآورنده اثر هنری با هیچ یک از عوامل جمعیت شناختی همبستگی معناداری ندارد.
شمایل نگاری مذهبی قاجار در سایه تأثیرات فرهنگ غرب (نمونه مطالعاتی: قاب آینه زیرلاکی، اثر محمداسماعیل نقاش باشی اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
93 - 102
حوزههای تخصصی:
اقتباس از دستاوردهای تمدن غرب، از ویژگی های بارز هنر قاجار است که تقریبا در همه عرصه های هنری نمود دارد. دامنه نفوذ هنر و فرهنگ غرب گاه به حدی بوده که حتی بر نحوه خلق آثار مذهبی و عامیانه در رسانه های گوناگون، علی الخصوص آثار لاکی، تأثیر گذاشته و آرایه ها و ساختارهایی از این فضای غیربومی را در مضامین آشنای بومی تلفیق کرده است. در عصر قاجار هنر لاکی کاری با تحول بی سابقه ای نسبت به گذشته روبرو شد و مضامین مختلفی در آن رواج پیدا کرد که شمایل نگاری مذهبی نمونه ای از این دست بود. قاب آینه زیرلاکیِ محفوظ در موزه بِرن سوئیس، با موضوع مذهبیِ شمایل حضرت علی ع و حسنین ع ، اثر محمد اسماعیل نقاش باشی اصفهانی که در سال 1288ه .ق. خلق شده، مصداقی است از مواجهه با پدیده فرنگی سازی و بازنمود و پیاده سازی آن در یک چارچوب مرسوم سنّتی. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی و با هدف بازخوانی و تحلیل عناصر هنری غرب در یک قاب آینه قاجاری مذهبی، در سه سطح انجام گرفته که عبارتند از ساختار بصری، درون مایه و محتوا، و تأثیرات بومی و غیربومی. نتایج مطالعه حاضر حاصل نشان از حضور چند مؤلفه غیربومیِ اقتباس شده از غرب دارد که مهم ترین آنها شامل ساختار ماندورلا، محجَر و آرایه های وام گرفته از سبک روکوکو است.
مطالعه تطبیقی آرای سنت گرایان و تاریخی اندیشان در تبیین فضا و ترکیب بندی در نقّاشی ایرانی
حوزههای تخصصی:
نقّاشی به معنای مشخّص آن و به طور مستمر پس از اسلام در زمان حکومت عبّاسیان، به منظور مصوّرکردن کُتب به خدمت
گرفته شد و در دوران سلجوقی به ایران وارد شد و پس از آن در دوره تیموری به شکوفایی رسیده است. طی قرن ها،
شیوه های کلّی و اصول مشخصی بر نقّاشی ایرانی حاکم بوده که باعث تمایز آن از نقّاشی دیگر ممالک شده است. یکی از
مشخص ترین تمایزات نقاشی ایرانی، استفاده از فضای غیرواقعی و دوبعدی و هم چنین پرهیز از نمایش فضا های واقعی و
ترکیب بندی به شیوه غربی است. تبیین این مقوله، یعنی فضا و ترکیب بندی در نقاشی ایرانی همواره محلّ بحث و اختلاف نظر
بین سنت گرایان و تاریخی اندیشان بوده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، یافتن نقاط اشتراک و افتراق این دو دیدگاه
فکری درمورد علل شکل گیری فضا و ترکیب بندیِ خاصِ در نقّاشی ایرانی است. این مقاله، که به روش توصیفی- تحلیلی و با
رویکرد تطبیقی انجام می پذیرد، بر آن است تا آرای دو طیف فکری مذکور را درمورد ماهیت فضا در نقاشی های ایرانی مورد
تطبیق قرار داده و تفاوت آنها را بررسی و تبیین نماید. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که متفکّران سنّت گرا و
تاریخی اندیش فضای نقّاشی ایرانی را چگونه تبیین کرده اند. با بررسی های انجام شده این نکته مشخّص شده است که این دو
جریان فکری در پرداختن به نقّاشی ایرانی زاویه دید مختلف و مبنای بررسی متفاوتی دارند. سنت گرایان هنر متعالی را در در
بستر سنت بررسی می کنند و هنرمند را دارای شأنی عرفانی دانسته و شیوه خلق آثار، در این هنر را کاملاً آگاهانه ارزیابی
می کنند. در مقابل تاریخی نگران بر اساس مستندات و مدارک تاریخی و عوامل مرعی و قابل ارزیابی به ارائه فرضیات در
مورد نقاشی ایرانی مبادرت می ورزند.
بررسی تطبیقی مفهوم تجرید در نقاشی ایرانی و مفهوم انتزاع در نقاشی غربی
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
100-106
حوزههای تخصصی:
تجرید در عرفان اسلامی فرایندی است که در طی آن جزئی به کل تبدیل می شود. منظور از تجرید حذف شدن خصوصیات فردی از چیزی است که قرار است کل شود یا ارتقاء یابد. به نظر می رسد چکیده نگاری و یا عدم پرداخت به جزئیات ملموس اشیا در نقاشی ایرانی، حاصل این نگاه معنوی هنرمندان و باور به نظریه تجرید در عرفان اسلامی باشد. در مقابل، بحث انتزاع در هنر غرب از اواخر قرن نوزدهم و پس از توفیق جنبش های نوگرایی، از قبیل امپرسیونیست، در نقاشی اروپا مطرح و پیگیری می شود. انتزاع در لغت به معنای در آوردن جزئی از کل است؛ در حقیقت هنرمند تمایل خود را به بازنمایی دقیق و مشابه شئ از دست داده و مایل است فرمی خاص که لزوماً شباهتی به فرم حقیقی در جهان ملموس را ندارد خلق کرده و مورد تأکید قرار دهد. تجرید در نقاشی ایرانی با توجه به قدمت و استمرار طی قرن ها چه تشابهات و چه تفاوت هایی با انتزاع در هنر مدرن غرب دارد؟ به نظر می رسد هنرمندان ایرانی در بازنمایی تصاویر خود قائل به اصولی بودند که ریشه در باورهای مذهبی و اعتقادی آن ها داشته است. تجرید در نقاشی ایرانی را می توان با انتزاع در هنر غرب همراه و از یک جنس دانست. هدف پژوهش حاضر بازخوانی بحث تجرید در هنر اسلامی و در امتداد آن نقاشی ایرانی و تحلیل تمایل به انتزاع در هنر غرب است. این پژوهش به روش مطالعات تطبیقی، ضمن شرح و بسط این دو مفهوم به مقایسه و شرح نتایج پرداخته است، داده های مورد نظر نگارندگان به روش کتابخانه ای گردآوری شده است.