فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۳۰٬۰۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، خوانش نوتاریخ گرایانه از درام تاریخی پست مدرن فرشته تاریخ، نوشته محمد رضایی راد است. تاریخ گرایی نو که استفان گرین بلت، مهم ترین مروج آن است، آن را یک روش پژوهشی عملی می داند و نه یک دکترین. فرشته تاریخ با محوریت آخرین ساعات زندگی والتر بنیامین، به بررسی دوران جنگ جهانی دوم (زمانی که دولت فعال و ملت منفعل بود و فاشیسم بر مسند قدرت تکیه زده بود) می پردازد؛ بنیامین با ایفای نقش تاریخی خود، به برتولت برشت در یافتن آپاراتوسی تازه در مبارزه با شیوه بورژوازی یاری رساند. خوانش این درام تاریخی پست مدرن، با تکیه بر تاریخ گرایی نو، جنبه های دیگری از معانی آن را آشکار کرد. این جنبه ها از طریق رفت وآمد مداوم میان متن و بافت، و همچنین با الهام از نوشته های بنیامین، فرصت بروز یافتند. در نهایت، با توجه به دیالکتیک جاری میان قاعده بودن فاشیسم و فرض آن به عنوان یک اضطرار در نمایش نامه حاضر، نشان داده شد که فرشته تاریخ با الهام از دوران تاریخی والتر بنیامین و با عطف به زمانه محمد رضایی راد، در واقع موید گفتمان قاعده بودن فاشیسم است. از این رو در تضاد با گفتمانی است که فاشیسم را وضعیتی اضطراری و تاریخ را خطی و رو به تعالی می داند.
نسبت منظر شهری و گردشگری در فرایند توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
3 - 3
حوزههای تخصصی:
برای بیش از یک قرن، شهرنشینی و گردشگری دو فرایند اصلی توسعه را در جوامع غربی و سپس جهانی تشکیل داده که مرتباً یکدیگر را تحت تأثیر قرار می داده اند. به عبارتی، در فرایند توسعه، عوامل متعددی برای حفظ رقابت پذیری و تضمین جذابیت شهرها دخیل هستند که ازجمله مهم ترین آن ها ارتقای گردشگری شهری است. گردشگری شهری فرصتی راهبردی برای شهرها فراهم می کند تا رشد اقتصادی خود را تقویت کنند، ظرفیت های فرهنگی، طبیعی و هویت خود را به نمایش بگذارند و دید بین المللی خود را تضمین نمایند. این در حالیست که برای مدت طولانی، گردشگری تنها مترادف با گذران اوقات فراغت در فضاهای طبیعی خارج از شهر چون کوهستان، ساحل، جنگل یا کویر قلمداد می شد.منظر شهر، به عنوان اولین تصویری که در حافظه گردشگر شکل می گیرد، از ادراک وی جدا نیست؛ لذا حتماً نیاز به محافظت، ارتقا و توسعه دارد. همان طور که فلورنت هبرت (Florent Hebert) اشاره می کند، هر شهر دارای امکانات خاصی برای تشکیل منظر خود است که از فرم ها و ریتم های گذشته تغذیه می شود. بنابراین ظرفیت منظرینی که شهر از آن ها بهره می برد (دریا، رودخانه، جنگل، بناهای تاریخی و غیره) دارایی هایی محسوب می شوند که می بایست در قالب پروژه های اولویت دار مدنظر قرار گیرند تا امکان ساخت تصویری منحصربه فرد از شهر را به مخاطب ارائه دهند. جهت تحقق این امر، شهر از منظر خود برای متمایزشدن استفاده می کند که توانایی پاسخگویی به چالش های هویتی، زیبایی شناسانه، عملکردی و اقتصادی را طی سال های متمادی داشته است. شخصیت متمایز و منحصربه فردی که شهر از منظر خود ارائه می کند، به عاملی تأثیرگذار در پویایی و رقابت تبدیل می شود و بدین ترتیب، می توان گفت ارتقای کیفیت منظرشهری، راهبردی برای توسعه و ترویج گردشگری پایدار محسوب می شود. تجربه های جهانی نیز، تأکیدی بر اهمیت نقش منظرشهری در گردشگری شهر است:منظر طبیعی شهر: تولد دوباره رودخانه Cheonggyecheon در قلب سئول، پروژه ای شاخص برای بهبود تصویر جهانی از کره.منظر صنعتی شهر: محدوده وسیع Emsherpark و قلمرو حساس آن در حوزه Rhur، به مثابه پل بین طبیعت و فرهنگ در آلمان.منظر تاریخی شهر: پیاده راه ساحلی خلیج الجزیره، تداوم تصویر سرزمینی غنی از تاریخ و مناظر آن در الجزایر.در ایران اما موضوع کمی متفاوت است. در فرایند توسعه، دو امر گردشگری و منظرشهری به صورت منفصل از هم فعالیت دارند که باعث شده توسعه گردشگری به بناهای خاص تاریخی و گردشگری طبیعت به خارج از شهر محدود شود و سایر ظرفیت های موجود در عرصه منظر نادیده انگاشته شده است. آسیب چنین رویکردی. درجا زدن نهادهای اجتماعی و مردمی در بهره گیری از منافع توسعه گردشگری است که اتفاقاً بیشتر در مناطق محروم و کم بضاعت واقع هستند. گردشگری جنوب از بارزترین نمونه هاست؛ مسافران قشم، کمتر به مؤلفه های معنایی و شکل دهنده سرزمین می پرازند، لذا سهم مردم محلی از منافع حاصل از این گردشگری بسیار محدود است. آنچه امروز از منظر سرزمینی قشم مشاهده می شود، غلبه فضای احساسی به جای فضای ادراکی است. به عبارتی، منظر سرزمینی قشم به جای این که متشکل از کل های هویتی مرتبط و معرف مؤلفه های منظر قشم باشد، کل های هویتی مستقلی را تشکیل داده که برای مخاطب جذابیت های هیجانی، احساسی، بصری و زودگذر تولید می کند. آسیب چنین فرایندی نگاه سطحی به گردشگری در شهرهاست که به تفرج های شخصی تقلیل خواهد یافت.
ارائه مدل بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
40 - 51
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی مدل بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری مورد مطالعه شهر تهران به انجام رسیده است و از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد اکتشافی و از لحاظ نوع، کیفی است. جامعه آماری این تحقیق گروهی از خبرگان شامل مدیران و متولیان ارشد در حوزه گردشگری و اساتید دانشگاهی در حوزه های مدیریت بازاریابی و مدیریت گردشگری بودند که براساس روش نمونه گیری هدفمند، از میان آنها 11 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و مصاحبه شدند. براساس نتایج حاصل از تحقیق، مشخص شد که هسته اصلی در جهت نهادینه کردن بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری کشور، عزم جدی مدیریت در به کارگیری ابزارهای بازاریابی دیجیتال و افزایش سهم ایران از بازار گردشگری است. در این مسیر عواملی مانند عوامل علّی شامل تأکید بر اخلاق در طراحی پیام تبلیغی، تأکید پیام تبلیغی بر مزیت های رقابتی، تطابق پیام تبلیغی با فرهنگ جامعه هدف و قدرت پیام تبلیغی برای ایجاد نیاز در مشتری بر هسته مرکزی مدل تأثیرگذار است. براساس مدل ارائه شده در تحقیق هسته مرکزی مدل از طریق دو راهبرد اصلی یعنی استفاده از رسانه های تخصصی جهت انتشار پیام تبلیغی و انتشار سیستماتیک و ویروسی پیام تبلیغی از طرق رسانه های اجتماعی می تواند پیامدهای مثبتی را رقم بزند. نکته حائز اهمیت اینکه دو عامل زمینه ای شامل فرهنگ سازی برای استفاده از بازارایابی دیجیتال در صنعت گردشگری، بودجه مناسب و فرصت داشتن برای اجرای بازاریابی دیجیتال و همچنین دو عامل مداخله گر شامل الگوبرداری از کشورهای موفق دنیا در زمینه بازاریابی گردشگری، رقابت در منطقه از لحاظ جذب گردشگر نیز بر راهبردهای مدل اثرگذار هستند. براساس این مدل، اگر مدیران و دست اندرکاران حوزه گردشگری بتوانند بازاریابی دیجیتال را در مجموعه خود نهادینه کنند، پیامدهای مهمی همچون وفاداری سازی گردشگران به مراکز گردشگری، ارزآوری و بهبود اقتصادی کشور، تقویت برند گردشگری را به دست خواهند آورد.
بررسی برخی عوامل فرهنگی موثر بر انتخاب فرش دستبافت ایران در ژاپن
حوزههای تخصصی:
کشور ژاپن در جایگاه یکی از مقاصد صادراتِ فرش ایران بوده که در سالیان گذشته میزان قابل توجهی از فرش های ایرانی را خریداری کرده است. باتوجه به اینکه معیارها و دلایل انتخابِ فرش توسط استفاده کنندگان تأثیر مستقیمی بر میزان تقاضا و عَرضه دارد، شناسایی و آگاهی از آن دلایل و معیارها برای تولیدکننده اهمیت و ضرورت دارد. ویژگی های فرهنگی کشور ژاپن به منزله یکی از عوامل مؤثّر در انتخاب و خرید فرش مسئله موردبحث این مقاله است. بدین منظور فرهنگ هر دو کشور ایران و ژاپن و برخی نقاط اشتراک و افتراق به طورکلی موردتوجه و مطالعه قرار گرفت و تا حدودی رابطه فرهنگ ژاپن و سلیقه مردم در استفاده از فرش تشریح شد.داده های پژوهش از راه گفت وگوی چهره به چهره با تولیدکنندگان و تجار فرش و انتشار پرسش نامه به دست آمده و مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که فرهنگ کشور مقصد (ژاپن) می تواند نقش تأثیرگذاری در انتخاب و سلیقه خریداران داشته باشد. فرهنگ به شیوه غیرمستقیم توسط اجرای دیدگاه کارشناسان کشور ژاپن بر فرش های صادراتی ایرانی به کار گرفته می شود؛ بااین وجود در محصولات کنونی تولیدکنندگان فرش دستبافت نتوانسته اند فرهنگ و نقطه نظر مردم ژاپن را در محصولات خود اجرا نمایند. بنابراین به عقیده تاجران با ملیت ژاپنی و صادرکنندگان فرش ایران، توجه بیشتری باید به این مورد معطوف گردد تا رتبه قالی ایرانی در بازار مورد انتظار تثبیت گردد.
تحلیل دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) با رویکرد جامعه شناسی هنری پی یر بوردیو
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 176
حوزههای تخصصی:
نقاشی دیواری به فرآیند طراحی یا نوشتن بر روی دیوار اشاره دارد، در حالی که دیوارنگاری به اثر نقاشی یا نوشته شده بر روی دیوار گفته می شود. نقاشی های دیواری و تعابیر معروف، با توجه به بررسی های به دست آمده در تجربیات کاربردی و کارشناسی، با ویژگی های این هنر در ایران مرتبط هستند، مثلاً با معماری ارتباط تنگاتنگی دارند واز نظر ایجاد تأثیر قوی بصری، آفرینش زیبایی، هماهنگی فرم و ریتم نقش ارزشمندی در آثار معماری دارند. می توان به یکپارچگی با محیط اطراف، دیوارها و کل بنا، تکمیل کننده معماری، هویت بنا، سبک تزئینی، استحکام، مقاومت و عدم تعلق به دوره ای خاص اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی نقاشی های دیواری میدان ولی عصر (ع) است که فراتر از تعریف فرم فیزیکی، به تأثیر اجتماعی نقاشی های دیواری و امکانات آن ها برای ارتباط و حرکت می پردازد. از این رو، پژوهش حاضر سعی دارد به چگونگی بازنمایی دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) در سطوح ملی و بین المللی پاسخ دهد. روش تحقیق مقاله بر اساس دیدگاه اجتماعی پیر بوردیو است و به تحلیل نقاشی های دیواری میدان ولی عصر(عج) در بستر اجتماعی امروز می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیلی و از طریق تحقیق کتابخانه ای و مشاهده آثار انجام شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد موضوعاتی که هنرمندان دیوارنگاره ولی عصر(عج) اغلب مورد توجه دارند، شرایط و اتفاقاتی است که در جامعه ملی و بین المللی رخ داده است. سرمایه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نمادین در به نمایش گذاشتن اقتدار، همبستگی، وحدت و غیره به وفور قابل مشاهده است، اما طراحان این دیوارنگاره ها سعی نموده اند که از سرمایه نمادین به شیوه تمثیل سازی بهره برد و امر تأثیرگذاری بر مخاطب را افزایش دهد.
شناخت الگوهای اجرایی آیین کرب زنی و نقش این الگوها در تثبیت جایگاه آن به عنوان رقص سنتی- مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
با افزایش سطح آگاهی و شناخت بشر نسبت به پدیده های پیرامونش، برخی از آیین ها کارکرد خود را در تفسیر و توجیه پدیده های فوق به تدریج از دست دادند و یا به طورکلی متروک و مطرود شدند و یا با تغییراتی در فرم و ساختار، کارکردهایی تازه یافتند. از جمله این آیین ها مراسم آیینی کرب زنی است که در جایگاه رقص سنتی مذهبی مانند سایر رقص های همگون خود دارای الگوی اجرایی است. این الگوی اجرایی، دارای دلالت های معنایی قابل ارجاع به بافت فرهنگی هستند و در همان عرصه قابلیت رمزگشایی دارند. در این پژوهش تلاش گردیده است تا با بررسی الگوهای حرکتی و عناصر زمینه ای مرتبط با این رقص سنتی مذهبی به این پرسش ها پاسخ داده شود؛ وجود کدام مؤلفه ها در حالات و حرکات یک منسک می تواند آن را در زمره طبقه بندی تشریفات آیینیِ رقص قرار دهد؟ الگوهای اجرایی مراسم کرب زنی، بازنمود و بازنمایی کدام دلالت های فرهنگی است؟ در راستای رسیدن به پاسخ پرسش ها از شیوه تحقیق کیفی و روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.این پژوهش در تعیین جایگاه همسانی این آیین با حرکات موزون به بررسی عناصر همبسته با رقص پرداخته و در آیین کرب زنی شاهد عناصر زمینه ای همبسته با رقص بوده است. عنصر موسیقی با دو مؤلفه «ابزار تولید موسیقی» و «کلام موزون» در «دستگاه نوا» خلق می گردد. کرب نیز به عنوان نماد سوگواری و اندوه نیز به عنوان ابزار و ادوات مرتبط با رقص که موجب افزایش اثرگذاری در مخاطبان می شود، استفاده می گردد. فنون بدنی کنشگران آیین کرب زنی دارای دلالت های نشانه ای بر بدن به عنوان حامل ارزش های قدسی و ارتباط با جهان زمینی و بازنمایی تمثیلی پیروزی خیر بر شر و امر قدسی بر امر ناقدسی دارد. بنابراین می توان گفت که این آیین در مراسم سوگواری شیعی، بازنمایی و بازتولید دلالت های فرهنگی با هسته قدسی و مذهبی است.
فرم یابی دیجیتال سازه های درختی براساس آزمایش رشته های خیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
37 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بیان مسئله: فرم یابی براساس خودسازماندهی اجزا در طبیعت مدت ها مورد توجه بوده است. این فرم ها که براساس بهترین نحوه انتقال نیروها شکل می گیرند، با حداقل مصالح قابل ساخت بوده اند و نیز سبک هستند. در گذشته برای پی بردن به نحوه این خودسازماندهی، مدل های فیزیکی مبنای طراحی و محاسبه قرار می گرفت. اما فرایند ساخت این مدل ها، اندازه گیری و تعمیم آن به مقیاس واقعی کار زمان بر و پرزحمت است. به خصوص اگر ساختار موردنظر، ساختاری پیچیده، چون سازه های درختی باشد. امروزه با اعمال منطق طبیعت در شبیه سازی های رایانه ای، می توان مدل هایی دیجیتال ساخت که فرایند فرم یابی و تعمیم آن به مقیاس نهایی، با صرف زمان و انرژی کمتر ممکن شود. هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارائه ابزاری دیجیتال برگرفته از طراحی الگوریتمی، جهت فرم یابی دیجیتال سازه های درختی براساس آزمایش فیزیکی رشته های خیس است.روش پژوهش: این پژوهش ابتدا از طریق مطالعه منابع و مقالات علمی موجود در این زمینه شکل گرفته و سپس نتایج حاصل با استفاده از ابزارهای رایانه ای به طراحی ابزاری دیجیتال منجر شده است. نتیجه گیری: استفاده از طراحی الگوریتمی حاصل از مدل رشته های خیس، می تواند ابزاری ساده برای طراحی بهینه ساختارهای درختی در اختیار طراحان قرار دهد. به این صورت، نه تنها نتیجه طراحی، بلکه فرایند طراحی نیز بهینه خواهد بود. یکی از چالش های اصلی در فرم یابی فیزیکی، برداشت مدل و تهیه نقشه های ساخت بوده است. با انتقال این فرایند به دنیای دیجیتال، اندازه گیری فرم حاصل بسیار ساده تر و در زمان کمتری انجام خواهد شد. در نتیجه ساخت پذیری این فرم ها افزایش می یابد.
مطالعه تطبیقی الگوی ساختاری مشابه در الواح چوبی سده های چهارم و پنجم هجری (مورد پژوهی: الواح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز، مجموعه رابنو، موزه عربی قاهره با تاریخ 363 ه.ق و موزه ملی ایران با تاریخ 520 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
183 - 197
حوزههای تخصصی:
امروزه چند لوح چوبی متعلق به مزار امام علی(ع) که به دستور عضد الدوله دیلمی ساخته شد(363 ه.ق) در موزه های جهان نگهداری می شود؛ اما یک لوح چوبی دیگر مربوط به همین دوره که در موزه تخت جمشید شیراز وجود دارد، دارای الگوی مشترک در ساختار و کتیبه هایی با مضمون مشابه با این آثار می باشد و حاوی محتوای شیعی توأم با حمایت او هستند. علاوه بر این آثار، یک لوح چوبی با تاریخ ساخت 520 ه.ق در موزه ملی ایران وجود دارد که دارای اشتراکاتی با آثار مورداشاره است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اصول الگوی ساختاری و کتیبه های این آثار و تطبیق آن ها با یکدیگر است. سؤالات هم عبارت اند از:1. این آثار چوبی دارای چه ساختاری در طراحی و کتیبه ها هستند؟ 2. اصول ساختاری طراحی و کتیبه های این آثار تا چه اندازه به هم شباهت دارند؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی می باشد و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار فیش و عکاسی است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی است. نتایج نشان داد آثار چوبی نام برده ازنظر ساختار و ترکیب بندی از الگوی مشترک پیروی می کنند و ترکیب بندی آن ها به شکل محرابی است. در تمامی آثار موردبررسی از نقوش گیاهی برگرفته از دوران ساسانی استفاده شده است. همچنین کتیبه هایی به خط کوفی ساده با مضامین و طراحی مشابه وجود دارد. سبک و متن کتیبه های الواح چوبی موردبررسی را می توان با تاریخ مشابه در لوح چوبی موجود در موزه ملی ایران با تاریخ متأخرتر مشاهده کرد که نشان دهنده ادامه و حفظ سبک حکاکی روی چوب توسط هنرمندان است. بیشترین وجه اشتراک در لوح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز و لوح چوبی موجود در مجموعه رابنو دیده می شود و تنها وجه افتراق آن ها استفاده از کتیبه های بیشتر در لوح چوبی مجموعه رابنو است. با توجه به متن مشترک کتیبه الواح چوبی متعلق به مزار امام علی(ع) با لوح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز، می توان نتیجه گرفت که لوح چوبی موزه تخت جمشید هم جزئی از همان مجموعه ارزشمند است.
شاخصه ها و عوامل معماری پدیدآرنده نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه، بررسی موردی: خانه های قاجاری شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
131 - 148
حوزههای تخصصی:
نما یا پوسته معماری ساختمان، لباس و بُعد دیداری بیرونی آن است که مرز بین فضای درون و بیرون را تعریف می کند. نما در معماری خانه های تاریخی قاجاریه فلات مرکزی ایران به واسطه فرهنگ و معماری درون گرا، بیشتر در حیاط میانی شان جلوه گر شده است. «شاخصه» ها و «عوامل معماریانه» گوناگونی در پدیدآوری این نما مؤثر بوده اند. در این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و متونی که به معماری نما و یا نمای خانه یا خانه تاریخی ایرانی پرداخته اند، «شاخصه»ها و «عوامل معماریانه» زیرمجموعه آن ها شناسایی شد. پس از پیمایش، یک چارچوب نظری به عنوان سامانه پیشنهادی دربرگیرنده همه عوامل معماری معماریانه نمای حیاط میانی خانه تاریخی قاجاریه ارائه شد. این چارچوب نظری مورد بازخوانی، استدلال منطقی و ارزیابی قرار گرفت تا کارآیی و جامعیت آن محک بخورد و در صورت نیاز کامل شود. «شاخصه» های مؤثر در پدیدآوری نمای خانه ها به ترتیب عبارت اند از: اقلیم، عملکرد، شکل و فناوری ساخت. هر یک از این «شاخصه» های کلان، در زیر مجموعه خود دارای «عوامل معماریانه» چندی هستند. چهار «شاخصه» و شانزده «عامل معماریانه» شناسایی شده در چارچوب نظری، با پژوهش میدانی آزمون و اثبات شد و الگوی ارائه شده، کارآیی خود را در خوانش معماری نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه و یا احتمالاً دوره تاریخی و شاید برای خانه های امروزین در فلات مرکزی یا دیگر نقاط اقلیمی و جغرافیایی ایران، نشان داد.
واکاوی خویشکاری های اساطیری دیوان در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
97 - 109
حوزههای تخصصی:
دیو موجود اهریمنی اسطوره ای است که طی دوره های مختلف به واسطه برخی از خویشکاری های خود مورد توجه هنرمندان در تصویرگری قرار گرفته است که از آن میان می توان به طور ویژه از محمد سیاه قلم نام برد. وی با تأملی مضاعف در ترسیم نقش دیو، با بیانی آشکار به تصویرگری برخی از خویشکاری های دیوان پرداخته است. تأمل بر نقش دیوان محمد سیاه قلم به لحاظ واکاوی خویشکاری و تطبیق آن با وظیفه اساطیری ایشان اهداف اصلی این پژوهش است. روش پژوهش به لحاظ هدف بنیادی، از نوع توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است که هر 28 نگاره وی را شامل می شود. این پژوهش درصدد یافتن پاسخ به این پرسش است که دیوان سیاه قلم چه خویشکاری هایی داشته اند و تا چه اندازه به وظایف اساطیری خود وفادار مانده اند؟ در حاصل نتایج خویشکاری دیوان سیاه قلم در هشت عمل نزاع دیوان، انجام پیشه، حمل، دزدی، رقص، باده نوشی، رامشگری و مباحثه دسته بندی گردید که انجام وظیفه انسانی و داشتن پیشه مهم ترین وجه ممیزه دیوان سیاه قلم است. در تطبیق با چهره اساطیری ایشان می توان گفت بخش قابل توجهی از خویشکاری های دیوان سیاه قلم به چهره اهریمنی آنان مربوط است که این امر به نوبه خود ریشه در متون اساطیری اوستایی و پهلوی دارد.
تبیین الگوهای کالبدی فرم معماری بهینه با رویکرد تامین شرایط آسایشی در فضاهای باز مجموعه های مسکونی (نمونه مطالعاتی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
75 - 100
حوزههای تخصصی:
مسئله تحقیق:مسئله آسایش حرارتی کاربران در فضاهای باز موردتوجه معماران و طراحان فضاهای مسکونی بوده است. در معماری سنتی ایران با توجه به آب وهوای هر منطقه فرم، جایگیری فضاها و طراحی فضاهای باز با توجه به اقلیم هر منطقه شکل گرفته است که این تدابیر طراحی امکان تامین شرایط آسایشی مطلوب را می داده است. عملکرد بهتر این چیدمان در ارائه آسایش حرارتی در فضای باز را می توان به توزیع بلوک های ساختمانی نسبت داد که از ایجاد فضاهای باز بدون سایه بزرگ در داخل سایت جلوگیری می کند. سایه ای که توسط بلوک های ساختمانی ایجاد می شود از افزایش بیش ازحد دما در ساعات بعدازظهر تابستان جلوگیری می نماید.
هدف: هدف این پژوهش یافتن مؤلفه های طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی مؤثر در تأمین آسایش حرارتی ساکنین شده است.
روش پژوهش: روش تحقیق در این پژوهش شبیه سازی نرم افزاری و میدانی است که خروجی های نرم افزاری برای اعتبارسنجی با استفاده از دادهه ای میدانی حاصل از اندازه گیری محیطی کنترل شده اند. بدین منظور با استفاده از مطالعه متون علمی مؤلفه های فرم شهری تأثیرگذار بر آسایش حرارتی فضاهای باز شهری در سلسله مراتبی از بافت تا بنا استخراج شده سپس برای شبیه سازی و تحلیل عوامل طراحی از نرم افزار ENVI-met بهره گرفته و هر یک از بلوک های مسکونی با ارتفاع مشخص در نرم افزار شبیه سازی شده است.
نتیجه: نتایج نشان می دهد که بلوک های شهری منفرد مکعبی شکل آسایش حرارت بهتری را در فضای باز ارائه می کنند. عملکرد بهتر این چیدمان در ارائه آسایش حرارتی در فضای باز را می توان به توزیع بلوک های ساختمانی نسبت داد.
بررسی دلایل کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی ساختمان در کم رنگ شدن مفاهیم طراحی در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 118
حوزههای تخصصی:
اهداف: بررسی و تحلیل قوانین طراحی با هدف رفع تناقضات و ایرادت، یکی از موضوعات پویا و حائز اهمیت پژوهشی در اکثر نقاط جهان است. تردیدی در لزوم وجود قوانین وجود ندارد، اما سوالی که مطرح است نحوه ی طراحی قوانین مذکور است، به گونه ای که منجر به افت کیفیت و تنش در فرایند پیچیده طراحی نشوند. هدف پژوهش ریشه یابی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی با تمرکز بر مبحث چهارم، در کم رنگ شدن مفاهیم طراحانه در حوزه ساختمان است.
روش ها: پژوهش با رویکرد تحلیلی، مبتنی بر تحلیل محتوی و استدلال منطقی منابع کتابخانه ای انجام شده و چارچوب پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده است.
یافته ها: مقررات ملی از نوع تجویزی هستند که تعیین راه حل ها، عدم انعطاف پذیری و محوریت استانداردها، مهم ترین ویژگی این گونه از مقررات است. تقلیل مسائل حوزه ی طراحی، جایگزین کردن مهارت به جای شناخت، رفع مسئولیت طراحی از طریق تکیه به استانداردها، تعیین حداقل ها به عنوان اهداف و حذف انگیزه برای خلاقیت و نوآوری، دلایل اصلی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی در حوزه طراحی و ساخت است.
نتیجه گیری: ساختار و محتوای مقررات تغییراتی در شیوه ها و کارهای طراحان ایجاد می کند. رویکرد تجویزی با ویژگی های خاص خود، برای تدوین مقررات حوزه ی طراحی معماری مناسب نیست و نیازمند مقرراتی هستیم که طراح را مجاب به تفکر در مسیرهای خاص نکند. محوریت استانداردها، مسائل حوزه طراحی را محدود کرده است و با تنزیل سطح طراحی در حد تکنسین ها، سبب کمرنگ شدن نقش طراحان مبتکر و مفاهیم طراحانه شده و بستر حضور غیرمتخصصان در حوزه طراحی را فراهم کرده است.
بررسی تأثیر نقاشی نگارگری ایرانی بر نگارگری معاصر پاکستان (2021- 1947م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
39 - 61
حوزههای تخصصی:
با حضور هنرمندان ایرانی در دربار حاکمان گورکانی مغول در شبه قاره از سال 1549م، شکل جدیدی از هنر نگارگری مغولی، با ترکیب دو سبک هندو فارسی، ایجاد شد که آثار قابل توجهی از آن بر جامانده است. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر نقاشی های نگارگری ایرانی بر نگارگری پاکستان (2021-1947) می پردازد. هنرمندان پاکستانی پس از استقلال پاکستان و هند در سال 1947م، بنا به دلایل سیاسی در پی ایجاد شکل هنری جدیدی بودند که تأثیرات کمی از هنر هند در آن نمایان باشد. به این ترتیب تلاش هنرمندان پاکستانی برای رسیدن به استقلال هنری، با تاثیر پذیری از هنر مسلمانان هند و ایران در دوران گورکانیان همراه شد و از این طریق زمینه هویت هنری مستقلی برای خود ایجاد نمود. به همین دلیل، با مطالعه آثار نگارگری در پاکستان، می توان تاثیر هنر نگارگری ایرانی را در دوره های مختلف بر نگارگری پاکستانی به وضوح مشاهده کرد. هدف از این پژوهش نیز شناسایی و درک عمیق و غنای تأثیر نگارگری ایرانی بر نگارگری پاکستان و مطالعه عناصر هنری در نگارگری آن هاست، بنابراین مساله تحقیق بر این امر استوار بوده و تمرکز سؤالات بر این است که: چه عناصری از سبک ایرانی در هنر نگارگری جدید پاکستان وجود دارد؟ شیوه بازنمایی این عناصر در آثار نگارگری پاکستان چگونه است؟ نگارگری های پاکستان ازلحاظ بیان موضوع، متأثر از نگارگری های ایرانی هستند ؟روش تحقیق در این پژوهش, روش توصیفی –تجلیلی و جمع آوری روشی توصیفی تحلیلی با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای و مصاحبه میدانی با هنرمندان نگارگر معاصر پاکستانی و در کنار بازنمایی منتخبی از آثار نگارگری پاکستانی؛ تأثیر شگرف سبک ایرانی بر آثار پاکستانی به خصوص هنر جدید نگارگری پاکستان امروزی نمایان شد؛ نتایج حاکی از آن است که تاثیر نگارگری ایرانی بیشتر در جنبه های صوری و بیان بصری آشکار است ولی در جنبه های بیان موضوع اختلافات قابل توجهی وجود دارد، همچنین قابل ذکر است که اگرچه با گذشت زمان این تأثیر با کاستی و تغییرات مختلفی همراه بوده اما به طور کامل از بین نرفته است.
مطالعه باستان گرایی در نگاره های نسخه چاپ سنگی شاهنامه امیر بهادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
63 - 77
حوزههای تخصصی:
باستان گرایی از جریانات فکری بود که در اواخر دوره قاجار توسط برخی متفکرین آزادی خواه، نویسندگان، ادبا و رجال درباری مطرح گردید. این پدیده به ستایش و احیای جهان بینی دوران پیش از اسلام و تکریم قدرت سلسله های پادشاهی ایرانی پرداخت و عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، ادبی و هنری جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد. شاهنامه چاپ سنگی امیر بهادری یکی از صدها آثاری بود که سعی در تجلی این اندیشه از طریق هنر داشت، این اثر مهم در دوره مظفرالدین شاه قاجار به دستور امیر بهادر، وزیر و رییس گارد سلطنتی، تهیه و در دوره محمدعلی شاه به چاپ رسید. هدف از این پژوهش تحلیل بصری باستان گرایی در نگاره های نسخه مذکور است. سوالات پژوهش نیز عبارتند از؛ 1- باستان گرایی در نگاره های شاهنامه امیر بهادری با چه نشانه ها و علایمی متجلی شده است؟ و 2- منابع الهام بخش نگارگران این شاهنامه چه بوده است؟ به منظور یافتن پاسخ، به روشی توصیفی- تحلیلی به تفسیر و تطبیق داده ها که حاصل واکاوی 50 نگاره از شاهنامه امیر بهادری بود، پرداخته شد. جمع آوری اطلاعات نیز به صورت فیش برداری از منابع کتابخانه ای، مشاهده و گزینش تصاویر بوده است. نتایج حاکی از آن بود که؛ باستان گرایی در نگاره های شاهنامه مذکور که حاصل میل امیربهادر به خشنود نمودن شاهِ ناامید از بقای سلطنت بود؛ هم به صورت روح حاکم بر فضاسازی نگاره ها و هم به صورت بازآفرینی مؤلفه ها و عناصر هنرهای ایران باستان تجلی یافته است. برخی از این مؤلفه ها عبارتند از؛ نقشمایه های ملی و میهنی، آرایش صحنه و حالات پیکره ها بر اساس نقش برجسته های هخامنشی و ساسانی، تاکید بر تاج های پادشاهان هخامنشی و ... منابع الهام بخش و یا به عبارتی الگوی نگارگران این نسخه نیز آثار معماری و اشیاء برجای مانده از ادوار تاریخی ایران باستان و برخی کتب مصور تهیه شده در دوران قاجار از جمله آثار العجم و نامه خسروان بوده است.
بررسی همانندی سرپوش ها در الگوهای پوششی و معماری (گزارش همانندی هشت الگوی سرپوش انسانی با سرپوش های معماری در کاخ توپکاپی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
6 - 17
حوزههای تخصصی:
برای رمزگشایی از خاستگاه نقش ها و آرایه های هنری، لازم است علاوه بر شناخت تمایلات عمده ذهن انسان، روند دادوستد شکلی بین هنرهای خویشاوند هم، مورد بررسی قرار گیرد تا با آشکارشدن اشتراکات ریخت شناسانه، امکان تحلیل منطقی آن ها فراهم شود. به نظر می رسد فهم رازهای شکلی هنر سرپوش سازی که در دو حوزه و مقیاس متفاوت پوششی و معماری کاربرد دارد از این قاعده مستثنی نیست. این پژوهش با مقایسه خطوط اصلی آثار به جای مانده این دو هنر، در پی پاسخ به پرسش های زیر است: چه میزان از اشتراکات در مقابله شکلی سرپوش های معمارانه و کلاه های مورد استفاده مردم در یک برش تاریخی، قابل شناسایی است؟ چه الگوهای مشترکی بین سرپوش های پوششی دوره عثمانی قرن 16 تا 19 و سرپوش های عناصر و اندام های معمارانه کاخ توپکاپی استانبول وجود دارد؟ این پژوهش با نشان دادن همانندی های شکلی بین سرپوش های پوششی یک دوره تاریخی و سرپوش های معماری هم عصر آن در کاخ توپکاپی، بر آن است تا ضمن رمزگشایی از ابهامات شکلی، نشان دهد چگونه تجربه های کاربردی و کامیابی های زیبایی شناختی، تحت تأثیر ناخودآگاه تباری، از یک هنر به هنر دیگر دست به دست می شود. مطالعات تحقیق به صورت کتابخانه ای و با رویکرد روان پویایی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نمونه های آماری سرپوش های پوششی از حوزه فرهنگی عثمانی قرون 16 تا 19 و نمونه های معماری از کاخ توپکاپی استانبول انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد دست کم هشت الگوی همانند در بین الگوهای سرپوش مردمان این سرزمین در دوره عثمانی و سرپوش های اجزای تزئینی و ارکان معماری قابل تشخیص است. به نظر می رسد خوگیری به موتیف های آشنا تحت تأثیر مانایی آن ها در ناخودآگاه تباری، زمینه ساز بروز این پسند دیداری و این سوگیری زیبایی شناختی شده باشد.
مقدمه ای بر پیوندهای فرهنگی-اجتماعی شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایرانِ دوران مفرغ ؛ مطالعه موردی سفالینه های منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
52 - 67
حوزههای تخصصی:
چگونگی پیوندها و تشابهات فرهنگی-اجتماعی مردمان پهنه های گوناگون فلات ایرانِ پیش ازتاریخِ پایانی، از مسائل مهم باستان شناسی ایران است. با وجود شرایط اقلیمی متفاوت ، فاصله جغرافیایی و هم جوارنبودن مناطق شمال باختری و جنوب خاوری ایران با یکدیگر ، براساس شواهد باستان شناختی و نقاشی های رنگی روی سفالینه ها، همگونی ها و شباهت های قابل توجهی در نقش مایه ها دیده می شود و بنابراین با این پرسش مواجه می شویم که علت این تشابهات چیست و زمینه های فرهنگی-اجتماعی بروز این تشابهات علی رغم بُعد جغرافیایی و ناهمگونی اقلیمی چه بوده است؟ در پاسخ بدین پرسش، فرضیه پیشنهادی این پژوهش این است که علی رغم نظریه «موزاییک اقوام و اقالیم» حسن طلایی که ناهمگونی اقلیمی و مَسافات بعید جغرافیایی در فلات ایران را سد و مانع هم گرایی فرهنگی در ایرانِ روزگارانِ پیش ازتاریخ می دانست، این تشابهات را می توان در چهارچوب نظریه «جامعه بزرگ شرق» شاپور رواسانی و «ساختارگرایی فرهنگی» لِوی اشتروس تبیین کرد. طبقه بندی نقش مایه ها ، اساس روش شناختی این پژوهش را تشکیل می دهد؛ نقوشِ روی سفالینه ها -براساس توصیف و دسته بندی گونه شناختی نقش مایه ها و گاه نگاری نسبی آن ها- به تفکیک مناطق طبقه بندی و درنهایت با هم مقایسه شده و وجوه اشتراک آن ها بررسی شده است . لازم به ذکر است که در این پژوهش، بافتار باستان شناختی (کانتکست) و نیز گونه شناسی فرم و شکل سفالینه ها بحث نشده است. همانندیِ نقش مایه های سنت سفالگری دوران مفرغ در سرزمین های شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایران، براساس نظریه جامعه بزرگ شرق رواسانی، بر وجود هم گرایی فرهنگی در دو جغرافیای متفاوت دلالت دارد که این هم گرایی در بستر نظریه مردم شناختی ساختارگرایی لِوی اشتروس تفسیرپذیر است.
تبیین عوامل مؤثر بر کاهش افسردگی از دیدگاه بیماران در طراحی بیمارستان (مطالعه موردی؛ بیمارستان نمازی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
21 - 34
حوزههای تخصصی:
طبق آمار انجمن روانشناسی آمریکا، افسردگی ثانویه که ناشی از بیماری جسمانی در بین بیماران است، به عنوان شایع ترین اختلال روانی شناسایی شده است. همچنین تدوام استرس و اضطراب بیماران منجر به ایجاد افسردگی در فضاهای درمانی خواهد شد. بنابراین شرایط محیطی فضاهای درمانی بر کنترل و کاهش میزان استرس و افسردگی بیماران تأثیرگذار است. هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر کاهش میزان افسردگی بیماران از دیدگاه غالب بیماران در طراحی بیمارستان است. پژوهش حاضر به روش آمیخته کیفی -کمی و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عامل تأییدی در نرم افزار SPSS، انجام شد. پس از توزیع پرسشنامه متخصصان در دو مرحله، پرسشنامه کاربران، تدوین گردید. جامعه پژوهش در این مرحله، بیماران بستری شده در بیمارستان نمازی بودند که حجم نمونه با استفاده از دیدگاه کلاین، 200 نفر تعیین شد. تفسیر ماتریس داده های چرخش داده شده و بار عاملی هر متغیر نشان می دهد که هفت عامل با معانی شاخص از دیدگاه بیماران قابل تعریف هستند. نتایج بیانگر آن است که هفت عامل ادراک بصری، طبیعت گرایی، عملکردگرایی، ایمنی جسمی، فرآیند منطقی، ایمنی روانی و تنوع پذیری در طراحی بیمارستان برکاهش افسردگی بیماران تاثیرگذار است.
بررسی کارکرد بادگیر یک طرفه در تهویه طبیعی مسکن روستایی استان یزد؛ مطالعه موردی: روستای بُندرآباد شهرستان اشکذر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
15 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه تحقیق بر روی کارکرد بادگیرها به عنوان سامانه غیرفعال در پهنه گرم وخشک مسکن روستایی کشور جهت برقراری شرایط آسایش حرارتی بسیار حائز اهمیت است. بادگیرها به عنوان یک عنصر اقلیمی در ساخت وسازهای جدید جایگاه پیشین خود را از دست داده اند و بومیان مناطق گرم وخشک به جای این گونه اندام ها به سیستم های سرمایشی متداول نظیر کولر آبی و گازی روی آورده اند. یکی از مظاهر معماری بومی در کشورمان در پهنه گرم وخشک، استان یزد است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بادگیر یک طرفه در تأمین آسایش حرارتی از طریق تهویه طبیعی در مسکن روستایی این استان است. روش پژوهش: در این پژوهش، ابتدا به روش کیفی به صورت توصیفی تحلیلی و سپس با مطالعات میدانی از الگوی مسکن روستایی این پهنه (روستای بُندُرآباد) به بررسی روش های استفاده از باد در تهویه طبیعی این پهنه با استفاده از اندام اقلیمی بادگیر پرداخته شد. متغیر وابسته پژوهش آسایش حرارتی و متغیر مستقل سرعت باد است. در ادامه با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالاتی محاسباتی (CFD) به بررسی رابطه بین متغیرها پرداخته شده است که در نهایت به بررسی تأثیر حالت های مختلف بادگیر یعنی وضع موجود، افزایش ارتفاع پایه بادگیر به میزان دو متر و کاهش ارتفاع پایه بادگیر (دو متر) منجر شد. یافته ها: مطالعات نشان می دهد عملکرد بادگیر در حالت وضع موجود که در ارتفاع چهارمتری از کف بام قرار دارد و باد به صورت عمود بر دهانه بادگیر وارد می شود بهترین عملکرد را دارد و در حالت ارتفاع بیشتر با وجود این که سرعت جریان باد در فضای مورد بررسی بیشتر است، اما سرعت جریان باد در محدوده ای است که ایجاد جریان های نامنظم در فضای مذکور (تابستان نشین) ایجاد می کند. با بررسی حالت دیگر (ارتفاع کمتر بادگیر) در بررسی شبیه سازی ها مشاهده گردید که با کم شدن ارتفاع، سرعت باد در فضای تابستان نشین کاهش می یابد و عملکرد مورد قبولی را ندارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سایر اجزا در کالبد ساختمان در تکمیل فرآیند آسایش حرارتی مؤثر بوده و با حذف هر یک از آنها، فرآیند مذکور ناقص می ماند. نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد در این نوع مسکن از ایجاد روزنه های بزرگ در دیوار اتاق های تابستانی خودداری گردد و به جای آن از دهانه های کوچک استفاده شود که نقش تکمیلی در فرآیند تهویه طبیعی را فراهم می سازند؛ زیرا ایجاد دهانه های بزرگ باعث کاهش فشار منفی در اتاق مورد بررسی شده و فرآیند آسایش حرارتی را مختل می سازد.
تحلیل ویژگی های فنی آجر در بناهای تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
73 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: خودبسندگی و تکیه بر مصالح بوم آورد یکی از اصول معماری ایرانی بوده و آجر از جمله مصالح بومیِ اقلیمی با میزان دسترسی بسیار بالا در ایران است. با گذشت زمان بناهای آجری به تدریج نیازمند مقاوم سازی، تقویت، مرمت و بهسازی بوده و برای شناخت بیشتر و اصولی آجر و مقاوم سازی آن، تحلیل و بررسی آجرهای تاریخی ضروری به نظر می رسد تا از تجاربِ ساخت آجر و راهکارهای گذشتگان در گذر زمان استفاده شود. هدف این پژوهش مطالعه ویژگی های فنی آجرهای به کار رفته در بناهای تاریخی شهر کاشان در دوره های زمانی مختلف است. روش پژوهش: در همین راستا، پنج نمونه آجری از بناهای تاریخی کاشان، انتخاب شده و مورد بررسی قرارگرفته اند. روش پژوهش کمی و مبتنی بر مطالعات میدانی و آزمایشات آزمایشگاهی است. آزمایش های انجام شده به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول، آزمون های پایه شامل چگالی، وزن مخصوص، درصد رطوبت و جذب آب هستند. دسته دوم آزمون های مکانیکی شامل مقاومت فشاری و خمشی بوده و دسته سوم آزمایش شیمیایی، از نوع آنالیز شیمیایی به روش XRD است. با توجه به آزمایش های انجام شده، وزن مخصوص نمونه ها در محدوده ی 6/1 تا 14/2 گرم بر سانتی متر مکعب بوده و جذب آب نمونه ها از 3/9 تا 5/18 درصد به دست آمد. همچنین مقاومت فشاری آن ها در بازه ی 12/53 تا 27/195 کیلوگرم بر سانتی مترمربع بوده و مقاومت خمشی آن ها نیز در محدوده 62/11 تا 83/125 حاصل شد. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت مشخصات پایه، بر مشخصات مکانیکی مؤثر است. با افزایش وزن مخصوص و تراکم حجمی نمونه ها، خلل و فرج داخل آن ها کاهش یافته و درصد رطوبت موجود در آن و جذب آب نیز کاهش می یابد. به علاوه هرچه تراکم نمونه بیشتر شود مقاومت فشاری و خمشی آن ها نیز افزایش می یابد. نتیجه گیری: ترکیب شیمیایی غالب در نمونه ها نیز کوارتز بوده و وجود گچ در نمونه ها سبب کاهش مقاومت مکانیکی شده و افزایش کوارتز، آنورتیت و آلبیت سبب مقاومت نمونه ها شده است. با گذشت زمان نیز مشخصات فیزیکی و مکانیکی نمونه های آجری تغییر معناداری ندارند؛ بنابراین در مجموع به نظر می رسد که پارامترهای مقاومتی نمونه ها بیشتر به کیفیت مصالح اولیه و میزان چگالی نمونه ها و نحوه تولید وابسته بوده و قدمت و سن نمونه ها تأثیر قابل توجهی ندارد.
تحلیل پایداری سازه در خانه های دوره پهلوی اول در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
45 - 58
حوزههای تخصصی:
معماری معاصر ایران، از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی به هرج و مرج و آشفتگی دچار شد. در این دوران، ما شاهد احداث هم زمان ساختمان هایی هستیم که از لحاظ نیارشی هرکدام بیانگر یکی از مکاتب فکری ساخت، در دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند. پایداری سازه ای نقش اساسی در پایداری ساختمان ها در برابر عوامل محیطی دارد، زیرا متضمن پایداری کل ساختار فرم ساختمان و معماری آن است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مسئله پایداری سازه در ساختمان های عهد پهلوی اول بررسی می شود. این واکاوی، موضوعاتی ازجمله دیوارهای نسبی و آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای را شامل می شود. هدف از این مطالعه و پژوهش، بررسی ایستایی ابنیه دوره پهلوی اول به منظور بهبود پایداری این بناها ی ارزشمند و نجات آن ها در برابر زلزله و به سازی و پایداری لرزه ای است. برآیند این مقاله، با توجه به شکل، فرم وغالب ساختمان های احداث شده در دوره پهلوی اول امکان بررسی دیوارهای نسبی و اظهارنظر درخصوص پایداری سازه های مرتبط را فراهم می آورد. این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به دو پرسش است: نخست، مسئله نیارش است و همچنین، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در پایداری خانه های سنتی شهر کرمانشاه کدام اند؟ و دوم، آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای در خانه های عصر پهلوی اول متأثر از چیست؟. روش تحقیق در این پژوهش، روش ترکیبی (کمی/کیفی) و جمع آوری، تحلیل و محاسبه دقیق داده ها است. بنابراین، درخصوص دیوارهای نسبی از روش کمی و در بررسی آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای و در ادامه، مقایسه یافته ها و نتیجه گیری از سنجش کیفی استفاده شده است. در این مقاله، برای گردآوری اطلاعات از روش مشاهده میدانی، محاسبات و فن اسنادی کتابخانه ای بهره برده شده است. نتایج این پژوهش با استناد تصاویر و آثار و نقشه ها، محاسبات دیوار نسبی، مطابق با آیین نامه ۲۸۰۰ و نشریه ۳۶۰ است. نتایج نشان دهنده آن است که بررسی فاکتورهای نیارش (پایداری سازه) ازجمله دیوار نسبی و عوامل سازه (شاخصه ها) به کاررفته در خانه های تاریخی دوره پهلوی اول در بحث ایستایی، وضعیت هم سان دارد و موتیف های به کار برده شده نیز متأثر از بنیان های فکری معماری ایران است.