مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
نظم کیهانی
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن شده تا با مبنا قرار دادن نامة تنسر به کشف اندیشه های سیاسی عصر ساسانی نایل شود. این نامه حاوی مضامین مهمی در توضیح اندیشه ها و عملکردهای اردشیر بابکان و به تبع آن گفتمان رایج عصر ساسانی می باشد. تنسر در این نامه با طراحی مرزبندی خود با دو الگوی مانویه که در این مقاله در قالب گفتمان «هنجاری» و مزدکیه که در قالب گفتمان «عدالت محور» قرار می گیرند، به تفسیر و تبیین اندیشه هایش می پردازد. دین دال مرکزی گفتمان هنجاری است؛ اما در انشعاب شکل گرفته از این گفتمان که در ادامه به عنوان گفتمان عدالت محور از آن یاد خواهد شد، به دال شناوری تبدیل می شود که از مرکزیت تقلیل یافته و جای خود را به دال مرکزی عدالت و برابری طبقات اجتماعی می دهد و خود تبدیل به دال درجه دو می شود. در گفتمان نظم محور نیز، نظم بر گرفته از نظم کیهانی به عنوان دال مرکزی تلقی شده است و چارچوب گفتمانی آن جزء به جزء مورد بررسی قرار می گیرد. روح حاکمِ نامه، اندیشة «نظم محور» است که منجر به یک شیوة حکومتی خاص به نام «شاهنشاهی» می شود. دایرمدار تمامی ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، «شاهنشاهی» بوده و برای آن طراحی و تدارک شده اند، و در عین حال ساختارهای مزبور قوام و دوام خود را ملهم از «نظم کیهانی» می دانند. نظم کیهانی منجر به اندیشة یک پیکره و یک سر می شود؛ که شاهنشاه نقش سر را برای پیکرة جامعه بازی می کند. روش این مقاله، تحلیل گفتمانی و مأخوذ از مقالة نظریة گفتمان دیوید هوارث[i] است.
نقش و جایگاه هرم بزرگ هستی در ادیان و مکاتب اندیشگی شرق نقد و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرم بزرگ هستی در اغلب تمدن های پیشامدرن، بیانگر سیری نزولی از رأس هرم رو به سوی قاعده آن، پدید آورنده جهانی غیرمادی و مادی است. این سیر، در عین حال که لطافت محض را به تدریج به غلظت و ستبری بدل می کند، از وحدت محض به سوی کثرت، از عدم تعین به سوی تعین، از مطلق به نسبی و از ساحت تلألو عریان وجود رو به سوی ساحت کُمون و استتار آن در حرکت است. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با بحث از نظرگاه ادیان و مکاتب اندیشگی شرق در این زمینه، چگونگی جایابی و رابطه میان اجزاء و مراتب موجودات را در تقریرهای ناظر به هرم بزرگ هستی مورد نقد و بررسی قرار می دهد تا از این رهگذر، به تصویری روشن از هستی شناسی نظم کیهانی در آیین دائو، هندو و بودا دست یابد.
نظم کیهانی و نسبت آن با عدالت در اندیشه سیاسی ساسانیان مطالعه موردی نامه تنسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم و عدالت از مهمترین مفاهیم اندیشه سیاسی است که ریشه در جهان بینی هر ملّت و حکومت دارد.بر همین اساس اندیشه ساسانیان و تنسر، متأثر از دین و دیدگاه ایشان به کیهان است. نظمی کیهانی، غایتمند و قائم محور که آیینه آن در زمین، سیستم رئیس محوری می شود که شاه آرمانی، سلسله مراتب اجتماعی و قانون اَزلی به نام اَشه، ارکان آن هستند و موجد نظم و عدالت. بنابراین در این مقاله سوأل این است که نظم کیهانی حاکم بر نامه تنسر چه ارتباطی با عدالت برقرار می کند؟ و فرضیه مقاله هم این است که در بررسی هستی شناسانه نامه تنسر با توجه به هرم هستی، مؤلّفه هایی چون شاه فرهمند، دین رسمی تحت نظر شاه، اندیشه طبقاتی و قانون اَزلی موجد نظم هستند و عدالتی می سازند که در آن هر کس و هر چیز بر اساس استعدادش در جای خود با وظیفه ای خاص در کمال خرسندی برای محقق شدن غایت دنیا یعنی پیروزی خیر بر شر فعالیت می کنند.روﺷﻰ ک ﻪ در این مقاله با استناد بر نامه تنسر از آن اﺳ ﺘﻔ ﺎده ﺷﺪه، روش هرمنوتیک ترکیبی متن محور– زمینه محورِ اسکینراﺳ ﺖ.با ارائه مدل بسیار کوچکی تلاش کرده ایم تا نشان دهیم که اندیشه تنسر را همزمان باید در دو سطح متن و زمینه به فهم درآورد.نشان دادیم اندیشه تنسر مانند هر متفکر دیگری در درون دوران و زمانه خودش است . اندیشه متحول کننده ای که هنجار مرسومِ قبلی که همانا تکثرگرایی و عدم تمرکز بود را به هنجار مرسومِ متمرکز، منظم و مقدس تغییر داد و عدالتی شکل گرفت بر اساس اَشه، که نتیجه چندین دهه تحقیق و فعالیت فکری او بوده و از آبشخورهای زیادی مانند دین، فلسفه، حکمت و سنّت بهره برده است که اثرش تا به امروز ماندگار است.
«اَشَه» در متون اوستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید نظمی یکپارچه، همه سلسله مراتب هستی را در بر گرفته است. این نظم کیهانی که در متون اوستایی با عنوان اشه از آن یاد می شود دارای ابعاد خداشناختی، جهان شناختی، انسان شناختی و اخلاقی و عبادی است. مجموعه بزرگ هستی در حرکتی مداوم و جهت دار، نظم کیهانی را در همه ابعاد مادی و فرا مادی به تصویر می کشد.انسان نیز به مثابه برترین آفریده و موجودی مختار، بایسته است تا این نظم را در دو حوزه فردی و اجتماعی میزان رفتار خویش قرار دهد تا برترین مظهر اشه و آینه تمام نمای آن باشد؛ یعنی یک اشون. آن چه نگارنده در این نوشتار در پی آن است این است که تا با استناد به متن اوستا به این پرسش پاسخ دهد که اولاً گستره معنایی اشه، اهمّیّت و نیز جایگاه هستی شناختی آن در متن مذکور کدام است و دیگر آن که چه پیوندی میان اشه با هنجارهای اخلاقی و آئین های دینی وجود دارد و سرانجام تحقّق اشه در انسان و جامعه چگونه امکان پذیر است. در عرصه وجود شناختی، اشه علاوه بر اینکه مخلوق اهورامزدا و به عبارتی تجلّی خرد اهورامزداست ، با او مشارکت و همکاری داشته و واسطهآفرینش موجودات اهورایی است. از سوی دیگر می توان گفت: اشه هر دو بعد گیتایی و مینویی زندگی را دربردارد. از تعامل با ایزدان و امشاسپندان گرفته تا تأثیر مستقیم و غیر مستقیم در لایه های گوناگون اخلاقی و عبادی حیات بشر. از این رو شاید بتوان گفت حیات، دوام و قوام دین زرتشت در معنای شگرف اشه و تبعیّت از آن نهفته است. تحقّق کامل اشه در بعد فردی زندگی بشر، در قالب انسان کامل یا اشون مشهود است و تحقّق تامّ اشه در بعد اجتماعی زندگی بشر، نیل به آرمان شهر است.
وحدت آفرینش؛ بن مایه حکمت خسروانی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت خسروانی فلسفه و عرفان ایران باستان است. در این پژوهش وحدت آفرینش به عنوان یکی از ویژگی های مهم حکمت خسروانی، در منطق الطیر عطار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مطابق نتایج، اگرچه شاعر تحت تاثیر قاعده وحدت آفرینش و انسان وارگی جهان در حکمت خسروانی بوده، اما بر خلاف پیشینیان اسیر تمثیل اندام وارگی جهان - که یک تمثیل فلسفی و تکراری است – نگردیده، بلکه به تمثیل تازه ای در این حوزه دست یافته است و آن، قرار دادن تمثیل علمی- فلسفی تناظر ذره جهان نما با جهان ذره نما در برابرتمثیل فلسفی-عرفانی یکپارچگی سی مرغ با سیمرغ است. در این پژوهش، ذره و عالم، اسرار کهن، ایجاد نظم، شهریاری مطلوب، عدد سی، کوه قاف، عدد هفت، سیمرغ و مقام فنا همگی از مظاهر وحدت آفرینش در منطق الطیر می باشند که از حکمت خسروانی سرچشمه گرفته اند. فرایند مذکور در تبیین وحدت سی مرغ و سیمرغ، با یکپارچگی و تمامیت هستی، نظم کیهانی و اسطوره کمال روز ازل ارتباط دارد. لازم به ذکر است که میان مفاهیم مذکور از نظر نسبت های چهارگانه علم منطق نسبت تساوی برقرار است.
نقش اساطیر در شکل گیری هستی شناسی نظم کیهانی در «نامه تنسر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
297-328
حوزه های تخصصی:
نظم و عدالت از مهم ترین مفاهیم اندیشه ای است که ریشه در جهان بینی و ایدئولوژی هر کشور و ملّت دارد. بر همین اساس اندیشه تنسر، موبد زرتشتی زمان ساسانیان، متأثر از دین زرتشت و دیدگاه اساطیری وی به کیهان است. از منظر وی، اساطیر، دیدگاه انسان دین دار را به خود و طبیعت جهت می دهند و نظم می بخشند. نظمی کیهانی که در آن همه چیز غایتمند است و هر کسی به وظیفه خاص خود تحت نظر اهورامزدا در نبرد خیر و شر فعالیّت می کند. آیینه این دیدگاه خیمه ای و قائم محور در زمین، سیستم رئیس محوری می شود که در آن شاه آرمانی، دین رسمیِ همه گیر و سلسله مراتب اجتماعی، بر اساس قانون اَزلی به نام اَشه، نظم را می سازند و عدالت را برقرار می کنند. عدالتی که از فرد به اجتماع منتقل می شود و همه جزئیات آن دقیقاً منطبق بر دین و نظم کیهانی است. ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻨﺴﺮ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺘﻮن ﮐﻼﺳﯿﮑﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در آن ﺧﻄﻮط ﮐﻠّﯽ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ اﯾﺮان ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺗﺮﺳ ﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ منعکس شده در اﯾﻦ ﻣﺘﻦ، ﺑﺎزﺗﺎب دﻫﻨﺪه ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﻣﺤﯿﻂ ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ دوران اﺳﺖ و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه در ﻓﻀﺎی ﻓﮑﺮی ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺣﺎﮐﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻬﺎن بینی زرتشتی، نظریه-پردازیﮐ ﺮده است. روﺷﻰ ک ﻪ در این مقاله با استناد بر «نامه تنسر» از آن اﺳ ﺘﻔ ﺎده ﺷﺪه، روش هرمنوتیک ترکیبی متن- زمینه محورِ اسکینر اﺳ ﺖ. در این نوشته تلاش شد تا با بهره گیری از روش هرمنوتیک اسکینری، نقش اساطیر در شکل گیری نظم کیهانی در نامه تنسر بازنمایی شود.
جایگاه و مفهوم «ماعت» در مصر باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
135-150
حوزه های تخصصی:
«هرم بزرگ هستی» یا «نظم کیهانی»، بنیادی ترین طرح هستی شناسی است که از آغاز دوران ما قبل تاریخ تاکنون در بین بسیاری از جوامع و فرهنگ های گوناگون بوده و جامعه را نظام مند می کرده است. نمونه هایی از مفهوم «نظم کیهانی» در بین اقوام عبارت است از: در سنت هندی «ریته»، در باورهای زرتشتی «اَشه»، در مصر باستان «ماعت»، در دین بودایی «دهرمه»، در مسیحیت «لوگوس»، در یونان باستان «دایکو» یا «منوس»، در خاور دور «دائو» و در اسلام «وحدت». بر این اساس، جهان مرکب از زنجیره عظیمی تصور می شد که نظمی قائم محور و غایتمند بر تمام موجودات، از رأس تا پایین ترین موجود حاکم را برقرار می سازد؛ یعنی دیدگاهی متافیزیکی که به دنبال معنا و انسجام در جهان بود. این دیدگاه که در اصل مبتنی بر اسطوره بود، دو جنبه آسمانی و زمینی داشت که در شکل زمینی منجر به شکل گیری نظام های سیاسی و فلسفی گوناگون می شد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا به جنبه های گوناگون یکی از این مفاهیم آن، یعنی «ماعت» در تمدن مصر باستان بپردازد و مشخص سازد که ابعاد گوناگون «ماعت» گویای منطق توحیدی است که با پیوند خوردن با امور ماورائی و آسمانی معنا پیدا می کند.
بررسی مقایسه ای کارکردهای اشه و ماعت(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از اشتراکات غالب تمدن های کهن، اعتقاد به وجود نوعی نظم مقدس کیهانی بوده است. این اعتقاد و باور، مردمان را ناگزیر و ملزم می ساخت تا حیات خویش را اعم از مادی و معنوی با اصول و قوانین ثابت ازلی و ابدی نظام مقدس کیهانی همسو سازند. طبیعتاً سرپیچی از این نظام مقدس نیز ناروا و غیرمجاز بود. نمونه هایی از واژگان ناظر به مفهوم نظم کیهانی عبارت اند از: در سنت هندی رِته (ṛta) که بعدها به دهرمه (dharma) تبدیل شد، در باورهای زرتشتی اَشه، در مصر باستان ماعت (Maʽat)، در آیین بودایی دهرمه، در مسیحیت لوگوس، در یونان باستان دایکو یا منوس، در خاور دور تائو یا دائو و در اسلام وحدت. این یکپارچگی و نظم، عالم تکوین و تشریع را در بر می گیرد و به حیات انسانی در ابعاد فردی و اجتماعی در تنظیم روابط با خود، با دیگر موجودات و با آفریدگار هویّتی اصیل و ماندگار می بخشد. در این سنت ها ضمن تأکید بر اهمیّت نظم و راستی و درستی در انتظام امور هستی و تعاملات بشری، بر رابطه تنگاتنگ نظم و راستی با سعادت و نجات تصریح شده است. همچنین، درک وجود نظم کیهانی و اخلاقی در فهم عمیق تر نسبت به حقایق هستی نقشی بی بدیل و ارزنده دارد. از ویژگی های مشترک اسطوره های ایران باستان و مصر باستان، مفهوم نظم کیهانی است که در تجلیات گوناگون شخصیت های آنها نمودار شده است. تجلی این مفهوم نه تنها در جلوه بصری، از نظر اعمال و جایگاه وجه نمادین آنها نیز تأمل پذیر است. هرچند به ظاهر اشخاص و اعمال اساطیری این دو تمدن کاملاً با یکدیگر منطبق نیستند، با دقت در بین ایزدان می توان میان ایزد اشه در ایران و ماعت در مصر، که هر دو به معانی «راستی، عدالت» و «نظم اخلاقی» اشاره دارند، وجه مشترکی یافت.