مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توپوگرافی
حوزه های تخصصی:
بررسی اجتماعات گیاهی حوزه آبخیز رودخانه شور سیرجان، کرمان
حوزه های تخصصی:
اکوسیتم های خشک و نیمه خشک ایران به خاطر فعالیت های تخریبی انسان و دام در معرض تخریب قرار گرفته اند و پروژه های حفاظت و نگهداری و استقرار مجدد این اکوسیستم ها بدون بررسی جوامع گیاهی و عوامل محیطی امکان پذیر نخواهد بود. منطقه مورد مطالعه با وسعتی بالغ بر 3/29291 هکتار در قسمت شمالی استان کرمان واقع گردیده است. تفکیک جوامع گیاهی با روش فیزیونومیک، فلوریستیک، اکولوژیک انجام شد و نمونه برداری جوامع گیاهی با روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده اجرا گردید. با کوادراتهای 10×10 متر (100 متر مربع) پوشش تاجی گیاهان، پوشش لاش و لاش برگ، سنگ و سنگریزه و خاک لخت در آنها تخمین زده شد. نقشه های اقلیم و فیزیوگرافی و همچنین مطالعات خاک در حوزه تهیه گردید و در نهایت رویشگاه های هر گونه تهین شدند.
رویشگاه هایی در منطقه به صورت موزاییک وجود دارد که باعث تشکیل اکوتون و افزایش تنوع ترکیب گیاهی شده است. در منطقه مورد مطاله 12 جامعه گیاهی قابل تفکیک است. اجتماعات گیاهی منطقه شامل گونه های زیر است.
نقش تنگناهای ژئومورفولوژیکی در توسعه کالبدی کلانشهر تبریز به منظور کاربری بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هسته اولیه ( site ) شهر تبریز در سطوح توپوگرافی هموار شکل گرفته ولی به مرور زمان فضاهای خالی حواشی مخاطره آمیز را اشغال نموده است. امروزه کلانشهر تبریز به دلیل تنگناهای ژئومورفولوژیکی به توسعه قطاعی و ساخت شهرک های اقماری نظیر سهند و مرزداران و غیره، رو آورده است. اخیراً شهرکهای باغمیشه، رشیدیه، ولیعصر، گلپارک، فهمیده در مجاورت گسل فعال شمال تبریز (طول گسل170 کیلومتر است) و روی شاخه های فرعی آن و در منطقه شیبدار با سازند های سست مارنی توسعه یافته و می یابند. گسل تبریز با سوابق زمین لرزه های متعدد و حتی 7/7 ریشتری، حکایت از منطقه پر ریسک دارد. چندین بار بخش اعظم شهر در اثر زمین لرزه های ناشی از همین گسل تخریب شده است. از طرفی منطقه بالاشهر تبریز از لحاظ زمین شناسی دارای تناوبی از لایه های مارنی قرمز میوسن آهکدار و نمکدار، کنگلومرا، ماسه سنگ و میان لایه های آهکی است. سازند های ناپایدار منطقه(مطابق آزمایشات و نتایج میدانی از لحاظ انحلال پذیری، فرونشست و حد خمیرایی بالا) به همراه شیب لایه ها، و فعالیت گسل اصلی تبریز و میکرو گسلها، این منطقه شهری را به پر مخاطره ترین بخش مسکونی در شمال غرب کشور مبدل نموده است. نتایج آزمایشات میدانی نگارنده نشان دهنده درصد بالای مواد رسی(7/50 % و سیلتی(6/34) و نشانه خمیری(4/40) در غرب تبریز بعد از میدان راه آهن و حواشی رودخانه تلخه رود است. وجود ماسه( 4/41)و رسی(15/32 نسبتاً بالا با حدخمیرایی (6/36) و شاخص پلاستیکی(30. 3) در محل نواحی شیبدار کوی ولیعصر و منطقه یاغچیان در جنوب شرق تبریز نشان دهنده ناپایداری بالقوه زمین در برابر تنش های زمین ساختی است. بررسیهای میدانی نشان داد که گسترش آبرفتهای قدیمی آبرفتی با ترکیبی از پاره سنگهای متوسط و درشت زیاد، با درصد کمتررس در شمال غرب فرودگاه بستر مطمئنی برای توسعه آتی شهر بصوت قطاعی است. نشست سازه ها، ترک برداشتن دیوارها و غیره شواهدی است از ناپایداری مقر شهرکهای باغمیشه، فهمیده، ولیعصر و گل پارک و. . . است.
ارزیابی تاثیرعوامل ژئومورفولوژی در توسعه شهر نشینی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشور ما ایران نیز اکثر شهرها بر روی اشکال تراکمی ناشی از فعالیت آب مانند مخروطه افکنه ها دشت ها و دلتاها واقع شده اند و تا کنون مطالعات زیادی در مورد عوامل ژئومورفولوژی تهدید کننده و پتانسیل توسعه آنها انجام گرفته است اما در مورد روستاها و شهرهای واقع بر روی عوارض ژئومورفولوژی یخچالی کمتر مطالعه ای صورت گرفته است. کانون های مدنی شهری گرم وسرد در ایران علی رغم وجوه تشابه ازنظر هویت فرهنگی وهنری تفاوت های بنیادی با یکدیگر داشته واز پایداری برابری برخودار نیستند .کانون های مدنی روستائی در ایران بویژه ایران مرکزی از خط تعادل آب ویخ دردرجه اول ودرمراتب بعدی از سطوح محدب رسوبی و خطواره های گسلی دردوره کوارترنر تبعیت می کنند. بررسی نقشه های توپوگرافی شهرستان سنندج نشان می دهد این منطقه نیز جزء کانون های سرد مدنی است که توسعه شهرنشینی چندانی نداشته است البته تغییرات اقلیمی هم بی تاثیر نبوده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از رابطه همبستگی بین ایستگاههای داخل وخارج از منطقه وآنالیز کردن آنها در محیط نرم افزار GIS نقشه های همدمای گذشته وحال شهرستان شهرستان سنندج ترسیم وسپس به روش رایت خط برف دائمی محاسبه گردید . در مرحله بعد در نرم افزار Surferهمبستگی بین ارتفاع وافت آدیاباتیک محاسبه شده است.در نهایت رابطه بین خط برف دائمی وپراکندگی روستاها بر روی نقشه توپوگرافی بررسی شده است.نتایج ای پژوهش نشان داده که زبانه های یخچالی در سنندج تا ارتفاع 2000 هم پائین آمده اند. این جابجائی ها در طول مسیر یخچالها دارای آثار متعددیست که خود بیانگر حدوث دوره های برودتی متعدد در دوران چهارم بوده است.فرم خطوط منحنی ها ی میزان به صورت سینوس های بلند در نقشه ها ی توپوگرافی منطقه، نشان دهنده عملکرد یخچال ها درمنطقه است. این سطوح بیشتر به واسطه حرکت ورقه های یخی همراه با زبانه های یخچالی کوهستانی ایجاد شده اند. تعیین خط برف دائمی در دوره یخچالی که به روش رایت ، نشان می هد که دمای متوسط سالانه صفر درجه سانتی گراد در ارتفاع2000 متری منطقه قرار می گرفته است.وجود99 سیرک بزرگ و کوچک نیز موید آن است که در دوران سرد یخچالی سیرک ها به عنوان یکی ازمنابع تغذیه کننده بسیار غنی برای تشکیل یک پوشش یخی در منطقه به شمار می رفته اند. نحوه توزیع فضایی روستاهای شهرستان سنندج دقیقاَ از حرکت وشکل زایی زبانه های یخچالی پیروی می کند و وجود تپه های باستانی عملکرد یخچال ها را تایید می کند..
تهیه ی نقشه ی پیش بینی مکانی گونه های گیاهی با استفاده از رگرسیون لجستیک (مطالعه ی موردی: مراتع رینه، کوه دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک اکوسیستم مرتعی، بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی مختلف ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و آنها بر یکدیگر آثار متقابلی می گذارند. از این ارتباط می توان برای رسیدن به هدف پژوهش پیش رو استفاده کرد که همانا پیش بینی مکانی گونه های گیاهی مرتعی، بر اساس تغییرات مکانی عوامل محیطی مؤثّر بر پوشش مرتعی است. این مطالعه در مراتع رینه، واقع در دامنه ی جنوبی کوه دماوند انجام گرفته است. تعدادی از عوامل محیطی شامل 16 ویژگی خاک، 3 عامل توپوگرافیک و 16 عامل اقلیمی انتخاب شدند. تصاویر ماهواره ای IRS نیز، به عنوان داده های کمکی برای مدل سازی مورد استفاده قرار گرفت. نمونه برداری با روش طبقه بندی تصادفی مساوی انجام گرفت و به حضور و عدم حضور گونه های غالب منطقه توجّه شد. روش رگرسیون لجستیک برای تعیین عوامل محیطی مؤثّر و ارائه ی مدل برای گونه های غالب مورد استفاده قرار گرفت. نقشه های عوامل محیطی مؤثّر بر گونه ها در محیط GIS تهیّه شد. برای تهیّه ی نقشه ی عوامل خاکی از روش درون یابی کریجینگ به کمک نرم افزار زمین آماری GS+ بهره گرفته شده است. برای تهیّه ی نقشه ی پیش بینی تیپ های گیاهی، مدل گونه ی غالب هر تیپ بر نقشه ی عوامل مؤثّر بر آن گونه، در محیط GIS اِعمال شد و نقشه ی پیش بینی حضور و عدم حضور برای آن گونه به دست آمد. آستانه ی بهینه برای طبقه بندی حضور و عدم حضور گونه ها در تهیّه ی نقشه ی پیش بینی با کمک نمودارهای حسّاسیّت، خصوصیّت و صحّت کلّی تعیین شد. نتایج نشان داد که بالاترین ضرایب همبستگی مربوط به مدل گونه های گراس چندساله و Acantholimon demawendicum با ضریب 1 است و در مرتبه ی بعدی مدل گونه Onorychis corunata با ضریب 879/0 قرار دارد و کمترین ضریب همبستگی نیز مربوط به مدل گونه Astragalus ochrodeucus با ضریب 076/0 است. نتایج پژوهش پیش رو برای مقاصد مدیریتی در توسعه ی پایدار اکوسیستم های مرتعی، حفاظت، احیا، نظارت و ارزیابی این اکوسیستم ها کاربرد دارد.
محاسبه ی بعد فرکتال در حوضه های زهکشی و رابطه ی آن با برخی خصوصیات ژئوموفولوژیکی حوضه (مطالعه موردی:حوضه های آبریز شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آبراهه ها مسیرهای شاخه ای کاتوره ای هستند که پخش آب را بر روی سطح ناهموار زمین میسر می سازند . بسته به خواص ژئومورفولوژیکی و توپوگرافی منطقه، آبراهه ها خواص جهان شمول آماری بخصوصی از خود نشان می دهند. این خواص جهان شمول در خصوصیات آماری و فرکتالی شکل ظاهری این آبراهه ها کد گذاری می گردند. در این مقاله مقدار بعد فرکتالی برای آبراهه های شمال تهران، همچنین مورفولوژی آبراهه ها و حوضه های آبریز با اندازه گیری کمیت های مختلفی از قبیل: انتگرال هیپسومتریک، نسبت کشیدگی، شاخص رودخانه اصلی و میزان پیچ وخم جبهه کوهستان مورد تحلیل قرارگرفته است. برای این منظور داده های موردنیاز در محیط GIS و نرم افزار Arc Mapوارد شدند، و از نرم افزار Spss نیز برای تحلیل های آماری استفاده شد. نهایتاً روابط همبستگی و رگرسیونی بین برخی خصوصیات مورفولوژیکی و بعد فرکتال محاسبه گردید. نتایج نشان داد که روابط معنی داری بین این متغیرهای مورفولوژیکی و بعد فرکتال شبکه ی زهکشی در زیرحوضه های مورد مطالعه وجود دارد. نتایج بررسی ها نشان داد که بعد فرکتال شبکه ی زهکشی زیرحوضه های موردبررسی از روش سیستم شمارشی و ضرایب هورتون، با حداقل بعد فرکتال در زیرحوضه دره چشمه یورد و حداکثر آن در زیرحوضه ولنجک، دارای میانگین بعد 128/1 برای تمامی زیرحوضه ها می باشد. بررسی شاخص انتگرال هیپسومتریک نیز نشان داد که همه ی زیرحوضه ها دارای توپوگرافی جوان و پستی وبلندی زیادی هستند.
نقش توپوگرافی بر شبیه سازی ساختار باد سیستان در شرق فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه به منظور آشکارسازی نقش توپوگرافی بر ساختار باد سیستان، از مدل اقلیمی منطقه محدود RegCM4 استفاده شد. با بهره گیری از مدل، چهار تجربه متفاوت با تفکیک افقی 20 کیلومتر اجرا شد که در هر تجربه شرایط متفاوتی از ناهمواری ها در نظر گرفته شد. در تجربه نخست، ناهمواری ها به شکل واقعی مورد استفاده قرار گرفت. در سه تجربه دیگر، مدل به ترتیب با حذف کوه های خراسان جنوبی، حذف کوه های خراسان (جنوبی، رضوی و شمالی) و حذف تمامی کوه های شرق فلات ایران (کوه های خراسان و افغانستان) به اجرا در آمد. یافته ها بیانگر آن است که باد سیستان یک پدیده اقلیمی چند مقیاسه است که هم در مقیاس همدید و هم در مقیاس های متوسط و محلی قابل تحلیل می باشد. شبیه سازی ها، مبین آن است که، ناهمواری های منطقه علاوه بر تاثیرگذاری بر جهت باد، بر شدت آن نیز تأثیرگذارند. در مقیاس همدید، شیب فشار بین سامانه های کم فشار پاکستان و پرفشار ترکمنستان منجر به شکل گیری یک جریان شمالی گسترده بر روی منطقه می گردد. در مقابل، واداشت های مکانیکی و گرمایشی حاصل از استقرار کوه ها، ویژگی های مقیاس متوسط جریان هوا در ترازهای زیرین، بویژه شکل گیری و تداوم رودبادهای تراز زیرین را در مرزهای شرقی ایران رقم می زنند. نتایج مطالعه بیانگر آن است که، واداشت های مکانیکی ناشی از استقرار کوه ها، عامل اصلی تشکیل و تداوم دو هسته رودباد تراز زیرین یکی در حوالی دشت آتیشان و دیگری بر جانب شمالی دریاچه هامون (باد سیستان واقعی) می باشد. در این میان، شکل گیری و تداوم هسته رودباد بر جانب شمالی دریاچه هامون، بیش از همه، به واداشت های مکانیکی کوه های خراسان جنوبی وابسته است. بررسی گرمایش دررو نیز مبین آن است که، هسته های بیشینه ی گرمایش و سرمایش از ناهمواری های منطقه پیروی می نمایند، به طوری که با حذف کوه ها، ضمن حذف این هسته های گرمایی، ساختار محلی جریان در مرزهای شرقی کشور دچار تغییرات اساسی می گردد.
ناحیه بندی و پیش بینی پتانسیل انرژی باد در استان همدان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از انرژی های تجدیدپذیر مانند خورشید، گرمای زمین و باد می تواند در کاهش آلودگی هوا و پدیده تغییر اقلیم مؤثر باشد . وزش بادهای شدید و مداوم، منبع انرژی بسیار مهمی برای بسیاری از نقاط کشور است . در این مطالعه میانگین وحداکثر سرعت باد سالانه و فصلی و انرژی آن براساس داده های نه ایستگاه همدیدی ( سینوپتیک ) در سطح استان همدان و در دوره اقلیمی 2014 - 2000 محاسبه و تحلیل شده و پراکندگی مکانی سرعت و انرژی با د در این منطقه مورد بررسی قرار گرفته است . تاثیر توپوگرافی بر سرعت باد نشان می دهد شهرستان های کوهپایه ای استان از جمله همدان، نهاوند و اسدآباد بیشتر در معرض وزش بادهای دشت - کوه می باشند، و گرم باد پدیده خاص هواشناسی ناشی از اثر کوهستان، غالباً در شهرستان همدان رخ می دهد . نقشه رقومی سرعت و انرژی باد منطقه در مقیاس سالانه و فصلی در محیطGIS پهنه بندی شده است ( به روش کریجینگ ). بر این اساس شرق و مناطقی از شهرستان ملایر و بالاخص مناطق شمالی استان بیشترین سرعت متوسط با د را ( بالای سه متر در ثانیه ) نشان داده و مناطق غرب و جنوب غرب با کمترین سرعت باد در طول دوره مورد مطالعه مشخص می شود . بادخیزترین منطقه، نواحی شرقی و شمالی استان است و در بیشتر زمان های سال دارای توان تولید برق بادی است . دشت کبودر آهنگ و مناطقی از شهرستان رزن بالاترین پتانسیل انرژی باد برحسب وات بر متر مربع را دارد و بیشترین پتانسیل میزا ن تولید انرژی ناشی از باد در همدان، در فصل بهار وپاییز است . در منطقه مورد بررسی ایستگاه های نوژه ( شمال استان ) با بیش از 18 درصد و ملایر ( جنوب شرق استان ) با بیش از 17 در صد ، تداوم وزش باد در اولویت نصب توربین های بادی می باشند . با مطالعه احتمال وقوع و پیش بینی سرعت باد در ایستگاه های هواشناسی استان همدان مناطقی از دشت رزن و کبودر آهنگ با سرعت بالاتر باد پیش بینی می گردد . نتایج این بررسی در برنامه ریزی و مدیریت انرژی منطقه قابل استفاده است .
ارزیابی خطر فرسایش خاک در دشت کوهپایه - سگزی با استفاده از مدل تجدید نظر شده جهانی فرسایش خاک (RUSLE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خاک یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات زیست محیطی است که امروزه با آن مواجه هستیم. بهره برداری های روز افزون وعدم مدیریت صحیح انسان بر محیط طبیعی تأثیر زیادی بر تشدید روند تخریب خاک و فرسایش دارد. در این تحقیق با تحلیل پارامترهای مؤثر، وضعیت فرسایش و تولید رسوب در دشت کوهپایه - سگزی با مساحت 136 هزار هکتار با استفاده از مدل تجدید نظر شده ی جهانی فرسایش خاک ( RUSLE ) مورد مطالعة قرار گرفت. داده ها و ابزارهای به کار رفته در تحقیق شامل داده های ایستگاه های هواشناسی، اطلاعات 21 نمونه خاک، مدل رقومی ارتفاع (DEM )، تصویر ماهوار ه ای سنجنده OLI ، سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) و سنجش از دور ( RS ) می باشد. با بررسی عوامل مؤثر در مدل RUSLE ، که شامل فاکتور فرسایندگی باران، فاکتور فرسایش پذیری خاک، فاکتور توپوگرافی، فاکتور پوشش گیاهی و فاکتور عملیات حفاظتی می باشد، میزان فرسایش منطقه مورد مطالعه برآوردشد. براساس نتایج به دست آمده میزان فرسایش سالانه خاک در کل منطقه مورد مطالعه صفر تا 95 تن در هکتار در سال برآورد شد. نتایج این تحقیق نشان داد فاکتور توپوگرافی با بالاترین مقدار ضریب تبیین ( 9/0= 2 R ) بیشترین تأثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. این تحقیق، مؤثر بودن فناوری های نوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور را برای تخمین کمّی مقادیر فرسایش خاک تأیید می کند.
تدقیقی بر تقابل یا تعامل سیمای توپوگرافی و آلودگی هوای حاصل از حمل و نقل کلانشهر تهران
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
87-101
حوزه های تخصصی:
تاکنون پژوهش های متعددی در زمینه تحلیل علل ایجادکننده، بسترساز و مؤثر بر آلودگی هوای ناشی از حمل و نقل در کلانشهر تهرن انجام یافته باشد. اما مسئله این است که تاکنون آنچنان که باید به تحلیل نقش سیمای توپوگرافی در آلودگی هوای ناشی از حمل و نقل کلانشهر تهران به عنوان یک علت مؤثر و بسترساز در میان مجموعه ای از عوامل دیگر پرداخته نگردیده است، امر مهمی که به سهم خود در تشدید بیش از پیش آلودگی هوا در این نخست شهر کشور مؤثر بوده است. لذا این پژوهش با روشی تحلیلی - کاربردی به هدف تحلیل نقش سیمای توپوگرافی در آلودگی هوای ناشی از حمل و نقل کلانشهر تهران با بهره گیری ازGIS با تاکید بر منوکسیدکربن به عنوان آلاینده شاخص حاصل از حمل و نقل به تحقیق پرداخت. بر اساس یافته های تحقیق، توپوگرافی سطح تهران به گونه ای است که در مجموع مناسب این همه بارگذاری آلوده کننده ها و عبور و مرور وسایل نقلیه به عنوان مهمترین عامل تولیدکننده منوکسیدکربن به خصوص در مناطق شمالی و شرقی نمی باشد. در پایان نیز بر اساس یافته های تحقیق راهکارهایی پیشنهاد گردید.
ارائه الگوی بهینه توسعه کالبدی شهرهای بیابانی با تأکید بر عوامل ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: شهر دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
31 - 46
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که گسترش فیزیکی شهرها باعث مواجه شدن آنها با واحدهای توپوگرافی و ژئومورفولوژیک اطراف آنها می گردد و با توجه به پویایی این واحدها، اگر توسعه فیزیکی شهر در جهات مناسب صورت نگیرد، باعث بهم خوردن تعادل دینامیک محیط گردیده و ممکن است باعث خسارت شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی محدودیت های ژئومورفولوژیک و ارائه جهات بهینه جهت توسعه فیزیکی شهر دامغان می باشد. بدین منظور ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی تعیین حدود گردید در گام بعدی عوامل موثر در توسعه فیزیکی شهر با استفاده از مرور ادبیات تحقیق و بررسی های میدانی گسترده تعیین و در محیط ArcGIS10.1 تهیه گردید. در مرحله بعد عوامل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن دار شده و سپس با استفاده از مدل TOPSIS جهات بهینه جهت توسعه فیزیکی شهر دامغان به دست آمد. طبق نتایج عوامل کاربری اراضی، شیب و موانع ژئومورفولوژیک بیشترین تأثیر را در توسعه فیزیکی شهر دامغان داشته اند. نتایج پژوهش بیانگر این است که جهات غربی و جنوب غربی به ترتیب با کسب (۸۶۷۹/۰، ۵۷۹۲/۰ ) امتیاز به عنوان مطلوب ترین و جهات جنوب و شمال به ترتیب با کسب (۰، ۰۳۷۳/۰) امتیاز به عنوان نامطلوب ترین جهات توسعه فیزیکی شهر شناخته شدند. در مناطق جنوبی کفه های رسی و نمکی و هجوم ماسه های روان به اماکن مسکونی و تجهیزات شهری و در مناطق شمالی سیلاب های مخروط افکنه و سیلاب های محلی از موانع اصلی ژئومورفولوژیک توسعه شهر می باشد و در مقابل بخش های غربی و جنوب غربی به علت داشتن شیب و لیتولوژی مناسب، عدم وجود موانع ژئومورفولوژیک و همچنین عدم وجود کاربری کشاورزی جهت توسعه فیزیکی شهر مناسب تشخیص داده شد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در زمینه توسعه فیزیکی شهر کمک نماید.
ارزیابی کمّی فرسایش آبی خاک با مدل EPM (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بدرانلو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خاک از مشکلات زیست محیطی موجود در استان خراسان شمالی و حوضه آبخیز بدرانلوست. بررسی ها نشان می دهد سالیانه حدود 461574 تن خاک از زمین های حاصلخیز لُسی حوضه بدرانلو فرسایش می یابد که به کاهش حاصلخیزی خاک و انباشت رسوبات منجر شده و رسوبات حاصل از فرسایش موجب کاهش عمر مفید سدها و سازه های آبی بخش پایاب حوضه می شود. در این پژوهش که با هدف ارزیابی کمّی فرسایش آبی در حوضه بدرانلو انجام شده، از روش تجربی پتانسیل فرسایش([1]EPM ) استفاده شده است. در پژوهش حاضر ضمن ارزیابی کمّی فرسایش آبی خاک، مقدار رسوب ویژه برای زیرحوضه ها و کل حوضه آبخیز بدرانلو در نرم افزار ILWIS 3.3 محاسبه و نقشه مقدار رسوب ویژه حوضه (GSp) تهیه شد؛ سپس ضمن تحلیل فرسایش زمین شناسی و فرسایش تشدیدی در آنالیز آماری و بررسی نقش عوامل توپوگرافی در شدت فرسایش خاک، از روش ANOVA در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج به دست آمده وضعیت نگران کننده ناپایداری بوم شناختی را در سطح حوضه گوشزد کرده است؛ به گونه ای که میانگین سالیانه فرسایش آبی خاک در حوضه حدود 73/23 تن در هکتار است. در بین زیرحوضه ها، زیرحوضه 4 واقع در مرکز حوضه با سالیانه حدود 89/63 تن در هکتار بیشترین میزان فرسایش خاک را دارد. فرسایش شیاری و توده ای، فرسایش آبی متداول در سطح حوضه است. علاوه بر شرایط لیتولوژی و تغییر کاربری اراضی، در بین عوامل توپوگرافی، شیب و جهت شیب با توجه به همبستگی زیاد بیشترین تأثیر را در شدت فرسایش خاک حوضه دارند.
بررسی خواص چند مقیاسی و چند فرکتالی توپوگرافی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئومورفولوژی به مطالعه علمی ویژگی های فرم و شکل سطح زمین می پردازد. وجود انواع لندفرم ها و تنوع آنها به طور عمده با تغییر در شکل و موقعیت زمین و توپوگرافی کنترل می شود. هندسه ی فرکتال اشکال متنوع و نامتقارن پدیده های جغرافیایی و ژئومورفیک را با استفاده از داده های توپوگرافیک و خصوصیات فرم، بررسی و تحلیل، طراحی و مدل سازی می کند. در واقع علاقه مندی و کاربرد مسائل فرکتال در ژئومورفولوژی به این خاطر است که بسیاری از لندفرم های ژئومورفیکی حالت فرکتال دارند و شکل گیری و تحول فرکتال ها را می توان با روابط ریاضی تبیین کرد. در این بررسی از داده های رقومی توپوگرافی ایران در یک شبکه مربعی1320×1500 پیکسل استفاده شد. از روش های شمارش خانه برای بعد فرکتال، نمای زبری(تحلیل طیف نمایی) و تحلیل چند فرکتالی (واریانس کل پروفایل ارتفاعی، تابع همبستگی تعمیمی ارتفاع-ارتفاع و انحنای وابسته به مقیاس)برای تحلیل فرکتال توپوگرافی ایران استفاده گردید. با استفاده از روش شمارش خانه، بعد فرکتالی چشم انداز توپوگرافی به مقدار=2/20 بدست آمده است. همچنین با استفاده از تحلیل طیف توانی در فضای فوریه پروفایل ارتفاع نمای زبری تخمین زده شده است که نمای زبری بدست آمده به مقدار0/48= در رابطه ی = که برای سطوح رندم خودمتشابه و مونو فرکتال صادق است را قانع نمی کند. جهت بررسی و اثبات خاصیت چند فرکتالی پروفایل ارتفاعی، روش های مختلفی به کار گرفته شده تا نمای چند فرکتالی محاسبه گردد. در این نتیجه نشان داده شد که این نماها در رابطه ی ساده ی مربوط به مونو فرکتال ها، بصورت α(n) nα صدق نمی کند. که اثبات کننده ی خواص چند مقیاسی در توپوگرافی ایران است. این پژوهش می تواند زمینه را برای تحقیقات بعدی هندسه فرکتالی در عرصه های جغرافیا، ژئومورفولوژی، زمین شناسی، محیط زیست و سایر علوم زمین مهیا و هموارتر سازد.
ارزیابی میزان اثرگذاری عناصر ساختاری سطح زمین بر تناسب اراضی برای کاربری ها مختلف (مطالعه موردی: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه آمایشی، توسعه فعالیت های اقتصادی بدون توجه به توانمندی ها و میزان ظرفیت تولیدی منابع طبیعی موجود منطقه، مشکلات متعدد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را به وجود می آورد؛ از این رو در هر منطقه ای، به ویژه مناطق کوهستانی مانند ارومیه، شناخت و مدیریت صحیح پارامترها و منابع محیطی برای حفظ پایداری زمین و منابع امری مهم و اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی میزان اثرگذاری عناصر ساختاری زمین بر تناسب کاربری هاست که با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش MCE برای ارزیابی و مطالعه بیشتر زمین در شهرستان ارومیه انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد عناصر توپوگرافی و لندفرم ها نقشی برجسته در غربال گری تناسب زمین برای توسعه فعالیت ها دارند. براساس نتایج این مطالعه، درمجموع تنها حدود 33 درصد کل مساحت شهرستان ارومیه برای توسعه فعالیت های مختلف در پهنه های بسیار متناسب و متناسب قرار دارد. در فرایند مطالعه، نتیجه هم پوشانی لایه شیب بر پهنه بندی پیشنهادی نشان می دهد پهنه های تناسب محدود، تناسب بسیار پایین و نامتناسبی با میانگین شیب های 18/20 درصد، 69/28 درصد و 42 درصد مشتمل بر 67 درصد مساحت شهرستان دارد، اما توانمندی لازم برای توسعه فعالیت ها را ندارد و عملاً محدودیت های شدید محیطی ناشی از توپوگرافی و لندفرم ها، مانع اصلی توسعه فعالیت ها در این محدوده هاست. براساس این نتایج می توان به خوبی دریافت که در منطقه ارومیه، نیل به توسعه در هر فعالیتی مستلزم توجه و اولویت ملاحظات محیطی و مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه است.
برآورد فرسایش خاک با استفاده از مدل RUSLE و شناسایی مؤثرترین عامل آن در حوضه آبخیز دهکهان (جنوب کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
21 - 38
حوزه های تخصصی:
خاک یکی از مهم ترین عوامل تولید است که در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان تأثیر بسیار دارد .سطح زمین عموماً به وسیله خاک و دیگر نهشته های سطحی پوشیده شده است . فرسایش خاک یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی است که امروزه با آن مواجه هستیم . بهره برداری های روز افزون و عدم مدیریت صحیح انسان بر محیط طبیعی تأثیر زیادی بر تشدید روند تخریب و فرسایش خاک دارد. در این تحقیق با تحلیل پارامترهای مؤثر فرسایش و تولید رسوب در حوضه ی آبخیز دهکهان با مساحت 2/9923 هکتار در جنوب استان کرمان مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق ضمن بررسی های میدانی، اطلاعات جغرافیایی (GIS)اسناد و مدارک مختلف از جمله نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاه های باران سنجی و همچنین تصاویر ماهواره ای به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.. برآورد میزان فرسایش در محدوده مطالعاتی از مدل تجدید نظر شده ی جهانی فرسایش خاک (RUSLE) در محیط نرم افزار آرک جی آی اس انجام گردید. با بررسی عوامل مؤثر در این مدل، که شامل فاکتور فرسایندگی باران، فاکتور فرسایش پذیری خاک، فاکتور توپوگرافی و پوشش گیاهی می باشد، میزان فرسایش حوضه برآورد شده است. بر این اساس میزان فرسایش سالیانه خاک در کل محدوده مطالعاتی از 67 تن در هکتار در سال برآورد شده است. نتایج این تحقیق همچنین نشان بیشترین تأثیر را در برآورد فرسایش، فاکتور توپوگرافی با بالاترین مقدار ضریب تبیین 92.6 داشته است. این تحقیق، مؤثر بودن فناوری های RUSLE فرسایش سالانه خاک توسط مدلنوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور را برای تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک تأیید می کند. خاکیکیازمهم ترینعواملتولیداستکهدرزندگیاقتصادیواجتماعیانسانتأثیربسیار دارد. سطحزمینعموماًبه وسیلهخاکودیگرنهشته هایسطحیپوشیدهشدهاست.فرسایشخاکیکیازمهم ترینمسائلومشکلاتیاستکهامروزهباآنمواجههستیم. بهره برداری هایروزافزونوعدممدیریتصحیحانسانبرمحیططبیعیتأثیرزیادیبر تشدیدروندتخریبوفرسایشخاکدارد.دراینتحقیقتحلیلپارامترهایمؤثرفرسایشوتولیدرسوبدرحوضه یآبخیزدهکهانبامساحت 2/9923هکتار درجنوباستانکرمان با استفاده از مدل تجدیدنظر شده ی جهانی فرسایش خاک (RUSLE) موردمطالعهقرارگرفت. داده ها و ابزارهای به کاررفته در تحقیق شامل داده های ایستگاه های هواشناسی، مدل رقومی ارتفاع (DEM)، تصاویر ماهواره ای لندست2015، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و سنجش ازدور (RS) می باشد. بابررسیعواملمؤثردراینمدل،کهشاملفاکتورفرسایندگیباران،فاکتور فرسایش پذیریخاک،فاکتورتوپوگرافیوپوششگیاهیمی باشد،هدف از تحقیق حاضر برآورد میزان فرسایش سالانه خاک در منطقه ی موردمطالعه می باشد. برایناساسمیزانفرسایشسالیانهخاکدرکلمحدودهمطالعاتیاز 50تندرهکتاردرسالبرآوردشدهاست.نتایجاینتحقیقنشان می دهد بیشترینتأثیررادربرآوردفرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE،فاکتورتوپوگرافیبا بالاترینمقدارضریبتبیین96/. داشتهاست.اینتحقیق،مؤثربودنفناوری های نوینسیستماطلاعاتجغرافیاییوسنجش ازدوررابرایتخمینکمیمقادیرفرسایشخاک تأییدمی کند.
تحلیل زمانی و مکانی پوشش برف در ایران بر پایه ویژگی های توپوگرافیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی زراعی-بوم شناختی اراضی کشاورزی استان گلستان جهت کشت باقلا (Vicia faba L) با استفاده از میانگین وزنی مرتب (OWA)(مورد مطالعه: شهرستان آق قلا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لازمه ی تولید و مدیریت زراعی خوب، انتخاب گیاه و نیز مکان مناسب برای آن است. با مطالعه ی بوم شناختی، پتانسیل محیطی در مناطق مختلف مشخص و حداکثر بهره برداری از آن ها می شود. در این پژوهش، با استفاده از روش میانگین وزنی مرتب، مکان های مناسب برای کشت گیاه باقلا در شهرستان آق قلای استان گلستان انتخاب شده اند. برای این منظور، ابتدا نیازهای زراعی باقلا و متغیرهای اقلیمی و محیطی و برخی از عناصر خاک تعیین و باتوجه به آن ها نقشه های اولیه تهیه شد. سپس، برای استانداردسازی داده ها، روش فازی و برای وزن دهی به معیارها، روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) به کار رفت. با استفاده از روش میانگین وزنی مرتب در محیط نرم افزار IDRISI ، نقشه ی تناسب اراضی باقلا تهیه شد. نتایج نشان داد که در وزن دهی معیارها با روش تحلیل سلسله مراتبی، دربین متغیرهای اقلیمی ، بارندگی دوره ی رشد با مقدار 2876/0، متغیرهای محیطی برای شیب با مقدار 5396/0 و متغیرهای خاک EC با مقدار 3913/0، بیشترین ضرایب را کسب کردند. پهنه بندی کلی نشان داد که 78/55 درصد از منطقه بسیار مستعد، 82/27 درصد مستعد، 23/12 درصد نیمه مستعد و تقریباً 15/4 درصد غیرمستعد هستند که درکل نشان می دهند که 67/83 درصد شهرستان عوامل اقلیمی و فیزیوگرافی و عناصر خاک مناسب برای کشت باقلا را دارد.
تبیین نقش عوامل طبیعی در توسعه قاچاق در شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۷
29 - 46
حوزه های تخصصی:
قاچاق چند ده میلیاردی کالا از نواحی مرزی به کشور، یکی از چالش های اقتصادی ایران است که در پیوند با معیشت شمار زیادی از مرزنشینان کشورمان قرار دارد. بنا بر یافته های موجود، توسعه قاچاق کالا متأثر از شرایط و عوامل مختلفی امکان افزایش یا کاهش دارد. در شهرستان بانه از توابع استان کردستان، معیشت بسیاری از مردم، به درآمدهای مرزی یا همان قاچاق کالا وابسته است. پژوهش حاضر که ماهیت کاربردی دارد بر این فرضیه استوار است که گستردگی پدیده قاچاق کالا به دو دسته عوامل نگرشی و زیرساختی در پیوند با عوامل طبیعی وابسته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. دروندادهای (اطلاعات و داده ها) مورد نیاز به روش کتابخانه ای و میدانی (توزیع ۱۸۰ پرسشنامه به صورت زنجیره ای) گردآوری شده است. برای سنجش پایایی پژوهش از روش آلفای کرونباخ با ضریب (۹۱/۰) و برای آزمون فرضیه های آن از روش آزمون کای اسکویر در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل پژوهش نشان داد که رابطه معناداری میان عوامل طبیعی و توسعه قاچاق کالا وجود دارد. بدین معنا که شرایط طبیعی به ویژه وضعیت توپوگرافی حاکم بر منطقه و ضعیف بودن زیرساخت ها سبب شده است که تأمین شغل با دشواری و تنگنای بسیاری روبه رو باشد.
شبیه سازی و پهنه بندی گسترش آتش سوزی در اکوسیستم جنگلی به کمک مدل FARSITE (مطالعه موردی: جنگل های استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
87-101
حوزه های تخصصی:
امروزه پدیده آتش سوزی در عرصه های جنگلی به عنوان یکی از بلایای طبیعی بخش وسیعی از جنگل های جهان را مورد تهدید قرار داده است. با توجه به اثرات مخرب آتش سوزی بر جنگل، انجام تحقیقاتی که با استفاده از روش های کارآمد بتوانند گسترش آتش سوزی را پیش بینی کنند، بسیار ارزشمند است. بر همین مبنا شبیه سازی آتش با استفاده از مدل FARSITE در جنگل های استان ایلام در سال 1395 به انجام رسید. FARSITEمدل بررسی رفتار و گسترش آتش به شمار می رود که از عوامل متعددی ازجمله شیب، جهت، ارتفاع، ماده سوختی و اطلاعات هواشناسی بهره می برد. در این پژوهش نیز از عوامل ذکر شده استفاده گردید. مدل ماده سوختنی به عنوان یکی از ارکان اصلی در شبیه سازی با توجه به شرایط پوشش گیاهی منطقه تعیین گردید. تغییرات محلی سرعت و جهت باد که در نتیجه شرایط توپوگرافی منطقه حادث می شود، شبیه سازی و در FARSITE مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد در چهار منطقه که آتش سوزی رخ داده آتش رفتار مختلفی داشته است که آن هم به علت شرایط طبیعی متفاوت در این مناطق می باشد. پهنه بندی خطر آتش سوزی در استان ایلام نشان می دهد که 5/1 درصد از منطقه دارای ریسک بسیار زیاد می باشند، پس استفاده اجرایی از این مدل راهنمای مفیدی برای مدیریت آتش سوزی جنگل می باشد و براساس آن می توان برنامه مدیریت بحران آتش سوزی در سه فاز عملیات مقدماتی یا اقدامات قبل وقوع (طرح پیش گیری)، اقدامات حین وقوع (طرح مقابله) و عملیات پس از وقوع (طرح بازیابی) تدوین شود.
نقش عوامل محیطی و اقلیمی بر انتقال و انتشار آلاینده ی منواکسید کربن کشور ایران در سال 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
190-179
حوزه های تخصصی:
آلودگی هوا به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی در فضای شهری، ارتباط نزدیکی با شرایط آب وهوایی دارد. امروزه آلودگی در سطح کلان شهرها به صورت یک مسئله مهم درآمده که ضرورت مطالعه و ارائه راه حل های کاربردی برای بهبود شرایط زیستی در این زمینه را دارد. بنابراین شناخت رابطه بین سیستم های سینوپتیکی و آلاینده های هوا کمک فراوانی به چگونگی حل مسائل زیست محیطی و برنامه ریزی های آینده دارد. لذا در این پژوهش به تحلیل آلگوهای فشاری انتشار و انتقال منواکسید کربن از منابع داخلی و خارجی کشور پرداخته شد. برای این کار از تصاویر ماهواره ای GEOS-5 / GMAO / NASA بهره گرفته شد.نتایج نشان داد که بیشترین مقدار الودگی از نطر فصلی مربوط به فصول سرد و صبح زود است و کمترین آن مربوط به اوایل بعدازظهر و فصل گرم سال است اتمسفر تهران و خوزستان هسته های پر تراکم منواکسید کربن اند. کم فشارهای شرق مدیترانه در کاهش آلاینده های جنوبغرب کشور نقش بسزایی دارند و در جنوب کشور تحت تاثیر جریانات جوی از بریدگی توپوگرافیکی بندرعباس، جریانات هوای آلوده به منواکسید کربن توانایی نفوذ به بخشهای داخلی کشور تا نیمه ی جنوبی کرمان را دارند در این بخش قدرت نفوذ توسط سامانه های کم فشاری در افغانستان و پاکستان بیشتر میشود. رشته کوههای زاگرس نیز در واقع نقش مهمی در جلوگیری کردن از ورود آلاینده های تولید شده همسایه های غربی به ایران را دارند. در تابستان نیز ایران دچار آلودگی منواکسید کربن حامل توسط جریانات موسمی از بخشهای میانی و جنوب افریقا به کشور ایران میشوند و سبب آلودگی زیادی هم شده است.