فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۲۹٬۱۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
77 - 90
حوزههای تخصصی:
سنجش و ارزیابی جدایی گزینی اجتماعی_فضایی با ارتقای ابزارهای محاسباتی، جایگاهی برجسته در مطالعات شهری و اجتماعی پیدا کرده است. بجنورد پس از تقسیم استان خراسان در سال ۱۳۸۳ به عنوان مرکز استان خراسان شمالی برگزیده شد و در سال های اخیر رشد و گسترش سریع و پیش بینی نشده ای را تجربه کرده و جمعیت و مساحت آن به ترتیب دو و سه برابر شده اند. بدین ترتیب شکل و شیوه توزیع جمعیت به ویژه خانواده هایی که در پی مهاجرت گسترده در این سال ها به فضای شهری بجنورد وارد شده اند، در ارتباط با تنوع و تکثر قومی و فرهنگی موجود در سطح شهر بجنورد، اهمیت و ضرورت بیشتری پیدا می کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و مبتنی بر روش تحقیق توصیفی_تحلیلی است و با هدف ارزیابی و تبیین وضعیت و روند جدایی گزینی سکونتی گروه های قومی در سطح محله های شهر بجنورد انجام شده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از داده های آماری جمعیت محله های بجنورد، به محاسبه و اندازه گیری شاخص های نشانگر ابعاد مختلف جدایی گزینی سکونتی میان گروه های قومی در سال های پس از تأسیس استان خراسان شمالی می پردازد. به این منظور داده های گردآوری شده به کمک نرم افزارهای Geo-Segregation Analyzer و ArcGIS با شاخص های دوگروهی، چندگروهی، شاخص های تمرکز و خوشه بندی تحلیل شده و نتیجه در قالب نقشه و جدول ارائه شد. تحلیل و تبیین یافته ها نمایانگر آنست که پس از ارتقای بجنورد به مرکزیت استان، شاخص های جدایی گزینی سکونتی میان قومیت های بجنورد رو به رشد و شدت گرفتن بوده است. به ویژه در خصوص قومیت ترکمن، روند رشد و تشدید شاخص های یادشده به اندازه ای است که ادامه آن می تواند به بروز بحران جدایی گزینی کامل در محله های ترکمن نشین بجنورد بینجامد. با توجه به اهمیت حفظ یکپارچگی و انسجام شهری، هرگونه طرح ریزی (بازنگری طرح جامع) به منظور توسعه شهری و بازآفرینی بافت ناکارآمد و سکونتگاه های غیررسمی نیازمند توجه به موضوع جدایی گزینی اجتماعی فضایی گروه های قومی شهر بجنورد خواهد بود.
تحلیل جامع مؤلفه های مؤثر در تغییر عملکرد سازگار بناهای تاریخی، بررسی موردی: خانه های تاریخی دوره پهلوی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
103 - 129
حوزههای تخصصی:
درصورت عدم امکان تداوم عملکرد بنا و در راستای حفاظت مؤثر از آن، استراتژی بازاستفاده انطباقی با دلالت بر تغییر عملکرد در بناها به کار گرفته می شود که شرایط پایش موفقیت آن ازطریق مفهوم «سازگاری»، به دلیل پیچیدگی و گستردگی، نیازمند تدقیق است. لذا هدف اصلی این مقاله، دستیابی به چارچوبی برای تحقق سازگاریِ تغییر عملکرد در بازاستفاده انطباقی از بنا های تاریخی است که ازلحاظ پرداختن به جنبه ها و دامنه های گسترده تأثیرگذار بر این حوزه جامعیت داشته و براساس مرحله مناسب برای شناسایی معیار های ارزیابی (پس از بهره برداری)، ازطریق تحلیل روابط میان معیار ها، نقش و اهمیت هریک، سازوکارهای تحقق سازگاری را تبیین نماید. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و در آن از روش آمیخته استفاده شده است؛ به نحوی که پس از شناخت چارچوب سازگاری، 45 مؤلفه تحقق آن با راهبرد توصیفی-تحلیلی و برگرفته از تحلیل محتوای جهت دار گردآوری شده و نهایتاً با هدف شناخت روابط میان زیرمعیار ها، روش مصاحبه با خبرگان در جمع آوری و نیز ترکیب روش های دیمتل فازی، ساختاری-تفسیری و میک مک در تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفته اند که نهایتاً طی «مدل مفهومی نهایی» ارائه شده است. شایان ذکر است از میان این زیرمعیار ها، «حفظ و تقویت ارزش های ناملموس» بیشترین میزان تأثیرپذیری و تعامل با سایر زیرمعیار ها و «الزامات فنّی حفاظت (بازگشت پذیری و حداقل مداخلات)» در صدر زیرمعیار های با ماهیت علّی شناسایی شده است.
فراتحلیل: ارتباط برنامه ریزی مسکن و طرح های توسعه شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
107 - 144
حوزههای تخصصی:
بستر قانونی مداخله در فرآیند تأمین مسکن مناسب در شهرهای کشور، طرح های توسعه است که در مقیاس های مختلف ( از سطح ملی تا محلی) باید به طور سیستماتیک و یکپارچه سیاست های تأمین مسکن مناسب را در خود جای دهند و از طریق حاکمیت قانون ، ضمانت اجرایی آن را تضمین نمایند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از مرور روایی، چیستی و چگونگی ارتباط میان برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن و طرح های توسعه در پژوهش های انجام شده در شهرهای ایران، مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نتایج پس از بررسی 27 مقاله علمی- پژوهشی منتخب بیانگر آن است که در پژوهش های انجام شده به ندرت درک درستی از مفهوم مسکن مناسب لحاظ شده است؛ روش شناسی و شیوه سنجش صرفاً کمی و مبتنی بر نگاه تکنوکرات است و نمی تواند بیانگر وضعیت واقعی مسکن باشد؛ توجه به حیطه فضایی کلانشهرها به خصوص شهر تهران است و صرف توجه به ارتباط مسکن و طرح های توسعه در یک دهه اخیر نشان از بی توجهی به سایر ابعاد فضایی و زمانی کشور است؛ و در نهایت عدم توجه به ساختارهای کلان تأثیرگذار بر امر مسکن از نگاه اقتصاد- سیاسی فضا در پژوهش ها مشهود است.
تحدید، گام اول تشخص مکان
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
3 - 3
حوزههای تخصصی:
کنده شدن از وجود بسیط، نخستین مرحله در ظهور تشخص و تبیین ماهیت است. وجود، همه هست و چیز نیست؛ ماهیت و چیستی ندارد. فقط هست. آن گاه که پاره ای از آن جدا می شود است که نام و اسم پیدا می کند. چیزهای عالم، پاره های هستی اند که با تحدید قابلیت های خود، چیزی شده اند و ماهیتی جداگانه یافته اند. در مسیر ماهیت یابی، نخستین اقدام، خط کشی میان شیء جدید با بقیه وجود است. مراتبی از وجود را دارد اما در جاهایی که خود را جدا کرده، محدودیت دارد. بخش جداشده از هستی، اگرچه در وجود با منشأ خود مشترک است، اما به واسطه برخی صفات و ویژگی های خاص «شیء و چیزی» می شود که با نام همان «واسطه» خوانده می شود. در فرایند تشکیل ماهیت، گام اول تعیین مرز و حدود است. مرز، استقلال موجود را تأمین می کند. همان مرز، مرتبه شیء را تعریف می کند و با صفاتی که ناشی از مرتبه اوست، ماهیت شیء تبیین می شود. در ساحت وجود، اراده آفرینش چیستی جدید، مقدم بر لوازم آن از جمله لبه و مرز است؛ اما در عالم ماده، تعیین حدود، شرط پیدایش ماهیت جدید است. لبه و مرز در ساحت ماده نیز شرط شخصیت یابی و جداشدگی است. لبه، پایان دامنه یک چیستی را اعلام می کند و آغاز چیستی دیگر را بیان می کند.دزفول در آغاز در حاشیه رود دز تشکیل شد. دژپُل، قلعه ای که برای نگهبانی از پل برپا شده بود، نخستین محله شهر بعدی دزفول بود که چسبیده به ساحل دز، شهر را تدریجاً در عرصه بیکران دشت پدید می آورد. رود اگرچه لبه و مرز شهر بود، اما ساختار شهر را شکل می داد و سازمان فضایی شهر را متأثر از خود می کرد. مرز رود آن قدر قوی بود که تا چند دهه قبل، شهر را در یک طرف خود داشت. گویی در طول هزار و چند صد سال عمر دزفول، هیچ اندیشه ای جرأت عبور از لبه و فکر کردن به طرف دیگر را نداشت. شکل گیری و توسعه شهر، نه در فرار از لبه رود به معنای محدودیت جهت توسعه، بلکه با کشش لبه به سمت خود و استقرار حداکثری در حاشیه آن بود. لبه آنقدر قوی بود که در باور اهالی نیز آن سوی رود جایی پست و کم بها در قیاس با این سو شناخته شد. حتی طرح جامع نیز که بی پروا از نقش رود در قلمروسازی دزفول به آن طرف به عنوان اراضی سهل الوصول و ارزانی نگاه کرد که با یک پل داخل بافت شهر می شود، نتوانست با همه تمهیدات خود دوقطبی این سو-آن سو را تعدیل کند. همچنان رود، مرز درون و بیرون و شهر و بیابان باقی ماند. قلمرو، به مثابه سرزمینی که انسان با ربط دادن عناصر آن به یکدیگر و به خود، محدوده ای ذهنی ترسیم می کند و تعلقات خود را در آن پدید می آورد، با تحدید پدید می آید. قلمروسازی روش استقرار انسان در فضاست. مفهوم سازی از بخشی گزیده از دنیای بی نهایت پیرامون است به اعتبار عناصر درون آن و از همه مهمتر تعیین یک مرز با آنچه در بیرون است. حصار در مالکیت، افزون بر نقش قانونی و حمایتی، مظهر فاصله میان من و غیر است. قلمروسازی می کند و به ساکنان درون تعریف و هویت خاص می بخشد. این کار به واسطه قلمروسازی و آن هم به واسطه تبیین مرز و لبه ممکن می شود. والّا تشخص های اجتماعی و تاریخی امکان ظهور پیدا نمی کنند و عالم در حد تشخص های اولیه جغرافیایی و طبیعی باقی می ماند. از این روست که در فرایند برنامه ریزی فضایی از جمله طرح های جامع و تفصیلی برای توسعه شهر، لازم است تا نقش بنیادین عناصر اصلی سازمان فضایی و منظر شهری که زمینه ساز و بستر فهم از شهر هستند و واقعیت مفهوم شهر را می سازند، با دقت شناخته و حفاظت شود تا حس شهر و ادراک کلی شهروندان از شهر خود، تداوم پیدا کند. احساس تداوم هویت و زندگی در شهری که از قدیم بوده است، در زمره گرانبها ترین دستاوردهای برنامه های توسعه است. چنین رویکردی به عناصر پایه سرزمینی می تواند امکان توسعه مکان محور که برپایه شناخت سرزمین به مثابه «مکان» استوار است را فراهم آورد. اگرچه در شرایطی که اولین انتظارات از برنامه توسعه شهری، عبور سریع تر در خیابان ها و دفع آب های سطحی و جلوه فروشی برای ایجاد شهر مدرن است، صحبت از رویکرد مکان محور در توسعه شهری قدری بعیدالوصول به نظر می رسد، ولی چه می توان کرد که تا با گفتن و نوشتن، شناخت اراده ای خلق نشود، محصولی هم نخواهد رویید.
آسیب شناسی نقش و جایگاه خیابان در طرح های توسعه شهری در ایران، نمونه موردمطالعه، بالاخیابان و پایین خیابان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
14 - 21
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی مشهد در دو دوره، نخست صفوی و سپس در دوره معاصر با ظهور خیابان های جدید روبه رو شده است. صفویه برای اولین بار با احداث یک خیایان (چارباغ) دروازه های شهر را به هم متصل و ساختاری جدید برای شهر ایجاد کرد، به طوری که نقش ترددی در آن فرعی بود. این محور را می توان مهمترین کانون اجتماعی شهر مشهد تا قبل از مداخلات مدرنیستی دوره پهلوی در مشهد دانست. در دوره بعد تا امروز با ظهور طرح های توسعه شهری همچون طرح جامع، خیابان ها با ظهور ماشین تعریض و مورد توجه قرارگرفتند که در خوانش متعارف به عنوان اندام های حمل ونقل شناخته می شوند. در سال های اخیر وزارت راه و شهرسازی با هدف احیا معانی و نقش های از دست رفته خیابان، اقدام به انتشار آیین نامه طراحی معابر شهری کرد. این پژوهش به منظور بررسی میزان اثرگذاری این آیین نامه بر احیای نقش خیابان در طرح های توسعه دو سؤال را مطرح کرد: 1. رویکرد طرح های توسعه شهری در تعریف نقش خیابان های شهری چیست؟ 2. آیین نامه طراحی خیابان های شهری به چه میزان در بازتعریف نقش خیابان مؤثر بوده است؟ چرا؟ بدین منظور این پژوهش نقش خیابان (بالاخیابان و پایین خیابان) در شهر تاریخی مشهد را در دو دوره زمانی قبل و بعد از طرح جامع بررسی کرده و سپس بر مبنای مقایسه آن ها به بررسی جایگاه خیابان در هر دوره پرداخته است. نتیجه پژوهش رویکرد جزءنگرانه طرح جامع به شهر را علت تقلیل نقش خیابان به معابر صرف دسترسی می داند. اساس اً رویک رد مدرنیس تی ط رح جام ع، خیاب ان را صرفاً اتصال دهن ده زون ه ای کارک ردی ش هر مدرن می شناسد. تغییر این وضعیت نیازمند بازنگری کلی در پارادایم حاکم بر طرح های توسعه شهری و تغییر آن به سمت رویکردی است که به شهر به مثابه یک کل واحد بشناسد. در غیر این صورت آیین نامه های مشابه منجر به تغییرات معناداری در نقش و جایگاه خیابان های شهری نخواهند شد.
سیر تحول فرهنگی در زیور آلات هندوستان از عهد باستان تا دوران استعمار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
116 - 129
حوزههای تخصصی:
زیورآلات؛ رسانه ای که نه تنها، بازتابی از توانگری، بلکه به عنوان یکی از کهن ترین عناصر فرهنگی-تمدنی هر اجتماعی به شمار آمده است. در این راستا، زیورآلات هندوستان، صرف نظر از جنبه ی زیبایی، دارای ارزش نمادینی بوده و با نقش مایه ها و مؤلفه هایی که، ریشه در باورها و مناسبات فرهنگی جامعه ی متکثر آن داشته، بیانگر سنت، هویت تاریخی و فرهنگ غنی شبه قاره می باشند. بنابراین، در این پژوهش برآنیم تا با مطالعه ی تاریخی آنها، به مؤلفه های شکل دهنده ی آن بپردازیم که، روابط فرهنگی چگونه در تولید زیورآلات هندوستان بروز پیدا کرده است؟ هدف، شناخت و تبیین جریان های فرهنگی در شکل گیری زیورآلات هندوستان و نیز دستیابی به اصلی ترین و مهم ترین عناصر و بن مایه های آن، بوده است. یافته ها، به روش توصیفی-تحلیل محتوا انجام گرفته اند که بیان می کنند، مؤلفه هایی برگرفته از فرهنگ ها، یعنی، حضور عناصر فرهنگِ «مغولی (هندو-اسلامی)»، «بریتانیا»، «ایرانی» و «یونانی» عهد باستان در قالب بن مایه هایی سازنده در شکل گیری صورتِ زیورآلات هندوستان اثرگذار بوده اند. این مؤلفه ها به عنوان جنبه ی ذاتی فرهنگ شبه قاره، سبب شده تا محتوای زیورآلات علاوه بر فرهنگ بومی، مدیون حضور فرهنگ دیگری نیز باشند. در واقع، زیورسازان هندی، همواره زیورآلات را به یاری مؤلفه هایی شکل داده اند که عناصر و مفاهیم خود را از بافتارهای فرهنگی جامعه به عاریت گرفته است. جامعه ای با حضور هم زمان فرهنگ های مختلف که، اصولاً این فرهنگ های پیشین در هندوستان حذف نشده، بلکه نوعی امتداد در بطن تحولات تاریخی-فرهنگی آن وجود داشته است.
تفرجی در باغ های آندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
6 - 13
حوزههای تخصصی:
آندلس، واقع در منطقه جنوبی اسپانیا، دارای میراث تاریخی غنی است که توسط قرن ها حکومت اسلامی شکل گرفته است. از سال 117 تا 2941 پس از میلاد، حضور مسلمانان در شبه جزیره ایبری نه تنها چشم انداز سیاسی منطقه را تغییر داد، بلکه تأثیری ماندگار بر سنت های معماری و منظرپردازی آن داشت. باغ های آندلس که عمیقاً تحت تأثیر معماری و سبک باغ ایرانی و تمدن اسلامی قرار گرفته اند، بر این امر صحه می نهند. به نظر می رسد سنت باغ ایرانی به طور قابل توجهی بر طراحی باغ های تمدن اسلامی در آندلس که شامل نمونه های قابل توجهی مانند باغ های الحمرا در گرانادا، باغ های آلکازار در سویل و باغ های مدینه الزهرا در کوردوبا و... هستند، تأثیر گذاشت و فضاهایی ایجاد کرد که زیبایی معماری، طبیعت و معنویت را با هم ادغام کرد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که الگوی معماری منظر باغ های تمدن اسلامی در آندلس چیست؟ این پژوهش با استفاده ترکیبی از سوابق تاریخی، اسناد موضوعی نوشتاری و تصویری، بررسی وضع موجود باغ ها از طریق تصاویر هوایی و ماهواره ای سرویس گوگل مپ و بازدید مجازی از باغ ها رویکردی کیفی را برای تحلیل معماری منظر این باغ ها اتخاذ می کند. منابع اولیه، از جمله توصیفات معماری و گزارش های تاریخی، بینشی را در مورد اصول طراحی باغ های اندلس ارائه کردند. بازدید های مجازی، عکس ها و تصاویر هوایی و ماهواره ای برای تجزیه و تحلیل وضعیت این باغ ها و ارزیابی عناصر کلیدی طراحی استفاده شد. این پژوهش کوشیده است با پدیدارشناسی این باغ ها، به تبیین ویژگی های کلی آن ها بپردازد. دستاورد این پژوهش در قالب شناسایی الگوی معماری منظر این باغ ها در آندلس ارائه شده است.
تحلیل رابطه عناصر سازمان فضایی توسط نحو فضا جهت ارتقای رضایت مندی ساکنین در واحد های مسکون (نمونه موردی: نمونه های مسکونی شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن و واحد مسکونی عنصر بنیانی ساختار سکونت در شهر است. گوناگونی سازمان فضایی واحد مسکونی بر روابط جمعی ساکنان اثرگذار است. این پژوهش از یک سو با کمک نحو فضا، به تحلیل عینی و توپولوژیک ساختار نمونه های مسکونی شهر آمل می پردازد و از سوی دیگر با پرسش از رضایت مندی ساکنان از رابطه میان فضاهای واحد مسکونی، دریافت ذهنی ساکنان را می سنجد. ارتباط میان خلوت و تعامل جمعی در سازمان فضایی نمونه های مسکن از عوامل تعیین کننده مؤثر بر سنجش رضایت ساکنان است؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش تحلیل رابطه عناصر سازمان فضایی و چگونگی ارتقای میزان رضایت ساکنین از مؤلفه خلوت و تعامل جمعی، در نمونه های مسکونی آپارتمانی است. هدف دیگر دست یابی به توصیه های طراحی جهت ارتقای کیفیت ارتباط فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی است. پرسش تحقیق این است که نقش مؤلفه های تحقیق در رضایتمندی ساکنین چیست؟ از سازمان فضایی کدام نمونه رضایت بیشتری ابراز شده است؟ توصیههای طراحانه در راستای ارتقای رضایت ساکنین چیست؟ برای انجام تحقیق ابتدا نمونه بندی واحدهای مسکونی آپارتمانی شهر آمل با استفاده از فنون نحو فضا و سپس تحلیل فضاها با ای گرف انجام و در ادامه با تکمیل پرسشنامه و انجام آزمون های همبستگی، رضایت ساکنین سنجیده شده است. مطالعه موردی به نمونه های مسکونی از چهار ناحیه شهر آمل به صورت مساوی محدود شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفاوت زیادی میان نگاه «صرفاً کمی یا کیفی» به فضای واحد مسکونی و تحلیل توأمان «عینی- ذهنی» وجود دارد. تحلیل عینی فضاها با گراف ها و تبیین ارتباط های داخلی از طریق میزان پیوند فضاها، در مقایسه با پرسش از مردم و تحلیل ذهنی از طریق ابراز میزان رضایت از کیفیت و کارکرد فضاها، امکان رسیدن به نتایج جامع تری را فراهم می کند. در نتیجه تحقیق فوق نشان میدهد که افزایش میزان مساحت، افزایش رضایت در مؤلفه خلوت و تعادل میان خلوت و تعامل جمعی منجر به افزایش میزان رضایت در تعامل جمعی شده است. نمونه چهار با پلان شکسته و تفکیک فضایی مناسب میان فضاهای شخصی و جمعی بیشترین میزان رضایت ساکنین را جلب کرده است. بر اساس نتایج، سازمان فضایی میتواند بر رفتار و ساختار ذهنی ساکنین در فضای واحد مسکونی اثرگذار باشد.
Comparative Study of the Living Structure Theory in Historical Gardens of Tehran (Case Study: Niavaran, Esharat Abad, Eyn Al Doleh Gardens)
حوزههای تخصصی:
Gardens are one of the most important built environments throughout the history of Iran in terms of symbolism, semantics, social construction, mythical elements and physical and functional spatial relationships. The coexistence of natural and built environments is more obvious in the Persian garden compared to any other functions. In this research, the nature of Persian gardens is analysed in terms of physical and functional structures and spatial and natural relationships based on a qualitative approach and a comparative-analogous method and the data is collected through library research and field investigations. Then, the components of the living structure theory, introduced by Christopher Alexander, are surveyed as research theoretical framework. The components are analysed and scored using AHP and the comparative analogy is done by 15 scholars. The data reveal that the physical, functional and natural structures are prioritized in order of importance with weights of 0.428, 0.334 and 0.238, respectively. The total interaction of components demonstrates that Ein-al-Doleh Garden possesses a living structure better than Eshrat-Abad Garden for all three structures, but it is weaker in natural structure, the same in functional structure and stronger in physical one in comparison to the Niavaran Garden. The local symmetries (0.125), strong centres (0.214) and roughness in the cultivation system (0.194) represent the most effective factors. For today, In consequence, it is possible to revitalize living structures in historical gardens through the revival of strong centres, attendance of green spaces, spatiality of Kushks and intense relationships between gardens and the Kushks.
تبیین هستی شناسانه نسبت هنرِگرافیک معاصر و حقیقت بر مبنای تأملات هیدگر در باب اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
384 - 393
حوزههای تخصصی:
هیدگر با واکاوی منشأ اثر هنری، بحث تازه ای درباره نسبت میان اثر هنری و وجود مطرح کرده و هنر را از مصادیق تحقق حقیقت می داند. این تلقی هستی شناختی هیدگر بسیار جای دارد که در صورت های مختلف هنر بسط و تفصیل یابد و با اتکا به این دیدگاه می توان برای رسیدن به وجه معرفتی و شناخت ماهیت شاخه های مختلف هنر بهره گرفت. هنری مبتنی بر فناوری چون طراحی گرافیک می توانند موضوع مناسبی برای ارائه یک نظریه تحلیلی از تفسیر هیدگر در فهم چیستی مصادیق هنر و نسبت آن با حقیقت باشد. این پژوهش برآن است با مطالعه آراء هیدگر در مسیر یافتن رابطه میان اثر هنری و حقیقت، ضمن واکاوی ماهیت طراحی گرافیک با عنایت به ویژگی های هنری و زیباشناسانه و وجه ابزاری و تکنولوژیک آن، نسبت این هنر- صنعت را با ظهور و انکشافِ حقیقت تبیین کند. در خوانش هنر گرافیک براساس تفسیر هیدگر، شناخت رابطه عالم خلق اثر و هستی نقشی اساسی دارد. حقیقت به مثابه پیام در یک اثر گرافیکی با وجود جلوه های نوین بصری، از جهان و ساحت اندیشه هنرمند عبور کرده و به ظهور می رسد. گرچه این هنر به حاکمیت تمدنی متعلق است که تحت سیطره علم و فناوری است، اما با تجلی روح هنرمندانه، آشکارگی حقیقتی را سبب می شود که از لایه های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی یک ملت برآمده است.اهداف پژوهش:تبیین نسبت حقیقت در اثر گرافیکی و جلوه تکنولوژیک آن.بیان وجه معرفتی هنر گرافیک با نگاه فلسفی.سؤالات پژوهش:حقیقت چگونه در اثر گرافیکی به انکشاف می رسد؟آیا بیانگری تکنولوژیک هنرگرافیک باعث از دست رفتن حقیقت هنری آن می شود؟
تحلیل مدیریت تعارض ناشی از توسعه گردشگری در مناطق حفاظت شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
69 - 105
حوزههای تخصصی:
تعارض مسئله مبتلابه مناطق حفاظت شده در ایران است و فائق آمدن بر آن چالشی بزرگ برای برنامه ریزان است. توسعه گردشگری می تواند یکی از عوامل اصلی تشدید این تعارضات باشد. ازاین رو هدف این مقاله شناسایی ویژگی ها و دلایل بروز تعارضات ناشی از توسعه گردشگری در مناطق حفاظت شده به خصوص تالاب میانکاله در ایران و همچنین شناسایی شیوه های فائق آمدن بر آن ها است. بدین منظور یافته های کیفی مطالعات پیشین با استفاده از روش فراترکیب مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. مقالات، کتب و رساله های منتشرشده در پایگاه های مطالعاتی در بازه زمانی 2000 تا 2024 بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تجزیه وتحلیل یافته ها، شبکه مضامین در سه بعد چیستی، چرایی و چگونگی مدیریت تعارض ارائه شد. بر اساس یافته ها، تعارض در مناطق حفاظت شده اغلب در سطح بین گروهی و بین سازمانی است. مهم ترین دلایل بروز تعارض ارتباطات ضعیف و فقدان همکاری، بی عدالتی و سلطه قدرت، ساختار حکمرانی معیوب است. همچنین برای مدیریت تعارض نیاز به طی شش مرحله افزایش سرمایه اجتماعی، مصالحه و اجماع، کنش جمعی، هم تکاملی تدریجی و بهبود تعارض است. نتایج پژوهش حاضر علاوه بر اینکه به گسترش دایره شناختی شیوه های کاهش تعارض در گردشگری کمک خواهد کرد، می تواند مبنایی برای پژوهش های آتی در این حوزه مطالعاتی باشد.
اقتباس و برگرفتگی بینارشته ای فتوکلاژ «شهادت» اثر شریفی از نگاره «خودکشیِ شیرین» خمسه نظامی 1505.م از منظر ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
165 - 181
حوزههای تخصصی:
فتوکلاژ «شهادت» اثر سودی شریفی، تجلی گاه هنر غرب در بستر هنر ایران است. این اثر برگرفته از نگاره «خودکشی شیرین» خمسه نظامی سال 886ه.ق است. شریفی در دوره پساساختارگرائی و دوران فراموشی نقاشی ایران اعصار گذشته، با انتخاب و تغییر برخی نظام های نشانه ای خاص در پیش متن، اثری اقتباسی خلق نموده است. مسئله، علت تغییر نشانه ها و استفاده هنرمند از آن هاست که منتهی به معنای متفاوت در اثر اقتباسی شده است. هدف، دستیابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن شریفی است. این پژوهش در تلاش است تا به دو سوال پاسخ دهد: 1. در این فرایند برگرفتگی، چه نظام های نشانه ای در آن تغییر یا حذف یافته که منجر به تغییر معنا شده است؟ 2. دو اثر چه تفاوت هایی با هم دارند؟ بررسی این اثر به همراه پیش متن های موجود می تواند خلاء مطالعاتی در این زمینه را پر نماید. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو اثر مد نظر را با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای (فیش برداری) و مصاحبه به هنرمند است. بر اساس نتایج بدست آمده و با بهره گیری از نظام های نشانه ای، دوگانگی معنا در اثر شریفی مشاهده شد. در این اثر، نوعی قرینه سازی برای موضوعات ادبی قرون گذشته ایران با اتفاقات معاصر دیده می شود. یعنی «خودکشی شیرین» نظامی با ارج گذاری به مسئله شهادت در جنگ ایران و عراق و مجسمه پیه ِتای میکلانژ و مرگ مسیح، قرینه و مقابل هم، انگاشته شده است. تغییرات حاصل شده برای این چرخش از اسلام به مسیحیت و بالعکس، جنسیت و سرشت نگاره را تغییر داده است. مهمترین تغییرات ایجادشده در گونه غالب جایگشت است چراکه بدون جانشینیِ برخی عناصر، خلق جدید نیز در اثر شریفی صورت نمی گرفت. تغییر مرکزی در اثر اقتباسی شریفی در عنوان آن است یعنی تغییر خودکشی به شهادت. وی با جابجایی انتقادی، اثری متن محور با توجه به ریشه های تاریخی، اجتماعی و هنری به زبانی پارودیک خلق نموده است.
تحلیل ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی دوره های کاماکورا و آشیکاگا؛ با تأکید بر آموزه های بودیسم و ذن بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و هنر ژاپن بسان همه فرهنگ های اصیل، دارای مؤلفه های منحصربه فرد است، اما آن چه ژاپن را از دیگر فرهنگ ها متمایز می کند، دستاورد اصیل آن، در جریان فراز و نشیب ها و مواجهه های تاریخی، دینی و فلسفی است. نقاشی یکی از قدیمی ترین انواع هنر ژاپنی است و شامل طیف گسترده ای از گونه ها است. در نقاشی ژاپن، دوره های کاماکورا و آشیکاگا به دلیل تأثیر مکتب های ذن و ذن بودیسم اهمیت بسزایی دارند. اهمیت این موضوع، ضرورت پژوهشی درباره تطبیق مبانی نظری نقاشی، به لحاظ مضمون و شیوه، مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم را نشان می دهد. هدف از این پژوهش، تبیین ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی های قرون ۱۲ تا ۱۶ ژاپن (کاماکورا و آشیکاگا) است. بر این اساس، پرسش اصلی در این پژوهش عبارت است از: ویژگی های صوری و محتوایی در نقاشی کاماکورا و آشیکاگا مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم چگونه است؟ در این پژوهش، روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و مشاهده تصاویر و روش تحلیل، فرمی-کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که قدرت تفکر ذن بودیسم در دوران کاماکورا اولویت هایی چون لزوم پرداختن به مضامین و روایت های مربوط به بودا، بیان اندیشه های دینی و تاکید بر روایت انسانی را ایجاد کرده است. در نقاشی آشیکاگا، قدرت تفکر ذن، عشق به طبیعت، ستایش زیبائی، احساسات و غیره را تقویت کرده است. همچنین این هنر، نتیجه وحدت میان انرژی های معنوی و تجربه عملی است. نمایش فضاهای خالی، سکون و سکوت و تأکید بر موضوعات انتزاعی و غیر واقعی از ویژگی های هنر این دوران است. در نتیجه موضوعات روایی و حتی مذهبی در این دوره کاهش یافته است.
بررسی رفتار و میزان حد نهایی پایداری قوس های ایرانی پنج وهفت کند و شبدری کند براثر رانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
47 - 62
حوزههای تخصصی:
یکی از مسئله های حوزه طراحی و حفاظت سازه های طاقی، ناپایداری طاق براثر باز شدن پای آن به سمت بیرون در صفحه قوس طاق است. در راستای بررسی دقیق تر این مسئله در طاق های ساخته شده از قوس های ایرانیِ شبدری کند و پنج و هفت کند، این نوشتار بر این پرسش متمرکز است که حد نهایی پایداری این قوس ها براثر باز شدن دهانه، برای نسبت ضخامت به دهانه های مختلف به چه میزان است و در فرایند تسلیم اولیه تا فروریختگی چه رویدادهایی در این قوس ها اتفاق خواهد افتاد. پژوهش در چهارچوب نظریه مومسان و به صورت تحلیل در حالت حد نهایی انجام می شود. ابزار تحلیل خط رانش است که بر روی قوس های یادشده با نسبت ضخامت به دهانه های متفاوت پیاده می شود. پاسخ تحلیلی با پاسخ حاصل از اعمال حرکت پایه بر روی مدل های فیزیکی، مقایسه و اعتبارسنجی می شوند. ضمن استخراج حد نهایی پایداری قوس ها برای نسبت ضخامت به دهانه های مختلف، نتایج نشان می دهند در لحظه آغاز حرکت، قوس های مورد نظر به یک مکانیسم چهارمیله ای تبدیل می شوند. در ادامه، با بسته شدن یکی از ترک ها، قوس مانند مکانیسم لنگ-لغزنده حرکت کرده و در طول حرکت پای قوس، محل ترک ها تغییر می کند که این تغییر بر کاهش حد نهایی پایداری این قوس ها تأثیر جدی دارد. همچنین، مقایسه پاسخ حاصل از دو فرض حرکت متقارن و نامتقارن ترک ها با یکدیگر نشان می دهد که فرض اول برای تحلیل ایمن است. اضافه بر آن، با افزایش دهانه قوس، رانش قوس افزایش می یابد که نشان از اثر تخریبی فزاینده رانش در طول زمان دارد. در برخی موارد بررسی شده، رانش قوس در زمان فروریختن به بیش از پنج برابر رانش اولیه می رسد.
تحلیل عکسیت در عکاسی هنری دهه1390 ایران بر پایه دیدگاه فرانسوا سولاژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
44 - 56
حوزههای تخصصی:
عکسیت در تعریف فرانسوا سولاژ به معنای تأکیدِ همزمان بر بازگشت ناپذیر بودنِ لحظه عکاسی شده (امر بازگشت ناپذیر) و امکان تولید تصاویر متفاوت از فایل دیجیتال یا نگاتیوِ آن لحظه است (امر پایان ناپذیر). این امکاناتِ بی پایان، بر تواناییِ ذاتی عکاسی برای ادغام با سایر رسانه ها صحه می گذارند بنابراین با محو شدن مرزهای میانِ رسانه ها، عکاسانه بودن معنای متفاوتی از دوران مدرنیستی اش یافته و به «عکسیت» نزدیک تر است. در این پژوهش به منظور بررسیِ جایگاهِ «عکس بودن» در آثاری که در دهه نود خورشیدی در نمایشگاه های عکاسیِ تهران به نمایش درآمده اند، از این شاخصه استفاده شده است. ابتدا اهمیت امر بازگشت ناپذیر در عکاسی این دهه تحلیل شده که اغلب به شکل ثبت اموری در حال زوال ظاهر شده و گاه از طریق دستکاری در ثبت و چاپ عکس یا نمایش عکس های زوال یافته ، برجسته شده است. سپس استفاده عکاسانِ این دهه از امر پایان ناپذیر در عکاسی مطرح شده که به صورت ِ فتومونتاژ، دستکاری نگاتیو و عکس، چاپ آلترناتیو و استفاده فیزیکی از عکس های از پیش موجود نمایان شده است. در نهایت، تحلیلِ آثار عکاسانی که این دو ویژگی را پیوند داده اند و عکسیت در آثارشان برجسته است، نشان داده که آن ها در مواردی معدود از طریق چینش متفاوت عکس های از پیش موجود خوانش ارجح را به چالش کشیده و در مواردی از طریق چاپ آلترناتیو یا دستکاری اثر به نقاشی نزدیک شده اند، و در بیشتر موارد، از تلفیق گذشته و امروز بهره گرفته اند. چنین تلفیقی اغلب در مسیر سوگواری برای گذشته ای فراموش شده بوده اما در موارد اندکی نیز تداومِ اندوهناک گذشته ای ناخوشایند را در وضعیت امروز به نمایش گذاشته است.
ویژگی های طراحی مساکن ساخته شده با پرینترهای سه بُعدی با روش موردپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه یک بررسی نظام مند از نمونه های ساخته شده با فناوری پرینت سه بعدی در زمینه ی طراحی معماری و ساخت است. این تحقیق بر مبنای روش مورد پژوهی و با استفاده از روش ترکیبی انجام شده است. . در قسمت کمی پژوهش به جمع آوری داده های عددی و در قسمت کیفی به بررسی ویژگی های ظاهری، ساختاری و عملکردی ساختمان ها با استفاده از مطالعه موردی و تحلیل متون مرتبط پرداخته ایم. بعد از بررسی مساکن ساخته شده نتایج ذیل حاصل گردید. بتن و سیستم پرینتر دروازه ای پرکاربردترین نوع مصالح و نوع پرینتر در این فناوری هستند. در مورد مسلح سازی میلگرد گذاری دستی و افزودن مواد به بتن از پرکاربردترین روش ها می باشد. در مورد ویژگی ها معماری باید عنوان کرد که پلان کشیده مستطیلی برای پرینتر دروزاه ای و پلان های سه شاخه و شعاعی برای پرینتر های بازوی رباتیک مناسبترند. در زمینه ی مجموعه سازی و نوع گسترش چیدمان نیز می توان اذعان کرد که چیدمان خطی شطرنجی از چیدمان شعاعی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. بازوی رباتیک امکان ساخت فرم های آزاد را به ما می دهد، برای ساخت و سازهای زیاد جهت هزینه ی کمتر، سیستم دروازه ای و چیدمان خطی توصیه می شود.
بررسی رفتار جریان باد و ذرّات معلق (PM2.5, PM10) پیرامون پوسته بلوک های ساختمانی در بافت مسکونی طرح تفصیلی شهر عسلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
23 - 43
حوزههای تخصصی:
ذرّات معلق پیامدهای مخرب بر سلامت افراد دارند. سرعت باد، فاکتور مهم در تعیین غلظت ذرّات است. هندسه شهری بر سرعت باد و درنتیجه کیفیت هوا تأثیرگذار است. پایش کیفیت هوای شهر ازطریق اندازه گیری ذرّات و پارامترهای جوی صورت می گیرد و تأثیرگذاری بافت بر پراکندگی آلاینده ها لحاظ نمی شود. پژوهش حاضر، با هدف مطالعه رفتار جریان باد و ذرّات معلق پیرامون ساختمان ها در کدهای ارتفاعی، معابر و جبهه های مختلف، در یک بافت مسکونی در شهر عسلویه انجام شد. تأثیر رفتار باد بر پراکندگی ذرّات، همچنین تأثیر ارتفاع، جهت گیری معابر و بناها، بر رفتار باد و ذرّات بررسی شد. سرعت، فشار، آشفتگی، مسیر حرکت باد، و سرعت، غلظت و مسیر حرکت ذرّات، در سطح زمین و ارتفاعات مختلف، معابر هم راستا با جریان باد و عمود بر آن، جبهه های رو و پشت به باد، با شبیه سازی در نرم افزار انسیس فلوئنت نسخه 2021 تعیین شد. در ارتفاعات بالاتر بنا، با افزایش سرعت و تلاطم جریان، طول سایه باد در معابر و جبهه های پشت به باد کاهش یافت. تجمع ذرّات فاقد جرم در جبهه های پشت به باد در محدوده سایه باد مشاهده شد. بیشترین و کمترین غلظت ذرّات معلق به ترتیب در جبهه رو به باد و سایه باد مشاهده شد. یافته ها در مطالعه آسایش حرارتی و مقاومت مصالح با توجه به بار باد در فضاهای شهری نیز سودمند خواهد بود.
تأثیر توسعه غیرمکان مند بر منظر فرهنگی روستا؛ تخریب میراث، ارزش ها و هویت (نمونه موردی: روستاهای شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
62 - 67
حوزههای تخصصی:
منظر فرهنگی به عنوان زیرسیستمی از منظر متأثر از توسعه روستایی به عنوان جریانی در جهت پیشرفت روستا است. در سال های اخیر روستاهای شهرستان کوهدشت لرستان، به عنوان روستاهایی در مواجهه با دوگانه شهر و روستا، مورد آسیب طرح های توسعه استعمارگر که با وعده عمران روستا اتخاذ اما سبب نابودی هویت روستا شده، قرار گرفته است.این مقاله به بررسی سه روستای خسروآباد، پای آستان و ابوالوفا در شهرستان کوهدشت استان لرستان از طریق مشاهده میدانی پرداخته است. به نظر می رسد طرح های توسعه بدون توجه به منظر فرهنگی روستا و یا صرفاً توجه ابژکتیو به صورت فرهنگ ها، دست به اقداماتی با توهم عمران زده اند اما به مرور زمان میراث، ارزش ها و هویت مردمان را تغییر داده یا تخریب کرده اند. در جهت حفاظت از منظر فرهنگی روستا به عنوان یکی از اقسام توسعه، لازم است تا طرح های توسعه، مکان مند و با درنظرگیری تنوع و تفاوت فرهنگ ها برنامه ریزی و اقدامات متناسب با هر سرزمین اتخاذ شوند.
بازخوانی تحولات تاریخی شهر کرمان با تکیه بر تبیین ساختار فضایی شهر از بنیاد تا پایان سده چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
65 - 86
حوزههای تخصصی:
شهر کرمان در جریان رویدادهای تاریخی، دچار دگرگونی و تحول شده است، ازاین رو خوانش گذشته های دور شهر با ابهام و کمبود بسیاری در منابع، اسناد و شواهد همراه است. در این نوشتار، تحولات شهر تا پایان سده چهارم هجری دنبال می شود که پیش از روزگار ساسانیان تا دوران فرمانروایی سامانیان و بوئیان را دربرمی گیرد. مطالعه بنیاد و تحولات شهری کرمان از لابلای سطور تاریخ و شواهد معماری و شهری به جای مانده، برای فهم ساختار فضایی شهر در هر دوره و الگوی تحولات آن، که هدف پژوهش است، صورت می گیرد. به سبب ابهامات فراوان، فهم ساختار گذشته شهر با تبیین و تحلیل داده ها ممکن می شود، و بنابراین پژوهش با روش «تفسیری تاریخی» پیش خواهد رفت. براساس یافته ها، شهر کرمان با نام «به اردشیر» در زمان اردشیر بابکان بر آبادی پیشین بنیاد یافت، که با برپایی دژها بر روی بلندی و ساخت شهرِ داخل حصار در پهنه دشت همراه بود. این ساختار فضایی با کم وبیش دگرگونی هایی در عناصر معماری و شهری و بافت اجتماعی، تا سده های نخست هجری حفظ شده بود. در سده چهارم هجری که این شهر مرکز ولایت شد، آبادی بیشتری یافت. نتایج نشان می دهد، سامانه زیستی شهر مشتمل بر: دژها، شارستان با چهار دروازه، باغات متصل و آبادی هایی در پیرامون بود که گامی در تکامل سازمان فضایی شهر شمرده شده و زمینه را برای تحولات دوره های بعد فراهم آورده بود.
واکاوی تأثیر دلبستگی محیطی بر سازگاری اجتماعی در فضاهای آموزشی بر اساس اصل تقویت مکان نظریه سیمون (نمونه موردی: مدارس دخترانه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش اجتماعی فرد، نگرش او نسبت به افراد یا محیط در جامعه است. به فردی که خود را با تغییرات محیط فیزیکی، شغلی و اجتماعی تطبیق می دهد، سازگار با محیط می گویند. در فرایند سازگاری، فرد بین فعالیت های اجتماعی به توازن دست می یابد. مدرسه به عنوان محیط اجتماعی، از طریق افزایش حس دلبستگی به مکان باعث افزایش سازگاری اجتماعی می شود. سؤالات اصلی این پژوهش عبارتند از ؛ مؤلفه های تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان طبق نظریه سیمون کدام مؤلفه ها هستند و تأثیر مؤلفه تقویت مکان بر سازگاری اجتماعی چگونه است؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی میدانی فاکتورهای تأثیرگذار نظریه سیمون و تقویت مکان بر دلبستگی به محیط و سازگاری اجتماعی است. این پژوهش به محققین امکان می دهد، تا نقش عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی را به طور گسترده تر بررسی کنند. روش پژوهش: در جهت تحقق اهداف، ابتدا از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به استخراج مؤلفه های نظریه سیمون پرداخته می شود؛ سپس طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه 45 نفره مشاهده و کنترل اجرا می شود. پس از پایان جلسات، پیگیری به کمک پرسشنامه مؤلف ساخت سازگاری اجتماعی انجام می شود. نتیجه گیری: یافته های نظری تحقیق شامل شش مؤلفه نظریه سیمون اعم از تقویت مکان، کالبد مکان، تسلط مکان، وابستگی عاطفی، هویت مکان و تعامل با مکان است که تقویت مکان به عنوان متغیر پژوهش بررسی می شود. یافته ها حاکی از آن است که آموزش های گروهی جهت تقویت مکان، اعم از تشکیل گروه های سرود و نمایش، گروه تئاتر و ورزش ، اردوهای گروهی، تزئین کلاس ها و پانل با دست سازه و تمیزکردن کلاس درس و حیاط با مشارکت دانش آموزان، رنگ آمیزی نیمکت ها تأثیر به سزایی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد که به مرور این تمرین در شخصیت دانش آموزان تأثیر می گذارد و آنها را سازگارتر می کند، لذا در مدارس فعالیت هایی جهت تقویت مکان برای افزایش تعامل و حس دلبستگی بیشتر موردتوجه قرار گیرد تا به تبع آن سازگاری اجتماعی افزایش یابد. به عبارت دیگر با افزایش سطح توجه به کالبد محیط و دلبستگی به مکان در مدارس، سازگاری اجتماعی در دانش آموزان نیز افزایش می یابد.