فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷٬۴۱۶ مورد.
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
161 - 198
حوزههای تخصصی:
اضطراب اطلاعاتی یکی از چالش های نوظهور زندگی بشری است که با توسعه تفکر ریزومی در سایه تفکر پساساختارگرائی ظهور و بسط یافته است. هدف پژوهش حاضر، مفهوم شناسی، حدودوثغور و ابعاد اضطراب اطلاعاتی بود. روش این پژوهش مروری نظام مند است که در سال 1402 انجام گرفته است. جهت گرداوری داده ها از پایگاه های گوگل اسکالر، مگیران، مرکز اطلاعات جهاد دانشگاهی، سیناهل، ساینس دایرکت، پاب مد و اسکوپوس استفاده شد. جهت جستجو از کلمات کلیدی اضطراب اطلاعاتی، ابعاد اضطراب اطلاعاتی، پیامدهای اضطراب اطلاعاتی در منابع فارسی و از کلمات Dimensions of information anxiety, Information anxiety و کلمات وابسته به آن در منابع انگلیسی استفاده شد. از سرعنوان های واژگان پزشکی (مش) نیز جهت تعیین کلمات کلیدی استفاده شد. جهت بررسی کیفیت مقالات از سیاهه وارسی استروب و سیاهه وارسی کانسورت استفاده گردید. از 170 مقاله یافت شده با توجه به معیارهای انتخاب مقالات، نهایتاً 24 پژوهش واجد شرایط شناخته و به مطالعه حاضر وارد شدند. یافته های پژوهش نشان داد مفهوم اضطراب اطلاعاتی از ابهام معنایی برخوردار بوده و حدودوثغور آن هم به طور کامل شناخته شده نیست. اضطراب اطلاعاتی درواقع از شکاف فزاینده بین مقدار اطلاعات موجود و توانایی ما برای پردازش و درک آن ناشی می شود و این نوع اضطراب با مفاهیمی نظیر اضطراب کتابخانه ای و اضطراب اینترنتی تفاوت بنیادین دارد. این نوع اضطراب از سه بُعد اساسی سرریز اطلاعات، ناتوانی در فهم و پردازش اطلاعات و ناتوانی در دسترسی و پیداکردن اطلاعات موجود برخوردار است. اضطراب اطلاعاتی پیامدهای منفی فردی، روان شناختی و اجتماعی متعدد نظیر احساس ناامیدی و سرخوردگی، احساس رهاشدگی، وانهادگی و احساس تنهائی اگزیستانسیال را به همراه داشته باشد. توسعه سواد اطلاعاتی، تمرین مراقبت از خود و تعیین محدودیت در مصرف اطلاعات و تغییر نگرش معرفت شناختی در باب اطلاعات می تواند به کاهش احساسات و استرس شدید مرتبط با اضطراب اطلاعات کمک کند.
نقش کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی و توسعه جامعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتابخانه های عمومی روستایی، اگرچه عمدتاً مؤسسات کوچکی هستند، طیف وسیعی از خدمات و برنامه ها را در حوزه های بسیار متفاوت زندگی -شامل پرورش شخصی، توسعه مهارت های فردی و مدنی تمامی شهروندان و پر کردن اوقات فراغت آنان- ارائه می دهند. کتابخانه های عمومی روستایی از عوامل توسعه در جوامع روستایی محسوب می شوند و همچنین مکانی ایده آل برای حمایت از توسعه جامعه هستند و به رشد فکری و اجتماعی در سطح فردی و اجتماعی کمک می کنند. در این راستا، پژوهش حاضر نقش کتابخانه های عمومی روستایی را در توانمندسازی و توسعه جوامع روستایی استان کرمانشاه شناسایی کرده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد و روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی مرسوم بوده است. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. مشارکت کنندگان شامل مسئولان کتابخانه های عمومی روستایی زیر پوشش اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه در پاییز سال 1402 بود. نمونه گیری به روش هدفمند یا قضاوتی انجام شد و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. در مجموع 14 مصاحبه انجام شد و مدت آن بین 40 تا 75 دقیقه متغیر بود. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش تحلیل محتوای کیفی و برای اعتبارسنجی پژوهش از معیارهای اعتبارپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه منجر به شکل گیری دو مقوله، شامل اقدامات کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستا، و چالش ها و پیشنهادهای کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستا طبقه بندی شد. در مقوله اقدامات، 4 مفهوم شامل توسعه فرهنگی، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، و توسعه پایدار و حفظ محیط زیست شناسایی شد که جنبه های مختلف نقش آفرینی کتابخانه های عمومی روستایی استان کرمانشاه را در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستاهای خود نشان می دهد. در مقوله چالش ها و پیشنهادها نیز 8 مفهوم شامل نیروی انسانی، منابع اطلاعاتی، تسهیلات و امکانات، سطح کیفی برنامه ها و خدمات، سنجش اثرگذاری برنامه ها و خدمات، عوامل مربوط به روستاییان، سطح همکاری و مشارکت، و چگونگی اطلاع رسانی و تبلیغات شناسایی شد. در مجموع، کتابخانه های عمومی روستایی استان کرمانشاه جوامع محلی خود را از طریق ارائه خدمات، فعالیت ها و برنامه های خود، توانمند و به توسعه روستاها کمک کردند. کتابخانه های یادشده با اجرای برنامه ها و خدمات متنوع خود که اکثراً در طول هفته تداوم داشته است، توانسته اند در بالا بردن آگاهی و بینش فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی روستا؛ نشان دادن نقش پررنگ و تأثیرگذار کتاب در مقایسه با اینترنت؛ و تثبیت نقش کتابخانه به عنوان پایگاه اجتماعی-فرهنگی روستا گام مؤثری بردارند. اصالت/ارزش: تاکنون در ایران پژوهشی به شناخت نقش کتابخانه های عمومی روستایی در توسعه جوامع خود نپرداخته است. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان نقشه راه کتابخانه های عمومی روستایی در توسعه همه جانبه خدمات و برنامه های خود و اثرگذاری بیشتر آنها در توسعه روستاهایشان مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل همپوشانی عناصر واسط در بازنمایی اسناد متنی: مطالعه ای به روش الگوریتم «RAKE»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان همپوشانی کلیدواژه های استخراج شده از عناصر واسط در بازنمایی اسناد متنی با استفاده از الگوریتم «Rake» انجام شد.روش: در این پژوهش، با استفاده از الگوریتم «Rake» کلیدواژه های مجموعه داده ای شامل 500 مقاله علمی در پنج گروه موضوعی مختلف استخراج شد. سپس همپوشانی بین کلیدواژه های عنوان، چکیده و کلیدواژه های نویسندگان موردبررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که همپوشانی بین کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسندگان حدود 45 درصد و همپوشانی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان حدود 18 درصد بود. در ادامه مشاهده شد که کلیدواژه های عنوان دارای پوشش 22 درصدی کلیدواژه های چکیده بودند. نتایج همچنین نشان داد که همپوشانی و پراکندگی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان و نیز بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های عنوان به طور متوازن و تقریباً یکسان بود؛ اما مشاهده شد که کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسندگان دارای پراکندگی بیشتری بودند؛ که نشان دهنده احتمال همپوشانی بیشتر بین کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسنده یک مقاله در مقایسه با کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسنده و همچنین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های عنوان است. بعلاوه درک خوبی از مفاهیم و مباحث حوزه پژوهشی در رشته های روانشناسی و مدیریت دولتی وجود داشت، درحالی که در رشته های فناوری اطلاعات و حقوق عمومی نیاز به بهبود و تقویت درک مفاهیم مشاهده شد. میزان همپوشانی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان در پنج گروه موضوعی حدود 20 درصد بود.نتیجه گیری: استفاده مناسب از کلیدواژه ها، نوشتن چکیده هایی با محتوای هماهنگ با موضوع موردنظر و انتخاب عناوین متناسب می تواند به بهبود فرایند استخراج مفاهیم، ذخیره سازی و بازیابی مقالات علمی کمک کند، ازجمله اینکه کلیدواژه ها، چکیده ها و عناوین می توانند به عنوان ورودی برای الگوریتم های استخراج مفاهیم، همچنین به عنوان بخش هایی از ساختار ذخیره سازی اطلاعات در سرعت دسترسی کاربران به اطلاعات موردنیازشان و به عنوان ورودی برای الگوریتم های بازیابی اطلاعات برای دسترسی سریع به مقالات مرتبط کمک بسزایی داشته باشند.
How does the evidence-based approach contribute to ethical policy making in science and technology?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Evidence-based policy-making is a continuous process of collecting valid and ethical information, intelligently analyzing it, and effectively communicating the findings to policymakers at the operational level in a controlled manner. This approach enables policymakers to take a proactive stance toward the consequences of science and technology (S&T) and develop ethical policies to achieve favorable economic and social outcomes in the S&T field. The purpose of this research is to describe how the evidence-based approach contributes to ethical policy-making in science and technology (S&T). To achieve this goal of explaining the evidence-based policy-making approach, the concept of strategic intelligence in policy-making has been utilized to elucidate the theoretical foundations of the research. The ethical components of evidence-based policy-making are then identified from relevant resources and documents through a documentary study. To classify the ethical components of evidence-based policy-making, identify the relationships between them, and formulate the framework for evidence-based ethical policy-making, a thematic analysis method inspired by the 7-step approach of Noblit and Hare (1988) has been used. Based on the results of this research, the steps of evidence-based ethical policy-making include the identification of information sources, the use of analytical tools for strategic intelligence in policy-making, policy intelligence, and ethical policy formulation. Also, in all these steps, policymakers must adhere to ethical principles of politics, which include participation, objectivity, methodicality, and learning.
A Systematic Review of Innovation Ecosystem Subcategory Metaphors: Towards Evidence-Based Policymaking(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In recent years, ecological metaphors have gained popularity in the field of innovation. Such excessive preoccupation of researchers with common ecological metaphors, such as ecosystems, and a lack of due attention to the development of other ecological principles, challenges the systematic conceptual framework of the field. This raises the metaphorical concept of a "boundary object," which could hinder the connection between theoretical discussions on innovation ecosystems and their practical applications and policy development. Therefore, there is a need for an evidence-based approach to define and map the innovation ecosystem metaphorically. The concepts deployed would form a part of the conceptual network of the innovation ecosystem. As part of an effort to implement evidence-based practice in the field of innovation ecosystems, this study employs Scaringella's and Radziwon's (2019) systematic review framework and the comparative-qualitative content analysis method. The analysis is based on a structured matrix that is rooted in metaphor mapping. Upon analyzing the content of the selected articles, the ecological metaphors grounded in innovation ecosystems can be classified into two general categories: metaphors related to actors (species, population, and community) and metaphors related to the environment (landscape, biome, and ecotone). The developed framework serves as a tool for innovation policymakers, enabling them to make informed decisions by gaining a comprehensive understanding of the seven hierarchical metaphorical layers within innovation ecosystems. Consequently, policymakers should not restrict their governance to the suggestions offered by the prevailing literature on ecosystems. Instead, they should also give equal attention to the various dimensions of innovation ecosystems, including actors, the environment, and the relationships between them, from an ecological perspective.
اثربخشی آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر هوش اجتماعی و سطح خودکارآمدی در مهارت حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
179 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر هوش اجتماعی و سطح خودکارآمدی دانشجویان در حل مسئله بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه (طرح سولومون) انجام شد. جامعه آماری دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 1401-1400 و نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 76 نفر تعیین گردید که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده در چهار گروه 19 نفری و درون گروهی تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه علوم انسانی و مهندسی تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه هوش اجتماعی ترومسو و پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران استفاده شد؛ که روایی آن از طریق محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب،78/0 و 73/0 مورد تأیید قرارگرفته است. ابتدا برای هر چهار گروه، پیش آزمون اجرا و سپس، مداخله آزمایشی به عنوان متغیر مستقل در 8 جلسه 45 دقیقه ای، روی گروه های آزمایش اجرا گردید. پس از پایان آموزش، از هر چهار گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و تی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی در افزایش میزان هوش اجتماعی در شرکت کنندگان گروه های آزمایش اثربخشی مثبت دارد، همچنین نتایج آزمون نشان داد آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر خود کارآمدی دانشجویان در حل مسئله در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است، ولی تفاوتی بین رشته ها ازنظر هوش اجتماعی و خود کارآمدی دانشجویان مشاهده نشد. نتایج پژوهش بر اثر سودمند آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی در بهبود هوش اجتماعی و رویکرد شناختی دانشجویان در جهت افزایش سطح خود کارآمدی آن ها در حل مسئله، تأکید دارد.
رابطه بین سایش اجتماعی و عدالت سازمانی با شفافیت نقش در میان کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه بین سایش اجتماعی و عدالت سازمانی با شفافیت نقش در میان کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بود.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کتابداران رسمی و تمام وقت کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 134 نفر از کتابداران رسمی و تمام وقت دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بود. به منظور نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم استفاده شد. با استفاده از فرمول کوکران و برآورد واریانس، حجم نمونه برابر با 99 نفر مشخص گردید. داده های پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه سایش اجتماعی (دافی، 2002)، عدالت سازمانی (نیهوف و مورمن، 1993) و شفافیت نقش (حسن زاده، 1388) جمع آوری گردید. ضریب پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوایی پرسشنامه ها نیز توسط 5 نفر از متخصصان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بررسی و مطابق با فرهنگ کتابخانه ها بومی سازی شد. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. برای بررسی فرضیه های پژوهش، از آزمون مدلسازی معادله های ساختاری، همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس چند راهه بهره جویی گردید. همچنین جهت انجام آزمون های آماری از نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 23 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سایش اجتماعی و عدالت سازمانی با شفافیت نقش در بین کتابداران دانشگاه های دولتی اصفهان رابطه وجود دارد. بین سایش اجتماعی با عدالت سازمانی و ابعاد (توزیعی، رویه ای و تعاملی) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. ضریب همبستگی بین شفافیت نقش با عدالت سازمانی و ابعاد آن معنادار است و بین آنها رابطه مثبت وجود دارد. ضریب همبستگی بین سایش اجتماعی با شفافیت نقش معنادار است؛ و بین آنها رابطه منفی و معناداری وجود دارد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش جاری، به مدیران کتابخانه ها پیشنهاد می شود تا در نقش کتابداران تجدید نظر شده و جنبه ه
بررسی وضعیت تولیدات علمی نمایه شده حوزه نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی این حوزه است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با رویکرد علم سنجی انجام شده است. جهت استخراج داده ها از قسمت جستجوی پیشرفته پایگاه وب آو ساینس استفاده شد و کلیدواژه ای به شکل «نوآوری باز» جستجو و 6429 مدرک بازیابی شد. داده ها پس از پالایش و یکسان سازی وارد نرم افزارهای علم سنجی شده و نقشه های مورد نظر ترسیم شدند. جهت ترسیم نقشه ها از نرم افزارهای وس ویوور، یوسی نت و بیب اکسل استفاده شد.یافته ها: بر اساس داده های به دست آمده از پایگاه وب آو ساینس، نقشه علمی این حوزه ترسیم و مشخص شد که ساختار علمی نوآوری باز از 9 خوشه موضوعی اصلی تشکیل شده است. خوشه اول با 13 کلیدواژه بزرگ ترین خوشه شناخته شد. در بین کلیدواژه های مقالات نمایه شده، کلیدواژه تحقیق و توسعه و ظرفیت جذب دارای بیشترین هم رخدادی بودند. در این حوزه، کشورهای آمریکا، ایتالیا و انگلستان بیشترین تولیدات علمی و دانشگاه کالیفرنیا بیشترین بروندادهای پژوهشی را در این حوزه داشت. بیش از 96.9 درصد بروندادهای پژوهشی به زبان انگلیسی بوده و زبان اسپانیایی در رتبه دوم قرار گرفت.نتیجه گیری: این پژوهش ضمن بیان روابط مهم واژگانی، افراد و سازمان های برتر و همچنین گرایش پژوهشی این حوزه در سال های مختلف، پُرکاربردترین و پُرمراجعه ترین حوزه های موضوعی نوآوری باز را نیز نشان می دهد. بررسی پُربسامدترین هم رخدادی واژگان نشان داد که بیشترین هم واژگانی میان کلیدواژه های «تحقیق و توسعه - ظرفیت جذب» وجود داشت. همچنین در کاربرد نوآوری باز در حوزه های مختلف علوم، همبستگی وجود نداشت و شکاف هایی در ساختار علمی این حوزه مشاهده شد.
مؤلفه های ابتکار داده باز در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۸)
1020 - 1061
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت داده، در نظر است مؤلفه های ابتکار داده باز در «سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» شناسایی و دسته بندی شوند. این پژوهش از نوع کاربردی، کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری 15 نفر از مدیران و متخصصان بودند که به دلیل داشتن تجربه و دانش در حوزه داده در «سازمان» با روش هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. مصاحبه ها در نرم افزار maxqda در سه مرحله به صورت استقرایی کدگذاری شد. الزامات ابتکار داده باز شامل ایجاد و توسعه بسترهای تولید، کیفیت بخشی و انتشار داده، توسعه فرایندهای مدیریتی، ترویج فرهنگ داده باز، ایجاد سازوکارهای حقوق مالکیت معنوی، پیاد ه سازی سیاست های شفافیت دولت، توسعه آموزش های تخصصی و مشارکت در برنامه های ملی است. ظرفیت های ابتکار داده باز شامل داده ها و فراداده های سازمان، زیرساخت های استخراج و آماده سازی، انتشار و اشتراک داده ها در قالب های استاندارد و امکانات جست وجوی مناسب، حمایت مدیریت ارشد با اتخاذ سیاست های مناسب، جایگاه های تخصصی در ساختار و مهارت های تخصصی در «سازمان» و تجربه ها و به روش های ملی و بین المللی است. موانع و محدودیت ها شامل مشکلات فنی تولید و آماده سازی و محدودیت های دسترسی به داده ها، عدم تطابق فرایندهای تخصصی با اهداف ابتکار داده باز، کم توجهی به اهمیت و فقدان سیاست ها و خط مشی ها و مشکلات مدیریتی همراه با محدودیت دانش و مهارت های تخصصی، عدم روزآمدسازی اطلاعات و داده های سامانه ها و بانک های اطلاعاتی است. فواید و نتایج انتفاع جامعه، ارتباط با مخاطبان، تحقق اهداف دولت و حمایت از کارآفرینان نتایج برون سازمانی و توسعه پژوهش های داده محور، تحول سازمانی، خلق ارزش، ارتقای خدمات و مرجعیت سازمان، کسب منافع سازمانی، تقویت زیرساخت های فناوری از نتایج مثبت برنامه داده باز برای «سازمان» است. ابتکار داده باز نیازمند برنامه ریزی، تأمین منابع و زیرساخت های فنی و محتوایی است و با آموزش و ترویج فرهنگ داده باز، رفع چالش های مدیریتی و تدوین سیاست های مناسب موجب تحقق اهداف عالی در ارتقای خدمات و حمایت از کسب وکارهای نوپا، کاهش فساد و افزایش شفافیت می شود. «سازمان» باید رویکرد دسترسی باز به داده های محتوایی و فراداده های خود را با تدوین یک برنامه منسجم در پیش گیرد.
تحلیل اسناد فرادستی ارزیابی پژوهش در ایران: به سوی نظام ملی ارزیابی پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل اسناد فرادستی حوزه ارزیابی پژوهش در ایران به منظور شناسایی عناصر و مؤلفه ها، ارائه راهکارهایی جهت رشد و توسعه ارزیابی پژوهشی در کشور و رفع کاستی های موجود بود.روش : در این پژوهش هشت سند ارزیابی متعلق به مراجع مختلف کشور به شیوه هدفمند انتخاب و با روش تحلیل اسنادی، اطلاعات آن ها به شیوه کیفی و استقرایی استخراج و تحلیل شد. در همین راستا، ابتدا عناصر اصلی نظام های ارزیابی (درونداد، برونداد، فرایند و دستاورد و اثر) و سپس مؤلفه های هر یک از این عناصر از اسناد، استخراج و تلخیص شدند و در ادامه اسناد منتخب با استفاده از این عناصر و مؤلفه ها تحلیل گردیدند. همچنین، کاستی های احتمالی شناسایی و راهکارهایی نیز برای بهبود وضعیت ارزیابی پژوهش ارائه شد.یافته ها: یافته ها نشان داد درحالی که هشت سند موردبررسی ازلحاظ بررسی عناصر اصلی نظام های ارزیابی پژوهش چندان متفاوت نیستند و تمامی این عناصر را می توان از درون تمامی این اسناد کم وبیش استخراج کرد، اما این فعالیت ها در مؤلفه های هر یک از این عناصر متفاوت عمل کرده اند که این امر به دلیل تمایز در اهداف، درنهایت به تفاوت های زیادی در نتایج ارزیابی ها منجر و گاهی موجب تناقضات بسیار بین یافته ها حتی در مؤلفه های یکسان شده است. اصلی ترین تفاوت اسناد بررسی شده مربوط به مؤلفه های عنصر فرایند است که شامل مؤلفه های معیارها، گستره، روش ها و شاخص های ارزیابی می شود. موارد بعدی تفاوت معانی، فقدان قوانین و ضوابط مشخص جهت ارزیابی عناصر و مؤلفه های یکسان و به طورکلی غلبه دیدگاه کمّیت گرایی در فعالیت های ارزیابی بررسی شده و در نظر گرفتن میزان و تعداد تولیدات علمی به عنوان معیار ارزیابی به ویژه در مؤلفه کیفیت پژوهش ها از قسمت عنصر بروندادها را می توان به عنوان دیگر یافته های این پژوهش نام برد.نتیجه گیری: در حال حاضر میزان کاستی های فعالیت های ارزیابی پژوهش در کشور زیاد است و مواردی چون فقدان تعاریفی یکسان از مفاهیم و اصطلاحات این حوزه؛ پراکنده کاری، یکپارچه نبودن و عدم وجود مرکزی واحد که به صورت رسمی وظیفه ارزیابی را انجام دهد؛ فقدان کارکنان حرفه ای برای طراحی و اجرای ارزیابی های پژوهشی و فقدان هدف و استراتژی واحد برای یک نظام ملی ارزیابی پژوهشی را می توان نام برد؛ بنابراین راهکارهایی مانند، به وجود آوردن یک نظام ارزیابی کارآمد که جمع آوری داده ها و اطلاعات لازم برای ارزیابی را در سراسر کشور تسهیل کند، شناسایی چالش های انتقال سیاست یا ابزارهای مدیریتی از کشورهای توسعه یافته و موفق در حوزه ارزیابی پژوهشی مانند انگلستان و استرالیا با داشتن نظام ملی ارزیابی پژوهشی و مراکز تخصصی مسئول ارزیابی و توافق در مورد عناصر، مؤلفه ها، معیارها و شاخص ها و چگونگی توسعه آن ها که متناسب با جامعه علمی کشور باشد و درنهایت استفاده از مدلی جامع و مبتنی بر نظامی ساختارمند برای ارزیابی پژوهشی کشور که علاوه بر توجه به تعاملات درونی نظام پژوهشی کشور، تعامل آن با محیط پیرامون را نیز در نظر بگیرد، پیشنهاد می شود.
معرفی روش Iconclass و قابلیت های آن در مستند نگاری آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش معرفی روش Iconclass و چگونگی استفاده از آن برای طبقه بندی آثار هنری است.
روش پژوهش: روش گردآوری اطلاعات در بخش نخست پژوهش حاضر، روش کتابخانه ای استنادی است. جستار حاضر سپس به تبیین ابعاد کارآمدی روش Iconclass در مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری پرداخته است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش مذکور در سه بخش اصلی دارای قابلیت های اساسی است: نخست آن که این روش برخلاف روش هایی که بر طبقه بندی فرمی و ظاهری آثار هنری تمرکز دارند، درک محتوای آثار هنری را ورای فرم ظاهری میسر می سازد. دوم این که با استفاده از این روش، مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری -بر اساس محتوای آثار شکل می گیرد و امکان معرفی و تحلیل نقوش و مضامین پیچیده و روابط متقابل آن ها- برای مستندنگار فراهم می شود. سوم این که پژوهشگر به مجموعه ای از منابع مرتبط با موضوع دسترسی می یابد که موجب سرعت و غنای بیشتر پژوهش می شود.
نتیجه گیری: روش فوق الذکر مشکلات دسترسی به منابع مرتبط با اثر هنری را مرتفع ساخته و به پژوهشگران در بازیابی هرچه ساده تر تصاویر کمک می کند. با استفاده از این روش، موزه ها و مجموعه های هنری می توانند اقلام موجود در مجموعه خود را طبقه بندی کرده و به تولید فهرست ها و کاتالوگ های کارآمد و در نتیجه توسعه پژوهش های تاریخ هنر نیز کمک شایانی خواهد کرد.
A Sociotechnical Transition to an Electric Autonomous Vehicle System(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Modern economic growth has been based on mass industrial production and consumption, which have heavily relied on fossil fuels and energy waste since the 18th century. Hence, current socio-technical systems are unsustainable in meeting humans' basic needs, such as energy and mobility. Fossil energy resources are non-renewable and, on the one hand, contribute to emissions that cause unreliable harm to the environment. In this research, the prime theory of Transformational Change illuminates how to use science and technology policy to meet social needs sustainably and inclusively in societies. This article answers questions regarding the essential policies and governance measures that states need to implement for the transition to electric autonomous vehicles (AVs) in the socio-technical system. Using meta-synthesis, followed by a case study and interviews with experts in the electric AV field, the article identifies state policies and governance measures to facilitate the transition of the sociotechnical system into electric AVs. The conceptualization of these roles determines that the state's role is influenced by policy, governance, and legal decisions, which are ultimately implemented through specific combinations of policies.
Road Mapping of Artificial Intelligence Technologies for the Food Industry: A TDE Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper discusses the application of the Technology Development Envelope (TDE) as a road mapping tool in combination with the Delphi method and the Analytic Hierarchy Process (AHP). The method helps policy and decision-makers in organizations strategically manage emerging technologies by mapping their anticipated development path. The paper focused on creating a Technology Development Envelope (TDE) for artificial intelligence (AI) technologies in the food industry. In the first step, an expert panel identified a list of AI technologies applicable to the food industry. A hierarchical decision-making model, comprising 5 criteria and 24 sub-criteria for technology evaluation, was extracted from the literature and validated using the Delphi method. The Analytic Hierarchy Process (AHP) was used to determine the relative importance of criteria and sub-criteria for evaluating the identified technologies. At this stage, the most important criteria considered were food safety and social and political acceptance of the technology. The expected value of each technology was calculated over different periods, resulting in the development of the Technology Development Evaluation (TDE) for AI technologies in the food industry within a ten-year horizon. The analysis of the future indicates that technologies such as computer vision, robotics, industrial automation, and machine learning will undergo continuous improvements over time and eventually become dominant technologies in the food industry. These advancements can lead to an increase in quality and efficiency within the food industry. Finally, sensitivity analysis was conducted to test the model's sensitivity and explore how policymakers' extreme strategies affect the model's outputs.
امکان سنجی استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی از دیدگاه کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سازمان ها به ویژه کتابخانه ها بر ارزش روابط با مشتریان خود و تغییر راهبرد های خود از محصول مداری به مشتری مداری متمرکز شده اند و سامانه پایش رضایت مندی کاربران به عنوان یک راهبرد موثر از اهمیت بسیار چشمگیری برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی امکان استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در کتابخانه آستان قدس از دیدگاه کتابداران انجام پذیرفت.روش شناسی: این پژوهش کمّی از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها جزء پژوهش های پیمایشی-توصیفی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش را کتابداران شاغل در کتابخانه مرکزی آستان قدس تشکیل می دادند که از میان آنها 130 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که امکان استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در کتابخانه مرکزی آستان قدس در سطح سازمانی از منظر بازاریابی (مشتری-مداری)، مدیریت (برنامه ریزی راهبردی، فرهنگ سازمانی، بازاریابی داخلی، مدیریت پروژه) و فناوری اطلاعات (نوآوری و مدیریت دانش) و نیز در سطح فردی از منظر پذیرش در سطح متوسط به بالا قرار دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد کتابخانه آستان قدس می تواند نسبت به استقرار سامانه پایش رضایتمندی کاربران اقدام نماید، هرچند جهت پیاده سازی موفقیت آمیز آن نیازمند ارتقای عوامل مطرح شده در سطح فردی و سازمانی است.
ارزیابی اضطراب اطلاع یابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب اطلاع یابی حالتی است که به دلیل زیادی اطلاعات یا عدم معنای درست اطلاعات به وجود می آید که می تواند نقش نامطلوبی بر توانایی افراد در کاوش اطلاعات و رفع نیازهای اطلاعاتی آن ها داشته باشد. لذا، هدف اصلی این پژوهش شناسایی وضعیت اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان است.روش: این پژوهش به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه موردبررسی در این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان شامل 3862 نفر است. حجم نمونه برای پژوهش بر اساس جدول مورگان تعداد 350 نفر است. روش نمونه گیری طبقه ای جهت انتخاب نمونه آماری مورداستفاده قرار گرفت. از پرسشنامه سنجش اضطراب اطلاع یابی عرفان منش، آبریزه و کریم برای گردآوری داده ها استفاده شد. این پرسشنامه با تأکید بر 6 مؤلفه اصلی اضطراب اطلاع یابی یعنی موانع مربوط به منابع اطلاعاتی؛ موانع مربوط به رایانه و اینترنت؛ موانع مربوط به کتابخانه؛ موانع مربوط به جست وجوی اطلاعات؛ موانع مربوط به مسائل فنی و موانع مربوط به موضوع تدوین شد. برای بررسی تفاوت میانگین و پاسخ به پرسش های پژوهش از آزمون تی تک جمله ای و فریدمن استفاده شده است.یافته ها: با توجه به مقدار آزمون کای اسکوئر که برابر با (290/244) و مقدار معناداری که برابر با (000/0) و کوچک تر از سطح معناداری است، درنتیجه، می توان بیان کرد که میانگین شش مؤلفه اضطراب اطلاع یابی تفاوت معنا داری دارد. همچنین تفاوت معناداری در مؤلفه ها بر اساس یافته های به دست آمده، نشان می دهد عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» بیشترین تأثیر و موانع مربوط به «جست وجوی اطلاعات» کمترین تأثیر را بر اضطراب اطلاع یابی گذاشته است.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده با آگاهی از اهمیت هر یک از مؤلفه ها نشان می دهد که میزان اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه آزاد اسلامی کرمان از حد متوسط تفاوت معناداری دارد و در حد بالاست. عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» در این پژوهش نقش مهمی دارد و لازم است تا برنامه ریزی مناسب برای بهره گیری بهتر از آن ها انجام شود. دانشجویان برای انجام پاره ای از فعالیت های خود ممکن است با نگرانی، ترس و دلهره روبرو شوند. آن ها ممکن است درزمینه ی چگونگی استفاده از منابع اطلاعاتی، استفاده از کتابخانه، بهره گیری از رایانه و اینترنت، جست وجوی پاره ای از اطلاعات، شیوه های انتخاب موضوع و یا حتی بسیاری از مسائل فنی با ترس و نگرانی روبرو شوند. آموزش مهارت های کاوش اطلاعات، در دسترس قرار دادن منابع اطلاعاتی به صورت مستقیم، تقویت توانایی بازیابی اطلاعات، آموزش سواد اطلاعاتی و تعامل مناسب کتابداران با کاربران از زمره راهکارهای کاهش اضطراب است.
حوزه های میان رشته ای: چالش ها، چارچوب ها و معیارهای ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکره حوزه های میان رشته ای (بینارشته ای یا بین رشته ای) در طول سه دهه اخیر بسیار فربه تر شده و تعداد زیادی پایان نامه، مقاله، کتاب و حتی چندین مجله میان رشته ای در حوزه های گوناگون، از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، منتشر می شود. گرایش قابل ملاحظه ای نیز در میان دانشگاه ها برای راه اندازی رشته های میان رشته ای و همچنین در میان پژوهشگران ایرانی برای مطالعات میان رشته ای به وجود آمده است. اکنون انجام پایان نامه با رویکرد میان رشته ای نوعی نوآوری و یک امتیاز دانشگاهی به شمار می رود. با این حال، بسیاری از پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، و داوران مقاله ها با طرح های پژوهشی نسبت به الزامات و چارچوب های حوزه های میان رشته ای و در نتیجه، شیوه های ارزیابی چنین مطالعاتی آگاه نیستند. در مقایسه با وجود کتاب ها و مقاله های مرتبط با ارزیابی مطالعات میان رشته ای در زبان انگلیسی که چارچوب ها و روش های گوناگونی را ارائه می کنند، ما فاقد نمونه هایی به زبان فارسی در این زمینه هستیم. در این نوشته، در قالب روش پژوهش مفهومی و با بررسی برخی مقاله ها و کتاب های مرتبط فارسی و انگلیسی، چارچوبی مشخص و معیارهایی برای ارزیابی حوزه های میان رشته ای برپایه بخش های اصلی و متعارف یک نوشته پژوهشی معرفی شده است. بر این اساس، بخش هایی چون عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، مبانی نظری، هدف ها، بیان مسئله، پرسش ها و یا فرضیه ها، پیشینه پژوهش، روش شناسی، یافته ها، نتیجه گیری، و منابع استنادشده را می توان برپایه معیارهایی مورد ارزیابی قرار داد تا نمونه های عینی برای بررسی میزان توجه پژوهشگران به چارچوب ها و رویکردهای میان رشته ای مشخص شود. چارچوب ها و معیارهای معرفی شده در نوشته حاضر برای پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان و داوران پایان نامه ها یا مقاله های علمی، در همه حوزه ها از جمله در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی سودمند است.
طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی (مورد مطالعه: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مراکز مدارک علمی با تقاضاهای فزاینده در جمع آوری داده ها، ذخیره سازی، یکپارچه سازی، پردازش و تحلیل برای سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت ها مواجه هستند. این مراکز مهم ترین و قابل اتکاترین منابع حکمرانی برای پیشبرد حوزه های مختلف هر کشور هستند و لازمه موفقیت آنها عملکرد مناسب آنهاست. پژوهش حاضر برای پیشنهاد مدل حکمرانی داده در مراکز مدارک علمی کشور انجام شد تا نشان دهد که حکمرانی داده متناسب با این مراکز علمی باید چگونه باشد. «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)» به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. این پژوهش با روش فراترکیب به تحلیل محتوای متون در حوزه مراکز مدارک علمی پرداخته است. 15 مقاله و پایان نامه مرتبط با این حوزه به صورت هدفمند انتخاب شدند و برابر با مراحل فراترکیب «سندلوسکی و باروسو» تحلیل شدند. برای طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی از مدل پایه ای استفاده شد. یافته های پژوهش 5 مؤلفه اصلی حکمرانی داده شامل «برنامه ریزی»، «سازماندهی و مدیریت»، «عملکرد»، «اجرا»، و «ارزیابی» را شناسایی کرد. این مؤلفه های اصلی هر یک دارای مؤلفه های فرعی هستند که سرانجام، 38 مؤلفه فرعی برای حکمرانی داده مراکز مدارک علمی با فراترکیب متون مشخص شد. این مؤلفه ها به اجرای حکمرانی داده برای مراکز مدارک علمی کمک زیادی می کنند.
نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب (مطالعه کتابخانه های عمومی استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
113 - 143
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های عمومی با در اختیار داشتن منابع و مراجع مختلف، به یکی از بزرگ ترین نیروگاه های تولید دانش و اطلاعات تبدیل شده اند که مدیریت مؤثر و کارآمد آن ها می تواند تأثیر بسزایی در توسعه سواد اطلاعاتی کاربران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب بوده است. روش پژوهش، روش ترکیبی با استفاده از فن فراترکیب، تحلیل محتوا و دلفی برای شناسایی و دسته بندی مؤلفه های مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی و سپس روش پیمایش بود. جامعه آماری شامل 284 کتابدار و 45582 کاربر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله تعداد 181 کتابدار و 497 کاربر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسش نامه محقق ساخته مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی برگرفته از پیشینه نظری و تجربی پژوهش بود که به تأیید گروه خبره رسید. روش تجزیه وتحلیل داده ها، مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته های پژوهش نشان داد که سطح استقرار چهار مؤلفه مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی استان خوزستان بالاتر از متوسط است. همچنین سطح برخورداری کاربران از هشت مؤلفه سواد اطلاعاتی نیز بالاتر از متوسط است. درنتیجه، مدل پیشنهادی ضمن تأیید فرضیه های فرعی و اصلی پژوهش، نشان داد که اجرا و استقرار مدیریت دانش بر ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی استان خوزستان تأثیرگذار بوده است.
شناسایی مؤلفه های بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان دبستانی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان عصر حاضر که بومیان دیجیتال نیز نامیده می شوند، از سنین پایین تجربه و مهارت کار با رایانه را کسب می کنند و درمی یابند که می توانند از طریق وب به جستجوی اطلاعات بپردازند و نیازهای اطلاعاتی خود را از این طریق مرتفع سازند، بااین وجود در استخراج و یافتن اطلاعات متناسب با سن و نیازهای خود با دشواری هایی مواجه هستند. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان مقطع دبستان بر مبنای مدل ارائه شده توسط اسپینک و ساراسویک (1998) است. این مدل توسعه ای از مدل لایه ای ساراسویک (1997) است که با در نظر گرفتن انواع بازخورد و عامل زمان نقاط ضعف آن را پوشش داده و ازاین رو به عنوان مدل مرجع پژوهش انتخاب شده است.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و با رویکرد کیفی انجام گرفته است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای بررسی نظام مند و تحلیل و ترکیب یافته های کیفی پژوهش های انجام گرفته در حوزه بازیابی تعاملی اطلاعات و رفتار جستجوی اطلاعات کودکان استفاده شده است. برای این منظور، مقالات پژوهشی منتشرشده در نشریات علمی معتبر جستجو، بررسی و تحلیل شد. بر مبنای هدف پژوهش، مقالاتی انتخاب شدند که از سال 1998 تا 2022 به زبان انگلیسی یا فارسی به چاپ رسیده بودند و به بررسی رفتار جستجوی کودکان، در محدوده سنی 7 تا 12 سال، در وب پرداخته بودند. بر اساس معیارهای ذکرشده، 32 مقاله شامل 31 مقاله انگلیسی و یک مقاله فارسی برگزیده شد. با استفاده از نرم افزار «مکس کیودا»، مؤلفه های مرتبط با جستجوی کودکان در وب با توجه به یافته های کیفی مقالات استخراج و 225 گویه تشخیص داده شد. سپس گویه ها، بر اساس لایه های تعریف شده در مدل مرجع پژوهش مقوله بندی شد و مؤلفه های مرتبط با هر مقوله تعیین شد.یافته ها: بر اساس گویه های استخراج شده از پژوهش های منتخب، 30 مؤلفه اصلی برای بازیابی تعاملی اطلاعات در وب برای کودکان شناسایی شد. ازجمله این مؤلفه ها ، «لذّت و سرگرمی» و «یأس و ناامیدی» از جنبه عاطفی، «دانش و مهارت»، «سبک جستجو» و «نحوه قضاوت ربط» از بُعد شناختی، «نحوه انتخاب اصطلاحات پرس وجو» و «فن های مورداستفاده برای فرمول بندی مجدد پرس وجو» در زمینه پرس وجو، «کاربردپذیری موتور جستجو» و «پشتیبانی از مهارت های شناختی» از جنبه طراحی رابط کاربری برای کودکان و «ایمن و مناسب بودن محتوا» و «تناسب محتوا با سطح درک مطلب کودکان» از منظر محتوای ارائه شده به کودکان هستند. درنهایت مؤلفه های شناسایی شده در قالب مدل مرجع پژوهش ارائه شد.نتیجه گیری: مؤلفه های شناسایی شده می توانند به عنوان چهارچوبی برای مدل سازی تعامل کودکان با نظام های اطلاعاتی به کار روند و به منظور تدوین برنامه های آموزش کودکان در حوزه جستجو و بازیابی تعاملی اطلاعات در وب و همچنین طراحی نظام های بازیابی اطلاعات برای کودکان با در نظر گرفتن عوامل تأثیرگذار در بازیابی تعاملی اطلاعات توسط کودکان مورداستفاده قرار گیرند.
نحو و معنا: روندها و گرایش های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
205 - 250
حوزههای تخصصی:
در فضایی که توسعه هوش مصنوعی و تسهیل تعامل بین انسان و ماشین به طور فزاینده موردتوجه است، چالش های زبانی به عنوان نقاطی مهم در این مسیر بیش ازپیش خودنمایی می کنند. نقش مهم زبان در انتقال و بازیابی اطلاعات را نمی توان فارغ از نحو و معنای آن بررسی نمود. تبیین و تشریح پژوهش های این حوزه از ابعاد کمی و کیفی و درک گرایش های پژوهشگران می تواند گام مهمی در درک اهمیت نحو و معنا در ساختارهای ارتباطی در محیط های نوین جستجو و بازیابی اطلاعات باشد. بر همین اساس این مطالعه که از نوع توصیفی - تحلیلی است، با هدف تحلیل کیفی و کمی مطالعات حوزه نحو و معنا در بازیابی اطلاعات انجام شده است. به منظور انجام این پژوهش از روش مرور نظام مند آویارد استفاده شد. تحلیل مطالعات این حوزه نشان داد که این مطالعات بر سه محور اصلی نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات، بازیابی اطلاعات و جستجوی اطلاعات تمرکز دارند. درمجموع تحلیل مطالعات منتخب نشان می دهد پرداختن به بحث نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات و همچنین تبیین و واکاوی وجوه نظری نحو و معنا در بازیابی اطلاعات از مواردی است که نیاز به پژوهش بیشتر، خصوصاً مطالعات بین رشته ای بیشتر از سوی پژوهشگران حوزه های زبان شناسی، علم اطلاعات و علوم رایانه دارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند رهنمودهایی برای متخصصان حوزه های مختلفی داشته باشد که به نوعی با ذخیره و بازیابی اطلاعات سروکار دارند. به علاوه محورهای شناسایی شده و روش ها و رویکردهای به کار رفته و شکاف های پژوهشی شناسایی شده راهگشای پژوهشگران در انجام مطالعات آتی است.