فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۷٬۴۱۶ مورد.
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
147 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از شاخص های کیفی علم سنجی در یک بازه زمانی ده ساله، به مطالعه بروندادهای پژوهشی حوزه های موضوعی علوم اجتماعی و رفتاری در دانشگاه های بزرگ ایران بپردازد. این پژوهش از نوع کاربردی است و با رویکرد علم سنجی انجام شده است. برای گردآوری داده ها از پایگاه های اسکوپوس و ابزار علم سنجی آن از سای ول استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار اکسل انجام شده است. ازنظر تعداد استنادات و شاخص اچ حوزه موضوعی تجارت، مدیریت و حسابداری با 18711 استناد و اچ 58 در دانشگاه تهران، ازنظر شاخص اثرگذاری استنادی وزن دهی شده در سطح رشته، درصد مقالات پراستناد و درصد مقاله های منتشرشده در مجله های برتر، حوزه موضوعی تجارت، مدیریت و حسابداری به ترتیب با مقدار 62/1، 1/33 و 5/52 درصد در دانشگاه تبریز، بیشترین مقادیر را در حوزه های موضوعی علوم اجتماعی و رفتاری در دانشگاه های بزرگ ایران به خود اختصاص دادند. تأکید هر چه بیشتر دانشگاه ها به کیفیت بروندادهای پژوهشی در کنار کمیت این بروندادها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. همچنین در نظر گرفتن امتیاز و اعتبار پژوهشی ویژه برای نویسندگان مقالات در مجله های برتر می تواند راهکار مناسبی برای افزایش کیفیت بروندادهای پژوهشی باشد.
واکاوی رفتار اطلاعاتی کاربران از منظر گزینشی بودن اطلاعات بر پایه نظریه پردازش اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغز ما تنها اطلاعاتی را دریافت می کند که علاقه مند و قادر به دیدن و شنیدن آن هاست و از طرفی تنها بخشی از اطلاعات ورودی در ساختار دانشی ما قرار خواهند گرفت. رفتار درواقع حاصل یادگیری است، به عبارتی یادگیری تغییر در رفتار است؛ و رفت ار اطلاعات ی مجموعه فعالیت های ی اس ت ک ه ی ک ف رد ب رای رف ع نی از اطلاعات ی خ ود انج ام می ده د. این جستار سعی دارد تا با بررسی متون و پژوهش های علمی صورت گرفته در این حوزه با رویکردی مروری ، نگاهی گذرا بر فرایند جریان اطلاعات در ذهن آدمی بر پایه نظریه پردازش اطلاعات داشته باشد تا بتواند دیدی کلی در اختیار متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در جهت بررسی برخی موضوعات پراهمیت در این حوزه جهت کار پژوهشی قرار دهد. جهت روشن تر شدن این فرایند ابتدا به بررسی نظریه پردازش اطلاعات پرداخته و در ادامه بر پایه این نظریه به بررسی ورود داده از طریق حواس به مغز انسان، خطاها و سوگیری های شناختی در گزینش و پردازش اطلاعات، حافظه و محدودیت های آن در ثبت اطلاعات و یادگیری و تأثیرات آن در رفتار اطلاعاتی پرداخته است. یافته ها نشان از آن دارد که نوعی رویکرد گزینشی و تقلیلی در تمامی این مراحل در مغز اتفاق می افتد که جا دارد این محدودیت ها در پژوهش های آتی و طراحی نظام های بازیابی اطلاعات مدنظر قرار گیرند.
سیاست گذاری مبتنی بر شواهد علمی: وضع موجود و راهکارهای بهبود در کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سیاست گذاری مبتنی بر شواهد پژوهشی یکی از رویکردهای مدیریتی است که بر مبنای حرکت از طیف کاملاً شهودی و ناخودآگاه به سمت طیفی علمی و در نظر گرفتن تمامی ظرفیت های سازمانی استوار است. بدیهی است که بخش عمده ای از این شواهد علمی از طریق مؤسسات دانشگاهی و مراکز پژوهشی به دست می آید. بسیاری از کشورهای جهان، مؤسسات و انجمن های علمی بسیاری را تأسیس می کنند و طیف گسترده ای از محققان را برای تجزیه وتحلیل و ارزیابی نتایج تحقیقات دانشگاهی به کار می گیرند تا بتوانند برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های سازمانی خود را با جدیدترین یافته های علمی همسو سازند. براین اساس، هدف پژوهش حاضر نیز بررسی این مسئله بود که چگونه می توان بین تصمیم گیری و سیاست گذاری های سازمان اسناد و کتابخانه ملی با شواهد علمی و پژوهشی پیوند برقرار کرد، موانع احتمالی کدام است و چگونه می توان بر آن ها فائق آمد.روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با روش پیمایشی تحلیلی انجام پذیرفت. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در قالب پرسشنامه با پرسش های باز و بسته طراحی شد. جامعه پژوهش و حجم نمونه از میان کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی به صورت هدفمند انتخاب شد، به طوری که حداقل دارای 15 سال سابقه کار و دارای تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا باشند. با این پیش فرض که هم به لحاظ تجربه، نیمه کاری خود را در سازمان طی کرده و بتوانند ارزیابی بهتری از شرایط موجود ارائه دهند و نیز حداقل یک کار پژوهشی به ثمر رسانده باشند از این نظر، 198 نفر واجد شرایط فوق بودند. 164 نفر حاضر به همکاری شدند و به پرسش ها پاسخ دادند. برای سنجش روایی، پرسشنامه در اختیار پنج نفر متخصص کتابداری و نیز متخصصان حوزه مدیریت و سیاست گذاری مبتنی بر شواهد قرار گرفت. برای سنجش پایایی نیز تعداد 35 پرسشنامه بین جامعه موردبررسی توزیع و جمع آوری و سپس با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (85%) پایایی پرسشنامه سنجیده شد. در تجزیه وتحلیل ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف (k-s)، t تک متغیره و همچنین برای رتبه بندی موانع از آزمون فریدمن استفاده شد.یافته ها: کارکنان بر این اعتقاد بودند که استفاده از داده ها و یافته های پژوهشی برای تصمیم گیری و برنامه ریزی در بخش های تخصصی سازمان در حد بالا (25/4 در مقیاس 5) لازم و ضروری است. آن ها برای حل مسائل کاری که تاکنون با آن مواجه بوده اند بسیار زیاد (4 از 5) به استفاده از دستاوردهای پژوهشی نیاز پیداکرده اند و براین اعتقادند که کاربست شواهد پژوهشی می تواند کارایی آنان را در انجام فعالیت های تخصصی به مقدار زیاد ارتقا بخشد؛ اما از سوی دیگر، کاربست شواهد پژوهشی را در تصمیم های کلان سازمانی کمتر از حد متوسط ارزیابی کرده اند.نتیجه گیری: برنامه ریزان و مدیران علاقه مند به اجتناب از شکست های عمده در تصمیم ها و برنامه های خود باید توجه بیشتری به کاربست شواهد علمی و پژوهشی داشته باشند تا بتوانند دانش و آگاهی خود را از پیامدها بهبود بخشند و عدم قطعیت و ریسک آن را در حوزه کاری خود کاهش دهند.
دستگاه جاینمای کتاب، نمونه ای از نوآوری و خلاقیت در مخزن کتابخانه ها: یک پژوهش کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به نوآوری و بهینه سازی ارائه خدمات در مخزن کتابخانه، جهت سهولت در بازگرداندن و چیدن دقیق کتاب، همراه با حفاظت و نگهداری منابع می پردازد. در این راستا، ارزیابی از ابزار ابداعی جاینمای کتاب در کتابخانه ها انجام شده است.روش: برای نیل به هدف، از روش تجربی و از نوع پژوهش های کاربردی استفاده شده است. با توزیع دو نوع پرسشنامه «پیش آزمون» و «پس آزمون» در دو مرحله و به فاصله زمانی دو ماه، بین 50 نفر از کارکنان شاغل در مخزن کتابخانه های هدف، در بازه زمانی آذر 1399 تا بهمن 1400 اجرا و گردآوری اطلاعات انجام شد. جامعه هدف شامل 10 نمونه از کتابخانه های مطرح سطح شهر تهران است که دارای بخش های مشابه و هم ردیف هستند و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. بر همین اساس تعداد پنجاه عدد از «دستگاه جاینمای کتاب» تولید و به مدت 60 روز کاربرد آن ها آزمون شد. مؤلفه های اصلی پژوهش حاضر در ارتباط با میزان اثربخشی استفاده از دستگاه جاینما نسبت به حل مسائل و مشکلات مخزن کتاب جهت: کاهش صرف وقت، کاهش میزان به هم ریختگی منابع، مقدار استهلاک منابع، کاهش میزان محو شدن جای کتاب و مواد آرشیوی و میزان افزایش دقت در چیدمان دقیق منابع است. داده های پرسشنامه با استفاده از طرح گروه گواه و آزمون طیف لیکرت انجام گرفت. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 تائید شده است. سپس پاسخ ها با استفاده از اکسل و نرم افزار اس. پی. اس. اس. انجام و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان دادند که بیش از 71% از جمعیت آماری پژوهش نسبت به تأثیر کاربرد دستگاه جاینما بر کاهش استهلاک کتاب در مخزن کتابخانه را مؤثر می دانند. همچنین، استفاده از دستگاه جاینما باعث برطرف شدن 98% از مشکلات جابجایی و اشتباه چیده شدن کتاب در مخزن شده است. افراد با آزمون دستگاه جاینما اظهار کردند که 87% از آن ها معتقدند که صحیح و دقیق چیدن کتاب بر روی قفسه، باعث صرفه جویی در زمان و افزایش سرعت کار خواهد شد. همچنین، 96% از افراد حجم نمونه معتقدند در هنگام بازگرداندن کتاب با مشاهده چراغ چشمک زن دستگاه جاینمای کتاب، سرعت کار افزایش یافته و توجه کتابداران به آن جلب می شود.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که هیچ یک از کتابخانه های موردمطالعه از هیچ نوع ابزاری به عنوان جاینما بهره مند نیستند و چیدن کتاب ها هم اکنون توسط کتابداران انجام می شود. 90% از افراد نمونه، استفاده از دستگاه جاینمای کتاب را کاربردی ارزیابی کرده اند که نشان از کارآمدی این دستگاه در محیط کتابخانه ها بوده است. به طورکلی، دستگاه جاینما نمونه ای از نوآوری و خلاقیت است که در مخازن کتابخانه ها می تواند کاربرد داشته باشد و به بهبود کارایی و کارآمدی مدیریت منابع در کتابخانه ها کمک کند.
طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی (مورد مطالعه: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مراکز مدارک علمی با تقاضاهای فزاینده در جمع آوری داده ها، ذخیره سازی، یکپارچه سازی، پردازش و تحلیل برای سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت ها مواجه هستند. این مراکز مهم ترین و قابل اتکاترین منابع حکمرانی برای پیشبرد حوزه های مختلف هر کشور هستند و لازمه موفقیت آنها عملکرد مناسب آنهاست. پژوهش حاضر برای پیشنهاد مدل حکمرانی داده در مراکز مدارک علمی کشور انجام شد تا نشان دهد که حکمرانی داده متناسب با این مراکز علمی باید چگونه باشد. «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)» به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. این پژوهش با روش فراترکیب به تحلیل محتوای متون در حوزه مراکز مدارک علمی پرداخته است. 15 مقاله و پایان نامه مرتبط با این حوزه به صورت هدفمند انتخاب شدند و برابر با مراحل فراترکیب «سندلوسکی و باروسو» تحلیل شدند. برای طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی از مدل پایه ای استفاده شد. یافته های پژوهش 5 مؤلفه اصلی حکمرانی داده شامل «برنامه ریزی»، «سازماندهی و مدیریت»، «عملکرد»، «اجرا»، و «ارزیابی» را شناسایی کرد. این مؤلفه های اصلی هر یک دارای مؤلفه های فرعی هستند که سرانجام، 38 مؤلفه فرعی برای حکمرانی داده مراکز مدارک علمی با فراترکیب متون مشخص شد. این مؤلفه ها به اجرای حکمرانی داده برای مراکز مدارک علمی کمک زیادی می کنند.
موانع مستندسازی تجربه ها درکتابخانه های عمومی استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مستندسازی تجارب تلاشی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح است. با توجه به این که مستندسازی در کتابخانه های عمومی استان قم چندان مورد توجه قرار نگرفته است، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی موانع مستندسازی تجربه ها در این کتابخانه ها انجام شد. روش: این پژوهش از نظر نوع، کاربردی است که با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شد و از نظر روش، توصیفی- ترکیبی است و به طور همزمان از پیمایش دلفی و پیمایش مرسوم استفاده شد. در مرحله دلفی، موانع مستندسازی شناسایی و رتبه بندی موانع در بخش پیمایش انجام شد. پژوهش شامل دو جامعه آماری بود: نخست خبرگان موضوعی و دوم مسئولان و کارکنان کتابخانه های عمومی استان قم. از جامعه آماری اول نمونه ای هدفمند و از جامعه دوم، 66 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. پس از مطالعه متون، سیاهه اولیه موانع مستندسازی شناسایی شده در اختیار اعضای پنل قرار گرفت و از خروجی مرحله پنل دلفی برای ساخت پرسشنامه استفاده شد. سنجش دقت و اعتبار داده های کیفی بر اساس معیارهای اعتبار، اطمینان، قابلیت تأیید و انتقال پذیری و روایی پرسشنامه به صورت روایی محتوایی بررسی شد. پرسشنامه به تایید سه نفر از استادان متخصص علم اطلاعات و دانش شناسی رسید. از آلفای کرونباخ نیز برای تایید پایایی پرسشنامه استفاده و میزان آن 949/0 گزارش شد. یافته ها: موانع در هفت مقوله موانع فردی، موانع آموزشی، موانع فرهنگ سازمانی، موانع ساختار سازمانی، موانع فناورانه، موانع اقتصادی و موانع اجتماعی دسته بندی شد. از میان شاخص های موانع فردی، شاخص نبود احساس مسئولیت نسبت به مستندسازی در کارکنان و مدیران و همچنین نبود انگیزه کافی، اعتماد به حافظه خود و احساس عدم نیاز سازمان به این تجارب؛ از میان شاخص های موانع آموزشی، بی توجهی به فواید و مزایای مستندسازی توسط مسئولان آموزشی و همین طور برگزاری نشدن همایش ها و نشست های مربوط به مستندسازی؛ از میان شاخص های موانع فرهنگ سازمانی، نبود پشتیبانی لازم از سوی مسئولان؛ از میان شاخص های موانع ساختار سازمانی، حمایت ناکافی مدیران عالی از برنامه های مستندسازی و وجود بروکراسی شدید اداری و همچنین نبود ستاد و تشکیلاتی برای ثبت و حفظ تجارب؛ از میان موانع فناورانه، نبود سامانه مدیریت دانش جهت ثبت و مدیریت تجربیات و نبود یا نامناسب بودن پشتیبانی فنی؛ از میان موانع اقتصادی، عدم تخصیص بودجه مناسب برای امر مستندسازی و دغدغه معیشت و نبود انگیزه برای مستندسازی و در نهایت، از میان موانع اجتماعی، نبود تعامل مطلوب میان کارکنان بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادند. اصالت / ارزش: نتایج این پژوهش، شناختی از موانع مستندسازی تجربه ها درکتابخانه های عمومی استان قم فراهم می آورد و به کارگیری آنها توسط نهادهای تصمیم گیر می تواند در زمینه توسعه سازمانی و کسب مزیت رقابتی مؤثر باشد.
بررسی تاثیر سواد دیجیتال بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور با نقش واسطه ای پذیرش فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مقاله، بررسی تاثیر سواد دیجیتال با نقش واسطه ای پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران دانشگاه پیام نور می باشد.روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی-همبستگی با جامعه آماری شامل تمامی کتابداران کتابخانه های دانشگاه پیام نور به تعداد 318 نفر، که با استفاده از جدول نمونه گیری گرجسی و مورگان(1970)، تعداد 175 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین و انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها نیز پرسشنامه های استاندارد یادگیری الکترونیکی واتکینز و همکاران (2004)، سواد دیجیتالی رودریگوئز و همکاران (2016) و پذیرش فناوری دیویس(2000) بود.یافته ها: نشان دادند که بررسی مفروض واسطه مندی نسبی پذیرش فناوری در تاثیر سواد دیجیتال بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور با داده ها برازش مطلوبی دارد. افزون بر این، در مدل مفروض، تمامی ضرایب همبستگی و ضرایب مسیر مدل از لحاظ آماری معنادار بودند و سواد دیجیتال با میانجی پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور به میزان اثر 126/0، تاثیر مثبت و مستقیم معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج نشاد داد که سواد دیجیتال به طور مستقیم و با نقش واسطه ای پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران دانشگاه پیام نور موثر است. از این رو، مولفه های پذیرش فناوری و سواد دیجیتال از تبیین کننده های موثر بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران می باشد.
اهمیت نقاط دستیابی به منابع اطلاعاتی دیجیتال از دیدگاه پژوهشگران علوم انسانی: مطالعه موردی اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه و شناسایی میزان اهمیت نقاط دستیابی به منابع اطلاعاتی دیجیتال از دیدگاه پژوهشگران علوم انسانی است. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی است. برای گردآوری داده های موردنیاز از پرسش نامه محقق ساخته با پایایی 894/0 استفاده شده است. جامعه پژوهش کل اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (138 نفر) بوده است که پرسش نامه میان همگی توزیع شد و نمونه گیری صورت نگرفت. یافته ها نشان داد که مهم ترین نقاط دستیابی که از سوی پژوهشگران علوم انسانی برای بیشتر گونه های منابع دیجیتال انتخاب شدند، عنوان، پدیدآور و موضوع بودند، البته با مطالعه یافته ها برای هر نوع منبع اطلاعاتی دیجیتال می توان به مواردی دست یافت که برای آن دسته از منابع اطلاعاتی دیجیتال مهم شناخته شدند. از میان فیلدهای خاص دیجیتال سازی، موارد فرمت و حجم منابع از اهمیت بالاتری برخوردار بودند. نتایج پژوهش حاکی از این است که بیشتر نقاط دستیابی و فیلدهای بازیابی انواع منابع اطلاعاتی دیجیتال از دیدگاه پژوهشگران علوم انسانی حائز اهمیت هستند و آگاهی از این دیدگاه و بهره گیری از آن می تواند برای کتابداران، فهرست نویسان اجتماعی، طراحان نرم افزارهای اطلاع رسانی و پایگاه های اطلاعاتی، و مدیران وب سایت ها علمی- پژوهشی مفید و مؤثر باشد.
بررسی وضعیت استفاده کتابداران و کاربران کتابخانه های عمومی از شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش کشف وضعیت استفاده کتابداران و کاربران کتابخانه های عمومی از شبکه های اجتماعی مجازی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع و روش شناسی، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش کتابداران و کاربران استفاده کننده از شبکه های اجتماعی اینستاگرام و بله در نهاد کتابخانه های عمومی هستند. تعداد 204 نمونه از جامعه کتابداران و 81 نمونه نیز از جامعه کاربران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه بود. یافته ها: بین قالب اطلاعات (نحوه نمایش اطلاعات) ارایه شده و میزان تعامل کاربران و کتابداران (پسند کردن، نظر دادن و...) با صفحات مجازی شبکه های اجتماعی نهاد کتابخانه های عمومی کشور رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از نظر میزان تعامل کتابداران و کاربران با صفحات شبکه های اجتماعی مشخص شد که کتابداران با توجه به وجود رابطه استخدامی و لزوم تولید محتوا در صفحات مذکور به عنوان بخشی از وظایف محوله، ارتباط و تعامل بیشتری نسبت به کاربران دارند. همچنین از نظر کتابداران، استفاده از اطلاعات مرتبط موجود در صفحات شبکه های اجتماعی در عملکرد سازمانی آنها مؤثر است. با توجه به اینکه پلتفرم های خارجی مانند اینستاگرام در کشور گاه با محدودیت های قانونی مواجه می شوند، پیشنهاد می شود پلتفرم های داخلی با ارتقای خدمات خود از نظر فنی، باعث افزایش گرایش کاربران به استفاده از آنها شوند. اصالت/ارزش: مهم ترین نتیجه پژوهش این است که کتابخانه های عمومی اقدام به فعالیت در شبکه های اجتماعی کرده اند و این اقدام فعلاً در سطح وظیفه سازمانی مانده است و این کتابخانه ها هنوز نتوانسته اند به جذب کاربران و تعامل مناسب با آنها در این شبکه های اجتماعی بپردازند. لازم است کتابخانه های عمومی برای حذب و تعامل بیشتر با کاربران در این شبکه ها اقدام و برنامه ریزی کنند.
طراحی یک هستی شناسی برای ادبیات کودکان و نوجوانان بر مبنای اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (اصکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد بسیاری استفاده از اصطلاحنامه های قبلی به عنوان دانش پایه و مبنایی برای تعیین روابط سلسله مراتبی برای ساخت هستی شناسی بسیار موثر خواهند بود. مفاهیم و ویژگی های بعدی و غنا بخشی به اصطلاحات به واسطه مطالعه متون مرتبط حاصل خواهد شد. هدف اصلی این پژوهش ارائه یک هستی شناسی جهت تبیین درست روابط، ویژگی ها و مفاهیم موجود در ادبیات کودک و نوجوان و دسترسی پذیری هرچه بهتر متون مرتبط با ادبیات کودک و نوجوان است. وجود چنین منبعی باعث پربارتر شدن ادبیات کودک و نوجوان آن چنان که در ایران در جریان است خواهد شد. در این پژوهش اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که جامع ترین اصطلاحنامه در زمینه کودک و نوجوان است، به عنوان نقطه شروع ساخت هستی شناسی استفاده شد. این پژوهش به روش مت آنتولوژی که روش قابل قبول و پیشنهاد شده از سوی متخصصان این حوزه است در یازده مرحله انجام شد. ابزار مورد استفاده نرم افزار پروتژه (نسخه 5.5) بود. یافته ها نشان دادند که این حوزه دارای 11 رده اصلی (آموزش و پرورش، ادبیات، ارتباطات، جامعه شناسی، دانش شناسی و علم اطلاعات، دین، روانشناسی، زبانشناسی، فلسفه، فناوری و علوم تجربی و هنر و فرهنگ) است. هریک از این رده ها به چندین کلاس فرعی تقسیم می شوند. گسترده بودن تعداد رده های اصلی مربوط به حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان را می توان چنین برداشت کرد که هدف اصلی ادبیات کودک و نوجوان تنها سرگرم کردن نیست بلکه هدف آموزش و پرورش و آشناسازی او با مسائل مختلف زندگی را نیز در پی دارد. در نهایت 29 رابطه نوع شی و 23 رابطه نوع داده و پنج رابطه تفسیری برای اصطلاحات تعریف شد. همچنین 950 نمونه یا مثال به هستی شناسی اضافه شد. به جهت زیاد بودن آثار ادبی در گروه کودکان و نوجوانان نمونه های زیادی برای هر یک از کلاس ها قابل ذکر بود که این موضوع از جمله نقاط قوت این هستی شناسی به حساب می آید. این هستی شناسی با برخورداری از مجموعه کاملی از اصطلاحات و مفاهیم و روابط معنایی که با نمونه های مختلف برای هر یک از انواع ادبی همراه شده است، برای نویسندگان، کتابداران و سایر فعالان در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان بسیار کارآمد و سودمند خواهد بود.
مقایسه کارکرد نرم افزارهای طراحی هستی شناسی با تاکید بر زبان فارسی : طراحی نمونه اولیه هستی شناسی حوزه پزشکی مبتنی بر شواهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: استفاده از ابزارهایی برای توصیف واضح و دقیق مراحل، اجزاء و روابط بین اجزاء پدیده ها به صورت گرافیکی و یا سلسله مراتبی یکی از روشهای مرسوم آموزش محسوب می شود و می تواند در درک بهتر یادگیرنده موثر باشد، در این مقاله با استفاده از ابزار هستی شناسی سعی خواهد شد توصیف واضح، رسمی و دقیقی از حوزه پزشکی مبتنی بر شواهد و روابط بین اجزاء آن ارائه شود. روش: این مقاله از نوع کاربردی و روش پژوهش استفاده شده در آن مهندسی هستی شناسی است. 5 نرم افزار طراحی هستی شناسی کوگویی، سواپ، اوبو-ادیتور، آپولو و پروتژ به لحاظ کارکرد و امکانات به خصوص برای طراحی هستی شناسی های فارسی ارزیابی شد. یافته ها و پیشنهادات: در بررسی نرم افزارها، پروتژ و کوگویی دارای امکانات و پشتیبانی بهتری بوده و استفاده از آنها به خصوص در طراحی هستی شناسی به زبان فارسی با مشکلات کمتری همراه بود. از آنجایی که نرم افزار پروتژ تطابق بیشتری با استانداردهای طراحی هستی شناسی دارد، این نرم افزار برای طراحی هستی شناسی پزشکی مبتنی بر شواهد انتخاب شده و طی 7 گام این هستی شناسی طراحی شد. با توجه به اینکه این هستی شناسی نمونه اولیه بوده و کلیه بخشهای آن نیاز به افزودن کلاس ها و روابط بیشتر دارد، پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی با توسعه این هستی شناسی امکان استفاده از آن برای پایگاه های اطلاعاتی این حوزه نیز علاوه بر کاربرد آموزشی آن فراهم گردد.
ارائه مدل مدیریت اضطراب اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه تبریز با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب اطلاعاتی از چالش های نوظهور زندگی بشری است که با توسعه تفکر ریزومی در سایه تفکر پساساختارگرائی، ظهور و بسط یافته است. اضطراب اطلاعاتی در واقع از شکاف فزاینده بین مقدار اطلاعات موجود و توانایی ما برای پردازش و درک آن ناشی می شود و این نوع اضطراب، با مفاهیمی نظیر اضطراب کتابخانه ای و اضطراب اینترنتی تفاوت بنیادین دارد. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل مدیریت اضطراب اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه تبریز با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد است.روش شناسی: روش پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی، مبتنی بر نظریه داده بنیاد بوده و از ابزار مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق استفاده شده است. مشارکت کنندگان شامل 18 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بوده و نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه پیدا کرد. تجزیه و تحلیل از طریق کدگذاری دستی و با الهام از نظریه گلاسر انجام گرفت و پس از استخراج کدهای اولیه و محوری مقوله های مرتبط استخراج و طراحی الگو صورت گرفت.یافته ها: براساس یافته های پژوهش، در کدگذاری باز 367 کد اولیه، در کدگذاری محوری 59 کد محوری و در کدگذاری انتخابی 23 مقوله محوری در قالب شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها/ اقدامات، پیامد و پدیده اصلی (مدیریت اضطراب اطلاعاتی) طبقه بندی شدند. توسعه سواد رسانه ای و اطلاعاتی، توسعه مهارت های شناختی و فراشناختی، توانمندسازی دانشجویان در مقابله با عوامل کاهنده خودمراقبتی و مهارت های ارزیابی اطلاعات از جمله راهبردها و اقداماتی هستند که می توانند در کاهش اضطراب اطلاعاتی دانشجویان مورد توجه قرار گیرند.نتیجه گیری: اضطراب اطلاعاتی در بین دانشجویان، حاصل یک عده شرایط و بسترهائی است، با شناسائی و کنترل این شرایط و بسترها، می توان اضطراب اطلاعاتی دانشجویان را مدیریت کرد و آنان را از آسیب های احتمالی آن دور نگهداشت.کلیدواژه ها: اضطراب، اطلاعات، اضطراب اطلاعاتی، نظریه پردازی داده بنیاد.
هستان نگاری فراداده ای پایان نامه ها: طراحی یک الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی هستان نگاری فراداده ای پایان نامه ها با استفاده از SPAR (مجموعه هستان نگاری های طراحی شده به منظور انتشار و ارجاع دهی معنایی) برای بازنمون معنایی آن ها بوده است.روش : پژوهش از نوع کاربردی است و در آن از دو روش تحلیل محتوا و انطباق و ابزار پژوهش مشاهده و سیاهه وارسی، استفاده شده است. جامعه پژوهش تعداد 69 پایان نامه و رساله با موضوع سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، در سه پایگاه (سامانه منابع دیجیتال، نرم افزار رسا و پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) هستند و فراداده های آن ها از طریق انطباق با یکدیگر، اصلاح و تکمیل شدند. از سوی دیگر، با تحلیل موجودیت های هر یک از هستان نگاری های SPAR و افزودن موجودیت های دیگر توسط پژوهشگر، سیاهه نهایی به تفکیک کلاس ها، روابط (ویژگی ها) و اعضا (نمونه ها) تشکیل و با ورود آن ها به نرم افزار Protégé نسخه 5/5، الگوی هستان نگاری فراداده ای آن ها ترسیم شد.یافته ها: بررسی ها کاستی هایی را در وجود چهار عنصر مهم فراداده ای (موضوع، راهنما، مشاور و چکیده) در رسا و کتابخانه دیجیتال مشخص کرد. در میان 18 هستان نگاری SPAR بیشترین موجودیت به ترتیب از FaBiO، FRAPO و CiTO انتخاب شد. همه موجودیت های BiDO، BiRO، C4O، Fivestar، FR، FRBR، PO، PRO، PSO و PWO برای پایان نامه ها مناسب تشخیص داده شد. 195 عضو از 6 هستان نگاری SPAR، 292 عضو با برچسب MdTDs از اطلاعات پایان نامه ها و ۱۰۰ عضو با برچسب SUNMdTDs توسط پژوهشگر انتخاب و وارد نرم افزار شد. سیاهه نهایی شامل 1558 موجودیت شد که به تفکیک کلاس، روابط (شیء، داده و توضیحی) و نمونه یا عضو به همراه توصیف و تعریف هر یک از موجودیت ها به بخش های مربوط در نرم افزار انتخابی با در نظر داشتن روابط سلسله مراتبی و تعیین قیود برای کلاس ها و تعیین دامنه و بُرد برای روابط یا ویژگی ها وارد شد. درنهایت گراف RDF با استفاده از پلاگین گرافیکی OntoGraf ترسیم و الگوی نهایی MdOntTDs تدوین شد. سه نوع فراداده جدید پیشنهاد شد: 1) موضوع: علاوه بر کلیدواژه های پایان نامه ها، موضوعات آن ها تا سه سطح دسته بندی و براساس رابطه hasSubject و isSubjectOf به پایان نامه ها متصل شد. 2) روش پژوهش، با خواندن چکیده و گاه متن هر پایان نامه استخراج شد و با استفاده از رابطه های hasMethod و usedIn به پایان نامه مربوط پیوند خورد. 3) مقاله های برگرفته از پایان نامه ها نیز تا جای ممکن جستجو و با رابطه hasJournalArticle و journalArticleOf به پایان نامه وصل شد.نتیجه گیری: الگوی حاصل در صورت پیاده سازی، می تواند بر موانع بازیابی مانند محدودیت جستجوی کلیدواژه ای، مشکل پیوند و اشتراک داده ها در وب و فقدان یکدستی داده ها فائق آید. در نرم افزار این پژوهش ارتباطات هر کلاس و نمونه های مربوط به آن به صورت شبکه ای سلسله مراتبی در قالب سه گانه های RDF به وضوح قابل رؤیت است و ارتباط میان موجودیت ها با افزایش نقاط دسترسی، جستجوهای معنایی عمیق تری را نوید می دهد. با تمام این ها در حال حاضر به سبب نبود یا کمبود اطلاعات برچسبی و پیوندی، استفاده بخشی از موجودیت های انتخاب شده در این مقاله مقدور نیست.
ارائه مدلی مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر اساس مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
159 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر اساس مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان است. با توجه به اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور افزایش سرعت و دقت فعالیت های مختلف سازمان ها و در نتیجه بالا بردن بهره وری آن ها، می توان به سمت پیشرفت دانش سازمانی و بالا بردن سطح آگاهی های سازمان و بالا بردن توسعه و خلاقیت سازمان رسید. در واقع، با گردآوری دانش نیاز محیط بیرونی و درونی سازمان با یک مهندس سیستم دانش آیتم های کاربردی می سازد تا در آینده همین آیتم ها به صورت واقعی به اجرا در آیند. نقش پشتیبان فناوری اطلاعات برای مدیریت دانش، پیشرفت قابل توجهی در رفتار هوشمندانه و مبتنی بر دانش سازمان ها و افراد آن ها به وجود خواهد آورد.روش شناسی: نوع پژوهش کاربردی و رویکرد آن کیفی است که با استفاده از نظریه زمینه ای و داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش با بهره گیری از رویکردی امیک و تبیین ایدوگرافیک به دنبال عوامل پیش برنده تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) و مهندسی دانش است. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 178 نفر متشکل از مدیران و کارشناسان شاغل در شرکت های دانش بنیان در سطح ارشد هستند. روش نمونه گیری پژوهش، نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی بوده و جهت گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه باز و ساختارنیافته با صاحبنظران و اهل فن استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل در پژوهش حاضر، روش های تحلیل تماتیک و نظریه زمینه ای است و آزمون های آماری با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی انجام گرفته است.یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش مشخص گردید، عوامل مؤثر بر ارائه مدل مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات بر مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان شرایط علّی (تغییر و تحولات در نقش دانشگاه ها)، شرایط زمینه ای (ارتقای آکادمیک سیاستگذاری و طراحی مجدد ساختارها- نهادینه کردن)، شرایط مداخله گر (بسترهای آیین نامه ای و قانونی)، فرآیند/تعاملات (شبکه سازی) و پیامدها (دست یابی به مزیت رقابتی) هستند و فناوری اطلاعات به عنوان مهمترین عامل تواناساز فرایند مهندسی دانش با سرعت و دقت بالاست.نتیجه گیری: فقدان سیاست کلی دولت در توسعه فناوری اطلاعات در زمینه مهندسی دانش، نبود بستر مخابراتی جهت تبادل اطلاعات، عدم آشنایی و مهارت کارکنان در استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات به عنوان چالش مهم در به کارگیری فناوری اطلاعات در سازمان های دانشی است. بنابراین، پیشنهاد می شود که دولت ها بسترهای مناسب را فراهم نموده و در جهت ارتقای این فناوری برنامه ریزی نمایند.
تحلیل و ترسیم شبکه مفهومی پژوهش های حوزه مرجعیت علمی در ایران: تحلیل هم واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرجعیت علمی یکی از مفاهیم اساسی در علم و از جمله سیاست های کلان نظام کشور در گفتمان پیشرفت علمی ایران است. از دهه هشتاد به دنبال مطرح شدن ادبیات «مرجعیت علمی» در جامعه علمی ایران، پژوهش های زیادی در تبیین و ابعاد نظری، کاربردی، علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن در فرمت های مختلف و در مجامع داخلی و بین المللی انجام شده است. هدف از این پژوهش تحلیل ساختار مفهومی دانش مرجعیت علمی در ایران است. پژوهش حاضر بر اساس رویکرد علم سنجی با روش های تحلیل هم واژگانی، خوشه بندی اطلاعات و تحلیل شبکه اجتماعی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه مدارک علمی اعم از مقاله های فارسی، کتاب ها، پایان نامه های تحصیلی و پروژه های تحقیقاتی از ابتدا تا دی ماه 1402 می باشد. یافته های مربوط به تحلیل هم واژگانی نشان داد، بیش از 241 مفهوم یا کلیدواژه در این حوزه مطرح شده و مفهوم «مرجعیت علمی» به طور خاص با بالاترین فراوانی، مفاهیم: «اهل بیت (ع)، قرآن کریم ،کسب یا دستیابی به مرجعیت، دانشگاه علوم پزشکی، دانشگاه ها دیدگاه رهبری و آموزش عالی» بیشترین فراوانی را در بین کلیه مفاهیم داشته اند. علاوه بر آن، زوج های مفهومی"مرجعیت علمی- اهل بیت (ع)، مرجعیت علمی- قرآن، مرجعیت علمی– دیدگاه رهبری، مرجعیت علمی- دستیابی و مرجعیت علمی- دانشگاه ها" بیشترین هم رخدادی با هم بر قرار کرده اند. همچنین 30 مفهوم مانند: "بومی سازی علم، پویایی علمی، نشاط علمی، سرمایه علمی، مرجع علمی، پژوهش تمدن ساز، اقتدار علمی، علم گرایی، جریان علمی، کرسی ترویجی، مرزهای دانش، میراث علمی، سرآمدان علم..." به عنوان مفاهیم نوظهور در پژوهش ها شناسایی شدند. نتایج مربوط به خوشه بندی نشان داد دانش این حوزه در ایران از 13 خوشه اصلی تشکیل شده است. ترسیم نقشه های مفهومی حوزه دانش مرجعیت علمی نشان داد شبکه شکل گرفته مفاهیم دارای گسستگی است و مفاهیم آن کمتر با هم ارتباط برقرار کرده اند. با توجه به عدد تراکم شبکه (0268/0)، نمی توان گفت شبکه مفهومی متراکمی دارد. با توجه مفاهیم بدست آمده از پژوهش های انجام شده در حوزه مرجعیت علمی، این حوزه در ایران هنوز جوان است و دایره گستره کاربردی آن در سایر حوزه ها کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. اما بعد از مطرح شدن آن توسط مقام معظم رهبری، در سال های اخیر پژوهش های مرتبط با آن رشد داشته است؛ ولی دامنه آن گسترده نیست. این وضعیت در نقشه های بدست آمده به خوبی مشهود است. بیشتر مفاهیم بدست آمده در محور تبیین و تعاریف بعد نظری مرجعیت علمی بوده است. در مجموع این پژوهش تصویر کلانی مفهومی از حوزه مرجعیت علمی را ارائه داد.
واکاوی و تبیین جایگاه سه رویکرد فکری منطق ذهنی، الگوی ذهنی و راهبردهای استدلالی در فرایند اطلاع یابی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به اینکه رفتار اطلاع یابی یک فرایند حل مسئله و دربرگیرنده گام های مختلف است. ازاین رو می توان ادعا نمود که افراد هنگام تعامل با نظام های جستجو و تصمیم گیری در هر مرحله از این فرایند تحت تاثیر شیوه استدلال و نوع تفکر خود بوده و تا رسیدن به هدف ممکن است بارها اقدام به تکرار، تغییر عبارت جستجو و یا انجام جستجو نمایند. بنابراین شناسایی نوع استدلال افراد در هر مرحله از فرایند اطلاع یابی باعث افزایش آگاهی درباره چالش های ذهنی کاربران و استدلال هایی که در ذهن آنها رخ می دهد، می شود. بنابراین هدف از نگارش این نوشتار بررسی، تبیین نظری و مقایسه جایگاه سه رویکرد فکری منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی و جایگاه آن ها در فرایند اطلاع یابی است.روش: در این پژوهش با رویکرد نظرورزی جایگاه سه رویکرد فکری (منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی) در فرایند اطلاع یابی مقایسه و برمبنای آن مزیت نسبی راهبردهای استدلالی در قیاس با دو رویکرد دیگر تبیین گردید.یافته ها: بررسی رویکردهای فکری مختلف نشان می دهد که نمی توان با تکیه بر یک رویکرد در فرایند اطلاع یابی اقدام به حل مسئله نمود چراکه از رویکرد منطق ذهنی و استفاده از قوانین منطقی تنها می توان در مرحله صورت بندی پاره های اطلاعاتی مختلف و یا مرحله ارزیابی نتایج استفاده نمود، حال آنکه بررسی رویکرد الگوهای ذهنی نشان از کاربرد این رویکرد هم در مرحله بیان نیاز، تعریف و درک مسئله و هم در مرحله ارزیابی نتایج است. در این میان بررسی رویکرد راهبردهای استدلالی حاکی از آن است که با توجه به اینکه برخی از راهبردهای استدلالی مبتنی بر قواعد منطقی و برخی از آنها مبتنی بر الگوهای ذهنی است لذا استفاده از هریک از راهبردهای استدلالی در هریک از مراحل فرایند اطلاع یابی به چشم می خورد.نتیجه: مقایسه سه رویکرد فکری (منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی) نشان داد در رویکرد راهبردهای استدلالی می توان از از طیف گسترده ای از راهبردها جهت انجام وظایف و تکالیف استدلالی که از نظر کاربرد قواعد منطقی در یک سطح قرار ندارند، استفاده نمود. به عبارت دیگر رویکردهای مبتنی برقاعده (منطق ذهنی) و یا الگوهای ذهنی در هنگام حل مسئله می توانند تحت راهبردهای استدلالی بکار روند. افزون براین در این رویکرد، ساختار نحوی، معنایی و همچنین محتوا و بافت مسئله مورد توجه قرار می گیرد بنابراین در مقایسه با دو رویکرد دیگر، می توان رویکرد راهبردهای استدلالی را به مثابه بدیل مناسب برای تبیین و پیشبرد فرایند اطلاع یابی درنظر گرفت.
استقرار نظام کسب دانش ضمنی در سازمان های پروژه محور بر اساس معماری سازمانی توگف: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به دنبال بررسی چگونگی استقرار نظام کسب دانش ضمنی در سازمان های پروژه محور بر اساس معماری سازمانی توگف است.
روش پژوهش: به دلیل تعداد اندک پژوهش های چگونگی پیاده سازی معماری سازمانی در چارچوب توگف به منظور کسب دانش ضمنی در سازمان های پروژه محور و همچنین عدم تصویری جامع از این پژوهش ها و روش های به کار گرفته شده، لازم بود در جهت تصمیم آگاهانه و جمع بندی در راستای اهداف مطالعه، نتایج آن ها به صورت جامع مورد بررسی قرار گیرند که مطابق با پروتکل کیچنهام و چارترز، 12 مقاله جهت مرور یافته ها انتخاب شد.
یافته ها: شواهد نشان داد، جهت کسب دانش ضمنی، چارچوب های «معماری سازمانی توگف» به عنوان ابزاری برای مدیریت دانش سازمانی بوده و آن را مدلی ضروری برای انتقال دانش آشکار و ضمنی دانسته اند. آنان در رابطه با مفیدترین اجزای توگف نشان دادند که چرخه «روش توسعه معماری» مفیدترین روش است و می تواند فعالیت های مدیریت دانش را در بر گیرد؛ هر چند حفظ و استفاده از دانش به طور مستقیم مورد توجه قرار نگرفته است و هیچکدام تمام گام های این چرخه را به صورت بالفعل پیاده سازی نکرده اند.
نتیجه گیری: بنابر مرور، چارچوب معماری سازمانی توگف در سطح جهانی برجسته تر است و برای پیاده سازی مدیریت اّشکال دانش و درس آموخته های پروژه ها در نظر گرفته شده، اما با توجه شکاف های پژوهشی موجود، توأم سازی دانش ضمنی و آشکار در فرایندهای سازمانی و چگونگی ذخیره به منظور بازیابی آن به طور مستقیم مورد توجه قرار نگرفته و به صورت بالقوه بوده و پیاده سازی نشده است. از طرف دیگر، در پژوهش ها سایر ذینفعان دانشی در نظر گرفته نشده و اساس دانش ضمنی پروژه ها دچار نقصان شده است.
پایش سواد دیجیتالی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بر اساس عناصر چارچوب صلاحیت های سواد دیجیتالی یونسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی، مقایسه و تحلیل سواد دیجیتالی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بر اساس چارچوب صلاحیت های سواد دیجیتالی یونسکو است.
روش پژوهش: پژوهش از نظر رویکرد آمیخته و از نظر هدف کاربردی است و در قالب پیمایش و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. بخش کیفی با تحلیل محتوای کیفی عناصر چارچوب سواد دیجیتالی یونسکو و با ابزار سیاهه وارسی با تکیه بر تکنیک گال؛ و بخش کمی با استفاده از نسخه 25 نرم افزار اس پی اس اس و آزمون های تی تست تک نمونه ای و لوین انجام شده است. داده های کمی با ابزار پرسشنامه گردآوری شده و جامعه آماری پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیستان و بلوچستان در دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه بودند که پس از محاسبه واریانس با روش های نمونه گیری سهمیه ای در دسترس و غیرتصادفی 148 نفر برآورد شد.
یافته ها: از بخش کیفی پژوهش 5 مؤلفه اصلی به عنوان مؤلفه های اصلی چارچوب سواد دیجیتال یونسکو حاصل آمد که از میان آن ها بر اساس نتایج بخش کمی میزان تسلط جامعه پژوهش به مؤلفه «دیجیتال پژوهی» با بیشترین میانگین (217/3) در حد متوسط و «مؤلفه ایمنی محیط دیجیتال» (3552/) با کمترین میزان میانگین در حد کم ارزیابی شده است. نتایج آزمون لوین (635 /0) میان سطح سواد دیجیتالی جامعه پژوهش در دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معناداری را نشان نداد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پایش می تواند در توجه جدی تر و گنجانده شدن صریح تر مؤلفه های مهارت های سواد دیجیتالی در برنامه های آموزشی دانشگاه ها مؤثر واقع شود. ره آورد توجه به این مهم آموزش مستمر و روزآمد مهارت های سواد دیجیتالی به دانشجویان و ایجاد زمینه توانمندسازی مخاطبان بر اساس دستورالعمل ها و چارچوب های نوین بین المللی خواهد بود.
واکاوی ابعاد و مولفه های اصلی در طراحی و پیاده سازی کتابخانه های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کتابخانه های آینده با آنچه در حال حاضر مشاهده می شود، بسیار متفاوت خواهند بود. مفهوم کتابخانه هوشمند می تواند به عنوان نام جدید و مناسبی برای آنها باشد. کتابخانه هوشمند گزینه ای برای ماندن در بازی و دفاع از دارایی های اساسی کتابخانه در جامعه هوشمند آینده است. هدف پژوهش حاضر آن است تا با بررسی و تحلیل متون حوزه کتابخانه های هوشمند، به واکاوی ابعاد و مؤلفه های آن در طراحی و پیاده سازی کتابخانه هوشمند بپردازد.روش شناسی: پژوهش حاضر کیفی است و با استفاده از روش فراترکیب براساس مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شد. مقالات و تولیدات علمی مرتبط با کتابخانه هوشمند در پایگاه های علمی معتبر بدون محدودیت زمانی و زبانی جستجو و تعداد 1800 عنوان مقاله بازیابی شد. پس از حذف عناوین تکراری و مقالات غیرمرتبط، در نهایت تعداد 194 عنوان مقاله جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه های کتابخانه هوشمند مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل محتوای متون نیز با کمک نرم افزار مکس کیودا انجام شد.یافته ها: تعداد 4336 کد براساس تحلیل محتوای 194 مقاله شناسایی شد. کدهای شناسایی شده در 8 بُعد و 76 مؤلفه برچسب گذاری شدند. این ابعاد شامل فناوری، خدمات، افراد، منابع، مکان، حکمرانی و مدیریت، مسائل حقوقی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی، و نوآوری و خلاقیت هستند.نتیجه گیری: اگرچه فناوری، به عنوان عامل اصلی و زیرساخت کتابخانه هوشمند است، بااین حال، باید به ابعاد دیگری چون خدمات، افراد، مکان، منابع، حکمرانی و مدیریت، مسائل حقوقی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، و نوآوری و خلاقیت در ساخت کتابخانه هوشمند توجه نمود. البته باید این نکته را مدنظر قرار داد که در طراحی و اجرای کتابخانه هوشمند، باید به نیازها، امکانات و تجهیزات موجود و بودجه مورد نیاز توجه شود. هر کتابخانه ممکن است نیازها و منابع مختلفی داشته باشد که باید مورد توجه واقع شوند. در نتیجه، پیاده سازی کتابخانه های هوشمند نیازمند رویکرد چندبُعدی است که اجزای کلیدی مختلفی را در برمی گیرد.
شناسایی موانع توسعه ای متاورس در کتابخانه های دیجیتال مبتنی بر نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
67 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی موانع توسعه ای متاورس در کتابخانه های دیجیتال است. روش اجرای این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر نظریه مبنایی است. جامعه آماری شامل 10 نفر از متخصصان دانشگاهی است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. حجم نمونه براساس اصل اشباع نظری محاسبه شد. ابزار پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته در مورد موانع توسعه ای متاورس در کتابخانه های دیجیتال است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه مبنایی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که 53 مضمون محوری در قالب شرایط علّی شامل «وجود یک مشکل یا مسئله»، «عوامل فردی»، «سازمانی- مدیریتی»، «فناوری»، «سیاسی»، «اجتماعی»، «نهادی» و شرایط زمینه ای شامل «توسعه فناوری»، «درک کاربران»، «اهداف کتابخانه»، «وضعیت اقتصادی»، «سطح سواد فناوری»، «فرهنگ ها و ارزش ها»، «پیشینه و تجربه»، «نیاز کاربران»؛ شرایط مداخله گر شامل «منابع محدود»، «سرعت بالای تغییر فناوری»، «عدم قطعیت در آینده متاورس»، «عوامل انسانی»؛ راهبردها شامل «آموزش و آگاهی بخشی»، «همکاری با شرکت های فناوری»، «توسعه زیرساخت های فناوری»، «تحقیق و توسعه» و پیامدها شامل «کاهش دسترسی به اطلاعات»، «عدم انطباق با استانداردها»، «خطرات امنیتی و حریم خصوصی»، «عدم پذیرش از سوی کاربران» بودند. براساس نتایج می توان گفت که در مسیر توسعه متاورس موانع مختلفی به چشم می خورد. زمانی که این موانع مورد شناسایی قرار گیرند و راهکارهای لازم برای رفع آن ارائه شود می توان گفت که با توسعه متاورس، کتابخانه ها فرصت های جدیدی برای ارائه خدمات به کاربران خود خواهند داشت. با تفکر خلاقانه در مورد نحوه استفاده از این فناوری، کتابخانه ها می توانند به پلتفرم های آموزشی و اجتماعی ارزشمندی تبدیل شوند.