فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی متون زردشتی و با روش کتابخانه ای به بررسی بنیادهای هستی شناختی خیر و شر و نقش تقابل این دو در تنظیم نظم اجتماعی، دینی، و سیاسی پرداخته است. تصویر ساسانیان در خدای نامه ها نوعی شاهنشاهی متمرکز است که با همکاری روحانیان اداره می شد. با اینکه این اتحاد بیشتر جهت جلب اعتماد عامه مزدیسنان صورت گرفت (تلاشی جهت تمرکزگرایی)، اما در هر حال، حکومتی تر کردن دین، اسباب ضعف بیشتر حکومت و در نهایت، افول ایشان را فراهم ساخت. تلاش شده است تا نقش و تأثیر ثنویت مبتنی بر دو مفهوم خیر و شر به عنوان یک نگرش کهن در این سرزمین بر دیانت زردشتی به معرض نظر و نقد قرار داده شود و به تأثیر آن در فهم از بایدها و ضرورت های اخلاقی جامعه و چگونه واداشتن انسان ها به کنش بر آن اساس و به عبارتی گذر از «بودن» به «شدن» بپردازد. دوگانه ای که به ایجاد یک جامعه با نظم، اخلاق، و هارمونی کمک کردند و بخشی از هویت فرهنگی ایران را تشکیل دادند که اثرات آن تا امروز توانسته چه در جامعه ی ایرانی و چه در نظرات فلاسفه ی دنیا، به ویژه افلاطون و کانت، باقی ماند.
ورزش و اخلاق در دوره هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هخامنشیان (550-330 ق.م) به عنوان یکی از دولت های ایرانی در عرصه فرهنگ و تمدن جهانی آثار شگرفی از خود برجای گذاشته اند. ورزش و اخلاق از مسائل مهم فرهنگی دوره هخامنشی بوده اند. تقویت قوای جسمانی و معنوی از همان نخست مورد توجه ایرانیان بوده و این امر در دوره هخامنشی نمود بیشتری پیدا کرد. در پژوهش حاضر تلاش شده تا با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع دست یکم به این پرسش پاسخ داده شود که ورزش و اخلاق در دوره هخامنشی چه جایگاهی داشته اند و چه ارتباطی میان آنها وجود داشته است؟ یافته های پژوهش بیانگر آن است که در دوره هخامنشی میان پرورش قوای جسمانی و معنوی رابطه متقابلی وجود داشته و پرورش هرکدام از این دو در گرو پرورش دیگری بوده است و انسان کامل کسی بوده که در هر دو زمینه پرورش یافته باشد. در این دوره ورزش هایی از جمله تیراندازی، نیزه اندازی، سوارکاری، شنا، چوگان، شطرنج و تخته نرد در کنار راست گویی، درست کاری، تحمل سختی هایی چون گرما و سرما، گرسنگی و تشنگی، تسلط بر خشم و هوای نفس، آموزش داده می شد.
بازشناسی ساختار حقوقی جهان شاهی هخامنشی: مطالعه ای بر قوانین مرکزی در برابر قوانین منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداوم و تحول فرایندی است که در آسیای غربی باستان بیش از هر چیز دیگر قابل مشاهده است. تحولات سیاسی و به قدرت رسیدن اقوام و گروه های گوناگون از سویی زمینه تغییرات بسیاری را فراهم می کرد؛ اما آنچه بیشتر قابل مشاهده بود ساختارهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است که در طول هزاره های باستان با تحولات یا دگرگونی های کران مند به زندگی خود ادامه می دادند. بسیاری از این ساختارهای پیشین در دوره هخامنشی نیز قابل مشاهد است. همواره در پژوهش های معاصر به تأثیرپذیری پارسیان از میان رودان باستان پرداخته شده است. یکی از مهم ترین ساختارها که کم تر موردتوجه واقع شده است نظام های حقوقی عصر باستان است. براین اساس این پژوهش در نظر دارد به بررسی دو پرسش اساسی در این زمینه بپردازد. نخست آنکه نظام حقوقی هخامنشیان دقیقاً چه ویژگی هایی دارد؟ و دودیگر آنکه آیا می توان نظام حقوقی هخامنشیان را در چارچوب فرایند تداوم و تحول تأثیر پذیرفته از میان رودان باستان دانست؟ براین اساس این مقاله با بررسی منابع حقوقی این عصر به دنبال پاسخ به این پرسش هاست. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه-ای است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که علی رغم فقدان منابع بنیادین حقوقی مربوط به عصر هخامنشی، می توان با تحلیل تطبیقی اسناد و مدارک گوناگون این عصر نتیجه گرفت که نظام حقوقی پارسیان بر ساختاری مرکز-پیرامون استوار بوده است؛ ساختاری که در آن قوانین محلی و منطقه ای نقش برجسته ای ایفا می کردند.
بررسی تاریخی زبان و ترجمه در تئاترهای مشهد: از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
169 - 204
حوزههای تخصصی:
اجراهای نمایشی از قبیل مرثیه خوانی، تعزیه یا روحوضی همیشه بخشی از جامعه ایران بوده است و پیشینه ای طولانی دارد؛ امّا تئاتر به مثابه پدیده ای فرهنگی و مدرن از اواخر دوره قاجار به جامعه ایران معرّفی شد. محتوای نمایش، نحوه اجرا یا بازیگری و زبانِ انتقالِ مفاهیم سه عنصر مهم در تئاتر هستند. مطالعات تاریخی و مطالعات ترجمه تاکنون به جنبه های مختلف ترجمه تئاتر پرداخته اند؛ امّا به نقش زبان و ترجمه در تئاتر در مشهد به ویژه از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی توجّهی نشده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که زبان و ترجمه به مثابه دو عنصر اصلی تئاتر در مشهد طی حدود 80 سال از اوّلین اجراها در اواخر دوره قاجار تا انقلاب اسلامی چه تحوّلاتی را پشت سر گذاشته است و بیشتر تئاترهای مشهد با چه زبانی ارائه شده اند و ترجمه چه نقش و جایگاهی داشته است؟ ابتدا با روش کتابخانه ای، منابع اوّلیه، از جمله تمام روزنامه های مشهد از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی، نظیر آفتاب شرق، آزادی، بهار، چمن، خراسان، صدای خراسان، نوای خراسان و غیره، مورد بررسی قرار گرفت و همه مطالب مربوط به تئاتر استخراج شد. سپس از پژوهش ها و منابع ثانویه بهره گرفته شد و نتایج مربوط به زبان و ترجمه به شکلی توصیفی‑ تحلیلی ارائه گردید. نتایج پژوهش تأکید بر آن دارد که اوّلین تئاترهای مشهد به زبان ترکی اجرا شدند. سپس ترجمه ترکی به فارسی جای آن را گرفت. در دوره پهلوی اوّل، ترجمه آثار روسی در ایران رونق داشت و پس از شهریور 1320، ترجمه آثار شاخص ترکی، انگلیسی و فرانسه نیز به این جریان اضافه شد. در اواسط دوره پهلوی، شیوه تلخیص جای ترجمه را گرفت و سطح ترجمه در تماشاخانه های مشهد تنزل پیدا کرد. در دهه 1340، با ظهور گروه های تئاتری جدید در مشهد، زبان فارسی زبان غالب این هنر در مشهد شد.
مفهوم واژه ی پارسی باستان bāji-در منابع دوره ی هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی ملل bāji- پرداز مندرج در کتیبه های هخامنشی، با فهرست هرودوت از شهربی های خراج گزار و نیز برداشت متاخر از مفهوم واژه ی باج/ باژ در فارسی میانه و نو، سبب شده که bāji-، غالبا در معنای خراج و گزیتی در نظر گرفته شود که به صورت موظفی پرداخت می شده است. با این حال، بررسی دقیق تر منابع دوره ی هخامنشی و به ویژه بند ششم از سنگ نبشته ی داریوش اول در نقش رستم DNb و رونوشت ایلامی آن و همین بند از کتیبه ی XPl، در پرتو نوشته های یونانیان و الواح ایلامی بارو و اسناد آرامی، اختیاری بودن bāji- را، حداقل در اوایل دوره ی هخامنشیان، پررنگتر می کند. آنچه که از کتیبه ی DNb برداشت می شود اینکه، bāji- در حد توان و استطاعت پرداخت می شده و غالبا با هدیه ای متقابل از سوی شاه همراه می شده است. فرایند ثبت و ضبط دقیق bāji- و هدیه، همچون صورت های الزام آور از خراج و مالیات، به تدریج تمایز این دو نوع پرداخت را از جهت وظیفه از میان برده است. با این حال، همین تمایز اولیه سبب شده است که حداقل بخشی از پرداخت های شهرب ها و طبقات فرادست به خزانه، در قالب کالاهای نفیس و هنرمندانه صورت گیرد که می توان آن را، یکی از عوامل گسترش هنرهای ایرانی در دوره ی هخامنشیان دانست.
زبان و شاخصه های شعر جنگ در فارسی و انگلیسی: بررسی ناتورالیسم و مؤلفه های آن در اشعارِ منتخب قیصر امین پور و ویلفرد اوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
97 - 129
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان مکتب ناتورالیسم با بهره گیری از ابزار مختلف و مؤلفه های گوناگون توانسته اند به بازتاب حوادث و رویدادهای زندگانی به شیوه ای دقیق و توصیفی در شعر و رُمان بپردازند. مهم ترین موضوعات مطرح در این مکتب عبارت اند از: جنگ، فقر، فحشا، خونریزی و کشتار. پژوهش حاضر با بهره گیری از شاخصه ها، ابزار و لوازم این مکتب که به نظر می آید در شعر مقاومت و جنگ به شکل چشمگیری دیده می شود، به بررسی تطبیقی اشعار منتخب قیصر امین پور و ویلفرد اوون پرداخته است تا تحلیلی شکلی و محتوایی از آنها به دست آورد. برای این منظور، قطعه شعر « شعری برای جنگ » از سروده های سال های 1357 تا 1363 قیصر امین پور و شعر « چه شیرین است » اثر ویلفرد اوون، شاعر انگلیسی، از دفتر شعرها (1920) برگزیده و انتخاب شده اند. مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش عبارت اند از: توصیف جزء به جزء و دقیق؛ کاربرد زبان محاوره ای و بی پیرایه؛ خشونت زبانی و تنافر آوایی و به کارگیری زبانی تُند، سریع و خشن؛ و توصیف فجایع، زشتی ها، اضطراب ها و وحشت جنگ. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شعر جنگ در انگلستان و مغرب زمین در بحبوحه جنگ جهانی اوّل، عمدتاً، شعری ضد جنگ است، هرچند شعرهای حماسی و شورانگیز در ابتدای سال های جنگ توسّط شاعرانی مانند رابرت بروک و زیگفرید ساسون سروده شد، در ایران امّا به جنگ از منظر حماسه و عرفان نگریسته شده است؛ هرچند علی رغم چنین رویکردهایی، تصویر جنگ دردآلود و سرشار از صحنه هایی ناتورالیستی و خشن و بی پیرایه و در مواقعی ضد جنگ است.
بررسی گفتمان هویّت نوجوانان سه زبانه؛ لقب گذاری در میان جوانان سه زبانه روستای داشکسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
205 - 235
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر هویّت، فرهنگ، زبان و نوع نگرش بر لقب گذاری در میان جوانان سه زبانه (ترک، فارس و گرجی) روستای داشکسن بود. جامعه آماری جوانان سه زبانه سنین 24-15 سال روستای داشکسن بود. روش نمونه گیری هدفمند بود و 22 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سه بخشی استاکس و تیلر‑لیچ (2011) و روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. بر طبق یافته ها متداول ترین نوع لقب ها، لقب های داده شده به ترتیب براساس ویژگی های فیزیکی، تنوّع نام، احساسات، شخصیتی، عامیانه و مکان متداول تر هستند. اکثر لقب گذاری های صورت گرفته بر اساس قومیت، لقب گذاری در بین اقوام ترک نسبت به سایر قومیت ها بیشتر است؛ بنابراین با توجّه به نتایج می توان گفت لقب گذاری در بین اقوام، مناطق، شیوه زندگی، آداب و رسوم و سطح فرهنگی اقوام گوناگون باهم متفاوت است و در اسم های مستعار مرسوم در روستای سه زبانه داشکسن و نگرش جوانان این روستا نسبت به لقب های خود و دیگران تفاوت وجود دارد.
نقد و بررسی جایگاه زبان شناسی تاریخی در ایران شناسی از دیدگاه ایران شناسان غربی و ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی تاریخی، یکی از شاخه های کلیدی ایران شناسی، نقش مهمی در تحلیل تاریخ زبانی، فرهنگی و اجتماعی ایران دارد. این حوزه با مطالعه زبان های باستانی مانند اوستایی، پهلوی و فارسی باستان، به بازسازی روابط زبانی و تحولات آن می پردازد و جنبه های فکری و فرهنگی ایرانیان را روشن می کند. در این پژوهش، جایگاه زبان شناسی تاریخی در ایران شناسی بررسی شده و روش های تطبیقی و تحلیلی در بازسازی زبان های باستانی ارزیابی شده اند. یافته ها نشان می دهد که پژوهش های اولیه، علی رغم دقت در بازسازی زبان های ایرانی بر اساس نظریه های هندواروپایی، از ابعاد اجتماعی، فرهنگی و هویت محلی غفلت کرده اند. پژوهش های معاصر با تمرکز بر متون تاریخی و زبان های میانه و نوین ایرانی، ارتباط جامع تری میان زبان و فرهنگ ارائه می دهند، اما محدودیت منابع و تمرکز بر زبان های رسمی، تنوع زبانی و گویش های محلی را نادیده گرفته است. این مقاله با تحلیل محتوایی و تطبیقی، نقاط ضعف و قوت روش ها را بررسی و تأکید می کند که ابزارهای دیجیتال، رویکردهای میان رشته ای، و توجه به گویش های محلی، می تواند شکاف های این حوزه را برطرف سازد.
معرّفی آموزش های مبتنی بر چینش ذهنی و چینش مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 95
حوزههای تخصصی:
با توجّه به پیشرفت سریع فنّاوری در حوزه های شناختی، رباتیک و هوش مصنوعی و تشدید نیازهای معیشتی و رفاهی انسان، همچنین در سایه فراوانی و دسترسی سهل مطالب آموزشی در فضای مجازی، به نظر می رسد آموزش کلاسیک و سنّتی دیگر پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه نیست و آموزش غیررسمی با تأکید بر فن و مهارت و خودکارسازی یادگیری، بر آموزش رسمی غلبه پیدا کرده است. در این راستا، در نوشتار حاضر و برگرفته از نظرات برخی متخصصان آموزش، تلاش بر این است دو نوع از آموزش معرّفی و بررسی شود: الف: آموزش مبتنی بر چینش ذهنی (شامل دو نوع آموزش انباشت ذهنی و آموزشِ پرورش ذهنی) و ب: آموزش مبتنی بر چینش مغزی (شامل دو نوع آموزش مغزورزی و آموزش مغززایی). آموزش نوع نخست به اندیشیدن و اندیشه ها و آموزش نوع دوم به دانش و مهارت مرتبط است. درواقع، با وجود نظام های آموزشی هوشمند و فضای آنلاین حرکتی از سمت رویکردهای نرم، ذهنی، ارزشی و انسانی به سمت رویکردهای سخت، مغزی، معیشتی و ماشینی در حال رخ دادن است که باید در شرایط کنونی آموزش مورد توجّه متخصصان آموزشی، مدرّسان و مؤلفان کتاب های درسی قرار گیرد.
روایت پژوهی و تحلیل مضمونی روایتی از تولد بودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایتی از تولد بودا ترجمه یکی از مهم ترین متن های سُغدی بودایی است که در گروه زبان های ایرانی میانه شرقی قرار دارد و به همین سبب بارها پژوهشگرانِ زبان های باستانی آن را مورد تخقیق و تفحص های زبان شناختی قرار داده اند؛ اما از آنجا که این متن، نه داستانی خطی و بی فروغ، که روایتی پرفراز و نشیب از زندگی بودا را روایت می کند، جای آن دارد که ازمنظر روایت پژوهی نیز به بحث گذاشته شود. در این مقاله روایت سغدی تولد بودا از دو منظرِ روایت پژوهی (ساختاری) و تحلیل مضمون مورد بررسی قرار می گیرد تا هم شیوه روایت و هم مضامین به کار رفته در آن که گاهی متأثر از باورهای مترجم ایرانی و گاه مطابق با اندیشه های بودایی است، بیشتر واکاوی و نشان داده شود؛ چراکه در طول متن تنها به اشاره ای گذرا به این مضمون ها بسنده شده است. پژوهش با روش تحلیل محتوا صورت گرفته و نشان می دهد که این داستان به لحاظ شگردهای روایی، در میان داستان های همتای خود، منحصر به فرد، و به لحاظ مضمون، تلفیقی از اندیشه های ایرانی و بودایی است
واژه گزینی درون متنی یا برون متنی: موردپژوهی رمان «کودک سرراهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
131 - 167
حوزههای تخصصی:
واژه یابی و واژه گزینی از دغدغه های مهم مترجم ها و مدرس ها و فراگیرهای ترجمه است. درباره سازوکار واژه گزینی در ترجمه بسیار سخن گفته شده است. باوجوداین، به نقش و کارایی فرهنگ های دوزبانه در واژه گزینی کمتر توجّه شده است. هدف از جستار حاضر، پاسخ دادن به این سؤال است که آیا واژه گزینی در ترجمه، اساساً، امری درون متنی و یا برون متنی است و این که استفاده از معادل های فرهنگ های دوزبانه برای مترجم کفایت می کند یا خیر؟ در این پژوهش، ترجمه دو صفت عام «Good» و «Bad» در رمان تام جونز ،کودک سرراهی، بررسی شد. نتایج نشان داد که واژه گزینی در ترجمه، درون متنی است و واژه گزینی برون متنی؛ یعنی واژه گزینی بر اساس فرهنگ دوزبانه، در ترجمه به ویژه ترجمه ادبی راهگشا نیست. مترجم، اساساً، بر اساس متن و روابط موجود در آن، ترجمه می کند و واژه های مناسب را انتخاب می کند و این امر، در مورد برخی ویژگی های زبانی متن، بارزتر است. یکی از این ویژگی های زبانی متن، روابط هم نشینی بین کلمه ها است که در تعیین معنای متن و متنیّت آن نقش مهمی دارد.
یک روایت شرقی مصور از نبردهای خشایارشا در اروپا؛ داده های یک کاخ اشکانی و جایگزینی متفاوت برای گزارش های یک جانبه یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبردهای خشایارشا یکم با یونانیان اروپایی، در کنار نبردهای تروآ و ماراتون، از پرآوازه ترین رخدادهای نظامی تاریخ جهان است. شرح این لشگرکشی بزرگ پارسی به جهان یونانی تنها در نوشته های یونانی و در نتیجه از نقطه نظر آنان برجای مانده و دیدگاه شرقی درباره آن چه در این رخداد گذشته است، در اختیار پژوهشگران امروزین نیست. برپایه گزارش هرودوت و به پیروی از آن، دیودور در کتاب یازدهم خویش از مجموعه کتابخانه تاریخی، سپاه جهان شاهی پارس پس از شماری پیروزی، سرانجام در نبرد سالامیس شکست خورد و با ترک خودخواسته شهر فتح شده آتن و بازگشت خشایارشا به آسیا و در ادامه، پیروزی های اولیه مردونیه و در نهایت ناکامی او، مرزهای نظامی این جهان شاهی به حدودساتراپی های اروپایی پیشین خود بازگشت. مقاله به تحلیل یک گزارش دیگر می پردازد که درباره روایتی مصور در یک کاخ اشکانی است و پیرو آن، خشایارشا خود را پیروز نهایی خوانده است. مقاله به این نتیجه رسیده است که اولا خاطرات مرتبط با وقایع روزگار هخامنشی در تاریخ نگاری عصر اشکانی بر جای مانده بود و دوم این که برمبنای دیدگاه شرقی، روایات یونانی مرتبط با موضوع لشگرکشی خشایارشا در اروپا، قابلیت نقد جدی دارند. مقاله بیان می کند که نیروهای خشایارشا و مردونیه از قوای یونانی شکست نخوردند، بلکه به علت خسارات برآمده از دو توفان، توان نظامی شان آسیب دید. همچنین نبرد پلاته نیز آن گونه که هرودوت و دیودور از نقش یونانیان در نتیجه آن یاد کرده اند، صورت نگرفته است. در اثر همین عملیات نظامی خشایارشا، بنیاد شمال و مرکز یونان رو به سستی نهاد .
بازشناسی نامجای ایران بر اساس مسکوکات ضرب شده در دوره ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نکته شایان توجه در تاریخ ساسانی پیدایی نام کاملِ «ایران» به خط پهلوی در پشت برخی از سکه های شاهان این عصر است. این نام که در محل درج ضرابخانه ها یعنی در سمت راست پشت سکه نوشته می شد با حرف نوشت’yl’n و آوانوشت ērān (با یای مجهول) به معنی «ایران» همراه است. این در حالی است که برای واژه «ایران» نشانه های اختصاری دیگری با حرف نوشت AY, AYL, AYLA نیز در سکه ها به کار می رفت. از آن جا که در عصر ساسانی شهرهایی وجود داشت که نام آنها ترکیبی بود از نام ایران با یک یا چند واژه دیگر، لذا برحسب قاعده، حکاکان سکه می بایست از نشانه های اختصاری یاد شده برای درج نام این شهرها در محل سکه خانه استفاده می کردند. اما مشاهده می نماییم که در مقاطعی، نام جای کامل AYLAN برای برخی از شاهان در پشت سکه ها به کار می رفت که بر پایه منابع تاریخی، شاهان مورد نظر تسلطی بر روی هیچ یک از این شهرهای توأم با نام ایران نداشته اند. پس نشانه کامل «ایران» معرف چه مکانی بوده است؟ می دانیم که این نامِ کامل در برخی مسکوکات طلا و یا مضروبات تشریفاتیِ منحصر به پایتخت نیز به کار رفته است. در واقع هدف از درج نام کامل «ایران» در سکه ها، ادعایی برای فرمانروایی بر کل ایرانشهر است. در این مقاله خواهیم کوشید منظور ساسانیان از این نام را در سکه ها روشن نماییم. برای نیل به این هدف، اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و به روش توصیفی- تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.
بررسی قواعد نظم در منظومه روایی هویدگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر اشعارمانوی شعرهای دینی و عرفانی هستند،این اشعار در مراسم دینی خوانده می شدند و کاربرد دینی و فرهنگی داشته اند و برای تطهیر روح و روان آدمی به آن نیازو از آن بدین منظور استفاده می کرده اند. از اینرو تردیدی نیست که مانی و مبلغان دین مانویت برای بازتاب آموزه های خود از سنت شفاهی و هنرشعرورزی استفاده می کردند تا برای مخاطبینشان قابل فهم تر باشد و بهتر تحت تاثیر قرار گیرند.این مبلغان به شهرهای گوناگون سفر می کردند و با زبانهای مختلفی آشنا بودند لذا سرودهای خود را به زبان هر منطقه ای که می رفتند ترجمه ویا گاه به همان زبان سرایش می کردند.ما دراین مقاله برآن هستیم تا با بررسی یکی از همین سروده ها با نام هویدگمان که قطعه های پارتی و سغدی آن در دسترس است اساس نظم را در این دو زبان مورد بررسی قرار دهیم.لذا در این مقاله ابتدا به معرفی این قطعه خواهیم پرداخت آنگاه این سروده را از نظر بلاغی و نظام شعری که عبارتند است وزن ،قافیه و صنایع ادبی مورد بررسی قرار خواهیم دادتابر خوانندگان و علاقه مندان به این پژوهش این قواعد روشن شود.لازم به تذکر است هرجا در این مقاله صحبت از هویدگمان به میان می آید منظور نویسنده شامل قطعه پارتی و سغدی می شود.
جُستاری بر چرایی عدم ذکر نام «آرش کمانگیر» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه «آرش کمانگیر» یکی از حماسه های زیبا و پر تکرار پارسی است که ریشه در اسطوره های پیش از زرتشت دارد. شخصیت آرش کمانگیر تا پیش از حضور برجسته شخصیت «رستم» در شاهنامه، در کتاب های حماسی منثور و منظوم پارسی نقش پررنگی دارد. این پژوهش با رویکرد کتابخانه ای به بررسی و تحلیل اسطوره آرش کمانگیر می پردازد و آن را بازمانده اسطوره «ایزد خورشید، باروری و باد» می پندارد و بر آن است که شخصیت «رستم» دگردیس شده داستان حماسی آرش است و نیز به این دلیل داستان حماسی آرش در شاهنامه ذکر نشده است. زیرا کارکرد نقش«رستم» آمیخته ای از نقش«آرش، زو، منوچهر» است. او همچون آرش ایران را از خشکسالی(افراسیاب) نجات می دهد، همچون معنی نام«زو و منوچهر» یاریگر ایرانیان است و همچون منوچهر و آرش کهن سال و میرا است. معنی نام اسب رستم «رخش» و معنی نام«سهراب» یادآور پرتو نور خورشیدند. معنی نام «رودابه و رستم» و کارکرد شخصیت«زو» در ایجاد نهرها و آبادانی از دیگر نشانه های استحاله شخصیت های داستان آرش به شخصیت رستم است
ساختار صوری دساتیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست این مقاله، تلاش شده تا نشان داده شود در تنظیم و نحوه بیان مطالب دساتیر، شیوه ای خاص برگزیده شده است. بر اساس این شیوه، در ابتدای هر یک از شانزده بخش مختلف دساتیر دو بند یکسان آمده که باید آنها را متأثر از آموزه های قرآنی دانست. اما شاخصه و معیار هر نامه، بند سوم آن است که با بند سوم نامه های پیش و پس از خود تفاوت دارد. تکرار این بند که مضمون خاصی را به مطالب پیشین نمی افزاید، سبب می شود تا بخش های مختلف هر نامه، از یکدیگر جدا شده و موضوعات گوناگون دسته بندی شوند. در بخش دوم مقاله، با توجه به صورت و ساختار کلی نامه های دساتیر، روشن می شود که نامه مه آباد نه تنها بلندترین نامه دساتیر به لحاظ تعداد بند است، بلکه مهم ترین و اصلی ترین آنها نیز هست. علاوه بر این، ارجاعات مکرر و دلایل متنی نیز نشان می دهند که دیگر نامه های دساتیر را باید در حکم مؤید های نامه مه آباد به حساب آورد. در ادامه، نشان داده می شود که ساختار نامه های گلشاه، سیامک، هوشنگ، تهمورس، فریدون، منوچهر و کیخسرو شباهت های قابل توجهی با یکدیگر دارند و می توان داوری ای که آنها را ذیل یک دوره تاریخی کوچک دساتیری (کهین چرخ) به حساب می آورد، مورد پذیرش قرار داد. در پایان، با مقایسه نامه ساسان نخست با دیگر نامه های دساتیر، ناهماهنگی آن در قیاس با دیگر بخش ها مورد تأیید قرار می گیرد و به این فرضیه اشاره می شود که شاید مطالب آن از جای دیگری به اینجا آورده شده باشند.
بررسی تحوّلات صنعت جناس اشتقاق در متون ایرانی میانه غربی مانوی و سابقه آن در ادبیات هندوایرانی و ایرانی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از صنایع ادبی بکار رفته در متون ودایی، متون ایرانی باستان و متون ایرانی میانه غربی صنعت جناس اشتقاق است. جناس اشتقاق آوردن دو یا چند کلمه هم ریشه است. جناس شبه اشتقاق آوردن دو یا چند کلمه است که به دلیل داشتن حروف مشترک هم ریشه به نظر می رسند، در حالی که هم ریشه نیستند. نمونه های جناس اشتقاق در متون ایرانی باستان و میانه، از جهت شیوه ساخت قابل دسته بندی است. بکار بردن یک واژه واحد با دو پیشوند گوناگون، بکار بردن یک واژه واحد یکبار با پیشوند و یکبار بدون پیشوند، بکار بردن دو واژه هم ریشه با دو پیشوند گوناگون، بکار بردن دو واژه هم ریشه یکبار با پیشوند و یکبار بدون پیشوند و نیز بکار بردن واژه هایی دوجزئی به همراه واژه ای که با یکی از آن دو جز هم ریشه است، از این شمارند. موارد دیگری از جناس اشتقاق هم در این متون به کار رفته اند. جناس شبه اشتقاق نیز در این متون بکار رفته است. در مواردی که در این متون جناس شبه اشتقاق بکار رفته، ممکن است نویسنده یا شاعر تصور کرده باشد که واژه هایی که بکار برده واقعا هم ریشه هستند و به زعم خود جناس اشتقاق بکار برده باشد. صنعت جناس اشتقاق و جناس شبه اشتقاق در ادبیّات ایرانی دوران باستان و میانه و نو (فارسی دری) استمرار و توالی داشته است.
کیومرث و دیو اَرزور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از نوشته های فارسی میانه به داستانی درباره کیومرث اشاره شده است که هم در متون کهن تر مانند متون اوستایی نشانی از آن نیست و هم در حماسه نامه های فارسی و عربی اثر آن را به سختی می توان پی گرفت. این داستان به کشته شدن دیوی به نام ارزور به دست کیومرث اشاره می کند که جزو مهم ترین کارهای کیومرث در روز خرداد و ماه فروردین (ششم فروردین) برشمرده می شود. همچنین در اوستا ارزور نام کوهی است که محل گردهم آیی دیوان است و در نوشته های پهلوی مانند بندهش، شایست نشایست و روایت پهلوی هم از آن به عنوان درِ دوزخ و گذرگاه اهریمن و دیوان یاد شده است. در این مقاله تلاش می شود با جستجوی نام ارزور در متون اوستایی و سپس فارسی میانه و بعد از آن در داستان کیومرث و نبردهای او با اهریمن و دیوان در شاهنامه و آثارالباقیه ارتباط بین کوه ارزور، درِ دوزخ و دیو ارزور توضیح داده شود و تا حد ممکن جزئیات داستان کیومرث و دیو ارزور در متون پهلوی و فارسی روشن و نکات مبهم آن در روایت شاهنامه بازسازی و شرح داده شود. به نظر نگارنده داستان شاهنامه را با توجه به منابع پهلوی و روایت ابوریحان بیرونی چنین می توان بازسازی کرد: کیومرث، دیو خرزور/ ارزور پسر اهریمن را می کشد؛ پس از آن اهریمن، خرزوران (= پسر خرزور) را به جنگ با کیومرث می فرستد و سیامک در این مبارزه کشته می شود. در نهایت هوشنگ پسر سیامک انتقام پدر را از خرزوران می گیرد و او را می کشد.
بررسی نقش مایه های جانوری و گیاهی موجود بر سکه های پادشاهان نخستین ساسانی (از اردشیر اول تا هرمزد دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مایه ها ی حک شده بر سکه های ساسانی حاوی مضامینی هستند که بیانگر فرهنگ، هنر و باورهای رایج درآن دوره است. این نقش مایه ها که نمادهای ایزدان باستانی ایران یا برآمده از باور های اساطیری- دینی و هنری آن دوره هستند، به دنبال یک رخ داد سیاسی، به صورت کاملا" نمادین، بر تاج های پادشاهان ساسانی ظاهر شده اند. هدف از این پژوهش بررسی نقوش جانوری و گیاهی بر سکه های نخستین پادشاهان ساسانی و مطالعه و تفسیر نمادین این نقوش است.برخی از پرسش های مرتبط با این پژوهش به شرح ذیل است: تصویرپردازی های اساطیری گیاهی و حیوانی در سکه های نخستین شاهان ساسانی چه جایگاهی در باورهای دینی این دوره داشته اند و ارتباط نمادین این نقوش با ایزدان باستانی چیست؟ با بررسی این نقوش می توان نتیجه گرفت که تحولاتی که در تصویر پردازی سکه های ساسانی به وجود آمده اند ناشی از رویدادهای سیاسی-تاریخی آن دوره اند. تصویرپردازی های حیوانی نیز که در واقع مظاهری از ایزدان زرتشتی چون ورثرغنه، آناهیتا و ... بودند، از زمان بهرام دوم به بعد بر تاج های شاهان ساسانی نمایان و به یکی از خط مشی های اصلی هنر ساسانی تبدیل شدند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است.
مطالعه و بررسیِ کاربرد شیوه های بلاغی در اندرزهای پهلوی و مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در درازنای تاریخ چندهزار ساله ایران، اندرز و پند، همواره جزء جدایی ناپذیر و پیوسته فرهنگ ایرانی و مهم ترین بخش از ادبیات پهلوی بوده است و از آنجایی که یکی از اصلی ترین راه های شناخت مردمان یک سرزمین مراجعه به ادبیات و آثار نوشتاری و سنت شفاهی مردمان آن دیار است، مطالعه و بررسی اندرزها از زوایای مختلف، می تواند پژوهشگر را به افق های جدیدی پیرامونِ مسائل و موضوعات مرتبط با آن، رهنمون سازد. در همین راستا، پژوهش کنونی قصد دارد تا به مطالعه و پژوهش درباره کیفیّت و چگونگی اندرزهای پهلوی –و تا حدودی مانوی- از حیث اشتمال بر صنایع ادبی و فنون بلاغت بپردازد؛ بدین معنا که آیا در بیان اندرزهای پهلوی از صور بلاغی استفاده شده است و یا در گزارش آن ها، سادگی بر آرایش های لفظی و معنوی ارجحیّت دارد. در نگاه اول چنین به نظر می رسد که کاربرد شیوه های بلاغی در بیان اندرزها بسیار اندک و انگشت شمار است، امّا پس از بررسی و تعمق در اندرزنامه های پهلوی و مانوی، مشخص می شود که کاربرد و استعمال آرایه های ادبی، بسیار چشمگیر و قابل ملاحظه است و از این میان، استفاده از شیوه سوال و جواب، ایضاح پس از ابهام بر سایر صنایع ادبی ارجحیّت دارد.