مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
میان رودان
حوزههای تخصصی:
مادها و پارس ها دو گروه از مهاجران آریایی بسیار نزدیک به هم بودند که احتمالا در نیمه دوم هزاره ی دوم پیش از میلاد وارد فلات ایران شدند و در شرق کوه های زاگرس مستقر شدند. حضور اقوام مختلف در منطقه در این زمان و سپس یورش های مکرر آشوریان علیه این اقوام و گروه ها، از جمله مادها و پارس ها سبب گردید که آنان برای مقابله با این تهاجمات مکرر گرد هم آیند و بنا براین اولین اتحادیه مادی تحت رهبری دیااُکو و شاید همزمان اتحادیه ای از پارس ها تحت رهبری هخامنش در ایران شکل گرفت. بررسی چگونگی رابطه مادها با پارس ها پس از این حادثه و پیش از تشکیل امپراتوری هخامنشیان، موضوع کنکاش این مقاله است. هرچند بسیاری از اندیشمندان با استناد به گزارش هرودت ازسلطه مادها بر پارس ها در طول حکومت مادها پس از فرمانروایی فرورتیش سخن می گویند، اما در این مقاله تلاش شده است براساس گزارش مورخان یونانی و مقایسه آن با اسناد میان رودان، بویژه منابع آشوری و بابلی و داده های باستانشناسی و با استفاده از شیوه تحقیقات تاریخی نشان داده شود که برخلاف ادعاهای مطرح شده توسط اندیشمندان تاریخ کهن ایران، رابطه مادها و پارس ها در این دوره و پیش از تلاش آستیاگ برای تصرف سرزمین پارس در زمان کورش دوم (کورش بزرگ) که منجر به جنگ بین این دو و در نهایت سلطه پارس ها بر مادها در این زمان شد، بیشتر دوستانه بود و به نظر می رسد تا پیش از فرمانروایی آستیاگ که برای اولین بار در صدد تصرف سرزمین پارس بر آمد، برخورد عمده ای بین این دو گروه ازآریاهای خویشاوند انجام نشده باشد.
پایان فرمانروایی کاسی ها و علل فروپاشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرمانروایی دیرپای کاسی ها، که دولت تأثیرگذاری در صحنه آسیای غربی به شمار می رفت، با ثبات ترین امپراتوری در طول تاریخ بابل باستان بود. شواهد به دست آمده از مصر باستان، بیانگر قدرت و نفوذ بین المللی کاسی ها در دوره فرمانروایی شان بر بابل است، اما حکومت آنان به دلیل مشکلات عدیده ی داخلی و حوادثی که در صحنه آسیای غربی باستان اتفاق افتاد، دچار انحطاط و فرسودگی شد. با ضعف حکومت کاسی ها، به ویژه در دوران حکومت کشتیلیاش چهارم (1235ـ1242ق.م)، که قدرت آنان به ضعیف ترین حد خود رسیده بود، میان دو حریف نیرومند آشور و ایلام گرفتار شدند. جنگ های آنان با آشور و لشکرکشی های آشوریان به سرزمین آنان، نیروی نظامی کاسی ها را تحلیل برد، تا این که حکومت طولانی مدت آنان در میان رودان، به دست ایلامیان از هم فرو پاشید. در این مقاله، سعی شده است تا با استفاده از منابع کهن و تحقیقات جدید و با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی، به بررسی عوامل داخلی و خارجی، که منجر به فروپاشی فرمانروایی آنان در حدود 1157ق.م، شد، پرداخته شود.
ورود کاسی ها به میان رودان و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر پژوهندگان عقیده دارند که کوه های زاگرس و منطقه لرستان امروزی، خاستگاه آغازین و زیستگاه مردمانی بوده است که در تاریخ جهان باستان «کاسی یا کشّو»خوانده می شده اند.آن ها در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد، بخش های زیادی را در منطقه زاگرس میانی به واسطه خود در آوردند، و چندی بعد، نیرومندانه از کوه های زاگرس به سرزمین میان رودان تاختند و فرمانروایی پانصد و هفتاد و شش ساله خود را که طولانی ترین دوره فرمانروایی بیگانگان در سرزمین میان رودان باستان بود، بنیان نهادند. مهم ترین رخداد تاریخ کاسی ها ورود آن ها به جلگه میان رودان و فرمانروایی دیرپای آن ها در این سرزمین است که احتمالاً در نتیجه فشار مهاجرت گروه هایی از آریایی ها رخ داده بود که در هزاره دوم پیش از میلاد از آسیای مرکزی به جنبش درآمده و به کوه های زاگرس رسیده بودند.در حقیقت ورود کاسی ها به میان رودان، ورود آن ها به روشنایی تاریخ شرق نزدیک باستان بود، و پیامدهای چشمگیری در این منطقه به جای گذاشت.در این پژوهش با مطالعه چگونگی ورود کاسی ها به میان رودان، پیامدهای حضور طولانی آن ها در این سرزمین بررسی خواهد شد.
از اِآناتوم سومری تا اردشیر پارسی: نفرین در نبشته های شاهی میان رودانی و هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر میان رودان بر ساختار نهادهای سیاسی و فرهنگی شاهنشاهی هخامنشی امری نیست که بتوان از آن چشم پوشید. یکی از جنبه هایی که این تأثیرات در آن نمود یافته است، ایدئولوژی شاهی هخامنشیان است. نبشته های شاهی، یکی از موثق ترین منابع برای بررسی ایدئولوژی شاهی می باشند. در این راستا، حضور نفرین به عنوان یک بن مایه فرهنگی و نیز یکی از عناصر موجود در نبشته های مزبور، به خوبی نشان از یک سنت پیوسته فرهنگی و ادبی می دهد که به مدت دو هزاره، از مرحله سوم دوره ی دودمان های آغازین در سومر باستان تا پایان حیات سیاسی میان رودان در نبشته های شاهی به کار می رفت.
پس از فتح میان رودان توسط هخامنشیان، نفرین نیز به همراه سایر بن مایه های سیاسی و فرهنگی توسط آن ها برای نشان دادن مفاهیم مربوط به قدرت، به کار گرفته شد. پژوهش حاضر بر آن است تا با بررسی مفهوم، گستره و انواع نفرین در خاور نزدیک باستان، سیر تحولات نفرین در نبشته های شاهی میان رودان، تداوم و تحول بن مایه مذکور در نبشته های پارسی باستان و سرانجام کارکردهای آن در نبشته های شاهی میان رودانی و هخامنشی نشان داده شوند.
خاستگاه برآمدن اهوره مزدا در کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی کتیبة سلطنتی داریوش در بیستون (DB) به ما نشان می دهد که نام خدای بزرگ پارسیان اهوره مزدا یکی از پربسامدترین واژه های به کاررفته در کتیبه است و به همین ترتیب، وی در این کتیبه و دیگر کتیبه های هخامنشی نقشی بسیار فعال را ایفا می کند. به عبارت دیگر می توان او را خدای حامی داریوش، دودمان شاهی و از همه مهم تر خدای مشروعیت بخش سلطنت هخامنشیان قلمداد کرد. اهمیت این خدا در کتیبه ها در حالی است که وی در گل نبشته های باروی تخت جمشید برخلاف دیگر خدایان حضوری کم رنگ دارد. عموماً اطلاق چنین نقشی به اهوره مزدا از سوی محققان با زرتشتی بودن هخامنشیان و یا وام گیری آنان از متون اوستایی توجیه می شود. به رغم این توجیه، سنجش عناصر دینی کتیبه های هخامنشی و متون اوستای کهن تفاوت های بنیادینی را میان این دو نشان می دهد و بنابراین باید در جستجوی خاستگاهی دیگر برای اهمیت اهوره مزدا در این کتیبه ها بود. مقالة حاضر با بررسی مجدد متون معاصر با هخامنشیان که حاوی اطلاعاتی در خصوص دین پارسی هستند در تلاش است تا خاستگاه اهوره مزدای دین پارسی و دلایل اعتلای وی در کتیبه های سلطنتی را نشان دهد. بررسی و مقایسة کتیبه های هخامنشی، متون کهن هندوایرانی و دیگر منابع نشان می دهد که پرستش اهوره مزدا احتمالاً گونه ای پیش زرتشتی از مزداپرستی است که در آن اهوره مزدا تنها به عنوان خدای آسمان پرستیده می شد. درواقع، اعتلای اهوره مزدا و برکشیده شدن وی که نخستین بار در کتیبة بیستون قابل مشاهده است توسط داریوش برای مقابله با بحران مشروعیت سلطنت خود انجام شد تا داریوش بتواند سلطنت خود را –در غیاب حق جانشینی موروثی- گزینش آسمانی نشان دهد. گذشته از آن، به نظر می رسد که چنین تصویری از اهوره مزدا با الگوبرداری از مضامین سیاسی میان رودانی اتخاذ شده است که چنین رویکردی در آن قدمتی دیرینه داشت.
بررسی تطبیقی طوفان بزرگ و ویژگی و عملکرد منجیانِ نخستین در ایران و میان رودان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رویکرد بدین نکته که اساطیر مسئله ای غیرواقعی و موهوم نیستند و ریشه در واقعیت دارند، گفته می شود اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگی ها و ضعف او دربرآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیرمترقبه. در این بین، یکی از رخدادهای مهم جوامعِ کهن بشری، وقایع طبیعی هولناکی بود که گاه براندازی بنیاد زندگی را موجب می شد و صرف نظر از چگونگی مواجهه با این رخداد، چرایی و علت این وقایع ناگوار مسئلة مهمی بود که نوع پاسخگویی بدان در هر تمدنی متفاوت و تحت تأثیر عواملی قرار داشت. بر این اساس و با توجه به وجود داستان طوفان بزرگ در برخی اساطیر ملل باستانی، این تحقیق بر آن است تا با شرح چگونگی روایات طوفان و ماهیت ناجیان حیات بشری، به تشابهات و تفاوت ها و حلقة اتصال دهندة روایات و باورها و نحوة شکل گیری و تکوین اسطورة نجات بخش در تمدن های ایران و میان رودان بپردازد. از این رو، با گردآوری و بررسی منابع مهم تاریخی و روایات اساطیری، با رویکرد تحلیل محور، نتایج حاصله بر آن است که مقولة نجات بخشی و رهانیدن انسان ها از بلایا و عذاب، همواره مورد توجه برخی تمدن ها و فرهنگ های کهن مانند ایران و میان رودان بوده است و با وجود تشابهات فراوان در نقل این روایات، به سبب اینکه تمدن های مزبور به نوعی بر اساس فرهنگ و شرایط اقلیمی و زیستی خویش با آن روبه رو شده و به نقل حدیث پرداخته اند، گاه تفاوت های محسوسی در این روایات (در علت رخداد و ویژگی منجیان) به چشم می خورد.
بررسی تطبیقی سوگ آیین های لری و کردی با سنت سوگواری در میان رودان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲ و ۶۳
74 - 89
حوزههای تخصصی:
شیوه انجام پژوهش حاضر که با هدف بررسی وجوه اشتراک بین سوگ آیین های لری و کردی با سنت سوگواری در میان رودان انجام شده، توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری مطالب از تحقیقات میدانی و استناد به منابع کهن استفاده شده است. سوگواری از آن دسته آیین های فرهنگی می باشد که مرز نمی شناسند و در طول تاریخ در بین اقوام مختلف، مشترک بوده است. این سنت از جمله آیین های ماندنی است که با گذشت زمان نه تنها فراموش و منسوخ نشد، بلکه بر اعتبار و جایگاه آن افزوده گردید. به نظر می رسد که این سنت های سوگواری جزء کهن الگوهایی است که ویژگی اصلی آنها انتقال و تکراپذیریشان در بین اقوام است. اقوام ایرانی کرد و لر نیز در طول تاریخ همواره پاسبان و انتقال دهنده خوبی برای بسیاری از آداب و رسوم باستانی و مشترک در بین ملل مختلف بوده اند که یکی از آنها سنت سوگواری است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میان سوگ آیین های لری و کردی با سنت سوگواری در میان رودان در مواردی همچون: روی خراشیدن، گیس بریدن، سیاه پوشیدن، خاک بر سر ریختن، مدت زمان سوگواری و ... تشابه وجود دارد.
نقد یگانه انگاری روایت قرآنی طوفان با روایت متون پیشینی با رهیافت بینامتنیت
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نوعی رهیافت هرمنوتیکی و نقد ادبی بر بنیان متن محورانه و خوانشگر بنیاد است که به شدت در پی تضعیف و بی رنگی آفریننده اثر و متن است و خودبسندگی یا استقلال وجودی متن را تهی می کند. در این شبکه، زایایی و پیدایی متن بر اساس کنش با نظامی متشکل از متون دیگر است؛ که فرآورده آن، کنار رفتن قطعیت معنا و اصالت و یکتایی متن می باشد که فضا را برای فراوانی خوانش ها باز می کند. در این جستار از یک سو روایت طوفان در قرآن و متون پیشین به مثابه متن در نظرگرفته شده و با سویه هرمنوتیکی پردازش گشته است و از سوی دیگر تلاش شده تا پرسش یگانه پنداری (این همانی) روایت طوفان قرآن از متون میان رودانی و عهدینی با رهیافت نقدی، عناصر و مؤلفه های همبسته با بینامتنیت، بسان مؤلفه تقویمی و تخریبی بازخوانش گردد و با همراهی بایسته های روایت شناختی، چشم انداز باوری و کانونی شدگی نظام های گفتمانی، (قرآن کریم، میان رودان و کتاب مقدس) استقلال و واگرایی روایی طوفان نوح در قرآن کریم نسبت به متن های پیشین بازنمایی شود.
نقد این همانی روایت طوفان قرآن از روایت های پیشینی با رویکرد هرمنوتیک مؤلف بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
189-210
حوزههای تخصصی:
پنداره این همانی روایت های قرآنی در رویه های ناهمسان گزاره های توصیفی و توصیه ای از متون پیشینی، در درازنای تاریخ اسلام از سوی بدخواهان و ناباوران قرآن کریم نمودار شد. این گمانه در تنگنای انگاره ایدئولوژیکی ناباوران باهدف بی هویت نمایاندن آموزه ها و گزاره های قرآن کریم، با شیوه های گوناگونی پردازش گردید. پاسخگویی باورمندان قرآن در توالی زمانی، از جهت روشی همبسته با شیوه ای ادعایی آنان از سنخ ایدئولوژی بود. خیزش دانش تجربی و پدیدار شدن تئوری های نوین تجربی و فرافکنی آن در نگره های فلسفی و دینی، ادعای برگیری متن دین از نوشتار پیشینی در انگاره بینامتنیت جای گرفت. رهیافت نوین همه آموزه های قرآن کریم به ویژه روایت طوفان را در گستره ساختاری و فهمی برگرفته از متون پیشین دانست. این جستار با سامانه روشی هرمنوتیک، روایت قرآنی طوفان نوح را در سطح متن، با مؤلفه های هرمنوتیکی مؤلف بنیان، در نسبت با متون اساطیری میان رودان و عهدینی، بررسی و نقد نمود و با عناصر گفتمانی متنی، انگاره استقلال آن پردازش کرد.
مفهوم مرگ و ماهیت دنیای پس از مرگ در تمدن های باستانی ایران، یونان و میان رودان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینکه در ورای این زندگی و پس از مرگ چه عقوبت و سرانجامی برای انسان تدارک دیده شده، مسئله ای است که از دیرباز و دوران کهن تا امروز ذهن کنجکاو بشر را به خود مشغول داشته است. در این میان، در تمدن های کهن ایرانی، میان رودانی و یونانی که به نوعی در باراندازِ اساطیری، بر تمدن های هم عصر و پس از خود نیز اثر گذاشتند، اندیشیدن به چیستی و ماهیت مرگ و اینکه چه سرانجامی برای آدمی و غایت او در نظر داشتند، از مسائل مهمی است که در این پژوهش بر اساس بررسی اسناد و شواهد تاریخی و دینی و با رویکردی توصیفی تحلیلی درصدد پاسخگویی بدان هستیم. بدین سان با واکاوی منابع حماسی و اساطیری و متون دینی چنین برمی آید که در برخی تمدن ها، همچون میانرودان و یونان، اندیشیدن درباره مسئله مرگ و غایت آدمی با گذر زمان و برخورد با تمدن ها و دستاوردهای فرهنگیِ سایر ملل موجب پیدایش افکار منسجم و گاه متناقضی شد که در برخی موارد مشابه با یکدیگر بودند. بدین سان، اهالی دو تمدن یادشده با نگرش منفی به مرگ، جهان پس از مرگ را غالباً در زیرِ زمین و در جایی تاریک قلمداد کردند؛ اما در ایران با وجود برخی تشابهات جزئی با تمدن های یادشده، از ابتدا به دلیل ظهور دین زرتشت، کماکان مسئله مرگ و حیات پس از مرگ، ماهیت و کیفیتی یکسان و منطقی و امیدوارنه را دارا بود. همچنین افزون بر برخورد تمدن ها که موجب تشابهات در نگرش به غایت زندگی می شود برخورد با زیستگاه، اقلیم و ساختار سیاسی مدنی متفاوت، عامل مهمی است که در کل، جهان بینی انسان به فلسفه آفرینش، زندگی و دنیای پس از مرگ را شکل می دهد.
تحلیل فرمی و مفهومی مجسمه های زنانه در هنر ایلام باستان
حوزههای تخصصی:
حضور مؤثر زنان در جایگاه سیاسی و مذهبی و همچنین نقش اعتقادی آنان در جهان باستان، با عنوان نماد باروری، هم در قالب شاه بانوی باکره بهشت و هم زن بدکاره و تندخو در نقوش هنری مشاهده می شود. یکی از این کهن تمدن ها ایلام است که در آن زنان و ساخت تندیس های آنان در کنار خدایان دارای جایگاه ویژه و برتری بوده است که هم قدرت جادویی داشته و هم قدرت فرمانروایی را به دست داشته است. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی پیکره های زنانه از بعد زیبایی شناسی و اعتقادی، بر آن است تا هم به درک بهتری از لحاظ بصری و هنری از این دوران برسد و هم به شرایط و ویژگی های خاص تأثیرگذار در هنرمند آن دوران و تأثیرپذیری از همسایگان میان رودانی برای خلق چنین آثاری دست یابد؛ از سویی، پاسخی برای علت شکل گیری این نوع پیکره ها و کارکردهای سمبلیک آن به دست آورد. نتیجه پژوهش دستیابی به کارکردها و شیوه های تفکر ایلامیان درباره زن و موقعیت اجتماعی او در بنیان تفکر ایلامیان است
مطالعه تطبیقی «بُرنُس» جامه ی دوره اسلامی با پوشاک مشابه قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
17 - 26
حوزههای تخصصی:
پوشاک علاوه بر نقش حفاظت، مرجع بازنمود مفاهیمی از جمله طبقات اجتماعی مردم بوده است؛ به ویژه، انواع سرپوش ها نقش بیشتری ایفا کرده اند و به همین دلیل از نظر مطالعات جامعه شناختی بسیار حائز اهمیت اند. «بُرنُس» نوعی سرپوش متداول در دوره اسلامی است که شبیه ردای راهبان مسیحی و همچنین انواع سرپوش در ایران باستان بوده که در این مقاله مورد مداقه قرار می گیرد و با روش تطبیقی در پی تأثیر و تأثر طبقات اجتماعی مورد استفاده آن خواهد بود. برای نیل به این هدف، از نظریه ویدنگرن بهره گرفته شد که معتقد است: استفاده از این سرپوش نه تنها در اروپا بلکه در جغرافیای ایران با کارکردهای چندگانه و بعضاً متضاد معمول بوده است. یافته های پژوهش از سه نوع بُرنُس با فرم کلاه، سرپوش مقنعه مانند و ردای بارانی در دوره اسلامی یاد می کند که همچون نمونه های قرون وسطی در اروپا، ایران باستان و میان رودان با وجوه عالمانه، تحقیر و تمسخر، وجه عاقل مجنون نما، وجه جنگاورانه، وجه شیطانی و اهریمنی قابل شناسایی و مقایسه است. از نظر طبقه اجتماعی نیز تقریباً همه طبقات از شاه گرفته تا خدمتگزار، سرباز، دلقک، زن و مرد، کودک و پیر، عالم و نادان از بُرنُس استفاده می کرده اند.
بررسی و تحلیل نمادشناسانه نقش مایه درخت نخل در هنر جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جیرفت که به باور برخی از پژوهشگران و باستان شناسان، همسان و همپایه میان رودان رخ می نماید، بستری غنی از آثار باستانی ارزشمند دارد. این آثار که به واسطه وقوع سیلی در سال 1380خورشیدی سر از زیر خاک برآوردند، خبر از فرهنگی چند هزار ساله در این خطه از سرزمین ایران دادند که می توان گفت برای چند هزاره در این خاک خفته مانده بود. این آثار که راویان فرهنگ کهن جیرفت قلمداد می شوند، چنانچه رمزگشایی گردند، ناگفته های بسیاری از مباحث اساطیری، آیین ها، اعتقادات و باورهای جامعه زمان خویش را بازگو خواهند کرد. این پژوهش بر آن است تا با واکاوی سه مورد از آثار دربردارنده نقش مایه درخت نخل، در فهم زبان غیر نوشتاری فرهنگ جیرفت کوشش نماید و بدین وسیله در بازسازی بافت و ساختار آن یاری رساند. پژوهش حاضر بر آن است تا با بهره گیری از رویکردهای مطرح در شمایل نگاری و شمایل شناسی، به درک راز پنهان در سه اثری بپردازد که نقش مایه درخت نخل را در دل خود به تصویر کشیده اند و با نگاهی موشکافانه به عناصر و کنشگرهای سازنده آثار مذکور، در جستجوی صدایی ناشنوده و گم مانده در ژرفای این فرهنگ پرشکوه باشد که زمان شکل گیری آن به سه هزار سال پیش از میلاد باز می گردد. بدین سان، این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، مشاهده گری آثار مکشوفه، با تکیه بر داده های باستان شناختی و پژوهش کتابخانه ای، چگونگی تصویرگری نقش نخل در هنر جیرفت را مورد واکاوی قرار داده است.
بررسی جغرافیای تاریخی راه ابریشم و نقش برجسته ایران در شکل گیری آن
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶
6 - 17
حوزههای تخصصی:
راه ابریشم گذرگاه صلح، بازرگانی جهانی و کانال جابه جایی ایده ها، اندیشه ها، آگاهی ها، باورها و یکی از بزرگترین راههای بازرگانی جهان است. این راه با گذشتن از چندین کشور بزرگ و گسترده، با ارزش ترین پل میان مردمان و سرزمین های آن روزگاران بوده و حوزه های تمدن ایران، چین، هندوستان، میان رودان و ورا رودان را به هم پیوند داده و سده هایی چند، این بار سنگین تاریخی را بر دوش داشته است. امروزه گرچه کشورهای بزرگ باستان را مرزهای تحمیل شده پاره پاره کرده است، اما فرهنگ و آیین مردمان این سرزمین های نوین، از یک سرچشمه سیراب می شود. انگیزه این یگانگی را باید در پیوندهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این ملتها جستجو کرد. در این جستار از چین تا ایران و از ایران تا روم، داده ها و ستاده ها به چند کالای مادی بسنده نمی شده است، بلکه آنچه اندیشه و دست مردمان فراهم می آورده، پراکنده می گردیده است. از فرآورده های طبیعی و صنعتی گرفته تا دست آفریده های بومی و آیین های ملی و آسمانی این همه نشانگر ارزش بزرگ راهی است، که خاور را به باختر پیوند می داد. امروزه بیش از هر زمان دیگری در دوران معاصر، همگرایی میان کشورهای هر منطقه از جهان ضروری است و هرگونه تلاشی در راستای پیوندهای گوناگون، می تواند بار دیگر زمینه ساز گشایش بزرگ راهی باشد که پیوند میان ملتها را استوارتر سازد.
طرح های آبیاری و آبرسانی ساسانیان درمیان رودان و تأثیر آن در قرون نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین میان رودان با توجه به جریان دو رود بزرگ دجله و فرات از دیرباز محل استقرار و شکل گیری تمدن های بزرگ و باشکوه بوده است. پادشاهان ساسانی نیز که میراث دار این تمدن ها بودند عراق را مرکز حکومت خویش قرار دادند و آن را «دل ایرانشهر» نامیدند. آنان به نقش حیاتی این دو رود در آبادانی و شکوفایی اقتصادی این سرزمین کاملاً واقف بودند بنابراین با اجرای طرح های آبیاری بزرگ و گسترده راه آبادانی را به سرعت طی کرده و میان رودان را به منتهای آبادانی خود رساندند. با سقوط ساسانیان و تسلط اعراب مسلمان، نظام دیوانی و آبیاری عراق به صلاحدید خلیفه دوم تغییری نیافت و این میراث به عصر اسلامی انتقال یافت و باعث رشد و شکوفایی تمدنی در قرون نخستین اسلامی گردید. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی درصدد بررسی این مسئله است که طرح های آبیاری و آبرسانی ساسانیان در عمران و آبادانی میان رودان در دوران اسلامی چه تأثیری داشته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که طرح های آبرسانی ساسانی در دوران اسلامی ادامه یافت و خلفا سعی کردند با ایجاد نهرهای صناعی جدید این شبکه را گسترش دهند و همین موضوع نه تنها باعث سود سرشار مالیات در منطقه سواد شد، بلکه زمینه تآسیس شهرهای بزرگی مثل بصره، کوفه، بغداد، سامراء را فراهم کرد.