فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین وجودى و معرفتى قوه حافظه در فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از مهم ترین قواى باطنى نفس، قوه حافظه نامیده مى شود. در مقاله پیش رو این قوه در دو قلمرو وجودى و معرفتى بررسى شده است. در قلمرو وجودى با وجود معقول بودن گرایش عمومى فلاسفه مسلمان بر رویکرد تقلیلى در باب قواى باطنى نفس، به جهت نگرش ممتازى که فلاسفه معاصر بر این قوه و کارکردهاى آن داشته اند، استقلال وجودى مقرون به صحت دانسته شده است. در قلمرو معرفتى با توجه به رویکرد همگون ملّاصدرا و فلاسفه معاصر مسلمان، هر دو کارکرد حفظ و استرجاع معانى حافظه، در حیطه حضور و تجرد قرار مى گیرد. در این قلمرو، احتمال انتساب فرایند استرجاع به خطاپذیرى، به واسطه نقص و عدم اشتداد برخى نفوس تبیین شده است.
در مسئله کیفیت مطابقت معانى حافظه، از رویکرد ملّاصدرا و به ویژه آیت اللّه مصباح در وضع تشکیک در ادراکات حضورى و جعل نظریه وحدت عاقل و معقول به سان نردبان تعالى نفس در درجات علم حضورى و وصول بر غایت انفعال استفاده شده است.
مساله معدومات، وجود ذهنی و وقضیه حقیقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسانها، به طور طبیعی، دارای استعدادی هستند که به وسیلة آن می توانند در مورد اشخاص یا اشیاء جزئی موجود حکم صادر کرده یا تصدیقی انجام بدهند. آنان در موقعیتهای گوناگون و به دلایل مختلف، احکام و تصدیقات خود را در قالب الفاظ مرکب، نظیر جمله های حملیه، تعبیر می کنند، مثلاً: «حافظ شاعر است» و «شما در حال خواندن هستید» در مواقعی نیز، انسانها، به احکام و تصدیقاتی دربارة معدومات نائل می شوند؛ که آنها را نیز در قالب جمله های حملیه موجبه تعبیر می کنند، مانند «مربع مستدیر مستدیر است» و « کوه طلایی مرتفع است » مسأله اینجاست که چگونه می توان در مورد موضوعاتی که معدوم است حکمی صادر کرد؟ اعتقاد مشهور فیلسوفان مسلمان بر این است که به دلیل وجود ذهنی معدومات و حصول ماهیت آنها در ذهن است که می توان آنها را موضوع احکام ایجابی قرار داده و توسط جملات حمیله از آنها تعبیر نمود. در این گفتار تلاش می کنیم نشان دهیم که تقریر مشهور از دلیل معدومات نه تنها از ارائة راه حلی برای «مسأله معدومات» ناتوان است، بلکه از توجیه و تبیین «نظریه وجود ذهنی» نیز عاجز است.
رهیافت ترکیبی در حل مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله شر همواره یکی از مهم ترین مسائل فلسفی بوده و هست. با توجه به اعتقاداتی که در زمینه وجود خدا و صفات الاهی وجود دارد نسبت میان مسئله شر، و وجود خدا و صفات او در تاریخ فلسفه به صورت یک مشکل و معما مطرح بوده و لذا فیلسوفان و متکلمان در طول تاریخ راه حل های مختلفی را عرضه کرده اند. از آنجایی که این راه حل ها به صورت مستقل و تکبعدی طرح شده اند، چندان توفیقی در حل این مسئله نداشته اند. در این مقاله می کوشیم با توجه به ابعاد مختلف مسئله شر و با استفاده از رهیافت ترکیبی، که عبارت است از ترکیب منظم راه حل ها به صورت یک مجموعه زنجیره وار، راه حلی برای این مسئله عرضه کنیم.
رابطه فلسفه و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه دین و عقل همواره در تاریخ تفکر بشرى بحث انگیز بوده است. ازآنجاکه آشکارترین ظهور عقل در فلسفه است، بحث دین و عقل به بحث دین و فلسفه نیز کشیده شده است. در این نوشتار پس از تعریف فلسفه و دین، دیدگاه برخى از اندیشمندان اسلامى و غربى را در این باره بررسى مى کنیم. برخى از کسانى که میان دین و فلسفه هماهنگى نمى بینند، معتقدند که دین بر عقل مقدم است و تمسک به عقل در فهم دین مجاز نیست؛ برخى نیز عقل را مقدم بر دین مى دانند. بیشتر اندیشمندان اسلامى تعارضى میان عقل و دین و در نتیجه ناسازگارى ذاتى میان دین و فلسفه نمى بینند و معتقدند که حکم صریح و قطعى عقل با حکم قطعى شرع هرگز تعارضى نخواهد داشت و در صورت مشاهده تعارض حکم قطعى عقل با حکم ظنى شرع، باید حکم ظنى شرع را تأویل کرد.
پژوهشی در تقریرات ابن سینا از برهان صدیقین و تأثیرگذاری آن بر سایر تقریرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان صدیقین اولین بار توسط ابن سینا با ملاک «واسطه قرار ندادن غیر وجود در اثبات واجب الوجود» مطرح شد و سپس تقریرهای گوناگونی از آن ارائه گشت. با تقویت ملاک های ارائه شده در مکاتب متأخر درباره روش یکی از تقریرات بوعلی اشکالی مطرح شده است؛ اما پس از تحلیل براهین به مقدمات و بررسی تقریرات شیخ، از لحاظ منطقی (صورت برهان) و فلسفی (ماده برهان) و با توجه به «جنبه برهانی» و «جنبه صدیقین» هر تقریر، «صدیقین بودن» برهان آوری وی ثابت میشود. در این پژوهش تقریرات مختلف ابن سینا از برهان صدیقین از جنبه های «برهانی» و «صدیقین» ارزشیابی گشته و نقدهایی که به آن تقریرات شده، بررسی میشود.
قاعده الواحد و نظام علی از دیدگاه ابن سینا و محقق طوسی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
تحلیل مسئله تعقل از دیدگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ارسطو براى نفس، حدوث جسمانى قایل است و نفس به منزله امر جسمانى، صلاحیت تعقل یا ادراک عقلى را ندارد. ادراک عقلى و صورت معقوله، امورى مجردند و براى تعقل نیاز به امرى مجرد دارند. بنابراین ارسطو تعقل را بر عهده عقل مى گذارد؛ اما این عقل مجرد با نفس مادى چه نسبتى دارد و چگونه در امر تعقل انسانى به ایفاى نقش مى پردازد. نظریه ارسطو با ابهاماتى آمیخته است که باید رفع گردد. ابن سینا با لحاظ نفس به منزله امرى مجرد و با تمایز نهادن میان مقام ذات و مقام فعل در نفس انسانى، ادراک عقلى را به نفس نسبت مى دهد. ادراک عقلى در نظر او، فعلِ جنبه ذاتى نفس تلقى مى شود و نفس با عقل جزئى انسانى یکسان انگاشته مى شود. تأثیر مبادى عالیه و نقش عقل فعال نیز در تعقل لحاظ مى گردد. ابن سینا تأثیر عقل فعال در ایجاد صور معقوله در نفس ناطقه را به دو اعتبار وجود و ماهیت، افاضه و اشراق مى نامد. مقاله حاضر به تحلیل و تبیین نظرات ارسطو و ابن سینا در این زمینه اختصاص دارد.
مقایسه مسئله سیر روح در فلسفه هگل و حرکت جوهری در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا با بحث حرکت جوهری، بحث حرکت در فلسفه را به ساحت مابعداطبیعه می کشاند. از نظر وی تمام موجودات به سمت کمال در حرکتند و از این طریق است که تجرد نفس را اثبات می کند. هگل نیز کل تاریخ فلسفه را فرآیند روح مطلق می بیند که از طریق ذهن های کرانمند به خود می اندیشد تا به کمال، یعنی آزادی برسد. هدف از این مقاله بررسی مسئله حرکت در این دو فیلسوف و مقایسه آن دو با یکدیگر است.
عصمت عقل و خطای عقلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید عقل حد مشخصی دارد و (مستقل از دیگر قوا) از درک پاره ای امور عاجز است؛ اما محدودة عقل تا کجاست و چه کسی می تواند حدود آن را مشخص کند؟ آیا عقل در قلمرو خود نیز خطا می کند؟ در این مقاله، به دنبال اثبات این ادعا بوده ایم که حجیت و عصمت عقل در محدوده ای که خود تشخیص می دهد، ذاتی است و قابل کم و زیاد شدن از بیرون نیست؛ یعنی اولاً تعیین حدود عقل را نمی توان به غیر عقل سپرد؛ و هر تلاشی برای تحدید عقل از بیرون عقل، تنها می تواند تنبیهی برای عقل باشد تا خود را از جهل بسیط یا مرکب به در آورد و به محدودیت های خود، «علم» یا «علم به علم» پیدا کند؛ ثانیاً عقل در قلمرو خود خطا نمی کند و خطاهای به ظاهر عقلی، به دیگر ابعاد انسان عاقل بازمی گردند؛ ثالثاً تشکیک در توان عقل و انکار عصمتِ عقل در محدوده ای که برای آن آفریده شده است، سرانجامی جز گرفتار شدن در نوعی شکاکیت فراگیر و خلاف فطرت ندارد.
نظام بخشی به کاربردهای گوناگون عقل در نظر غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دشواری هایی که در کار پژوهش در آثار غزالی وجود دارد برخی ناسازگاریها است که میان سخنان او به چشم می خورند. بیانات غزالی در باب عقل و چگونگی به کارگیری این مفهوم از سوی او نیز از جمله همین موارد است. نوشتار حاضر با قراردادن کاربردهایی که غزالی برای «عقل» بدانها تصریح کرده، در قالب طرح کلی کاربردهای وجودشناختی، روانشناختی، و معرفت شناختی آن، آنها را چارچوبی منطقی می بخشد. اما فهم مراد اصلی غزالی هنگام استفاده از این مفهوم، با تتبع در آثار وی و یافتن روح کلی حاکم بر آنها میسر می شود. اینجاست که می توان به کارگیری دو معنای عقل را از سوی غزالی که یکی معنای اخص آن، یعنی عقل استدلالی است و دیگری کل مرتبه انسانی در معرفت، مورد توجه قرار داد. عقل در این معنای دوم ظهورات مختلفی را، از مرتبه استدلالی تا مرتبه نبوی معرفت در بر می گیرد. توجه به این معنا به منزله یافتن یکی از اصول بنیادین نظام معرفتی غزالی است
بررسی انتقادی نظریة قیاسهای شرطی ابن سینا (A Critical Examination of Ibn-Sina’s Theory of the Conditional Syllogism )
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نظریة قیاسهای شرطی ابن سینا از دیدگاه منطقی صرف بررسی و نقد میشود. در این بررسی پس از ذکر مقدمه های لازم روش ابن سینا در تحویل گزاره های شرطی به حملی و دلایل انتخاب این روش شناسی شرح و نشان داده میشود که این روش متضمن چه نقصهای صوری است و چرا این نظریه که بنا بود نقش منطق جمله ها را در منطق ارسطویی داشته باشد گسترش نیافت و مآلاً از کتابهای منطقی متأخران به تدریج کنار گذاشته شد. ابن سینا در ضمن بیان نظریة خود به نکته های منطقی بدیع و عمیقی نیز دست مییابد. مقاله با ذکر چند مورد از این نکته ها که از جنبه های مثبت کار اوست پایان مییابد.
هرمنوتیک مدرن و نظریه تفسیری شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
در این نوشتار که با روش توصیفی مقایسه ای و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای تهیه شده است سعی گردیده در خصوص مهم ترین ارکان نظریه تفسیری، یعنی ماهیت، هدف، امکان و عوامل فهم، مقایسه ای میان دیدگاه مهم ترین صاحب نظران هرمنوتیک مدرن و شهید مطهری صورت گیرد. در این راستا توانستیم مهم ترین پرسش های نظریه تفسیری را به آثار به جای مانده از استاد عرضه کنیم و پاسخ مناسبی دریافت کنیم. با این کار اولاً نگاهی نسبتاً جامع و اجمالی از نظریه تفسیری شهید مطهری به دست آمد که این خود از نو آوری های این تحقیق به شمار می رود و ثانیاً با مقایسه این نظریه با نظریه های منسوب به هرمنوتیست های مدرن به این نتیجه رسیدیم که نظریه تفسیری ایشان با هرمنوتیک مدرن قرابت بیشتری دارد اما در عین برخورداری از نکات مثبت این نظریه ها یعنی اموری همچون تکثر معنایی و واقع بینی نسبت به ماهیت فهم، از معایبی که نوعاً این نظریه ها دارند نظیر بی اعتقادی به فهم درست و نادرست و در غلطیدن به وادی نسبیت منفی به دور است. با توجه به چند ویژگی مهم نظریه تفسیری شهید مطهری یعنی جامعیت، واقع نگری، تکثرگرایی معنایی، روش مندی، جزمیت گریزی و نسبیت پرهیزی این نظریه می تواند الگوی مفسران در تفسیر متون و به خصوص تفسیر متون شرعی و نصوص دینی باشد.