مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
یقینیات
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
یکی از بحثهای اساسی معرفتشناسی، مسئلة بدیهیات است. بدیهیات در دیدگاههای معرفتشناختی بیشتر فیلسوفان، نقشی بیبدیل دارد. از آنجا که این دسته از دانشهای بشری، به اکتساب نیاز ندارند، میتوانند پایهای استوار برای دستیابی به دیگر دانشهای بشری باشند. توجه به ویژگیهای بدیهیات، در عین حال که ما را از بسیاری از خطاهای معرفتشناختی باز میدارد، در پاسخگویی به شبهههای فراوانی هم که امروزه دربارة بدیهیات طرح میشوند، ما را یاری میرساند.
در این مقاله کوشیدهایم دو اصطلاح مختلف بدیهی را که کمتر بدان توجه میشود، روشن سازیم و برخی از ویژگیهای آنها را مقایسه کنیم. توجه به اختلاف دو اصطلاح «بدیهی به معنای اعم و بدیهی به معنای اخص» در تعیین انواع بدیهیات ضروری است. گزارههایی در سخنان فیلسوفان ما بدیهی شمرده شدهاند، ولی امروزه بدیهی شمرده نمیشوند. هدف این مقاله، نشان دادن اختلاف نظر یاد شده در شمار بدیهیات است که با دقت در دو اصطلاح نانوشتة بدیهی و نظری برطرف میشود.
احتیاط؛ اصل روش شناختی دین پژوهی
حوزه های تخصصی:
نخستین گام در کارآمدی و ثمربخشی هر مطالعه و پژوهشی، شناخت ابعاد گوناگون، به ویژه روش شناسی آن است. دین پژوهی به عنوان یکی از مهمترین حوزه های پژوهشی، بلکه مهم ترین و حساس ترین آنها، مبتنی بر مجموعه ای از اصول و قواعد روش شناختی است که بدون شناختن و به کار بستن آنها در فرآیند تحقیق، دستیابی به نتایج صحیح و متقن، متعسر، بلکه متعذر است. یکی از این اصول، «اصل احتیاط» است. بنا بر این اصل، پژوهشگر عرصة دین باید مسئوولانه و متعهدانه وارد میدان تحقیق شده و نسبت به نتایج پژوهش خود احساس تعهد نماید. این امر تنها با اجرای راهکارهایی عملی همچون پرهیز از تفسیر به رأی و آغاز کردن از یقینیات، ممکن است.
این مقاله با هدف تبیین ضرورت رعایت اصل احتیاط در دین پژوهی و تفاوتی است که از این جهت، میان علوم دینی و علوم تجربی وجود دارد.
در پایان نیز راهکارهای عملی برای رعایت این اصل مورد کندوکاو قرار گرفته است.
عقلانیت به مثابة حفظ «گزاره های ثابت» و جایگزینی «گزاره های سیال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های متداول دربارة عقلانیت علم، عقلانیت به مثابة مبناگرایی است که بنابر آن، عقلانیت یک نظریة علمی و مبتنی بر داده های حسی است که آن نظریه بر آن اساس بنا شده است. اما داده های حسی قطعی و یقینی موضوعی است که مناقشات فراوانی را درپی داشته است. در این مقاله، با تمسک به آرای ویتگنشتاین درباب «یقین»، تلقی نوینی از یقینیات یک نظریه علمی ارائه می شود که، بنابر آن، هر نظریة علمی دارای دوگونه گزاره است: گزاره های ثابت و گزاره های سیال. پیرو چنین تقسیم بندی از گزاره های یک نظریة علمی، ایدة نوینی برای عقلانیت نظریه های علمی ارائه می شود. براساس این ایده، نظریه ای عقلانی است که اولاً سازگار باشد، ثانیاً گزاره های ثابت جامعة علمی را حفظ و گزاره های سیال را با گزاره های مناسب دیگری جایگزین کند. مقاله سعی می کند با ارائة شواهد تاریخی، کارایی، و واقع بینانه بودن این ایده را در برابر معیارهای عقلانیت مبتنی بر بداهت شواهد حسی بیان کند.
مشهورات در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق صناعات خمس
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مسئله های جنجال برانگیز در حکمت عملی و منطق ابن سینا، تفسیر دیدگاه وی در باب آراء محموده است. تفاسیر متفاوت از مشهورات خاص و عام که غالباً از دغدغه های کلامی، اخلاقی، اصولی و غیره متأثر است، تحلیل های متعارضی از آراء محموده را رقم زده است. داوری در این باره در گرو مداقه در کل نظام منطقی و حکمی مرتبط با مشهورات در اندیشه ابن سینا است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. از نظر ابن سینا، شهرت تابع اجزاء قضیه نیست بلکه امری عارضی است که بر پایه حقیقت استوار نبوده و خاستگاهش اجتماع است. در باب برهان می توان از صدق و برهان پذیری مشهورات سخن گفت؛ اما در باب جدل تنها از حیث شهرت به این قضایا پرداخته می شود. نگاه ابن سینا به این قضایا کاملاً ابزارانگارانه است؛ زیرا از نظر وی مشهورات معرفت بخش و مفید یقین نیستند و تنها کارکردی مدنی دارند. این مقاله می کوشد تا با رویکردی تحلیلی به عنوان درآمدی بر تحلیل آراء محموده به واکاوی اندیشه ابن سینا در باب مشهورات بپردازد.
بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آملی در مسئله «باید و هست»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
فرا اخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می پردازد و چهار مبحث ذیل را در برمی گیرد: معناشناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مباحث منطقی. یکی از موضوعات فرا اخلاقی، مباحث منطقی است که به استنتاج مفاهیم و گزاره های اخلاقی می پردازد؛ بنابراین، رابطه باید و هست در دیدگاه آیت الله جوادی آملی در زمره مباحث منطقی فرا اخلاق است که کمتر نوشته ای به آن پرداخته است. نویسنده در این مقاله درصدد است تا دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره ارتباط جمله های اخلاقی را با یکدیگر و با جمله های غیراخلاقی تبیین و بررسی کند. ایشان جمله های اخلاقی را اعتباری مبتنی بر واقعیت، انشایی، استدلال پذیر و یقینی می داند. اما به نظر می رسد یقین و تصدیق مربوط به عقل عملی و نظری در دیدگاه آیت الله جوادی متفاوت باشد؛ زیرا ایشان عقل عملی را مربوط به عمل و محرک و عقل نظری را مدرِک می داند. با بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آملی مشخص می شود این دیدگاه نسبت به دیدگاه های متناظر که جمله های اخلاقی را انشایی می دانند، انسجام بهتری دارد، اما جمع انشایی بودن جمله های اخلاقی به بیانِ ایشان و برهانی و یقینی دانستن آنها غیرممکن به نظر می رسد.
بررسى انتقادى حسن و قبح در اندیشه محقق اصفهانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مسئله حسن و قبح، سه محور اصلى مطرح است: حسن و قبح ذاتى؛ حسن و قبح عقلى؛ سنخ قضایاى حسن و قبح. پرسش اصلى این است که آیا حسن و قبح، ذاتى براى افعال اند؟ و آیا عقل انسان توان ادراک حسن و قبح افعال را دارد؟ و قضایاى حسن و قبح آیا جزء قضایاى یقینى اند که ریشه در واقع و نفس الامر دارند یا جزء قضایاى مشهور بالمعنى الاخص اند که تنها پشتوانه آنها توافق آراء عقلاست؟ این پژوهش با هدف تبیین و ارزیابى دیدگاه هاى محقق اصفهانى و با روش توصیفى تحلیلى به این مسئله پرداخته است. محقق اصفهانى، حسن و قبح به معناى استحقاق مدح و ذم ذاتى را جزء عوارض ذاتى افعال دانسته و در مقام اثبات، توانایى عقلا را بر ادراک حسن و قبح اشیاء به نحو ایجاب جزئى مى پذیرد. ایشان قضایاى حسن عدل و قبح ظلم را جزء قضایاى مشهور بالمعنى الاخص دانسته و تنها پشتوانه آنها را توافق آراء عقلا مى داند. دیدگاه ایشان در کنار نقاط قوت، برخى کاستى ها نیز دارد که در این نوشتار تبیین مى شوند.
فلسفه اخلاق محقّق اصفهانی؛ شناخت گرا یا ناشناخت گرا؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث معرفت شناسی اخلاق، شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی است. اکثر محققین، تفسیری ناشناخت گرایانه از نظریه محقق اصفهانی، ارائه کرده اند. این مقاله در صدد است با تبیین اصطلاحات به کار رفته در این نظریه، شناخت گرایی اخلاقی را به اثبات برساند. محقق اصفهانی از یقینیات، بدیهیات و از مشهورات به معنای اخص، مشهورات غیرضروری را قصد می کند و جمله های اخلاقی را نظری می داند. ایشان معتقد است جمله های اخلاقی مانند «عدالت خوب است» و «ظلم بد است»، مفید تصدیق جازم هستند و از مظنونات نیستند و ایشان راه شناخت جمله های اخلاقی را معین می کند؛ بنابراین، در زمره شناخت گرایان قرار می گیرد.
تحلیل و بررسی چالش ها و راه حل های مسئله «خطای حسی» در حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
79 - 104
وجود خطا در ادراکات حسی، چالش های فلسفی متعددی را به همراه دارد. از این رو پرداختن به دیدگاه ها و راه حل های فلاسفه مسلمان در این مسئله اهمیت پیدا می کند. در این نوشتار به روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات، و با روش عقلی به تحلیل آن پرداخته شده است؛ به این صورت که ابتدا به چیستی علم حسی و فرایند پیدایش آن در حیطه بدن و نفس پرداخته شده است، سپس چالش های نشئت گرفته از مسئله خطای حسی مورد تبیین قرار گرفته و در ادامه به نحوه مواجهه حکمای مسلمان با مسئله خطای حسی و چالش های آن پرداخته شده است. با تحلیل دیدگاه حکمای مسلمان چنین نتیجه گرفته شده که محورهای مواجهه حکما در مورد خطای حسی عبارت اند از: 1 عدم اتصاف ادراک حسی به خطا و صواب؛ 2 تأثیر قوه واهمه و متخیله در خطای حسی؛ 3 کشف و تصحیح خطای حسی به واسطه قوه عاقله. از نظر نویسندگان با تحلیل و تفکیک جنبه های معرفت شناختی و هستی شناختی ادراکات حسی، مشخص می شود که ادراکات حسی به معنای حقیقی قابل صدق و کذب هستند و اعتبار معرفت شناختی آن ها مبتنی بر فکر و تعقل است. از این رو، ادراکات حسی و قضایای محسوسات از تحت بدیهیات و یقینیات خارج می شوند.