مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
مفهوم وجود
حوزه های تخصصی:
مساله اثبات وجود خداوند، همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. در این راستا، براهین متعددی ارایه شده که یکی از مهمترین آنها برهان صدیقین است. در این برهان، از طریق شناخت وجود، به واجب رسیده میشود؛ در حالیکه در براهین دیگر، اثبات وجود حقتعالی بدین صورت ممکن نیست. سنگبنای این برهان را ابنسینا بنا نهاد و پس از او فلاسفه بسیاری به آن پرداختند و هر یک تلاش کردند تا بهترین تقریر را از آن ارایه دهند. این مقاله ضمن تبیین تقریرات ابن سینا و شیخ اشراق و بیان اشکالات وارد بر آنها به نقد نظر ملاصدرا درباره دو برهان مذکور میپردازد.
شهود عرفانى ملاک حقیقى بودن وجود در برهان صدیقین سینوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه خداباور همواره کوشیده اند استدلالى بر وجود خدا اقامه کنند که تا حد ممکن از مقدمات فلسفى برى باشد و بدون نیاز به مخلوقات، از خود «حقیقت وجود» بر وجود حق گواه گیرند. بنابراین نخستین بار ابن سینا خود را به منزله مُبدِع و پیشگام این مسئله معرفى کرد و با قیاسى «شبه برهانى»، از حال «وجود» که اقتضا دارد واجبى داشته باشد، بر «وجود خدا» استدلال کرد و آن را «برهان صدیقین» نامید؛ اما ملّاصدرا بر این برهان اشکال کرده که از راه «مفهوم وجود» بر وجود خدا اقامه دلیل شده است، و به همین دلیل آن را شبیه به صدیقین نامید.
ما ضمن اینکه از زبان برخى فلاسفه تبیین مىکنیم که این برهان صدیقین است، از طریق برهان شهودى و قرین به وجودى ابن سینا، روشن مى سازیم که ابن سینا با یک تیر دو نشان زده است؛ یعنى هم برهان عقلى اش را هدف رفته و هم به طریق شهودى، به حقیقت عینى وجود دست یافته است.
پژوهشی در تقریرات ابن سینا از برهان صدیقین و تأثیرگذاری آن بر سایر تقریرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین اولین بار توسط ابن سینا با ملاک «واسطه قرار ندادن غیر وجود در اثبات واجب الوجود» مطرح شد و سپس تقریرهای گوناگونی از آن ارائه گشت. با تقویت ملاک های ارائه شده در مکاتب متأخر درباره روش یکی از تقریرات بوعلی اشکالی مطرح شده است؛ اما پس از تحلیل براهین به مقدمات و بررسی تقریرات شیخ، از لحاظ منطقی (صورت برهان) و فلسفی (ماده برهان) و با توجه به «جنبه برهانی» و «جنبه صدیقین» هر تقریر، «صدیقین بودن» برهان آوری وی ثابت میشود. در این پژوهش تقریرات مختلف ابن سینا از برهان صدیقین از جنبه های «برهانی» و «صدیقین» ارزشیابی گشته و نقدهایی که به آن تقریرات شده، بررسی میشود.
تشابه یا تشکیک مفهوم وجود: مقایسه نظریات ارسطو و ابن سینا در مسئله معنای وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
در این مقاله نظریات ارسطو و ابن سینا در باب معنای وجود مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر ارسطو موجود دارای معانی متفاوتی است، اما نه به طریق اشتراک لفظی. ارسطو بین اشتراک لفظی و اشتراک معنوی موجود، نظریه سومی را ارائه می کند که خود، آن را رابطه «نسبت به» می نامد ابن سینا، در مقابل، موجود را به نحو مشترک معنوی می داند؛ با این حال معتقد است موجودات در یک رابطه تشکیکی دارای شدت و ضعف و اولویت و عدم اولویت هستند، به طوری که مثلاً جواهر نسبت به اعراض در موجود بودن اولویت دارند.
بحث معنای وجود در مباحث وجودشناختی و مخصوصاً نظریه علیت هر یک از این دو فیلسوف قابل پی جویی است. ارسطو وجود را به عنوان یک عنصر متافیزیکی متمایز در نظر نمی گیرد بلکه برای او، وجود بلافاصله در مقولات تقسیم می شود؛ اما برای ابن سینا، وجود واقعیتی متمایز از ماهیت است که در همه موجودات به عنوان یک عنصر فلسفی وجود دارد. به همین ترتیب، ارسطو علیت خدا را از نوع علیت غایی می داند به طوری که هر موجودی در مسیری مستقل به سمت محرک اولی در حرکت است، در حالی که ابن سینا خداوند را علت فاعلی ایجادی می داند که به همه موجودات یک عنصر مشترک یعنی وجود را افاضه می کند.
تفوق برهان صدیقین ابن سینا بر براهین اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاد براهین وجودی، از تقریر آنسلم گرفته تا تقاریر متأخر آن در فلسفه اسلامی، نوعاً عبارت از استیفاء حقیقت وجود بالفعل واجب الوجود از نفس مفهوم آن است. موضوع این مقاله بررسی و نقد این براهین نیست بلکه مسئله اصلی آن است که چگونه می توان از مفهوم وجود، وجود واجب الوجود را اثبات کرد. نهایتاً به دست میآید که هر گونه تلاش برای دفاع از این براهین ناموفق بوده و ناچار باید از فرض یک موجود بالفعل، وجود واجب الوجود را اثبات کرد که این ویژگی تنها در برهان وجوب و امکان ابن سینا موجود است و براهین وجودی بدون ابتناء به آن راهی برای خروج از مفهوم وجود و اثبات وجود عینی ندارند، چه رسد به اثبات وجود واجب تعالی.
برهان وجوب و امکان ابن سینا با فرض یک موجودٌ ما و استعانت از نفی سفسطه، دور و تسلسل، وجود بالفعل واجب الوجود را اثبات می نماید و در عین حال خاستگاه براهین وجودی است بدون آن که از قبیل آن ها به شمار آید. نهایتاً با تحلیل فلسفی کیفیت درک مفهوم وجود و ابتناء اخذ آن بر ادراک حسی، می توان ادراک آن را نشانه ای بر تحقق موجود محسوس بالفعل دانست و از این نقطه با انضمام برهان وجوب و امکان ابن سینا به آن، وجود بالفعل واجب الوجود را استیفاء کرد.
وجود در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «وجود» و جایگاه آن در تفکر فلسفی انسان و پیوندش با دیگر مفاهیم، راه پرفراز و نشیبی را در تاریخ اندیشه بشری می پیماید. جای شگفتی است مفهومی که در بسیاری از سنت های فلسفی، بدیهی و به تعبیری روشن ترین بدیهی شمرده می شود دچار چنین تطوری گردد. این مفهوم در برخی از دیرینه ترین سنت های فلسفی دوران باستان جایگاهی بس محوری داشته است، به گونه ای که موضوع فلسفه، وجود بماهو وجود دانسته می شود. در دوره های پسین این مفهوم در حاشیه مباحث فلسفی قرار گرفت. در سده های گذشته در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم غربی دیگربار احیا شد و افق های تازه ای بر اندیشه بشری گشود. گذری کوتاه بر مسائلی که در این دو جریان فلسفی ارائه می شود، از نزدیکی قابل توجهی درباره وجود پرده برمی دارد.
در این نوشتار با طرح پاره ای از مسائل مهم در باره وجود در حکمت متعالیه و نزد گروهی از بزرگان اگزیستانسیالیسم، روزنه ای را برای تطبیق و مقایسه جست وجو خواهیم کرد.
نقد و بررسى مفاهیم اعتبارى نزد علّامه طباطبائىو چگونگى شکل گیرى آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائى مى گوید مفاهیم تنها از طریق ماهیات در ذهن ایجاد مى شوند و بنابراین مفاهیم فلسفى نیز از ماهیات یا معقولات اولى به وجود مى آیند. وى در نظریه تعقل خود، میان دو گروه از مفاهیم حقیقى و اعتبارى تفاوت قایل مى شود. این دو گروه از معقولات همان معقولات اولى و ثانى منطقى و فلسفى هستند که البته علّامه طباطبائى با نگاهى ویژه به آنها مى پردازد و روش شکل گیرى آنها را در ذهن بیان مى کند. او مفاهیم اعتبارى را به سه دسته مختلف تقسیم مى کند: مفاهیم ذهنیه که از دیگر مفاهیم ذهنى ایجاد مى شوند؛ مفاهیم اعتبارى که از مقایسه نفس با افعال و قوایش در ذهن شکل مى گیرند و قسمى دیگر از مفاهیم اعتبارى که از مستقل لحاظ کردن حکم در قضایا به وجود مى آیند.
مفاهیم اعتبارى که از حکم در قضایا به وجود مى آیند، نسبت به دو قسم قبلى از اهمیت بیشترى برخوردارند؛ چراکه شامل مفاهیم بنیادین فلسفه مثل وجود، عدم، وحدت، کثرت، قوه و فعل هستند. نقطه قوت این نظریه روشن کردن نحوه ایجاد مفاهیم اعتبارى و کیفیت حفظ مطابقت بین مفهوم ساخته شده توسط ذهن و مصداق حقیقى آن در خارج در مورد مفاهیمى است که به رغم داشتن مصداق در خارج، در ذهن ساخته مى شوند. البته هرچند اقدام علّامه در توضیح چگونگى شکل گیرى این مفاهیم بدیع و اساسى است، این نظریه از چند منظر درخور نقد است که مهم ترین آن خلط بین حکم در تصدیق، و وجود رابط در قضایاست که به منزله منشأ مفهوم وجود معرفى شده است.
معناشناسی «وجود» در فلسفه سهروردی (تأملی در نظریه اصالت ماهیت سهروردی از منظری سمانتیکی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
85 - 107
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو تلاشی معناشناسانه برای کشف معنایی است که سهروردی از لفظ «وجود» درمی یافته است، تا از این رهگذر بخشی از ریشه های باور به «اعتباریّت وجود» شناخته شود و با روشن شدن ماهیت اعتقاد به «اصالت ماهیت» مرزهای افتراق آن با «اصالت وجود» نمایان گردد. در این مقاله پس از تحریر دلایل شش گانه سهروردی بر اعتباریت وجود، به تحلیل آن دلایل پرداخته و نشان داده ایم سهروردی وجود را «مفهومی ذهنی» و «وصفی عرضی» می فهمیده و لازمه منطقی چنین فهمی، حکم به اعتباریت وجود است. سپس آشکار ساخته ایم که امر اصیل در فلسفه سهروردی «ماهیت محقق خارجی» است. اما ابن سینا و ملاصدرا نیز با اعتباریت چنان وجودی و عینیت چنین ماهیتی مخالف نیستند. پس نزاع اصالت وجود یا ماهیت بر سر چیست؟ پاسخ این است که ما در ذهن دو مفهوم داریم: ماهیت، که موضوع هلیات بسیط است؛ و وجود، که محمول آن ها می باشد. مسئله اصالت این است که آن چه در متن واقع است فرد بالذات کدام یک از این دو است؟ سهروردی می گوید: ماهیت، اصالت وجودی ها می گویند: وجود. هم چنین به روش معناشناسانه نشان داده ایم که منظور سهروردی از «وجود صرف»، واقعیت تجردی است که با اصالت ماهیت سازگار است. به این ترتیب، اتهام تناقض گویی که ملاصدرا بر او وارد می سازد، رفع خواهد شد.
نقد سازگاری نظریه اصالت وجود با معقول دوم انگاری مفهوم وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از فیلسوفان پیش از ملاصدرا وجود را اعتباری و معقول دوم می دانستند؛ به این معنی که دارای مابإزای عینی و بالذات نیست. اگر در نظریه اصالت وجود، وجود عین تحقق و خارجی بودن است، مفهوم وجود ضرورتاً دارای مصداق یا مابإزای عینی خواهد بود و به همین دلیل نمی تواند اعتباری و معقول دوم به معنای پیش گفته باشد. در واقع بین اصیل بودن، منشأ آثار بودن و خارجی بودن وجود و نحوه دلالت مفهوم وجود به امور که معقول اول یا دوم بودن آن را مشخص می کند، رابطه ای برقرار است. ما نشان خواهیم داد بر اساس هر دو تعریفی که از معقول های اول و دوم ارائه شده، مفهوم وجود در معنایی که در نظریه اصالت وجود مد نظر است، معقول اول خواهد بود. بر این اساس اصالت وجود، در بردارنده و ملازم با این حقیقت است که مفهوم وجود معقول اول است. مفهوم وجود معانی دیگری هم دارد که به اعتبار برخی از آنها معقول دوم است.
بررسی مفهوم وجود از نظر کانت و سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
83 - 102
حوزه های تخصصی:
مسیله مورد مطالعه در این مقاله، بررسی وجوه اشتراک و اختلاف کانت و سهروردی درباره مفهوم وجود است. براین اساس، آرای این دو فیلسوف غربی و شرقی را درباره تقسیم بندی مفاهیم و جایگاه مفهوم وجود در بین مفاهیم، و نیز تأثیر دیدگاه ایشان را در خصوص وجود بر مسیله اثبات خداوند مورد بحث قرار داده ایم. می توان گفت کانت وجود را امری اعتباری و منحصر در یک معنا، یعنی نسبت ها و اضافات می داند که تنها بیان کننده نسبت موضوع و محمول است و وجود محمولی را انکار کرده است؛ در حالی که سهروردی گرچه مفهوم وجود را امری اعتباری می داند، برای آن سه معنا قایل شده است که تنها یکی از آن معانی، با معنای مدنظر کانت مطابقت دارد و در ارایه معانی دیگر با او متفاوت است. در خصوص اثبات وجود خدا نیز تفاوت دیدگاه های این دو فیلسوف بر اساس مبانی مختلف آنها فاحش است.
براهین سه گانه محقق خفری بر اثبات وجود خداوند و ارزیابی اشکالات صدرالمتألهین بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
549 - 563
حوزه های تخصصی:
محقق خفری از زمره فیلسوفانی بود که چندین برهان بر اثبات خداوند اقامه کرد و این براهین را دارای ویژگی های براهین صدیقین دانست. در این براهین با استفاده از اموری همچون حقیقت وجود و مجموعه موجودات، واجب الوجود اثبات شده است. ملاصدرا این براهین را ناتمام می داند، زیرا به عقیده وی میان فرد و طبیعت خلط صورت گرفته یا از راه وجود مجموعه موجودات استدلال شکل گرفته است، در حالی که تنها افراد مجموعه دارای وجود حقیقی هستند. در مقاله حاضر براهین خفری را به تفصیل تقریر و تبیین می کنیم و اشکال های ملاصدرا بر آن، ارزیابی قرار خواهد شد. نتیجه اینکه براهین خفری درست است و اشکالات ملاصدرا بر آن وارد نیست.
باز تعریف معقول اول براساس مفهوم وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله، بررسی تقسیم بندی مطرح از معقولات به اول و ثانی منطقی و فلسفی و قرار گرفتن مفهوم وجود تحت عنوان معقول ثانی فلسفی است و ذیلاً نقد آن و ارائه دلیل بر لزوم ارائه تقسیم بندی جدید است و هدف از این پژوهش بیان بازتعریف دقیق تر از معقولات اول و ثانی منطقی و فلسفی و تبیین قرار دادن مفهوم وجود تحت عنوان معقولات اول است. در این مقاله با اشاره به سابقه موضوع معقولات در اندیشه فلسفه اسلامی، استدلال معقول ثانی فلسفی بودن مفهوم وجود مورد مداقه قرار می گیرد و با فرض اصالت وجود استدلال می گردد که مفهوم وجود می تواند از سنخ معقولات اولی باشد. این مقاله در عین روش بنیادی، مقاله توصیفی نیست، بلکه نقد و ارائه نظر است. در این مقاله اثبات می شود که اعتباری بودن مفهوم وجود، دلیل بر معقول ثانی فلسفی بودن آن نیست. با توجه به مرادهای مختلف وجود و جداسازی آنها از یکدیگر، نظر مختار مقاله تبیین می گردد و در پایان با توجه به اشکالات و پاسخ های مطرح در متن مقاله، بازتعریفی از معقول اول، معقول ثانی فلسفی و معقول ثانی منطقی ارائه می گردد.
تقریری از اصالت ماهیت و وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
107-128
حوزه های تخصصی:
مابعدالطبیعه یا فلسفه ی اولی، به مثابه ی دانش کلی و به مثابه ی بنیاد دانش ها، عهده دار بحث از چیستی و هستی (= ماهیت و وجود) و احکام آن هاست. پرسش از چیستی ها و هستی های خاص و پاسخ به آن ها پرسش و پاسخ اصلی همه ی دانش هاست. مسائل هر فلسفه ی نظام مند در بن و پایه به این دو می رسد. از این رو فلسفه ی اسلامی در دوره ی اخیر خود این پرسش را به میان آورد که کدام یک از این دو اصیل است و دیگری اعتباری. دو نظریه ی اصالت ماهیت و اصالت وجود در پاسخ به این پرسش مطرح شد. هر کدام از این دو نظریه که در فلسفه ای پذیرفته شود چهره ی آن را متفاوت از فلسفه ای می کند که نظریه ی رقیب را برگزیده است، به طوری که هیچ اختلافی به اندازه ی این اختلاف در تفاوت فلسفه ها موثر نبوده است. شهرت نظریه ی اصالت وجود در دوره ی اخیر و ردّ اصالت ماهیت در ضمن تثبیت آن موجب شده است که تقریر مستقلی از اصالت ماهیت در کتاب های مشهور یا متداول این دوره به انجام نرسد. در این نوشتار می کوشیم نظریه ی اصالت ماهیت و جمع نهایی میان این دو نظریه در عین ترجیح اصالت ماهیت را از زبان محقق لاهیجی تقریر کنیم.