فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
واژه ارسطویی «اوسیا» و نارسایی برخی از ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اوسیا» برگرفته از «ایمی» (وجود داشتن)، مفهومی اساسی در هستی شناسی ارسطو است. امّا به رغم این اهمّیّت، نصّ آثار ارسطو در این باره یکدست و همگون نیست و افزون بر آن، گزینه هایی که اغلب مترجمان در ترجمه آن برگزیده یا ساخته اند، در معرض اشکال و ایراد است. در زبان لاتین نخستین مترجمان essentia را برگزیدند که به لحاظ دلالت بر «وجود» وافی به مقصود بود ولی دیری نپایید که این گزینه به سود substantia منسوخ شد. صورت انگلیسی این واژه لاتین نیز به خطا معادل «اوسیا» تلقّی شد و هنوز غالب است. با این وجود، انگلیسی زبانان در صدد تغییر برآمده اند و در نتیجه واژه entity به عنوان گزینه ای مناسب جای خود را به تدریج باز می کند. امّا در محافل عرب زبان اشکال به قوّت خود باقی است و اقدامی صورت نگرفته است. هیچ یک از واژگان «ذات»، «جوهر»، و «طبیعت» کارکرد واژه «اوسیا» را ندارد. بدون تردید چنین وضعی در درک و فهم از هستی شناسی ارسطو آثار منفی بر جا گذاشته است.
هستى و چیستى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ابوالبرکات بغدادی و ابن سینا
منبع:
معارف ۱۳۷۶ شماره ۴۲
حوزههای تخصصی:
علم دینی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیت الله جوادی آملی، متفکری است که با تکیه به مباحث مختلف سنت تفکر اسلامی (همچون فلسفه اسلامی و اصول فقه) تبیین خاصی از موضوع علم دینی ارائه می دهد. ایشان معتقدند که علم بما هو علم کشف واقع می کند و بدین رو آنچه واقعا علم است، اسلامی است، اما با بررسی وضعیت علم در دورهٴ جدید معلوم می شود که علوم جدید، واقعا و خالصا علم نیست؛ چرا که از فلسفه های الحادی تأثیر پذیرفته اند. به باور ایشان، اگر بخواهیم در علوم کنونی تحولی بیفکنیم و علم اسلامی داشته باشیم، باید نگرش خاصی را به علم تقویت کنیم، جایگاه دستاوردهای معرفتی بشر (از علوم تجربی گرفته تا علوم فلسفی و شهودی) را در هندسهٴ معرفت دینی معلوم سازیم و تعامل خاصی بین دستاوردهای تجربی و عقلی و شهودی با منابع نقلی برقرار سازیم. لُبّ دیدگاه ایشان را شاید بتوان توجه به مراتب طولی عقل در درک حقایق عالم و تلازم همه جانبهٴ عقل و نقل دانست. مقالهٴ حاضر می کوشد مبانی دین شناختی و علم شناختی ایشان را در زمینهٴ علوم بشری و علم دینی تبیین کند.
فلسفه؛ امید به زندگی
نظریه ذره و نگرش فخر رازی پیرامون جوهر فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ذره حاصل پژوهش های نخستین فیلسوفان طبیعی یونان است که لوکیپوس و دموکریتوس آن را پرورانده اند . باور به اجزای بنیادی و خلاء در جسم اساس این نظریه است. این اجزا به لحاظ تعداد و نیز نوع شکل نامتناهی و از حرکت همیشگی و جسمیت برخوردار و مطلقا نفوذ ناپذیرند. تجمع و تفرق آنها سبب کون و فساد می گردد و بازآرایی انها بر اثر حرکت استحاله و دگرگونی را به دنبال دارد. فخر الدین رازی نیز به رغم سخنان متعارضش اجزای بنیادی و خلاء را در جسم پذیرفته است اما اجزای مورد نظر وی فاقد بعد و شکل و تعداد آنها در هر جسم واحد متناهی است او می گوید این اجزا به تنهایی هیچ گونه بعد و اندازه ای ندارند و در صورت اجتماع بعد پیدا می کنند این دو دیدگاه از خلاء تصور واحدی دارند و آ ن را فضای خالی از جسم می دانند از نظریه ذره نمی توان اشتمال جسم واحد بر اجزای بنیادی نامتناهی و در عین حال دارای اندازه را پذیرفت و رازی نیز آنگاه که جسم واحد و دارای بعد را حاصل اجزای فاقد بعد دانسته گرفتار خطا شده است و افزون بر آن متناهی دانستن اینگونه اجزا و تاکید بر آن نیز وجهی ندارد با این وجود نظریه ذره با پیشرفت دانش تجربی طی سه سده بسیار قوت گرفت و آثار فراوانی بر جای گذاشت که از جمله می توان پیدایش و پیشرفت شگفت انگیز فیزیک ریاضی و شیمی نوین را بر شمرد سرانجام در نیمه اول قرن 20 م نظریه کوانتم مطرح گردید با این امر نگرش رازی رجحان یافت و تبیین ریاضی جای تبیین هندسی را در پژوهش طبیعت گرفت و شکل جزء بنیادی نیز که پیش از این بیانگر تغییر در کیفیات ثانوی پنداشته می شد منزلت خود را از دست داد
چیستى آفرینش از نگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داشتن تصویرى روشن از حقیقت آفرینش، هم درکى صحیح از چگونگى ارتباط انسان با آفریدگارش به دست مى دهد و هم مى تواند زمینه بندگى بهتر در برابر او را فراهم آورد. با عنایت به جامعیت فلسفه ملّاصدرا، پرسش این است که وى چه تصویرى از حقیقت آفرینش ارائه مى دهد؟ آنچه از مطالعه آثار ملّاصدرا به دست مى آید این است که وى، در پرتو نظریه وحدت شخصى وجود، آفرینش را در قالب نظریه «تجلى» تصویر مى کند. برپایه این تصویر، وجود مطلق، که داراى همه کمالات وجودى است، مخلوقات را با فرایند تنزل و تجلى پدید مى آورد. آنچه در جریان تجلى و ظهور روى مى دهد، ظاهر شدن صفات و کمالات پنهان وجود مطلق است؛ مطلقى که خود در دل تعینات و ظهورات حضور دارد؛ ولى ذات مطلقى که تعینى را پذیرفته، و از مقام اطلاق و بى تعینى تنزل یافته است. به این ترتیب حقیقت آفرینش، در نگاه ملّاصدرا، چیزى جز مقید و متعین شدن ذات یگانه و مطلق الهى نیست، و مخلوقات، تعینات همان وجود مطلق به شمار مى آیند. البته خداى سبحان عین ذات هیچ مخلوقى نیست و هیچ مخلوقى نیز عین ذات خداوند شمرده نمى شود.
تبیین فلسفی وحی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحی در نظر ملاصدرا، اتصال و اتحاد روح نبی با عالَم عقل و خیال است. برای اینکه این اتصال صورت گیرد، انسان باید ضمن بی توجهی به امیال حیوانی و نباتی، به ادراک های عقلی روی بیاورد و عقل را بر امیال حیوانی حاکم نماید. در این صورت، قوای عاقله و خیالیه فرصت می یابند تا به کمال خود، یعنی مشاهده عالم عقل و خیال، دست یابند. ملاصدرا برای اثبات این مساله، از مبانی فلسفی خود مانند اتحاد عقل و عاقل و معقول و مراتب وجودی عقل، خیال و حس استفاده می کند و بدین ترتیب نواقص نظریه مشایین را برطرف می نماید
بررسی مفهوم نامتناهی در کلام و فلسفه اسلامی و اطلاق آن بر خداوند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در ظاهر، نامتناهی بودن خداوند، مسأله ای بدیهی به نظر می رسد؛ اما برخی بر این اعتقادند که نامتناهی بودن خداوند در همه عرصه ها و اسماء و صفات الاهی، امری مغایر با موازین برهانی و وحیانی است. مقاله حاضر با بررسی سه تفسیر مختلف از نامتناهی و نقد و بررسی هر یک از آن ها، دیدگاه صحیح درباره نامتناهی بودن خداوند را «تفسیر وجودی نامتناهی» دانسته است؛ از این رو، اشتباه منکران نامتناهی بودن خداوند را در تفسیر غلط ایشان از معنای نامتناهی می داند. در ضمن به شبهات موجود پاسخ داده خواهد شد و مستندات فلسفی در تأیید این دیدگاه برتر بیان می شود.
تحلیل رابطه قوه و فعل با موضوع فلسفه اولی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قوه و فعل از اوصاف واحکام موجود مطلق است،موجودنسبت به فعلیتی که می تواند واجد آن شود بالقوه نامیده می شود،هرچندبه لحاظ فعلیتی که هم اکنون داردموجودی بالفعل است. موجود مطلق که موضوع فلسفه اولی است به قوه وفعل تقسیم می شود، غالب مسایل فلسفی به شکل قضایای مردده المحمول مطرح می شوند که اطراف تردید مساوی با موضوع فلسفه است .قوه یک امر وجودی است، منتهی یک وجود ضعیف که آن را از عدم ممتازمی گرداند. وجود از جهت شدت وضعف دوطرف داردیک طرفش اعلی مراتب وجوداست، طرف دیگرش هیولای اولی است که فعلیتی جزعدم فعلیت ندارد.مقاله حاضر ابتدا به طریقه ورود مسئله قوه وفعل به فلسفه اولی وضرورت بحث از آن می پردازد و در ادامه رابطه قوه وفعل باموضوع فلسفه اولی ونحوه صدق وجود بر آن و تناظر آن دو با خیر و شر و طرح شبهات وپاسخ به آنها از دیدگاه حکمت متعالیه را مورد بررسی وتحلیل قرار می دهد.
ارزیابی دیدگاه ملاصدرا و کرکگور درباره صیرورت انسان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
بی گمان مسئله توجه به انسان و عدم ثبات ذات او از محوری ترین مباحث فلسفی نزد ملاصدرا و کرکگور است. شاید این نقطه اشتراک، مهم ترین شباهت میان این دو اندیشمند نیز باشد. اگر به کل آثار هر دو متفکر نظر افکنده شود، بی گمان خواننده به این نتیجه می رسد که یکی از اهداف آن ها، آسیب شناسی ذات انسان و سپس تأسیس نظامی است تا براساس آن، بتوان راه رسیدن به وجود حقیقی انسان را به دست آورد. البته نمی توان انکار کرد که تمام فیلسوفان پیش از آنها، به انسان و توانایی های او توجه ویژه ای داشته اند؛ اما نوع نگاه این دو اندیشمند با دیدگاه های پیشینیان خود کاملاً متفاوت به نظر می رسد.
از این رو، نوشتار پیش رو بر آن است تا شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو متفکر در زمینه سیلان وجودی انسان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
تجرد خیال در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا مفهوم خیال از دیدگاه حکیمان مسلمان تعریف و سپس مفهوم تجرد و اقسام آن به نحو مختصر ذکر شده و آنگاه به موضوع تجرد خیال پرداخته شده است. از دیدگاه ابن سینا، قوة خیال مادی است و در هیچیک از آثارش حتی المباحثات تجرد خیال را نپذیرفته است. فخر الدین رازی ادراک خیالی را مجرد دانسته و براهینی بر نفی مادیت آن ذکر کرده است. صدر المتألهین معتقد است که رأی او دربارة قوة خیال و تجرد آن بی سابقه است. به نظر ما، تنها برخی دلایل صدرا بر تجرد خیال بی سابقه است. مهمترین ثمرة اثبات تجرد خیال، بقای نفوسی است که به حد تجرد عقلی نرسیده اند.
آینده نگری فلسفی امکان یا امتناع؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با نگاهی گذرا به آیندهنگری دینی به سراغ آیندهنگری فلسفی رفته است. از دیدگاه این نوشتار، آیندهنگری دینی، مثبت است، ولی آیندهنگری فلسفی، ممکن است مثبت یا منفی باشد. برخی از مکاتب فلسفی را باید بیگانه از مسألهی آیندهنگری معرّفی کرد. فلسفهی اسلامی وابسته به اسلام است. همانگونه که اسلام آیندهنگری دارد، فلسفهی اسلامی هم دارای آیندهنگری است. اما چگونه؟ پاسخ این سوءال به فرصتی دیگر موکول شده است.
علم انسان کامل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اسلام، انسان کامل که بهترین مصداق آن پیامبر(ص) و ائمه ی معصومین(ع) می باشند، جامع اسما و صفات الاهی می باشد. علم یکی از این صفات به شمار می رود. از نظر ملاصدرا، علم امری وجودی و ذومراتب است و هرچقدر وجودی کامل تر باشد، از مرتبه ی بالاتری از علم برخوردار خواهد بود. انسان کامل که از برترین درجه ی وجودی برخوردار است، بالاترین مرتبه ی علمی را نیز داراست؛ زیرا از نظر صدرا، انسان به وسیله ی حرکت جوهری در مراتب وجودی تعالی یافته، سرانجام، به تجرد تام عقلی نائل می شود که این، مرتبه ی انسان کامل است. ابزارهای علم که شامل حس، خیال، عقل و قلب است، در انسان کامل، به بهترین نحو، حقایق علوم را ادراک می کند و این معارف مبتنی بر موهبت الاهی و عنایات ربانی است و از مقام قرب الاهی او سرچشمه می گیرد. گستره ی علم انسان کامل بسیار وسیع بوده، در همه ی شئون هستی، به اذن خداوند حضور دارد و به خزائن و سرچشمه های علم الاهی اتصال داشته، از تمام راز های مخزون عالم غیب و مراتب علم الاهی آگاه است.
سیر معرفت شناختی انسان کامل در دو قوس نزول و صعود از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در یک فرایند جریان شناسانه، حکمت متعالیة صدرالمتألهین را مورد مداقه قرار داده و عقل کلی را که همان نور انسان کامل است به عنوان صادر اول و مبدأ فیضان عقول در مراتب تشکیکی معرفی کرده است؛ عقلی که در قوس نزولی اش مرحله به مرحله از وحدتِ وساطت جمعیه به طرف کثرات تا عقل بالقوه پیش می رود و سپس در سیر صعودی از عقل بالقوه به سوی عقل مستفاد و بالفعل رجوع می کند و دیگر بار در وحدت جمعیة الهیه که نور، ابتهاج و عشق است فنا می شود و به این ترتیب قاب قوسین اوادنا محقق می شود. در این نزول و صعود همه عقول از عقل ابزاری و جزئی گرفته تا عقل کلی، متناسب با همان مرحله از حرکت جوهریِ نفس آدمی، چراغ راه او هستند و هیچ یک دیگری را نفی نمی کنند بلکه هر مرحله زمینه ساز مرحله بالاتر است.