دانشکده ادیبات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان)

دانشکده ادیبات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان)

دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان زمستان 1386 شماره 51 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تاملی در استدلال های ابن سینا در رد جوهر بودن خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا جوهر آکویناس اسم خاص عرض

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
تعداد بازدید : ۱۷۱۷ تعداد دانلود : ۷۳۴
مقاله حاضر در چهار بخش اصلی تنظیم شده است. در آغاز به موضوع متافیزیک و تعریف جوهر و مقایسه دیدگاه ابن سینا با ارسطو و تشابهات و تمایزات دیدگاه این دو فیلسوف پرداخته شده است. در بخش دوم، استدلال ابن سینا در رد جوهر نبودن خدا بررسی شده است. مهمترین نکته در استدلال ابن سینا، تحلیل مفهوم جوهر و رد انطباق این مفهوم بر خداست. در بخش سوم مقاله، دیدگاه آکویناس درباره موضوع مورد بحث بررسی و دیدگاه او با دیدگاه ابن سینا مقایسه شده است. و در بخش چهارم - که ضمیمه مقاله است - با بیان استعمال عناوین و اسامی بدون مصداق در آرای ابن سینا، به مقایسه و تطبیق این مساله با مباحث مطرح در رویکردهای منطق جدید، نظیر منطق ماینونگی پرداخته شده و دیدگاههای ابن سینا در این باره در قالب فرمولهای منطق جدید تقریر، صورت بندی و بررسی گردیده است.
۲.

اقسام جوهر از نظر صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس عقل صورت مثال جسم ماده جوهر عرض وهم عوالم سه گانه هیولا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
تعداد بازدید : ۴۰۷۴ تعداد دانلود : ۱۲۲۹
صدرالمتالهین درباره مسائل جوهر و عرض همانند بسیاری از مسائل فلسفه اسلامی دارای نظرات خاصی است، اما در بسیاری از نوشته های خود بر اساس نظرات عام فلسفی بحث می کند و محقق را پیرامون نظر نهایی خود به اشتباه می افکند. این مقاله در صدد است تا بیان کند که در بحث اقسام جواهر نظر صدرا آن است که جوهر، جنس الاجناس نبوده، اقسام جوهر نیز هیچ کدام از قبیل ماهیات نیستند، بلکه اختلاف آنها به وجود و نحوه وجود آنها باز می گردد. ماهیات اموری هستند فارغ از آنکه جسم یا عقل یا برزخ میان آنها باشند. نفس انسانی نیز به واسطه سعه وجودی خود می تواند از عالمی به عالم دیگر قدم گذارد و با حرکت جوهری و اشتداد مرتبه وجودی خود، با محسوس و متخیل و معقول متحد شود. بنابراین، نفس نیز از سنخ ماهیات نیست. صورت جوهری نیز که عین فعلیت و هویت اشیاء است، از سنخ وجود است. هیولا تنها جوهری است که به روشنی مشخص نیست که صدرالمتالهین آن را از سنخ ماهیات می داند یا خیر. همچنین این مقاله به نظر ملاصدرا پیرامون تعریف جوهر و عرض، اقسام جوهر و میزان در تشخیص جوهر از عرض می پردازد.
۳.

جوهر از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصالت وجود حرکت جوهری ملاصدرا جوهر عرض جوهر سیال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۸۴۴
نظر ملاصدرا درباره جوهر و عرض با نظر ابن سینا و ارسطو متفاوت است. طبق نظر او وجود عرض، وجود فی غیره است، نه وجود فی نفسه لغیره؛ آن طور که ابن سینا معتقد بود. و به حکم اینکه حقیقتی است تابع جوهر، لازمه عرض بودنش این است که هیچ استقلالی در مقابل جوهر نداشته باشد و نه تنها استقلال ندارد، بلکه از مراتب وجود جوهر است، و بالاتر از این، مجموع جوهر و عرض شخص واحدی را به وجود میآورند که گویی اصلاً اثنینیتی بین آن دو وجود ندارد . به گفته ملاصدرا، وجود ذهنی یا حضور صور در نفس یا ذهن که در نتیجه آن علم به اعیان خارجی و علم به ذات حاصل می شود، فراتر از مقولات جوهر و عرض است و با حقیقت وجود یکی است. به همین وجه، ما دیگر جوهر را نه در مقابل پدیدار و عرض قرار می دهیم و نه در برابر صیرورت و تغیر و دگرگونی. سخن ملاصدرا در اثبات حرکت جوهری بر این پایه استوار است که وجود شیء، همه چیز شیء است و ماهیت امری اعتباری است. او بر اساس اصل حرکت جوهری، اثبات می کند که حرکت در جوهر و ذات اشیاء ساری و جاری است و دگرگونی در اعراض و ظواهر، ریشه در ذات و جوهر اشیاء دارد، بنابراین، نیاز به محرک نخستین به عمق وجودات سیال راه یافته و در واقع وجودشان عین فقر و نیاز است. صدرالمتالهین ملاک ربط متغیرات به ثابت و حادثات به قدیم را همین جوهر سیال می داند که هویتی گذرا دارد و از جنبه هستی پذیری متکی به علت خویش است. بدین ترتیب حرکت طبیعی ارسطویی و تغییر دفعی یک جوهر به جوهر دیگر - که ابن سینا آن را همراه با تغییر تدریجی پذیرفته و از آن به کون و فساد تعبیر کرده است - جای خود را به حرکت جوهری وجودی می دهد که از منبع فیض لایزال الهی که دائم الفیض و دائم الفضل است، نشات می گیرد. تحلیل چنین نظریه ای از ملاصدرا در باب جوهر و بیان تفاوت آن با نظر ارسطو و ابن سینا هدف اصلی این مقاله است.
۴.

بررسی و مقایسه دو دلالت شناسی منطق مرتبه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق مرتبه دوم معناشناسی استاندارد معناشناسی هنکین اصل موضوع شمول نسبت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱۰ تعداد دانلود : ۱۷۵۳
منطق مرتبه دوم بخشی از منطق کلاسیک است که واژگان آن با اضافه کردن متغیر محمولی به واژگان منطق مرتبه اول (بدون اینهمانی) شکل می گیرد. به تبع این تغییر واژگان، قواعد ساخت، اصول موضوعه و قواعد استنتاجی آن نیز بر مبنای منطق مرتبه اول (بدون اینهمانی) شکل می گیرد. اصول موضوعه این منطق متشکل از قالبهای اصل موضوعی منطق مرتبه اول (بدون اینهمانی)، چند قالب اصل موضوعی که شباهت زیادی به اصول منطق مرتبه اول دارند و همچنین قالبهای اصل موضوعی شمول نسبت و شمول تابع است. در منطق یاد شده می توان اصل موضوع اینهمانی را بر پایه تعریف لایب نیتسی از اینهمانی به دست آورد. برای منطق مرتبه دوم دو معناشناسی مختلف ارائه شده است: معناشناسی استاندارد که مدلهای آن شباهت زیادی به مدلهای معمول در منطق مرتبه اول دارد؛ معناشناسی هنکین که تفاوت اساسی آن با مدلهای استاندارد در توانایی محدود نمودن مجموعه هاست. هر فرمول معتبر در معناشناسی هنکین در معناشناسی استاندارد نیز معتبر است، اما عکس آن صادق نیست. هر فرمول صدق پذیر در معناشناسی استاندارد، در معناشناسی هنکین نیز صدق پذیر است، اما عکس آن صادق نیست. اصل موضوع شمول نسبت در معناشناسی هنکین معتبر نیست. بهنجاری و سازگاری منطق مرتبه دوم، هم بر اساس معناشناسی مدل استاندارد و هم معناشناسی مدل هنکین قابل اثبات است، اما می توان اثبات کرد که منطق مرتبه دوم بر پایه معناشناسی استاندارد ناتمام است. همچنین بر پایه این معناشناسی فراقضیه نافشردگی برای منطق مرتبه دوم قابل اثبات است. اما بر پایه معناشناسی هنکین تمامیت و فشردگی منطق مرتبه دوم اثبات می شود. در این مقاله مساله اصلی مورد بحث ما، بررسی اهمیت تغییر دلالت شناسی و تبعات آن در بخشهای مختلف نحوشناسی (اعم از اصول موضوعه، روشهای استنتاجی و...) و همچنین فراقضایا با تمرکز بر بخشی از منطق کلاسیک؛ یعنی منطق مرتبه دوم است. در بررسیهای خود نشان داده ایم که تفاوت و تغییر در دلالت شناسی به تغییر در بخشهای فوق الذکر منجر خواهد شد.
۵.

نسبت نظریه مثل افلاطون با فلسفه سیاسی او(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون فلسفه سیاسی نظریه مُثل کارل پویر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳۵ تعداد دانلود : ۱۹۶۶
فلسفه سیاسی افلاطون، آشکارا نتیجه آرای فلسفی اوست. در این میان، نظریه مُثُل افلاطون بیش از همه در نظریات سیاسی او تاثیر داشته است؛ به طوری که فلسفه سیاسی افلاطون را بدون فهم معنی مُثُل نمی توان درست دریافت. اندیشه های سیاسی مانند حکومت فیلسوفان، دولت ثابت و به دور از هرگونه تغییر، عدالت به معنای پرداختن هرکس به کار خود، طرح مدینه فاضله و انواع حکومت و نیز مخالفت با حکومت دموکراسی، در واقع برپایه متافیزیک افلاطون و به طور خاص نظریه مُثُل استوار است. بنابراین، در تحلیل اندیشه های سیاسی افلاطون باید همیشه نسبت آن را با نظریه مُثُل مدنظر قرار داد. نظریه مُثُل به عنوان محور کل نظام فلسفی افلاطون، مبنای فلسفه سیاسی اوست. افلاطون به قصد ساماندهی نابسامانیهای سیاسی با توسل به نظریه مُثُل می کوشد تا با رد شکاکیت در مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی، اصولی استوار برای اخلاق و سیاست فراهم آورد. از نظر افلاطون، اگر بناست دولت از ثبات و استواری برخوردار باشد، باید نسخه صحیحی از صورت یا مثال دولت باشد. مساله اصلی این مقاله، تحلیل و تبیین چگونگی ارتباط نظریه مُثُل و فلسفه سیاسی افلاطون است. به عبارت دیگر، محقق می کوشد نشان دهد چگونه نظریه مُثُل به عنوان محور کل فلسفه افلاطون، این نوع فلسفه سیاسی خاص را ایجاب کرده است. بررسی تفسیر ها و انتقادهای مختلف به فلسفه سیاسی افلاطون در پرتو نسبت فوق نشان می دهد که موضع برخی از منتقدان وی، از جمله کارل پوپر در پرتو نسبت فوق قابل تردید است.
۶.

عشق از منظر شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل نور عشق حُزن حسن معرفت و محبت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱۷ تعداد دانلود : ۱۳۹۴
نگاه «سهروردی» به مقوله « عشق»، نگاهی فیلسوفانه و عارفانه است. وی «عشق»، «حسن» و «حزن» را سه فرزند «عقل» می خواند، «حزن» و «رنج» را همواره ملازم و همرکاب «عشق» می شمارد و رسیدن به «حسن» وکمال را جز از طریق «عشق» میسر نمی داند. به تعبیر وی عشق پیچکی را ماند که درخت را در میان می گیرد، رطوبت آن را در خود کشیده، می خشکاند، تن را فانی کرده و جان را بقا می بخشد. در نگاه او «عشق» محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعه هستی، سریان دارد و هر موجودی، چه نوری و چه غیر نوری، از آن بهره و نصیبی دارد و این «عشق» است که رابط وجودی، میان موجودات عالم است. سالک طریق، باید از دو وادی «معرفت» و«محبت» گذر کند و گاو نفس را در پیش پای «عشق» قربانی نماید تا به آب حیات «عشق» رسد و از آن جرعه ای برگیرد. غایت این «عشق» تشبه به خدا و فنای در اوست.
۷.

آیا افلاطون مرتبه عالم محسوس را پایین آورده است(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بهره مندی ادراک حسی معرفت یقینی جهان محسوس جهان معقول ( عالم مثل ) درجات وجود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۱۸۳ تعداد دانلود : ۸۲۰
افلاطون را معمولاً سرسلسله کسانی می شمارند که عالم محسوس و اشیای طبیعی را در برابر عالمی معقول و موجوداتی ماورای طبیعی قربانی کرده اند. این سخن تا اندازه ای درست است. در آثار افلاطون به شواهد فراوانی برمی خوریم که از پایین تر بودن مرتبه عالم محسوس نسبت به مرتبه عالم معقول، و پایین تر بودن مرتبه ادراک حسی نسبت به مرتبه معرفت عقلی، حکایت می کند. اما اولاً، کسانی جلوتر از او بوده اند که حس و محسوسات را بی اعتبار خوانده اند؛ ثانیاً، شکاکیت نظری و آشفتگی عملی ناشی از حس گرایی باعث شده است که افلاطون در عالمی معقول به دنبال یقین نظری و ثبات عملی بگردد؛ و ثالثاً، عالم محسوس در نظر او بهره مند از واقعیت است و همین بهره مندی باعث می شود که نتوانیم آن را توهم محض بشماریم. وجود عالم محسوس و ادارک حسی آن مقدمه ای ضروری برای رسیدن به معرفت عالم معقول است. از منظر هستی شناختی نیز فرض عالم معقول چیزی از واقعیت عالم محسوس نمی کاهد.
۸.

بقای موضوع در حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرکت موضوع جوهر هیولا و صورت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
تعداد بازدید : ۲۵۵۳ تعداد دانلود : ۹۰۹
نظریه حرکت جوهری یکی از ابتکارات ملاصدرای شیرازی است که به اعتقاد او بر پایه هایی از برهان، قرآن و عرفان روییده و پیامدهای متنوع و متعددی در زمینه فلسفه و الهیات به کرسی اثبات نشانیده است. مشکل بزرگ این نظریه گم شدن یا انعدام موضوع است و بدون حل این مشکل نظریه حرکت جوهری هر چند مبرهن باشد پذیرفتنی نخواهد بود. خود صدرالمتالهین توجه کامل به این مشکل داشته و برای حل آن راههای متعددی را ارائه کرده است. در اینجا بعد از ذکر دو دلیل شیخ الرئیس در مخالفت با این نظریه که در واقع به طرح مشکل اشاره کرده است، کوششهای صدرالمتالهین در آثار مختلفش در قالب دو پاسخ نقضی و شش پاسخ حلی گرد آمده، تبیین می شود. شروع بحث به دلیلی که خواهد آمد، با نگاهی بسیار کوتاه به تاریخچه فلسفی حرکت و جوهر خواهد بود. سپس مقاله به کار تتبع و تبیین راه حل های ملاصدرا بسنده ننموده، راه حلهای او را از حیث سازگاری مورد توجه و داوری قرار خواهد داد.
۹.

نقد و بررسی مبانی حکمت خالده با توجه به دیدگاه های دکتر سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت سنت عقل علم حکمت خالده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۲۴۰۳ تعداد دانلود : ۸۱۸
حکمت خالده معرفتی است که همیشه بوده است و در قلب تمام سنن و ادیان وجود دارد و دارای خصیصه ای جهان شمول است و همین خصلت، پیروان این مکتب فکری را به دنباله روی از وحدت متعالی ادیان هدایت کرده است. پیروان این مکتب فکری بر این عقیده اند که این معرفت، قابل دسترسی برای عقل شهودی است و با توجه به اینکه در قلب تمام ادیان و سنن وجود دارد، دسترسی به آن از طریق همان سنن و وسایلی میسر است که از منبع الهی و ذات الهی - که آفریننده هر سنتی است و آنها را مقدس ساخته است - نشات گرفته باشد. پیروان مسلمان حکمت خالده، این سنت را همان سنت الاولین می دانند که هیچ گاه دچار تغییر و دگرگونی نمی شود و در همه زمانها و در نهاد همه انسانها به ودیعه گذاشته شده است. حکمت خالده دارای مبانی وجودشناسی، انسان شناسی و اخلاقی است که دارای شاخه ها و انشعاباتی نظیر علوم مقدس، شامل: کیهان شناسی، ریاضی، هندسه، زبان نمادین، طب، موسیقی و دیگر هنرهای سنتی است. در بطن حکمت خالده، مابعدالطبیعه محض نهفته است و این مابعدالطبیعه از نگاه حکمت خالده همان معرفتی است که تزکیه می کند و ضمیر انسان را به نور زینت می دهد و به گفته دکتر نصر این همان عرفان است که در قلب حکمت خالده وجود دارد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶